فهرست مطالب

Journal of Kermanshah University of Medical Sciences
Volume:11 Issue: 4, 2008

  • تاریخ انتشار: 1386/10/11
  • تعداد عناوین: 12
|
  • فرشته زمانی علویجه، سقراط فقیه زاده، فاطمه صادقی صفحه 352
    مقدمه
    تغذیه نامناسب از عوامل افزایش خطر ابتلا به بیماری ها است. پژوهشگران معتقدند که برنامه های مداخلاتی ازجمله پیشگیری از تغذیه نامناسب باید از دوران کودکی و به ویژه در مدارس شروع شود. این مطالعه به منظور تعیین تاثیر کاربرد الگوی اعتقاد بهداشتی بر پیشگیری از تغذیه نامناسب در دانش آموزان ابتدایی اراک طی سال های 83- 1382 انجام شد.
    مواد و روش ها
    پژوهش حاضر مطالعه ای نیمه تجربی بوده و به صورت کار آزمایی سه سوکور انجام شده است. مدارس مورد مطالعه به روش دومرحله ای(طبقه بندی و خوشه ای) تعیین و سپس به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شد. در نهایت600 نفر در گروه آزمون و 600 نفر در گروه کنترل، جمعا 1200 دانش آموز وارد مطالعه شدند. متغیرهای مورد بررسی به طور مقایسه ای قبل و 3 ماه بعد از مداخله آموزشی و در دوگروه اندازه گیری شد. درگروه آزمون مداخله آموزشی در چارچوب الگوی اعتقاد بهداشتی به مدت 3 ماه صورت گرفت، اما در گروه کنترل آموزش براساس روش های جاری ادامه پیدا کرد. ابزارهای مورد استفاده دراین پژوهش دو پرسشنامه ویک چک لیست بود. برای تحلیل اطلاعات از آزمون های کای دو، مک نمار،. Pooled t-Test، تی زوجی و آنالیزواریانس همراه با آزمون شفه استفاده شد.
    یافته ها
    50 درصد دانش آموزان مورد مطالعه دختر و 50 درصد پسر با میانگین سنی 092/0±63/8 سال بود. در مرحله اول جمع آوری داده ها (آبان ماه) درگروه آزمون 6/15درصد و در گروه کنترل 3/12 درصد دانش آموزان صبحانه نخورده بودند. پس از مداخله (در اردیبهشت ماه)، این نسبت در گروه آزمون به 11 و در گروه کنترل به 6/13 درصد رسید. اختلاف ایجادشده از نظر آماری در گروه آزمون معنادار بود (05/0P<)، اما در گروه کنترل معنادار نبود (566/0=P). قبل از مداخله درگروه آزمون 6/71 و در گروه کنترل 1/59 درصد دانش آموزان از تنقلات مصنوعی استفاده می کردند (001/0P<). بعد از مداخله این رقم به 9/62 در گروه آزمون و 9/67 درصد در گروه کنترل تغییر یافت (05/0P<). میانگین هزینه تنقلات مصنوعی از آبان ماه تا اردیبهشت ماه در گروه آزمون از 12/44 به 02/46 تومان و در گروه کنترل از 29/41 به 59/54 تومان افزایش یافته است. میزان افزایش در گروه آزمون بسیار کم تر و حدود یک ششم افزایش در گروه کنترل بوده است (05/0P<). پس از مداخله آموزشی مصرف نوشابه گازدار، در دو گروه اختلاف آماری نداشت (204/0P=).
    نتیجه گیری
    یافته های این مطالعه بیان گر رفتارهای تغذیه ای نامناسب در دانش آموزان بود. مداخله آموزشی در چارچوب الگوی اعتقاد بهداشتی در فرصت سه ماهه، تغییرات مطلوبی را در برخی از این رفتارها به وجود آورد و نقش دست اندرکاران بهداشت و ضرورت مداخلات آموزشی در این زمینه به ویژه در چارچوب الگوهای آموزشی مورد تاکید قرار گرفت.
