فهرست مطالب

دیابت و متابولیسم ایران - سال هفتم شماره 3 (پیاپی 24، بهار 1387)

مجله دیابت و متابولیسم ایران
سال هفتم شماره 3 (پیاپی 24، بهار 1387)

  • 106 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1387/02/17
  • تعداد عناوین: 10
|
  • مقاله مروری
  • علیرضا استقامتی، محمد حسبی، فرزین حلب چی صفحات 251-265
    زندگی کم تحرک یکی از عوامل خطرساز مهم بیماری دیابت نوع 2 محسوب می شود. ورزش منظم علاوه بر ایفای نقش مؤثر در پیشگیری اولیه، از اقدامات سودمند در مدیریت درمان این بیماری نیز به شمار می رود.بیماران دیابتی جهت کنترل بهتر گلوکز خون، پروفایل چربی، وزن و فشارخون می توانند از ورزش استفاده کنند و در کنار آن از فواید روانی مانند کاهش اضطراب، افسردگی و بهبود کیفیت خواب نیز بهره برند.انواع مختلف تمرینات ورزشی از جمله تمرینات هوازی، مقاومتی و کششی می تواند برای آنان تجویز شود ولی به هنگام توصیه، جزئیاتی مانند شدت، مدت و تکرار حرکات باید ذکر گردد و موارد ایمنی و احتیاط، به ویژه در مبتلایان به عوارض دیابت، آموزش داده شوند.لازم است که این بیماران پیش از آغاز برنامه ورزشی، با شدت افزون تر از الگوی فعالیت های روزانه خود، مورد ارزیابی دقیق پزشکی قرار گیرند تا در صورت نیاز تغییرات لازم در نسخه ورزشی آنان با توجه به محدودیت های احتمالی اعمال گردد.در مجموع به این بیماران توصیه می شود که سه تا پنج جلسه در هفته با شدت 60-40% حداکثر اکسیژن مصرفی به فعالیت ورزشی هوازی و دو تا سه جلسه تمرین مقاومتی با شدت 50-30% تکرار بیشینه انجام دهند. البته این یک دستورالعمل کلی است و پزشک آشنا به ورزش درمانی باید به طور خاص و بر اساس شرایط و محدودیت های ویژه هر بیمار نسخه ورزشی مناسب را تجویز نماید.
    کلیدواژگان: ورزش، دیابت نوع 2، نسخه ورزشی
  • مقالات پژوهشی: علوم پایه
  • نپتون سلطانی، منصور کشاورز، چینوا ونگ صفحات 267-274
    مقدمه
    یکی از مشکلات عمده بیماران دیابتی افزایش قند خون و کاهش ترشح انسولین است که به نوبه خود سبب ایجاد سایر عوارض دیابت می شود. بنابراین به نظر می رسد یافتن ترکیباتی که از بروز دیابت جلوگیری کنند، می تواند مفید باشد. گاما آمینوبوتیریک اسید (گابا) یک میانجی مهاری در سیستم عصبی است. علاوه بر آن گابا، در پاتوفیزیولوژی دیابت نقش دارد. گابا در بافت پانکراس مبتلایان به دیابت کاهش می یابد. این مطالعه قصد دارد نشان دهد آیا تجویز گابا می تواند از بروز دیابت پیشگیری نماید.
    روش ها
    در این مطالعه از 20 عدد موش نر نژاد NOD با سن چهار هفته استفاده شد. حیوانات به دو گروه 10 تایی تقسیم شدند. یک گروه از حیوانات روزانه 200 میکرو مول گابا که درPBS حل شده بود به صورت تزریق داخل صفاقی دریافت نمودند و گروه دیگر به عنوان کنترل، هم حجم گابا از محلول PBSدریافت کردند و به مدت بیست و پنچ روز تحت کنترل قرار گرفتند.
