فهرست مطالب

فصلنامه ذهن
سال سوم شماره 1 (پیاپی 9، بهار 1381)

  • تاریخ انتشار: 1381/03/11
  • تعداد عناوین: 8
|
  • عباس عارفی صفحه 3

    پیشتر گفتیم که یکی از مدعیات شکاکیت معرفت شناختی این است که برفرض وجود عالم خارج و باور انسان به آن هیچ فرایند منطقی و ضروری ای وجود ندارد که صدق این باور و مطابقت آن با خارج را به اثبات برساند و بر این اساس تفکیک معرفت و علم از غیر آن ممکن نیست. و بیان شد که نظریه های توجیه با همه تنوع و تعددشان عموما درصدد پاسخ به چنین ادعایی هستند.
    از سوی دیگر معرفت شناسی غربی در دوره های متاخر تمایل جدی و اساسی ای به این امر داشته است که ذهن بشر توانایی درک و دستیابی به واقعیت خالص و ناب را - ولو در مواردی اندک و محدود - ندارد و آنچه از ادراکات و تصاویر ذهنی نسبت به جهان در ذهن ما نقش می بندد محصول مشترک تعامل و تعاطی واقعیت خارجی و عوامل انسانی دیگر همچون قالب های ذهنی از پیش طراحی شده، ویژگی های شخصیتی، وراثتی و ژنتیک و جسمانی، فرهنگی، قومی و جغرافیایی و... است و در این میان نمی توان سهم عالم خارج را از عوامل دیگر تفکیک نمود تا معرفت و صورت ذهنی مطابق با واقع از غیر آن تمیز داده شود. همین دیدگاه غالب سبب شده است که تدریجا رویکرد نسبیت گرایانه درخصوص شناسایی و معرفت به واقعیت خارج به عنوان ویژگی برجسته معرفت شناسی غربی شناخته شود. به این ترتیب نسبیت گرایی و یاس از دسترسی به عالم واقع موجب گردید که توجیه که در واقع رسالت و هدف اصلیش اثبات و احراز صدق و مطابقت گزاره ها با عالم واقع بود به وادی احتمال و تردید و نهایتا به سوی اموری همچون گرایش به سوی صدق بیشتر و کذب کمتر فرو غلطد - که این البته با احتمال کذب آن گزاره ها کاملا سازگاری دارد - و احراز معرفت یقینی و مطابق با واقع را واگذارد.

  • مرتضی فتحی زاده صفحه 21

    یکی از دیدگاه های اساسی در باب توجیه، انسجام گرایی است. البته نباید میان نظریه انسجام در باب صدق و نظریه انسجام در باب توجیه خلط کرد. این دیدگاه در قبال دیدگاه مبناگرایی سنتی قرار می گیرد و آن را طرد می کند. اساس این نظریه آن است که باور شخص هنگامی توجیه می شود که با بقیه نظام باورهای آن شخص هماهنگ و منسجم باشد. تبیین ماهیت انسجام معرفتی دشوار است و اختلاف نظرهایی درباره آن حتی میان انسجام گرایان وجود دارد. عدم شفافیت در تبیین معیارهای انسجام، نقدهای متنوعی را دنبال انسجام گرایی مطرح ساخته است که یکی از برجسته ترین آنها نقد گسستگی است. این نقد به انحای گوناگون تقریر شده است و انسجام گرایان نیز از راه های مختلف به آن پاسخ گفته اند اما به نظر می رسد پاسخ هایی که به این نقد داده شده کافی نیست. به هر حال این بحث همچنان ادامه دارد. گفتنی است در این مقاله واژه coherentism))، به «نظریه هماهنگی» ترجمه شده است.

