فهرست مطالب

Journal of Kermanshah University of Medical Sciences
Volume:6 Issue: 2, 2002

  • تاریخ انتشار: 1381/06/20
  • تعداد عناوین: 8
|
  • دردی قوجق، سید علی محمد قاضی، میرسعید، محمد آهنجان صفحه 1
    سابقه و هدف
    آلکیل بنزن سولفونات که به عنوان ماده فعال سطحی به محیط زیست افزوده می شود، در صورت افزایش مقدارآن درمحیط زیست به عنوان یک سم بیولوژیکی محیط زیست را آلوده می نماید.آلکیل بنزن سولفونات عموما به عنوان ماده فعال سطحی به مقدار زیاد به رودخانه ها ودریاچه ها افزوده می شود. به دلیل عدم هضم بیولوژیکی آلکیل بنزن سولفونات در طبیعت، این ترکیب شیمیایی می تواند خصوصیات سمیت بیولوژیکی از خود نشان دهد.مکانیسم سمیت بیولوژیکی آلکیل بنزن سولفونات هنوز مشخص نشده است. از طرفی آنزیم آدنوزین منوفسفات دآمیناز، آنزیمی است که نقش بسیار مهمی در تحریک مسیر گلیکولیز ودر کنترل شارژ انرژی دارد.این آنزیم در تعادل انرژی ودر بررسی شرایط حیات موجودات زنده نقش مارکر وشاخص دارد؛ بنابراین ممکن است در شناخت مکانیسم سمیت بیولوژیک آلکیل بنزن سولفونات مفیدباشد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه از نوع تجربی است ودر این پژوهش اثر آلکیل بنزن سولفونات بر فعالیت آدنوزین منوفسفات دآمیناز در مغز موش آزمایشگاهی در لوله آزمایش مطالعه شد. در گروه آزمایش به تعداد 30 نمونه درحضور آلکیل بنزن سولفونات در غلظت های 10 تا 50 میکرومول در لیتر فعالیت آنزیم اندازه گیری شد. در گروه شاهد به تعداد 30 نمونه درعدم حضور آلکیل بنزن سولفونات فعالیت آنزیم اندازه گیری شد. برای اندازه گیری فعالیت آنزیم آدنوزین منوفسفات دآمیناز در گروه شاهد و گروه آزمایش از روش اسپکتروفتومتری استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج حاصل نشان دادند که فعالیت این آنزیم در گروه شاهد برابر با52/8 85/92 نانومول در دقیقه در گرم پروتئین ودر گروه آزمایش برابر با45/2 31/18نانومول در دقیقه در گرم پروتئین مغز موش آزمایشگاهی بود.
    بحث: یافته های ما نشان داد که آلکیل بنزن سولفونات از طریق واکنش با جایگاه فعال آنزیمی آدنوزین منوفسات دآمیناز مغز موش آزمایشگاهی نقش مهاری خود را نشان می دهد. مهارآنزیم آدنوزین منوفسفات دآمیناز توسط آلکیل بنزن سولفونات ممکن است یک راهنمایی مناسب برای درک مکانیسم سمیت آلکیل بنزن سولفونات وآلودگی محیط زیست با ماهیت هیدروفوبیکی باشد.
    کلیدواژگان: آلکیل بنزن سولفونات، آدنوزین منوفسفات دآمیناز، آلوده کننده محیط زیست
  • علی اکبر آروین صفحه 2
    سابقه و هدف
    نظر به بروز بالای عارضه ضعف عضلات تنفسی پس از عمل تایمکتومی دربیماران میاستنی گراویس و تجویز دو روش طبی قبل از عمل برای پیشگیری از این عارضه، این بررسی به منظور مقایسه این دو روش تجویز ایمنوگلوبولین وریدی و پلاسما فورزیس در جلوگیری از بروز ضعف عضلات تنفسی به دنبال عمل تایمکتومی در بیماران میاستنی گراویس انجام شد.