    کلیدواژگان: الگوی اعتقاد بهداشتی، تغذیه نامناسب، دانش آموزان ابتدایی
  • حسین کاووسی، علی ابراهیمی، منصور رضایی، مجتبی جهانی صفحه 368
    مقدمه
    لیکن پلان از بیماری های التهابی (جلدی- مخاطی) با علت ناشناخته است. در مطالعات متعدد احتمال ارتباط لیکن پلان با بیماری های کبدی به ویژه هپاتیت B و C گزارش گردیده و نتایج متفاوتی به همراه داشته اند. در این مطالعه ارتباط بین لیکن پلان و هپاتیت B و C در درمانگاه تخصصی پوست حاج دایی شهر کرمانشاه طی سال های 84-83 مورد بررسی قرارگرفته است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مورد- شاهدی، 57 بیمار مبتلا به لیکن پلان تایید شده از طریق آسیب شناسی و 57 نفر به عنوان گروه شاهد انتخاب و بررسی شدند. آزمایش های آنتی ژن HBS و آنتی بادی HCV به روش الیزا انجام گردید. دو گروه از نظرتوزیع سنی و جنسی همسان سازی و نتایج با آزمون کای دو در دو گروه مقایسه شدند.
    یافته ها
    میانگین سنی در گروه بیماران 7/43 و در گروه شاهد 88/43 سال بود. در 57 بیمار مبتلا به لیکن پلان 1نفر (7/1%) و در گروه شاهد نیز 1 نفر (7/1%) از نظر آنتی بادی HCV مثبت بود (1P=). همچنین در 57 بیمار مبتلا به لیکن پلان 3 نفر (3/5%) از نظر آنتی ژن HBS مثبت بودند ولی در گروه شاهد هیچ کدام از این نظر مثبت نشدند (079/0= P).
    نتیجه گیری
    به رغم این که در برخی از کشورها مانند ایتالیا همراهی لیکن پلان و هپاتیت دیده شده است اما در شهر کرمانشاه همراهی لیکن پلان و هپاتیت های B وC دیده نشد. بنابراین بررسی روتین هپاتیت B وC در بیماران لیکن پلان در این استان ضروری نمی باشد.
    کلیدواژگان: هپاتیت B، هپاتیت C، لیکن پلان
  • سید محمدتقی آیت اللهی، مرضیه زارع صفحه 376
    مقدمه
    با توجه به این که یکی از شایع ترین عوامل خطر بیماری های قلبی- عروقی در بزرگسالان پرفشاری خون بوده و پرفشاری خون اولیه در بزرگسالان از کودکی شروع می شود، با شناخت عوامل مؤثر بر فشارخون در کودکان و کنترل این عوامل، می توان بیماری های قلبی- عروقی در بزرگسالی را کاهش داد. بدین منظور مطالعه حاضر به بررسی عوامل مؤثر بر فشارخون کودکان دبستانی شیراز پرداخته است.
    مواد و روش ها
    تعداد 1244 کودک 12-6 ساله دبستانی (663 پسر و 581 دختر) به روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شده و به روش مقطعی مورد مطالعه قرار گرفتند. وزن و قد کودکان و فشارخون سیستول و دیاستول در آن ها و والدینشان با روش استاندارد اندازه گیری شده و سایر داده ها با استفاده از پرسشنامه و به روش مصاحبه به دست آمد. داده ها با استفاده از روش های آماری همبستگی جزیی و رگرسیون خطی چندگانه تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    در این مطالعه نشان داده شد که فشارخون سیستول کودک تحت تاثیر قد، شاخص توده بدنی، محل زندگی و فشارخون سیستول پدر و مادر قرار دارد، اما فشارخون دیاستول فقط تحت تاثیر قد، شاخص توده بدن و محل زندگی است.
    نتیجه گیری
    میزان فشارخون در کودکان مستقل از سن بوده و تحت تاثیر قد و شاخص توده بدن قرار دارد، بنابراین با کنترل چاقی می توان از بروز پرفشاری خون در بزرگسالی پیشگیری کرد، در ضمن کودکانی که دارای عوامل خطر شناخته شده پرفشاری خون هستند، مانند داشتن استرس های محیطی و یا سابقه فامیلی پر فشاری خون، بایستی تحت مراقبت بیشتری قرارگرفته و با کنترل و یا حذف این عوامل خطر، سلامت قلب و عروق افراد بزرگسال آینده را تضمین نمود.
