فهرست مطالب

مجله دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی
سال پنجم شماره 3 (پیاپی 19، پاییز 1386)

  • تاریخ انتشار: 1387/08/11
  • تعداد عناوین: 8
|
  • عباس موسی پور، محمد تقی خانی، رضا مشکانی، شهره خاتمی، سالار بختیاری، کریمه حقانی صفحه 1
    زمینه و هدف
    بیماری دیابت نوع2 شایع ترین بیماری متابولیکی بوده که عوامل محیطی و ژنتیکی در بروز آن نقش دارند. علت این بیماری عدم کارایی ترشح و عمل انسولین می باشد ودر واقع چنین به نظر می رسد که دیابت نوع2 آخرین مرحله سیر مقاومت به انسولین است. مقاومت به انسولین یک وضعیت پاتولوژیک است که سلول های هدف به ویژه سلول های بافت چربی و عضلانی نسبت به مقدار نرمال انسولین خون کاهش پاسخ دارند. در میان ژنهای کاندید، پروتئین تیروزین فسفاتاز- (PTP1B) B1 که مهار کننده مسیر سیگنالینگ انسولین و لپتین می باشد، یکی از ژنهای مهم میباشد. هدف این تحقیق بررسی ارتباط پلی مورفیسم 3''UTR(1484insG) از ژن PTP1B با بیماری دیابت نوع2،مقاومت به انسولین و فاکتورهای بیوشیمیایی مرتبط با آن و چاقی می باشد.
    روش کار
    مطالعه بر روی 264 فرد با گلوکز ناشتای نرمال و 71 فرد مبتلا به دیابت نوع2 ازیک جمعیت شهری تهران انجام شد، ابتدا اطلاعات تن سنجی و دموگرافیک کلیه داوطلبین گردآوری شده و سپس تست تحمل گلوکز با 75گرم گلوکز خوراکی بر روی تمامی افراد غیردیابتی انجام پذیرفت. پس از اخذ نمونه و انجام آزمایشات بیوشیمیایی، بر اساس معیار سازمان بهداشت جهانی(WHO)، افراد غیر دیابتی و دیابتی نوع2 شناسایی شدند. میزان مقاومت به انسولین بر اساس معیار HOMA-IR محاسبه گردید.. برای شناسایی این پلی مورفیسم(3''UTR(1484insG)) تکنیک PCR-RFLP انجام شد
    نتایج
    در این مطالعه فراوانی اللی پلی مورفیسم 1484insG در بین افراد غیردیابتی و بیماران دیابتی نوع2، به ترتیب 8/3% و 3/6% می باشد (192/0 p =). در این تحقیق افراد غیر دیابتیک دارای این پلی مورفیسم مقادیر بالاتری را در مورد فاکتورهای شاخص توده بدنی (01/0 p =)، کلسترول (07/0 p =)، فشار خون دیاستولیک (002/0 p =) و شاخص HOMA-IR(04/0 p =) در مقایسه با افراد با الل طبیعی، نشان داده اند. شیوع مقاومت به انسولین (357/2
    نتیجه گیری
    افرادی که ناقل 3''UTR(1484insG) از ژن PTP1B هستند، افراد هیپرانسولینمیک می باشند و افزایش معنی داری در بعضی فاکتورهای بیوشیمیایی مرتبط با سندروم متابولیک نشان می دهند. نتایج این مطالعه شواهدی را فراهم می سازد که پلی مورفیسم 3''UTR(1484insG) در جمعیت ایرانی با مقاومت به انسولین ارتباط دارد و احتمال دارد که در سوق دادن افراد به سمت بیماری دیابت نوع2 و سندرم متابولیک نقش داشته باشد. جهت شناسایی نقش بیشتر این پلی مورفیسم، بررسی آن در یک جمعیت بزرگتر کمک شایان توجهی خواهد نمود.
    کلیدواژگان: مقاومت به انسولین، 3UTR، شاخص برآوردی مقاومت به انسولین(HOMA، IR)، پلی مورفیسم، پروتئین تیروزین، فسفاتاز، 1
  • فریده گلبابایی، مرضیه استادی، کاظم محمد، وجیهه استادی، مسعود ریسمانچیان، آرام تیرگر، سید جمال الدین شاهطاهری صفحه 15
    زمینه و هدف
    مواجهه با کروم شش ظرفیتی طی فرایند آبکاری کروم همواره با عوارضی مانند زخم های پوستی، سوراخ شدن تیغه بینی، سرطان ریه و آسیب کلیوی همراه است. در این مطالعه امکان استفاده از پایش های بیولوژیک به منظور بررسی میزان مواجهه کارگران آبکار با کروم شش ظرفیتی مورد تحقیق قرار گرفت. بدین منظور، میانگین تراکم کروم شش ظرفیتی در هوای تنفسی، میانگین غلظت کروم، بتا دو میکروگلبولین ((2M وآنزیم ان استیل بتا دی گلوکز آمینیداز (NAG) در ادرار پایان شیفت کارگران آبکاری و ارتباط میان میزان مواجهه و مقادیر شاخص های بیولوژیکی بررسی شد.
    روش کار
    در این مطالعه 45 کارگر آبکار کروم(گروه مواجهه یافته)و40 کارگر آبکار روی(گروه مواجهه نیافته)شاغل در آبکاری های شهر اصفهان مورد بررسی قرار گرفتند.نمونه های مورد نظر از هوای منطقه تنفسی و ادرار کارگران در پایان شیفت کاری تهیه شد. تعیین تراکم کروم شش ظرفیتی در هوای تنفسی با.استفاده از روشNIOSH7600،تعیین غلظت کروم ادراری با استفاده از دستگاه جذب اتمی مجهزبه کوره گرافیتی و تعیین مقدار بتا دومیکروگلبولین و آنزیم ان استیل بتا دی گلوکزآمینیداز توسط کیتهای تجاری مربوطه انجام پذیرفت.
    نتایج
    با توجه به نتایج، میانگین هندسی تراکم کروم شش ظرفیتی در هوای تنفسی آبکاران کروم(μg/m3 577/14) بطور معنی داری بیش از میانگین این فاکتور در آبکاران روی (μg/m3 862/0) بوده است (001/0(p<. همچنین میانگین غلظت کروم ادرار در کارگران آبکاری کروم (μg/g creatinine 198/9) بیش از میانگین غلظت کروم در ادرار آبکاران روی (μg/g creatinine 811/1) بود (001/0p<). بعلاوه اختلاف موجود بین میانگین غلظت آنزیمNAG در ادرار پایان شیفت آبکاران کروم (IU/g creatinine607/12) و آبکاران روی (IU/g creatinine824/6) از اختلاف معنی دار آماری برخوردار بوده است. (001/0(p< در حالیکه میان میانگین بتا دو میکروگلبولین ادراری در گروه های مواجهه یافته و نیافته، اختلاف معنی داری آماری مشاهده نشد(05/0(p<. ارزیابی ارتباط میان تراکم کروم شش ظرفیتی در هوای تنفسی و غلظت کروم در ادرار پایان شیفت آبکاران کروم (838/0 = r)، (001/0(p< و غلظت آنزیمNAG(304/0=r (، (001/0(p< گویای همبستگی مثبت و معنی داری بین آنها بوده است.
