فهرست مطالب

دانشکده دندانپزشکی مشهد - سال سی و دوم شماره 2 (پیاپی 65، تابستان 1387)

مجله دانشکده دندانپزشکی مشهد
سال سی و دوم شماره 2 (پیاپی 65، تابستان 1387)

  • تاریخ انتشار: 1387/05/11
  • تعداد عناوین: 12
|
  • ماهرخ ایمانی مقدم، فرزین هروی، مریم خلجی صفحه 95
    مقدمه
    برای انجام درمانهای تغییر رشد ارتودنسی تعیین بلوغ اسکلتی بیمار لازم است. رایج ترین روش برای تعیین بلوغ اسکلتال استفاده از رادیوگرافی انگشتان و مچ دست می باشد. اخیرا برای این منظور از تصویر مهره های گردن در لترال سفالوگرام استفاده می شود و روش های مختلفی در این زمینه ارائه شده است. هدف از انجام این مطالعه بررسی همبستگی روش های ارائه شده در تعیین بلوغ اسکلتی با استفاده از مهره های گردن و مقایسه آن با روش استفاده از رادیوگرافی مچ دست بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی-تحلیلی از 47 بیمار 15-10 ساله مراجعه کننده به بخش ارتودنسی دانشکده دندانپزشکی مشهد رادیوگرافی مچ دست و انگشتان و لترال سفالوگرام در موقعیت NHP تهیه شد. سپس بلوغ اسکلتی استخوانهای مچ دست و انگشتان با استفاده از روش TW3 و بلوغ اسکلتی مهره های گردن به چهار روش Lamparski، Mito، Farmanو Hassel، Romanتعیین شد. همچنین ضریب همبستگی پیرسون و رتبه ای اسپیرمن بین بلوغ اسکلتی بدست آمده در هر یک از این روش ها و بلوغ اسکلتی محاسبه شده به روش TW3 تعیین گردید.
    یافته ها
    ضریب همبستگی پیرسون بین سن مهره های گردن (تعیین شده به روش Lamparski) و سن اسکلتال (تعیین شده به روش TW3) 81/0=r و ضریب این همبستگی برای روش Mito، 80/0=r بود. همچنین ضریب همبستگی اسپیرمن بین بلوغ مهره های گردن (تعیین شده به روش Roman) و بلوغ اسکلتال تعیین شده به روش TW3، 997/0=r و برای روش Hassel و Farman، 995/0=r بود. سن اسکلتی مهره های گردن در روش Mito و Lamparski در پسران 13-10 سال با سن اسکلتی مچ دست (تعیین شده به روش TW3) همبستگی معنی داری با یکدیگر نداشتند (05/0P>)
    نتیجه گیری
    بلوغ اسکلتی تعیین شده با استفاده از روش های Roman،Hassel و Farman در تمام زیر گروه های مورد مطالعه، همبستگی بسیار قوی با بلوغ اسکلتی مچ دست داشتند. بنابراین روش های فوق می توانند جایگزین استفاده از روش مچ دست و انگشتان برای تعیین بلوغ اسکلتی شوند.
    کلیدواژگان: بلوغ اسکلتی، رادیوگرافی مچ دست و انگشتان، لترال سفالوگرام، مهره های گردن
  • مسعود براتی، غلامرضا جهانشاهی، دکترسید محسن جلال زاده، ابوالفضل اصلانی صفحه 103
    مقدمه
    مطالعات گذشته نشان داده اند که خون رسانی مجدد پالپ در دندانهای نابالغ دوباره کاشته شده نسبتا کم است. این پژوهش تاثیر کاربرد موضعی داکسی سایکلین بر روی خون رسانی مجدد در دندان نابالغ دوباره کاشته شده سگ را بررسی نمود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی 32 دندان قدامی نابالغ 5 سگ که بین 4-3 ماه سن داشتند کشیده شده به مدت نیم ساعت در سالین نگهداری شدند، سپس در گروه اول (16 دندان)دندان ها مجددا کاشته شد و در گروه دوم (16 دندان) دندان ها به مدت 5 دقیقهدر داکسی سایکلین (1mg/10cc saline) غوطه ور شده و سپس کاشته شدند. دوره مطالعه شش تا هشت هفته بود. سگ ها به روش Vital perfusion کشته شده دندانها به همراه بافتهای احاطه کننده ریشه خارج شدند و برای بررسی هیستولوژیک آماده گردیدند. نمونه ها از نظر وجود مویرگها، وجود ادونتوبلاست ها و حضور آماس و حضور میکروارگانیسم توسط پاتولوژیست و میکروبیولوژیست مورد ارزیابی قرار گرفتند. اطلاعات با استفاده از آزمون Mann-Whitney مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.
