فهرست مطالب

نشریه پژوهشهای خاک (علوم خاک و آب)
سال بیست و یکم شماره 1 (بهار و تابستان 1386)

  • تاریخ انتشار: 1386/05/11
  • تعداد عناوین: 15
|
  • بررسی توانایی ایجاد ریشه های القایی توسط دو سوی Agrobacterium rhizogenes در پنج نوع بافت گیاهی
    فرهاد رجالی، عزیزالله علیزاده، محمد جعفر ملکوتی، ناهید صالح راستین، علیرضا شعرایی نجاتی صفحه 9
    اگروباکتریوم رایزوژنز از طریق انتقال یک قطعه DNA به نام T-DNA از پلاسمید Ri خود به درون ژنوم سلول گیاه میزبان باعث بوجود آمدن ریشه های موئی در گیاهان دو لپه ای می شود. ریشه های بوجود آمده دارای دو خصوصیت عمده یکی سرعت رشد زیاد و دیگری پایداری ژنتیکی می باشند. دیگر خصوصیت بسیار قابل توجه ریشه های القایی توانایی آنها در سنتز هورمونهای رشد و پایداری در محیط های کشت سنتز شده به صورت مستقل از اندام هوایی گیاه می باشد. این توانایی باعث شده است تا ریشه های القایی از طریق جایگزین شدن با ریشه های معمولی گیاه، امکان تکثیر صنعتی قارچهای میکوریز اربسکولار که از انواع میکروارگانیسم های همزیست اجباری با ریشه گیاهان می باشند را بوجود آورند هم اکنون روش کشت همزمان ریشه های القایی و اسپورهای استریل سطحی شده قارچهای میکوریز اربسکولار موفق ترین و مقرون به صرفه ترین روش برای تولید صنعتی قارچهای میکوریز اربسکولار در سطح جهانی شناخته شده است. این تحقیق بر مبنای ضرورت تهیه و توسعه کشت ریشه های القایی به عنوان یکی از دو جزء اصلی در روش تکثیر قارچهای میکوریز اربسکولار به طریقه درون شیشه ای به مورد اجراء گذاشته شد. برای تهیه ریشه های القایی از دو سویه اگروباکتریوم رایزوژنز به نامهای A4v و A4s و پنج نوع بافت گیاهی شامل دیسک ریشه هویج، برگ گیاهان سیب زمینی، لوبیا و نارنج و محور زیر لپه ای گیاهچه نخود استفاده گردید. برای مایه زنی محور زیر لپه ای نخود از کشت 48 ساعته باکتری بر روی محیط YMA و برای بقیه بافتهای گیاهی از سوسپانسیون باکتری تهیه شده در میحط LB و سپس انتقال باکتری به محیط MS با غلظت 107 سلول در هر میلی لیتر استفاده گردید. پس از گذشت دو هفته ریشه های القایی بر روی برگ سیب زمینی، لوبیا و محور زیر لپه ای گیاهچه نخود ظاهر گردید. برای حذف آلودگی باکتریایی، ریشه های القاء شده در محیط کشت MS حاوی 500 میلی گرم در لیتر سفوتاکسیم رشد داده شدند. نتایج این تحقیق نشان داد که بافتهای گیاهی دارای حساسیت متفاوتی در برابر مایه زنی با اگروباکتریوم رایزوژنز می باشند به گونه ای که محور زیر لپه ای نخود بهترین بافت گیاهی و دیسک برگ نارنج نامناسب ترین بافت گیاهی برای تولید ریشه های القایی تشخیص داده شدند.