    کلیدواژگان: پرفشاری خون، کودکان دبستانی، قد، شاخص توده بدن، محل زندگی
  • سیمین قینی صفحه 386
    مقدمه
    پنومونی یک التهاب پارانشیم ریه است و بیشتر موارد پنومونی به وسیله میکروارگانیسم ها ایجاد می شوند، اما علل غیرعفونی متعددی نیز موجب ایجاد پنومونی می شود. پنومونی شایع ترین علت مرگ ومیر درکودکان سراسر جهان و به خصوص کشورهای درحال توسعه است؛ لذا باتوجه به اهمیت موضوع، این مطالعه به بررسی کلیه بیمارانی که با تشخیص پنومونی طی سال 83 در بیمارستان رازی کرمانشاه بستری شده اند، پرداخته است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تعداد بیمارانی که با تشخیص پنومونی در بخش اطفال بیمارستان رازی کرمانشاه طی سال 83 بستری شده اند 107 مورد بودکه براساس معیارهایCDC جدا شدند. سپس داده های لازم شامل سن، جنس، وجود بیماری زمینه ای (قلبی، نقص ایمنی، ریفلاکس و بیماری های مختل کننده gag)، مدت زمان بستری، نیاز به بستری درICU و نیاز به ونتیلاتور ازپرونده ها استخراج شد و مورد تجزیه وتحلیل آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    میزان فراوانی نسبی پنومونی 39/6 درصد و فراوانی پنومونی در پسران 74/60 و در دختران 25/39 درصد بود، همچنین میزان مرگ ومیر در پسران 60 و در دختران 40 درصد، شایع ترین فصل بروز پنومونی در زمستان 51/35 درصد، بیشترین مرگ ومیر در فصل پاییز با 66/46 درصد، میزان فراوانی بیماری زمینه ای در پنومونی 44/36 درصد، میزان مرگ و میر در بیماران دچار بیماری زمینه ای 6/66 درصد و بیشترین مرگ ومیر درسن زیر یک سال با 6/66 درصد، میزان نیاز به ICU 9/29 درصد و میزان استفاده از ونتیلاتور 88/15 درصد بوده است. بیشترین آنتی بیوتیک مورد استفاده سفتریاکسین با 46/50 درصد وکمترین آنتی بیوتیک مورد استفاده کلرامفنیکل با 93/0 درصد بوده است.
    نتیجه گیری
    در این مطالعه درصد قابل توجهی از بیماران بستری در بیمارستان به دلیل پنومونی یک بیماری زمینه ای داشتند و میزان فراوانی بیماران فوت شده در بیماران دارای بیماری زمینه ای بیشتر بود و در این میان، بیماران قلبی با اختلاف قابل توجهی نسبت به سایر بیماری ها در راس قرارداشتند،که این امر لزوم مساله پیشگیری به خصوص در بیماران دچار بیماری زمینه ای و استفاده از واکسیناسیون دراین گروه را الزامی می کند.
    کلیدواژگان: پنومونی، مرگ ومیر، کودکان، کرمانشاه
  • پروانه تیموری، دکترشمس الدین نیک نامی، فضل الله غفرانی پور صفحه 393
    مقدمه
    تاثیرات مثبت فعالیت جسمانی منظم برای همه گروه های سنی اثبات شده است. با این وجود سبک زندگی کم تحرک در بین نوجوانان، بزرگسالان و افراد سالمند تقریبا در همه جای دنیا رایج است. به ویژه یک مرحله از کاهش سطح فعالیت جسمانی در دوره نوجوانی اتفاق می افتد. هدف از مطالعه حاضر تعیین توزیع نوجوانان برحسب مراحل آمادگی رفتار فعالیت جسمانی، شناخت تفاوت های عوامل شناختی و روانی- اجتماعی مرتبط با فعالیت جسمانی و میزان فعالیت جسمانی برحسب مراحل آمادگی بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مقطعی تعداد 1073 نوجوان به روش نمونه گیری خوشه ایتصادفی در 16 مدرسه راهنمایی و متوسطه از بین 233 مدرسه (میانگین سنی 6/1±37 /14و52% دختر و48% پسر) از نظر سازه های فواید، موانع، خودکارآمدی، تاثیرات بین فردی درک شده، ترجی هات و برنامه ریزی از مدل ارتقاء سلامت پندر و سازه مرحله تغییر مدل مراحل تغییربا استفاده از پرسشنامه های خودگزارشی اندازه گیری شدند. برای مقایسه چندگانه از آزمون کای دو و آنوا همراه با Post-hoc Scheffe و همچنین آزمون من ویتنی استفاده شد.