    یافته ها
    آنالیز داده ها نشان داد که کاربرد موضعی داکسی سایکلین به میزان چشمگیری خون رسانی مجدد (017/0=P) و حضور ادونتوبلاستها (035/0=P) در لومن پالپی را افزایش و همچنین آماس (027/0=P) را کاهش داده است.
    نتیجه گیری
    این مطالعهنشان داد که نگهداری دندان بیرون افتاده با آپکس باز سگ در محلول داکسی سایکلین (1mg/10cc saline) به مدت 5 دقیقه و سپس کاشتن مجدد آن احتمال تشکیل عروق مجدد را افزایش می دهد.
    کلیدواژگان: داکسی سیکلین، خون رسانی مجدد، دوباره کاشتن
  • مریم بیدار، محمدحسن ضرابی، غزال صادقی، نرگس علیپور صفحه 111
    مقدمه
    بروز دردهای پس از درمان ریشه یکی از مشکلات عمده برای بیمار و دندانپزشک است. بر همین اساس مطالعات زیادی برروی داروهای ضد درد مختلف برای تسکین درد بعد از درمان انجام شده است. هدف از این مطالعه بررسی اثر ضد دردی ترامادول در مقایسه با ایبوپروفن بر روی دردهای پس از درمان ریشه در دندانهای وایتال بود.
    موادو روش ها
    در این مطالعه کارآزمایی بالینی 40 بیمار که دارای دندانهای تک کانال وایتال بودند، انتخاب شدند. بیماران به دو گروه A و B تقسیم شدند. داروهای مورد مطالعه بصورت کپسولهای متحدالشکل در آمدند که حاوی mg400 ایبوپروفن و یا mg100 ترامادول هیدروکلراید بودند. به هر بیمار قبل از کار یک کپسول (بصورت تصادفی) داده شد و بیماران بعد از درمان ریشه دندان، کپسولها را هر 6 ساعت یک عدد مصرف می کردند. بیماران به مدت 3 روز کنترل شدند و اطلاعات مربوط به شدت درد توسط بیمار در جدول مخصوصی که به آنان داده شد در فواصل زمانی 12، 24، 48 و 72 ساعت بعد از درمان ثبت گردید. سپس اطلاعات بدست آمده با استفاده از آزمون ناپارامتری Mann-Withney با سطح معنی داری 05/0 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج بدست آمده نشان داد که در فاصله زمانی 12 ساعت بین تجویز ترامادول در مقایسه با ایبوپروفن اختلاف آماری معنی دار وجود نداشت ولی در فواصل زمانی 24، 48 و 72 ساعت بعد از درمان تفاوتها از لحاظ آماری معنی دار بود و قدرت ضد دردی ترامادول بیشتر از ایبوپروفن بود.
    نتیجه گیری
    تجویز ترامادول در مقایسه با ایبوپروفن دارای اثر ضد دردی بیشتری بعد از درمان ریشه دندانهای وایتال بعد از 12 ساعت، می باشد و می تواند در تسکین دردهای شدید موثرتر از ایبوپروفن باشد.