    نتیجه گیری
    با توجه به عدم تفاوت معنی دار آماری بین میانگین غلظت بتا دو میکروگلبولین در ادرار پایان شیفت آبکاران کروم و میانگین این فاکتور در آبکاران روی می توان اظهار داشت که بتا دو میکروگلبولین اندیکارتور حساسی به منظور بررسی میزان مواجهه کارگران آبکار با کروم شش ظرفیتی نبوده و در مقابل با توجه به تفاوت معنی دار بین میانگین غلظت کروم و غلظت آنزیم NAG در ادرار پایان شیفت دو گروه مذکور، و همبستگی آنها با میزان مواجهه کارگران آبکار این مارکرها را میتوان اندیکاتوری حساس تر، قابل اعتمادتر و اختصاصی تر در بررسی میزان مواجهه افراد و نیز بررسی آسیبهای اولیه کلیوی ناشی از مواجهه شغلی با کروم شش ظرفیتی دانست.
    کلیدواژگان: کروم شش ظرفیتی، آبکاری، بتا دو میکروگلوبولین، ان استیل بتا دی گلوکز آمینیداز، پایش بیولوژیکی، اختلالات کلیوی
  • کتایون صمیمی راد، بابک شهباز، محمود محمودی، مهدی نوروزی، مسعود فیاض واثقی صفحه 23
  • ابراهیم کاظمی، صفرعلی طالاری، حسین هوشیار صفحه 35
    زمینه و هدف
    لیشمانیازیس جلدی بیماری آندمیک در بسیاری از کشورها از جمله ایران می باشد.استفاده از ترکیبات آنتیموان پنج ظرفیتی برای درمان این بیماری عوارض جانبی برای بیماران به همراه دارد. این مطالعه به منظورتعیین تاثیرعصاره الکلی این گیاه بر روی زخم های تجربی حاصل از لیشمانیا ماژوردر موشهای BALB/c طی سال1385 صورت گرفت.
    روش کار
    در این مطالعه تجربی از غلظتهای مختلف 20%، 40%و80% عصاره الکلی گیاه بربریس ولگاریس (زرشک) بصورت پماد استفاده شد. 90 سر موشBALB/c که از لحاظ سن و جنس یکسان بودند تحت تلقیح زیرجلدی در پایه دم با 1/0 میلی لیتر از پروماستیگوتهای زنده و فعال لیشمانیا ماژور، سوش استاندارد MRHO/IR/75/ER قرارگرفتند وپس از 35-30 روز زخم سالک در آنها کاملا ظاهر شد، در5 گروه شامل گروه های مورد با غلظت های20%، 40% و80% و شاهد 1و2تقسیم شدند. درمان به شکل موضعی،3 باردر روز به مدت 30 روزانجام گرفت.هر هفته قطر زخم و وزن موشها در همه گروه ها اندازه گیری شدند وتعداد انگل در زخم موشها پس از تهیه اسمیر و رنگ آمیزی در زیر میکروسکوپ بررسی شدند. نتایج درفرمهای اطلاعاتی یادداشت و با استفاده از آزمون های T.Test، Fisher Exact Test، واریانس یک طرفه (همراه با آزمون توکی) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    در غلظت 20% پس از پایان دوره درمان میانگین قطر زخم کاهش داشت، بطوری که بهبود کامل زخم در این گروه در 5 سر موش (7/27%) مشاهده گردید (001/0P<). همزمان با کاهش قطر زخم، میانگین وزن موشها افزایش داشت(001/0P<)، همچنین بار انگلی به میزان 80% کاهش داشت، بطوریکه در 12 سر موش محو کامل جسم لیشمن مشاهده شد (001/0P<). در غلظت40% پس از پایان دوره درمان میانگین قطرزخم کاهش داشت بطوریکه بهبود کامل زخم در 2 سر موش (1/11%) مشاهده گردید (001/0P<). همزمان با کاهش قطر زخم، میانگین وزن موشها افزایش داشت.کاهش بار انگلی به میزان 3/64% مشاهده شد، بطوریکه در 9 سر موش محو کامل جسم لیشمن مشاهده شد. در گروه های شاهددر مقایسه با گروه های 20% و 40% میانگین قطر زخم افزایش و میا نگین وزن موشها کاهش داشت (001/0P<). همچنین در میانگین تعداد انگل، افزایش انگل (4/71%) مشاهده گردید (001/0P<).
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج مشاهده می شود که غلظت 20% عصاره دارای اثر بخشی بیشتری هم در کاهش قطر زخم وهم در کاهش تعداد انگل می باشد، بنا براین می توان استفاده از این گیاه دارویی را در غلظت 20% جهت بررسی روی موارد انسانی پیشنهاد نمود.
    کلیدواژگان: لیشمانیوز جلدی، لیشمانیا ماژور، بربریس ولگاریس، موش BALB، c
  • غلامرضا مولوی، جعفر مسعود، ایرج موبدی، غلامرضا حسن پور صفحه 43
    زمینه و هدف
    بر اساس مطالعات انجام شده در آخرین سال های قرن بیستم برای هر فرد ساکن در کره زمین می توان بیش از یک آلودگی انگلی را تصور نمود. تحقیقات صورت گرفته در سال 1989، تعداد مبتلایان به انواع کرمهای انگلی را در جهان به تنهایی بالغ بر چهار و نیم میلیارد نفر برآورد نموده اند. بررسی های متعدد انجام شده در نقاط مختلف کشور ایران نیز حاکی از انتشار آلودگی های انگلی روده ای در نقاط مختلف شهری و روستایی است که البته در سالهای اخیر میزان شیوع آنها به موازات ارتقای سطح بهداشت عمومی کشور به صورت قابل توجهی کاهش یافته است. طی دو دهه گذشته اصفهان در فهرست آلوده ترین مناطق کشور قرار داشته و در این میان، انگل هایی نظیر آسکاریس و تریکواسترونجیلوس از شیوع بالایی برخوردار بوده اند. انجام این مطالعه علاوه بر هدف قرار دادن گروه شغلی پر خطر، نمای نسبتا گویایی را از وضعیت انگلهای روده ای یکی از آلوده ترین مناطق گذشته ایران، نشان می دهد.