    کلیدواژگان: اگروباکتریوم رایزوژنز، ریشه های موئین، قارچهای میکوریز اربسکولار
  • علی اسدی کنگرشاهی، نگین اخلاقی، محمد جعفر ملکوت صفحه 13
    کمبود روی که عمدتا به صورت لکه های برگی کلروزه در برگهای جوان بروز می نماید به عنوان یکی از نارسایی های مهم تغذیه ای در درختان مرکبات می باشد و به شدت عملکرد و کیفیت محصول آنها را تحت تاثیر قرار می دهد.این آزمایش در استان مازندران (شهرستان تنکابن ایستگاه تحقیقات باغبانی کترا) به منظور بررسی اثر مقدار و روش مصرف سولفات روی در رفع کمبود روی، عملکرد، برخی خصوصیات کیفی میوه و غلظت عناصر غذایی موجود در برگ و میوه نارنگی انشو انجام گرفت. طرح آزمایشی بصورت بلوک های کامل تصادفی با10تیمار و چهار تکرار بود. هر درخت بعنوان یک تیمار آزمایشی و تعداد کل درختان 40 اصله بود. تیمارهای این تحقیق شامل: 0T شاهد (بدون کود دهی سولفات روی) 1 T- 50 گرم روی خالص به ازای هر درخت بصورت پخش سطحی 2 T 100 گرم روی خالص به ازای هر درخت بصورت پخش سطحی 3 T 200 گرم روی خالص به ازای هر درخت بصورت پخش سطحی 4 T - 50 گرم روی خالص به ازای هر درخت بصورت نواری 5T 100گرم روی خالص به ازای هر درخت بصورت نواری 6 T 200 گرم روی خالص به ازای هر درخت بصورت نواری 7T محلول پاشی با غلظت 2 در هزار سولفات روی 8 T محلول پاشی با غلظت 3 در هزار سولفات روی 9T محلول پاشی با غلظت 4 در هزار سولفات روی بود. تجزیه واریانس داده ها با آزمون F و میانگین صفات با آزمون دانکن مقایسه شدند. نتایج آزمایش با درختان نارنگی انشو نشان داد که مصرف سولفات روی در کلیه تیمارها عملکرد میوه (05/0= a) و همچنین غلظت روی برگ (01/0= a) را بطور معنی داری نسبت به شاهد افزایش داد و بیشترین عملکرد و غلظت روی برگ از تیمار 9 T حاصل گردید. همچنین اثر مقدار و روش مصرف سولفات روی بر وزن متوسط میوه (05/0= a) معنی دار بود و بیشترین وزن متوسط میوه از تیمار محلول پاشی با غلظت 4 در هزار سولفات روی بدست آمد که تقریبا 23 درصد بیشتر از شاهد بود. مصرف تیمارهای مختلف سولفات روی تاثیر معنی داری بر میزان عصاره میوه، میزان مواد جامد محلول و اسیدیته عصاره میوه نداشت. اثر تیمارهای مختلف مصرف سولفات روی بر قطر پوست، وزن تازه پوست و نسبت وزن تازه پوست به قطر پوست نشان داد که بیشترین قطر پوست از تیمار 5 T بدست آمد که تقریبا 17 درصد نسبت به شاهد افزایش داشت، بیشترین وزن تازه و همچنین بیشترین نسبت وزن تازه پوست به قطر پوست از تیمار 9T بدست آمد. اثر روش مصرف روی بر عملکرد میوه (01/0= a) و همچنین غلظت روی برگ (01/0= a) معنی دار بود و بیشرین عملکرد و غلظت روی از روش محلول پاشی حاصل شد. نتایج اثر سولفات روی بر خاصیت انبارداری نارنگی انشو نشان داد کمترین درصد کاهش وزن در طول دوره انبارداری مربوط به تیمار 9T بود و بیشترین درصد کاهش وزن به ترتیب از تیمارهای 5 Tو 0T (شاهد) بدست آمد.
    کلیدواژگان: سولفات روی، مقدار و روش، مرکبات، عملکرد و کیفیت
  • سعید حکم علیپور، رئوف سید شریفی، مرتضی قدیم زاده صفحه 19
    به منظور بررسی تاثیر تراکم بوته و سطوح مختلف کود نیتروژنه بر توان ذخیره سازی و انتقال مجدد مواد فتوسنتزی در ذرت آزمایشی در سال 1384 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی اردبیل بصورت کرت های خرد شده در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. کرتهای اصلی به سطوح کود نیتروژنه (0، 75 و 150 کیلوگرم در هکتار) و کرتهای فرعی به تراکم های بوته (7،9 و 11 بوته در متر مربع) اختصاص داده شد. نتایج نشان داد، میزان انتقال ماده خشک از کل بوته ذرت با بالا رفتن تراکم افزایش و با افزایش مصرف کود نیتروژنه کاهش یافت. روند مشابهی نیز در انتقال ماده خشک از ساقه ذرت گردید مشاهده گردید. معنی دار شدن اثر متقابل تراکم و سطوح کود نیتروژنه بر سهم انتقال مجدد در کمک به عملکرد دانه، در سطح احتمال یک درصد و مقایسه میانگین ها نشان داد که سهم انتقال مجدد در عملکرد دانه با افزایش تراکم بوته و کاهش مصرف کود نیتروژنه بیشتر می شود. به طوریکه بیشترین سهم این فرآیند در بالاترین تراکم و سطح شاهد کود نیتروژنه مشاهده شد. روند مشابهی نیز در میزان مشارکت ذخایر ساقه در عملکرد دانه مشاهد شد
    کلیدواژگان: انتقال مجدد، تراکم، ذرت، کود نیتروژنه و عملکرد
  • جهانبخش میرزاوند صفحه 29