    کلیدواژگان: درد، ترامادول هیدروکلراید، ایبوپروفن، درمان کانال ریشه
  • علیرضا حیدری، حجت الله جلالی یکتا صفحه 117
    مقدمه
    رادیوگرافی رایج ترین روش محاسبه طول کارکرد به شمار می رود اما ایده آل نیست. کاربرد رادیوگرافی در کودکان با توجه به خطرات اشعه، مشکلات تکنیکی، سوپرایمپوز شدن جوانه دندان دائمی بر روی ریشه دندانهای شیری و... خطرناک و مشکل است. Electronic apex locator وسیله ای برای اندازه گیری طول کانال دندان می باشد. هدف از این مطالعه ارزیابی دقت Electronic apex locator (EAL) در تعیین طول کانال دندانهای شیری تحلیل رفته در شرایط In vitro می باشد.
    مواد و روش ها
    مطالعه به صورت توصیفی-تحلیلی و بر روی 112 کانال از دندانهای شیری کشیده شده که حداقل دو سوم طول ریشه آنها باقی مانده بود انجام شد. پس از تهیه حفره دسترسی و برداشتن بافت پالپی طول کانالها با Dentaport ZX تعیین شدند. سپس طول واقعی کانالها از طریق دید مستقیم با دقت 5/0 میلیمتر اندازه گیری شدند. اطلاعات با استفاده از آزمون T زوجی و ضریب همبستگی درون گروهی و سطح معنی داری 05/0P< مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    دقت Dentaport ZX جهت تعیین طول دقیق کانال 7/52% و در محدوده 5/0± میلی متر از فورامن آپیکال 1/91% تعیین گردید. بین اندازه گیری با چشم و با دستگاه Dentaport ZX یک رابطه خطی مستقیم قوی وجود داشت.
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج این مطالعه استفاده از Dentaport ZX در درمان دندانهای شیری بخصوص در کودکان غیر همکار توصیه می شود.
    کلیدواژگان: Electronic apex locator، دندان شیری، پالپکتومی، طول کارکرد
  • نسرین سرابی، محمد جواد مقدس، تینا قبولیان صفحه 123
    مقدمه
    با توجه به افزایش تولید آمالگام در داخل کشور و مقرون به صرفه بودن آن لازم است که از نظر کلینیکی مقایسه ای بین آمالگامهای ایرانی و خارجی صورت گیرد. هدف از این مطالعه یک ساله، ارزیابی معیارهای کلینیکی عود پوسیدگی، تطابق لبه ای، فرم آناتومیک، نمای سطحی و درخشندگی سطحی ترمیم های آمالگام کلاس II بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه کارآزمایی- بالینی سیزده نفر شرکت کننده در محدوده سنی 20 تا 35 سال انتخاب گردیدند. سپس برروی دو دندان پرمولر از هر مراجعه کننده حفرات کلاس II ایده آل تهیه شد و توسط دو نوع آمالگام های های کاپراسفریکال Sina و Colten ترمیم شد. سپس طبق سیستم USPHS معیارهای کلینیکی عود پوسیدگی و تطابق لبه ای و فرم آناتومیک و نمای سطحی و درخشندگی سطح در سه دوره زمانی بلافاصله بعد از ترمیم، شش ماه و 12 ماه بعد از ترمیم ارزیابی شد. بعد از بدست آمدن مقادیر فراوانی یافته ها در هر دوره زمانی برای مقایسه دو نوع آمالگام از تست Chi-square استفاده شد (05/0a=).
    یافته ها
    α-Rating تمام معیارها برای هر دو آمالگام بعد از 6 ماه کاهشی را نسبت به حالت اولیه نشان داد و به همین صورت در رابطه با بررسی یک ساله نیز α-Rating کاهش بیشتری را نسبت به مقیاس های 6 ماهه نشان داد. اختلاف قابل ملاحظه آماری از نظر هیچکدام از معیارها در سه دوره زمانی برای دو آمالگام سینا و کولتن مشاهده نشد. بیشترین کاهش a-Rating بعد از یکسال در درخشندگی سطحی و برای آمالگام سینا بود ولی اختلاف معنی دار با کولتن نداشت.
