فهرست مطالب

فصلنامه علوم کشاورزی ایران
سال سی و هشتم شماره 1 (بهار 1386)

  • تاریخ انتشار: 1386/02/11
  • تعداد عناوین: 20
|
  • بررسی اثر همگن کردن و پایدار کننده ها بر خواص بافتی و ریزساختاری دسر خامه ای
    صفحه 0
    درپژوهش حاضر، اثر فشار همگن کردن (0، 50 و 150 بار)، موقعیت همگن کردن (پیش یا پس از فرایند گرمایی) و نوع پایدار کننده (کاراگینان، گوار و مخلوط کاراگینان – گوار به تنهایی و در حضور نشاسته) بر شاخص های بافتی (سختی، گرانروی، کشش سطحی و آب اندازی) دسر خامه ای لبنی بررسی شد. در عین حال نتایج بدست آمده از آزمون یادشده با ریزنگارهای الکترونی حاصل از روش SEM مورد مطابقت و توجیه قرار گرفت. بررسی اثر منفرد متغیرها نشان داد که فشار همگن کردن 50 بار پس از گرمادهی بیشترین سختی و تیمارهای همگن نشده و همگن شده با فشار 150 بار پیش از گرمادهی کمترین سختی را نتیجه می دهند. استفاده از فشار همگن کردن 50 و 150 بار پس از گرمادهی به ترتیب بیشترین و کمترین کشش سطحی را موجب شدند. بیشترین مقدار آب اندازی در مورد تیمارهای همگن نشده مشاهده شد، حال آنکه کمترین مقدار آن در درجه نخست به تیمارهای همگن شده پس از گرمادهی و در درجه دوم به تیمارهای همگن شده پیش از گرمادهی مربوط شد. استفاده از کاراگینان به تنهایی بیشترین سختی و آب اندازی و به همراه گوار بیشترین کشش سطحی را نتیجه داد. کاربرد گوار به تنهایی به کمترین سختی، کشش سطحی و آب اندازی انجامید. در حضور نشاسته، اثر تمامی حالات صمغی بر سختی تشدید شد، حال آنکه وجود آن فقط در حضور مخلوط کاراگینان گوار افزایش کشش سطحی و در حضور کاراگینان به تنهایی، کاهش قابل ملاحظه آب اندازی را سبب شد
    کلیدواژگان: دسرخامه ای، همگن کردن، پایدار کننده، بافت، رئولوژی، ریزساختار، SEM
  • صفحه 1
    در این تحقیق منطق فازی به عنوان سیستم تصمیم یار برای درجه بندی سیب های گلدن دلیشز اعمال شد. ویژگی هایی مثل رنگ و اندازه سیب ها از طریق سیستم جمع آوری داده ها که از یک نوار نقاله، یک محفظه نورپردازی، یک webcam و یک رایانه شخصی تشکیل شده بود، اندازه گیری شد. تعداد 250 نمونه سیب انتخاب شدند که به وسیله کارشناس خبره از نظر رنگ و اندازه درجه بندی شدند طوری که پنج درجه مختلف خیلی بد، بد، متوسط، خوب و خیلی خوب برای سیب تولید شد. به منظور ارزیابی سیستم استنتاج فازی(FIS) پیشنهاد شده همان نمونه های سیب های درجه بندی شده به وسیله کارشناس خبره به سیستم تغذیه شدند. برای متغیرهای زبانی ورودی و خروجی سیستم فازی، توابع تعلق مثلثی و ذوزنقه ای به کار گرفته شدند. در مجموع 125 قاعده با عملگر منطقی AND، سیستم استنتاج ممدانی، روش مرکز ماکزیمم ها برای غیر فازی سازی به خدمت گرفته شدند تا یک سیستم خبره مؤثر فازی برای تصمیم گیری در مورد درجه سیب ایجاد گردد. الگوریتم در محیط ویژوال بیسیک نسخه 6 در 1825 سطر برنامه طراحی و پیاده سازی شد. برنامه توسعه داده شده ویژوال بیسیک می تواند به طور خودکار یک تصویر از هر سیب گرفته و مشخصه های RGB رنگ و اندازه آن را استخراج نماید. نرم افزار تمام 125 قاعده را توسط مقایسه ویژگی های سیب با ورودی های مرجع تولید می کند. قواعد تولید شده سپس به نرم افزار Matlab برای بررسی بیشتر دقت الگوریتم منتقل می شود. این آزمایشات به دو روش off-line وon-line اجرا شدند. نتایج درجه بندی به دست آمده از سیستم توسعه داده شده فازی دارای هم خوانی 2/91% و 2/95 % به ترتیب برای on-line و off-line با نتایج به دست آمده از درجه بندی به وسیله کارشناس خبره را نشان داد. این بیانگر یک همبستگی خوب بین نتایج استخراج شده از سیستم فازی و درجه های پیش بینی شده به وسیله کارشناس خبره می باشد. بنابراین براساس این یافته ها، ماشین درجه بند خودکار سیب می تواند طراحی و ساخته شده و به تولید انبوه برسد.