    روی یکی از عناصر غذایی ضروری مورد نیاز برنج (Oryza sativa L.) به شمار می رود. به طوری که بعد از ازت کمبود آن بیش از هر عنصر غذایی ضروری دیگر، رشد این گیاه را محدود می سازد. کمبود روی از برنجزار های سرتاسر دنیا بخصوص در خاکهای آهکی گزارش شده است. محققان روش های مختلفی را برای پیشگیری و یا رفع کمبود آن پیشنهاد نموده اند. یکی از این روش ها مصرف کود های شیمیایی حاوی روی است. با توجه به ویژگی های خاک از جمله آهکی بودن خاکهای زیر کشت برنج در استان فارس و به منظور ارزیابی اثر کار برد مقادیر مختلف روی به دو روش مصرف سطحی سولفات روی و آغشته نمودن ریشه های نشاء برنج به اکسید روی بر عملکرد و ترکیب شیمیایی برنج رقم قصردشتی در شرایط مزرعه، دو آزمایش جداگانه در دو سال اجرا گردید. آزمایش ها در هر دو سال در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهارتکرار اجرا گردید. در آزمایش اول تاثیر کاربرد مصرف خاکی چهار سطح روی (0، 5، 10 و 15 کیلو گرم روی در هکتار) از منبع سولفات روی و در آزمایش دوم نیز اثرات آغشته نمودن ریشه نشاء برنج در تعلیق (سوسپانسیون) اکسید روی (0، 1و2 درصد) هنگام نشاء کاری به مدت نیم ساعت مطالعه گردید. نتایج نشان داد که مصرف سولفات روی در خاک در سال اول بر تعداد دانه در خوشه، درصد فسفر دانه و غلظت روی پوسته در سطح پنج درصد (5a=%) و بر عملکرد دانه و درصد پروتئین دانه در سطح یک درصد (1a=%) معنی دار بود. از طرفی در سال دوم مصرف سطوح مختلف سولفات روی در خاک بر درصد ازت، درصد پتاسیم، تعداد دانه در خوشه در سطح پنج درصد و غلظت منگنز دانه در سطح یک درصد معنی دار بود. آغشته نمودن ریشه نشاء به تعلیق اکسید روی (آزمایش دوم) در سال اول بر غلظت روی دانه و پوسته و درصد پروتئین دانه در سطح پنج درصد و درصد ازت دانه در سطح یک درصد تاثیر معنی داری داشته و در سال دوم نیز اکسید روی اثر معنی داری بر عملکرد دانه، ازت دانه، پروتئین دانه و درصد پتاسیم دانه در سطح پنج درصد داشت.تجزیه واریانس ترکیب دو سال نشان داد که اثر سولفات روی بر عملکرد دانه، تعداد دانه در خوشه، درصد ازت دانه، درصد فسفر دانه در سطح پنج و درصد پروتئین دانه در سطح یک درصد معنی داربود. بر اساس نتایج ترکیب دو سال نیز اثر اکسید روی بر وزن هزار دانه و درصد پروتئین دانه به ترتیب در سطح پنج و یک درصد معنی دار بود. بنابرین چنین به نظر می رسدکه مصرف عنصر روی در خاک های آهکی مشابه خاکهای مورد مطالعه در این بررسی ضروری است. اما در خصوص منبع کودی، روش مصرف و مقدار مصرف در خاک های مختلف استان فارس نیاز به تحقیقات بیشتری است.
    کلیدواژگان: برنج، سولفات روی، اکسید روی و رقم قصردشتی
  • احمد بای بوردی، محمدجعفر ملکوتی صفحه 41
    منابع کود آلی از جمله کوددامی، کمپوست حاصل از زباله شهری و ورمی کمپوست دارای ارزش تغذیه ای فراوانی برای محصولات زراعی بوده و مصرف آنها گامی مؤثر در روند توسعه کشاورزی پایدار و حفظ محیط زیست می باشد. به منظور بررسی تاثیر منابع مختلف کود آلی بر کمیت و کیفیت پیاز قرمز آذرشهر آزمایشی بصورت بلوکهای کامل تصادفی در دو سال زراعی 82 و 83 در دو منطقه خسروشهر و بناب اجراء گردید. کود دامی از نوع گاوی در سه سطح (10، 15 و 20 تن در هکتار)، کود کمپوست زباله شهری در مقادیر (5، 10 و 15 تن در هکتار) و کود ورمی کمپوست در سه سطح (2، 4 و 6 تن در هکتار) و یک تیمار شاهد که در آن ازت، فسفر و پتاسیم براساس آزمون خاک مصرف شد و کاربرد ماسه جمعا در 10 تیمار و در سه تکرار پیاده شد. بیشترین عملکرد (1/71 تن در هکتار) در اثر مصرف 6 تن در هکتار ورمی کمپوست به دست آمد. همچنین بیشترین عملکرد در سال اول و دوم آزمایش در منطقه خسروشهر در مقایسه با بناب حاصل شد. حداکثر غلظت نیترات (155 میلی گرم بر کیلوگرم وزن تر) در تیمار شاهد و حداقل آن در اثر کاربرد ورمی کمپوست (98 میلی گرم در کیلوگرم وزن تر) به دست آمد. کمترین درصد غده های از بین رفته (12%) در اثر مصرف مقادیر مختلف کود دامی اندازه گیری شد. بیشترین میزان اسید اسکوربیک (5/13 میلی گرم در یکصد گرم وزن تر) در غده پیاز با مصرف مقادیر مختلف ورمی کمپوست حاصل شد. بیشترین درصد پروتئین (49/1 درصد) در اثر مصرف 6 تن در هکتار ورمی کمپوست حاصل شد. کمترین میزان تندی (2/4 میکرومول اسید پیروویک بر میلی لیتر) در اثر کاربرد 20 تن در هکتار کود دامی به دست آمد.
