فهرست مطالب

Journal of Current Ophthalmology
Volume:18 Issue: 1, Mar 2006

  • تاریخ انتشار: 1384/02/11
  • تعداد عناوین: 11
|
  • اثر مصرف دیگوکسین در بروز اختلال اکتسابی دید رنگی
    شجاع محمد رضا، فلاح تفتی محمد رضا صفحه 1
    مقدمه دیگوکسین از گلیکوزیدهای قلبی می باشد که در کنترل نارسایی احتقانی قلب و درمان آریتمی های قلبی موثر است. از جمله عوارض چشمی این دارو اختلال در دید رنگی و درک رنگها می باشد. با توجه به تجویز زیاد گلیکوزیدهای قلبی و عوارض جانبی این دارو، معاینه بیماران مصرف کننده دیگوکسین از نظر اختلال دید رنگی و اندازه گیری سطح سرمی دیگوکسین آنها حائز اهمیت است.
    هدف
    بررسی اختلال دید رنگی اکتسابی در بیماران سالخورده مصرف کننده دیگوگسین و اندازه گیری سطح سرمی دیگوگسین در این بیماران و ارتباط آن با اختلال دید رنگی.
    مواد و روش ها
    این مطالعه بر روی 200 بیمار انجام شد که به دو گروه شاهد و مورد که هر دو گروه شامل 100 نفر بودند، تقسیم شدند. گروه مورد شامل بیماران بستری و سرپایی (سنین 84-50 سال) بودند که حداقل برای مدت 2 هفته تحت درمان دیگوکسین قرار داشتند و گروه شاهد از بیماران مراجعه کننده غیر قلبی به درمانگاه های بیمارستان که از نظر مشخصات با گروه مورد match شده بودند توسط افتالمولوژیست از این بیماران شرح حال و معاینه فیزیکی به عمل آمد و دید رنگی آنها توسط تست ishihara مورد بررسی قرار گرفت. پس از این از بیماران دو گروه نمونه خون وریدی جهت سنجش سطح سرمی دیگوکسین و پتاسیم گرفته شد.
    یافته ها
    در این مطالعه بین میانگین سنی گروه مورد و شاهد تفاوت معنی دار آماری وجود نداشت. (P-value=0.07) بر اساس نتایج بدست آمده 15% از بیماران در گروه مورد و 2% در گروه شاهد اختلال دید رنگی داشتند که تفاوت معنی دار بین دو گروه از این نظر وجود داشت (P-value=0.001). 22% از مردان گروه مورد (11 نفر) و 3.9% از مردان گروه شاهد (2 نفر) دچار اختلال دید رنگی بودند. بین نسبتهای اختلال دید رنگی مردان گروه مورد و شاهد تفاوت معنی داری وجود داشت (P-value=0.007).4 نفر (8%) از زنان گروه مورد دچار اختلال دید رنگی بودند. در حالی که در زنان گروه شاهد اختلال دید رنگی مشاهده نشد و بین نسبتهای اختلال دید رنگی در زنان گروه شاهد و مورد تفاوت معنی داری وجود نداشت (P-value=0.117).میانگین سطح سرمی دیگوکسین در افراد با اختلال دید رنگی ng/ml 0.29 1.06± و در افراد با دید رنگی نرمال ng/ml 0.98 1.27± بود.
    نتیجه گیری
    بیماران تحت درمان با داروی دیگوکسین در معرض ابتلا به عارضه اختلال دید رنگی می باشند که این عارضه با افزایش سن مصرف کنندگان دارو زیادتر می شود. همچنین به علت نزدیک بودن دوز زمانی و مسمومیت این دارو فرد می تواند دچار علائم مسمومیت از جمله اختلال دید رنگی شود، در حالی که که سطح سرمی دیگوکسین خون در حد مسمومیت نباشد. مردان مصرف کننده دیگوکسین نسبت به زنان مصرف کننده دیگوکسین بیشتر در معرض خطر اختلال دید رنگی هستند.
