فهرست مطالب

Physiology and Pharmacology
Volume:12 Issue: 3, 2009

  • تاریخ انتشار: 1387/12/10
  • تعداد عناوین: 11
|
  • فرشاد مرادپور، ناصر نقدی، یعقوب فتح اللهی صفحه 159
    مقدمه
    هورمون های جنسی از مهمترین عوامل ایجاد تفاوت یادگیری و حافظه در بین دو جنس(نر و ماده) می باشند. تراکم زیاد گیرنده های آندروژنی و استروژنی و تولید تستوسترون و استروژن در مراکز اصلی حافظه و یادگیری به ویژه هیپوکامپ، نقش این گیرنده-ها را در حافظه فضایی نشان می دهند. به همین منظور ما در این تحقیق اثر استروژن و مهارکننده آروماتاز (آناسترازول) بر حافظه فضایی را در ماز آبی موریس (Morris water maze) مورد بررسی قرار دادیم.
    روش ها
    ناحیه CA1 حیوانات بصورت دو طرفه کانول گذاری شد. پس از طی دوره بهبودی، دو گروه کنترل، DMSO را با دوزهای lμ5/0 و lμ5/0 + lμ5/0 دریافت کردند. استرادیول والرات با دوزهای 1، 5/2، 5، 10 و lμ 5/0g/μ 15، آناسترازول با دوزهای 25/0، 5/0 و lμ 5/0/gμ1 واسترادیول والرات lμ 5/0g/μ 15+ آناسترازول lμ 5/0/gμ5/0 هر روز قبل از آزمایش تزریق شدند. تزریق استرادیول والرات 35-30 دقیقه و آناسترازول 30- 25 دقیقه قبل از آزمایش انجام شد.
    یافته ها
    نتایج تزریق استرادیول والرات با دوز lμ5/0/gμ 15، افزایش در مسافت طی شده و زمان لازم برای پیدا کردن سکوی پنهان را نشان داد. و آناسترازول بصورت وابسته به دوز lμ5/0gμ5/0 باعث کاهش در زمان و مسافت طی شده گشت.
    نتیجه گیری
    نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که استرادیول والرات باعث تخریب حافظه و یادگیری می گردد و آناسترازول آنرا بهبود می بخشد. آناسترازول نمی تواند اثر تخریبی استرادیول والرات را خنثی کند.
    کلیدواژگان: استرادیول والرات، آناسترازول آروماتاز، هیپوکامپ، یادگیری و حافظه فضایی
  • هایده حقیقی زاد، علی پور متعبد، هدایت صحرایی، محمدرسول قدمی، سارا قدمی، محمد کمالی نژاد صفحات 170-179
    مقدمه
    قبلا گزارش شده بود که تجویز حاد مورفین یادگیری و حافظه فضائی را در موش های صحرائی تخریب می کند. از طرف دیگر نشان داده شده است که تجویز عصاره زعفران سبب بهبود اثرات تخریبی ناشی از اتانول بر فرآیندهای مذکور در موش کوچک آزمایشگاهی می شود، همچنین مطالعات دیگر بیانگر آن است که عصاره زعفران اثرات مهاری ناشی از اتانول بر تقویت طولانی مدت در برش های زنده هیپوکمپ موش های صحرائی نر را سرکوب می کند. احتمال دارد مکانیسم های مسئول تخریب یادگیری و حافظه فضائی ناشی از اتانول و مورفین دارای مشابهت هائی باشند، لذا در مطالعه حاضر اثر عصاره زعفران بر تخریب فرآیندهای یادگیری و حافظه فضائی ناشی از مورفین بررسی شد.
    روش ها
    در این مطالعه موش های صحرائی نر بمدت 5 روز متوالی تحت تجویز عصاره زعفران mg/kg، i.p.) 10 یا 30 یا 50) سی دقیقه قبل از تجویز مورفین (mg/kg،i.p. 10) یا سالین قرار گرفتند. حیوانات گروه کنترل فقط مورفین یا سالین دریافت نمودند. شاخصه های یادگیری و حافظه فضائی همزمان در روزهای فوق الذکر در ماز آبی موریس بررسی شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصله به روش ANOVA انجام شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد تجویز مورفین یادگیری و حافظه فضائی را تخریب می کند که با تجویز عصاره زعفران به صورت وابسته به دوز بهبود می یابد.
    نتیجه گیری
    تجویز عصاره زعفران می تواند اثرات مهاری مورفین در روند یادگیری و حافظه فضائی موش صحرائی را بهبود بخشد.
    کلیدواژگان: مورفین، عصاره زعفران، یادگیری و حافظه فضائی، ماز آبی موریس
  • حسین عزیزی، نرگس زارع مهرجردی، سعید کاظمی آشتیانی، میرزا خلیل بهمنی، حسین بهاروند صفحات 180-187
    مقدمه
    سلول p19 بعنوان یک سلول بنیادی سرطانی جنینی، بعد از کشت بصورت توده ای و مجاورت با اسید رتینوئیک به سلول های عصبی،آستروسیتی وفیبروبلاستی تمایز می یابد. دهیدرواپی اندرو استرون، یکی از انواع نورواسترودید است که تکثیر سلول های پیش ساز عصبی و تمایز این سلول ها را افزایش می دهد. در این مطالعه اثر فاکتورهای دهیدرواپی اندرواسترون (DHEA) و اسید رتینوئیک (RA) به تنهایی و اثر اسید رتینوئیک + دهیدرواپی اندرواسترون بر القای تمایز سلول های بنیادی کارسینومای رویانیP19 به سلول های پیش سازعصبی بررسی خواهد شد.