    روش کار
    نمونه گیری مدفوع بصورت فعال و با حضورکارکنان ایستگاه تحقیقات بهداشتی اصفهان در محل شهرداری های مناطق ده گانه این شهر صورت گرفت. نمونه ها پس از جمع آوری در کمتر از دو ساعت به آزمایشگاه منتقل و در آنجا به روش فرمل اتر کنساتراسیون و رنگ آمیزی سریع با گوگل مورد مطالعه انگل شناسی قرار داده شدند.
    نتایج
    این بررسی نشان داد که 6/24 % از جمعیت مطالعه شده حداقل به یک نوع انگل بیماریزای دستگاه گوارش آلوده بودند که این میزان، کمی بالاتر از گزارش های موجود از سایر گروه های جامعه بوده است. کرم های انگلی تشخیص داده شده در این مطالعه شامل آسکاریس لمبریکوئیدس، انتروبیوس ورمیکولاریس، همینولپیس نانا، تریکواسترونجیلوس و تریکوریس تریکورا و از تک یاخته های پاتوژن دستگاه گوارش نیز می توان به ژیاردیا لامبلیا با بالاترین میزان شیوع،و در گروه تک یاخته های غیر بیماریزا نیز میتوان به آنتاموباکلی، کیلوماستیکس مسنیلی و دآنتاموبا فراژیلیس اشاره کرد.
    نتیجه گیری
    در بررسی وضعیت شیوع آلودگی های انگلی روده ای در جمعیت های انسانی، ماهیت شغلی و تداوم تماس افراد با منبع آلودگی نقش عمده ای را به عهده دارد.کارگران شاغل در بخش های مختلف شهرداری ها به دلیل شغلی از دیگر افراد جامعه بیشتر در معرض خطر ابتلا به بیماری های عفونی از جمله آلودگی های انگلی روده ای قرار دارند. بنابر این مراقبت، بیمار یابی و آموزش بهداشت در این گروه می تواند نقش مهمی در ارتقای سطح سلامت جامعه داشته باشد.
    زمینه و هدف
    بر اساس مطالعات انجام شده در آخرین سال های قرن بیستم برای هر فرد ساکن در کره زمین می توان بیش از یک آلودگی انگلی را تصور نمود. تحقیقات صورت گرفته در سال 1989، تعداد مبتلایان به انواع کرمهای انگلی را در جهان به تنهایی بالغ بر چهار و نیم میلیارد نفر برآورد نموده اند. بررسی های متعدد انجام شده در نقاط مختلف کشور ایران نیز حاکی از انتشار آلودگی های انگلی روده ای در نقاط مختلف شهری و روستایی است که البته در سالهای اخیر میزان شیوع آنها به موازات ارتقای سطح بهداشت عمومی کشور به صورت قابل توجهی کاهش یافته است. طی دو دهه گذشته اصفهان در فهرست آلوده ترین مناطق کشور قرار داشته و در این میان، انگل هایی نظیر آسکاریس و تریکواسترونجیلوس از شیوع بالایی برخوردار بوده اند. انجام این مطالعه علاوه بر هدف قرار دادن گروه شغلی پر خطر، نمای نسبتا گویایی را از وضعیت انگلهای روده ای یکی از آلوده ترین مناطق گذشته ایران، نشان می دهد.
    روش کار
    نمونه گیری مدفوع بصورت فعال و با حضورکارکنان ایستگاه تحقیقات بهداشتی اصفهان در محل شهرداری های مناطق ده گانه این شهر صورت گرفت. نمونه ها پس از جمع آوری در کمتر از دو ساعت به آزمایشگاه منتقل و در آنجا به روش فرمل اتر کنساتراسیون و رنگ آمیزی سریع با گوگل مورد مطالعه انگل شناسی قرار داده شدند.
    نتایج
    این بررسی نشان داد که 6/24 % از جمعیت مطالعه شده حداقل به یک نوع انگل بیماریزای دستگاه گوارش آلوده بودند که این میزان، کمی بالاتر از گزارش های موجود از سایر گروه های جامعه بوده است. کرم های انگلی تشخیص داده شده در این مطالعه شامل آسکاریس لمبریکوئیدس، انتروبیوس ورمیکولاریس، همینولپیس نانا، تریکواسترونجیلوس و تریکوریس تریکورا و از تک یاخته های پاتوژن دستگاه گوارش نیز می توان به ژیاردیا لامبلیا با بالاترین میزان شیوع،و در گروه تک یاخته های غیر بیماریزا نیز میتوان به آنتاموباکلی، کیلوماستیکس مسنیلی و دآنتاموبا فراژیلیس اشاره کرد.
    نتیجه گیری
    در بررسی وضعیت شیوع آلودگی های انگلی روده ای در جمعیت های انسانی، ماهیت شغلی و تداوم تماس افراد با منبع آلودگی نقش عمده ای را به عهده دارد.کارگران شاغل در بخش های مختلف شهرداری ها به دلیل شغلی از دیگر افراد جامعه بیشتر در معرض خطر ابتلا به بیماری های عفونی از جمله آلودگی های انگلی روده ای قرار دارند. بنابر این مراقبت، بیمار یابی و آموزش بهداشت در این گروه می تواند نقش مهمی در ارتقای سطح سلامت جامعه داشته باشد.
    کلیدواژگان: انگل های روده ای، شیوع، کارگران شهرداری، اصفهان
  • صدیقه خدمت، مهدی بحرینی صفحه 51
    زمینه وهدف
    تحقیقات نشان می دهد که مولرهای دایمی اول بیشترین دندانهایی هستند که مورد درمان ریشه قرار می گیرند مطالعات اپیدمیولوژیک متعددی در مورد شیوع پوسیدگی این دندانها در دانش آموزان نقاط مختلف کشور انجام شده است ولی تاکنون مطالعه ای در مورد میزان نیاز به درمان ریشه دندانها از جمله مولرهای دایمی اول در ایران صورت نگرفته است. هدف از این مطالعه تعیین میزان نیاز به درمان ریشه در مولرهای دایمی اول فک بالا و پایین در دانش آموزان 11- 7 ساله منطقه 6 تهران و ارتباط آن با عوامل سن، جنس دانش آموزان و میزان تحصیلات والدین آنها می باشد.