    یافته ها
    2/12درصد از نوجوانان در مرحله قبل از تفکر، 2/17 درصد در مرحله تفکر، 5/22 درصد در مرحله آمادگی، 8/18 درصد در مرحله عمل یا رفتار و 3/29درصد در مرحله نگهداری رفتار بودند. یافته ها نشان داد که تفاوت معنادار برحسب جنس و گروه سنی در مراحل آمادگی وجود دارد (001/0>(P. سازه های شناختی و روانی – اجتماعی از مرحله پیش تفکر تا مرحله نگهداری تفاوت معنادار داشتند (001/0P<). سطح فعالیت جسمانی به موازات پیشرفت حرکت نوجوانان از مراحل تغییر افزایش یافت.
    نتیجه گیری
    نسبت پایین نوجوانان دختر در مراحل عمل و نگهداری و همچنین ناکافی بودن فعالیت جسمانی نوجوانان به ویژه دختران، ضرورت انجام مداخلات متناسب شده مبتنی بر تئوری و مدل های تغییر رفتار برای ارتقاء و پایداری رفتار فعالیت جسمانی را مطرح می کند.
    کلیدواژگان: فعالیت جسمانی، مدل ارتقاء سلامت، مدل مراحل آمادگی، نوجوانان
  • هوشنگ نعمتی، زهره رحیمی، غلامرضا بهرامی، حمید نعمانی، منصور رضایی صفحه 407
    مقدمه
    بتاتالاسمی رایج ترین اختلال خونی– ارثی است که در روی سنتز زنجیره بتاگلوبین تاثیر می گذارد. نوع جهش در ژن بتاگلوبین تعیین کننده میزان سنتز زنجیره بتاگلوبین می باشد که به صورت °β، +β و++β تالاسمی بروز می کند. وجود محل پلی مورفیک XmnI در ناحیه 5 به ژن Gγ در روی میزان سنتز زنجیره Gγ و در برخی موارد در روی میزان HbF تولیدشده تاثیر می گذارد که از نظر تاثیر در بروز علایم بالینی در بیماران بتاتالاسمی اهمیت دارد.
    مواد و روش ها
    در مطالعه کنونی تعداد 197 بیمار بتاتالاسمی ماژور و تعداد 9 بیمار بتاتالاسمی اینترمدیا در مراجعه به بیمارستان شهید فهمیده کرمانشاه مورد مطالعه قرار گرفتند. پلی مورفیسم XmnI در ناحیه 5 ژن Gγ به وسیله روشPCR-RFLP تعیین گردید. درصد زنجیره هایGγ و Aγدر HbF با استفاده از روش HPLC مشخص شدند. درصدHbF به روش الکتروفورز)استخراج از پرونده بیماران(مشخص گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون آنالیز واریانس و کای اسکویر استفاده شد.
    یافته ها
    با بررسی پلی مورفیسم XmnI در هر دو گروه مشخص شد که در بیماران بتاتالاسمی ماژور تعداد 32 نفر(3/16%) هموزیگوت XmnI(+/+) و تعداد 44 نفر(3/22%) هتروزیگوت XmnI(+/-) بودند. در بیماران بتاتالاسمی اینترمدیا تعداد 5 نفر (6/55%) هموزیگوت XmnI(+/+) و تعداد2 نفر(3/22%) هتروزیگوتXmnI(+/-) بودند. میانگینHbF در بیماران بتاتالاسمی ماژور و اینترمدیا به ترتیب برابر g/dl 3/95 و g/dl 4/85 بود. میانگینGγ بهAγ در بیماران بتاتالاسمی ماژور و اینترمدیا به ترتیب برابر 5/2 و 3/2 درصد بود. در این مطالعه با استفاده از آزمون ANOVA مشخص گردید(001/0 P=) که در بیماران بتاتالاسمی در حضور سایت پلی مورفیک XmnI مقدارHbF و درصد زنجیرهGγ و نسبت Gγ / Aγ افزایش می یابد.
    نتیجه گیری
    مطالعه حاضر، پلی مورفیسم XmnI را در بیماران بتاتالاسمی ماژور و اینترمدیا کرمانشاه تعیین نموده و نشان داده است که حضور این محل پلی مورفیک اثر مثبتی بر روی میزان HbF و درصد Gγ دارد.
