فهرست مطالب

Advances in Medical and Biomedical Research - Volume:15 Issue: 61, 2008

Journal of Advances in Medical and Biomedical Research
Volume:15 Issue: 61, 2008

  • 94 صفحه، بهای روی جلد: 10,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1386/11/23
  • تعداد عناوین: 10
|
  • حسین سرمدیان، فرشیده دیدگر صفحه 1
    زمینه و هدف
    عفونت مجاری ادراری تحتانی یکی از شایع ترین عفونت ها در بین زنان جوان است. این شیوع بالا در بین زنان دقت در انتخاب درمان آنتی بیوتیکی مناسب و هم چنین به حداقل رساندن دوره ی درمانی را می طلبد. در این مطالعه تاثیر درمان تک دوز و درمان هفت روزه ی سیپروفلوکساسین در زنان با عفونت دستگاه ادراری تحتانی مقایسه شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه جمعیت مورد آزمون تعداد 140 نفر از زنان 13 تا 25 ساله ی مبتلا به عفونت دستگاه ادراری تحتانی بدون عارضه و واجد شرایط شرکت در طرح بودند که به درمانگاه های وابسته به بیمارستان ولی عصر(عج) اراک مراجعه نمودند. این بیماران به صورت تصادفی به دو گروه 70 نفره تقسیم شدند که یک گروه درمان تک دوز سیپروفلوکساسین (با دوز 1000 میلی گرم) و گروه دیگر درمان 7 روزه سیپروفلوکساسین (با دوز 250 میلی گرم دو بار در روز) را دریافت کردند. برای کلیه ی بیماران مذکور سه نوبت کشت ادرار انجام شد. در صورت مثبت شدن کشت اول بیمار وارد طرح می شد، کشت دوم جهت بررسی پاسخ به درمان 48 تا 72 ساعت بعد و کشت سوم جهت بررسی عود دو هفته بعد از شروع درمان انجام می گردید. در نهایت نتایج حاصل از هر گروه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    از کل 140 بیمار شرکت کننده در طرح 23 نفر به درمان پاسخ ندادند که در بررسی نهایی 14 نفر مربوط به گروه درمان تک دوز و 9 نفر مربوط به گروه درمان هفت روزه بودند.
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج این تحقیق تفاوت معنی داری در پاسخ به درمان و عود بین دو گروه مشاهده نشد (183/0 = P) که نشان دهنده ی اثر یکسان درمان تک دوز و هفت روزه ی سیپروفلوکساسین در زنان مبتلا به التهاب مثانه می باشد.
    کلیدواژگان: عفونت دستگاه ادراری، سیپروفلوکساسین، سیستیت، عود عفونت، درمان تک دوز
  • محمدرضا صفوی، عظیم هنرمند صفحه 11
    زمینه و هدف
    لوله گذاری داخل تراشه می تواند باعث تروما و آسیب عصبی به حنجره شود که به سهم خود باعث خشونت صدا، بلع دردناک و گلودرد پس از عمل جراحی می شود. در مطالعات قبلی مشخص شده است بکلومتازون استنشاقی و لیدوکایین وریدی می تواند مانع از بروز این علایم شود. هدف از این مطالعه مقایسه ی اثرات بکلومتازون استنشاقی با دوزهای مختلف لیدوکایین وریدی قبل از انجام لوله گذاری داخل تراشه بر بروز و شدت گلودرد، سرفه، وجود خلط، خشونت صدا و بلع دردناک پس از عمل جراحی است.
    روش بررسی
    نوع مطالعه کارآزمایی بالینی دوسوکور می باشد. مطالعه بر روی 120 بیمار تحت جراحی الکتیو انجام شد. بیماران به طور تصادفی در یکی از چهار گروه زیر قرار گرفتند: گروه اول یک میلی گرم به ازای هر کیلوگرم لیدوکایین وریدی٬ گروه دوم 5/1 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم لیدوکایین وریدی٬ گروه سوم 50 میکروگرم بکلومتازون استنشاقی و گروه چهارم نرمال سالین وریدی (کنترل) دریافت نمودند. بروز و شدت گلودرد، سرفه، خلط، خشونت صدا و بلع دردناک، یک ساعت پس از ترخیص از اتاق عمل، حین اولین مصرف مایعات یا غذای جامد پس از عمل جراحی (جهت بررسی بلع دردناک) و روز پس از عمل جراحی، ثبت و مقایسه ی بین گروهی انجام شد.