    نتیجه گیری
    بعد از یکسال پوسیدگی به میزان کمی در ناحیه کف جینجیوال حفرات کلاس II ترمیم شده با آمالگام های های کاپراسفریکال مشاهده شد، که از بقیه معیارهای کلینیکی دیگر قابل ملاحظه تر بود.
    کلیدواژگان: ارزیابی کلینیکی، آمالگام، های کاپر اسفریکال، حفرات کلاس II
  • دکترمهدیه سیفی، احمد قهرمانلو، محمد موید صفحه 129
    مقدمه
    در مواردی که درمان پروتزی برای بازسازی کل سیستم جونده و اکلوژن بیمار انجام می گیرد، مدت زمانی که بیمار باید از پروتزهای موقتی استفاده کند بسیار طولانی می شود در این مدت یک موقتی خوب باید خصوصیات یک پروتز ایده آل را دارا باشد. بنابراین انتخاب نوع ماده مصرفی برای ساخت موقتی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف از این مطالعه آزمایشگاهی، مقایسه تطابق لبه ای روکشهای موقت ساخته شده از دو ماده موقتی، یکی رزین آکریلی سلف کیور (Tempron) و دیگری رزین کامپوزیتی لایت کیور (Revotek.LC) بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی آزمایشگاهی تعداد 20 عدد دای برنجی با خط خاتمه تراش شولدر به عرض 1 میلی متر، ارتفاع و قطر قاعده 7 میلی متر و زاویه تقاربی 8 درجه تهیه شد. با استفاده از یک کلاهک برنجی برای هر دای یک Coping ساخته و به فرم قبل تراش آماده گردید. دای ها به دو گروه ده تایی تقسیم و رستوریشن های موقتی از جنس مواد فوق به روش مستقیم ساخته شدند. پس از سمان کردن موقتی ها روی دای های مربوطه در نقاط علامت گذاری شده میزان gap مارژین با میکروسکوپ انعکاسی با بزرگنمایی 100 اندازه گیری شد. بعد از آن تحت نیروی اکلوزال N40 به میزان 50000 سیکل قرار گرفتند و ترموسایکلینگ oc)5-oc55) 3400 سیکل انجام شد. مجددا اندازه گیری در نقاط علامت زده قبلی صورت گرفت. داده ها تحت آزمون t-student مستقل و با سطح معنی داری 5% قرار گرفتند.
    یافته ها
    1- اختلاف میانگین gap مارژین در گروه رزین آکریلی سلف کیور و کامپوزیت رزین لایت کیور قبل از نیروی اکلوزالی و ترموسایکلینگ معنی دار نبود (19/0=P). 2- اختلاف میانگین gap مارژین بعد از نیروی اکلوزالی و ترموسایکلینگ بین دو ماده معنی دار نشد (48/0=P). 3- مقایسه میانگین اختلاف gap قبل از ترموسایکلینگ و نیروی اکلوزالی در دو ماده نشان داد که کاهش gap مارژین بعد از ترموسایکلینگ و نیروی اکلوزالی در Revotek.lc بیشتر از Tempron بوده و این اختلاف از نظر آماری معنی دار شد (042/0=P).
    نتیجه گیری
    نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که هر دو ماده Tempron و Revotek.lc در شرایط آزمایشگاهی و روش ساخت مستقیم دارای تطابق مارژین خوبی قبل و بعد از نیروی اکلوزالی و ترموسایکلینگ بودند ولی Revotek.lc بعد از نیروی اکلوزالی نتایج بهتری را در کاهش gap نسبت به Tempron داشت.