    کلیدواژگان: تالاسمی، HbF، درصد زنجیره Gγ، پلی مورفیسم XmnI
  • لیلا پاشاروش، مرضیه رامندی، سپیده خوشبو، منصور رضایی، ثمینا رضوانی، محمدرضا عباسی، علی میکائیلی صفحه 418
    مقدمه
    امروزه ورزش به یک شاخص اجتماعی مهم تبدیل شده و ورزشکاران تلاش می کنند تا به مقام قهرمانی دست یابند. این مساله موجب افزایش سوء مصرف مواد نیروزا و به ویژه استروئیدهای آنابولیک- آندروژنیک شده است. این مطالعه با هدف تعیین میزان فراوانی استفاده از مواد نیروزا و آگاهی نسبت به عوارض آن در بین مردان ورزشکار بدنساز کرمانشاه در سال 1383 انجام شده است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به صورت توصیفی- مقطعی در روی جمعیت مردان ورزشکار باشگاه های بدنسازی تحت پوشش پایگاه تحقیقات جمعیتی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه در طول سال 1383 انجام گرفت. روش نمونه گیری تصادفی و حجم نمونه 839 نفر بود.گردآوری داده ها با استفاده از پرسشنامه ای که روایی و پایایی آن طبق مطالعات مشابه و با نظرخواهی از اساتید صاحب نظر تایید شده بود وحاوی سؤالات جمعیت شناختی، وضعیت استفاده از داروها و میزان آگاهی از عوارض آن ها بود، انجام گرفت. آگاهی از عوارض به صورت طیف از عدم آگاهی تا آگاه، طبقه بندی شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی به صورت جداول و نمودار ارایه گردید.
    یافته ها
    در مجموع 839 ورزشکار مرد در رشته بدنسازی پرسشنامه را تکمیل کردند. میانگین سنی این افراد86/4± 97/20 سال به دست آمد. فراوانی مصرف مواد نیروزا در 322 نفر (3/38%) برآورد شد. بیشتر استفاده کنندگان از مواد نیروزا، 291 نفر (5/94%) کمتر از 30 سال سن داشتند و 169 نفر(5/53 %) دارای مدرک دیپلم بودند. شایع ترین مواد مورد استفاده به ترتیب کراتین در 215 نفر (8/66%) و ناندرولون در 138 نفر (7/42%) و بیشترین علت استفاده، افزایش حجم عضلات در 100 ورزشکار (31%) عنوان شد. فقط 127 نفر از استفاده کنندگان (4/39%) از عوارض مواد نیروزا در هر شش ارگان مهم بدن اطلاع داشتند.
    نتیجه گیری
    دراین مطالعه فراوانی مصرف مواد نیروزا در ورزشکاران مرد رشته بدنسازی شهر کرمانشاه 3/38 درصد به دست آمد، که نشان گر میزان بالای مصرف این گونه مواد است، به ویژه که بیشتر استفاده کنندگان این داروها را قشر جوان جامعه تشکیل می دهند و باتوجه به آگاهی اندک این افراد از عوارض داروها، انجام این مطالعه می تواند پایه ای برای طرح های مداخله ای به منظور آموزش و مبارزه با این معضل رو به گسترش باشد.
    کلیدواژگان: مواد نیروزا، ورزشکاران بدنسازی، استروئید های آنابولیک، کرمانشاه
  • مسعود نقاب، مجید حبیبی، عبدالرضا رجایی فرد، علیرضا چوبینه صفحه 428
    مقدمه
    تا به امروز مطالعه سیستماتیکی به منظور ارزیابی میزان فراوانی، علل و نوع آسیب های جسمی ناشی از حوادث خانگی در مناطق شهری و روستایی شیراز صورت نگرفته است. به علاوه، آماری مقایسه ای در مورد توزیع این حوادث در طول سال های مختلف در دست نبوده است، اطلاعاتی در مورد شایع ترین انواع حوادث خانگی، توزیع سنی، جنسی و فصلی آن ها وجود نداشته و در نهایت میزان مرگ و میر یا معلولیت های ناشی از این حوادث مورد تجزیه و تحلیل قرار نگرفته است. بنابراین، مطالعه فعلی برای رفع برخی از ابهامات مذکور طراحی و اجرا گردید.
    مواد و روش ها
    مطالعه حاضر از نوع مطالعات گذشته نگر توصیفی – تحلیلی است که طی آن آمار آسیب دیدگان حوادث خانگی از خانه های بهداشت، مراکز بهداشتی درمانی شهری و روستایی و بیمارستان های تحت پوشش طرح پیشگیری ازسوانح و حوادث طی سال های 82-1380 جمع آوری و براساس ماهیت در یکی از گروه های سوختگی، مسمومیت، زمین خوردگی، آسیب اجسام برنده، سقوط و... طبقه بندی و سپس مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. آنالیز داده ها با آزمون کای اسکویر انجام شد.
