فهرست مطالب

فصلنامه نقد و نظر
سال دوم شماره 2 (پیاپی 6، بهار 1375)

  • ویژه انتظار بشر ازدین
  • تاریخ انتشار: 1375/03/07
  • تعداد عناوین: 14
|
  • محمدرضا حکیمی صفحات 75-116
    الحیاه؛ دین و زندگی
  • محمدامین احمدی صفحات 117-144
    در جست وجوی ریشه ها
  • فروغ دین در فراق عقل
    محمدتقی سبحانی صفحات 145-167
    1. عصر جدید همگام با نوآوری و دستاوردهای علمی و فنی از همان آغاز، سنت و دین را به چالشی جدی فراخواند و پرسشهای نو به نو در پیش پای دینداران و دین‏پروران نهاد. دانش و فلسفه غرب آنگاه که پرورده شد آهنگ شرق کرد و نوای ناآشنایی نواخت. تفکر دینی که خسته از قرنها نزاع و کشمکش اینک به خواب ناز فرو رفته بود، از شور این هیاهو سر برداشت. امت اسلامی در سیاهترین شبهای حیات خویش همهمه‏ای شنید که نه بدرستی آن رامی‏شناخت و نه از ماوی و مقصودش آگاه‏بود.از آن میان تنها اندکی خواب آلوده‏جسارت یافتند که از حصار امن خویش‏پافرا نهند و از سر این ماجرا خبرگیرند. عالمان نواندیش و روشنفکران مسلمان در چنین فضایی بود که به صحنه درآمدند و در فکر چاره شدند. دفاع از دین در تندباد اندیشه‏های مادی و همسازی دین و دنیا یا تدین و تمدن مضمون مشترک همه این تلاشها بود. اما یک تفاوت اساسی این دو جریان را از یکدیگر جدا می‏ساخت: دسته نخست، که پرورده سنت و فرهنگ دینی بود، تمدن و تکنولوژی را اصولا در همنوایی و همسویی با دین می‏خواست و چاره درد را از متون دینی بازمی‏جست. اما گروه اخیر، به دلیل انس و آشنایی بیشتر با پدیده رو به رشد نوگرایی، به دین از زاویه دیگری می‏نگریست. از این نگاه، فرهنگ جدید کاروانی بود که دیر یا زود از راه می‏رسید. تجدد هرچند میهمانی است ناخوانده، ولی باید گرامی‏اش داشت و به استقبالش شتافت.
  • هادی صادقی صفحات 168-185
    آب را از سرچشمه مبندید
  • حاتم قادری صفحات 186-198
    مقدمه
    این مقاله عهده‏دار پرداختن به دو موضوع است: اول سعی بر آن دارد تا نشان دهد که مقوله «انتظار از دین‏» دیرینه نیست و در عقلانیت معاصر ریشه دارد. درحالی که متعلق انتظار از دین این طور نبوده و همپای دین و انسان قدمت دارد. هدف دوم مقاله نشان دادن محوریترین متعلقات «انتظار از دین‏» است و در تمامی مقاله قصد بر آن بوده که کلیت و شمولیت‏بحث محفوظ بماند و مثالها صرفا از باب روشن شدن مطلب آمده است.
  • محمد نصر صفحات 199-207
    انتظار از دین یعنی میزان توانایی های دین برای پاسخگویی به نیازهای بشر و سامان‏بخشی به حیات انسان و نقشی که دین در این میان به عهده خود بشر قرار داده است. این موضوع در بین مسلمانان به گونه‏ای خاص سابقه دیرینه داشته است. اگر دین را به سه بخش عقاید، اخلاق و احکام تقسیم کنیم، نزاع اشاعره و معتزله در بخش عقاید، و نزاع حسن و قبح عقلی و شرعی میان اشاعره و عدلیه به نوعی چالش بر سر انتظار از دین در عقاید و اخلاق یعنی توانایی عقل بشری و شرع نبوی در تبیین عقاید و تشخیص خیر و شر به حساب می‏آید. همچنین بحث علل‏الشرایع و مقاصد الشریعه، تلاشی عقلانی و شرعی در کشف نتایج احکام شرعی برای بشر و به نوعی بیان میزان توانایی دین در برطرف‏ساختن نیازهای بشر و تعالی‏بخشی آن به انسان بوده است.