    کلیدواژگان: پروتزهای موقتی، تطابق مارژین، نیروی اکلوزالی، ترموسایکلینگ
  • مراد صدقیانی، فرناز ثقفی، سمیرا بصیر شبستری صفحه 137
    مقدمه
    استفاده از دستگاه های لایت کیور جزئی جدایی ناپذیر از دندانپزشکی است که برای سخت کردن کامپوزیت های متداول، گلاس آینومرها، لاینرها و باند کردن براکتهای ارتودنسی استفاده می شود. در این میان بررسی دستگاه های لایت کیور LED که اخیرا به بازار جهانی عرضه شده اند و مقایسه آن با دستگاه های هالوژن در فاصله های متفاوت ضروری بنظر می رسد. هدف این تحقیق بررسی اثر فاصله با دودستگاه لایت کیور هالوژن و LED بر ریز سختی کامپوزیت Z250 بود.
    مواد و روش ها
    در این تحقیق تجربی آزمایشگاهی از کامپوزیت Z250 میکروهیبرید با پایه BIS-GMA (3M ESPE) استفاده شد. ابتدا قالبی از جنس Plexiglass با ابعاد 10 ×10cm و ضخامت 2mm تهیه و از کامپوزیت Z250 پر شد. سپس نمونه ها به4 گروه 10 تایی تقسیم شدند: نمونه های گروه اول با دستگاه لایت کیور هالوژن (Astralis 7) در فاصله (0mm) و 10 نمونه گروه دوم با Astralis 7 در فاصله 5mm و 10 نمونه گروه سوم با دستگاه LED ((Apoza در فاصله 0mm و 10 نمونه گروه چهارم با Apoza در فاصله 5mm سخت شدند. پس از 20 ثانیه کیورینگ، نمونه ها در دمای اتاق برای 24 ساعت نگهداری شدند و سپس توسط دستگاه Vickers (مدل6100) تست ریز سختی انجام گرفت. این تست در هر 4 گروه و در سه نقطه مجزا با فاصله mm1 از هم و درسطوح فوقانی و تحتانی انجام شد و با آزمون واریانس دو عاملی نتایج تحلیل گردید.
    یافته ها
    مطالعات آماری نشان داد که ریزسختی در هر دو فاصله 0mm و 5mm در سطح فوقانی دستگاه Astralis 7 بیشتر از Apoza بود. در هر دو دستگاه میزان ریزسختی در فاصله 0mm بیشتر از فاصله 5mm بود (05/0P<). نسبت ریز سختی سطح تحتانی به فوقانی (BTR:bottom/top ratio) در دستگاه Apozaبیشتر از Astralis 7 بود (047/0P=).
    نتیجه گیری
    ریزسختی تمام نمونه های سخت شده در فاصله 0mm بطور معنی داری بیشتر از نمونه های سخت شده در فاصله 5mm بود. میزان ریزسختی در هر دو فاصله 0mm و 5mm در سطح فوقانی پس از کیورینگ با دستگاه هالوژن بیشتر از LED به ثبت رسید. نسبت ریزسختی سطح به عمق در دستگاه LED بیشتر از هالوژن بود.
    کلیدواژگان: ریزسختی، هالوژن، دستگاه لایت کیور LED، کامپوزیت Z250، فاصله
  • مرتضی عشاق، شهلا مومنی دانایی، مریم امیدخدا، زهره برهان حقیقی، امیرعلی کرمی فر، یاسر کردگاری صفحه 143
    مقدمه
    شاخص زیبایی دندان (DAI) یکی از شاخصهای ارتودنسی می باشد که بر مبنای استاندارد های زیبایی تعریف شده جامعه پایه گذاری شده است. هدف اصلی در این تحقیق، بررسی نیاز به درمان ارتودنسی در بین دانش آموزان 18-14 ساله شهر شیراز توسط شاخص DAI می باشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی-تحلیلی توسط نمونه گیری از نوع تصادفی خوشه ای، 1818 دانش آموز (965 پسر و 853 دختر) بین سنین 18-14 ساله بدون هیچ گونه سابقه درمان ارتودنسی انتخاب شدند. شاخص DAI با روش پیشنهادی سازمان جهانی بهداشت (WHO) تعیین گردید و پرسشنامه ای که شامل اطلاعات دموگرافیک بود نیز تکمیل گردید. داده ها توسط آزمونهای آماری تی و مجذور کای مورد آنالیز قرار گرفتند.