    یافته ها
    در تمام فواصل بررسی علایم فوق پس از عمل جراحی بروز و شدت گلودرد در گروه دوم یا سوم به طور معنی داری کمتر از گروه کنترل (نرمال سالین) بود (05/0 >P). یک و بیست ساعت پس از اتمام بیهوشی بروز و شدت سرفه در گروه دوم و سوم به طور معنی دار ی کم تر از گروه کنترل بود (05/0 >P). بین گروه های دوم و سوم بروز و شدت گلودرد یا سرفه تفاوت معنی داری نداشت (05/0> P). در سراسر مطالعه بروز و شدت خلط پس از عمل در گروه سوم نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری کمتر بود (05/0 >P). تفاوتی بین بروز و شدت خشونت صدا یا بلع دردناک در تمام زمان های بررسی شده در بین گروه ها دیده نشد (05/0> P).
    نتیجه گیری
    بکلومتازون استنشاقی نسبت به لیدوکایین وریدی قبل از انجام لوله گذاری در کاهش گلودرد و سرفه ی پس از عمل جراحی قابل مقایسه است. هم چنین بکلومتازون استنشاقی باعث کاهش بروز و شدت خلط پس از عمل جراحی شد.
    کلیدواژگان: بکلومتازون استنشاقی، لیدوکایین، علایم راه هوایی، بلع دردناک، خشونت صدا
  • مهرداد شریعتی، اسفندیار شریفی، مرضیه کاوه صفحه 21
    زمینه و هدف
    هسته ی خرما دارای ترکیباتی است که از نظر شیمیایی از اسیدهای چرب اشباع و غیراشباع، روی، کادمیم، کلسیم و پتاسیم تشکیل شده است. اسیدهای چرب اشباع شامل اسیدهای استئاریک و پالمیتیک و غیراشباع شامل اسیدهای لینولییک و اولئیک می باشند که می توانند باعث مهار عملکرد آنزیم 5-آلفا- ردوکتاز شوند. با توجه به این که از پودر هسته ی خرما در جهت درمان برخی بیماری ها مانند پیری زودرس، کم خونی و ضعف قوای جنسی استفاده شده است، تصمیم گرفته شد، تاثیر این پودر بر وضعیت باروری در موش صحرایی نر بررسی شود.
    روش بررسی
    تحقیق حاضر با هدف تعیین تاثیر پودر هسته ی خرما بر ترشح هورمون تستوسترون و فرآیند اسپرم سازی در موش صحرایی نر بالغ انجام شد. به این منظور از 45 سر موش صحرایی نر بالغ از نژاد ویستار در 5 گروه نه تایی استفاده شد. گروه کنترل فقط آب و غذای استاندارد دریافت کرد، گروه سالین حلال دارو (نرمال سالین) و گروه های تجربی 05/0، 1/0 و 2/0 میلی گرم بر کیلوگرم پودر هسته ی خرما دریافت کردند که به صورت خوراکی و به مدت 21 روز به حیوانات داده شد. نتایج حاصل بر اساس برنامه های آماری Excell، آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون T مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج سنجش های هورمونی حاکی است که مقادیر 1/0 و 2/0 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن از پودر هسته ی خرما، افزایش معنی داری در میزان تستوسترون نسبت به گروه کنترل و شاهد نشان داد (05/0P<) ولی در سطح هورمون های FSH و LH خون تغییر معنی داری دیده نشد. هم چنین مقادیر فوق باعث کاهش معنی دار هورمون دی هیدروتستوسترون در خون گروه تجربی دریافت کننده ی دوز حداکثر شدند (05/0 P<). بررسی های بافت شناسی بیضه نشان داد که تراکم اسپرم در لوله های اسپرم ساز گروه های تجربی افزایش یافته بود (05/0 P<).
    نتیجه گیری
    هسته ی خرما موجب افزایش تستوسترون و کاهش غلظت دی هیدروتستوسترون می شود که احتمالا با ترکیباتی چون اسیدهای پالمیتیک، استئاریک، لینولئیک و اولئیک که مهارکننده ی آنزیم 5-آلفا- ردوکتاز می باشند، مرتبط است.
