فهرست مطالب

فصلنامه بیماریهای گیاهی
سال چهل و سوم شماره 2 (تابستان 1386)

  • تاریخ انتشار: 1386/05/11
  • تعداد عناوین: 10
|
  • اسفندیار ظهور پرالک، حشمت الله رحیمیان، ضیاءالدین بنی صفحه 121
    نمونه های ساقه و غده های سیب زمینی با علایم ساق سیاه و پوسیدگی نرم در سال های 1374 و 1375 از مزارع سیب زمینی مناطق مختلف استان فارس جمع آوری و Erwinia های مولد پوسیدگی نرم از آنها جداسازی شد. بر اساس یکصد آزمون فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی انجام شده، استرین های جدا شده در چهار گروه مختلف قرار گرفتند. دو گروه از آنها که به عنوان Pectobacterium carotovorum subsp. Carotovorum (Pcc) و Pectobacterium atrosepticum (Pa) شناسایی شدند در اکثر مناطق نمونه برداری شده وجود داشتند. ولی دو گروه دیگر که از نظر برخی خصوصیات فنوتیپی با مشخصات ذکر شده برای گونه و زیر گونه های اروینیا های پوسیدگی نرم مطابقت نداشتند از نمونه های آلوده پاره ای مناطق جدا گردید. جدایه های دو گروه فوق از نظر تعدادی از خصوصیات کلیدی گونه و زیر گونه های شناخته شده متمایز بودند و بینا بین آنها قرار می گیرند. بر اساس آنالیز عددی و ترسیم دندروگرام ارتباط جدایه ها و گروه ها مشخص گردید. جدایه های گروه سوم بیشترین شباهت (84 درصد) را به Pa و جدایه های گروه 4 بالاترین شباهت (74 درصد) رابه Pa داشتند. نقوش متفاوت الکتروفورزی پروتئین های جدایه ها در گروه های چهار گانه نیز بیانگر تنوع و تفاوت قابل ملاحظه آنها بود. این نقوش از نقوش جدایه های شناخته شده Pcc و Dickeya chrysanthemi (Dc) نیز متمایز بود.
    کلیدواژگان: Dickeya، Pectobacterium، پوسیدگی نرم
  • راضیه فیروز، مسعود بهار، بهرام شریف نبی صفحه 145
    به منظور ردیابی و شناسایی عوامل پوسیدگی نرم و ساق سیاه سیب زمینی در استان اصفهان، طی سال های 82-83 از غده و ساقه های سیب زمینی دارای علایم پوسیدگی نرم همراه با سیاه شدگی بافت نمونه برداری شد و تعداد 54 جدایه باکتریایی به دست آمد. بر اساس ویژگی های ریخت شناسی، فیزیولوژیکی، بیوشیمیایی و نیز فعالیت پکتولیتیکی، 43 جدایه به عنوان Dickeya chrysanthemi (Dch) شناخته شدند. تعداد 11 جدایه دیگر به لحاظ بعضی خصوصیات متفاوت بیوشیمیایی به عنوان زیر گونه Pectobacterium carotovorum subsp. carotovorum (Pcc) شناسایی گردیدند، ولی هیچ کدام از آنها P. atrosepticum (Pa) تشخیص دادده نشد. صحت نتایج بدست آمده در شناسایی عوامل بیمارگر با بکارگیری جفت آغازگرهای اختصاصی در واکنش زنجیره ای پلی مراز نیز تایید گردید. در ادامه بررسی، با استفاده از آغازگر عمومی G1/L1 نواحی ITS جدایه ها تکثیر شد و بر اساس الگوی باندی تولید شده، این جدایه ها در سه گروه قرار گرفتند. گروه اول ITS-PCR فقط یک جدایه استاندارد (EcaSCRI1043) را در برگرفت. جدایه هایی که بر اساس آزمون های بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی Pcc معرفی شدند، در گروه دوم ITS-PCR قرار گرفتند و جدایه های Dch، گروه سوم ITS-PCR را تشکیل دادند که تفکیک این گروه ها با انجام آزمون ITS-RFLP نیز تایید شد. بر اساس نتایج این بررسی، Dch و Pcc به ترتیب بیمارگرهای غالب ایجاد کننده ساق سیاه و پوسیدگی نرم سیب زمینی در اصفهان شناسایی شدند.