    روش کار
    تعداد 885 دانش آموز 11-7 ساله شامل 572 دختر و 313 پسر از 12 مدرسه منطقه 6 تهران از نظر میزان نیاز به درمان ریشه دندانهای مولر اول مورد مطالعه قرار گرفتند. بعد از ثبت مشخصات هر دانش آموز، دندانها با استفاده از آینه و سوند معاینه شدند. بر روی دندانهای مشکوک به درگیری پالپ، آزمایش های گرما و سرما انجام می شد و در موارد لزوم بیمار جهت تهیه رادیوگرافی پری آپیکال به دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران ارجاع می گردید. اطلاعات بدست آمده با استفاده از آزمون های Chi-square و Mann-whitneyمورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.
    نتایج
    26 نفر (3%) از دانش آموزان نیاز به درمان ریشه در دندان های مولر اول فک ها داشتند که شامل 18 دندان مولر اول در فک پایین و 8 دندان مولر اول در فک بالا بود. ارتباط معنی داری بین نیاز به درمان ریشه در مولرهای اول فکین با سن دانش آموزان (015/0= P)، میزان تحصیلات پدر (001/0=P) و میزان تحصیلات مادر (008/0=P) آنها مشاهده شد ولی بین جنس دانش آموزان و نیاز به درمان ریشه رابطه معنی داری وجود نداشت.
    نتیجه گیری
    با توجه به افزایش قابل توجه میزان نیاز به درمان ریشه با افزایش سن و درصد قابل توجه دندانهای مولر اول فک پایین نیازمند درمان ریشه استفاده از روش های پیشگیری نظیرمسدود کردن سوراخها وشیارها (Pit and fissure sealant therapy) ودرمان با فلوراید در ابتدای رویش این دندانها بخصوص در فک پایین به مسؤولان بهداشت دهان و دندان، دندانپزشکان و والدین توصیه می شود.
    کلیدواژگان: مولر دایمی اول، نیاز به درمان اندودانتیک، پوسیدگی دندان، دانش آموزان
  • محمد سلیمی امرود، فیض الله اکبری، حجت زراعتی، فرشته فرزیان پور صفحه 59
    زمینه و هدف
    بیمارستان یکی از ارکان نظام بهداشت و درمان هرکشور است که وظیفه تولید سلامت را بر عهده دارد. در عین حال تولید سلامت و ارائه خدمات بهداشتی مطلوب در بیمارستان منوط به داشتن محیطی سالم، بهداشتی و ایمن می باشد. از اینرو پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت بهداشت محیط بیمارستانهای استان قم در سال 1384 انجام شده است
    روش کار
    این پژوهش یک مطالعه توصیفی - تحلیلی و از نوع کاربردی است که به روش مقطعی (Cross-sectional) در بیمارستانهای استان قم انجام شده است. داده های این پژوهش با استفاده از یک فرم خودساخته دو قسمتی و به روش مصاحبه و مشاهده مستندات گردآوری شده است. قسمت اول فرم شامل 45 سئوال در زمینه مشخصات دموگرافیک بیمارستان و مدیران و قسمت دوم شامل 363 سوال در زمینه وضعیت بهداشت محیط محوطه عمومی و بخشهای تشخیصی، درمانی و پشتیبانی از نقطه نظرشاخصهای بهداشت محیط بیمارستان اعم از بهداشت آب، فاضلاب،زباله، بهداشت محیط ساختمان بیمارستان، پرتو ها، نور، سر و صدا، تهویه، سیستم اطفای حریق و مبارزه با حشرات و جوندگان می باشد که پس از سنجش روایی و پایایی آن در کلیه بیمارستان های قم تکمیل شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از برنامه نرم افزاری SPSS و برای آزمونهای آماری از تستهای Mann-Whitney و Kruskal-Wallis و ضریب همبستگی Spearman استفاده شده است.
    نتایج
    نتایج این مطالعه نشان داد که وضعیت بهداشت محیط در2بخش(25 %)ازبخشهای رادیولوژی، آشپزخانه و رختشویخانه بیمارستان های مورد مطالعه نامطلوب بوده و در یک بخش(5/12%) از بخش های آزمایشگاه ها و استریلیزاسیون مرکزی(CSR)، 2 بخش (25%) از بخش های اورژانس،4بخش (50%) از بخش های مراقبت های ویژه و 5 بخش(71 %)از بخش اتاق های عمل و ریکاوری مطلوب و در بقیه بخش ها وضعیت بهداشت محیط در حد متوسط بوده است. بطور کلی میزان رعایت وضعیت بهداشت محیط در بیمارستانهای مورد مطالعه 05/72% و در حد متوسط قرارداشته است.نتایج تحلیلی این پژوهش نشان می دهد که وضعیت بهداشت محیط در بیمارستان های غیر دو لتی، غیر آموزشی و عمومی بهتر از بیمارستان های دو لتی، آموزشی و تخصصی است. در عین حال با افزایش تعداد تخت فعال بیمارستان ها و سابقه کار مدیران وضعیت بهداشت محیط بیمارستان ها مطلوب تر و با افزایش سن مدیران و افزایش قدمت بیمارستان ها وضعیت بهداشت محیط بیمارستان ها نا مطلوب تر شده است.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش وضعیت بهداشت محیط در بیمارستانهای استان قم متوسط ارزیابی شده است. این بدان مفهوم است که اگرچه وضعیت بهداشت محیط در بیمارستانهای مورد مطالعه متوسط است اما با توجه به ضرورت رعایت استانداردهای بهداشتی در بیمارستان ها تا رسیدن به شرایط مطلوب فاصله قابل توجهی وجود دارد.
    کلیدواژگان: بهداشت، بیمارستان
  • حمید محمدی، فرشید کفیل زاده*، الهام کدیور صفحه 67
    زمینه و هدف