    کلیدواژگان: هسته ی خرما، بیضه، گنادوتروپین، تستوسترون، موش صحرایی
  • شهرزاد هداوند، فرحناز ترکستانی، نفیسه ظفرقندی، فرید زایری، مریم وزیری صفحه 29
    زمینه و هدف
    سزارین یکی از شایع ترین اعمال جراحی در مامایی امروز می باشد. عوارض عفونی نظیر تب، عفونت زخم، اندومتریت و عفونت ادراری نیز از مهم ترین عوارض پس از سزارین به شمار می روند. در عین حال جهت پیشگیری از این عوارض توصیه واحدی مبنی بر استفاده از آنتی بیوتیک پروفیلاکسی وجود ندارد. با توجه به این نکته که مصرف بی رویه ی آنتی بیوتیک ها علاوه بر ایجاد عوارض دارویی و بروز میکروارگانیسم های مقاوم، سبب تحمیل هزینه های سنگین اقتصادی خواهد شد، لذا این مطالعه به منظور بررسی تاثیر آنتی بیوتیک پروفیلاکسی بر عوارض عفونی پس از سزارین کم خطر صورت گرفت.
    روش بررسی
    مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی آینده نگر بر روی 257 بیمار تحت سزارین کم خطر انجام شد. بیماران به صورت تصادفی به دو گروه A و B (آزمون و کنترل) تقسیم شدند. بیماران گروه A، 2 گرم سفازولین وریدی را حین کلامپ بند ناف دریافت کردند و به گروه B آنتی بیوتیکی داده نشد. بیماران طی 48 ساعت اول، 1 هفته، 2 هفته و 6 هفته پس از عمل از نظر عوارض عفونی مورد بررسی قرار گرفتند و نتایج در دو گروه با هم مقایسه شد.
    یافته ها
    از 257 بیمار، 16 بیمار (2/6 درصد) دچار عوارض عفونی پس از عمل شدند که از این تعداد 6 بیمار (7/4 درصد) در گروه A و 10 بیمار (8/7 درصد) در گروه B بودند. عوارض ایجاد شده در بیماران شامل تب (3/2 درصد در هر گروه)، اندومتریت (8/0 درصد در گروه A و 3/2 درصد در گروه B)، عفونت ادراری (6/1 درصد در گروه A و 1/3 درصد در گروه B)، عفونت زخم (6/1 درصد در گروه A و 3/2 درصد در گروه B) و باز شدن زخم (6/1 درصد در هر گروه) بود. در این مطالعه ارتباط آماری معنی داری میان تجویز آنتی بیوتیک پروفیلاکسی و هر یک از عوارض مذکور به دست نیامد. هم چنین مدت زمان بستری پس از عمل در دو گروه تفاوت آماری معنی داری نداشت.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج، بهتر است استفاده از آنتی بیوتیک پروفیلاکسی تنها به سزارین های با احتمال خطر بالای عفونت محدود گردد.
    کلیدواژگان: سزارین، عوارض عفونی، آنتی بیوتیک پروفیلاکسی
  • آناهیتا منصوری، فریده شیشه بر، علیرضا سرکاکی، محمد طه جلالی، محمود لطیفی صفحه 39
    زمینه و هدف
    با توجه به شواهد اخیر مبنی بر اثر سرکه بر کاهش قند خون پس از وعده ی غذا این مطالعه با هدف بررسی اثر سرکه ی سیب بر قند خون ناشتا، هموگلوبین گلیکوزیله (HbA1c) و پروفایل لیپیدی موش های صحرایی سالم و دیابتی انجام شد.
    روش بررسی
    31 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به چهار گروه شاهد سالم، سالم با مصرف سرکه ی سیب، شاهد دیابتی و دیابتی با مصرف سرکه ی سیب تقسیم شدند. برای دیابتی کردن موش های صحرایی از داروی استرپتوزوسین استفاده شد. گروه های شاهد غذای استاندارد موش و گروه های مداخله مخلوط غذای استاندارد و سرکه ی سیب 6 درصد را به مدت 4 هفته دریافت نمودند. در شروع و پایان مطالعه اندازه گیری قند خون ناشتا، هموگلوبین گلیکوزیله، تری گلیسیرید (TG)، کلسترول تام (TC)، کلسترول LDL و HDLانجام شد.