    کلیدواژگان: دیگوکسین، دید رنگی
  • الکترورتینوگرافی مولتی فوکال در ارزیابی انسداد شاخه ای وریدی رتین
    فره وش محمدصادق، محمدزاده شیوا، مواسات مرتضی، میرشاهی احمد، مرادی مقدم مرضیه، مقیمی ساسان، کارخانه رضا، اعلمی هرندی زهرا، جوادیان احمد، لاشیئی علیرضا، طباطبایی سیدعلی، ریاضی اصفهانی محمد، فقیهی هوشنگ، نیلی احمدآبادی مهدی، منصوری محمد رضا صفحه 2
    هدف
    ارزیابی پاسخ الکترورتینوگرافی مولتی فوکال در بیماران مبتلا به انسداد شاخه ای وریدی رتین.
    مواد و روش ها
    پاسخهای الکترورتینوگرافی با استفاده از پترن 61 تایی در 13 چشم از 12 بیمار مبتلا به انسداد شاخه ای تامپورال فوقانی که در عرض 3 هفته از شروع بیماری مراجعه نموده اند، بررسی شدند. متوسط زمانهای نهفته و دامنه های بدست آمده از 5 ناحیه شامل ناحیه مرکزی و چهار ربع رتین و نیز نیمه های تامپورال، نازال، فوقانی و تحتانی این بیماران با مقادیر بدست آمده از 17 چشم نرمال مقابل آنها مقایسه گردید.
    یافته ها
    پاسخهای بدست آمده از چشمهای دچار انسداد شاخه ای وریدی رتین بطور قابل ملاحظه با چشمهای مقابل این بیماران تفاوت دارد. این اختلاف در مقایسه نتایج مربوط به نیمه های رتین بیشتر است
    نتیجه گیری
    الکترورتینوگرافی مولتی فوکال به عنوان روشی غیر تهاجمی در ارزیابی عملکرد رتین و تعیین شدت ایسکمی زمینه ای در بیماران دچار انسداد شاخه ای وریدی رتین مطرح است. برای تعیین معیارهای چشمهای در معرض عوارض جدی در این بیماران نیاز به انجام مطالعات بیشتری می باشد.
    کلیدواژگان: انسداد شاخه ای وریدی رتین، انسداد وریدی رتین، الکترورتینوگرافی، مولتی فوکال، تستهای الکتروفیزیولوژی
  • بررسی اثر پروبینگ مجرای اشکی با استفاده از میتومایسین سی در درمان انسداد نسبی اولیه مجرای اشکی بزرگسالان در بیمارستان فارابی سال 83-82
    طباطبایی سید ضیاءالدین، جمالی روح الدین، کسایی ابوالفضل، صادقی طاری علی صفحه 3
    هدف
    بررسی تاثیر و عوارض Mitomycin C (MMC) با دوز کم (0.2 mg/ml) همراه با پروبینگ مجرای اشکی در نوع انسداد نسبی اولیه مجرای اشکی در بزرگسالان.
    مواد و روش ها
    مطالعه به صورت case series مداخله ای انجام شد. 58 چشم از 56 بیمار بزرگسال با تشخیص انسداد نسبی مجرای اشکی وارد مطالعه شدند. بیماران همگی از اشک ریزش مزمن رنج می بردند و همگی کاندید عمل DCR بودند. برای بیماران پروبینگ مجرای اشکی انجام شد. سپس مجرا توسط cc1 محلول MMC با غلظت 0.2 میلیگرم در میلی لیتر شستشو داده شد. بیماران حداقل 8 ماه پیگیری شدند و حداقل 4 بار ویزیت شدند.
    یافته ها
    در پایان مدت پیگیری در بررسی objective)با تست (irrigation در 30 بیمار (51.9%) مجرا کاملا باز شده بود. 23 بیمار (39.7%) همچنان انسداد نسبی داشتند و 5 بیمار (8.9%) دچار انسداد کامل شدند. در بررسی subjective (با سوال از میزان اشک ریزش) 35 بیمار (60.3%) قطع اشک ریزش گزارش کردند 17 بیمار (29.3%) کاهش میزان اشک ریزش و 6 بیمار (10.3%) عدم بهبود اشک ریزش گزارش کردند. هیچ عارضه جانبی قابل انتساب به MMC دیده نشد.