    یافته ها
    میزان قند خون، گلوکاگن، حجم ادرار و آب مصرفی در گروه دریافت کننده گابا نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری را نشان داده و غلظت C-peptide پلاسما افزایش معنی داری پیداکرد. همچنین تست تحمل گلوکز نیز نسبت به گروه کنترل به حالت طبیعی بازگشت.
    نتیجه گیری
    تجویز گابا می تواند از طریق حفاظت سلول های بتای پانکراس و ترشح انسولین و پیشگیری از افزایش ترشح گلوکاگن از ابتلا به دیابت نوع 1 پیشگیری نماید و شاید بتوان در آینده برای پیشگیری از دیابت نوع 1 از آن کمک گرفت.
    کلیدواژگان: دیابت، گابا، گلوکاگن، C، peptide
  • زهرا شیردل، حسین مدنی صفحات 275-281
    مقدمه
    دیابت، شایع ترین بیماری آندوکرین است که در آن قند خون و به دنبال آن چربی خون افزایش می یابند. این بیماری دارای عوارض دراز مدت چشمی، کلیوی، عصبی و عروق خونی است. تحقیقات نشان داده اند که برخی عصاره های گیاهی اثر ضد دیابتی دارند و لذا می توانند در افراد مبتلا به دیابت به منظور پایین آوردن قند خون، مورد استفاده واقع شوند. لذا در این تحقیق تصمیم گرفته شد با ایجاد رت های دیابتی به طور آزمایشگاهی، شرایطی مشابه با دیابت نوع 1 در موش های صحرائی ایجاد شود و بعد از تایید دیابت، تاثیر هیپوگلیسمیک عصاره هیدروالکلی برگ عناب و نیز تغییرات متابولیسمی گلوکز، لیپوپروتئین ها(LDL,VLDL,HDL)،تری گلیسرید و کلسترول تام مورد بررسی واقع شود.
    روش ها
    در این تحقیق رت ها به 3 گروه 10 تایی بصورت زیر تقسیم شدند: 1-گروه شاهد: تزریق سرم فیزیولوژی (به صورت داخل صفاقی) 2- گروه کنترل دیابتی: تزریق آلوکسان منوهیدرات mg/kg120(به صورت داخل صفاقی) در سه روز متناوب (پس از این مدت قند خون بررسی و دیابت تایید شد). 3- گروه عناب: تزریق آلوکسان منوهیدرات mg/kg120(به صورت داخل صفاقی) در سه روز متناوب، پس از این مدت قند خون بررسی و دیابت تایید شده و به دنبال تایید دیابت، تزریق عصاره هیدروالکلی برگ عناب به میزان mg/kg100، به صورت داخل صفاقی و به مدت 5 روز متناوب انجام شد. پس از 48 ساعت، حیوانات بیهوش شده و از همه گروه ها خونگیری به عمل آمد و عوامل سرمی گلوکز، لیپوپروتئین ها (HDL,LDL,VLDL)، تری گلیسرید و کلسترول تام توسط کیت های آنزیمی بررسی شدند.
    یافته ها
    نتایج حاصل از آنالیز واریانس نشان داد عصاره برگ عناب توانسته میزان سرمی گلوکز، تری گلیسرید، کلسترول و VLDL را در رت های دیابتی در مقایسه با گروه کنترل دیابتی بطور معنی داری (001/0 P=) کاهش دهد. در ضمن برگ عناب بطور معنی داری (02/0P=) HLD خون را در رت های دیابتی در مقایسه با گروه کنترل افزایش داد. در ضمن عصاره مذکور، میزان LDL رت های دیابتی را هم کم کرد ولی در مقایسه با گروه کنترل از نظر آماری اختلاف معنی دار نداشت(12/0P=).
    نتیجه گیری
    با در نظرگرفتن یافته ها، مشخص می شود که برگ عناب می تواند در افراد دیابتی برای کاهش قند و چربی خون مورد استفاده قرار گیرد.