    کلیدواژگان: عملکرد، کمپوست، ورمی کمپوست، کوددامی، نیترات، ویتامین C، تندی
  • زهرا وارسته خانلری، محسن جلالی صفحه 51
    توزیع گونه های شیمیایی عناصر کادمیم، روی و سرب در دو خاک رسی و شنی به وسیله آزمایش ستون های آبشویی مورد بررسی قرار گرفت. ستون های آبشویی از جنس شیشه پیرکس به قطر 8/4 و طول 40 سانتی متر و تا ارتفاع 30 سانتی متر از خاک پر شدند. ستون ها به طور متوسط به مدت 30 روز با فاضلابی که محتوی 5/8 میلی گرم بر لیتر روی و کادمیم و 170 میلی گرم بر لیتر سرب بود (فاضلاب غنی شده)، آبیاری شدند. در آزمایش دیگری تحت همین شرایط خاک شنی با فاضلاب خام آبیاری گردید. بعد از پایان آبشویی لایه سطحی ستون های خاک تا عمق 3 سانتی متری به ارتفاع 1 سانتی متر بریده شدند. جزبندی عناصر فوق در عمق های 1-0، 2-1 و 3-2 سانتی متری به وسیله عصاره گیری جزء به جزء انجام شد. عناصر فوق با استفاده از روش عصاره گیری جزء به جزء به اجزاء قابل تبادل (F1)، پیوند با کربناتها (F2)، پیوند با اکسید منگنز (F3)، پیوند با اکسید آهن (F4)، پیوند با مواد آلی F5)) و باقی مانده (F6) تقسیم شدند. افزودن فاضلاب غنی شده به خاک باعث افزایش معنی دار غلظت عناصر کادمیم، روی و سرب در لایه 1-0 سانتی متری گردید. جزبندی کادمیم در سه عمق نشان داد که در هر دو خاک کادمیم عمدتا در جزء F2 می باشد. در هر دو خاک روی عمدتا در جزء F6 یافت شد و جزء F1 کمترین بود. سرب عمدتا در خاک شنی در جزء F2 و در خاک رسی در جزء F4 یافت شد. جزبندی عناصر فوق نشان داد که بخش عمده ایی از این عناصر در جزیی از خاک قرار دارند که تحرک کمی دارند و لذا احتمال حرکت و آلودگی آب های زیرزمینی در کوتاه مدت وجود ندارد.
    کلیدواژگان: عناصر سنگین، عصاره گیری جزء به جزء، فاضلاب
  • رضا قاسمی فسایی، عبدالحمید رونقی، منوچهر مفتون صفحه 65

    کمبود مس در برخی خاکهای آهکی استان فارس رایج است. ماده آلی و رژیم رطوبتی از مهمترین عوامل موثر بر رفتار شیمیایی مس در خاکها می باشند. به منظور بررسی این عوامل بر شکلهای شیمیایی مس، آزمایشی به صورت فاکتوریل 20×2×2 و در قالب طرح کاملا تصادفی با دو سطح کاه گندم (0 و 2 درصد) و دو رژیم رطوبتی (20% رطوبت وزنی و غرقاب) بر روی 20خاک آهکی انجام شد. نمونه های تیمار شده به مدت 60 روز در شرایط آزمایشگاهی خوابانیده شدند و سپس شکلهای شیمیایی مس در آنها اندازه گیری شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که به طور کلی مقدار مس محلول در آب و تبادلی ناچیز و غیر قابل اندازه گیری بود. مقدار مس جذب ویژه در شرایط غرقاب کمتر از شرایط 20% رطوبت وزنی بود. کاربرد ماده آلی در شرایط غرقاب تاثیر معنی داری بر میانگین مس کربناتی، مس متصل به اکسیدهای منگنز، اکسیدهای آهن بی شکل و کریستالی نداشت. تیمارغرقاب سبب افزایش مس کربناتی و متصل به اکسیدهای آهن بی شکل و کاهش مس متصل به اکسیدهای آهن کریستالی شد. مقدار مس آلی در تیمار غرقاب بیشتر از تیمار20% رطوبت وزنی بود. افزودن ماده آلی سبب افزایش مس آلی و کاهش مس تتمه در شرایط غرقاب گردید. ضرایب همبستگی نیز رابطه منفی بین این دو شکل مس را در شرایط غرقاب نشان دادند. با توجه به اینکه در شرایط غرقاب کاربرد ماده آلی سبب افزایش شکل قابل استفاده مس جذب ویژه و کاهش مس تتمه غیر قابل استفاده گردید، به نظر می رسد کاربرد ماده آلی قبل از کاشت ممکن است به عنوان یک عملیات زراعی مناسب در خاکهای آهکی تحت کشت برنج مورد استفاده قرار گیرد. با توجه به اینکه افزودن چنین سطحی از کاه به خاک در شرایط مزرعه اقتصادی نمی باشد، بنابراین ارزیابی کاربرد سطوح کمتر ماده آلی قویا توصیه می گردد.