    یافته ها
    میزان قند خون ناشتا با مصرف سرکه ی سیب تغییر ی نداشت اما هموگلوبین گلیکوزیله در گروه دیابتی کاهش معنی داری در مقایسه با قبل از مداخله (05/0P<) هم چنین در مقایسه با گروه شاهد دیابتی (05/0P<) نشان داد. در گروه سالم با مصرف سرکه ی سیب کاهش LDL (005/0P<) و افزایش HDL(005/0P<) نسبت به قبل از مداخله هم چنین نسبت به گروه شاهد سالم معنی دار بود. در گروه دیابتی با مصرف سرکه ی سیب کاهش معنی دار تری گلیسیرید در مقایسه با گروه شاهد دیابتی (005/0P<) و افزایش معنی دار HDL مشاهده شد (05/0P<).
    نتیجه گیری
    یافته های این بررسی نشان داد مصرف سرکه ی سیب موجب بهبود پروفایل لیپیدی موش های صحرایی سالم و دیابتی، هم چنین کاهش هموگلوبین گلیکوزیله در موش های دیابتی می شود.
    کلیدواژگان: سرکه، دیابت، سطوح لیپیدی، گلوکز، هموگلوبین گلیکوزیله
  • فرانک شریفی، لیدا پرسه، غلامرضا احمدی، سید نورالدین موسوی نسب صفحه 49
    زمینه و هدف
    با توجه به وجود درمان های دارویی متعدد برای پوکی استخوان و تعداد محدود مطالعات آینده نگر در مورد تاثیر رژیم های مختلف درمانی بر تراکم استخوان به خصوص در کشور ما، مطالعه ی حاضر به منظور مقایسه ی سه روش درمانی مختلف شامل کلسیم و ویتامین D، آلندرونات + کلسیم + ویتامینD و درمان جایگزینی با هورمون های جنسی در زنان یائسه ی شهر زنجان انجام شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه که به روش کوهورت تاریخی انجام شد، تعداد 115 زن یائسه که از سال 1380 به دنبال تشخیص پوکی استخوان تحت درمان قرار گرفته بودند و حداقل دارای دو نوبت تراکم سنجی استخوان به فاصله ی حداقل 15 ماه بودند، مورد بررسی قرار گرفتند و به مدت 18 تا 44 ماه پیگیری شدند. بیماران بر اساس نوع درمان های دریافتی به سه گروه تقسیم شدند: گروه اول: کلسیم 1000 میلی گرم در روز به همراه 400 واحد در روز ویتامین D. گروه دوم: آلندرونات 10 میلی گرم در روز به همراه 500 میلی گرم کلسیم و 200 میلی گرم ویتامین D در روز. گروه سوم: استروژن کنژوگه 625/0 میلی گرم 25 روز در ماه به همراه 5 میلی گرم پروژسترون 10 روز در ماه (به صورت سیکلیک) و 500 میلی گرم کلسیم به همراه 200 واحد ویتامینD در روز. کلیه ی افراد با علل ثانویه ی پوکی استخوان و یا عدم مصرف کامل دارو از مطالعه حذف شدند. کلیه ی موارد تراکم سنجی استخوان در یک مرکز انجام شد. برای بررسی اطلاعات از روش آماری Paired T-Test و T-Test و کای دو استفاده شد.
    یافته ها
    در کل بیماران تحت درمان، میانگین تراکم استخوان در مهره های کمری به طور معنی داری و حدود 8/4 درصد افزایش داشت (002/0=P)، ولی میانگین تراکم استخوان در ناحیه ی هیپ 6 درصد کاهش نشان داد. در بیماران تحت درمان با کلسیم و ویتامین D در نواحی مهره ها و ساعد تغییر معنی داری دیده نشد، ولی در ناحیه ی هیپ کاهش معنی دار تراکم استخوان دیده شد (004/0=P). در افراد تحت درمان با بیس فسفونات + کلسیم و ویتامین D افزایش 11 درصدی در تراکم مهره های کمری (00/0=P) دیده شد ولی در نواحی دیگر تغییر معنی داری دیده نشد. در افراد تحت درمان با HRT هیچ گونه کاهش تراکم استخوان مشهود نبود ولی افزایش معنی داری نیز مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    بهترین نوع درمان برای پوکی استخوان زنان یائسه استفاده از بیس فسفونات + کلسیم و ویتامین D می باشد ولی تنها نوع درمان که می تواند در هر سه ناحیه ی مهره ها، هیپ و ساعد مانع از افت تراکم استخوان شود، HRT است. لذا استفاده از آلندرونات به عنوان خط اول درمان در زنان یائسه ای که به خصوص در مهره های کمری دچار پوکی استخوان هستند، توصیه می شود.