    روش ها
    سلول های P19 همزمان با تشکیل اجسام شبه رویانی (Embryoid Bodies)، به مدت 6 روز تحت تیمار های اسید رتینوئیک (RA) و دهیدرواپی اندرواسترون (DHEA) با غلظت های مختلف قرار گرفت. محیط این سلول ها در چهار روز اول حاوی DMEM با 5 درصد سرم جنین گاوی بوده به طوری که مقدار سرم در دو روز آخر به 3 درصد کاهش یافت. به منظور ارزیابی سلول های پیش ساز عصبی از آزمون های فلوسایتومتری، RT-PCR و ایمونوسیتوشیمی استفاده شد. سپس سلول های اجسام شبه رویانی از هم جدا شده و در محیط عصبی قرار گرفته و بعد از 4 روز مورفولوژی سلول ها بررسی شد.
    یافته ها
    مطالعات فلوسایتومتری علیه آنتی بادی Nestin و Brdu/Nestin به ترتیب درصد سلول های پیش ساز عصبی ودرصد تکثیر سلول های پیش ساز عصبی درگروه های مختلف اسید رتینوئیک و دهیدرواپی اندرواسترون به تنهایی و اسید رتینوئیک + دهیدرواپی اندرواسترون بررسی شده وآزمایش ایمونوسیتوشیمی Brdu/Nestin هم تکثیر سلول های پیش ساز عصبی را نشان داد. علاوه بر این آزمایش RT-PCR بیان ژن های Mash1، Nestin، pax-6وER (پاسخ دهنده استروژن) را تایید کرد. یافته ها نشان داد، گروه تحت تیمار اسید رتینوئیک (1μM) + دهیدرواپی اندرواسترون افزایش معنی داری در درصد سلول های پیش ساز عصبی و درصد تکثیر سلول های پیش ساز عصبی نسبت به سایر گروه ها مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد که دهیدرواپی اندرواسترون به همراه اسید رتینوئیک سبب افزایش سلول های پیش ساز عصبی و افزایش تکثیر سلول های پیش ساز عصبی در سلول های پیش ساز عصبی مشتق شده از سلول P19 شده، اما در مقایسه با اسید رتینوئیک، به تنهایی نمی تواند سبب القای سلول های پیش ساز عصبی شود.
    کلیدواژگان: سلول های کارسینومایی رویانی P19، تمایز، عصب، دهیدرواپی اندرواسترون، اسید رتینوئیک
  • حسن اژدری زرمهری، سعید سمنانیان، یعقوب فتح اللهی صفحات 188-193
    مقدمه
    اورکسینA و B (هیپوکرتین 1و2) در هیپوتالاموس جانبی بیان می شوند و بی دردی ناشی از اورکسینA بعد از تزریق داخل بطن مغزی و تزریق داخل نخاعی نشان داده شده است، ولی هسته ها و مراکز مغزی که این بی دردی را وساطت می کنند، مشخص نشده است. چندین مطالعه ارتباط اورکسینرژیک بین هیپوتالاموس جانبی با ماده خاکستری دور قناتی را نشان داده است. بنابراین در این مطالعه اثرات تزریق داخل ماده خاکستری دور قناتی اورکسینA را روی پاسخ رفتاری به درد در آزمون فرمالین بررسی و با مرفین مقایسه شد.
    روش ها
    مطالعه رفتاری در مدل درد التهابی بوسیله فرمالین در موش های صحرایی سفید، نژاد Dawley Sprague و در محدوده وزنی 200 تا 300 گرم، تهیه شده از انستیتو رازی، انجام شد.
    یافته ها
    تزریق داخل ماده خاکستری دور قناتی اورکسینA سبب کاهش رفتارهای دردی در مرحله اینترفاز و فاز 2 آزمون فرمالین شد (دوز 5، 10 و 20 نانومول)، در حالی که روی مرحله 1 تاثیری نداشت. تزریق داخل ماده خاکستری دور قناتی مرفین رفتارهای دردی را در فاز 1، اینترفاز و فاز 2 آزمون فرمالین شدیدا کاهش داد. در مقایسه با مرفین، اورکسینA تاثیر کمتری در مرحله فاز 2 و 1 آزمون فرمالین داشت. تزریق جانبی تر نسبت به ماده خاکستری دور قناتی اورکسینA هیچ تاثیری روی رفتارهای دردی آزمون فرمالین نداشت.
    نتیجه گیری
    تزریق داخل ماده خاکستری دور قناتی اورکسینA سبب کاهش رفتارهای دردی در مرحله اینترفاز و فاز 2 آزمون فرمالین شد. ممکن است اورکسینA سبب با مکانیسم های رفتارهای دردی در مرحله اینترفاز و فاز 2 آزمون فرمالین درگیر با شد.
    کلیدواژگان: اورکسینA، بی دردی، ماده خاکستری دور قناتی، آزمون فرمالین و مرفین
  • محمد امین عدالت منش، احمدرضا بهرامی، مرتضی بهنام رسولی، علی مقیمی، مریم مقدم متین، فاطمه ناصری صفحات 194-200
    مقدمه
    بیماری هانتینگتون نوعی اختلال نورودژنراتیو ارثی است که با تحلیل نورونی گسترده در نئواستریاتوم و نئوکورتکس همراه است و با پیشرفت بیماری، اثرات کلنیکی ناتوان کننده ای بر فعالیت های حرکتی، شناختی و فیزیولوژیکی بدن بر جا گذاشته و در نهایت منتهی به مرگ می شود. در حال حاضر هیچ روش درمانی که بتواند اختلال حرکتی بیماری هانتینگتون را به طور مؤثری برطرف نماید، در دسترس نیست. در سال های اخیر، کاشت سلولی به عنوان یک روش درمانی بالقوه برای برخی از بیماری های نورودژنراتیو مورد توجه قرار گرفته است. این مقاله، اثرات پیوند سلول های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان را در مدل حیوانی بیماری هانتینگتون مورد بررسی قرار داده است.