  • مهدی مهریزی صفحات 208-229
    مساله «انتظار بشر از دین‏» موضوعی است که از دو سو بدان می‏توان نگریست و آن را مورد پژوهش قرار داد: یکی نگاه برون دینی به مساله است که با سنجشهای عقلانی به دست آوریم از دین چه خواسته و تقاضایی داریم; و دیگری نگاه درون دینی است که بر اساس منابع و متون دینی مشخص گردد دین تا کجا با زندگی انسان سر و کار دارد. از این نگاه دوم به «کمال دین‏» یا «جامعیت دین‏» تعبیر می‏شود. گرچه امروزه بسیاری تنها از زاویه نخست‏به موضوع می‏نگرند، ولی حق آن است که این تلاشی ناقص و نارساست. زیرا اگر به دست آوریم که از دین چه انتظاری هست و چرا باید سراغ دین رفت، نمی‏توان استنتاج کرد که دین چه قلمروی دارد. چرا که اگر بر اثر نیاز و خواسته‏هایی که آدمی خود از انجامش عاجز است، سراغ دین رفت، به چه دلیل می‏توان نفی کرد که در شناسایی نیازها دچار اشتباه نشده و پاره‏ای از خواسته‏هایش را نشناخته تا جوابش را از دین بخواهد.
  • محسن جوادی صفحات 230-249
    1. دین و اخلاق دو پدیده‏اند که در بستر زندگی انسان روییده و بالیده‏اند. هر دو در چشم انسان محترم و محتشمند و براحتی قابل اغماض و چشم‏پوشی نیستند. تجربه ارزشهای اخلاقی، یعنی این احساس که برخی از اعمال و افعال آدمی قابل ستایش و توصیه است و برخی دیگر نکوهیده و شایسته تحریم و منع، همواره بخشی از تجارب آدمی را تشکیل می‏دهد و هرگونه انسان‏شناسی که این احساس و تجربه اخلاقی را نادیده بگیرد، در واقع ماهیت آدمی را درک نکرده است (1) . بنابراین اخلاق که چیزی جز تامل و تدبر در همین افعال حسن و اعمال قبیح نیست، جزیی جدانشدنی از زندگی بشر است. دین هم که با احساس دل‏انگیز اما مهابت‏خیز حضور خداوند در جای‏جای عالم طبیعت و ماورای آن سروکار دارد، در ساحت اعمال و رفتار انسانی به صورت شریعت و قوانین وحی شده، حضور می‏یابد. دین که قدمت آن به درازای عمر انسان است و همواره بخش مهم زندگی انسان و بلکه تمام زندگی او را تحت تاثیر خود قرار داده، چیزی نبوده و نیست که بشر بآسانی به کنارش گذارد و بی‏دغدغه آن به زندگی خود ادامه دهد.
  • برهان غلیون ترجمه محمدمهدی خلجی صفحات 250-269
  • ویلیام پی آلستون ترجمه: غلامحسین توکلی صفحات 270-277
  • سید محسن موسوی گرگانی صفحات 278-296

    اشاره:این نوشته، نقدی است‏بر مقاله «جایگاه موضوع‏شناسی در اجتهاد» که در شماره پنجم مجله چاپ گردیده بود.
    اجتهاد چیست؟
    اجتهاد در لغت‏به معنای بذل وسع و طاقت است و در اصطلاح فقها عبارت است از قوه‏ای که می‏توان با آن احکام شرعی را استنباط و استخراج کرد و یا منظور از آن تحصیل برهان و دلیل بر حکم شرعی است و یا اجتهاد عبارت است از به کارگرفتن تمام نیرو برای به دست آوردن علم یا ظن غیرممنوع به حکم شرعی فرعی. هریک از این تعاریف را که گزینش کنیم باید بپذیریم که اجتهاد مبتنی بر مبادی و مقدماتی است که بدون در دست داشتن آنها اجتهاد میسر نیست، گرچه این امر انکارپذیر نیست که زمان و مکان در کم و زیادی و شدت و ضعف آنها نقش بسزایی دارد.