    یافته ها
    در 3/12% از دانش آموزان نیاز به درمان ارتودنسی شدید و در 1/8% از آنان درمان اجباری بود. تفاوت آماری معنی داری در شاخص DAI در بین دختران (2/27) و پسران (9/25) وجود داشت (01/0P<). حدود نیمی (3/48%) از دانش آموزان نیازی به درمان ارتودنسی نداشتند و یک پنجم آنان (21%) دارای مال اکلوژن شدید بودند که نیاز به درمان ارتودنسی داشتند.
    نتیجه گیری
    نیاز به درمان ارتودنسی در دانش آموزان نوجوان شیراز مشابه با نوجوانان اسپانیایی، بیشتر از نوجوانان استرالیایی قفقازی و نیجریه ای ونسبت به ژاپنی ها کمتر بود.
    کلیدواژگان: نیاز به درمان ارتودنسی، شاخص زیبایی دندانی، شیراز
  • حمیدرضا فتاحی، احسان یوسفی پور، زهره هدایتی صفحه 151
    مقدمه
    الگوی رشدی صورت بخصوص فک پایین یکی از فاکتورهای مهمی است که در تشخیص و طرح ریزی درمان ارتودنسی باید مد نظر قرار گیرد. پارامترهای تشخیص مختلفی جهت ارزیابی الگوی رشدی صورت بیماران وجود دارد که ساختار سمفیز و ابعاد آن یکی از این پارامترها می باشد. هدف از مطالعه ی حاضر بررسی ساختار سمفیز در الگوی رشدی مختلف و همچنین در انواع مختلف مال اکلوژنی بیماران ارتودنسی در نژاد ایرانی جهت دست یابی به ارتباط و همبستگی بین ابعاد مختلف این ساختار با الگوی رشدی مختلف می باشد.
    مواد و روش ها
    سفالومتری جانبی 150 بیمار (72مرد و 78 زن) که به روش نمونه گیری غیر احتمالی انتخاب شده بودند در این مطالعه توصیفی مقطعی مورد ارزیابی قرار گرفت. محدودۀ سنی این بیماران 26-13 سال با میانگین 2/2±1/19 سال بود. ارتفاع، پهنا، نسبت ارتفاع به پهنا و همچنین زاویه ی سمفیز با پلن فک پائین پارامترهایی بودند که در این مطالعه اندازه گیری شدند و با شاخص های سفالومتریک خاص تعیین روابط ساژیتالی و عمودی (پارامترهای تعیین کننده الگوی رشدی) مورد مقایسه قرار گرفتند. از طریق نرم افزار آماری SPSS و آزمون های ANOVA و همچنین Pearson Correlation مقایسه ها و تعیین همبستگی ها بین شاخص های مختلف صورت گرفت.
    یافته ها
    نتایج این مطالعه نشان داد که شاخص های ساختاری سمفیز یعنی ارتفاع، نسبت ارتفاع به پهنا و زاویه ی سمفیز با حاشیه ی فک پایین با نوع الگوی رشدی صورت بیماران ارتباط معنی داری داشته (01/0P<) در حالیکه این ارتباط در پهنای سمفیز با نوع الگوی رشدی ضعیف بوده است (05/0P>). همچنین مطالعه ی حاضر نشان داد که ارتفاع بلند (4/2±5/28)، نسبت ارتفاع به پهنای بیشتر (5/2±5/2) و همچنین زاویه ی بسته تر سمفیز (3/3±3/76) از مشخصات الگوی رشد عمودی می باشد در حالیکه سمفیز کوتاهتر (9/1±2/20) با نسبت ارتفاع به پهنای کمتر (4/0±2/1) و همچنین زاویه ی بازتر (9/1±8/83) نشان دهنده ی الگوی رشد افقی می تواند باشد.
