فهرست مطالب

تاریخ روابط خارجی - پیاپی 34 (بهار 1387)

فصلنامه تاریخ روابط خارجی
پیاپی 34 (بهار 1387)

  • 242 صفحه، بهای روی جلد: 18,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1387/03/21
  • تعداد عناوین: 9
|
  • مقاله
  • عباسقلی غفاری فرد صفحه 1
    این مقاله نگاهی نقدگونه به مطالب برخی منابع دوران صفویه دارد که در آنها از ملاقات میان خواجه علی، پسر شیخ صدرالدین پسر شیخ صفی الدین، با امیر تیمور گورکان سخن به میان آمده است. در این نوشتار، روایتهای مربوط به ملاقات سه گانه میان خواجه علی و امیر تیمور با اندکی تلخیص از جهانگشای خاقان نقل و سپس برخی تفاوتهای موجود میان این متن و روایتهای دیگر منابع تاریخی بررسی می شود؛ در ادامه، به سندی پرداخته می شود که هنگام لشکرکشی شاه عباس به بلخ (1010ق) در اندخود پیدا شده و بیانگر فرمان امیرتیمور، مبنی بر وقف املاک و زمینهایی به بقعه شیخ صفی الدین یا فرزندان خواجه علی است. اگرچه نسخه ای از این سند در منابع تاریخی دوره صفویه دیده نمی شود، برخی از تاریخ نگاران آن دوره معتقدند که این سند وجود دارد.
    کلیدواژگان: خواجه علی، امیرتیمور گورکان، سند اندخود
  • دکترغلامعلی رجایی صفحه 11
    از مؤلفه های مهم و تاثیر گذار در تحولات و وقایع دوران زندیه در ایران، نقش مناسبات و روابط حکومت زند با کمپانی هند شرقی انگلیس است؛ تا جایی که می توان ادعا کرد بدون تجزیه و تحلیل سطح و میزان تاثیر این مناسبات نمی توان تاریخ دوره زند و حتی پدید آمدن کشورهای عربی در پس کرانه های جنوبی منطقه خلیج فارس را به درستی و مطابق با واقعیت بررسی کرد.
    کریم خان زند که در شمال ایران با روسیه و در جنوب و غرب با عثمانی و در شرق با حکومت شاهرخ، نوه نادر، مرتبط بود به دلیل پیشرفتهای کمپانی هند شرقی انگلیس در هندوستان، تنها راه نجات اقتصاد متلاشی شده ایران پس از مرگ نادرشاه را در تعامل گسترده با این کمپانی می دید تا از این رهگذر بتواند از یک سو با بهره گیری از امکانات ناوگان دریایی آن، سران قبیله های برخی جزایر و بنادر نظیر میرمهنا، حاکم کیش و حاکم هرمز را سرکوب کند و از سوی دیگر با حفظ موازنه تجاری، تجارت کمابیش متوقف شده در بندرهای ایران را رونق بخشد.
    در این پژوهش، نخست به وضعیت تجاری شهرهای ایران در دوره کریم خان زند؛ سپس به وضعیت کمپانی هند شرقی انگلیس در آستانه حاکمیت کریم خان پرداخته می شود؛ در ادامه ضمن بررسی رقابت کمپانی های غربی به ویژه انگلیسی با یکدیگر در تعامل تجاری با ایران، مناسبات تجاری حکومت زند و کمپانی هند شرقی انگلیس بررسی می شود.
    کلیدواژگان: خلیج فارس، کریم خان زند، کمپانی هند شرقی انگلیس، تجارت، بوشهر
  • خدیجه رضویان صفحه 47
    سیاستهای توسعه طلبانه بریتانیا در خلیج فارس از سده هجدهم میلادی تا جنگ جهانی اول مراحل گوناگونی را دربرمی گیرد که در بررسی آن، توجه به سیاست بریتانیا در برابر هند و اروپا ضرورت دارد. انگلیس از سده نوزدهم میلادی به بعد سیاست تجاری خود را با نفوذ سیاسی در قدرتهای حاشیه خلیج فارس از جمله ایران دوره قاجاریه آغاز کرد. اندیشه تجارت آزاد و صدور کالا به بازارهای سرزمینهای شرقی، جذب سرمایه و ثروت، دفاع از منافع تجاری خود در هند و...، سبب اهمیت منطقه خلیج فارس برای بریتانیا شد، چنانچه در جریان کوششهای نظامی محمدشاه قاجار و ناصرالدین شاه قاجار برای تجدید حاکمیت ایران بر هرات طی دو لشکرکشی در سالهای 1254ق/1838م و 1273ق/1856م بریتانیا به ایران حمله کرد و با انعقاد معاهده صلح پاریس و تحمیل شرایط خصمانه به ایران جنگ خاتمه یافت و از نفوذ ایران در افغانستان «یعنی مدخل ورودی به هند» جلوگیری شد.