  • هاوارد سنکی ترجمه: پیروز فطورچی صفحه 55

    با اینکه مدتها نسبی گرایی کاملا مردود بود اما گروهی از فیلسوفان معاصر علاقه وافری به ادعاهای نسبی گرایانه نشان می دهند. این درحالی است که شماری دیگر، نسبی گرایی را تهدیدی بسیار جدی برای تعقل انسان تلقی می کنند. در این موارد، یکی از وظایف مهم فلسفی، تنقیح و تبیین محل بحث است بدین منظور در این مقاله به گستره ای از روایت های موجود در نسبی گرایی و تمایز آنها اشاره می شود. علاوه بر این، نویسنده با ارایه تحلیل هایی نشان می دهد هر یک از روایت ها با مشکلاتی جدی روبه رو است.
    مترجم بر خود لازم می داند از لطف و عنایت نویسنده محترم پروفسور هاوارد سنکی (Howard Sankey) استاد فلسفه دانشگاه ملبورن استرالیا به جهت ارسال این مقاله کمال سپاسگزاری را ابراز نماید.

  • رابرت آئودی ترجمه: علی اکبر احمدی صفحه 67

    در این مقاله ابتدا میان منابع فردی شناخت و توجیه (مانند ادراک حسی و حافظه) و منابع اجتماعی آن (مانند گواهی) فرق گذاشته می شود و سپس بیان می شود که بخش اعظم دانسته های ما به مطالبی که دیگران به ما انتقال می دهند و بنابراین به گواهی آنها، وابسته است. در ادامه برخی مسائل درخصوص گواهی بررسی می شود و درباره هر یک توضیحی مناسب ارائه می گردد. آن مسائل عبارت اند از: (الف) بررسی تفاوت گواهی رسمی و غیررسمی و نحوه دخالت هر کدام در شناخت و توجیه؛ (ب) چگونگی پیدایش باور مبتنی بر گواهی (روان شناسی گواهی) و شرح آرای استنتاج گرایان و غیراستنتاج گرایان؛ (ج) تعیین نوع و ماهیت شناخت و توجیه که محصول گواهی است و تذکر این مطلب که گواهی نمی تواند منبع اساسی برای شناخت و توجیه باشد ولی می تواند در انتقال آن تاثیرگذار باشد؛ (د) تعیین شرایطی که تحت تاثیر آنها گواهی می تواند در مخاطب خود شناخت و توجیه را پایه ریزی نماید؛ (ه'') نحوه وابستگی گواهی به باور و ادراک حسی؛ (و) روش توجیه مجموعه باورهای مبتنی بر گواهی.

  • آلوین گلدمن ترجمه: مسعود الوند صفحه 97

    موضوع این مقاله تبیین ماهیت باور موجه است. از جمله قدیمی ترین و شاید پرطرفدارترین نظریه در این باب نظریه مبناگروی است که بخش اول مقاله گلدمن به وارد آوردن ایراداتی به گونه ای خاص از این نظریه اختصاص دارد و استدلالهای گلدمن برای نظریه توجیه خود از دل همین ایرادات برمی خیزد. از نظر گلدمن باور موجه باوری است که محصول یک فرآیند شناختی قابل اعتماد باشد. اما حالتی را می توان تصور کرد که فردی دلایل محکمی دارد که بنابر آنها مجموعه ای از باورهایش محصول یک فرآیند شناختی غیرقابل اعتماد است درحالیکه فرآیند مذکور واقعا قابل اعتماد است. در این حالت این گونه باورها را به طور شهودی موجه نمی دانیم ولی بنابر شکل ساده نظریه گلدمن باید آنها را موجه بدانیم؟ صورتبندی نهایی نظریه گلدمن در این مقاله شامل اصلاحیه ای برای رفع این معضل است. نظریه توجیه گلدمن دارای دو ایراد اساسی است و خود وی نیز متذکر آنها می شود و سعی می کند پاسخی برای آنها فراهم آورد. ایراد اول نظریه گلدمن مسئله کلیت نام دارد؛ مسئله کلیت درخصوص ارائه معیاری برای انتخاب نوع فرآیند مربوط در مورد باور مورد بحث است. و ایراد دوم به نام مسئله دامنه به این سو ال می پردازد که آیا قابل اعتماد بودن یک فرآیند تابعی از نسبت صدق - نرخ تولید باورهای صادق - در جهان واقعی است یا به عملکرد آن در جهانهای ممکن دیگر نیز وابسته است.