    نتیجه گیری
    نسبت ارتفاع به پهنای سمفیز بعنوان مهم ترین شاخص در سمفیز در بررسی الگوهای مختلف رشدی بوده و می تواند بعنوان یک روش ساده در تعیین و تخمین الگوی رشدی بیماران استفاده گردد.
    کلیدواژگان: سمفیز، الگوی رشد صورت، مال اکلوژن
  • عباس مکارم، مریم طالبی، فاطمه مظهری، نیما کیانوش صفحه 161
    مقدمه
    بیماران هموفیلی در اعمال مختلف دندانپزشکی، نیازمند توجه و مراقبت های خاص می باشند. هدف از این مطالعه بررسی وضعیت سلامت دهان و دندان در بیماران مبتلا به هموفیلی کانون هموفیلی خراسان در سال 1383 بود.
    مواد و روش ها
    این مطالعه توصیفی تحلیلی بر روی کلیه42 بیمار هموفیل (رده سنی 7 تا 34 ساله) مراجعه کننده به کانون هموفیلی خراسان در سال 1383 (در طی 6 ماه) صورت گرفت. پرسشنامه ای حاوی مشخصات بیمار، تاریخچه مشکلات انعقادی و درمان صورت گرفته ثبت شد. شاخص های (MGI) Modified gingival index و DMFT در این بیماران تعیین گردید. در نهایت داده ها توسط تست های آماری من ویتنی، فیشر و کروسکال والیس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    سن شایع ظهور اولین علائم بیماری هموفیلی در افراد این مطالعه بین 6 تا 12 ماهگی ذکر شد (81%)، در 6/47% بیماران مورد مطالعه سابقه ابتلا فامیلی عنوان گردید. شایع ترین علت مراجعه به پزشک به علت خونریزی در حین رویش یا از دست رفتن اولین دندان شیری بوده (31%). 40% افراد مورد مطالعه مبتلا به عفونت ویرال HBV یا HCV بودند. شاخص سلامت دندانها (DMFT) در افراد هموفیل مورد مطالعه بطور مشخص با افزایش سن رقم بالاتری را نشان داد (5/2±2/6 در 12-7 ساله ها و 2/3±1/13 در 25 ساله و بزرگتر) و 42% افراد مورد مطالعه دارای DMFT بالاتر از 10 بودند و شاخص التهاب لثه (MGI) با بالا رفتن سن افزایش معنی داری را نشان داد (01/0=P)، به نحوی که در افراد 25 سال و بیشتر 7/66% التهاب درجه 3 در ناحیه لثه داشتند.
    نتیجه گیری
    با توجه به نامطلوب بودن شاخص های سلامت دندانی و لثه ای در افراد مبتلا توجه به امر بهداشت دهان و دندان، پیشگیری و کنترل های مکررخصوصا در این افراد امری ضروری است و می تواند در جلوگیری از بروز مشکلات دندانی و خونریزی های متعاقب آن و درمانهای پیچیده نقش بسزایی داشته باشد.
    کلیدواژگان: هموفیلی، شاخص التهاب لثه (MGI)، شاخص سلامت دندانها (DMFT)
  • فرزین هروی، سایه محمدی صفحه 169
    مقدمه
    برای درمان ارتودنسی سیستمهای متفاوتی وجود دارد. دو سیستم رایج که امروزه استفاده می شود اج وایز استاندارد و استریت وایر است. با توجه به اینکه شاخص های اکلوزالی دارای بیشترین درجه اعتبار جهت مقایسه نتایج درمانی می باشند و از آنجا که تیپ و تورک دندانها هم برروی نتایج درمان اثرات بسیار قابل توجهی دارند، به همین منظور در این تحقیق برای مقایسه نتایج درمانی در این دو روش، از شاخص PAR(Peer Assessment Rating) و استانداردهای Andrews استفاده شد. هدف از انجام این طرح مقایسه شاخص PAR و تیپ و تورک دندانها در بیماران کلاس I درمان شده به روش اج وایز استاندارد و استریت وایر بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی تحلیلی 100 مدل مطالعه قبل و بعد از درمان، از 50 بیمار کلاس I از لحاظ شاخص PAR و استانداردهای Andrews مورد مقایسه قرار گرفتند. 25 بیمار کلاس I که با سیستم اج وایز استاندارد و 25 بیمار کلاس I که با سیستم استریت وایر درمان شده بودند از یک کلینیک خصوصی انتخاب شدند. شاخص PAR و تیپ و تورک دندانها، قبل و بعد از درمان روی مدلهای مطالعه اندازه گیری شدند. سپس شاخص PAR و تیپ و تورک دندانها در دو گروه با هم مقایسه شدند. برای مقایسه از آزمون T-student و Mann-Whitney در سطح 05/0=a استفاده شد.