    کلیدواژگان: خلیج فارس، هرات، بریتانیا، محمدشاه قاجار، ناصرالدین شاه قاجار
  • آمنه ابراهیمی صفحه 74
    در سده نوزدهم میلادی یکی از نمودهای بارز و برجسته تقابل سرمایه داری خارجی با مواضع سنتی ایران، در رویکردهای انگلیس و ایران بر سر مسئله لغو تجارت برده در خلیج فارس دیده می شود. در این زمان تجارت کهن و سنتی بردگان افریقایی در خلیج فارس سبب تکاپوی به ظاهر آزادیخواهانه و بشردوستانه قدرتی چون انگلیس برای لغو تجارت برده و برده داری شد؛ این موضوع در بلندمدت ایران را زیر فشار و در وضعیتی چون گرایش تضاد قرار داد (گرایش به حفظ مواضع سنتی و تضاد با برتری طلبی قدرتهای خارجی) و در کنار دیگر عوامل خارج از این بحث و رقابت قدرتهای بزرگ (انگلیس، روسیه و فرانسه)حکومت قاجاریه را وادار کرد تا به خواسته های مقطعی و بلندمدت انگلیس پاسخ مثبت دهد و این امر به خواست اساسی این کشور؛ یعنی نفوذ تدریجی در آبهای خلیج فارس قوت بخشید.
    کلیدواژگان: ایران، انگلیس، تجارت برده، خلیج فارس
  • حسین مسعودنیا صفحه 96
    جزایر ایرانی تنب بزرگ و کوچک، ابوموسی و سیری در سال 1282ش/1903م بر اثر سیاستهای استعماری بریتانیا در خلیج فارس اشغال و به قاسمی های شارجه واگذار شد. جزیره سیری در سال 1342ش/ 1963م و سه جزیره دیگر، پس از 68 سال در 1350ش/ 1971م به ایران بازگردانده شد. اینک پرسش محوری در هر پژوهشی پیرامون تجزیه موقت جزایر از ایران، این است که چرا دولت بریتانیا در سالهای آغازین سده بیستم، این جزایر ایرانی را به قاسمی های شارجه واگذار کرد؟پاسخ این پرسش را باید در رقابت دولتهای استعماری در ایران، به ویژه انگلیس و روسیه، در طول سده نوزدهم جستجو کرد. توضیح اینکه تحولات جهانی و منطقه ای در سالهای آغازین سده نوزدهم سبب ورود ایران به دایره سیاست بین الملل شد. پس از آن در زمانی بیش از یک سده ویژگی اصلی سیاست خارجی ایران، رقابت دو قدرت روسیه و انگلیس در ایران در چهارچوب تئوری تعادل مثبت بود؛ بدین معنا که دو قدرت، برتری دیگری را از نظر سیاسی و اقتصادی در ایران نمی پذیرفتند. برتری نفوذ روسیه در ایران بر انگلیس، در سالهای پایانی سده نوزدهم و ایجاد مشکلاتی فراروی منافع سنتی بریتانیا؛ به خطر افتادن امنیت هندوستان و سپس نفت در خلیج فارس؛ سبب شد تا انگلیس استراتژی تبدیل خلیج فارس را به منطقه انحصاری نفوذ خود پیگیری کند. یکی از راهکارهای دولت بریتانیا برای رسیدن به این هدف واگذاری جزایر ایرانی در خلیج فارس به قاسمی های شارجه بود؛
    کلیدواژگان: جزایر ایرانی، خلیج فارس، بریتانیا، استعمار، قاسمی ها
  • علیرضا آقاحسینی، سکینه ببری گنبد صفحه 118
    جمهوری اسلامی ایران در دو دهه نخست حاکمیت خود، در سیاست خارجی فراز و نشیبهای بسیاری را پشت سر گذاشته است. ایران اسلامی بنا به جایگاه و هویتش در تعامل با نظام بین الملل با ایجاد نظام گفتمانی در هر دوره به تبیین و تعریف خود، دشمنان، متحدان، رقیبان، منافع، اهداف و روش های رسیدن به این اهداف پرداخته است. در سالهای پس از انقلاب در متن(حوزه)سیاست خارجی گرایشهای لیبرال، مذهبی، راست و تکنوکرات را در بستر تفکر روشنفکران انداموار می توان دید. آنچه در این نوشتار بررسی شده طرح گفتمانی قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در دهه نخست انقلاب و پرداختن به فضای گفتمانی دولت سازندگی است. موضوع کلیدی پژوهش، این نکته مهم است که در تحلیل گفتمانی، سیاست خارجی همواره باید نسبتی متعادل از سطح خرد و کلان قدرت را در نظر بگیرد تا منافع ملی در راهبردی بلندمدت تحقق یابد. تجربه های دهه اول انقلاب و عصر سازندگی می تواند آموزه باشد به گونه ای که یکی از دو سطح فدای دیگری نشود و همواره به منافع ملی توجه شود.