    کلیدواژگان: مس، شکلهای شیمیایی، رژیم رطوبتی و ماده آلی
  • سید جلال طباطبایی، محمد جعفر ملکوتی، احمد بای بوردی صفحه 73
    شوری آب و خاک در ایران یکی از مشکلات عمده در کشاورزی است که رشد و نمو و عملکرد گیاهان را تحت تاثیر قرار می دهد. برای مطالعه اثرات فیزیولوژیکی شوری (کلرید سدیم) بر روی نهال های دو ساله زیتون، آزمایشی در قالب طرح فاکتوریل در پایه کاملا تصادفی با چهار تکرار در سال 1382 انجام شد. فاکتور اصلی تیمار کلرید سدیم در چهار سطح (0، 50، 100 و 150 میلی مول در لیتر) تهیه گردید. سه رقم نهال ریشه دار شده زیتون به نامهای میشن، مانزانیلا و زرد بعنوان فاکتور فرعی کاشته شدند و با محلولهای مختلف شوری آبیاری گردیدند. نهالها پس از یکسال کف بر شده و وزن تر، خشک و سطح برگ آنها و همچنین غلطت پتاسیم و سدیم اندازه گیری شد. مقدار فتوسنتز و شدت تعرق توسط دستگاه فتوسنتز سنج اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که با افزایش درجه شوری، خصوصیات رشد و نموی شامل وزن تر برگها، ارتفاع و سطح برگ در هر سه رقم زیتون کاهش یافت ولی مقدار کاهش رشد در ارقام مختلف تفاوت زیادی داشت بطوریکه که بیشترین کاهش رشد در رقم زرد و کمترین کاهش رشد در رقم میشن مشاهده گردید. در این آزمایش رقم زرد کمترین و میشن بیشترین سطح برگ را داشتند. سطوح شوری بالا مقدار فتوسنتز را بطور معنی داری کاهش داد. شدت کاهش فتوسنتز در رقم زرد از همه بیشتر (حداقل mol.m.-2s-1 1) و در رقم میشن از همه کمتر (حداقل mol.m.-2s-1 8/1) در تیمار کلرید سدیم 150 میلی مول بود. هدایت روزنه ای نیز با افزایش شوری بطور معنی داری کاهش یافت. نهالهای جوان ارقام مانزانیلا و زرد بعد از 2 ماه از اعمال تیمارهای شوری، سوختگی حاشیه برگ را در تیمار کلرید سدیم 150 میلی مول نشان دادند. حداکثر غلظت سدیم در رقم مانزانیلا (30 میلی گرم در گرم) و حداقل آن در رقم میشن (16 میلی گرم در گرم) در تیمار کلرید سدیم 150 میلی مول بود. با افزایش غلظت کلرید سدیم در محلول، غلظت سدیم در برگها در رقم میشن در حدود 78 درصد، در ارقام مانزانیلا و زرد 83 درصد افزایش یافت. بین ارقام نیز تفاوت معنی داری از لحاظ تجمع سدیم دیده شد. یک رابطه خطی مثبتی بین فتوسنتز و نسبت K/Na بدست آمد و نشان داد که کاهش مقدار پتاسیم در اثر کاهش جذب و یا کاهش نسبت K/Na، تاثیر عمده ای در کاهش فتو سنتز دارد. کاهش نسبت K/Na، سطح برگ و شدت فتوسنتز از مهمترین فرایندهای فیزیولوژیکی در سطوح شوری زیاد بودند که فرایندهای متابولیکی گیاه را تغییر داده و کاهش رشد و مسمومیت را ایجاد نمودند. رقم میشن به عنوان رقم متحمل به شوری تا هدایت الکتریکی 15dS/m و با غلظت 150 میلی مول در لیتر در مرحله نهالی مقاومت داشت.