    در این تحقیق باکتری های تجزیه کننده هیدروکربن های آروماتیک چند حلقه ای (PAHS) از دریاچه مهارلو جداسازی و بهترین غلظت نمک برای تجزیه آن ها، توسط باکتری های جدا شده بررسی گردید.

    روش کار

    در آزمایش های انجام شده از نفتالن و آنتراسن به عنوان تنها منبع کربن برای جداسازی باکتری های تجزیه کننده ترکیبات PAHs استفاده گردید. محیط کشت اصلی در این آزمایش ONR7a می باشد. باکتری های تجزیه کننده PAHs جدا شده، به عنوان میکروارگانیسم منتخب برای بررسی اثر میزان نمک بر تجزیه این ترکیبات مورد استفاده قرار گرفت.

    نتایج

    سودوموناس تنها باکتری تجزیه کننده PAHs جدا شده از آب و رسوبات دریاچه می باشد. بیشترین تعداد باکتری های تجزیه کننده نفتالن و آنتراسن در ایستگاه رودخانه خشک، بترتیب با میانگین 227 و 167 در هر میلی لیتر آب و 290 و 193 در هر گرم رسوب بدست آمد. میانگین تعداد باکتری های تجزیه کننده نفتالن و آنتراسن به ترتیب در ایستگاه رودخانه پل فسا 107 و 73 درهر میلی لیتر آب و 157 و 127 در هر گرم رسوب، در ایستگاه رودخانه نظر آباد 27 و 17 در هر میلی لیترآب و 43 و 20 در هر گرم رسوب، در ایستگاه وسط دریاچه 63 و 33 در هر میلی لیتر آب و 123 و 73 در هر گرم رسوب و در ایستگاه غرب دریاچه 30 و 13 در هر میلی لیتر آب و 43 و 17 در هر گرم رسوب به دست آمد.

    نتیجه گیری

    با توجه به جداسازی باکتری های تجزیه کننده ترکیبات PAHs از دریاچه، کاملا محرز است که بخشی از فرآیند پالایش بر عهده باکتری هاست. باکتری شاخص در این مورد سودوموناس است که در غلظت 6% نمک قادر است PAHs را به صورت بهینه تجزیه کند.