    روش ها
    پس از ایجاد ضایعه یک طرفه در استریاتوم رت توسط کوئینولینیک اسید، سلول های بنیادی مزانشیمی که از مغز استخوان رت های 6-4 هفته ای نژاد ویستار جداسازی و خالص سازی شده بودند، به استریاتوم ضایعه دیده پیوند زده شدند. توانایی پیوند سلولی برای بهبودی اختلالات حرکتی توسط تست چرخش القایی با آپومورفین و تست سیلندر طی 8 هفته پس از پیوند سلولی بررسی شد. در بررسی های بافت شناسی حجم استریاتوم و درصد آتروفی محاسبه گردید.
    یافته ها
    نتایج به دست آمده نشان می دهند که کاشت سلول های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان، به شکل معنی داری (0001/0< p) موجب بهبودی اختلالات حرکتی و جلوگیری از آتروفی استریاتوم می شود.
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج حاصله از این تحقیق، سلول درمانی با استفاده از سلول های بنیادی بالغ مغز استخوان می تواند نویدی برای درمان بیماری های نورودژنراتیو به ویژه هانتینگتون محسوب شود.
    کلیدواژگان: بیماری هانتینگتون، سلول های بنیادی مزانشیمی، سلول درمانی، تست چرخش القایی، کوئینولینیک اسید
  • اصغر قاسمی، حمید فراهانی، صالح زاهدی اصل صفحات 201-208
    مقدمه
    هیپرگلیسمی های مکرر نقش مهمی در گسترش آترواسکلروز در دیابت دارند. اندوتلیوم اولین سیستم دفاعی در برابر آترواسکلروز می باشد و اکسید نیتریک نقش مهمی در این دفاع دارد. هدف این مطالعه تعیین تغییرات سطح پلاسمایی متابولیت های اکسید نیتریک (NOx) در طی تست تحمل گلوکز در موش های دیابتی نوع 2 در مقایسه با گروه کنترل می باشد.
    روش ها
    نوزادان نر موش های صحرایی در دو گروه کنترل و دیابتی قرار گرفتند. برای ایجاد دیابت نوع 2 استروپتوزوتوسین (100 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم) به صورت داخل صفاقی به نوزادان تزریق شد. گلوکز و NOx پلاسما در روزهای 7، 30، 45، 60 و 75 اندازه گیری شد. پس از بالغ شدن حیوانات تست تحمل گلوکز وریدی انجام و نمونه های خون در فواصل 0، 5،10، 30 و 60 دقیقه برای اندازه گیری مقدار گلوکز، انسولین و NOx تهیه شد. آنالیز واریانس دو طرفه مخلوط برای مقایسه داده ها استفاده شد.
    یافته ها
    در گروه کنترل افزایش گلوکز در تست تحمل گلوکز پس از 60 دقیقه به مقدار قبل از انجام تست بازگشت در حالیکه در گروه دیابتی همچنان بالا بود (001/0P<). افزایش انسولین پلاسما پس از تزریق گلوکز در گروه کنترل و دیابتی به ترتیب 5/4 و 9/1 برابر شد. مقادیر پایه NOx در گروه دیابتی بالاتر بود (4/6 ± 4/50 در مقابل 8/3 ± 8/28 میکرومول در لیتر، 05/0P<). بعد از تزریق گلوکز سطح پلاسمایی NOx در گروه های کنترل و دیابتی به ترتیب 35 و 62 درصد کاهش داشت و در گروه کنترل پس از 30 دقیقه تقریبا به مقدار اولیه بازگشت در حالیکه در گروه دیابتی در زمان 60 دقیقه نیز 17 درصد کمتر از مقدار پایه اولیه بود.
    نتیجه گیری
    کاهش تولید اکسید نیتریک یا افزایش تخریب آن در طی هیپرگلیسمی ممکن است دلیلی برای نقص عملکرد اندوتلیوم و آترواسکلروز در بیماران دیابتی باشد.
    کلیدواژگان: اکسید نیتریک، دیابت نوع 2، تست تحمل گلوکز
  • آداک نصیری پور، بیژن رنجبر، حسین نادری منش، فرامرز مهرنژاد، صفیه صوفیان، گودرز صادقی، سعید کلاهیان صفحه 209
    مقدمه
    آلفا نوروتوکسین سم مار دارای چارچوب سرشتگی مشخص متشکل از یک هسته دی سولفیدی و سه حلقه است که هر یک از این حلقه ها یک دمین عملکردی مجزا محسوب می شوند. این مولکول به علت پایداری و اختصاصی بودن زیاد برای گیرنده هدف، گزینه مطلوبی برای مطالعات ساختاری- عملکردی محسوب می شود.
    روش ها
    در تحقیق حاضر با این فرض که هریک از دمین های مولکول آلفا نوروتوکسین قابلیت این را دارند که بصورت مستقل سرشته شده و احتمالا واجد عملکرد نیز باشند، با تقلیل ساختار نوروتوکسین سم مار کبری به پپتید های 18 و 31 اسید آمینه ای با استفاده از روش های کلون کردن و سنتز پپتید به روش فاز جامد، ساختار و عملکرد این پپتید ها در محیط آبی به ترتیب با استفاده از روش دورنگ نمایی دورانی ومطالعه اثر آن ها بر عضله دوقلوی گردن جوجه (Chick biventer cervicis muscle)، مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    ساختار پپتید های 18 و 31 اسید آمینه ای در حالت محلول به ترتیب به دور بتا و مخلوطی از صفحات بتا و مارپیچ آلفا متمایل شد و مشاهده شد که تغییر pH محلول، بر شدت ساختار دوم پپتید ها تاثیر می گذارد؛ همچنین اثر پپتید ها بر روی گیرنده های استیل کولین عضله جوجه (CBCM) با سم نوروتوکسین مادر مقایسه شد. داده های بدست آمده از مطالعات تئوری و تجربی نشان می دهند که این مولکول ها با غلظت بیشتر از 5/0 میکرومولار اثر خود را اعمال می کنند و این اثر به شدت وابسته به دوز است در حالی که اثر برگشت ناپذیر سم نوروتوکسین مار کبری تا غلظت 50 نانومولار نیز دیده می شود و هر دو اثر از نوع پس سیناپسی است.
