فهرست مطالب

نقد و نظر - سال یازدهم شماره 3 (پیاپی 44، پاییز و زمستان 1385)

فصلنامه نقد و نظر
سال یازدهم شماره 3 (پیاپی 44، پاییز و زمستان 1385)

  • 344 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1385/12/20
  • تعداد عناوین: 15
|
  • مقالات
  • ویکتور امیل فرانکل ترجمه: احمدرضا محمدپور صفحه 2

    ابتدا لازم است نکاتی درباره متن ترجمه شده و مولف مقاله بیان شود.1 مقاله ای که پیش روی شماست ترجمه متن سخنرانی ویکتور امیل فرانکل, به مناسبت اهدای جایزه اسکار پفیستر به او در انجمن روان پزشکی امریکا در دالاس تگزاس است. این سخنرانی که در سال 1985 ایراد شده است, با عنوان (فصل نهم), به کتاب خدای ناهوشیار اضافه شد. خدای ناهوشیار که به گفته فرانکل, متن مبسوط سخنرانی او پس از جنگ جهانی دوم در میان جمع کوچکی از روشنفکران وینی است که عنوان پایان نامه او در مقطع دکترای فلسفه در سال 1948 را نیز در بر می گیرد, نخست در 1947 به آلمانی و با عنوان Derunbewsstr Gott منتشر شد و سپس در سال 1975 به انگلیسی و با عنوان The unconscious God ترجمه گردید. مقاله (انسان در جست وجوی معنای نهایی) که در سال 2000 به انگلیسی منتشر شده است, فصل نهم کتاب خدای ناهوشیار است که در سال 1375 به قلم ابراهیم یزدی و با عنوان خدا در ناخودآگاه, ترجمه شده است و کم و بیش همان هشت فصل نخست متن چاپ شده در سال 2000 است; از این رو, با توجه به اهمیت این سخنرانی به عنوان یک متن کلاسیک در قلمرو روان درمانی وجودی و به ویژه معنادرمانی, به ترجمه آن همت گماردیم.

  • مژگان محمدی صفحه 27

    معنای زندگی از سه جنبه هدف داری, ارزش مندی و کارکرد زندگی یکی از مهم ترین پرسش های بشر و به گفته برخی فیلسوفان, مهم ترین پرسش بشر است. در واقع, نحوه درگیری انسان با این مسئله مهم و تلاش هایی که برای پاسخ به آن انجام می دهد, تعیین کننده مسیر اصلی زندگی و نیز سرنوشت سعادت آمیز یا فلاکت بار اوست. از این رو, مطالعه زندگی انسان های بزرگی که با این مسئله مهم دست به گریبان شده اند, به ما کمک خواهد کرد که در برخورد با مسایل مربوط به زندگی, باآغوش باز به استقبال آنها برویم و فرصت های مغتنم اندیشیدن را از خود نستانیم و سرمایه های وجودی خویش را باز یابیم. مقاله حاضر با چنین هدفی به بررسی و مقایسه روند تحول و انقلاب درونی دو انسان بزرگ, یعنی امام محمد غزالی, دانشمند مشهور جهان اسلام (405 505 ه) و لیو تولستوی1, نویسنده نامدار روسی(1828 1910 م) و بر اساس اعترافاتی که خود در کتاب های المنقذ من الضلال و کتاب اعتراف و سرشماری در مسکو, با لحنی بسیار صادقانه و صمیمی به رشته تحریر درآورده اند, می پردازد. پرسش از معنای زندگی این دو دانشمند را به گونه ای تحت تاثیر قرار داد که سراسر زندگی شان را وقف یافتن پاسخ مناسب و معقول این مسئله کردند. گفتنی است برای دقت و سهولت, روند بررسی و مقایسه سیر تحول و انقلاب درونی این دو در چارچوب (مولفه های دوران نامطلوب زندگی, عامل یا عوامل تحول, مولفه های دوران مطلوب زندگی و میزان تاثیرپذیری از دین شخصی) انجام خواهد شد.