    مواد و روش ها
    مطالعه از نوع نیمه تجربی است و برای انجام آن پرونده های کلیه بیماران میاستنی بستری شده در دو مرکزآموزشی درمانی امام خمینی تهران و امام خمینی کرمانشاه طی سال های79- 1373 بررسی و با هم مقایسه گردیدند.هر دوبیمارستان از نظر معرفی بیمار (سیستم ارجاع) شرایط یکسان داشتند و از نظر سایر متغیرها نیازی به همسان سازی وجود نداشت. تمامی بیماران میاستنی گراویس پس ازاینکه به درمان دارویی پاسخ نداده بودند، تحت عمل جراحی برداشتن تیموس قرارگرفتند. روش رایج دربیمارستان امام خمینی تهران تجویز ایمنوگلوبولین و پلاسمافورزیس و دربیمارستان امام خمینی کرمانشاه پلاسمافورزیس قبل ازعمل جراحی به منظور پیشگیری از ضعف عضلات تنفسی می باشد. برای تعیین ضعف عضلات تنفسی ازمتغیرهای توانایی سرفه زدن، دفع خلط، نیاز به اکسیژن درمانی، مدت زمان نیاز به ونتیلاتور و درنتیجه نیاز به لوله تراشه استفاده شد. برای استخراج اطلاعات از پرونده ها فرم اطلاعاتی تدوین شده به کار برده شد و سپس متغیرها با استفاده از آزمون های دقیق فیشر و من-ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت.
    یافته ها
    نتیجه به دست آمده ازمجموع 24 پرونده (14 مورد از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی و 10 مورد از مرکزآموزشی درمانی کرمانشاه) نشان داد که 50 % از گروه ایمنوگلوبولین و 30 % از گروه پلاسمافورزیس مرد و بقیه زن بودند. میانگین سنی در گروه ایمنوگلوبولین 35/8 ± 64/26 سال و در گروه پلاسمافورزیس16/8 ± 1/22 سال بود. از نظر نیاز به ونتیلاتور و داشتن لوله تراشه و توانایی سرفه زدن و دفع خلط دو گروه با یکدیگر تفاوت معناداری نداشتند. بحث: یافته ها نشان داد که دو روش تجویز ایمنوگلوبولین وریدی و پلاسمافورزیس از لحاظ بروز ضعف عضلات تنفسی پس از عمل تایمکتومی در بیماران میاستنی گراویس تفاوت معناداری ندارد؛ لذا توصیه می گردد از روش تجویز ایمنوگلوبولین به دلیل عوارض کم و تزریق آسان تر و تحمل راحت تر بیمار استفاده گردد.
    کلیدواژگان: میاستنی گراویس، تایمکتومی، پلاسمافورزیس، ایمنوگلوبولین، ضعف عضلات تنفسی
  • فروزان کریمی، نغمه فیروزمنش صفحه 3
    سابقه و هدف
    اتوآنتی بادی ضد کلاژن نوع II، در نتیجه فعالیت سیستم ایمنی علیه این نوع کلاژن تولید می شود و در ایمونوپاتوژنز برخی از بیماری های اتوایمیون نظیر آرتریت روماتویید، نقش دارد. در این مطالعه، وضعیت این آنتی بادی در افرادی که فعالیت سیستم ایمنی آنان به سوی اجزای خودی متوجه شده، مورد بررسی قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    به منظور انجام این بررسی، 77 سرم واجد فاکتور روماتویید (RF+)، به عنوان نمونه سرم های افراد واجد سیستم ایمنی فعال علیه حداقل یکی از اجزای خودی و 221 سرم فاقد فاکتور روماتویید (RF-) انتخاب شدند و در یک مطالعه توصیفی، از نظر حضور و تیتر آنتی بادی ضد کلاژن نوع II، به روش هماگلوتیناسیون با کمک اسید تانیک مورد بررسی قرار گرفتند.