    نتیجه گیری
    مولکول های طراحی شده از حلقه دوم سم مار علاوه بر داشتن ساختار در حالت محلول، قادر هستند به عنوان یک واحد زیستی مستقل، عملکرد نسبی را در مقایسه با سم اصلی نشان دهند.
    کلیدواژگان: طراحی پروتئین، نوروتوکسین، گیرنده استیل کولین
  • سهراب حاجی زاده، بتول عرفانی، سید محمد فقیهی، زهرا برآبادی، مرضیه حسینی صفحه 221
    مقدمه
    گیرنده های بتا- دو آدرنرژیک عروق خونی یکی از عوامل اجرایی تنظیم میزان جریان خون بافت ها می باشند. در عوارض عروقی بیماری دیابت، پاسخ دهی این گیرنده ها کاهش می یابد، در حالی که در التهاب، پاسخ دهی این گیرنده ها افزایش می یابد. با توجه به اثرات متضاد دیابت و التهاب بر پاسخ دهی گیرنده ها، هدف این تحقیق بررسی پاسخ دهی این گیرنده ها در بیماری دیابت درشرایط التهاب حاد بود.
    روش ها
    از تزریق زیر جلدی استرپتوزوسین (mg/ kg55) در موش های صحرایی ویستار (با وزن 300- 200 گرم) برای ایجاد دیابت نوع I و از تزریق محلول کائولین 4% به داخل حفره مفصل زانوی آنها برای ایجاد التهاب استفاده شد. پنج گروه موش صحرایی شامل گروه های کنترل، سالین، دیابتی، التهابی و دیابتی التهابی مورد آزمایش قرار گرفت. جریان خون عروق مفصل زانو در گروه های مختلف و در پاسخ به تزریق سالبوتامول (آگونیست اختصاصی گیرنده های بتا- دو آدرنرژیک) و آتنولول و فنوکسی بنزامین (به ترتیب مهار کننده های بتا-1 و آلفا-1 آدرنرژیک) از طریق تکنیک جریان سنج لیزری داپلری (LDF) اندازه گیری شد.
    یافته ها
    نتایج بدست آمده نشان داد که 1- افزایش قطر و محیط زانو ناشی از التهاب حاد در موش های صحرایی دیابتی به طور معنی داری کمتر از موش های صحرایی غیر دیابتی است. 2- التهاب حاد ناشی از تزریق محلول کائولین به داخل حفره مفصل زانو باعث افزایش پاسخ دهی گیرنده های بتا- دو آدرنرژیک عروق این ناحیه می شود. 3- افزایش پاسخ دهی گیرنده های بتا- دو آدرنرژیک عروق مفصل زانو بر اثر التهاب حاد در موش های صحرایی دیابتی دیده نمی شود.
    نتیجه گیری
    از این نتایج چنین نتیجه گیری می شود که در دیابت افزایش پاسخ دهی گیرنده های بتا- دو آدرنرژیک عروق خونی در التهاب حاد مفصل زانو تضعیف می شود.
    کلیدواژگان: دیابت، التهاب حاد، گیرنده های بتا، دو آدرنرژیک، مفصل زانو
  • مهدی عباس نژاد، سیما نصری، حبیب الله ناظم، مهری بهاءالدینی صفحات 227-237
    مقدمه
    اسید اسکوربیک به عنوان یک آنتی اکسیدانت در سیستم عصبی مرکزی پستانداران یافت می شود که به همراه بعضی نوروترانسمیترها آزاد می گردد و مطالعات نشان داده است که میتواند بر یادگیری و حافظه تاثیر داشته باشد. در پژوهش حاضر، اثرات اسید آسکوربیک بر یادگیری و حافظه ی فضایی به وسیله ی ماز آبی موریس مورد بررسی قرار گرفته است.
    روش ها
    در این مطالعه از تعداد 42 سر موش صحرایی نر از نژاد NMRI در محدوده وزنی 300-250 گرم استفاده گردید، کانول گذاری دو طرفه در ناحیه ی بطن های جانبی با مختصات (AP=-0.8، LA=±1.5، DV=3.4) صورت گرفت. پس از طی دوره ی بهبودی موش ها به 6 گروه تقسیم شدند. گروه اول، گروه کنترل می باشند، که تزریقی را دریافت نمی کنند. چهار گروه دیگر دوزهای (mg/kg 150 و100 و50 و 25) اسید اسکوربیک را دریافت کردند. گروه ششم دریافت کننده ی حلال 9/0 درصد نرمال سالین می باشد. تزریق به مدت 5 روز متوالی صورت گرفت. 30 دقیقه پس از تزریق حیوان در ماز آبی موریس (MWM) قرار گرفته و شاخص های یادگیری و حافظه ی فضایی ثبت شده و مورد آنالیز قرار گرفت.
    یافته ها
    پژوهش حاضر نشان می دهدکه اسید آسکوربیک در هر چهار دوز دریافت شده از میزان یادگیری و حافظه ی فضایی می کاهد و دوز (mg/kg 100) کاهش معنی داری را نشان می دهد.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد که اسید آسکوربیک پس از تزریق در بطن های جانبی بطور مستقیم یا از طریق متاثر کردن سایر نوروترانسمیترها توانسته است یادگیری و حافظه ی فضایی را کاهش دهد.
