فهرست مطالب

فصلنامه ذهن
سال ششم شماره 1 (پیاپی 22، بهار و تابستان 1384)

  • تاریخ انتشار: 1384/05/11
  • تعداد عناوین: 15
|
  • صفحه 1
    یکی از مباحث بسیار مهم کلام جدید و نیز فلسفه دین، مساله ارتباط علم و دین است. این مساله ماهیتی میان رشته ای دارد و برای حل آن باید داده ها و اطلاعاتی از بسیاری از دانش ها را درنظر گرفت. بی تردید، معرفت شناسی در این میان، اطلاعات کلیدی را فراهم می آورد و زاویه جدیدی برای بررسی این مساله در اختیار می گذارد.
    با نگاهی به تاریخچه این بحث این نکته آشکار می شود که دیدگاه های بسیار متفاوتی در این زمینه مطرح شده اند که هریک بر مبانی معرفت شناختی خاصی تکیه می زنند و نگاهی معرفت شناسی خاصی به علم و یا به دین دارند. برخی از این دیدگاه ها منکر وجود تعارض میان علم و دین اند و در موارد ادعایی نزاع، با پذیرش اصل نزاع، در خاتمه به سود یکی از دین و یا علم رای می دهند. برخی دیگر هم به نحوی این تعارض را حل می کنند.
    بسیاری از مکتوباتی که امروزه به این بحث پرداخته اند برای درک نحوه تعارض و حل آن به فلسفه علم و تشریح رابطه نظریات علمی با جهان خارج پرداخته اند و بخش معتنابهی از مطالب آنها به این مباحث اختصاص یافته است.
  • مسئله ارتباط علم و دین در جهان اسلام
    صفحه 29
    در جهان اسلام راه حل های بسیار متفاوتی نسبت به مسئله ارتباط علم و دین مطرح شده است. این مقاله، برخی از دیدگاه های مطرح در میان متفکران مسلمان را بیان کرده و به ارزیابی آنها پرداخته است. برخی از این راه حل ها عبارت اند از: استخراج پذیری علوم از نصوص دینی، تفکیک بعد ازلی و بعد روحی، تقدم یقینی بر ظنی، تفسیرپذیری مطلق نصوص دینی، ابزارانگاری. نگارنده به ارزیابی این راه حل ها پرداخته است و اعتقاد دارد که برای حل این مسئله هم باید نظریه پرتوانی درباب فهم نصوص دینی و هم علم شناسی و معرفت شناسی علم منقح در دست داشت. از این گذشته، نگارنده معتقد است که نظریه های علمی را نباید توصیف تحت اللفظی عالم واقع دانست.
    کلیدواژگان: علم حقیقی، بعد ازلی دین، تفسیرپذیری، ساختی گرایی
  • صفحه 47
    معجزات پزشکی در طول زمان اندیشمندان بسیاری را به خود مشغول داشته است و بحث های بسیاری پیرامون آن درگرفته است. قطعا معجزات، ماهیتی کلامی و الهیاتی دارند اما در حیطه فلسفه پزشکی، نوع تلقی و نگاه پزشکان به معجزه بررسی شود. در این مقاله، ابتدا تلقی موجیت گرایانه و غیرموجبیتی پزشکان به معجزه مورد بررسی قرار می گیرد و سپس بر مبنای آموزه «استنتاج براساس بهترین تبیین» که مفهومی در فلسفه علم است نشان داده می شود که معجزه تبیین بهتری برای شفایافتن های خارج از معرفت پزشکی است.
  • صفحه 57
    تکامل گرایان معتقدند که میزان شواهد و قراین به نفع نظریه تکامل آن قدر زیاد است که دیگر نباید در وقوع تکامل زیستی تردید روا داشت. در مقابل خلقت گرایان بر این باورند که نظریه تکامل در بهترین حالت یک نظریه علمی است و نه یک واقعیت. مقاله حاضر به تحلیل فلسفی این دو ادعا می پردازد. نتیجه مقاله آن است که قسمت هایی از نظریه به واقعیت تبدیل شده است اما در مورد قسمت هایی دیگری از آن بایستی قدری با احتیاط بیشتر سخن گفت. امر واقعی نگاشتن این اجزا رها کردن جانب احتیاط است و نادیده گرفتن امکان خطاپذیری معرفت علمی.