    یافته ها
    در این مطالعه، از 298 سرم مورد بررسی، 77 سرم، RF+ و 221 سرم، RF- بود. 52 سرم RF+ (53/67% از سرم های RF+) و 128 سرم RF- (92/57% از سرم های RF-)، حاوی آنتی بادی ضدکلاژن نوع II بودند. از نظر تیتر آنتی بادی ضدکلاژن نوع II، در بین 52 سرم RF+، 15 سرم (85/28%) با تیتر 10/1، 15 سرم(85/28%) با تیتر 20/1، 10 سرم (23/19%) با تیتر 40/1، 2 سرم (85/3%) با تیتر 80/1، 4 سرم (69/7%) با تیتر 160/1 و 6 سرم (54/11%) با تیتر 320/1 بودند و از مجموع 128 سرم RF-، 66 سرم (56/51%) با تیتر 10/1، 38 سرم (69/29%) با تیتر20/1، 9 سرم (03/7%) با تیتر 40/1، 11 سرم (59/8%) با تیتر 80/1 و 4 سرم با تیتر 160/1 بودند. بررسی های آماری نشان داد که از نظر حضور آنتی بادی ضد کلاژن نوع II، بین سرم هایRF+ و RF-، اختلاف معنادار آماری وجود نداشت (P>0.05)؛ ولی این سرم ها، از نظر تیتر آنتی بادی ضد کلاژن نوع II، با یکدیگر اختلاف معنادار داشتند(P< 0.001).
    بحث: با توجه به یافته ها مشخص شد با اینکه هر دو نوع سرم مورد بررسی، دارای آنتی بادی ضد کلاژن نوع II بودند، ولی در سرم های RF+، آنتی بادی ضد کلاژن نوع II به مراتب بیشتر موجود بود. براساس این یافته ها، پیشنهاد می شود در مطالعه دیگری، به بررسی رابطه بین آنتی بادی ضد کلاژن نوع II، RF و شدت بیماری در بیماران مبتلا به آرتریت روماتویید پرداخته شود.
    کلیدواژگان: کلاژن، کلاژن نوع II، سنجش، اتوایمیونیتی، فاکتور روماتویید
  • طراوت فاخری، شیرین ایران فر، فرشته ژولیده، فاطمه رضوان مدنی، مهندس منصور رضایی صفحه 4
    سابقه و هدف
    با توجه به ضرورت تجویز آهن تکمیلی در دوران حاملگی و بروز عوارض ناشی از مصرف آن در مادر این تحقیق به منظور مقایسه تاثیر دو رژیم مصرفی آهن خوراکی در هموگلوبین و هماتوکریت زنان باردار انجام شد.
    مواد و روش ها
    تحقیق به روش مقایسه ای از نوع تشخیصی انجام شد. از درمانگاه های شهرکرمانشاه، سه درمانگاه باتوجه به محل قرارگیری و وضعیت اقتصادی،اجتماعی مراجعه کننده ها انتخاب شد وازهردرمانگاه 90-80 نفر افراد تحت مطالعه را تشکیل دادند. نمونه گیری به روش آسان و با تخصیص تصادفی انجام شد و افرادی که سن حاملگی آن ها کمتر از 20 هفته و علایم کم خونی مثل خستگی، رنگ پریدگی و هموگلوبین کمتراز 10 میلی گرم در دسی لیتر نداشتند، تحت مطالعه قرارگرفتند. قبل از شروع به تجویزآهن، مقدار هموگلوبین،هماتوکریت و فریتین تعیین شد و پس از تجویزآهن در هفته های 32-28 و پس از 32 هفتگی مجددا آزمایش ها تکرار می شد. به یک گروه، رژیم آهن روزانه 60 میلی گرم و به گروه دیگر آهن به مقدار120میلی گرم به طور هفتگی تجویز می شد. تغییرات هموگلوبین، هماتوکریت و فریتین در