    نتیجه گیری
    مطالعه ما نشان داد اگر میتومایسین همزمان با پروبینگ جهت درمان انسداد نسبی مجرای اشکی بزرگسالان استفاده شود، روش کم خطری است که می تواند اثرات درمانی مفید داشته باشد. جهت اثبات اثر MMC، انجام مطالعات به صورت کارآزمایی بالینی توصیه می شود
    کلیدواژگان: پروبینگ، مجرای نازولاکریمال، میتومایسین سی
  • بررسی تاثیر عمل جراحی Optic Nerve Fenestration در بیماران مبتلا به سودو تومور سربری
    صادقی طاری علی، انارکی امید، حمزه دوست خلیل، کسایی ابوالفضل، طباطبایی سیدضیاالدین، ملک مدنی محمدحسین صفحه 4
    هدف
    بیماری سودوتومورسربری بیماری است که باعث افزایش ICP علیرغم بیوشیمی طبیعی CSF و تصویربرداری نرمال می شود. مهمترین علامت این بیماری کاهش دید است. اکثر بیماران به درمان طبی پاسخ می دهند. بیمارانی که به درمان طبی پاسخ نمی دهند، کاندیدای عمل جراحی می باشند. عمل جراحی شامل شانت یا دکمپرسیون عصب اپتیک است. عمل جراحی شانت با عوارض بسیار زیاد و عودهای بسیار همراه است. عمل دکمپرسیون سابقه تاریخی دارد. این عمل در بهبود بینایی بیماران موثر است.
    روش پژوهش: مطالعه به روش interventional case series انجام شد، 13 بیمار مبتلا به سودوتومورسربری مقاوم به درمان طبی که تحت عمل جراحی قرار گرفتند، وارد مطالعه شدند. تمام بیماران قبل و بعد از عمل تحت معاینات VA، میدان بینایی، بررسی وضعیت سردرد قرار گرفتند. بیماران یک هفته بعد از عمل و هفته سوم و ماه اول و سپس هر 1 ماه تا جایی که تغییرات میدان بینایی ثابت شود تحت معاینه قرار گرفتند.
    یافته ها
    85 درصد بیماران دچار بهبود یا ثبات میدان بینایی شدند. از 7 بیمار مبتلا به ادم پاپی حاد 6 بیمار بهبود و 1 بیمار بدتر شد. از 6 بیمار مبتلا به ادم پاپی مزمن 4 بیمار ثبات 1 بیمار بهتر و 1 بیمار بدتر شد. هیچ اختلاف معنی داری در Mean Deviation (MD) چشم عمل شده در برابر چشم عمل نشده در هفته اول، هفته سوم و ماه دوم وجود نداشت. بیشترین تغییرات MD بین هفته اول و سوم بود.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد عمل جراحی optic never fenestration باعث بهبود وضعیت بینایی در بیماران مبتلا به سودوتومورسربری مقاوم به درمان طبی می شود. عمل بر روی یک چشم نتایج مشابهی در چشم دیگر بیمار دارد. عمل جراحی زودرس نتایج بهتری دارد
    کلیدواژگان: Optic Never Fenestration، سودو تومور سربری
  • بررسی مقایسه ای نتایج Lateral Rectus (LR) Resection و Medial Rectus (MR) ReRecession در ایزوتروپی باقیمانده
    رجوی ژاله، معزی قدیم هاشم، عظمتی منصور، دانشور فریده صفحه 5
    هدف
    مقایسه نتایج موتوری دو روش جراحی LR Resection و MR ReRecession در Residual Esotropia در مرکز آموزشی و درمانی امام حسین (ع) طی سالهای 82 و 1383 می باشد.