  • صفحه 67
    شناخت جهان هستی و به خصوص شناخت جهان فیزیکی همیشه مورد توجه انسان بوده است. در دوران مختلف، فلاسفه و دانشمندان برای شناخت و فهم آن کوشش کرده اند. متفکران همیشه سعی کردند حقیقت علمی مذهبی را بفهمند و آنها را با یکدیگر مقایسه کنند. دانشمندان الهی نیز سعی داشته اند برای اثبات بایستگی های دینی و اخلاقی خود از شناخت جهان بهره ببرند.
    مقاله حاضر سعی دارد چشم اندازی از رابطه علم و دین را از نظر دانشمندان بخصوص فیزکدان مشهور آلمانی آقای ورنر هایزنبرگ با نظر به وضعیت فیزیک جدید ارائه دهد. او بر این مسئله تاکید دارد که بشر به خاطر رفاهی که دارد از معنویت کناره گرفته است و این مسئله باعث بدبختی او شده است. به عقیده او، علم و دین باید حوزه و مرز شناخت خود را بشناسند و به حریم دیگری تجاوز نکنند و هریک از دیگری برای پیشرفت و خوشبختی بشریت، بهره بگیرد.
  • رستم شاه محمدی صفحه 87
    مقاله حاضر با پرداختن به نگرش اقبال لاهوری درباره علم جدید، دین، خدا و جهان طبیعت، نشان می دهد که در نظر او علم و دین نه در تعارض و نه در تمایز و جدایی بلکه در تعامل با یکدیگرند. آن هم از آن رو که وی معتقد است قرآن برخلاف تصور رایج عمده تکیه اش نه بر نظرورزی و توجه به امور انتزاعی و ذهنی بلکه بر تجربه و مشاهده و عمل است. بنابراین علوم جدید که با تکیه بر خرد استقرایی شکل گرفته اند هیچ تعارضی با روح تعالیم قرآنی و اسلامی ندارند و حتی جالب توجه اینکه از تعالیم قرآن بهره برده اند. از جانب دیگر اقبال لاهوری، واقعیت را یک کل تصور می نماید که دارای سطوح و ابعاد مختلف و متعددی است که هر یک از علم و دین با روش های خاص خویش می توانند ابعادی از این واقعیت کل را معلوم و آشکار سازند. بنابراین لازمه ارائه تفسیری جامع از واقعیت، تعامل علم و دین با یکدیگر است
    کلیدواژگان: زمین مرکزی، خورشید مرکزی، زمین ساکن، زمین متحرک، حرکت خورشید
  • رحیم قربانی صفحه 101
    این مقاله در پی مطرح نمودن مسئله ای اساسی در مورد ریشه یابی بسیاری از پیشرفت های جدید غرب در حیطه نجوم و ستاره شناسی است. و ریشه های اصلی این پیشرفت ها را در دوره طلایی علوم اسلامی معرفی می کند. بزرگ ترین تعالی های مربوط به علم نجوم که امروزه در غرب شاهد آن هستیم، در متون اولیه اسلامی تکوین یافته و توسط عده ای از دانشمندان خلاق اسلامی در دوره شکوفایی علوم اسلامی به تعالی رسیده است. و تقریبا هر آنچه که امروزه در میان غربی ها رایج است، جزو میراث مسلمانان است. آنچه در این صدد می خوانیم عبارت است از: تاریخچه مختصری از مخالفت های باستان نشینان با نظریه زمین مرکزی، نوآوری مسلمانان در زمینه مکانیک سماوی، موقعیت زمین و خورشید در آسمان از زبان متون دینی (آیات و روایات)، دلالت آیاتی از قرآن بر حرکت زمین و سیارات، روایات صریح در مورد مرکزیت خورشید، حرکت زمین، و سیستم خورشید مرکزی.
    کلیدواژگان: زمین مرکزی، خورشید مرکزی، زمین ساکن، زمین متحرک، حرکت خورشید
  • علی محمدی صفحه 125
    شبیه سازی مسئله ای مناقشه برانگیز در علم و دین بوده است. این مقاله رابطه میان شبیه سازی و شخصیت را بررسی می کند. دو مسئله مهم در این زمینه عبارت اند از: آیا شخصیت قابل استنتاخ است؟ و آیا کلون یک شخص جنایتکار هم یک جانی خواهد بود؟ مقاله در پایان به این نتیجه دست می یابد که با کلونینگ نمی توان عین فرد اصل را ایجاد نمود.