    کلیدواژگان: Pectobacterium، Dickeya، پوسیدگی نرم سیب زمینی، ساق سیاه سیب زمینی، واکنش زنجیره ای پلیمراز
  • فریبا قادری، ضیاءالدین بنی هاشمی صفحه 163
    پراکنش گونه های Phytophthora عامل انگومک (گموز) درختان گردو در استان های کرمان، فارس و کهگیلویه و بویراحمد مورد بررسی قرار گرفت. از سی و سه جدایه بدست آمده، هیجده جدایه به P.citricola تعلق داشت. گونه مذکور از طوقه و تنه و ریشه درختان گردوی منطقه اقلید، خانه زنیان، یاسوج و از طوقه درختان گردو در سپیدان جدا گردید. دوازده جدایه P. citrophthora از طوقه و تنه درختان گردوی استان کرمان (بافت کرمان، خبر، رابر و گوغر)، بوانات (جیان، سوریان، سیمکان و عاصمی) و از طوقه، تنه و ریشه درختان گردوی منطقه شیراز جداسازی گردیدند. سه جدایه P. cactorum از خاک های اطراف طوقه، تنه و ریشه درختان در حال زوال منطقه مرودشت جداسازی گردیدند. مقایسه بیماریزایی برخی جدایه ها با استفادهاز شاخه های بریده گردو انجام گردید ریسه های گونه P. citricola با سرعت بیشتری نسبت به گونه های P. citrophthora و P. cactorum قادر به پیشروی در شاخه های بریده بودند. در شرایط گلخانه عکس العمل طوقه و ریشه نهال های 8 ماهه گردو ارقام سید حسینی، قلمی، سلطان ابراهیم، کلاغی، خوشه ای، ریز یاسوج، پوست کاغذی، B6SH10، OR33/T2، حاج میرزا خان، G4، G7، G2 و همچنین درخت جنگلی لرگ (Pterocarya fraxinifolia) از خانواده Juglanaceae به جدایه ای از سه گونه P. citricola، P. citrophthora و P. cactorum که قدرت بیماریزایی بیشتری داشتند با استفاده از مایه بدست آمده از محیط ورمی کولیت- عصاره دانه شاهدانه مورد مطالعه قرار گرفت و درصد کلنیزاسیون طوقه، ریشه اصلی و فرعی، درصد مرگ و میر، میزان پیشرفت بیماری، درجه آلودگی ریشه، ارتفاع دانهال، وزن تر خشک ریشه ارزیابی گردید. مقایسه درصد کلنیزاسیون طوقه، ریشه اصلی و فرعی، درصد مرگ و میر و میزان پیشروی بیماری نشان داد که تمام ژنوتیپ های گردو به گونه های فیتوفتورا حساس بودند ولی بیشترین درصد پوسیدگی و پیشرفت بیماری مربوط به ژنوتیپ سید حسینی بود در صورتی که لرگ به هر سه گونه قارچ کاملا مقاوم بود.