    روش
    این مطالعه به روش controlled clinical trial به روی 25 بیمار با Residual Esotropia انجام شد. انتخاب بیماران با توجه به inclusion criteria به روش sequential بود و پس از رضایت آنها و یا والدینشان میزان spherical equivalent و Best Corrected Visual Acuity (BCVA) و انحراف و کار عضله MR و Near Point of Convergence (NPC) توسط ارتوپتیست معین گردید. در موقع جراحی اگر Forced Duction Test (FDT) مثبت بود، MR ReRec. و اگر منفی بود بیماران بطور تصادفی به دو گروه مورد و شاهد تقسیم شدند. گروه مورد (12 نفر) به روش Graduated MR ReRec. و گروه شاهد (13 نفر) به روش LR Res. از روی جدول Park جراحی شدند. حداقل مدت پیگیری 1.5 ماه بود و پس از این مدت مجددا همان معاینات توسط همان ارتوپتیست که از نوع جراحی خبر نداشت تکرار شد و نتایج با تستهای آماری? 2، Fisher، T تفسیر شدند.
    یافته ها
    15 بیمار زن (60%) و 10 بیمار مرد (40%) بودند. بیماران از نظر BCVA و SE و آمبلیوپی و میزان انحراف و NPC با یکدیگر مشابه بودند.متوسط میزان MR ReRec. 0.4 2± میلیمتر بود که هر یک میلیمتر آن برابر 7.5 پریسم اعمال اثر کرده است و متوسط میزان LR Res. 1.2 7.4± میلیمتر بود که هر یک میلیمتر آن برابر 2.5 پریسم اثر کرده است.موفقیت جراحی گروه مورد 67% و گروه شاهد 54% بود که این اختلاف از نظر آماری معنی دار نبود.کم کاری خفیف عضله MR در 50% و convergence insufficiency یا NPC>10cm در 17.5% گروه مورد دیده شد.مواردی از در رفتگی عضله MR یا اگزوتروپی و یا پرفوراسیون اسکلرا دیده نشد.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج این مطالعه، جراحی MR ReRec. می تواند به عنوان یک عمل جایگزین LR Res. در residual esotropia مطرح باشد. کم کاری عضلات MR در حد خفیف می باشند و اختلال عمل و زیبایی برای بیمار ایجاد نمی کنند.
    کلیدواژگان: ریسس مجدد عضله راست داخلی، رزکسیون راست خارجی، ایزوتروپیای باقیمانده
  • بررسی ویژگی های بالینی، آزمایشگاهی و درمانی بیماری Eales در بیماران مراجعه کننده به بیمارستان فارابی
    میرشاهی سیداحمد، میرزایی راد نیما، اعلمی هرندی زهرا صفحه 6
    هدف
    بررسی خصوصیات بالینی، دموگرافیک و درمانی بیماران مبتلا به بیماری Eales و بررسی نمونه های ویتره در موارد ویترکتومی شده از نظر ژنوم مایکوباکتریوم توبوکلوزیس.
    مواد و روش ها
    در قالب یک مطالعه آینده نگر، 15 بیمار (25 چشم) با تشخیص بیماری Eales تحت معاینه چشم پزشکی (حدت بینایی، معاینه اسلیت و فوندوسکوپی) و آزمایش Purified Protein Derivative (PPD) قرار گرفتند. بسته به مرحله بیماری (التهابی، ایسکمیک یا پرولیفراتیو)، بیماران تحت درمان با استروئید خوراکی، فتوکوآگولاسیون رتین یا ویترکتومی قرار گرفتند. از نظر عوارض بیماری و درمان، پیگیری صورت گرفت. نمونه ویتره در موارد ویترکتومی شده تحت آزمایش Polymerase Chain Reaction (PCR) از نظر ژنوم مایکوباکتریوم توبرکلوزیس قرار گرفت.