  • ریچارد ام. رورتی ترجمه: مرتضی قرایی صفحه 131

    فهم عرفی خواص شیی را، نخست به خواص حقیقی، و نسبی بخش می کند؛ سپس خواص حقیقی را به ذاتی و عرضی، و خواص نسبی یا نسب را به درونی و بیرونی.
    خواص حقیقی یا نفسی خواصی اند که تعیین آنها متضمن ارجاع به شیی دیگر نیست؛ به دیگر بیان، زاییده نسبتسنجی نیستند. خواص نسبی یا نسب، از ارجاع به شیی دیگر حاصل می آیند؛ به بیان دیگر زاییده نسبتسنجی بین دو شیی هستند.
    ذاتی بودن خواص نفسی، یا درونی بودن نسب به این معنا است که اگر از شیی گرفته شوند، دیگر همان شیی نخواهد بود. اما خواص عرضی یا نسب بیرونی چنان اند که اگر از شیی گرفته شوند، شیی همچنان همان خواهد بود.
    دو گروه از فلاسفه، ایده آلیستهای مطلق و فیلسوفان تحلیلی، تفکیک فهم عرفی درباب خواص اشیا را نپذیرفته اند. هر دو گروه، در این که همه خواص شیی نسبی و از مقوله نسبت اند همرای هستند؛ با این تفاوت که گروه نخست همه خواص را نسبی و همه نسب را درونی می دانند. و فیلسوفان تحلیلی همه خواص را نسبی و همه نسب را بیرونی می دانند.
    در این مقاله، در کمال فشردگی و به طور جامع، شقوق مختلف مساله بررسی شده، براهین بسود و بزیان هر یک از دیدگاه ها ارائه و مورد نقد قرار می گیرد.

  • صفحه 157

    عنوان فوق نام کتابی است در زمینه بررسی انتقادی نظریه هماهنگی که به صورت مجموعه مقالات در 294 صفحه از سوی انتشارات Kluwer Academic Publishers به سال 1989 منتشر گردیده است.
    هماهنگی (coherence) نظریه ای است درباره ساختار معرفت یا توجیه آن که از لحاظ تاریخی مهمترین رقیب و بدیل نظریه بنیان گرایی (foundationalism) معرفت به شمار می رود. بنابه نظریه بنیان گرایی، پاره ای از باورها به سبب پایه یا بنیادین بودن مستقلا و بدون ارتباط با دیگر باورها موجهند، و سایر باورهای غیرپایه، توجیه خود را از همین باورهای پایه برمی گیرند. ساختمان معرفت و توجیه از دیدگاه بنیان گرایی دارای زیرساخت و روساختی است که اولی را باورهای خاصی چونان پایه و بنیان می سازند و دومی را سایر باورها تشکیل می دهند که به دسته نخستین، متکی اند و توجیه خود را از آنها وام می گیرند.

  • صفحه 167

    باور بهbelief inدر معرفت شناسی، بطور سنتی وقتی مسئله باور مطرح می شود نخست شکل گزاره ای آن در ذهن می آید: من باور دارم که خدا موجود است، یا من باور دارم به اینکه تحصیل علم بهتر از ثروت اندوزی است. اما همه باورهای آدمی از سنخ باور گزاره ای نیست، بطور مثال ممکن است علی به احمد باور داشته باشد، یا شخصی به اقتصاد آزاد باور داشته باشد. در معرفت شناسی این مسئله مطرح می شود که آیا، مثلا، باور به خدا با باور به اینکه خدا موجود است تفاوت دارد یا نه. گاهی تصور می شود که همه باورها، به باور گزاره ای، یعنی به باور به اینکه، تحویل پذیراند به نحوی که باور به خدا در حکم مثلا باور به این است که خدا موجود است.
    توماس آکویناس بر آن بود که باور به خدا صرفا به معنای باور به صدق پاره ای حقایق است: باور به اینکه خدا موجود است، اینکه خدا خیر مطلق و نیکوکار است و غیره. اما بعضی از فیلسوفان، مانند جان هیک، عقیده دارند که باور - به نگرش متفاوتی است، یعنی نگرشی است که اساسا شامل عنصر اعتماد است. بطور کلی، به نظر او باور - به شامل ترکیبی از باور - به اینکه به همراه یک نگرش بیشتر است. بنابراین، نمی توان آن را به باور - به اینکه تحویل داد.