    کلیدواژگان: انگومک، P، citricola، P، citrophthora و P، cactorum، گردو، کرمان، فارس و کهگیلویه و بویراحمد
  • مریم آل عصفور، کرامت الله ایزد پناه، محمد سعید مصدق، محمد صادق صادقی، علیرضا افشاریفر، محمود معصومی، محسن یاسایی، لادن جوکار، جمشید حیاتی صفحه 184
    دراین پژوهش کارایی انتقال هفت همسانه شته Rhopalosiphum padi جمع آوری شده از مناطق مختلف ایران در انتقال چهار جدایه ویروس BYDV-PAV مورد بررسی قرار گرفت. پس از تغذیه گیرش، شته های هر ترکیب همسانه- جدایه برای سنجش روی 35 بوته جوان یولاف (سه عدد پوره سن چهارم به ازای هر بوته) قرار داده شدند، سپس درصد گیاهان آلوده بر مبنای علایم و آزمون الیزا و نیز میانگین میزان جذب عصاره گیاهان مایه زنی شده در هر ترکیب همسانه- جدایه با آزمون غیر مستقیم الیزا تعیین شد. در این تحقیق نشان داده شد که اولا تمام همسانه های شته R. padi قادرند تمام جدایه های BYDV-PAV را منتقل کنند. ثانیا میزان انتقال درهر مورد رابطه مستقیم و همبستگی مثبتی با میانگین میزان جذب عصاره گیاهان مایه زنی شده در آزمون الیزا دارد. ثالثا همسانه های R. padi از لحاظ کارایی انتقال جدایه معین با هم تفاوت دارند. رابعا جدایه های مختلف BYDV-PAV جمع آوری شده از نقاط مختلف کشور از لحاظ قابلیت انتقال توسط همسانه معینی از R. padi با هم تفاوت دارند و بالاخره اینکه میان همسانه شته هر منطقه و جدایه ویروس همان منطقه نوعی سازگاری به وجود آمده به طوریکه در موارد مختلف بالاترین درصد انتقال و میزان جدب مربوط به همسانه و جدایه هر محل است. در بین هفت همسانه شته، شته شهرکرد و دشتک بیشترین کارایی انتقال را داشتند و جدایه دشتک BYDV-PAV بیش از سایر جدایه ها منتقل شد.
    کلیدواژگان: همسانه شته، BYDV، PAV، کارایی انتقال، Rhopalosiphum padi، لوتئو ویروس
  • علی اسکندری، اکبر کارگربیده، ابراهیم پورجم، عزیزاله علیزاده صفحه 200
    طی مطالعه تاکسونومی نماتدهای خانواده Criconematidae در ایران، از 250 نمونه خاک و ریشه جمع آوری شده از مزارع، باغات، مراتع و جنگل های مناطق مختلف کشور، نه گونه از جنس Mesocriconema شامل M. antipolitanum،M curvatum، M. dherdei، M. ornatum، M. pseudosolivagum، M. rusticum، M. solivagum، M. sphaerocephalum و M. xenoplax شناسایی گردید. در بین این گونه ها، M. dherdei، M. pseudosolivagum و M. rusticum برای فون نماتدهای ایران جدید می باشند. M. dherdei با دارا بودن بدن استوانه ای به طول 340 تا 476 میکرومتر، برجستگی های چهارگانه مشخص و دیسک سربلند، استایلت کوتاه به طول 55 تا 65 میکرومتر، حلقه های متمایل به سمت عقب بدن با حاشیه عقبی صاف تا نامنظم به تعداد 55 تا 70 عدد وجود دو نقطه مشخص بر روی لبه بالایی روزنه تناسلی، M. rusticum با دارا بودن بدن استوانه ای به طول 389 تا 488 میکرومتر، برجستگی های چهارگانه بزرگ و تخت، استایلت کوتاه به طول 52 تا 57 میکرومتر و دم خمیده به سمت ناحیه پشتی بدن و M. pseudosolivagum با دارا بودن بدن استوانه ای به طول 284 تا 411 میکرومتر، برجستگی های چهارگانه کوچک و دیسک سر کوتاه، استایلت کوتاه به طول 48 تا 56 میکرومتر و 49 تا 61 حلقه متمایل به سمت عقب بدن با حاشیه عقبی دندانه دار و آناستوموز فراوان در سرتاسر طول بدن از سایر گونه های مشابه متمایز می گردند. گونه های اول و سوم از خاک اطراف ریشه ون در جنگل قره داغ واقع در شهرستان کلیبر و گونه دوم از خاک اطراف ریشه چمن در پارک ساعی تهران جمع آوری و شناسایی گردید. کلید شناسایی گونه های این جنس در ایران نیز ارایه شده است.