دوگروه موردمقایسه قرارگرفت. پرسشنامه ای جهت به دست آوردن اطلاعات دموگرافیک، تعدادحاملگی، تعدادزایمان و سن حاملگی تهیه شده بود که قبل از شروع رژیم آهن تکمیل می شد. داده ها با استفاده از آزمونT مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    یافته های پژوهش نشان داد که بیشترین درصدها مربوط به سن 24-20 سالگی(5/36 و 4/28 درصد) در دوگروه بود و دو گروه از نظر تعداد زایمان، سن مادر، تعداد حاملگی، شغل مادر و سواد مادر تفاوت معنادار آماری نداشتند. هنگام شروع مطالعه 7/95 درصد هموگلوبین بالای 10 و 8/59 درصد فریتین بیشتر از 15 نانوگرم در میلی لیتر داشتند. هموگلوبین، هماتوکریت و میزان فریتین در دو رژیم هفتگی و روزانه تجویزآهن به ترتیب 1/1±1/12 درمقابل 909/0±2/12 و096/3±8/37 در مقابل 619/2±3/37 و فریتین 3/24±3/24 درمقابل 211/23±9/25 بود که تفاوت معناداری باهم نداشتند.
    بحث: به طور کلی یافته های پژوهش نشان داد که تجویز آهن به صورت روزانه و هفتگی تاثیر یکسانی درمیزان هموگلوبین و هماتوکریت دارد، لذا با توجه به راحت بودن مصرف یک بار در هفته برای مادران باردار، رژیم هفتگی توصیه می گردد.
    کلیدواژگان: آهن روزانه، آهن هفتگی، هموگلوبین، هماتوکریت، فریتین زنان باردار
  • علیرضا جانبخش، علی اکبر آروین صفحه 5
    سابقه و هدف
    کبد یکی از اندام های حساس برای ایجاد گرانولوم کبدی است و سل یکی از شایع ترین بیماری های ایجادکننده آن محسوب می شود و حدود 55-10 درصد گرانولوم های کبدی را تشکیل می دهد. سل بیماری شایعی در کشور ایران بوده و سل ریوی شایع ترین شکل بالینی آن است. منفی بودن اسمیر خلط در بیمار مشکوک به سل ریوی یکی از مشکلات تشخیصی به شمار می رود. هدف از این مطالعه گزارش فراوانی وجود گرانولوم کبدی در بیماران اسمیر مثبت می باشد تا شاید بتوان به علت کم خطربودن بیوپسی کبد و به علت محدودیت امکانات تشخیصی در تشخیص بیماران مشکوک به سل ریوی از آن استفاده کرد.
    مواد و روش ها
    دراین مطالعه توصیفی 34 بیمار سل ریوی اسمیر مثبت در بیمارستان سینای کرمانشاه در فاصله سال های 77-1374 تحت بیوپسی کبد قرار گرفتند. معیار تشخیصی وجود علایم بالینی و رادیولوژیک منطبق با سل و مثبت بودن اسمیر خلط بود. بیوپسی با سوزن منگینی شماره 17 انجام گرفت و نمونه ها از نظر وجود یا عدم وجود گرانولوم مورد ارزیابی قرارگرفتند.
    یافته ها
    از 34 بیمار 18نفر مؤنث و 16نفر مذکر بودند. بیشترین بیماران در گروه سنی 30-21 سال (30%) و کمترین آن ها در گروه سنی 80-71 سال (9/2%) قرار داشتند. دامنه سنی بیماران 71-14 سال بود. آزمایش های کبدی در همه موارد طبیعی بود و در 5 نفر از بیمارن (7/14%) گرانولوم کبدی گزارش شد.