    کلیدواژگان: عناب، قند خون، لیپید، دیابت
  • محمدرضا شهرکی، حمیده میرشکاری، الهام شهرکی، احمدرضا شهرکی صفحات 283-287
    مقدمه
    کم خونی، به ویژه در بیماران مبتلا به نفروپاتی، با دیابت همراهی دارد. از آنجا که بعضی گزارش ها بر این دلالت می کنند که کم خونی ممکن است در غیاب نفروپاتی هم مشاهده شود، در این مطالعه اثر دیابت نوع 1 بر کمیت های هماتولوژیک، در موش های صحرایی ماده دیابتیک شده با استرپتوزوسین مورد بررسی قرار گرفت.
    روش ها
    در این مطالعه 15 سر موش صحرایی ماده، بالغ (Virgin) از نژاد Wistar-albino انتخاب و کمیت های هماتولوژیک آنها از جمله: گلبول های سفید، قرمز، پلاکت ها، هموگلوبین، هماتوکریت، MCV, MCH, MCHC و قند خون اندازه گیری شد. سپس تمام حیوانات با دوز mg / kg(IP) 65 استرپتوزوسین دیابتی شدند و کمیت های فوق پس از 45 روز مجددا اندازه گیری شد. اطلاعات بدست آمده با نرم افزار رایانه ایSPSS و تست آماری Paired- T testآنالیز گردید. نتایج حاصل به صورت Mean±SD در جداول آماری گزارش و اختلافات آماری با 05/0 P< معنی دار تلقی گردید.
    یافته ها
    نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که کمیت های هماتولوژیک از جمله: تعداد گلبول های سفید، قرمز، پلاکت ها، همو گلوبین، هماتوکریت، MCV MCHC, و MCHنسبت به قبل از دیابتیک شدن کاهش و مقدار قند خون افزایش معنی داری را نشان می دهد.
    نتیجه گیری
    نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که در حیوانات مبتلا به دیابت نوع 1 القا شده با استرپتوزوسین، کمیت های هماتولوژیک کاهش می یابد که سازوکار دقیق آن نیاز به مطالعات بیشتر دارد.
    کلیدواژگان: دیابت، گلبول های قرمز، گلبول های سفید، هموگلوبین، آنمی
  • مهرانگیز ابراهیمی ممقانی، سیدرفیع عارف حسینی، اکبر علی عسکرزاده، مهدیه گل زرند صفحات 289-296
    مقدمه
    پرفشاری خون و افزایش شاخص های التهابی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 از علل اصلی بروز بیماری های قلبی- عروقی هستند. لذا درمان این دو عامل خطر بیماری های قلبی- عروقی در این بیماران اهمیت دارد. از این رو مطالعه حاضر با هدف تعیین اثر زرشک سیاه فرآوری شده بر روی فشارخون و فاکتورهای التهابی طراحی گردید.
    روش ها
    در این کارآزمایی بالینی، 57 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 شرکت نمودند و به طور تصادفی به سه گروه تقسیم شدند: 1) گروه زرشک سیاه فرآوری شده (19 نفر) که روزانه یک قاشق غذاخوری زرشک سیاه فرآوری شده در سرکه سیب مصرف می کردند، 2) گروه سرکه سیب (19 نفر) که روزانه دو قاشق غذاخوری سرکه سیب مصرف می کردند و 3) گروه شاهد (19 نفر) که هیچ مداخله ای دریافت نمی کردند. دریافت غذایی، شاخص های تن سنجی، فاکتورهای التهابی و فشار سیستولیک و دیاستولیک در پایه و پایان هفته هشتم مطالعه اندازه گیری شد.
    یافته ها
    در پایان هفته هشتم، میانگین دریافت غذایی، شاخص های تن سنجی، غلظت hs CRP، فشار سیستولیک و دیاستولیک در سه گروه تغییر معنی داری نشان ندادند. غلظت اینترلوکین-6 نیز در دو گروه زرشک سیاه و شاهد تغییر معنی داری نداشت، در حالی که در گروه سرکه سیب بطور معنی داری کاهش یافت.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه حاضر حاکی از عدم تاثیر زرشک سیاه فرآوری شده بر روی فشارخون سیستولیک و دیاستولیک و فاکتورهای التهابی و تاثیر مثبت سرکه سیب بر روی اینترلوکین-6 بودند.