    کلیدواژگان: تراکم استخوان، آلندرونات، پوکی استخوان، HRT، کلسیم، ویتامین D
  • میترا غلامی، حامد محمدی، سید حامد میر حسینی، احمد عامری، زهره جوادی صفحه 59
    زمینه و هدف
    مواد رنگ زا، به دلیل قابلیت تجزیه پذیری کم، نیاز به فنآوری پیشرفته ی خاصی دارند. فرآیند ترکیبی پودر کربن فعال- لجن فعال (PACT) به عنوان روشی جهت حذف این نوع ترکیبات به کار می روند. هدف از انجام این پژوهش بررسی کارآیی این فرآیند در حذف مواد رنگ زا از فاضلاب صنایع نساجی می باشد.
    روش بررسی
    روش انجام تحقیق با توجه به ماهیت آن بر پایه ی داده های آزمایشگاهی، از نوع مطالعات کاربردی است. این پژوهش در دو مرحله انجام شد. در مرحله ی اول، میزان تجزیه پذیری مواد رنگ زای انتخابی (رنگ های اسیدی نارنجی 11 55 10 C. و رنگ راکتیو ریمازول برلیانت بلو) در نمونه ی طراحی شده، بدون پودر کربن فعال و بر طبق روش زاهن- والینز (ایزو9888) مورد ارزیابی قرارگرفت. در مرحله ی دوم آزمایشات با اضافه کردن غلظت های متفاوتی از پودر کربن فعال ادامه یافته و تاثیر پودر کربن فعال در راکتور لجن فعال در شرایط بهره برداری مختلف بررسی شد. در تمام مراحل، مقدار رنگ موجود در نمونه بر اساس واحد ADMI خروجی و درصد حذف رنگ مورد ارزیابی قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج به دست آمده نشان داد که در فاضلابی با غلظت رنگ ورودی برابر 100 میلی گرم در لیتر میزان حذف رنگ از طریق بیولوژیکی به تنهایی، برای رنگ های اسیدی و راکتیو به ترتیب برابر 60 و 5 /12 درصد بود. در مرحله ی دوم غلظت بهینه ی پودر کربن فعال جهت حذف مواد رنگ زا از فاضلاب صنایع نساجی با کارآیی بالا غلظت 1500 میلی گرم در لیتر به دست آمد. زمان ماند هیدرولیکی و دمای بهینه جهت حذف رنگ به ترتیب28 ساعت و 30 درجه ی سانتی گراد تعیین شد که در این شرایط بازدهی حذف رنگ برابر 1 8/ 9 8 درصد بود. در انتهای کار مدل های ایزوترم فروندلیچ و لانگمیر برای تعیین قابلیت کاربرد آن ها مورد آزمایش قرارگرفت.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج به دست آمده، فرآیند PACT می تواند به عنوان یک روش قابل قبول با کارآیی بالا (بیش از 90 درصد) برای حذف مواد رنگ زای مختلف مورد استفاده در صنایع نساجی به کار رود. کاربرد این فرآیند برای تصفیه ی فاضلاب صنایع نساجی یک روش بهبود یافته ی مهم است که در یک مرحله می تواند به طور هم زمان COD و مواد رنگ زا را بدون کاربرد روش تصفیه ی دیگری حذف کند. با مقایسه ی نتایج به دست آمده در این پژوهش ایزوترم لانگمیر، به عنوان ایزوترم مناسب تعیین شد.
    کلیدواژگان: فاضلاب صنایع نساجی، لجن فعال، پودر کربن فعال، مواد رنگ زا
  • اعظم باقری، محبوبه کفایی، ناهید سرافراز، حسین اکبری صفحه 71
    زمینه و هدف
    طولانی شدن بارداری از جنبه های مختلف، سلامت مادر و نوزاد را تحت تاثیر قرار می دهد. اگرچه بسیاری از محققین پذیرفته اند که انجام مداخلات درمانی قبل از شروع زایمان ضروری است ولی در مورد نحوه ی به کارگیری و زمان آن اختلاف نظرهای فراوانی وجود دارد لذا با توجه به شیوع حاملگی طول کشیده مطالعه ای با هدف تعیین و مقایسه ی وضعیت سلامت نوزادی در زنان بستری شده با تشخیص حاملگی طول کشیده، از اردیبهشت 82 به مدت یک سال، در زایشگاه دکتر شبیه خوانی کاشان صورت گرفت.