    یافته ها
    40% بیماران، افغانی بودند. درگیری در 5 بیمار (34%)، یکطرفه بود (3 بیمار، در چشم چپ و 2 بیمار در چشم راست). سن متوسط، SD 6.9 ±27.5 سال بود. 87 درصد بیماران، مرد بودند. متوسط induration در آزمایش PPD، mm 6.9± 18.4 بوده است. 2 چشم در فاز التهابی قرار داشتند که تحت درمان با استروئید خوراکی قرار گرفتند و 23 چشم در فاز پرولیفراتیو بودند که 12 چشم تحت فتوکوآگولاسیون رتین و 11 چشم تحت پارس پلانا ویترکتومی قرار گرفتند. از 9 نمونه ویتره آزمایش شده از نظر ژنوم مایکوباکتریوم توبرکلوزیس، 1 مورد مثبت بوده است.تنها در زیرگروهی که تحت فتوکوآگولاسیون رتین قرار گرفته بودند، بهبود دید، significant بود (P<0.05). در موارد ویترکتومی شده، 3 چشم به دلیل redetachment تحت جراحی مجدد و 4 چشم به دلیل بروز کاتاراکت، تحت جراحی قرار گرفتند.گلوکوم، Neovascular Glaucoma و Nevascularization of Iris (NVI) در هیچیک از بیماران مشاهده نگردید.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد الگوی دموگرافیک Eales در ایران نیز از سایر نقاط دنیا تبعیت می کند. بیماران عمدتا در مراحل پیشرفته مراجعه نموده و شانس بهبود دید خصوصا در موارد ویترکتومی شده، کاهش می یابد. تشخیص و درمان بیماری در مراحل ابتدایی، در جهت حفظ و بهبود دید بیمار، نقش موثری دارد.
    کلیدواژگان: بیماری Eales، مایکوباکتریوم توبرکلوزیس، خونریزی ویتره، PCR
  • جدا شدگی رگماتوژن شبکیه پس از عمل لیزیک
    فقیهی هوشنگ، حجت جلالی کامران، امینی علی، هاشمی حسن، فتوحی اکبر، ریاضی اصفهانی محمد صفحه 7
    هدف
    بررسی خصوصیات و انسیدانس جداشدگی رگماتوژن شبکیه (RRD) در چشمهای میوپ پس از عمل لیزیک.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه بطور گذشته نگر، پرونده 49 بیمار مبتلا به جداشدگی رگماتوژن شبکیه پس از عمل لیزیک بر روی 59424 چشم بررسی شد. انسیدانس و عوامل خطر ساز احتمالی RRD پس از عمل لیزیک تعیین شد.
    یافته ها
    عمل لیزیک بر روی چشمهای میوپ با اسفریکال اکیوالان در محدوده 0.75- تا 26.5- دیوپتر (میانگین 3.5 6.10±- دیوپتر) انجام شد. 49 چشم پس از فاصله زمانی 1.5 تا 76 ماه پس از لیزیک (میانگین 21.7 27.3± ماه) دچار RRD شدند، متوسط عیب انکساری در این 49 چشم قبل از عمل لیزیک 3.9 8.6±- دیوپتر بود. متوسط سن بیمارانی که دچار RRD شدند 11.2± 38.2 سال بود. 35 بیمار (71.4%) مرد بودند. انسیدانس تجمعی (cumulative incidence) برای RRD پس از لیزیک برابر(0.109-0.061 CI: 0.082%(95% و انسیدانس سالانه برابر(0.042-0.023 CI: (95% 0.032% محاسبه شد. شایعترین محل break کوادران سوپریورتمپورال بود (22.7%). جنس مذکر، سن بالاتر و میوپی بالاتر قبل از عمل لیزیک ارتباط قابل توجهی با انسیدانس RRD پس از لیزیک داشتند (P<0.001).
    نتیجه گیری
    بر اساس یافته های این مطالعه، پس از درمان پروفیلاتیک ضایعات محیطی شبکیه با ریسک بالا، لیزیک عامل خطرساز اضافه ای در جهت ایجاد RRD پس از لیزیک بنظر نمی رسد، اما به بیماران باید در مورد احتمال ایجاد RRD بعنوان عارضه احتمالی میوپی تذکر داده شود. بیماران مذکر، با سن بالاتر و میوپی قبل از عمل بالاتر ممکن است ریسک بالاتری از جهت ایجاد RRD داشته باشند.