    کلیدواژگان: زرشک سیاه (Berberis)، فشار سیستولیک، فشار دیاستولیک، اینترلوکین، 6
  • مقالات پژوهشی: علوم بالینی
  • محمدرضا کلانترهرمزی، محمدحسین دباغ منش، عبدالصمد صادق الوعد، باقر لاریجانی، غلامحسین رنجبر عمرانی صفحات 297-303
    مقدمه
    دیابت یکی از بیماری های مزمن است که با تغییرات مواد ریز مغذی از جمله منیزیم همراهی می کند. منیزیم در چندین واکنش آنزیمی شرکت دارد. افزایش و یا کاهش در میزان این ماده باعث ایجاد عوارضی می شود. هدف از طراحی این مطالعه، مقایسه سطح سرمی منیزیم بین افراد دیابتی نوع 2 و افراد سالم در سطح شهر شیراز می باشد.
    روش ها
    مطالعه حاضر از نوع مورد- شاهدی است. سطح سرمی منیزیم به روش اسپکترومتری جذب اتمی شعله ای، سطح HbA1c به روش کروماتوگرافی ستونی و سطح گلوکز به روش آنزیمی مستقیم توسط اتوآنالیز اندازه گیری شد. اطلاعات بر اساس میانگین ± انحراف معیار گزارش شد. P کمتر از 05/0 از نظر آماری معنی دار تلقی گردید.
    یافته ها
    بر اساس نتایج این مطالعه، سطح سرمی منیزیم در افراد گروه دیابت پایین تر از افراد گروه سالم بود.
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج حاصله از این مطالعه، پیشنهاد می شود به بیماران دیابتی در مورد مصرف مواد غذایی حاوی منیزیم مانند غلات و غذاهای دریایی، آموزش لازم داده شود.
    کلیدواژگان: دیابت نوع 2، منیزیم، HbA1c
  • نجماهه محوری فر، مرضیه صادقی، لیلا آزادبخت، مریم زارع، احمد اسماعیل زاده، مسعود امینی صفحات 305-314
    مقدمه
    در بین بیماری های مزمن، سندرم متابولیک از جمله مواردی است که با بروز آن، خطر ابتلا به دیابت و بیماری های قلبی عروقی افزایش می یابد. لذا هدف مطالعه حاضر، بررسی شیوع سندرم متابولیک و سایر عوامل خطر متابولیکی نظیر چاقی، پرفشاری خون، هیپرلیپیدمی و تاثیر آنها در خویشاوندان سالم درجه 1 بیماران دیابتی نوع 2 در اصفهان می باشد.
    روش ها
    این مطالعه به روش مقطعی بر روی 1817 فرد 55-35 سال با سابقه خانوادگی درجه 1 بیماران دیابتی نوع 2 انجام گرفت. از افراد آزمایش های بیوشیمیایی و شاخص های تن سنجی طبق معیارهای استاندارد گرفته شد. افراد دیابتی، IFG و IGT از مطالعه خارج و 952 نفر که سالم بودند در مطالعه باقی ماندند. تشخیص سندرم متابولیک طبق معیارهای NCEP-ATPIII، که عبارت است از وجود 3 عامل یا بیشتر از موارد چاقی شکمی، پرفشاری خون، TG بالا، HDL پایین و FBS بالا انجام شد.
    یافته ها
    در این مطالعه، شیوع سندرم متابولیک در کل افراد 7/18 درصد (34/0-3/0: 95%CI) برآورد شد. این شیوع در زنان نسبت به مردان تفاوت چشمگیری نداشت. از اجزای سندرم متابولیک، فاکتور پرفشاری خون کمترین شیوع و HDL پایین و TG بالا بیشترین فراوانی را دارا بودند. شیوع TG بالا در مردان بیشتر از زنان بود (05/0P<). از عوامل خطر بیماری های قلبی عروقی، 30-25 =BMI بیشترین فراوانی را داشت.