  • مسعود فریامنش صفحه 56

    هدف از نگارش این مقاله,پژوهش در مسئله معنای زندگی در شعر و اندیشه حافظ است.بیان چند نکته در ابتدای مقاله ضروری به نظر می رسد. نخست این که موضوع بحث و بررسی در این مقاله, مسئله معنای زندگی و شناسایی مصادیق آن در دیوان حافظ است و نه شناسایی معنای خلقت و آفرینش از نگاه او, چرا که سرشت و ساحت این دو بحث متفاوت است.دوم این که, می توان به بحث معنای زندگی از دو جنبه نگریست;یکی معنای زندگی با توجه به دنیا, و دیگری, معنای زندگی با توجه به آخرت, که در دومی مفاهیم و اصطلاحات دینی ای همچون (نجات), (فلاح) یا (رستگاری) به میان می آید. اما در بحث (معنای زندگی با توجه به دنیا) , می توان از معنای زندگی به سه معنا, سخن گفت. الف) معنای زندگی به معنای هدف زندگی, که خود قابل تقسیم به دو بخش است. نخست ; (هدف خودبنیاد)و دیگری (هدف خارجی) یا (بیرونی). منظور از هدف خودبنیاد, هدفی است که یک موجود دارای علم و اراده در این جا احراز علم و اراده برای موجود صاحب زندگی شرط لازم است از سر علم و اراده در فعل و ترک خویش جست وجو می کند. از آن جا که این نوع هدف از درون و باطن موجود دارای علم و اراده (انسان) برخاسته است, به آن هدف (خودبنیاد) نام داده اند. اما منظور از هدف خارجی زندگی , هدفی است که سازنده دارای علم و اراده یک از ساختن یک موجود و یا به تعبیر دیگر , از دهش و اعطای زندگی به آن موجود , دنبال می کند . به دیگر سخن , خاستگاه هدف خارجی در درون و باطن موجود خلق شده زندگی نیست , در این جا احراز علم و اراده برای مخلوق شرط لازم نیست , بلکه سرچشمه و خاستگاه آن در بیرون آن موجود و در ذهن و ضمیر سازنده آن نهفته است .

  • فاطمه مینایی صفحه 86

    تناسخ, انتقال روح پس از مرگ از جسمی به جسم دیگر است, خواه جسم دوم جسم انسان باشد خواه جسم حیوان یا گیاه یا جماد. در زبان انگلیسی, واژه tansmigration و metempsychosis که غالبا درباره انتقال روح به بدن انسان یا حیوان به کار می رود و از واژه یونانی meta+psyche :روح, نفس«دوباره, گرفته شده است, متداول ترین واژه ها برای اشاره به این مفهوم است. (واژه های دیگر عبارتند از rebirth به معنای تولد دوباره که بیشتر در ادیان هندی به کار می رود, reincarnatio به معنای تجسد دوباره, palingenesis از یونانی: palin+genesis به معنای تکوین« دوباره و metensomatosis از واژه یونانی به معنای meta+soma جسم«دوباره.) در منابع اسلامی علاوه بر اصطلاح تناسخ, گاه از واژه های دیگری چون عود, نقل یا انتقال نفس و رجعت روح (که البته با رجعت اصطلاحی در نزد شیعه متفاوت است) استفاده شده است. چهار اصطلاح نسخ, مسخ, رسخ و فسخ معمولا اقسام تناسخ شمرده شده اند و به ترتیب بر انتقال روح انسان به جسم انسان ,حیوان, گیاه و جماد دلالت دارند (ایجی, 374; تهانوی, ذیل واژه (تناسخ); برای تعاریف دیگر, نک: ابن حزم, 1/165; حلی, 399; سبزواری, 5/195). اصطلاح تناسخ معمولا جامع همه اقسام پیش گفته است. دو قسم تناسخ صعودی و نزولی را نیز برای اشاره به سیر از مراتب پایین به بالا و به عکس به کار برده اند. برای مثال انتقال روح از جسم انسان به جسم گیاه, تناسخ نزولی است و عکس آن, تناسخ صعودی نام دارد. تناسخ هم چنین به معنای فرا رفتن از جسم انسانی برای مثال تعلق یافتن به اجرام سماوی یا تبدیل شدن به ملایک به کار رفته است (طبرسی, 2/344; ایجی, همان جا, ملاصدرا, 3/438).