    کلیدواژگان: هیدرو کربن های آروماتیک چند حلقه ای (PAHS)، غلظت نمک، نفتالن، آنتراسن، دریاچه مهارلو، سودوموناس
|
  • A. Mosapour, M. Taghikhani, R. Meshkani, Sh Khatami, S. Bakhtiari, K. Haghani Page 1
    Background And Aim
    Type 2 diabetes mellitus is a heterogeneous disorder resulting from a combination of genetic and environmental factors which contribute to pathogenesis by influencing beta cell function and tissue insulin sensitivity. Protein tyrosine phosphatase 1B (PTP1B)\ efficiently dephosphorylates the insulin receptor and attenuates insulin signaling. Recently, a 1484insG variant of the PTP1B gene was linked to increased risk of the metabolic syndrome in an Italian population, but this was not confirmed in subsequent studies. The purpose of this research was to investigate the association of 1484insG polymorphism of the PTP1B with obesity, insulin resistance, type 2 diabetes and other cardiovascular-related traits in an Iranian population.
    Materials And Methods
    The genotypes of 1484insG variant were determined by the PCR-RFLP method in 242 unrelated subjects, including 171 individuals with normal glucose tolerance and normal fasting glucose levels, and 71 type 2 diabetics. Insulin resistance was assessed using the homeostasis assessment model.
    Results
    The allelic frequency of the 1484insG polymorphism among type 2 diabetic patients and non-diabetic individuals was 6.3% and 3.8%, respectively (p=0.205). None of the subjects were homozygous for the 1484insG allele. Concerning quantitative traits in non-diabetic subjects, carriers of 1484insG allele had significantly higher body mass index (p=0.01), diastolic blood pressure (p=0.012), and HOMA-IR (p= 0.041) levels compared to those carrying the wild-type genotype. In type 2 diabetics, carriers of 1484insG allele had only significantly higher HOMA-B (P= 0/04) level compared to the individuals with the wild-type genotype.
    Conclusion
    Our results from a sample of Iranian type 2 diabetes cases and controls provide evidence that the 1484insG genotype of the PTP1B gene may be associated with obesity and insulin resistance.
  • F. Golbabaie, M. Ostadi, V. Ostadi, M. Rismanchian, A. Tirgar, Sj Sahtahery Page 15
    Background And Aim
    Exposure to hexavalent chromium in plating operations is associated with skin ulceration, contact dermatitis, respiratory tract irritation, cancer, and kidney damage. We investigated the possibility of using biological monitoring to assess exposure to hexavalent chromium in chrome-plating workers. We compared mean Cr6 concentrations in the breathing zone plus urine chromium, β2 microglobulin (B2M), and N-acetyl-B-D- glucosaminidase (NAG) at the end of the working shift. Then we assessed the correlation between exposure to hexavalent chromium and biological indicators.
    Materials And Methods
    This study involved 45 chrome platers (Cases) and 40 zinc platers (Controls) in Isfahan. Air and urine samples were collected at the end of the work shift. Measurement of Cr6 concentrations in the worker's breathing zone was performed using the NIOSH Methods 7600. Urine Cr levels were determined by atomic absorption spectrophotometry, with a graphite furnace (Shimadsu, AA680). B2M and NAG were measured by Kits.
    Results
    Overall, geometric mean of hexavalent chromium concentrations in the breathing zone was significantly higher among chrome platers (14.577 μg/m3) compared to zinc platers (0.862 μg/m3, p<0.001). Moreover, the mean urine Cr concentrations were higher in chrome platers (9.198 vs. 1.811 μg / g creatinine, p<0.001). Similarly, there were significant differences between mean NAG in chrome platers (12.608IU/gr creatinine) and zinc platers (6.824 IU/g creatinine, p<0.001). Differences in B2M concentrations were not significant (p>0.05). A significant correlation was found between Cr6 concentrations in the chrome plater's breathing zone and their urinary chromium levels (r= 0.838, p<0.001). A similar association was found between concentrations of Cr6 and NAG in the breathing zone (r= 0.304, p<0.05).
    Conclusion
    As urinary B2M concentration did not change significantly, it may not be a sensitive indicator in evaluating exposure to hexavalent chromium. There were significant differences between mean urinary Cr and NAG concentrations in the two groups. The significant correlations between Cr and NAG concentrations indicate that these markers may be suitable indicators of exposure to hexavalent chromium. Our results indicate that NAG is an early indicator of renal dysfunction in chrome platers.
  • K. Samimi-Rad, B. Shahbaz, M. Mahmoodi, M. Noroozi, M. Fayaz Vaseghi Page 23
    Background And Aim
    Patients with hemophilia and thalassemia are at high risk for hepatitis C virus (HCV) infections. Unscreened blood and blood products are thought to be the most important risk factors in these two groups.
    Materials And Methods
    Blood samples were collected from 98 thalassemia patients and 74 hemophiliacs in Markazi province. The presence of anti-HCV antibody was tested by a third generation enzyme immunoassay. All ELISA-reactive samples were tested with the confirmatory third-generation recombinant immunoblot assay RIBA. We used a specially designed questionnaire to obtain data from patients and the software package SPSS 11.5 for statistical analysis.
    Results
    HCV antibody was detected in 5 thalassemia patients (5.1%) and 31 hemophiliacs (41.9%). Anti-HCV positivity in patients with thalassemia was associated with the total volume of the transfusions, splenectomy, and the duration of treatment. In hemophiliacs, seropositivity was significantly associated with the duration of transfusion treatment (P=0.01) and disease severity (P=0.00). The prevalence of HCV antibody in thalassemia subjects dropped from 8.1% to 0% after the implementation of anti-HCV screening in1996.
    Conclusion
    In Markazi province, the current policy of screening donors for anti-HCV and the strict safety controls on factor concentrates can effectively protect thalassemia and hemophilia patients from HCV infection.
  • E. Kazemi, S. Talari, H. Hooshyar Page 35
    Background And Aim
    Cutaneous leishmaniasis (CL) is endemic in Iran and many other countries. The use of pentavalent antimony compounds for the treatment of this disease is associated with serious side effects. There have been reports of the effect of the extract of Berberis vulgaris root on leishmania major, both in vitro and in vivo. The goal of the present study was to investigate the effect of an alcoholic extract of this plant on experimental L. major ulcers in BALB/c mice. The experiment was conducted in 2006 by the Department of Parasitology, Kashan University of Medical sciences.
    Materials And Methods
    We used different concentrations of an alcoholic extract of Berberis vulgaris in the form of an ointment. Ninety BALB/c mice received a subcutaneous inoculation of 0.1 ml liquid-phase culture of infective L. major (MRHO/IR/75/ER standard variety) in the base of their tail. Ulcers appeared after 30-35 days and these were divided into 5 groups: 3 groups received treatment with 20%, 40%, and 80% concentrations and the remaining 2 groups served as controls. The extract was used applied topically, three times a day for 30 days. Each weak we measured the diameter of the lesions and the animal's weight. After preparation and staining, we determined the number of parasites in lesions through microscopic examinations. Results were recorded on paper and analyzed with the use of Student's t and Fisher's exact tests as well as analysis of variance and Tokey's post-hoc tests.