    یافته ها
    در مجموع، 15402 مورد حادثه خانگی طی مدت سه سال مطالعه ثبت گردید. به طور کلی حوادث در زنان (1/52%) شایع تر بود. 3/66 درصد حوادث در مناطق شهری و 7/33 درصد آن ها در مناطق روستایی به وقوع پیوسته بود. سوختگی ها (5/66%) و آسیب ناشی از اجسام برنده (3/11%) روی هم رفته مسئول بیش از 8/77 درصد حوادث بودند. آمارها نشان دهنده این واقعیت است که 5/80 درصد مصدومین بهبودی کامل یافته، 1/18درصد تحت درمان گزارش شده، 05/0 درصد آسیب ها منجر به ناتوانی شده و در 3/1درصد موارد، حوادث منجر به مرگ شده است. بیشترین گزارش وقوع حوادث به ترتیب مربوط به گروه های سنی زیر 5 سال، 9-5 سال و 19-15 سال بود. توزیع فصلی حوادث نشان داد که حوادث در فصل زمستان شایع ترند.
    نتیجه گیری
    از آنجایی که سوختگی ها عمده ترین علت حوادث خانگی را تشکیل می دهند، متولیان برنامه های بهداشتی باید آموزش دقیق همه افراد خانواده به خصوص زنان را درباره ایمن سازی وضعیت آشپزخانه و استفاده صحیح از وسایل طبخ غذا وگرمایشی به ویژه در فصل زمستان و با اولویت در مناطق روستایی، در صدر برنامه های آموزش بهداشت قرار دهند.
    کلیدواژگان: حوادث خانگی، پیشگیری، مناطق شهری و روستایی شیراز
  • علی اصغر کشاورز، بابک ایزدی صفحه 441
    مقدمه
    کولیت اولسروز از بیماری های مزمن مخاطی روده با علت ناشناخته می باشد. در سال های اخیر شیوع این بیماری در کشور ما درحال افزایش می باشد. با کاربری روش های نوین درمان موضعی در کولیت اولسروز شناخت دقیق از فراوانی نمای وسعت درگیری کولون در این بیماری ضروری است. مطالعات اندکی از طرح گستره گرفتاری کولون از این بیماری در ایران انجام شده است. گزارش ها از طرح درگیری در مناطق مختلف دنیا متفاوت است. بنابراین برای تعیین فراوانی اشکال مختلف وسعت گرفتاری کولون این مطالعه در بیماران کولیت اولسروز ساکن غرب ایران انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی - مقطعی که در مرکز آموزشی و درمانی طالقانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه بین سال های (84-1381) انجام گرفت، کلیه بیمارانی که با خونریزی تحتانی گوارشی و یا اسهال مزمن به این مرکز مراجعه کردند از نظر کولیت اولسروز بررسی شدند. روش نمونه گیری به صورت نمونه گیری دردسترس بود. بیمارانی که سه معیار تشخیصی کپنهاک شامل: 1- تاریخچه اسهال، خونریزی و یا دفع چرک به مدت حداقل یک هفته 2- معیارهای کولونوسکوپی شامل زخم منتشر، مخاط گرانولر و آسیب پذیر و 3- یافته های هیستوپاتولوژی منطبق بر کولیت اولسروز را داشتند و تحت درمان قرار نگرفته بودند برای مطالعه انتخاب شدند. بیماران از نظر طول گرفتاری کولون به انواع 1- پروکتیت 2- پروکتوسیگمویدیت 3- سیگمویدیت 4- کولون چپ 5- پان کولیت تقسیم شدند. داده ها به صورت میانگین و فراوانی عددی و درصد نمایش داده شده اند.
    یافته ها
    85 بیمار دارای معیارهای تشخیصی کولیت اولسروز بودند. میانگین سنی بیماران 07/19± 09/34 سال و نسبت گرفتاری جنس مذکر به مؤنث08/1 بود. شایع ترین محل های گرفتاری کولون از نظر نمای ظاهری کولونوسکوپی شامل: رکتوسیگمویدیت30 بیمار (3/35%)، پروکتیت 20 بیمار (5/23%)، کولون چپ 18 بیمار (17/21%)، سیگمویدیت10 بیمار (77/11%) و پان کولیت 7 بیمار (23/8%) بود. در مجموع عدم گرفتاری رکتوم براساس ظاهر کولونوسکوپی در 18 بیمار (17/21%) مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    این بررسی نشان داد که شایع ترین محل درگیری از نمای ظاهر کولونوسکوپی در بیماران کولیت اولسروز در غرب ایران رکتوسیگمویدیت و شیوع پدیده عدم گرفتاری رکتوم در شروع بیماری (17/21%) است که مشابه درگیری در کشورهای غربی و متفاوت از گزارش های طرح گرفتاری در کشورهای منطقه خاورمیانه و آسیای جنوب شرقی است.