    روش بررسی
    این پژوهش به روش توصیفی بر روی 450 زن باردار که سابقه ی مشکلات طبی یا مامایی نداشته و حداقل، سن حاملگی آنان (براساس LMP یا سونوگرافی زیر30 هفته) 40 هفته بوده و جهت ختم حاملگی بستری شده بودند، انجام شد. این افراد به روش سرشماری نمونه گیری شدند و عواقب نوزادی (سخت زایی، دیسترس جنینی، دفع مکونیوم، آپگار دقیقه ی 5، بستری نوزاد پس از زایمان و وزن نوزاد) و برخی متغیرهای زمینه ای (سابقه ی حاملگی طول کشیده، سن مادر و تعداد زایمان) و وضعیت سرویکس (دیلاتاسیون و افاسمان) در موقع پذیرش، در ایشان تعیین شده و سپس برحسب سن حاملگی در 4 گروه (40 هفته تا 40 هفته و سه روز، 40 هفته و چهار روز تا 41 هفته، 41 هفته و یک روز تا 41 هفته و سه روز و 41 هفته و 4 روز و بالاتر) با هم مقایسه شدند. نتایج مطالعه با استفاده از آمارهای توصیفی، کای دو، کروسکال والیس و من ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج این پژوهش نشان داد که 131 نفر (1/29 درصد) از زنان، در سن حاملگی بین 40 هفته تا 40 هفته و سه روز، 130 نفر (9/28درصد) در سن حاملگی بین 40 هفته و 4 روز تا 41 هفته، 150 نفر (3/33 درصد) در سن حاملگی بین 41 هفته و یک روز تا 41 هفتهو 3 روز و تنها 39 نفر (7/8 درصد) در سن حاملگی 41 هفته و 4 روز و بالاتر ختم حاملگی شده بودند که از آنان فقط 12 نفر (7/2 درصد) سن حاملگی بیشتر از 42 هفته داشتند. متغیرهای دیسترس جنینی، دفع مکونیوم، آپگار دقیقه ی 5، بستری نوزاد پس از زایمان، سخت زایی و وزن نوزاد، در زنان تحت مطالعه تفاوت معنی دار آماری نشان نداد ولی گروه های مورد مطالعه از نظر علت سزارین برحسب سن حاملگی با یکدیگر تفاوت معنی دار آماری داشتند. آزمون های آماری نشان داد که گروه های مورد مطالعه از نظر سن مادر (4/0= P)، سابقه ی زایمان پس از موعد (08/0= P)، تعداد زایمان (7/0= P)، دیلاتاسیون (2/0= P) و افاسمان سرویکس (4/0= P)، بر حسب سن حاملگی تفاوت معنی دار نداشتند.
    نتیجه گیری
    براساس نتایج پژوهش، ختم حاملگی در سن کم تر از 5/41 هفته، به خاطر ترس از عواقب نوزادی ضرورت نداشته و مداخلات زودرس، تنها باعث افزایش سزارین به دلیل عدم پیشرفت می شود. لذا، می توان با سیاست انتظار، ختم حاملگی را در زنانی که کنترل شده اند و هیچ گونه عوارضی ندارند به تعویق انداخت.
    کلیدواژگان: حاملگی طول کشیده، عواقب نوزادی، نوزاد در معرض خطر
  • سیده زهره ترابی، بهناز فلک الافلاکی، فرزانه معزی صفحه 79
    زمینه و هدف
    تجویز بی رویه ی آنتی بیوتیک ها موجب افزایش مقاومت به آن ها در درمان انواع عفونت های ادراری شده است. به این دلیل، انجام پژوهش هایی پیرامون بررسی حساسیت میکروارگانیسم های شایع ایجاد کننده ی عفونت ادراری نسبت به انواع آنتی بیوتیک ها ضروری به نظر می رسد تا بتوان طبق نتایج مطالعات منطقه ای آنتی بیوتیک مورد نیاز را تجویز نمود.