    کلیدواژگان: درجه بندی سیب گلدن دلیشز، الگوریتم فازی، منطق فازی، سیستم
  • صفحه 11
    به منظور بررسی اثر قارچ های میکوریزا آربوسکولار و مقادیر فسفر بر جذب فسفر در نهال چای، نمونه خاکی از ایستگاه تحقیقات چای رضوانشهر انتخاب گردید. خاک ها پس از آماده سازی، با استفاده از دستگاه اتوکلاو در فشار 2/1 اتمسفر به مدت یک ساعت استریل شدند. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی، با دو عامل شامل: قارچ میکوریزای آربوسکولار در چهارسطح بدون قارچ یا شاهد(F0)،(F1) Glomus etunicatum،Glomus intraradices(F2) و(F3) Glomus versiforme و فسفر با سه سطح صفر (P0)، (P1)8 و (P2)35 میلی گرم در کیلوگرم خاک، در سه تکرار اجرا شد. از قلمه های ریشه دارشده کلون 100 ایران، جهت کشت استفاده گردید. در پایان هفته شانزدهم رشد، اندام های هوایی و زمینی گیاه، برداشت شده و جهت تجزیه های شیمیایی آماده سازی شدند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثر اصلی کاربرد فسفر و قارچ میکوریزا آربوسکولار بر مقدار فسفر گیاه معنی دار نیست، اما اثر متقابل آنها در سطح احتمال یک درصد معنی دار است. با مقایسه میانگین ها مشخص شد که گیاه تلقیح شده با قارچ گلوموس ورسی فورم در سطح فسفری صفر بیشترین مقدار فسفر را دارد، به طوری که مقدار فسفر گیاه نسبت به تیمار بدون تلقیح و فسفر(P0F0)، 43/59 درصد افزایش داشته است. به طورکلی قارچ های گلوموس ورسی فورم، گلوموس اتونیکاتوم و گلوموس اینترارادیسز، به ترتیب توانایی بهتری در افزایش مقدار فسفرگیاه نشان دادند.
    کلیدواژگان: میکوریزا آربوسکولار، جذب فسفر، نهال چای
  • صفحه 19
    دانه سویا یکی از منابع مهم در تهیه روغن و مواد پروتئینی می باشد. تولید اقتصادی دانه سویا، نیازمند بذر سالم با قوه نامیه حداکثر می باشد. پوست بذر سویا در مراحل برداشت، بوجاری، حمل و نقل و خشک کردن ترک برمی دارد. با افزایش ترک بذر سویا، قوه نامیه آن کاهش می یابد. بررسی ها نشان داد که اطلاعات در مورد رابطه جوانه زنی بذر ارقام سویا با دما و عمق خشک کن محدود می باشد، بنابراین هدف از این تحقیق بررسی اثر دماهای هوای ورودی 25، 30، 35 و40 درجه سانتیگراد و اعماق 5 و 10 سانتیمتری خشک کن بر درصد ترک خوردگی رقمهای هیل و سحر در طرح آماری فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی می باشد. نتایج نشان داد که با افزایش دمای هوای ورودی از 25 به 40 درجه سانتیگراد میزان ترک خوردگی از 95/12% به 68/43% و با افزایش عمق خشک کن از 5 به 10 سانتی متر درصد ترک خوردگی پوست سویا از 9/27% به 3/24% کاهش می یابد. همچنین رقم سحر نسبت به رقم هیل در برابر ترک خوردگی پوست حساستر است. نتایج همچنین نشان داد که بین درصد ترک خوردگی پوست بذور سویا و درصد جوانه زنی بطور معکوس با ضریب تعیین 95% همبستگی وجود دارد، بنابر این می توان پیشنهاد نمود که بهترین عمق برای هر دو رقم سحر و هیل 10 سانتی متر و بهترین دمای هوای ورودی برای رقم سحر 30 و برای رقم هیل 35 درجه سانتیگراد می باشد.