    یافته ها
    از لحاظ توزیع جنس و سن در بین بیماران دو گروه تفاوت آماری معنی داری مشاهده نشد. شاخص PAR در بین دو گروه تفاوت معنی داری را نشان نداد. مقایسه تیپ و تورک دندانها با توجه به استانداردهای Andrews در دو گروه جز در مورد تیپ سانترالهای بالا و تورک انسیزورهای بالا، تفاوت معنی داری نداشتند. تیپ سانترالهای بالا و تورک انسیزورهای بالا در گروه استریت وایر به مقادیر Andrews نزدیکتر بودند. مدت زمان درمان و تعداد ویزیتها در گروه استریت وایر به میزان معنی داری کمتر از گروه اج وایز بود.
    نتیجه گیری
    نتایج به دست آمده در این تحقیق نشان داد که نتایج اکلوزالی درمان از نظر شاخص PAR در بین دو گروه و تیپ و تورک دندانها با توجه به مقادیر Andrews (جز در مورد تیپ سانترالهای بالا و تورک انسیزورهای بالا) با هم مشابه بودند. این در حالی بود که درمان با روش استریت وایر در مدت زمان کمتری به پایان رسیده بود.
    کلیدواژگان: سیستم اج وایز استاندارد، سیستم استریت وایر، تمایل محوری دندانها، ایندکس PAR
  • زهرا دلاوریان، عباس جوادزاده، مریم امیرچقماقی، نوشین محتشم صفحه 179
    مقدمه
    گرانولر سل تومور یک نئوپلاسم خوش خیم و غیر شایع با علت ناشناخته است که معمولا بصورت یک توده ندولر بدون علامت و با اندازه کمتر از cm2 در مخاط دهان بیمار تظاهر می یابد. اما می تواند نمای بالینی آن بصورت یک زخم یا توده ای با سطح کراتوتیک باشد. در این مقاله سه مورد مبتلا به گرانولر سل تومور زبان که به بخش بیماری های دهان دانشکده دندانپزشکی مشهد مراجعه نموده بودند، گزارش می شوند.
    یافته ها
    در معاینه بالینی و لمس ضایعات هر سه بیمار ندول سفت در حاشیه طرفی زبان مشاهده شد. ولی تغییرات مخاط سطح آنها متفاوت و بصورت خشونت و کراتوز یا زخم بود بطوریکه تشخیص اسکواموس سل کارسینوما را هم مطرح می کرد. در بررسی هیستوپاتولوژیک ضایعات، گرانولر سل تومور گزارش گردید که متعاقب آن بصورت کامل برداشته شد.
    نتیجه گیری
    احتمال بروز هیپرپلازی کاذب اپی تلیوم و در نتیجه ناصافی در سطح ضایعه همچنین گاها حضور کراتوز و زخم در سطح آن می تواند منجر به اشتباهاتی در تشخیص بالینی و آسیب شناسی این ضایعه گردد. بنابراین شناخت نمای بالینی این تومور جهت تشخیص افتراقی آن از ضایعات دیگری نظیر تومورهای مزانشیمال و یا ضایعات راکتیو نظیر فیبروم تحریکی و ضایعات بدخیم اپی تلیالی نظیر SCC ضروری است.
    کلیدواژگان: گرانولر سل تومور، تومور، نئوپلاسم خوش خیم