    کلیدواژگان: شوری، فتوسنتز، زیتون، سدیم، پتاسیم و نسبت پتاسیم به سدیم
  • حسینعلی علیخانی، باقر یخچالی، هانی آنتوان صفحه 99
    دربین پروکاریوتها مجموعه‎ایی از باکتری های خاکزی که اصطلاحا ریزوبیا نامیده می شوند به لحاظ توانایی‎درایجاد سیستم‎همزیستی تثبیت کننده نیتروژن مولکولی با گیاهان خانواده لگوم حائز اهمیت فراوانی می باشند. توالی بین دو قطعه 16S و 23S از مجموعه ژن های rDNA که اصطلاحا 16S-23S IGS نامیده می‎شود از نظر اندازه وترتیب نوکلوتیدها بسیار متفاوت بوده و ابزار مفیدی برای گروه بندی سویه های ریزوبیومی می باشد. دراین مطالعه تعداد 52 سویه برتر ریزوبیومی که بعنوان عوامل محرک رشد گیاه (PGPR) شناخته شده‎اند، به طریق 16S-23S IGS PCR-RFLP و پروفیل‎ پلاسمیدی‎(روش اکهارت) وبا استفاده ازنرم‎افزار phylip version 3.6a3 گروه‎بندی شده‎اند. نتایج حاصله نشان می دهد که IGS سویه های ریزوبیومی مورد مطالعه از نظر اندازه بسیار متنوع (bp 1486-600) می باشند بعلاوه تعداد نسخه های IGS سویه های مختلف نیز یکسان نبوده واز یک تا سه نسخه متفاوت می باشد. براساس روش 16S-23S IGS PCR-RFLP مجموع 52 سویه ریزوبیومی در 46 گروه مختلف قرار گرفته که افراد 11 گروه دارای 70% تشابه بین سوی های می باشند. با استفاده از این روش بجز 12 سویه‎ی‎ 54Bj و Bj 53 و همچنین سویه های 28Rlv و 27Rlv، سویه های 24Rlv و 23Rvl، سویه های 17Rlp و 16Rlp همینطور سویه های 13Sm و 12Sm و 11Sm و 10Sm، مابقی‎سویه ها (77%) را کاملا از یکدیگر تفکیک کرده است. بنابراین روش مذکور بدلیل ساد‎گی و نیازهای اندک آزمایشگاهی (نسبت به سایر روش‎های مولکولی) براحتی قابل انجام بوده و از کارآمدی و اطمینان بالایی نیز برخوردار است. گروه بندی مبتنی بر پروفیل پلاسمیدی سویه های مختلف ریزوبیومی مورد استفاده دراین تحقیق تا حدودی با نتایج حاصل از روش IGS PCR-RFLP هماهنگی دارد، به طور مثال سویه های 54Bj و 53Bj، سویه های 24Rlv و 23Rlv، همچنین سویه های 17Rlp و 16Rlp و سویه های 13Sm و 12Sm و 11Sm درهردو روش بصورت کاملا مشابه درکنار یکدیگرو درون گروه های کلاستری جداگانه ای قرار گرفته اند.
    کلیدواژگان: سویه‎های ریزوبیومی، 16S، 23S IGS PCR، RFLP، پروفیل پلاسمیدی، گروه بندی ژنتیکی
  • مجتبی یحیی آبادی، کاظم خاوازی صفحه 109
    موفقیت ریزوبیوم در هریک از مراحل همزیستی، بستگی به توان تحمل انواع تنش های محیطی و سازگاری با شرایط محیطی دارد. پژوهش حاضر به منظور بررسی برخی عوامل محدود کننده گره بندی ریشه یونجه در تعدادی از مزارع یونجه استان اصفهان به مورد اجرا گذاشته شد. بعضی خصوصیات خاک مثل وزن مخصوص ظاهری، بافت خاک، pH،EC، درصد کربن آلی، مقادیر ازت کل، فسفر و پتاسیم اندازه گیری شد. شمارش ریزوبیوم های خاک هر منطقه به روشMPN و از طریقه آلوده کردن گیاه انجام گردید. براساس ضرایب همبستگی ساده بدست آمده بین خصوصیات مختلف خاک و درجه گره بندی و جمعیت ریزوبیومها، پارامترهایی مثل جرم مخصوص ظاهری خاک و میزان فسفر و پتاسیم خاک، همبستگی مثبت و اثرات معنی دارتری از خود نشان دادند. براساس آنالیز رگرسیون، میزان پتاسیم و فسفر خاک در سطح یک درصد و مقدار جرم مخصوص ظاهری خاک در سطح پنج درصد با درجه گره بندی ریشه وجمعیت ریزوبیومها معنی دار می باشد.از طرفی دیگر عواملی همچون عدم آشنایی کشاورزان، با پدیده همزیستی لگوم- ریزوبیوم، شرایط نامساعد آب و هوایی بعضی مناطق، نامناسب بودن خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیک خاک ها، عدم مدیریت صحیح مزارع یونجه در مراحل کاشت، داشت و برداشت، عدم توجه به اصول تغذیه گیاه یونجه، عدم رعایت زمان مناسب برداشت و همچنین تعداد چین زیاد، چرانیدن دام روی مزاع یونجه و عدم وجود باکتری های مؤثر در خاک، از مهمترین عوامل محدود کننده گره بندی ریشه یونجه بوده اند.