    کلیدواژگان: بذر سویا، دما، عمق، ترک خوردگی، خشک کن
  • صفحه 27
    در این تحقیق اثر سه عامل رطوبت دانه، رقم و زمان سفید کردن بر شاخص سفید شدگی و درجه خرد برنج مورد بررسی قرار گرفت. سه رقم علی کاظمی، بینام و خزر هر یک در سه سطح رطوبتی 14-5/12، 5/12-11 و 11- 5/9 درصد برپایه تر بررسی شده و زمان سفید کنی در چهار سطح15، 30، 45، و 60 ثانیه مورد آزمایش قرار گرفت. اجرای آزمایشها بصورت کرتهای خرد شده در قالب طرح پایه بلوکهای کامل صورت گرفت. نتایج آزمایشها نشان داد که مدت زمان سفیدکردن در سطوح تعیین شده، تاثیر معنی داری بر خرده برنج ایجاد شده در مرحله سفیدکنی ندارد. ولی افزایش زمان سفیدکنی از 15 ثانیه به 60 ثانیه باعث افزایش شاخص سفید شدگی می شود. میزان خرده برنج ایجاد شده در مرحله سفیدکنی برای هر سه رقم اختلاف معنی داری نشان می داد. بیشترین خرده برنج برای رقم علی کاظمی و کمترین خرده برنج برای رقم خزر حاصل شد. شاخص سفیدشدگی رقم خزر به طور معنی داری بیشتر از دو رقم دیگر می باشد و کمترین میزان خرده برنج برای هر سه رقم در مرحله سفیدکنی در محتوای رطوبتی 11-5/9 درصد مشاهده گردید
    کلیدواژگان: سفید کن برنج، زمان سفید کردن، رطوبت، شاخص سفیدشدگی، خرده برنج، ضایعات
  • صفحه 33
    استفاده مطلوب از فضای تفرجی پارکها وقتی به معنای واقعی شکل می گیرد و کاربران فضا هنگامی می توانند با آرامش به استفاده از زیبایی های تدارک دیده شده در پارکها بپردازند که احساس امنیت در آن فضا داشته باشند. عدم وجود امنیت در پارکها و فضای سبز، به دلیل عدم تدوین یا رعایت نکردن نکات مهم و موثر در مقوله مدیریت، که طراحی هم جزئی مهم در مبحث مدیریت تلقی می شود، می باشد. مشکلات موجود در زمینه مسائل ایمنی به طور عام و ایمنی پارکها به طور خاص، ضرورت اتخاذ خط مشی و راهکارهای ماندگار و بنیادی را الزام آور ساخته است. از طرف دیگر آگاهی از خطرات به شکل عام آن به عنوان الگویی از نظام های هوشمند و گسترش آگاهی ایمنی و تعمیق فرهنگ ایمنی به عنوان عامل کلیدی در پیش برد طرح های اصلاحی مطرح می شود. بر اساس منابع، کلا" سیستم مدیریت ایمنی به دو روش سنتی و سیستماتیک طبقه بندی می شود.جهت پی بردن به نوع نگرش و خواسته های کاربران از ایمنی پارکها، برای رسیدن به اصول تدوین و نوع سیستم ایمنی کارآمد، در تحقیقی از 450 نفر از افراد محیط شهری و کاربران فضاهای سبز، نظر سنجی و با استفاده از روش تحقیق توصیفی پیمایشی به عمل آمد.نتایج حاصله متاسفانه نشانه عدم احساس امنیت در پارکها به علت عدم وجود برنامه های ایمنی و یا عدم اجرای یکپارچه فعالیت های ایمنی در کنار دیگر برنامه های مدیریتی می باشد از طرف کاربران بود که در ادامه برخی راهکارهای پیشنهادی و عملی از طرف کاربران معرفی گردید که جهت تدوین دستورالعمل های اجرایی گزارش می شود. این اشکال در احساس امنیت به علت عدم وجود برنامه های ایمنی و یا عدم اجرای یکپارچه فعالیت های ایمنی در کنار دیگر برنامه های مدیریتی می باشد