    نتیجه گیری
    شیوع سندرم متابولیک، اجزاء آن و تمامی عوامل خطر متابولیکی در افراد سالم با سابقه خانوادگی دیابت نوع 2 نسبتا بالا می باشد.
    کلیدواژگان: سندرم متابولیک، خویشاوند درجه اول، دیابت نوع 2
  • چاقی و اضافه وزن در جمعیت شهر تهران، سال 1382
    مهدی خباز خوب، اکبر فتوحی، حسن هاشمی، کاظم محمد صفحات 315-324
    مقدمه
    چاقی و اضافه وزن با توجه به نقشی که در بروز بیماری های قلبی، فشار خون و دیابت دارند، از اهمیت ویژه ای برخوردارند. گزارش حاضر با هدف تعیین چاقی و اضافه وزن بر حسب سن و جنس در جمعیت شهری تهران ارائه می گردد.
    روش ها
    طی یک مطالعه جمعیتی مقطعی بوسیله نمونه گیری خوشه ایطبقه بندی شده، نمونه ها متناسب با جمعیت مناطق تهران (طبقه ها) انتخاب شدند. وزن و قد افراد شرکت کننده در شرایط استاندارد اندازه گیری شد. برای تعین چاقی، اضافه وزن و لاغری از صدک های نمایه توده بدن برای سن و جنس استفاده گردید. مقادیر گزارش شده شیوع بر حسب سن و جنس استاندارد شده و رابطه چاقی و لاغری با سن و جنس به عنوان متغیرهای مستقل بوسیله رگرسیون لجستیک محاسبه شد.
    یافته ها
    از 6497 فرد انتخاب شده، 3/70% (4565 فرد) در مطالعه شرکت کردند که قد و وزن 4452 نفر اندازه گیری شد. 42% نمونه ها مذکر و میانگین سنی شرکت کنندگان 7/18± 3/30 سال بود. شیوع چاقی و اضافه وزن به ترتیب 6/13% (7/14-4/12: CI 95%) و 9/24% (3/26-4/23: CI 95%) بود. چاقی و اضافه وزن بطور معنی داری با افزایش سن زیادمی شود و بر خلاف اضافه وزن که در دو جنس تفاوتی نداشت (826/0= P) چاقی در زنان بیشتر است (001/0>P).
    نتیجه گیری
    چاقی نزد ساکنین تهران از نسبت متوسطی برخوردار است. یافته های مربوط به اضافه وزن می تواند به عنوان هشداری برای جمعیت تهران باشد بطوری که بر اساس این یافته ها، یک اپیدمی چاقی در جمعیت پیش بینی تهران می شود.
    کلیدواژگان: چاقی، اضافه وزن، تهران، مطالعه مقطعی
  • احمد اسماعیل زاده، مسعود کیمیاگر، یدالله محرابی، لیلا آزادبخت صفحات 325-342
    مقدمه
    هر چند ارتباط غذاها و مواد مغذی با سندرم متابولیک تا حدودی شناخته شده است، این که آیا الگوهای غذایی حاصل از تحلیل عاملی نیز با سندرم متابولیک مرتبط می باشند یا نه هنوز ناشناخته است. بنابراین مطالعه حاضر با هدف شناسایی الگوهای غذایی غالب با روش تحلیل عاملی و تعیین ارتباط آن با سندرم متابولیک و مقاومت انسولینی در زنان معلم تهرانی انجام شد.
    روش ها
    در این مطالعه مقطعی، 486 فرد 60-40 ساله از معلمان زن تهرانی به روش نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای و بصورت تصادفی انتخاب شدند. دریافت های غذایی افراد ارزیابی، وزن و قد اندازه گیری و نمایه توده بدن محاسبه شد. نمونه خون سیاهرگی جهت اندازه گیری سطح متغیرهای متابولیکی جمع آوری و فشار خون اندازه گیری شد. سندرم متابولیک طبق معیارهای ATP III و مقاومت انسولینی به صورت بالاترین چارک HOMA-IR تعریف شد.