    کلیدواژگان: یونجه، سینو ریزوبیوم ملیلوتی، گره بندی، خصوصیات خاک، مدیریت خاک
  • رقیه حاجی بلند، ناصر علی اصغرزاده، ربابه برزگر صفحه 119
    همزیستی بین قارچ های میکوریزی و گونه های زراعی، بدلیل تاثیر روی رشد و جذب عناصر در گیاهان اهمیت زیادی دارد. بررسی های بسیار محدودی بر روی نقش این همزیستی در گیاهان غرقابی به ویژه برنج انجام شده است. در آزمایش اول این پژوهش، اثر تلقیح با دو گونه قارچ میکوریزا شامل Glomus mosseae و Glomus intraradices بر روی رشد و جذب فسفر و پتاسیم در دو رقم از گیاه برنج (Oryza sativa L.) شامل رقم طارم هاشمی و فجر بررسی شده است. نتایج نشان داد که هر چند در شرایط این آزمایش، میکوریزی شدن عامل کاهش مختصر رشد اندام هوائی شد که به کافی نبودن شدت نور برای فتوسنتز نسبت داده شد، ولی رشد ریشه و جذب فسفر تحت تاثیر تلقیح با قارچ میکوریزی بصورت معنی داری تحریک گردید. دو رقم برنج از این نظر تفاوت نشان دادند، بطوریکه پاسخ مثبت به تلقیح از نظر جذب فسفر و پتاسیم، مربوط به رقم طارم هاشمی با حساسیت بیشتر به کمبود فسفر و فاقد رشد القایی در کمبود فسفر بود. در رقم فجر با حساسیت کمتر به کمبود و واجد رشد القائی ریشه در کمبود فسفر، تاثیر تلقیح با قارچ میکوریزی روی جذب فسفر و پتاسیم مثبت نبود. آزمایش دیگر با استفاده از سیستم ریزوباکس نشان داد که تلقیح با قارچ میکوریزی عامل افزایش معنی دار وزن، طول و تعداد انشعابات ریشه است. در همین آزمایش نشان داده شد که pH ریزوسفر در گیاهان تلقیح شده و دچار کمبود فسفر تا 68/1 واحد کاهش می یابد که می تواند نقش مهمی در انحلال و افزایش فراهمی عناصری مانند فسفر و روی در گیاهان رشد یافته در خاک داشته باشد. در این بررسی نشان داده شد که تاثیر مثبت همزیستی میکوریزی روی رشد و جذب عناصر به گونه قارچ، رقم گیاه و وضعیت تغذیه ای گیاه بستگی دارد. از سوی دیگر تاثیر مثبت تلقیح بر روی جذب عناصر عمدتا به افزایش سطح جذبی و کاهش pH ریزوسفر مربوط می گردد.
    کلیدواژگان: Oryza sativa L، _ Glomus intraradices، Glomus mosseae، مورفولوژی ریشه، pH ریزوسفر
  • محمد جواد روستا صفحه 127
    این بررسی بر روی خاک های شنی ایستگاه تحقیقاتی، ترویجی و آموزشی کوثر در گربایگان فسا، 200 کیلومتری جنوب شرقی شیراز انجام گرفت. چهار نمونه مرکب از خاک سطحی(0- 20 سانتیمتری) به شرح زیر جمع آوری گردید: 1- مناطقی که پخش سیلاب بر روی آن صورت نگرفته(شاهد). 2- دو نوار اول شبکه های پخش سیلاب گربایگان فسا موسوم به بیشه زرد 1 که در دی ماه 1361 در آنها اکالیپتوس کامالدولنسیس(Eucalyptus camaldulensis) کاشته شده است. 3- نوار دوم و سوم شبکه رحیم آباد 1 که زیر پوشش گیاهان مرتعی است و با سیلاب به صورت طبیعی آبیاری می گردد. 4- مزارعی که در جنوب غربی شبکه بیشه زرد1 قرار گرفته اند. از این نمونه ها برای شمارش تعداد کل باکتری ها و باکتری های نیترات ساز با روش محتمل ترین تعداد (MPN) استفاده گردید. نتایج نشان داد که جمعیت کل باکتری ها حدود 34 و 24 برابر، به ترتیب در مکان هایی که اکالیپتوس کاشته شده بود و مراتع طبیعی پخش سیلاب شده در مقایسه با شاهد افزایش یافته است. دو مکان پیشین در مقایسه با اراضی زراعی 6 و 4 برابر، تعداد باکتری های بیشتری داشت. افزایش میزان رطوبت و مواد آلی در محل های کاشت اکالیپتوس و اراضی مرتعی، می تواند دو عامل عمده در افزایش جمعیت میکروبی باشد. مقدار ماده آلی در مکان هایی که اکالیپتوس کاشته شده، در مقایسه با شاهد و خاکهای زراعی تقریبا 2 برابر افزایش یافته است(به ترتیب 40/1 درصد در مقایسه با 63/0 و 73/0درصد). تعداد باکتری های اکسید کننده آمونیوم و نیتریت(باکتری های نیترات ساز) نیز در مکان هایی که اکالیپتوس کاری شده نسبت به نقاط دیگر، افزایش نشان داد. درمجموع، می توان گفت که کاشت اکالیپتوس، رشد و فعالیت باکتری های نیترات ساز و در نتیجه فرآیند نیترات سازی (نیتریفیکاسیون) را تحریک می کند.