    بحث: این مطالعه نشان داد که 7/14 درصد نمونه های بیوپسی کبد در بیماران ما حاوی گرانولوم بود. تشخیص سل ریوی اسمیر منفی مشکل و نیازمند روش های تهاجمی و گران قیمت است که ممکن است به راحتی در دسترس نباشد. در مطالعات مختلف فراوانی گرانولوم کبدی در بیماران مبتلا به سل ریوی و خارج ریوی 80-3/18 درصد گزارش شده است. این مطالعه آمار پایین تری نسبت به مطالعه منصوری (5/62%) نشان می دهد. طبق این بررسی، انجام بیوپسی کبد برای تشخیص موارد مشکوک به سل توصیه نمی شود، ولی پیشنهاد می شود مطالعات دیگری با تعداد بیماران بیشتر و انجام رنگ آمیزی اسید فست و کشت BK به وسیله بیوپسی کبد در این منطقه انجام گیرد.
    کلیدواژگان: گرانولوم، کبد، سل ریوی، کرمانشاه
  • مهدی وجدانی، مهندس اکبر برزگر شنگل، آرزو شمسیان صفحه 6
    سابقه وهدف
    عفونت های انگلی در کشورایران از اهمیت ویژه ای برخوردار است و در استان کرمانشاه با داشتن روستاهای متعدد و شهرک های حومه شهر همه ساله انگل های روده ای گزارش گردیده و به طور پراکنده گزارش هایی از آلودگی های انگلی جلدی و خونی ارائه شده است. با توجه به اینکه در کرمانشاه مطالعه جامعی در این خصوص صورت نگرفته است، مطالعه حاضر به منظور بررسی فراوانی آلودگی انگلی در مراجعه کنندگان به آزمایشگاه کلینیک ویژه دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه طی سال های 78-1374 انجام پذیرفت.
    مواد وروش ها
    دراین مطالعه توصیفی با استفاده از داده های موجود کلیه افرادی که طی سال های 1374 تا 1378 در کلینیک ویژه دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، نمونه های مدفوع آن ها آزمایش شده است، مورد بررسی قرارگرفتند. مجموعا 45160 نمونه مدفوع با روش تغلیظ با فرمالین- اتر برای انگل های روده ای و روش چسب اسکاج برای اوکسیور مورد بررسی و آزمایش قرار گرفته است.
    یافته ها
    در مجموع 13/59 درصد (26705نمونه) از نمونه های مورد بررسی آلوده به انگل تک یاخته ای وکرم بودند. از این تعداد، 94/93 درصد تک یاخته و کرم 06/6 درصد کرم گزارش گردید. در بین انگل ها بلاستوسیستیس هومونیس (34/28 درصد) و ژیاردیالامبلیا (27 درصد) بالاتر ین فراوانی را به خود اختصاص دادند و بعد از آن انتاموباکلی قرار داشت که 16/17 درصد از آن ها را تشکیل می داد. آلودگی به کرم ها اندک بود، به طوری که همنولیپیس نانا و اسکاریس لومبریکوییدیس بیشتر از سایر کرم ها گزارش شده است.
    بحث: در این پژوهش بیشترین انگل مشاهده شده، بلاستو سیستیس هومونیس و ژیاردیالامبلیا از بین تک یاخته های روده ای بود. از لحاظ فراوانی تفاوت هایی با سایر مناطق دیده می شود که ممکن است به علت تفاوت آب و هوایی، رژیم غذایی، وضعیت بهداشتی و... باشد که جای تحقیقات بیشتری دارد.