    کلیدواژگان: یادگیری و حافظه فضایی، اسید آسکوربیک، بطن جانبی، ماز آبی موریس
  • محبوبه فرح پور، خدیجه کربلایی، محمود اعتباری، حمید میرمحمدصادقی، مرضیه نعمت اللهی، محمدحسین نصر اصفهانی، حسین بهاروند صفحات 238-244
    مقدمه
    دوکسوروبیسین در درمان انواع سرطان ها مصرف می گردد اما سمیت قلبی مصرف آن را محدود می کند. بعضی از مطالعات نشان داده اند که کورتیکو استرویید ها باعث محافظت قلبی می گردند. سلول های قلبی مشتق از سلول های بنیادی جنینی موش می توانند ابزار مناسبی برای بررسی سمیت قلبی ناشی از این دارو باشند.
    روش ها
    سلول های قلبی مشتق از سلول های بنیادی جنینی موش با غلظت های مختلف دوکسوروبیسین به مدت 24 ساعت تیمار شدند تا حداقل دوزی که باعث توقف ضربان قلب می گردد به دست آمده و در مراحل بعدی مورد استفاده قرار گیرد. سپس سلول ها در دو گروه مورد بررسی قرار گرفتند، در گروه اول سلول ها 24 ساعت قبل از تیمار با دوکسوروبیسین با یکی از غلظت های 1/0، 1 و یا 10 میکرومولار دگزامتازون تیمار شدند. در گروه دوم بعد از تیمار 24 ساعته با یکی از غلظت های ذکر شده دگزامتازون، این غلظت ها هم زمان با دوکسوروبیسین نیز دریافت شدند. طی یک هفته به صورت روزانه تعداد اجسام شبه جنینی دارای ضربان در هر یک از گروه ها در مقایسه با گروه تیمار شده با دوکسوروبیسین تنها مورد بررسی قرار گرفته و در روز هفتم نتایج ثبت شدند.
    یافته ها
    غلظت 5 میکرومولار دوکسوروبیسین به عنوان حداقل دوزی که باعث توقف ضربان در بیش از 50% این سلول های قلبی می گردد به دست آمد. در گروه اول تیمار شده با دوکسوروبیسین و غلظت های مختلف دگزامتازون فقط غلظت 10 میکرومولار دگزامتازون اثر محافظت کننده بر ضربان سلول های قلبی داشت و در گروه دوم با تیمار هم زمان دوکسوروبیسین و دگزامتازون هیچیک از غلظت ها بر پیشگیری از توقف ضربان سلول های قلبی اثر محافظت کننده نداشتند.
    نتیجه گیری
    تیمار سلول های قلبی حاصل از سلول های بنیادی جنینی موش با دگزامتازون 24ساعت قبل از تیمار با دوکسوروبیسین باعث پیشگیری از توقف ضربان قلب ناشی از دوکسوروبیسین در این سلول ها می گردد. نتایج به دست آمده در سلول های قلبی حاصل از سلول های بنیادی جنینی موش مطابق با نتایج به دست آمده در سلول های قلبی به دست آمده از موش می باشد و این سلول ها می توانند مدل آزمایشگاهی مناسبی برای بررسی آثار درمانی و یا سمی داروها باشند.
    کلیدواژگان: سلول های بنیادی، سلول های قلبی، دوکسوروبیسین، دگزامتازون
  • زهره ولی زاده، احمدعلی معاضدی، غلامعلی پرهام صفحات 245-253
    مقدمه
    روی یک عنصر کمیاب ضروری است که نقش های مهمی در تنظیم سیناپسی و تعادل عملکردهای سیستم عصبی مرکزی ایفا می کند و در یادگیری وحافظه نقش دارد. وجود روی دروزیکول های سیناپسی هیپوکمپ اثرات تعدیل کنندگی بر گیرنده های گلوتاماتی NMDA اعمال می کند.
    روش ها
    در این تحقیق اثر تزریق داخل هیپوکمپی آگونیست و آنتاگونیست گیرنده NMDA بر یادگیری و حافظه احترازی غیر فعال در موش های صحرایی نر بالغ نژاد ویستاردرحضور وعدم حضور کلراید روی به کمک دستگاه استپ دان مورد بررسی قرار گرفت. به این منظورحیوانات به 10 گروه تقسیم شدند (8=n). گروه کنترل، گروه دریافت کننده NMDA که مقدار 0.1μg/rat NMDA در حجم1 میکرو لیتر سالین به مدت 4 روز دریافت کردند. گروه شاهد سرم فیزیولوژی آن ها نیز همین مقدار سالین دریافت کرد. گروه دریافت کننده MK-801که مقدار 1μg/rat، MK-801 در حجم 1میکرو لیتر سالین به مدت 4 روز 10 دقیقه قبل از آموزش دریافت کردند و گروه شاهد سرم فیزیولوژی آن ها نیز به همین مقدار سالین دریافت کرد. 5 گروه دیگر به مدت دو هفته روزانه مقدار mg/kg 30 کلراید روی درآب آشامیدنی دریافت کردند، گروه ششم فقط کلراید روی دریافت کرد و گروه های بعدی (7، 8، 9، 10) علاوه برمصرف کلراید روی به ترتیب مشابه گروه های 2، 3، 4، 5 دارو یا سرم فیزیولوژی دریافت کردند.
    یافته ها
    نشان داد که مصرف کلراید روی باعث تخریب یادگیری و حافظه در موش های صحرایی نر بالغ می گردد. در صورتی که تجویز NMDA باعث بهبود اثرات تخریبی ناشی از مصرف کلراید روی می شود. همچنین دریافت MK-801 اثرات تخریبی کلراید روی را افزایش می دهد.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد که روی با تاثیر بر زیرواحدهای گیرنده NMDA درون هیپوکمپ موجب اختلال در فرایند یادگیری و حافظه احترازی غیر فعال می گردد.