    کلیدواژگان: پخش سیلاب، جمعیت باکتریها، نیترات سازی (نیتریفیکاسیون)، ایستگاه کوثر
  • امید شیخ اسماعیلی صفحه 137
    این تحقیق با هدف تعیین مقادیر بهینه پارامترهای مهم طراحی نظیر فشار آب، آرایش و فواصل آبپاشها تحت شرایط متفاوت جوی به لحاظ سرعت باد در سیستم آبیاری بارانی کلاسیک ثابت با آبپاش متحرک انجام گردید. آزمایشها بر اساس دستورالعمل استاندارد ایزو (2/7749) و به روش استقرار آبپاش منفرد در منطقه جنوب شرقی استان خوزستان انجام پذیرفت. نتایج تحقیق نشان داد که ضریب یکنواختی با افزایش سرعت باد و فشار آب (از 45 به 50 متر) کاهش می یابد. بررسی ها نشان داد که برای کسب یکنواختی توزیع قابل قبول در شرایط وزش بادهای با سرعت بیش از 2 متر بر ثانیه می بایست حداکثر فواصل آبپاشها به ابعاد 25×25 متر با آرایش مربعی انتخاب گردد. در شرایطی که سرعت باد از 15 کیلومتر بر ساعت تجاوز کند مقدار ضریب یکنواختی از 80 درصد کمتر خواهد شد. لذا آبیاری بارانی هنگام وزش بادهای شدید و با سرعت بیش از 15 کیلومتر بر ساعت توصیه نمی شود.
    کلیدواژگان: آبپاش، آبیاری بارانی، باد، فشار آب، ضریب یکنواختی
  • سید سعید اسلامیان، احمد گودرزی صفحه 157
    افزایش مصرف آب، کاربرد روش های تغذیه ی مصنوعی را برای غنی کردن منابع آب زیرزمینی افزایش داده است. تغذیه ی مصنوعی روشی است که با کمک آن می توان آب مازاد را برای مصرف در زمان های کم آبی در زیر زمین ذخیره کرد. هدف از این تحقیق بررسی عملکرد سامانه ی پخش سیلاب و تغذیه ی مصنوعی آبخوان باغ سرخ شهرضا, و نقش آن در افزایش ذخیره و بهبود کیفیت سفره ی آب زیرزمینی منطقه می باشد. برای بررسی عملکرد این طرح ها، منطقه ای به وسعت 1570 کیلومتر مربع در دشت شهرضای جنوبی در نظر گرفته شد. آمار مربوط به نوسانات سطح ایستابی در 20 چاه مشاهده ای و چند رشته قنات شاخص در این منطقه از 5 سال قبل از آبگیری طرح ها (1365) تا 1381 تهیه و مورد بررسی قرار گرفت. نوسانات سالانه ی سطح ایستابی نشان دهنده ی بالا آمدن سطح ایستابی بعد از آبگیری این طرح, می باشد. آبگیری نوبت اول و دوم با افزایش بیش از یک متر سطح آب زیرزمینی نسبت به سایر آبگیری ها بیشترین تاثیر را در افزایش سطح سفره ی آب زیرزمینی منطقه داشته است. کاهش نفوذپذیری در سطوح رسوب گرفته، هدر رفت سیلاب از طریق تبخیر، بهره برداری بی رویه از منابع آب زیرزمینی بویژه در فصول خشک, و وقوع خشکسالی های اخیر با شدت بالا سبب کاهش تاثیر شبکه در افزایش رقوم سطح و کیفیت آب زیرزمینی منطقه شده است.
    کلیدواژگان: پخش سیلاب، تغذیه ی مصنوعی آبخوان، سطح ایستابی، کیفیت آب زیرزمینی