  • ابراهیم علی پور صفحه 102

    مارتین هیدگر1 از مهم ترین فیلسوفان معاصر است که درباره بحران در عصر جدید و نیازهای انسان معاصر سخنرانی ها و نوشته های متعددی از خود به جا گذاشته است. نوشته های هیدگر متاخر, عمدتا به وضعیت انسان در عصر جدید, جایگاه تکنولوژی, نیهیلیسم تکنولوژیکی, بحران های پیش رو و راه های برون رفت از این بحران ها می پردازد. آثاری چون (عصر تصویر جهان),2 (پرسش از تکنولوژی),3 (نامه ای در باب اومانیسم),4 نیچه,5 (منشا اثر هنری),6 (گفتاری درباره تفکر),7 متافیزیک چیست؟,8 (باریکه راه مزرعه) و ده ها اثر دیگر از جمله آنهاست, گرچه رگه های اصلی این تفکرها در هیدگر متقدم و حتی کتاب اصلی او هستی و زمان9 قابل ردیابی است. هیدگر فیلسوفی است که نفوذ تاثیرات وی از حوزه مباحث فلسفی فراتر رفته است; نه تنها فیلسوفان, بلکه الاهیدانان, هنرمندان, شاعران, روان شناسان و تاریخ نگاران در حوزه های مختلف نیز از وی تاثیر پذیرفته اند. وی اولین فیلسوفی است که مباحث مهمی چون نیهیلیسم و تکنولوژی را از منظر وجودی نقادی و موشکافی کرده است. وسعت و قلمرو نوشته های وی نیز پرحجم و گسترده است; از همین رو, بسیاری وی را بزرگ ترین فیلسوف قرن بیستم نامیده اند. هیدگر متفکری است که بر وسعت افق ذهن بشر افزوده و ابعاد جدیدی برای تفکر مطرح کرده است. در عصر حاضر الاهیدانان بسیاری در مورد فلسفه و اندیشه او قلم زده اند. فاصله نگاه موافقان و مخالفان اندیشه های وی به طرز عجیبی زیاد است. هیدگر متقدم10 تلاش می کند با ارایه هستی و زمان, بحران غرب را حل کند. وی معتقد است بسیاری از بحران های موجود در دنیای مدرن حاصل انحراف در تاریخ غربی است. و هیدگر متاخر ضمن بیان مشکلات عصر جدید و انسان معاصر سعی می کند طرحی نو دراندازد و راه های برون رفت را بگشاید. نامی که وی بر تارک آثار خود می گذارد, (راه ها) است.11 با این همه, بسیاری از شارحان و شاگردان وی معتقدند, هم بستگی کاملی در آثار اولیه و بعدی او وجود دارد و همه آثار وی هدف واحدی را دنبال می کنند. گفته شده که مسئله اصلی هیدگر بحران انسان معاصر غربی است و همان طور که او بحث کرده این بحران ریشه در اندیشه فلسفی غرب و ظهور تمدن و دوران جدید علم و تکنولوژی دارد. این بحران ابعاد متعددی دارد که نوشتار حاضر در صدد است با استفاده از آثار هیدگر و شارحان مهم او تقریری از وضعیت انسان در عصر مدرنیته, بحران های موجود و راه های برون رفت انسان معاصر از این بحران ها ارایه کند.