    کلیدواژگان: جداشدگی شبکیه، لیزیک، میوپی
  • جرقه های نورانی، اجسام شناور و جداشدگی خلفی ویتره (زجاجیه)
    کوسوف آرون صفحه 8
    انتظار می رود پس از مطالعه این مقاله قادر باشید:1- ساختمان و آناتومی زجاجیه و تغییراتی را که در اثر افزایش سن در آن رخ می دهد، توصیف نمائید.2- علائم مربوط به بیماری ها و اختلالات زجاجیه و ارتباط آن با شبکیه را ارزیابی نمائید.3- مشکلات ناشی از اختلالات زجاجیه را تشخیص داده و ارزیابی و درمان نمائید
  • گزارش یک مورد کوریستوم کمپلکس اپی بولبار همراه با کوریستوم صلبیه خلفی
    نجابت محمود، اقتداری معصومه، روزیطلب محمدحسین، اصلانی سیدعلی رضا، اوجی ناصر، کتباب اسدا..، فروردین محسن، خوش قدم جعفر، سیوفی سیروس صفحه 9
    بیمار نوزاد پسر شانزده روزه است که به علت وجود یک توده اپاک در ناحیه ملتحمه تمپورال که تا دو سوم سطح قرنیه چشم راست گسترش یافته بود، به یکی از مراکز چشم پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شیراز ارجاع داده شده بود. پس از معاینه زیر بیهوشی عمومی، توده برداشته شد و بیمار تحت کراتوپلاستی لاملار قرار گرفت. نتیجه هیستوپاتولوژی این توده با کوریستوم کمپلکس اپی بولبار همخوانی داشت. در معاینه های بعدی زیر بیهوشی عمومی و یافته های سونوگرافی، سی تی اسکن و ام ار آی از چشم راست، کوریستوم صلبیه خلفی و آتروفی لوب تمپورال مغز در سمت راست نیز تشخیص داده شدند.
    نتیجه گیری
    همراهی کوریستوم کمپلکس اپی بولبار با کوریستوم اسکلرا و آتروفی لوب تمپورال در یک نوزاد بدون علائم پوستی می تواند به عنوان نوع محدود یا آتیپیک سندرم خال ارگانوئید در نظر گرفته شود
    کلیدواژگان: کوریستوم کمپلکس اپی بولبار، کوریستوم صلبیه خلفی، سندرم خال ارگانوئید
  • مقایسه اثر قطره دیکلوفناک سدیم 0.1% و قطره بتامتازون 0.1% و مصرف همزمان این دو قطره در کنترل التهاب پس از عمل جراحی کاتاراکت
    عموزاده جواد، سلطانی مقدم رضا، بهشت نژاد امیرهوشنگ صفحه 10
    اهداف
    مقایسه اثر ضد التهابی قطره دیکلوفناک سدیم 0.1% و قطره بتامتازون 0.1% و مصرف همزمان دو قطره در کنترل التهاب پس از عمل جراحی کاتاراکت.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه که بصورت کارآزمایی بالینی (RCT) طرح ریزی شده بود، 78 بیمار که تحت عمل جراحی ECCE - PCIOL قرار گرفته بودند پس از عمل به سه گروه درمانی بتامتازون، دیکلوفناک و بتامتازون + دیکلوفناک تقسیم شدند و بیماران در روزهای سوم، هفتم و بیست و هشتم بعد از عمل از لحاظ Anterior chamber (A/C) reaction و conjunctival injection ارزیابی شده و با هم مقایسه شدند.
    یافته ها
    میزان A/C reaction و conjuctival injection در روزهای سوم، هفتم و بیست و هشتم بعد از عمل در هر سه گروه درمانی از لحاظ آماری برابر بود. هیچ عارضه جدی با هیچ یک از رژیمهای درمانی فوق دیده نشد. همچنین تغییر قابل ملاحظه IOP در هیچکدام از گروه های درمانی رخ نداد.
    نتیجه گیری
    قطره دیکلوفناک سدیم 0.1% اثر مشابهی در کنترل التهاب پس از عمل جراحی کاتاراکت با قطره بتامتازون 0.1% دارد و درمان ترکیبی با هر دو قطره فوق با آنکه اثر بیشتری در کنترل التهاب پس از عمل جراحی کاتاراکت دارد ولی این تفاوت از لحاظ آماری قابل ملاحظه نیست.