  • ابوالقاسم فنایی صفحات 297-332
  • محمد اخوان صفحات 333-345
    این نوشته، نقدی است‏بر مقاله «معقولیت اعتقادات دینی‏»، منتشر شده در مجله نقدونظر شماره‏های سوم و چهارم، تابستان و پاییز 1374، به قلم آقای احمد نراقی. نویسنده محترم در آن مقاله مدعی شده بود تقریری جدید از نظریه فطرت ارایه کرده است. در این مقاله عمدتا به دنبال دو امریم: یکی اینکه نشان دهیم معقول بودن اعتقاد دینی به معنای فطری بودن آن نیست و فطری بودن، معنای دیگری دارد; دیگر اینکه معقول بودن، اعم از خطا بودن و صحیح بودن، دانسته شده (1) و این مساله که اعتقادات دینی معقول است، به هیچ رو افتخارآمیز جلوه نمی‏کند و نشانه حقانیت آنها نیست.
  • رحیم رئوفت صفحات 346-362
    1. در میان مکاتب و دیدگاه های مختلفی که به تبیین و تحلیل تحولات اجتماعی و کنش‏های انسانی در جوامع بشری پرداخته‏اند، همچون مارکسیسم، نخبه‏گرایی، کارکردگرایی، ساخت گرایی و... به نظر می‏رسد دیدگاه فرهنگ‏گرا، دیدگاهی است که نسبت‏به دیگر نظریه‏های رقیب، تا حدی به مبانی اندیشه‏اسلامی نزدیک‏تر است. بر اساس نظریه فرهنگ‏گرا (Culturalism Theory) ، کنش‏های فردی و جمعی افراد در جوامع مختلف، تحت تاثیر فرهنگ به عنوان کل پیچیده‏ای (Complex whole) از اعتقادات، باورها، ارزشها و آداب و رسوم موجود آن جامعه شکل می‏گیرد. (1) از این دیدگاه، فرهنگ زیربنای تحولات اجتماعی و تعیین کننده راه زندگی انسانهاست و به زندگی آنان معنی و هدف می‏بخشد. ابونصر فارابی (259-339 ق) با تکیه بر همین دیدگاه، جامعه‏های انسانی را بر اساس فرهنگ و ارزشهای غالب در آنها به شهرها (مدینه‏ها)ی فاضله و غیر فاضله تقسیم می‏کند: «شهری که قصد (ساکنینش) از اجتماع در آن، تعاون در چیزهایی است که آنها را به سعادت می‏رساند در حقیقت مدینه فاضله است.» (2) مدینه‏غیر فاضله (جاهلیه) در اقسام خود به همان نسبتی که فرهنگ و خلقیات مردمانش رو به سقوط و تباهی می‏رود، از مدینه‏فاضله فاصله می‏گیرد. مدینه‏های کرامیه، جماعیه، تغلبیه، ضروریه، نزاله و... هر یک دارای فرهنگهایی از قبیل بزرگی جویی، آزادیخواهی (از هر قید و بندی)، اعتقاد به اصل «الحق لمن غلب‏»، اکتفا کردن به ضروریات مادی زندگی و... هستند (3) . هر چند برخی از پژوهشگران به فارابی نسبت داده‏اند که علی‏رغم اعتقاد به تحول‏پذیری ذاتی انسان، مدینه‏های غیرفاضله را قابل دگرگونی تکاملی ندانسته، به گونه‏ای که گویی آن روش ها یا ثابت است و یا منجر به تباهی و فنای محض می‏شود (4) ، باید گفت فارابی در «سیاست مدنیه‏» پدید آمدن مدینه‏فاضله از بطن مدینه‏های ضروریه و جماعیه را آسان‏تر و ممکن‏تر دانسته است (5) .