    Results
    With the 20% preparation: By the end of the treatment period, the mean diameter of the lesions had decreased, with complete healing in 5 mice (27.7%), (p< 0.001). By the time of the decrease in diameter, the mean weight of the animals had increased and the number of parasites in the lesions had declined (80%). Total elimination of the parasites was observed in 12 animals (p<0.001).At a concentration of 40%: Mean ulcer diameter decreased, with complete healing in 2 mice (11.1%, p<0.001). By the time of the decrease in diameter, the mean weight of the mice had increased (p<0.05). The mean number of parasites in lesions decreased (64.3%), with total elimination in 9 animals (p< 0.05).
    Conclusion
    We showed that the extract of Berberis vulgaris is most effective at a concentration of 20%, causing greater reductions in both ulcer diameter and the number of parasites in the lesions compared to other preparations. Therefore, we suggest the use of a 20% extract for the treatment of human cases.
  • Gh Molavi, J. Masoud, I. Moubedi, Gh Hassanpour Page 43
    Background And Aim
    Intestinal parasites cause significant morbidity and mortality and are considered by the World Health Organization as a public health problem of global importance. These agents are estimated to infect more than three billion people worldwide. In Iran, thanks to long-time efforts by the national health system (including environmental sanitation and public education campaigns), the frequency of the most intestinal parasitic infections has significantly declined in the recent decades. Our study aimed to determine the prevalence of intestinal parasites in a high-risk occupational group, namely the municipal workers in the city of Esfahan.
    Materials And Methods
    A survey was conducted to determine the prevalence of intestinal parasitic infections among municipal workers in several districts of Esfahan. Specimens were placed into fecal pots, labeled and kept cool before being transported to the Health Research Center Laboratory, affiliated to the School of Public Health & Institute for Public Health Research in Tehran University of Medical Sciences. The technique used for identifying infections was stool concentration by formalin & ether. All the slides were carefully studied using light microscopy with ×10, × 40, and ×100 magnification.
    Results
    The study results revealed that 24.6% of the workers harbored at least one parasitic species. The highest prevalence (36%) belonged to Giardia lamblia. Ascaris lumbricoides was the most common helminthic parasite (12.4%), followed by Hymenolepis nana (1.2%). The most common non-pathogenic protozoal species was Entamoeba coli (21.7%)
    Conclusion
    Infection with soil parasites is dependent on environmental conditions that allow parasites to complete their life cycle. Socioeconomic and cultural factors are important for the appearance and spread of intestinal parasites in communities where sanitary conditions and infrastructure are inadequate. However, soil-transmitted helminthiasis (STH) used to be prevalent throughout the country, especially in urban and rural population of the Esfahan Province. We investigated the prevalence of intestinal parasites by fecal examination of workers in Esfahan municipality, a group with a low-sanitation working environment close contact with soil contaminants. The lack of information on prevalence in the general population makes it difficult to arrive at any definite conclusions, but on the basis of unpublished data we can conclude that prevalence is somewhat higher in this occupational group compared to the population at large.
  • S. Khedmat, M. Bahrani Page 51
    Background And Aim
    Although there have been several epidemiologic studies on first permanent molar caries in Iranian students, the need for endodontic therapy has not been investigated so far. The purpose of this study was to assess the need for first molar root canal therapy in 7- to 11-year-old schoolchildren and its association with age, gender, and parent education level.
    Materials And Methods
    We selected 885 students (572 girls and 313 boys) from 12 elementary schools, using a random cluster sampling method. We recorded the subject's identities and examined their maxillary and mandibular first molars with a mirror and an explorer. In case of any doubts about the need for endodontic therapy, we performed vitality tests and/or obtained periapical radiography. Chi-square and Mann-Whitney tests were used for statistical analysis.
    Results
    In 26 students (3%) there was an indication for endodontic treatment of the first molars. Of these, 18 teeth were in mandible and 8 in the maxilla. The need for endodontic therapy was significantly related to the subject's age and the parent's education level. We did not detect a significant association between gender and the need for endodontic therapy.
    Conclusion
    We recommend pit and fissure sealant plus fluoride therapy, beginning with the eruption of the first permanent molars- especially in the mandible.
  • M. Salimi, M. Arab, F. Akbari, H. Zeraati, F. Farzianpoor Page 59
    Background And Aim
    Hospitals are among the most important health and medical institutions responsible for promoting health, and provision of appropriate health services requires a healthy, hygienic and safe environment. This research was done with the aim of assessing the environmental health situation Qom hospitals in 2005.
    Materials And Methods
    This research is an applied descriptive - analytic study on hospitals in QOM Province. Data were gathered using survey and observation methods and a two-part questionnaire. The first part of the questionnaire consisted of 45 items covering demographic data on hospitals and hospital managers. The second part comprised 363 questions about the environmental health situation as well as diagnostic, treating and support services. The questionnaires were filled after validity and reliability tests in eight hospitals in Qom Province. For statistical analysis, we performed Mann-Whitney and Kruskal-Wallis tests and calculated Spearman's coefficient, using the software package SPSS.
    Results
    Poor environmental health was observed in 25% of the radiology wards, kitchens and laundries. The situation was assessed as "appropriate" in 12. 5% of laboratories and central sterilization (CSR), 25% of emergency services, 50% of ICU wards and 71% of surgery and recovery rooms, and it was intermediate of the other wards. Overall, the level of compliance with the principles of environmental health was average, i. e. about 72. 5 percent. Further analysis of data showed that the situation was better in private, non-teaching hospitals compared to government-run and teaching hospitals. However, environmental health was found to improve with an increase in the number of active hospital beds and the manager's experience in their current job. It declined with increasing hospital age and increasing age of the hospital managers.
    Conclusion
    Overall, the environmental health situation in Qom hospitals was found to be at an intermediate level. Hence, these hospitals have a long way to go before they can achieve the appropriate level of environmental healthپ
  • F. Kafilzadeh, H. Mohammadi, E. Kadivar Page 67
    Background And Aim