    کلیدواژگان: مرفولوژی، تاکسونومی، Mesocriconema، M، dherdei، M، pseudosolivagum، M، rusticum، ایران
  • ناصر صحرا گرد، رحیم اسحاقی، محمود رضا افلاکی، ضیاءالدین بنی هاشمی صفحه 219
    طی سال های زراعی 1384 و 1385 زمان مناسب سمپاشی و اثر شرایط محیطی در دوره خروج آسکوسپورهای Polystigma amygdalinum عامل بیماری لکه آجری برگ بادام در استان چهارمحال و بختیاری بررسی شد. دو باغ بادام (رقم مامایی) آلوده به بیماری در حاشیه زاینده رود (امامیه) و اردل (رستم آباد) انتخاب گردید. آزادسازی و دوره خروج آسکوسپورهای قارچ با استفاده از تله های شکار آسکوسپور و نهال های دو ساله بادام (Prunus dulcis) رقم مامایی (حساس به لکه آجری) بررسی شد. برای تعیین زمان مناسب سمپاشی از مخلوط بر دو 1.5 درصد در زمان های مختلف، با 12 تیمار زمانی سمپاشی، بر اساس آهنگ رشد (phenology) بادام (مدت زمان بعد از ریزش گلبرگ ها) استفاده گردید. نتایج دو ساله نشان داد که اولین علایم بیماری بصورت لکه های کوچک رنگ پریده، در پنج تا شش هفته بعد از شروع خروج آسکوسپورها مشاهده می شود. دوره کمون بیماری بر اساس ظهور علایم بیماری روی درختان در شرایط باغ و نهال ها در گلخانه به ترتیب 40 تا 45 روز و 35 تا 40 روز تعیین شد. اوج خروج آسکوسپورها بطور معمول دو تا سه هفته بعد از ریزش گلبرگ ها است و کاملا وابسته به بارندگی بود. نتایج سمپاشی حاکی از این بود که دوبار سمپاشی با مخلوط بردو در دو و چهار هفته بعد از ریزش گلبرگ ها بهترین تیمار سمپاشی در دو منطقه در هر دو سال می باشد. یک بار سمپاشی در دو هفته بعد از ریزش گلبرگ ها نیز بطور معنی دار درصد آلودگی برگ و شدت بیماری را کاهش داد.
    کلیدواژگان: بادام، چهارمحال و بختیاری، خروج آسکوسپور، لکه آجری برگ بادام، مخلوط بردو، Polystigam amygdalinum
  • اکبر دیزجی، مینا کوهی حبیبی دهکردی، کرامت الله ایزد پناه، غلامحسین مصاحبی، استفان وینتر صفحه 240
    ویروس ایکس کاهو (Lettuce virus X، LeVX) به عنوان پوتکس ویروس جدید و بیمارگر کاهو اخیرا از ایران معرفی شده است. چند رقم کاهو که از نظر مقاومت به ویروس موزائیک کاهو (Lettuce mosaic virus، LMV) تفاوت داشتند، از لحاظ واکنش به آلودگی انفرادی و مضاعف به LMV و LeVX مورد بررسی قرار گرفتند. همچنین برهمکنش دو ویروس مزبور در ارقام حساس به LMV مورد مطالعه قرار گرفت. هیچ یک از ارقام مورد بررسی به LeVX مقاوم نبود ولی علایمی نیز در بوته های آلوده به آن ظاهر نشد. مایه زنی ارقام مقاوم به LMV (Floribibb، Salinas 88، Mantilia) با هر دو ویروس، مقاومت به LMV را تحت تاثیر قرار نداد. علایم بیماری در دو رقم حساس به LMV (Trocadero و Salinas) وقتی به هر دو ویروس آلوده بودند نسبت به گیاهانی که بطور انفرادی آلوده به هر ویروس بودند، شدت یافت و شدت علایم در رقم Trocadero بیشتر از رقم Salinas بود. در موارد آلودگی دوگانه غلظت LeVX (بر اساس OD405 در آزمون الیزا) در گیاهان رقم Trocadero بیش از رقم Salinas و بیش از موارد آلودگی انفرادی به LeVX بود، در حالی که غلظت LMV در نتیجه آلودگی دوگانه در رقم Trocadero کاهش پیدا کرد. سطح تجمع آر.ان.ای ژنومی LeVX در آلودگی دوگانه رقم Trocadero نسبت به گیاهانی که تنها آلوده به LeVX بودند افزایش چشمگیری داشت ولی در رقم Salinas در این مورد تغییر معنی داری ایجاد نشد. پس از حصول آلودگی دوگانه در ارقام حساس به LMV، سطح تجمع پروتئین پوششی LeVX بدون تغییر ماند ولی میزان پروتئین پوششی LMV کاهش یافت. بر اساس نتایج حاصله، آلودگی دوگانه به LeVX و LMV در رقم Trocadero منجر به بروز هم افزایی یک جانبه می گردد ولی در رقم Salinas برهمکنش قابل ملاحظه ای حاصل نمی شود.