  • محمدحسن نوروزی صفحه 139

    واژه مکتب تفکیک, اصطلاحی است که عمر نسبتا کوتاهی دارد. این اصطلاح را اولین بار محمدرضا حکیمی, برای طرز فکر خاص برخی از اندیشمندان که بیشتر آنها از حوزه علمیه مشهد برخاستند به کار برد.1 بااین وجود, اندیشمندانی که خود را متعلق به این مدرسه فکری می دانند, مدعی اند که این طرز فکر, سابقه ای طولانی دارد و حتی ریشه آن را باید در صدر اسلام جست وجو کرد.2 در واقع, سابقه این طرز فکر به قرن چهاردهم هجری قمری, (کمتر از یک سده پیش) می رسد و موسس و سردمدار آن را می توان آیت الله میرزا مهدی غروی اصفهانی دانست.3 شخصیت های برجسته این طرز فکر, غالبا از شاگردان میرزا مهدی اصفهانی هستند. برخی از برجسته ترین نمایندگان این تفکر عبارتند از: سید موسی زرآبادی, شیخ مجتبی قزوینی,4 میرزا هاشم قزوینی, شیخ حسنعلی مروارید, میرزا جواد تهرانی, محمدباقر ملکی میانجی, سید جعفر سیدان و محمدرضا حکیمی.5 اندیشمندان متعلق به این طرز فکر, در غالب مسایل فلسفی و دینی, نظرات خاصی دارند که البته برخی از آنها از اهمیت بیشتری برخوردارند و مبنای نظرات دیگرشان را تشکیل می دهند. اساسی ترین و بنیادی ترین رای آنها که دلیل و وجه نام گذاری این طرز فکر به (مکتب تفکیک) است, قایل شدن به تفکیک و تمایز بین معارف الاهی که از طریق وحی به دست انسان ها می رسند و معارف بشری به طور کلی است.6 آنها مدعی اند, معارف الاهی و حقایق رسیده از طریق قرآن و روایات معصومین را نباید با معارف بشری درآمیخت; چرا که آن حقایق, حق مطلق اند و اینها اموری آمیخته با باطل. از این رو, باید در راستای خالص ماندن معارف الاهی تلاش کرد و آنها را از آمیخته شدن با علوم بشری در امان نگه داشت. تاویل آیات قرآن کریم, از جمله اموری است که به درهم آمیختگی و ناسره شدن معارف الاهی منجر می شود. پیروان مکتب تفکیک با تاویل آیات قرآن به شدت مخالف اند;7 آنها معتقدند که انسان باید در حد امکان, بدون داشتن پیش فرض و حتی بدون اعتنا و اتکا به آگاهی های فلسفی و عرفانی که در بسیاری از اوقات مخالف معارف قرآنند, به سراغ قرآن و دیگر متون دینی برود و در فهم خود از متون دینی, پیش فرض های فلسفی و عرفانی را دخالت ندهد تا به فهمی درست از این متون دست یابد و از تاویل های ناروا نجات یابد.

  • سید محمد منافیان صفحه 153

    یکی از مسایل جنجال برانگیز در تاریخ اندیشه اسلامی, مسئله صفات خداوند است. پرسش از اتصاف باری تعالی به صفات, حقیقت صفات و رابطه ذات الاهی با آنها از جمله پرسش هایی است که پاسخ های متفاوتی از سوی متفکران اسلامی دریافت کرده است. هرچند اشاعره, به عنوان یکی از فرقه های اسلامی, معتقدند که دیدگاه معتزله درباره صفات خدا به نفی صفات منجر می شود;1 اما فی الجمله می توان گفت که همه مسلمانان, به نحوی, تحقق صفت برای ذات خداوند را پذیرفته اند. با پذیرش صفات الاهی, تقسیم بندی های گوناگونی درباره آنها صورت گرفته است. برای نخستین بار, در کتاب های اشاعره, یک تقسیم بندی درباره صفات الاهی ارایه شد که بر اساس آن, صفات خداوند به دو نوع خبری و غیرخبری تقسیم می شود.2 صفات خبری به صفاتی گفته می شود که قرآن و حدیث از آنها گزارش داده اند و عقل در اثبات آنها راهی ندارد, همانند داشتن وجه, ید و عین که در قرآن کریم به پروردگار نسبت داده شده است. هم چنین این نکته که مومنان خداوند را مشاهده می کنند نیز که در روایات به آن اشاره شده است, از این دسته به شمار می رود. در مقابل, صفات غیرخبری, آن دسته از صفات است که انسان می تواند بر اساس توانایی های عقلانی خود, آنها را برای خدا اثبات کند.