    In this research we isolated the bacterial species degrading polycyclic aromatic hydrocarbons (PAHs) and determined optimal salt concentration for PAH degradation.

    Materials And Methods

    We used naphthalene and anthracene as the only sources of carbon for isolating PAH-degrading bacteria; the main culture medium was ONR7a. The bacteria isolated by this method were used for the study of the effect of salt concentration on PAH degradation.

    Results

    Pseudomonas is the only PAH-degrading bacterium isolated from the lake's water and sediment. The greatest numbers of naphthalene- and anthracene-degrading bacteria where found in the water and sediment from the Khoshk River (mean counts: 227 and 167 per ml water and 290 and 193 per gram of sediment). The mean counts of naphthalene- and anthracene degrading bacteria in Pol- Fasa River were 107 and 73 per ml water and 157 and 127 per gram sediment, respectively. Values from Nazar Abad River were 27 and 17 /cc water and 43 and 20 / g sediment. In the center of the lake counts were 63 and 33 per ml water and 123 and 73 per gram sediment and in the western part of the lake counts were 30 and 13 /ccl water and 43 and 17 /g sediment.Maharloo lake is located in south-east of Shiraz, 23 km from the city and contains saline water with a mean salt content of 220 g/L. Among the most important pollutants entering the lake are polycyclic aromatic hydrocarbons (PAHs). Our research showed that overall, naphthalene-degrading bacteria are present in greater numbers compared to anthracene-degrading bacteria. The optimal salt concentration for the growth of Pseudomonas spp growth and PAH-degradation is around 6% the rate of degradation increases with time.

    Conclusion

    Regarding isolation of PAHs degrading bacteria from the lake, it is obvious that part of the degradation is done by bacteria. The main bacterium here is pseudomonas and it is optimally active at a salt concentration of 6%.