    کلیدواژگان: کلراید روی، هیپوکمپ، یادگیری احترازی غیر فعال، استپ دان
|
  • Farshad Moradpour, Nasser Naghdi *, Yaghob Fathollahi Page 159
    Introduction
    Sexhormones are one of most important factors in difference of learning and memory between tow sexes (male & female). High concentration of estrogen and androgen receptors and mechanism of testosterone and estrogen production in learning and memory center, especially in hippocampus show the role of this receptors, sexhormons and P450 enzymes in spatial memory. Consequently, in this study we evaluate effect of estradiol valerat and aromatase inhibitor (Anasterazole) on spatial learning and memory in Morris Water Maze.
    Materials And Methods
    Adult male rats were bilaterally connulated into CA1 region. After recovery period, control groups received DMSO 0/5µl and DMSO 0/5µl + DMSO 0/5µl. Different doses of estradiol valerat (EV) (1, 2.5, 5, 10 and 15µg / 0.5µl), anastrozole (An) (0.25, 0.5, 1µg / 0.5µl) and EV 15µg / 0.5µl +An 0.5µg / 0.5µl were microinjected all days before training. EV was injected 30-35 min before training and anastrozol was injected 25-30min before training.
    Result
    Our results have showen EV 0.15µl / 0.5µl group increase escape latency and traveled distance. Also we have showen that anastrosole dose dependently decrease escape latency and traveled distance.
    Conclusion
    We resulted that EV impaired acquisition of spatial learning and memory but anastrozole improved it. Anastrozole also couldnt be buffered EV – induced impairment.
  • Haydeh Haghighizad *, Ali Pourmotabbed, Hedayat Sahraei, Mohammad Rasoul Ghadami, Sara Ghadami, Mohammad Kamalinejad Pages 170-179
    Introduction
    It has been reported that acute administration of morphine impairs learning and memory processes in rats. Furthermore, recent studies showed that Saffron extract improved ethanol-induced impairments of learning behaviors in mice, and also prevented ethanol-induced inhibition of hippocampal long-term potentiation. It can be postulated that there are some common mechanisms responsible for the morphine and ethanol-induced impairments of spatial learning and memory. Therefore in the present study we investigated the effects of Saffron extract on morphineinduced learning and memory impairments in rat using Morris water maze (MWM).
    Methods
    In the current study, male rats received Saffron extract (10, 30 or 50 mg/kg, i.p.) 30 minutes before injection of morphine (10 mg/kg, i.p.) or saline for 5 consecutive days. Animals of two control groups received only morphine or saline. Spatial learning and memory parameters in the same days in the (MWM) were tested and subjected to the ANOVA and followed by Tukey’s test for multiple comparisons.
    Results
    The data indicated that administration of morphine impaired formation of spatial learning and memory processes. Application of Saffron extract can improve adverse effects induced by morphine in a dose-dependent manner.
    Conclusion
    It could be concluded that the extract of Saffron can inhibit morphine-induced impairments on spatial learning and memory in rats.
  • Hossein Azizi, Narges Zare Mehrjerdy, Saeed Kasemi Ashtiani, Mirzakhalil Bahmani, Hossein Baharvand * Pages 180-187
    Introduction
    The p19 line of embryonal carcinoma cells develops into neurons, astroglia and fibroblasts after aggregation and exposure to retinoic acid (RA). Dehydroepiandroesteron (DHEA) is a neurosteroid, can increase proliferation of human neural stem cell (NSC) and positively regulated the number of neurons produced. This study was initiated to assess the effect of DHEA on neural progenitor cells derived from p19 embryonal carcinoma stem cells.
    Methods
    p19 cells suspended in DMEM contain 5%FBS into bacterial-greade Petri dishes in the presence RA and DHEA in different concentration for 6 days. Serum concentration decrease to 3% in days 5 and 6. Then collected aggregate and processed for flowcytometry, immunocytochemistery and RT-PCR analysis. Cells were trypsinized for dispersion and replaced in poly L- lysine (10µg/ml) coated tissue culture dishes without RA and DHEA for 4 days. And then difference cells were evaluated by phase contrast microscopy.
    Results
    Flowcytometry analyses of Nestin and Brdu/Nestin showed percent Nestin positive and proliferation Nestin positive cells in different groups DHEA and RA. Brdu/Nestin immunochemistry confirmed proliferation of Nestin positive cells and also RT-PCR analysis show expression of proneural marker and estrogen receptor gens.Result showed that RA +DHEA(1μM) significantly increased the number of Nestin positive and newly formed Nestin positive cells than other groups.
    Conclusion
    Result showed DHEA accompanied RA significantly increased the number of Nestin positive and newly formed Nestin positive cells derived from p19 embryonal carcinoma cells but in comparison to RA cannot induce neural progenitor cells.
  • Hassan Azhdari Zarmehri, Saead Semnanian *, Yaghoub Fathollahi Pages 188-193
    Introduction
    Orexin-A and B (Hypocretin 1 and 2) are neuropeptides that are mostly expressed in the posterior and lateral hypothalamus (LH). Intracisternal (ICV) and intratechal (IT) injections of orexin-A (hypocretin-1) have been shown to elicit analgesic responses in formalin test. However, the locations of central sites that may mediate these effects have not been clearly elucidated. Orexin-containing fibers are projected to periaqueductal gray matter (PAG), which is involved in pain modulation.
    Methods
    Behavioral study was done on male Sprague Dawley rats (200-300 g) in formalin induced nociceptive behaviour.