    کلیدواژگان: جراحی کاتاراکت، التهاب بعد از عمل کاتاراکت، قطره چشمی دیکلوفناک، قطره چشمی بتامتازون
  • مقایسه تغییرات سلولهای اندوتلیوم قرنیه در برشهای متفاوت جراحی پس از عمل کاتاراکت به روش فیکوامولسیفیکاسیون
    هاشمیان محمدناصر، ساعتی سالومه، رحیمی فیروزه صفحه 11
    هدف
    مقایسه تغییرات سلولهای اندوتلیوم قرنیه در برشهای متفاوت جراحی پس از عمل کاتاراکت به روش فیکوامولسیفیکاسیون بوسیله اسپکولارمیکروسکوپی.
    مکان مطالعه: بیمارستان فارابی تهران.
    طراحی: کارآزمایی کنترل شده تصادفی.
    بیماران و
    روش ها
    در این مطالعه از بین بیماران مراجعه کننده به درمانگاه بیمارستان فارابی در بین سالهای 82 و 83 کسانی که پس از معاینه و اخذ شرح حال برای آنها تشخیص کاتاراکت ناشی از افزایش سن گذاشته شده بود 63 بیمار به صورت تصادفی جهت عمل فیکوامولسیفیکاسیون انتخاب گردیدند که به 2 گروه تقسیم شدند. گروه اول شامل 32 بیمار، شکاف ورودی جهت انجام عمل در این گروه در ناحیه تمپورال قرنیه و به طول mm3.5 بود. گروه دوم شامل 31 بیمار و شکاف عمل در این گروه به صورت تانل فوقانی اسکلرا و به طول mm3.5 بود. در هر 2 گروه از لنزهای فولدبل آکریلیک استفاده شد. جهت هر 2 گروه اسپکولار میکروسکوپی غیر تماسی در 3 ناحیه مرکزی و تمپورال و فوقانی از 3 میلیمتر مرکزی انجام شد. برای هر بیمار این اندازه گیری قبل از عمل و در فواصل 1 و 3 ماه بعد از عمل انجام می شد. موارد اندازه گیری شده شامل تعداد سلولهای اندوتلیوم قرنیه در هر مکان، میزان متوسط ابعاد سلولی و میزان تغییرات سایز سلولی بود.
    یافته ها
    کاهش تعداد سلولهای اندوتلیوم قرنیه و افزایش متوسط سایز سلولی در هر 2 گروه پس از عمل مشاهده شد. میزان درصد کاهش تعداد سلولهای اندوتلیوم قرنیه در ناحیه تمپورال در گروهی که از طریق شکاف تمپورال قرنیه عمل شده بودند به طور معنی داری نسبت به گروهی که از طریق شکاف اسکلرای فوقانی عمل شده بودند بیشتر بود(p-value=0.059در 1 ماه بعد از عمل و p-valua=0.004در 3 ماه بعد از عمل).میزان درصد کاهش تعداد سلولهای اندوتلیوم مرکز قرنیه در بین 2 گروه در 3 ماه بعد از عمل تقریبا مشابه بود. لازم به ذکر است که میزان این کاهش در گروهی که از طریق شکاف تمپورال عمل شده بودند، به مقدار اندکی در 1 ماه بعد از عمل بیشتر بود. ولی این مقدار از نظر آماری معنی دار نبود (p-value=0.077)میزان افزایش ابعاد سلولی، در ناحیه تمپورال در گروهی که از طریق شکاف تمپورال عمل شده بودند، از گروه اسکلرال تانل فوقانی بیشتر بود که این مقدار در 3 ماه بعد از عمل از نظر آماری معنی دار بود (p-value=0.024)
    نتیجه گیری
    میزان آسیب سلولهای اندوتلیوم قرنیه در ناحیه تمپورال در گروهی که از طریق شکاف تمپورال قرنیه عمل شده بودند، نسبت به گروه دوم بیشتر بود. یکی از علل احتمالی مطرح شده در این زمینه قرار گرفتن شکاف اسکلرال فوقانی در موقعیتی خلفی تر و دورتر نسبت به مرکز قرنیه می باشد که در نتیجه سبب ایجاد آسیبهای مستقیم و غیرمستقیم کمتری در حین عمل جراحی به سلولهای اندوتلیوم قرنیه می شود
    کلیدواژگان: کاتاراکت، فیکوامولسیفیکاسیون، کاهش سلولهای اندوتلیوم