    کلیدواژگان: ویروس ایکس کاهو، ویروس موازئیک کاهو، آلودگی دوگانه، هم افزایی، برهمکنش ویروسها
  • جهانشیر امینی صفحه 257
    در این تحقیق امکان کنترل بیماری پژمردگی فوزاریومی گوج فرنگی توسط ماده بازامید گرانولت (Dazomet 98%) در شرایط آزمایشگاه و گلخانه مورد بررسی قرار گرفت. بازامید گرانولیت به صورت میکروگرانول در سه مقدار 200، 266 و 333 گرم در مترمکعب به خاک گلدانها اضافه گردید و خواص قارچ کشی آن علیه بیماری مذکور بررسی گردید. آزمایش با استفاده از نرم افزار MSTATC مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج آزمایشات در آزمایشگاه و گلخانه بترتیب نشان داد که بازامید گرانولیت به مقدار 333 گرم در متر مکعب مانع از رشد کلنی قارچ روی محیط کشت شده و می تواند به طور کامل میسلیوم و کلامیدوسپور قارچ عامل بیماری را در خاک و بقایای گیاهی از بین ببرد. در نتیجه کاربرد این ماده در قیاس با متیل بروماید و سایرقارچ کشهای دیگر بسیار ارزان و کم خطر تر است و بعنوان یک جایگزین خوب برای کنترل عوامل بیماریزای خاکزاد نظیر بیماری پژمردگی فوزاریومی گوجه فرنگی در گلخانه توصیه می شود.
    کلیدواژگان: گوجه فرنگی، بازامید گرانولیت، پژمردگی، فوزاریوم
  • حبیبه محمدی، واهه میناسیان، سیدعلی موسوی جرف صفحه 266
    در یک نرگس زار قدیمی منطقه بهبهان، استان خوزستان علایمی بصورت لکه های قهوه ای پررنگ، مایل به بنفش یا ارغوانی بر روی برگ ها، ساقه و کاسبرگ ها مشاهده شد. در مراحل پیشرفته بیماری گاهی لکه هایی به طول 10 سانتیمتر روی برگ ها مشاهده می گردید. ظهور علایم بیماری طی سال های مورد بررسی (1383-1381) اواسط آذرماه بود. میزان آلودگی در اواخر دیماه (اواسط زمستان) تا %70 برآورد گردید. برش بافت آلوده با میکروتوم دستی، یا بوسیله تیغ وجود اسپورهای استراحتی کروی شکل با دیواره ضخیم و به رنگ زرد طلایی تا قهوه ای تیره و ریزومیسیلیوم ظریف و شفاف را درون سلول های پارانشیم برگ و ساقه نشان داد. اسپورهای استراحتی به قطر 16-24 میکرومتر و رویه آنها با فرورفتگی های حفره مانند کم عمق می باشد. اسپورهای استراحتی دارای دریچه بودند که هنگام جوانه زنی این دریچه باز می شد. بر اساس مشخصات فوق و تخصص میزبانی، عامل بیماری Physoderma narcissi تشخیص داده شد. اسپورهای استراحتی پس از طی یک دوره دمای پایین (6 °C و 9 °C) و نگهداری در دمای بهینه (20-23°C) و در حضور نور تا 80 درصد جوانه زنی داشتند. تشخیص، توصیف و بررسی خصوصیات عامل بیماری لکه بنفش نرگس برای اولین بار در ایران صورت گرفت. نمونه هایی از گیاه بیمار در مجموعه قارچهای هرباریوم وزارت جهاد کشاورزی تحت شماره دست یابی IRAn 2031 F ثبت و نگهداری شده است.