    Results
    Intra-PAG microinjection of orexin-A produced a dose-dependent inhibition of formalin-evoked behaviour in interphase and phase 2, but not in phase 1, indicating an antinociceptive role of exogenous orexin-A in the PAG. Analgesic effect of orexin-A was less than and specific to inter- and late phase of formalin test, when compared with that of morphine (5 μg/0.5μl) after intra-PAG administration.
    Conclusion
    The obtained results suggest that orexin-A plays an anti-nociceptive role in PAG, on the interphase and late phase of formalin test in rats. So it is possible that orexin-A might be involved in the mechanisms of inter- and last phases of formalin induced behaviours.
  • Mohammad Amin Edalatmanesh, Ahmad Reza Bahrami *, Morteza Behnam Rasuli, Ali Moghimi, Maryam Moghadam Matin, Fatemeh Naseri Pages 194-200
    Introduction
    As an inherited neurodegenerative disease, Huntington's disease is accompanied with wide neuronal degeneration in neostriatum and neocortex. Progress of the disease causes disabling clinical effects on movements, recognition and physiology of the body, and finally results in death. At this stage of knowledge we are, there is no effective therapeutic strategy for diminishing the motor disorders of Huntington's disease. In recent years, cellular transplantation has been an effective therapeutic method for neurodegenerative disease.
    Material And Methods
    In this paper, the effects of bone marrow derived mesenchymal stem cells were assessed in animal model of Huntington disease. After causing ipsilateral lesion in striatum with Quinolinic acid, bone marrowe derived mesenchymal stem cells which had been isolated and purified from 4-6 weeks old rats, transplanted into damage striatum. The efficiency of cellular transplantation for improvement of motor disorder was assessed by cylinder test and Apomorphin induced rotation tests, during eight weeks after engraftment.
    Results
    Results show significant improvement (p ≤ 0.0001) in motor disorders and striatal atrophy percent. Conclision: According to results of this assay, cell therapy by means of bone marrow derived adult stem cells promises for treatment of neurodegenerative diseases, especially Huntington's disease.
  • Asghar Ghasemi, Hamid Farahani, Saleh Zahedi Asl * Pages 201-208
    Introduction
    Repeated hyperglycemia play an important role in the development of atherosclerosis in diabetic patients. Endothelium is the organ of the first-line defense against atherosclerosis and nitric oxide has a major role in this task. The aim of this study was to determine changes in plasma nitric oxide metabolites concentration during glucose tolerance test in type 2 diabetic rats.
    Methods
    Male neonate Wistar rats divided into control and diabetic groups. Type 2 diabetes was induced by administration of Streptozotocin (100 mg/kg) to neonate rats at day 2. Plasma glucose and nitric oxide concentration were measured at 7, 30, 45, 60, and 75 days. Intravenous glucose tolerance test was done in adults rats and blood samples were collected in 0 and 5, 10, 30, and 60 min after glucose infusion for determining plasma glucose, insulin, and nitric oxide metabolites. Two-way mixed (between-within) ANOVA was used for comparing data.
    Results
    In control group plasma glucose was returned to basal values 60 min after glucose injection while in diabetic rats it was higher than basal levels (P<0.001). After glucose injection, plasma insulin concentration was increased to 4.5 and 1.9 folds in control and diabetic groups respectively. Basal nitric oxide metabolites concentration was higher in diabetic rats (50.4 ± 6.4 vs. 28.8 ± 3.8 mol/l, P<0.05). During glucose tolerance test there was 35 and 62 % fall in plasma nitric oxide concentration in control and diabetic groups respectively. This reduction return to basal values after 30 min in control group while, in diabetic rats it was 17% less than basal levels in 60 min after glucose injection.
    Conclusions
    Decreased nitric oxide production or increased its degradation may be underlying endothelium dysfunction and atherosclerosis in type 2 diabetes.
  • Adak Nasiripourdori, Bijan Ranjbar *, Hossein Naderi-Manesh, Faramarz Mehrnejad, Safie Soofian, Goudarz Sadeghi, Saeed Kolahian Page 209
    Introduction
    The design and structural characterization of mini-proteins with a compact, folded structure provide insight into the complex architecture of proteins today and has long been a challenging issue in structural- functional studies. Alpha neurotoxins from snake venom have a distinct folded structure comprised of a disulphide core and three loops or “fingers”; each of these loops are considered as a separate functional domain. Because of selectivity and specificity of snake alpha neurotoxins, they are ideal candidates for structural-functional studies.
    Method
    With the assumption that each "loop" in the structure of alpha neurotoxin is able to fold as a structurally independent unit and could possibly have functional properties, we have minimized the structure of a long-chain alpha neurotoxin into 18 and 31 amino acid peptides using solid-phase synthesis and cloning methods, respectively. The molecules are structurally studied using circular dichroism spectroscopy and also in vitro using organ bath apparatus and chick biventer cervicis muscle (CBCM).
    Results
    The 18 and 31-mer peptides form predominant beta structures (-turn and -sheet/alpha helix) in aqueous solutions which vary with solvent ionic strength. Data from in vitro and in silico studies indicate that these minimized structures block the twitches in chick biventer cervices muscle with concentrations higher than 0.5 M; and this effect is absolutely dose dependent. On the other hand, the long-chain alpha neurotoxin completely and irreversibly blocks the CBCM even at 50 nanomolar concentration and both effects are post synaptic.
    Conclusion
    These data support the primary assumption that the peptides derived from the second loop of snake alpha neurotoxin can have a distinct folded structure and furthermore, exist as an independent biological unit.