    کلیدواژگان: ایمنی، فضای سبز، پارک، طراحی، مدیریت، نظر سنجی
  • صفحه 39
    به منظور یافتن بهترین اثر نسبت عناصر، P، K N بر صفات کمی و کیفی لاله هیبرید داروین رقم اپلدورن تحقیقی در قالب طرح پایه بلوک های کاملآ تصادفی در گروه علوم باغبانی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران انجام گرفت. جهت انجام آزمایش سوخ های سه ساله لاله رقم اپلدورن در گلدانهای با بافت شنی لومی کشت گردید و به روش هیدرو پونیک با محلول های غذایی با سطوح مختلف از عناصر N، P، K تغذیه شدند. تیمار های آزمایشی شامل: 1- محلول شماره یک(شاهد) با N،P،K (meq/l 6/2، 65/1، 6)، 2- محلول شماره دو با N،P،K (meq/l 6/2، 05/4، 6)، 3- محلول شماره سه با N،P،K (meq/l 6/4، 05/ 4، 6)، 4- محلول شماره چهار با N،P،K (meq/ l6/4، 65/ 1، 25/6) بود. در پایان دوره رشد رویشی، صفات وزن تر،رشد عمودی، قطر، تعداد سوخک، درصد ماده خشک، درصد نیتروژن، درصد پروتئین، میزان جذبP وK سوخ ها اندازه گیری شد و نتایج نشان داد سوخ هائی که میزان P و K بیشتری از محلول های غذائی دریافت داشتند رشد رویشی بهتری نشان دادند و اندازه بزرگتری یافتند. این سوخ ها همچنین جذب N،P،K بیشتری داشتند و میزان پروتئین آنها که مربوط به آنزیم های گل دهی در نسل دختری بعدی است بیشتر گردید. در بین محلول های غذایی محلول شماره سه با نسبت عناصر N،P،K(meq/l 6/4، 05/4، 6)، بیشترین تاثیر را بر درشتی و عملکرد محصول سوخ و تعداد سوخک های تولیدی گل لاله داشته استp<1%)).
    کلیدواژگان: پتاسیم، تعداد سوخک، سوخ لاله، فسفر، قطر سوخ
  • صفحه 47
    کاربرد کودهای شیمیایی در کشاورزی به عنوان منابع آلاینده محیط زیست به خصوص آبهای زیرزمینی و منابع خاک شناخته شده اند. درک و شناخت فاکتورهای موثر بر حرکت املاح و آب در پروفیل خاک کمک بزرگی به مدیریت صحیح و کاهش آبشویی نیترات از منطقه ریشه می نماید. در این تحقیق جهت ارزیابی انتقال نیترات از آب نفوذ یافته به خارج از منطقه ریشه نمونه برداری و توسط روش اسپکتوفتومتری اندازه گیری به عمل آمد. نمونه برداری در طول یک دوره فصل کشت (1383) مزرعه ذرت واقع در مرکز آموزشی و تحقیقاتی دانشکده کشاورزی کرج انجام شد. به منظور شبیه سازی حرکت نیترات از دو مدل هیدرولوژیکی و ریاضی، DRAINMOD-N و LEACHN استفاده گردید. این دو مدل با تغییر ضرایب معدنی شدن، نیتریفیکاسیون و دنیتریفیکاسیون در دامنه قابل قبولی برای رسیدن به بهترین انطباق بین داده های پیش بینی شده و مشاهده شده، کالیبره شد. نتایج این تحقیق نشان داد که غلظت نیترات برآورد شده توسط دو مدل در اکثر مواقع با غلظت نیترات اندازه گیری شده در مزرعه انطباق دارند. همچنین در هر دو مدل، میزان رطوبت و روند آن در طی دوره رشد با دقت قابل قبولی پیش بینی گردید. همبستگی بین مقادیر اندازه گیری شده و برآورد شده در سطح یک درصد معنی دار بود. بررسی نتایج و سناریوها نشان داد که هر دو مدل می توانند به عنوان ابزاری جهت مدیریت آلودگی زیست محیطی در مناطق تحت آبیاری بکار روند