    کلیدواژگان: کولیت اولسروز، کولونوسکوپی، طرح درگیری کولون، کرمانشاه
  • فریبا رعنایی صفحه 450
    مقدمه
    سرخجه یک بیماری حاد ویروسی خطرناک در حاملگی است. امروزه سرخجه و سندرم مادرزادی (CRS) ناشی از آن هنوز به عنوان یک مساله بهداشتی عمومی در سرتاسر دنیا مورد توجه است. جمهوری اسلامی ایران به دنبال انجام واکسیناسیون سراسری سرخک و سرخجه در سال 1382 وارد مرحله حذف CRS شده است. برای اطمینان از دست یابی به این مهم نیازمند انجام تحقیقات کاربردی و جمع آوری اطلاعات مستمر و به موقع هستیم؛ لذا این پژوهش با هدف تعیین وضعیت ایمنی سرخجه در مادران بستری شده در بخش بعد از زایمان بیمارستان بعثت سنندج انجام شد.
    مواد و روش ها
    این پژوهش توصیفی تحلیلی بوده و در روی 204 خانم انجام شد. نمونه گیری به صورت در دسترس از میان زنان بستری شده در بخش پس از زایمان انتخاب گردیده، اما انتساب آن ها به دو گروه به صورت تصادفی بوده است و نمونه ها به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. اطلاعات مورد نیاز مانند سوابق فردی، پزشکی و مامایی با استفاده از تکمیل پرسشنامه به دست آمد. نمونه های خون گرفته شده در هر روز بلافاصله تحت عمل جداسازی سرم قرار می گرفت و سطح IgG اختصاصی سرخجه در آن ها با روش الیزا تعیین می شد، سپس داده ها با استفاده از آزمون های آنوا و تی زوج مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    بیشتر واحدهای مورد مطالعه درگروه سنی 29 25 سال (4/31%)، دارای سواد ابتدایی (8/35%) و ساکن شهر (2/65%) بودند. همچنین بیشتر نمونه ها دارای سابقه یک بار حاملگی (49%) بودند. 9/54 درصد افراد، سابقه تزریق واکسن سرخجه را به یاد داشتند. 4/82 درصد افراد در مورد عوارض سرخجه در حاملگی بی اطلاع بودند. 7/93 درصد افراد نسبت به سرخجه ایمن و بقیه غیرایمن یا مشکوک بودند. بین سطوح ایمنی افراد و ویژگی های فردی، سوابق مامایی و سابقه تزریق واکسن یا ابتلا به سرخجه ارتباط معنا داری وجود نداشت.
    نتیجه گیری
    باتوجه به نتایج به دست آمده می توان گفت در حال حاضر ایمنی عمومی وجود دارد اما به نظر می رسد که این سطح ایمنی نمی تواند صرفا نتیجه واکسیناسیون باشد. از آنجا که در این شرایط هنوز امکان بروز موارد تک گیر بیماری وجود دارد و از طرفی چون با گذشت زمان امکان کاهش سطح ایمنی وجود دارد، ضرورت وجود یک برنامه غربالگری از نظر تعیین سطوح ایمنی سرخجه قبل از ازدواج یا حاملگی و واکسینه کردن افراد غیرمصون احساس می شود.