    کلیدواژگان: نرگس، Physoderma narcissi، بهبهان
  • بیتا ناصری صفحه 276
    [صفحه اصلی] [English] دوره 43، شماره 2 - (1386) برگشت به فهرست نشریات دوره 43، شماره 2 - (1386) اولین گزارش از قارچ Macrophomina phaseolina عامل پوسیدگی زغالی ریشه لوبیا در زنجان، ایران(گزارش کوتاه علمی) نویسندگان: ناصری بیتا * * - بخش تحقیقات گیاهپزشکی، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی، استان زنجان، ایران نوع مطالعه: پژوهشی | موضوع مقاله: عمومی چکیده مقاله:در سال 1386 شیوع عامل بیماری پوسیدگی ریشه در سه مرحله نمونه برداری در مراحل مختلف رویشی لوبیا، V3 (بازشدن اولین برگ مرکب)، R6-7 (از گلدهی تا تشکیل غلاف) و R9 (رسیدن غلاف) در 13 مزرعه در استان زنجان مشاهده شد. علایم بیماری بصورت زردی برگها، پژمردگی بوته و تغییر رنگ بافت آوندی ریشه به قهوه ای متمایل به قرمز تا سیاه بود. گاهی نیز میکرواسکلروتهای عامل بیماری در قسمتهای مغز ساقه آلوده قابل مشاهده بودند. این قارچ از %26.5 نمونه های ریشه لوبیا جمع آوری شده از مزارع جداسازی شد و به روی محیط کشت PDA تولید کلنی سفید تا خاکستری و میکرواسکلرتهای سیاه رنگ فراوان به قطر mm 50-110 کرد. تنها دو جدایه قارچ عامل بیماری به روی قطعات گیاهچه لوبیا در محیط کشت آب- آگار تولید پیکنیدیوم های سیاهرنگ به قطر mm 100-150 و کنیدیوم های بیرنگ بیضوی تا تخم مرغی شکل به ابعاد mm 5-10 × 15-19 کردند. مشخصات قارچ جدا شده از نمونه های ریشه با قارچ CMI no. Macrophomina phaseolina (Holliday and Punithalingam، 275، 1970) کاملا مطابقت داشت. برای اثبات بیماریزایی، در زمان کاشت سه عدد بذر برنج کلنیزه شده با قارچ فوق در مجاورت بذور لوبیا قرار داده شد (Rusuku et al. Plant Dis. 81:445-9، 1997). پس از گذشت سه هفته، علایم زردی و پژمردگی ظاهر و قارچ M. phaseolina از گیاهان مایه زنی شده جداسازی شد. صرفنظر از محل مزرعه، میانگین فراوانی عامل بیماریزا از نمونه ها از V3 تا R6-7 افزایش معنی دار و از R6-7 تا R9 کاهش غیر معنی دار داشت. افزایش فراوانی M.phaseolina از V3 تا R6-7 ممکن است بدلیل کاهش رطوبت خاک در اثر بارندگی کمتر در مرداد (R6-7) باشد. برعکس، افزایش بارندگی در شهریور (R9) می تواند از دلایل کاهش عامل بیماریزا از R6-7 تا R9 بحساب آید. پوسیدگی زغالی به روی هر سه رقم مورد کشت در استان زنجان، چیتی، قرمز و سفید، مشاهده شد. این اولین گزارش از M. phaseolina عامل بیماری پوسیدگی زغالی به روی Phaseolus vulgaris و شیوع آن در زنجان، ایران است.