    روش بررسی
    در این مطالعه ی توصیفی- مقطعی طی سال 1385 برای بیمارانی با علایم بالینی عفونت ادراری بستری در بخش های اطفال، نوزادان، زنان و اعصاب بیمارستان ولی عصر(عج) کشت ادرار به روش نمونه گیری از کاتتر, کیسه ی ادراری یا میداستریم انجام شد و نتایج کشت ادرار و آنتی بیوگرام آن ها پیگیری شد. در مجموع 118 کشت مثبت ادراری با آنتی بیوگرام آن ها مورد بررسی قرارگرفت.
    یافته ها
    شایع ترین میکروارگانیسم یافت شده در کشت ادرار نوزادان، کلبسیلا (5/44 درصد) و سپس اشرشیاکولی (5/33 درصد) بود. شایع ترین میکروب در بخش های اطفال، اعصاب و زنان اشرشیاکولی بوده و به ترتیب فراوانی 41, 73 و 46 درصد داشتند. مقاومت به آمپی سیلین(6/82 درصد) و سفیکسیم (6/73 درصد) در تمام بخش ها و میکروب ها گزارش شد. در تمام بخش ها سیپروفلوکسازین مؤثرترین دارو برای میکروب اشرشیاکولی و کلبسیلا با کم ترین میزان مقاومت (1/24درصد) بود. سپس نیتروفورانتوئین، سفتریاکسون و آمیکایسین به ترتیب با مقاومت 4/41، 8/44 و 9/51 درصد در رده های بعدی بودند. مؤثرترین دارو برای استافیلوکوک کواگولاز منفی (وانکومایسین با مقاومت 1/37 درصد)، و سپس سفاتازیدیم و سیپروفلوکسازین (به ترتیب با مقاومت 1/40 و 5/48 درصد) شناخته شدند.
    نتیجه گیری
    در این مطالعه مقاومت بالایی نسبت به آمپی سیلین, جنتامایسین, سفیکسیم و کوتریموکسازول مشاهده شد. مقاومت به سایر آنتی بیوتیک ها نیز نسبتا بالا بود. بنابراین پیشنهاد می شود مطالعه ی فوق به صورت دوره ای انجام شود تا امکان ارزیابی بهتر در سال های مختلف فراهم شود.
    کلیدواژگان: مقاومت دارویی، آنتی بیوگرام، آنتی بیوتیک، عفونت ادراری
  • محبوبه دلیرروی فرد، منصور صادق زاده، علی ارجمند شبستری صفحه 87
    سندرم Jarcho-Levin یک اختلال نادر سیستم اسکلتی مرکزی است که مهره ها و دنده ها را درگیر کرده و با قد کوتاه و ناهنجاری های ارگان های دیگر همراه است. یکی از مشکلات این بیماران ناهنجاری های تنفسی است که میزان بروز آن در بیماران متفاوت می باشد. مبنای تشخیص اولیه بر اساس رادیو گرافی قفسه ی سینه است، اما سی تی اسکن مارپیچی سه بعدی در تعیین وضعیت دقیق دنده ها بسیار کمک کننده می باشد. از اختلالات دیگری که در این سندرم دیده می شود، اختلالات قلبی است. گزارش ما مربوط به پسر شیر خوار 9 ماهه ای است که دچار سندرم فوق همراه با نارسایی قلب راست بود.
    کلیدواژگان: سندرم جارکو- لوین، دیسپلازی اسپوندیلوکوستال، دیسوستوزیس، آژنزی دنده، کوتاه قدی تنه ای
|
  • Dr Hosien Sarmadan *, Dr Farshideh Didgar Page 1
    Background And Objective
    Lower urinary tract infection is one of the most common infections among young women. The high prevalence of this infection necessitates the administration of appropriate antibiotic and minimizing the treatment period. In this study we examined and compared the effect of single-dose therapy of ciprofloxacin with seven-day therapy in women with lower UTI.
    Materials And Methods
    The study cases comprised of 140 women aged 13-25 years with uncomplicated lower UTI who referred to Vali-Asr hospital in Arak. The patients were randomly assigned into two groups of 70. One group received a single-dose ciprofloxacin (1000 mg) while the other group received a seven-day ciprofloxacin (250 mg twice daily). Urine culture was performed for all the patients three times. In case of primary positive culture the patient would enter the study, and the second culture was carried out to investigate the response to the treatment, whereas the third culture was carried out to study the recurrence. Finally, the results of the two groups were analyzed.