  • حسین عشاقی اصفهانی صفحه 170

    محقق بزرگ محمد حسین غروی اصفهانی, معروف به کمپانی, در منظومه تحفه الحکیم, برهانی بر وجود خداوند اقامه کرده است1 که به لحاظ امتیازهایی که دارد مورد توجه صاحب نظران واقع شده است. برهان ایشان چنین است: (واجب الوجود موجود است); زیرا اگر واجب الوجود معدوم باشد در این صورت, عدم چنین معدومی یا به این دلیل است که او حقیقتی ممتنع الوجود است و یا به این دلیل است که او یک حقیقت ممکن الوجود است که علت وجودش موجود نیست; زیرا هر ذات معدومی بخاطر یکی از این دو صورت معدوم است و به هر تقدیر خلف [فرض] لازم می آید. چرا که فرض این است که موضوع این گزاره, حقیقتی واجب الوجود بالذات دارد بنابراین, حقیقت واجب الوجود نمی تواند معدوم باشد, پس او موجود است. برهان محقق اصفهانی را می توان با توضیح بیشتری این گونه تقریر کرد که: (حقیقتی که واجب الوجود است, نه ممتنع بالذات است و نه ممکن بالذات) اما (هر معدومی یا ممتنع بالذات است و یا ممکن بالذات) که بر اساس شکل دوم قیاس های اقترانی, چنین نتیجه می دهد که (حقیقتی که واجب الوجود است معدوم نیست). بنابراین, او موجود است و گرنه ارتفاع نقیضین لازم می آید.

  • محمد امین احمدی صفحه 184

    معجزه (و معادل های آن در زبان های دیگر مثل miracle در انگلیسی) در عرف عام بر حوادث شگفت آور, غیر عادی و فراطبیعی اطلاق می شود (Encyclopedia Britannica, 15 / 585), اما در اصطلاح متکلمان در ادیان توحیدی, چنان که توضیح خواهیم داد, اجمالا بر حوادثی اطلاق می شود که با مداخله عامل ربوبی در روند طبیعی امور به صورت خارق العاده رخ می دهند و بر آموزه های دینی دلالت دارند. در قرآن بر این گونه حوادث به جای (معجزه) یا (اعجاز), (بینه) (اعراف/ 7 / 73), (آیه) (آل عمران/ 3 / 50), (برهان) (قصص/ 28 / 32), (سلطان) (هود/ 11 / 96) و عجب (کهف/ 18 / 63) اطلاق شده است.

  • دبراه ال. بلک ترجمه: هادی ربیعی، شهرام جمشیدی صفحه 204
  • زهیر انصاریان صفحه 220

    امروزه, فلسفه اسلامی, با توجه به پیش رفت علوم, نیازمند آن است که در حرکتی پویا خود را به روز و کارآمد نماید تا نشان دهد که در پاسخ گویی به پرسش های جدید نیز تواناست. به نظر می رسد که فلسفه اسلامی می تواند بیشتر پرسش هایی را که در حوزه های گوناگون فلسفه در دنیای امروز مطرح است, پاسخ دهد. اما وظیفه تبیین این پاسخ ها و طراحی آنها بر اساس مبانی فلسفه اسلامی برعهده پژوهش گران این حوزه است. این مقاله کوشیده است تا با بررسی یکی از مقولات فلسفی نوین; یعنی فلسفه هنر و زیبایی شناسی در نظام فلسفی ملاصدرا, گامی نو در پاسخ به پرسش های جدید فلسفی برداشته و روشی را برای بازسازی اندیشه های فیلسوفان اسلامی در حوزه های جدید فلسفه, ارایه نماید.