    کلیدواژگان: شبیه سازی، شخصیت، توارث تک ژنی، توارث چندژنی
  • جان بایل ترجمه: غلامرضا نظریان صفحه 193
    جهان شناسی توصیفی از جهان را به عنوان یک کل ارائه می دهد. در این مقاله نقش باورهای دینی در جهان بینی بررسی شده است. به نظر نگارنده، جهان شناسی جدید فاقد معیارهای مناسب، کافی برای انتخاب نظریه ای خاص می باشد و نظریه های جهان شناختی به راحتی آزمون پذیر نیستند. درنتیجه، باورهای دینی در آنها نقش اساسی را ایفا می کنند.
    کلیدواژگان: جهان شناسی، باورهای دینی، مدل خلقت گرا، نظریه جهان شناختی
  • نانسی مورفی ترجمه: ابوالفضل حقیری قزوینی صفحه 211
    نانسی مورفی در این مقاله، مدلی برای درک روابط میان علوم و الهیات و اخلاق ارائه می دهد او سه اصل مهم تفکر جدید؛ یعنی تحویل گرایی و تمایز واقع و ارزش و جذب خدا از جهان بینی مورد بررسی و نقد قرار می دهد و درباره سلسله مراتب علوم بحث می کند. وی بر این اعتقاد است که بسیاری از افراد تصوراتی نسنجیده از خدا دارند.
    کلیدواژگان: کیهان شناسی، الهیات، اخلاق
  • صفحه 231
    ایان باربور از شاخص ترین و مؤثرترین صاحب نظرانی به شمار می آید که طی بیش از نیم قرن کوشیده اند تا مباحث علم و دین را در قالبی منسجم و در چارچوب یک رشته مستقل و میان رشته ای سامان دهند.
    بسیاری معتقدند باربور با انتشار اولین کتابش با نام مسائلی درباره علم و دین (1966) نخستین گام اساسی را برای آغاز مباحث جدی در این حوزه برداشت. ارزش و تاثیر این کتاب به اندازه ای بود که تا حدود سه دهه از بهترین متون درسی و کلاسیک در این رشته به شمار می آمد.
  • صفحه 257
    نیکلاس اوریت استاد فلسفه در دانشگاه وست انجیلیا است و آلیس فیشر نیز استاد منطق، فلسفه و تفکرد نقدی در دانشگاه وست انجلیا است. برخی ویژگی های این کتاب عبارت اند از: نویسندگان در ضمن سیزده فصل و دو ضمیمه با بکارگیری زبان ساده، استفاده از مثال های متعدد و افزودن تمرین هایی به پایان هر فصل کوشیده اند کتاب را به متنی خودآموز برای فراگیری مباحث معرفت شناسی تبدیل کنند. در این کتاب به نقش دانش منطق در مباحث معرفت شناسی توجه خاصی شده است. تاثیر پذیری نویسندگان کتاب از آرای لودویگ ویتگنشتاین به ویژه در زمینه زبان خصوصی، دیدگاه های ویلیارد کواین به ویژه در بحث رد تمایز تحلیلی و ترکیبی و معرفت شناسی طبیعی شده آراء ریچارد رورتی مشهود است. حال گزارشی اجمالی از مطالب کتاب را از نظر می گذرانیم. فصل اول با عنوان «معرفت شناسی چیست؟» شامل سه بخش می شود. بخش نخست به بیان چیستی نظریه معرفت می پردازد. در بخش دوم به مساله رابطه معرفت شناسی با هستی شناسی توجه شده و بخش سوم مطالبی درباره معرفت نسبت به موجودات مادی، اذهان، اشیای انتزاعی، مکان و زمان مطرح شده است.
  • صفحه 261
    نیوتن روز کریسمس 1642 به دنیا آمد. او تنها فرزند یک کشاورز خرده مالک در لینکن شایر (Lincolnshire) بود که سه ماه پیش از تولد نیوتن درگذشت. نیوتن در تابستان 1661 در کالج ترینیتی، کیمبریج پذیرفته شد. ترینیتی در سی و پنج سال آینده وطن او شد. او بعدها استاد ریاضیات شد. همه سهم نیوتن در علم به سال های زندگی او در ترینیتی تعلق دارد. مطالعات مستقل او در ریاضیات توجه او را به طرف حساب جامعه و فاضله معطوف ساخت و او در همان اوایل آنچه را که به نام رساله اکتبر 1966 (Tract of October 1966) شناخته شد تضعیف، و در آن اصول خود را مطرح کرد. در همان زمان او به نورشناسی (Optics) و پدیده رنگ علاقه مند شد و نخست توجه خودش را به ناهمگنی نور معطوف ساخت.