    کلیدواژگان: آبهای زیرزمینی، آلودگی محیط زیست، انتقال نیترات، شبیه سازی
  • صفحه 57
    به منظور تعیین ترکیبات شیمیایی و فراسنجه های مختلف تجزیه پذیری ماده خشک، دیواره سلولی و دیواره سلولی بدون همی سلولز برخی از علوفه های مرتعی غالب در استان کردستان آزمایش حاضر انجام شد. آزمایش های مربوط به تجزیه پذیری با روش کیسه های نایلونی و با استفاده از چهار راس گوسفند دارای فیستولای شکمبه ای و قابلیت هضم نمونه ها با روش درون شیشه ای انجام شد. تفاوت معنی دار(05/0P<) بین علوفه های مرتعی از نظر قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی وجود داشت. کمترین میانگین قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی مربوط به فستوکا اوینا و بیشترین میانگین به علوفه جاشیر تعلق داشت. بین علوفه های مرتعی از نظر فراسنجه های تجزیه پذیری ماده خشک، دیواره سلولی و دیواره سلولی بدون همی سلولز تفاوت معنی داری(05/0P<) وجود داشت. بیشترین میانگین تجزیه پذیری مؤثر ماده خشک مربوط به علوفه جاشیر و کما و کمترین میانگین به فستوکا اوینا تعلق داشت. بیشترین و کمترین میانگین تجزیه پذیری مؤثر دیواره سلولی به ترتیب مربوط به دو علوفه جاشیر و هوردئوم بولبازوم بود. بیشترین میانگین تجزیه پذیری مؤثر دیواره سلولی بدون همی سلولز به علوفه فستوکا اوینا و کمترین میانگین به هوردئوم بولبازوم تعلق داشت. نتایج آزمایش حاضر نشان داد که تجزیه پذیری مؤثر ماده خشک، دیواره سلولی و دیواره سلولی بدون همی سلولز گونه های مرتعی مختلف با هم متفاوت است و باید در تنظیم جیره غذایی و مدل های مقدار مصرف خوراک برای نشخوارکنندگان مدنظر قرار گیرد.
    کلیدواژگان: دیواره سلولی، علوفه های مرتعی، تجزیه پذیری
  • صفحه 67
    در این تحقیق به منظور بررسی روند تغییرات تولید شیر گاوهای هلشتاین ایران در طول دوره شیردهی و بررسی عوامل موثر بر صفات منحنی شیردهی، رکوردهای روزآزمون دوره اول شیردهی 36487 گاو، که در بین سال های 1370 تا 1382 توسط مرکز اصلاح نژاد دام کشور جمع آوری شده بود مورد استفاده قرار گرفت. هفت تابع ریاضی مختلف با رکوردهای روز آزمون تولید شیر انفرادی هر گاو برازش داده شدند و بر اساس میانگین ضریب تعیین، تابع گامای ناقص به عنوان بهترین تابع مشخص شد. در مرحله بعد عوامل موثر بر صفات منحنی شیردهی مورد بررسی قرار گرفتند. صفات منحنی شیردهی بررسی شده عبارت بودند از: میزان تولید اولیه، شیب مرحله افزایشی و کاهشی منحنی شیردهی و همچنین صفاتی از قبیل میزان تولید 305 روز شیردهی، تداوم شیردهی، میزان تولید در اوج، و زمان رسیدن تولید به اوج که با استفاده ازپارامترهای تابع گامای ناقص بدست آمدند. اثر عواملی از قبیل گله-سال-فصل زایش، تعداد رکوردهای روز آزمون، روز شیردهی در هنگام اولین و آخرین رکوردگیری و تعداد روز های غیر آبستن بر بیشتر صفات بررسی شده معنی دار بود(P<0.01). تولید شیر 305 روز با تمام صفات بررسی شده به جز شیب مرحله افزایشی منحنی شیردهی به طور مثبت همبسته بود و با میزان تولید در هنگام اوج تولید بیشترین همبستگی(90/0) را دارا بود