  • Sohrab Hajizadeh *, Batool Erfani, S. Mohammad Faghihi, Zahra Barabadi, Marzeieh Hosseini Page 221
    Beta-2 adrenoceptors in blood vessels are one of the active factors that play a role in regulation of tissue blood flow. in diabetic angiopathy, responsiveness of these receptors is decreased, while that is increased in inflammation. According to these opposite effects, the aim of this study was to investigate the vasodilatory response of knee joint blood vessels to salbutamol (Beta-2 adrenoceptor agonist) in IDDM with combination of acute inflammation. Acute knee joint inflammation was induced by intraarticular injection of kaolin 4% and induction of diabetes was performed by streptozotocine (55 mg/kg). Wistar rats weighting 200-300 gr were used. The animals divided in 5 groups as: the control, saline, diabetic, inflammatory and diabetic- inflammatory. Blood flow of knee joint was measured using Laser Doppler Flowmeter Technique (LDF). Vasodilatation of articular micro vascular was measured in response to topical application of different concentration (10 -11 -10 -1) of salbutamol. Results obtained in this study showed that: 1- Increased knee joint diameter and perimeter due to acute inflammation in diabetic rat knee joint were significantly lesser than that of inflammatory rats. 2- Responsiveness of Beta-2 adrenoceptors were increased in kaolin- induced acute inflammation. 3- In diabetic rats, kaolin- induced acute inflammation could not increase the responsiveness of Beta-2 adrenoceptors. Based on above mentioned results, we conclude that diabetes inhibits the increasing effects of acute inflammation on responsiveness of Beta-2 adrenoceptors.
  • Mehdi Abbasnejad *, Sima Nasri, Habib Nazem, Mehri Bahaaddini Pages 227-237
    Introduction
    Ascorbic acid (AA) acts as an antioxidant in the Central nervous system (CNS) of the mammalians. It is released from the some nerve ending together with neurotransmitters. The results have shown that Ascorbic acid could affect learning as well as memory. In this study, we examined the effect of ICV injection of ascorbic acid on learning and memory by Morris water maze.
    Method
    In the present study, 42 adult male rats weighing 250-300 g were used. then cannula implanted bilaterally in LV (AP=-0.8, LA=±1.5, DV=3.4).After recovery period, the animals were divided into 6 groups including; control group(no injected), 4 groups as experimental groups (received different doses of ascorbic acid 25, 50, 100, 150 mg/kg), 5th group as Sham-operated group (received normal saline as vehicle). Injection period has taken five consecutive days. 30 min after each injection they were trained in Morris Water Maze (MWM). Spatial learning and memory parameters recorded and then were analyzed.
    Results
    These results showed that ICV injection of ascorbic acid decreased learning and spatial memory in rats. Ascorbic acid (100 mg/kg) significantly decreased learning and spatial memory.
    Conclusion
    It can be concluded that ascorbic acid decreased learning and spatial memory, directly or indirectly through interference to the neurotransmitters effects.
  • Mahboobeh Farokhpour, Khadijeh Karbalaie, Mahmood Etebari, Hamid Mirmohamad Sadeghi, Mohammad Hossein Nasr-Esfahani *, Marzieh Nematolahi, Hossein Baharvand Pages 238-244
    Introduction
    Doxorubicin is frequently used for treatment of several types of cancer. Doxorubicin cardiac toxicity has limited the use of this drug. Corticosteroids may prevent doxorubicin induced cardiotoxicity. Therefore the aim of this study was to evaluate mouse embryonic stem cells derived cardiomyocytes as a model to evaluate the effect of Doxorubicin and dexamethasone.
    Methods
    Mouse embryonic stem cells derived cardiomyocytes were treated with different concentration of doxorubicin for 24 hours and the results were compared with control group. In order to exam effect of dexamethasone on cardiotoxicity, mouse embryonic stem cells derived cardiomyocytes were either exposed to 0.1, 1 or 10 µM dexamethasone 24 hours prior exposure to doxorubicin or expose to dexamethasone 24 hours before and during exposure to doxorubicin. Each group were compared with only doxorubicin or dexamethasone treated cells.
    Results
    5µM doxorubicin was selected as the lowest dose that ceased heart beats in more than 50% of Mouse embryonic stem cells derived cardiomyocytes. Results revealed that 10 µM dexamethasone for 24 hours before treatment with doxorubicin has protective effect on doxorubicin induced cardiotoxicity.
    Conclusion
    The overall results obtained in this model are in accordance with previous literature. Thus suggesting that mouse embryonic stem cells derived cardiomyocytes is a suitable model for assessment of cardio toxic effects of drugs.
  • Zohreh Valizadeh *, Ahmad Ali Moazedi, Gholamali Parham Pages 245-253
    Introduction
    Zinc is an essential trace element that plays an important role in synaptic plasticity and modulating the activity of CNS and involve in learning and memory. Synaptic vesicle zinc in the hippocampus area exerting modulatory effects on NMDA glutamate receptor.
    Method
    In this experiment the effects of NMDA agonist and antagonist administration intra hippocampus on passive avoidance learning and memory in adult male rats in presence and absence of Zncl2 by step down task has been investigated. Animal divided into 10 group (n=8).Control group, second group received 0.1µg/rat NMDA in 1µlit saline for 4 days. Sham group received saline in the same volume. Forth group received 1µg/rat MK-801 in 1µlit saline 10min before training for 4 days. Sham group received saline in the same volume. Five remain groups received 30mg/kg/day zncl2 in drinking water for 2 weeks. Sixth groups only received 30mg/kg/day zncl2, but others groups (7, 8, 9, and 10) in addition consumption zncl2 received drug and saline in the same condition to 2,3,4,5 groups.
    Result
    our experiment showed that consumption of 30mg/kg/day zncl2 impair learning and memory in adult male rats (P<0.05), while administration of NMDA improve the impairment effects on zncl2 consumption (P<0.05), but administration of MK-801 increasing the impairment effects of zncl2. Concultion: It seems that zinc impaired passive avoidance learning and memory by effects on subunits of NMDA receptor in hippocampus.