    کلیدواژگان: انگل های روده ای، انگل های جلدی وخونی، تک یاخته، کرم، کرمانشاه
  • میترا همتی صفحه 7
    سابقه و هدف
    با توجه به اینکه یکی از تظاهرات مننژیت درکودکان می تواند به صورت تب و تشنج باشد، این مطالعه به منظور تعیین فراوانی مننژیت در بیماران مبتلا به تب و تشنج که در بیمارستان شهید فهمیده کرمانشاه طی سال های 79-77 13بستری شده بودند، انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به صورت توصیفی روی تمام بیماران مبتلا به تب و تشنج بستری شده در بیمارستان شهیدفهمیده کرمانشاه انجام شد. پونکسیون مایع نخاع برای تمام کودکان زیر 18 ماه، کودکان 24-18 ماه با شک بالینی به مننژیت و در مورد کودکانی که سن بیش از 24ماه داشتند، در صورت وجود علایم تحریک مننژ یا کاهش سطح هوشیاری درخواست شد. سن، جنس، سابقه قبلی تشنج، نوع تب و تشنج (ساده یاکمپلکس)، فاصله زمانی تب تا تشنج، علایم تحریک مننژ در بیماران مورد ارزیابی قرار گرفت.
    یافته ها
    544 کودک با سن 6 ماه تا 6 سال مورد مطالعه قرار گرفتند که 346 نفر پسر و 198 نفر دختر بودند. 75/27% بیماران سابقه تب و تشنج داشتند. در 4/61% تب و تشنج فرم ساده و در 6/38% از نوع کمپلکس بود. در 6/89% بیماران تشنج در 24 ساعت اول بیماری تب دار رخ داد. در 154 بیمار آزمایش پونکسیون نخاع انجام شد که 4 نفر ایشان مبتلا به مننژیت بودند. سه نفر از افرادمبتلا به مننژیت سن زیر 18 ماه داشتند و هیچ علامت دیگری به غیر از تب و تشنج نداشتندو یک نفر 21 ماهه بود که به علت حال عمومی بد و تب طولانی مورد آزمایش قرارگرفت. فراوانی مننژیت در کل جمعیت مورد مطالعه 73/0 درصد محاسبه شد. بحث: با توجه به یافته های به دست آمده به نظر می رسد پونکسیون مایع نخاع به طور معمول درکودکان زیر 18 ماه باتب و تشنج کار منطقی و درستی باشد. پیشنهاد می شود جهت دستیابی به آمار دقیق تر این مطالعه درسطحی وسیع تر و در شهرهای دیگر کشور انجام گیرد.
    کلیدواژگان: تب وتشنج، مننژیت، پونکسیون مایع نخاع، کرمانشاه
  • علی شهریاری احمدی، حمیدرضا امامی صفحه 8
    سابقه و هدف
    لوسمی میلوژن مزمن (CML) یک بیماری میلوپرولیفراتیو با سیر بالینی کاملا مشخص است که سیر آن سه فاز را شامل می شود: فاز مزمن بیماری، فاز تسریع بیماری و فاز تبدیل به لوسمی حاد (فاز بلاستیک). بقای متوسط بیماران مبتلا به CML با درمان های شیمی درمانی مرسوم، حدود 3 تا 5 سال می باشد.گزارش های متعددی در مورد بیماران مبتلا به CML با بقای طولانی تر از حد معمول وجود دارد، ولی همه آن ها تحت درمان بوده اند. معرفی بیمار: در این گزارش یک جوان 25ساله مبتلا به CML معرفی می شود که بیشترا ز 10 سال (1368لغایت 1378) بدون دریافت هیچ گونه دارویی زنده مانده است. تشخیص اولیه بیمار در بیمارستان امام خمینی کرمانشاه بوده است که درسال 1378 در بیمارستان آیت الله طالقانی بررسی های تشخیصی نام برده، شامل بیوپسی، آسپراسیون مغز استخوان و کشت کروموزومی مجددا تکرار شده است. نام برده در این فاصله به رغم توجه های اولیه مراجعه ای برای ادامه درمان نداشته است.
    بحث: باوجود آنکه سیر بیماری CML به طور معمول حداکثر 5 سال در نظر گرفته می شود، ولی مواردی پیدا می شود که از این سیر تبعیت نمی کنند و بررسی های تکمیلی و پیچیده تر ژنتیکی شاید علت این امر را در این عده اندک مشخص نماید.
    کلیدواژگان: لوسمی میلوژن مزمن، سیر بالینی، بقاء