    یافته ها
    با استفاده از روش تحلیل عاملی، سه الگوی غذایی غالب شناسایی شد: الگوی غذایی سالم، الگوی غذایی غربی و الگوی غذایی سنتی. پس از تعدیل اثر عوامل مخدوش کننده، افرادی که در بالاترین پنجک الگوی غذایی سالم قرار داشتند، شانس کمتری جهت ابتلا به سندرم متابولیک (نسبت شانس 61/0 و فاصله اطمینان 95%: 30/0 تا79/0) و مقاومت انسولینی (51/0: 24/0 تا 88/0) در مقایسه با افراد پایین ترین پنجک داشتند، در حالی که آنهایی که در بالاترین پنجک الگوی غذایی غربی قرار داشتند بترتیب 68% (68/1: 10/1 تا 95/1) و 26% (26/1: 00/1 تا 78/1) شانس بالاتری جهت ابتلا به سندرم متابولیک و مقاومت انسولینی در مقایسه با افراد پایین ترین پنجک داشتند. مصرف بالای الگوی غذایی سنتی فقط با اختلال در هموستاز گلوکز همراه بود (19/1: 04/1 تا 59/1).
    نتیجه گیری
    یافته های این مطالعه حاکی از ارتباط معنی دار بین الگوهای غذایی حاصل از تحلیل عاملی با سندم متابولیک و مقاومت انسولینی می باشند.
    کلیدواژگان: الگوهای غذایی، سندرم متابولیک، مقاومت انسولینی، تحلیل عاملی، زنان
  • فرزاد حدائق، اصغر قاسمی، مژگان پادیاب، مریم توحیدی، فریدون عزیزی صفحات 343-353
    مقدمه
    بررسی ابتلا به سندرم متابولیک به عنوان روش جایگزین آزمون تحمل گلوکز خوراکی توصیه شده است. هدف این مطالعه مقایسه توانایی تعاریف متفاوت سندرم متابولیک در پیش بینی بروز دیابت در جامعه شهری ایران می باشد.
    روش ها
    4756 نفر فرد غیردیابتی به مدت 6/3 سال مورد پیگیری قرار گرفتند.
    یافته ها
    در طی مطالعه 188 نفر به دیابت مبتلا شدند. IGT و تعاریف متفاوت سندرم متابولیک توانستند بروز دیابت نوع 2 را پیش بینی کنند به طوری که نسبت شانس دامنه ای از 7/3 تا 9/11 داشت (همه مقادیر P کمتر از 05/0)، اما IGT نسبت به سایر تعاریف سندرم متابولیک بیشترین سطح زیرمنحنی Roc را دارا بود. کاهش سطح گلوکز ازmg/dl 110 به 100 در تعریف NCEP قدرت پیش بینی دیابت توسط این تعریف را افزایش داد اما تغییر معیار مربوط به چاقی یا اضافه کردن سابقه خانوادگی مثبت دیابت به این تعریف تغییری در سطح زیر منحنی Roc ایجاد نکرد. تعریف IDF بالاترین حساسیت و مقدار مثبت کاذب (2/72 و 1/35%) و تعریف WHO کمترین حساسیت و مقدار مثبت کاذب (8/54 و 2/9%) را در پیش بینی بروز دیابت داشت.
    نتیجه گیری
    در جامعه ایرانی، IGT در پیش بینی بروز دیابت بر سندرم متابولیک ارجحیت دارد. تعاریف NCEP (با سطح قند بزرگتر یا مساویmg/dl 100) و IDF در پیش بینی بروز دیابت نوع 2 مانند تعریف WHO عمل کردند.
    کلیدواژگان: سندرم متابولیک، دیابت نوع 2، اختلال تمرکز گلوکز، اپیدمیولوژی