    کلیدواژگان: سیاست خارجی، تحلیل گفتمان، نظریه انتقادی روابط بین الملل، گفتمانهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران
  • علی بی نیاز صفحه 157
    برنامه اتمی ایران بی آنکه شاکله آن اقتضا کند در سالهای اخیر به یکی از جنجالی ترین موضوعها و مسائل رسانه ای جهان تبدیل شده است و اندیشمندان شمال و جنوب در فهم ماهیت و پیامدهای آن به دو گروه مخالف تقسیم شده اند.
    نوشتار حاضر با نگاهی به تاریخچه اتفاقهای مهم اتمی نیم قرن گذشته ایران، در پی آن است تا نشان دهد که فراتر از اهداف دولتمردان جمهوری اسلامی، این ژئوپولتیک ایران و لحن درشت و اغلب توام با جنگ لفظی دو دولت ایران و امریکا نسبت به یکدیگر است که سوء ظن قدرتهای غربی را نسبت به برنامه اتمی ایران برانگیخته و آنان را واداشته است تا در پی ریشه کن ساختن توانمندی های بومی اتمی این کشور باشند.
    این بررسی همچنین نشان می دهد که نوعی پیوستگی و همگونی سیاستی فراتر از کیفیت نظام سیاسی و نیز اجماعی ملی نسبت به برنامه اتمی ایران در داخل کشور وجود دارد و از آنجا که دولت امریکا سلسله جنبان تاریخی سوءظن نسبت به برنامه اتمی ایران بوده است و به قول فلاسفه علت مبقیه یک پدیده نمی تواند چیزی به جز علت محدثه آن باشد، پس تنها راه برون رفت مسالمت آمیز از بحران اتمی، هدف قرار دادن ریشه این سوء ظن از راه گفتگو و ایجاد اعتماد است.
    کلیدواژگان: انرژی اتمی، اقتصاد انرژی، تاریخ روابط ایران و آمریکا، برنامه اتمی ایران
  • معرفی سند
  • علی فرهمند صفحه 176
    سال 2007 یکصدمین سالگرد انعقاد قرارداد 1907 است که در آن، دو قدرت امپریالیستی انگلیس و روسیه به خود اجازه دادند با استفاده از فرصت ناشی از درگیری ایران در مبارزه ملی انقلاب مشروطه، کشوری باستانی را میان خود تقسیم کنند.با اینکه نقش انگلیس در تجزیه بسیاری از سرزمینها و انعقاد معاهده های خانمان برانداز برای اغلب آگاهان مسائل سیاسی و تاریخی آشکار است، شاید کارگردانی این کشور در ماجرای انعقاد قرارداد 1907 که مقدمه ای برای تجزیه ایران بود، برای برخی افراد مشخص نباشد. آنچه در این نوشتار بررسی می شود نقش انگلیس در طراحی، پیشنهاد و انعقاد قرارداد 1907 و در نهایت معرفی اسنادی در این زمینه است. قرارداد 1907 افزون بر ایران، افغانستان و تبت را نیز دربرمی گرفت که پرداختن به موضوعهای آن مناطق در این مختصر نمی گنجد.
    کلیدواژگان: ایران، انگلیس، روسیه، قرارداد 1907، منطقه نفوذ
  • معرفی کتاب
  • محمد جسن نیا صفحه 219
    تسلط ترکان عثمانی بر قسطنطنیه و سقوط دولت بیزانس در سال 1453م سبب شد تا خطوط ارتباطی و تجاری مدیترانه شرقی در زیر سلطه و سیادت عثمانی قرارگیرد و به تعبیر دیگر راه تجارت اروپا به مشرق زمین از راه آسیای صغیر و شام بسته شود. اما بازرگانان مغرب زمین هرگز نمی توانستند بازرگانی خود را با شرق تمام شده بدانند و از آن همه ثروت چشم پوشی کنند؛ از این رو بر آن شدند تا راه های دیگری برای رسیدن به سرزمینهای آسیایی بیابند. بازرگانان و دولتهای اروپایی کم و بیش می دانستند که دو راه برای رسیدن به مشرق زمین وجود دارد؛ یکی راه خشکی یعنی از شرق اروپا، روسیه و ایران و دیگری از راه دریاهای جنوبی که با آبهای اقیانوس هند ارتباط می یافت. راه نخستین، سخت و خطرناک بود و از سرزمینهای اروپای شرقی و روسیه می گذشت و در زمستان بر اثر برف و سرمای شدید مسدود بود، اما راه دوم مطمئن تر به نظر می رسید؛ پرتغال نخستین کشوری بود که این راه را کشف کرد؛ زیرا از نظر جغرافیایی، موقعیتی خاص داشت.