    کلیدواژگان: سرخجه، سطوح ایمنی، آنتی بادی سرخجه، سنندج، زنان
  • داریوش پورمند، علیرضا جانبخش، کورش حمزه ای، فرهاد دیناروند، داریوش احمدی صفحه 462
    مقدمه
    هرپس سیمپلکس یک بیماری عفونی واگیردار است که به طور معمول از طریق تماس نزدیک نظیر بوسیدن یا تماس جنسی و یا از مادر به جنین در طی حاملگی یا هنگام تولد در تماس با کانال زایمانی منتقل می شود. از آنجا که عفونت اولیه در زنان حامله می تواند برای جنین خطراتی به همراه داشته باشد و در مورد HSVII در هنگام عود عفونت می توان با انتخاب روش زایمان مناسب، جنین را از خطرات آلودگی مصون داشت، آگاهی از شیوع این عفونت در زنان حامله می تواند توجه جامعه درمانی و بهداشتی را به این عفونت جلب نموده و در انتخاب روش های درمانی و پیشگیری مناسب کمک کننده باشد و عوامل دخالت کننده در این شیوع نیز شناسایی گردد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه از نوع توصیفی- مقطعی بوده که 385 زن باردار مراجعه کننده به چند مرکز بهداشتی درمانی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه با روش الیزا برای بررسی آنتی پادی های ضد HSVII از کلاسIgG مورد آزمایش قرار گرفتند و فراوانی آلودگی به این ویروس در این جمعیت تعیین گردید و ارتباط متغیرهای مختلف نظیر سن، سابقه سقط، سابقه جراحی، انتقال خون و غیره نیز با این فراوانی بررسی شد.
    یافته ها
    3/3 درصد جمعیت مورد مطالعه را افراد آلوده به HSVII تشکیل می داد. فراوانی HSVII در گروه سنی 25-15سال 7/2 درصد، 35-26 سال 3/3 درصد و در گروه سنی بالای 36 سال 3/8 درصد بود. گرچه اختلافات زیادی بین گروه های تحقیق وجود داشت اما بین متغیرهای بررسی شده و آلودگی با HSVII هیچ ارتباط معناداری مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    این فراوانی در ایران نسبت به کشورهای دیگر به خصوص کشورهای غربی بسیار پایین تر بود، که به احتمال زیاد به دلیل رفتارهای خاص و شیوه زندگی جامعه ایرانی نسبت به کشورهای غربی است که آزادی و روابط جنسی در این کشورها بسیار رایج تر است.
    کلیدواژگان: هرپس سیمپلکس ویروس، سرواپیدمیولوژی، زنان حامله، کرمانشاه
  • کیخسرو مردان پور، مهتاب رهبر صفحه 470
    مقدمه
    عضله دو سر بازو، یکی از عضلات غالب، در قسمت قدام بازو قرار گرفته است. حدود 3 درصد همه پارگی های تاندون عضله دو سر محدود به تاندون تحتانی عضله است. شیوع آن در سنین 40 تا 60 سالگی است و مردها بیشتر از زنان دچار پارگی تاندون می شوند. هدف از معرفی این بیمارتشخیص به هنگام و معرفی یک روش جراحی ساده تر در ترمیم کندگی سر تحتانی عضله دو سر بازو است.
    معرفی بیمار: مورد گزارش، کندگی تاندون دیستال عضله دو سر بازو در یک مرد 36 ساله در سال 1375 می باشد. نامبرده در جریان مسابقات وزنه بردرای در هنگام بلندکردن وزنه 140 کیلوگرمی یک ضرب، درد ناگهانی همراه با یک صدای پاپ مانند در ناحیه قدام بازوی چپ را احساس نموده و در همان لحظه قدرت عضله کاهش یافته بود. پس از چهار روز در پی مراجعه بیمار به بیمارستان در معاینه فیزیکی علایمی از کبودشدگی و تورم در قسمت فوقانی بازوی چپ مشهود بود و بیمار قادر به خم کردن آرنج و چرخش به خارج ساعد در ناحیه مفصل آرنج نبود. تشخیص پارگی تاندون دیستال عضله دو سر بازو با انجام MRI تایید شد. ترمیم عضله به روش Muscle Splitting با دو برش جراحی صورت گرفت.
    نتیجه گیری
    کندگی تاندون انتهایی عضله دو سر بازو معمولا به علت یک حرکت ناگهانی در بسته شدن آرنج صورت می گیرد. علایم بیماری به صورت درد و تورم و محدودیت حرکتی و ایجاد توده ای نرم در قسمت فوقانی بازو بروز می کند؛ لذا به عنوان یک تشخیص افتراقی در ضایعات بازو همیشه باید مدنظر باشد و در تشخیص آن دقت کافی به عمل آید، از طرفی با یک روش جراحی مناسب می توان فعالیت عضله را به حد مطلوب رساند. چه بسا که در صورت غفلت در زمان، تاندون فیبروزه شده و مشکلات زیادی را برای بیمار به همراه داشته باشد.
    کلیدواژگان: پارگی تاندون دیستال عضله دو سر بازو، عضله دو سر بازو، فلکسیون و سوپنیاسیون، ضایعات مفصل آرنج