  • یحیی نصرتی صفحه 247

    کرکگور رنج را یکی از ویژگی های فردی انسان می داند. او در سپهر دینی رنج را نه تنها کیفر گناه یا مانع رشد انسان تلقی نمی کند, بلکه آن را لازمه وجود انسانی, نشانه عمل مذهبی, عامل تعالی و مکتبی آموزنده می داند که فرد در آن حقیقت مسیحیت را که همان اقتدا به مسیح است فرا می گیرد, مسئولیت رنج و تسلای خود را بر عهده می گیرد, رنج خویش را در مقایسه با ابدیت و شادی ابدی علی رغم سنگینی و سختی اش سبک بارانه تحمل می کند, آن را راه تعالی خویش می داند و در طریق رنج به وادی ابدیت و عشق الاهی پای می گذارد.

  • محمدتقی سبحانی صفحه 279

    اندیشه دینی در ایران معاصر را به دو بخش تفکر نظری و تفکر اجتماعی می توان تقسیم کرد. در تفکر نظری, پرسش از حقایق هستی و سرشت و سرنوشت آدمی است و در تفکر اجتماعی, سخن از ماهیت و مناسبات اجتماعی و شیوه مواجهه انسان با پدیده های جمعی و عمومی است. جریان شناسی تفکر دینی در ایران معاصر باید به هر دو جنبه بپردازد, چرا که در هر دو بعد, اندیشه ها و اندیشوران بسیاری در دوره معاصر به ظهور رسیده اند و تجربه تازه ای از دین شناسی و اندیشه ورزی در ساحت فرهنگی تشیع و ایران رقم خورده است. هدف از جریان شناسی, پی جویی و سامان بخشی به همین تجربه ها و بهره گیری از آنها برای بهسازی معرفت دینی و رویارویی منطقی با پرسش ها و چالش های فراروی است. نوشتار حاضر تنها بحث از تفکر اجتماعی دینی را عهده دار است و پژوهش در تفکر نظری دینی را به فرصتی دیگر وامی نهد. هرچند پاره ای از شخصیت ها و جریان های دینی ایران به هر دو جنبه پرداخته اند, ولی برخی از آنها تنها به یکی از این دو علاقه نشان داده اند و درباره دیگری سخنی نگفته یا از آن به اجمال گذشته اند. بنابراین, در این مقاله تنها به آن دسته از گروه ها و شخصیت هایی پرداخته ایم که در نسبت دین و جامعه اندیشیده اند و مواضع خاصی در این راستا ابراز داشته اند.

  • محمد ملکی (جلال الدین) صفحه 312

    مسئله خاتمیت و ولایت از جمله مسایلی است که علاوه بر فقیهان و متکلمان, فیلسوفان و عارفان نیز از آن غفلت نکرده و به آن پرداخته اند, و در این میان, استاد سید جلال الدین آشتیانی(1304 1384) و محیی الدین ابن عربی(560 638ه ق.)از جمله حکیمان و عارفانی هستند که در آثار خود به تفصیل به این موضوع پرداخته اند. نگارنده بر آن است تا در حد توان خود, پس از مقدمه ای کوتاه, دیدگاه آنان را به اختصار بیان کرده و سپس به مقایسه این دو دیدگاه بپردازد.

  • معرفی کتاب
  • حسینعلی رحمتی صفحه 342