    Results
    Out of 140 patients participating in the study, 23 cases did not respond to the treatment. In the final assessment 14 non-responsive patients belonged to single-dose group while 9 patients were in seven-day therapy group.
    Conclusion
    The research findings showed that there was no significant difference between the two groups (p=0.183) in response to the drug and recurrence. This indicates the equal efficacy of single-dose treatment and one-weak therapy of ciprofloxacin in women with lower UTI.
    Keywords: Urinary tract infection, Ciprofloxacin, Cystitis, Recurrence, Single, dose therapy
  • Mr Safavi *, A. Honarmand Page 11
    Background And Objective
    Tracheal intubation can result in trauma and nerve damage which may also account for postoperative throat symptoms such as hoarseness and dysphagia. The effects of beclomethasone inhaler and intravenous lidocaine in prevention of the above symptoms were documented in previous studies. The aim of the present study is comparison of the effects of beclomethasone inhaler with various clinically used dosages of intravenous lidocaine prior to endotracheal intubation on the incidence and severity of postoperative sore throat, cough, sputum, hoarseness, and dysphagia.
    Materials And Methods
    A total of 120 patients undergoing elective operations were enrolled in this randomized double-blind clinical trial. Patients were assigned to one of four treatment modalities: lidocaine 1mg/kg (group L1), lidocaine 1.5 mg/kg (group L2), a dose of 50 micrograms beclomethasone inhaler (Group B), and normal saline (Group C). Incidence and severity of sore throat, cough, sputum, hoarseness, and dysphagia were compared between the groups before leaving the operating room, 1 hr later, at the time of the first postoperative drink or meal (for assessment of dysphagia), and in the morning after the surgery.
    Results
    In all time intervals of evaluating postoperative symptoms, the incidence and severity of sore throat were significantly lower in groups L2 and B than in group C (P <0.05). One and twenty hours after emergence of anesthesia, the incidence and severity of cough were significantly lower in groups L2 and B than in group C (P <0.05). The incidence and severity of sore throat or cough was not significantly different between groups L2 and B. Throughout the study, the incidence and severity of sputum were significantly lower in group B than in group C (P <0.05).
    Conclusions
    Beclomehtasone in comparison with intravenous lidocaine prior to intubation decreases the postoperative sore throat and cough. In addition, beclomethasone inhaler decreases the incidence and severity of postoperative sputum.
  • M. Shariati *, E. Sharifi, M. Kaveh Page 21
    Background And Objective
    The pit of Phoenix dactylifera contains different chemical compounds such as saturated and unsaturated fatty acids, Zinc(Zn), Cadmium(Cd), Calcium(Ca), and potassium(K). Saturated fatty acids include stearic and palmitic acid and unsaturated fatty acids contain linoleic and oleic acids which could inhibit 5- - reductase enzyme. The present study was carried out with the aim of determining the effect of phoenix dactylifera pit powder on spermatogenesis and testosterone level in adult male rats.
    Materials And Methods
    In this experimental research 45 wistar male rats were divided into 5 groups of 9 including the control group receiving no treatment, the saline group receiving an equal volume of normal saline as a solvent and the treatment groups receiving 0.05, 0.1 and 0.2 mg/kg body weight of Phoenix dactylifera pit powder orally for 21 days. The results were analysed through Excell, One-way analysis of variance and t-test.
    Results
    The results showed that 0.1 and 0.2 mg/kg body weight of the powder increased the testosterone level significantly compared to the control and saline groups (P<0.05), whereas no significant change was observed in serum FSH and LH levels. Likewise, the above- mentioned amounts reduced dihydrotestosterone level in treatment groups (P<0.05). Histologic exam of the testis showed an increase in sperm density in seminiferous tubules of treatment groups (P<0.05).
    Conclusion
    According to the research results it can be stated that the powder of phoenix dactylifera pit has probably caused increased testosterone level and decreased dihydrotestosterone level via inhibiting 5- - reductase enzyme induced by palmitic, stearic, linoleic, and oleic acids.
    Keywords: Pit of Phoenix dactylifera, Testis, Gonadotropin, Testosterone, Rat