    کلیدواژگان: گاوهای هلشتاین ایران، منحنی شیردهی، تابع گاما، رکوردهای روزآزمون
  • صفحه 77
    تعداد 14 قطعه خروس بینا و14 قطعه خروس نابینا (r-c/r-c) نژاد Rhode Island Red (RIR) در این مطالعه استفاده شد تا اثرات جهش ژن rc در گروه نابینا بر خصوصیات سیمن، میزان تستوسترون خون و بافت اسپرماتوژنیک مورد ارزیابی قرار گیرد. خروس ها بطور تصادفی از هر گله بینا و نابینا در سن 12 هفتگی و در شرایط یکسان انتخاب شده و در 2 قفس بطور مجزا غذای معمول و نور کافی D) 8L: 16) دریافت نمودند. سیمن در هفته های 12 تا 18 دوبار در هفته جمع آوری گردید و سپس حجم(SV)، غلظت(SC)، تعداد کل اسپرم ((TSC، درصد تحرک اسپرم (%SM)، درصد اسپرم مرده(%DS) وفعالیت متابولیکی اسپرم (SMA) آنها ارزیابی شدند. جهت تعیین غلظت تستوسترون(TC) خون ازجوجه ها در سنین 12، 16و 18 هفتگی خونگیری به عمل آمد. در پایان دوره ی آزمایش (هفته ی 20) بافت بیضوی از هر پرنده جمع آوری و پس از مراحل بافت شناسی، قطر لوله سمینوفروس (STD)، تعداد اسپرماتید دایره ای (RSN)، درصد اسپرم طویل شده (%ES) و طول لوله سمینو فروس(STL) مورد سنجش قرار گرفت. وزن بدن (BW)، بیضه ها(TW)و تاج (CW) در هفته ی 20 نیز توزین شدند. نتایج بدست آمده افزایش معنی دار SV، TSC و %SM در گروه بینا در مقایسه با گروه نابینا را نشان داد (05/0P<)، در حالیکه %DS بطور معنی داری در گروه نابینا افزایش داشت (05/0P<). میزان SC بین دو گروه تفاوت معنی داری نداشتند اما مقدار آنها در خروس های بینا بیشتر بود. فعالیت متابولیکی اسپرم در ساعت اول اندازه گیری تفاوت معنی داری نشان نداد اما بعد از 24ساعت میزان SMA در گروه بینا بطور معنی داری افزایش نشان داد (05/0P<). به استثنای هفته آخر، سطوحTC بین دو گروه در دوره های مختلف تفاوت معنی داری نشان ندادند اما میزان آنها همواره در گروه بینا بیشتر بودند. در ارزیابی بافت اسپرماتوژنز میزانSTD، RSN،%ESوSTL در گروه بینا بیشتر بود اما اختلاف آنها معنی دار نبود، به استثناء. هم چنین تفاوت معنی داری بین دو گروه برایBW، TW و CW مشاهده نشد اما مقادیر آنها در گروه بینا بیشتر از گروه نابینا بودند. محاسبات آماری خصوصیات سیمن، بافت شناسی، سطوح تستوسترون و سایر فاکتورها، اثرات بالقوه جهش ژن rc درخروس های نابینا را بعلت عدم دریافت نور ثابت می کند
    کلیدواژگان: جهش ژن rc، خصوصیات سیمن، بافت اسپرماتوژنز، هورمون تستوسترون، خروس نابینا
  • صفحه 85
    این تحقیق جهت تعیین روشی مناسبتر برای اندازه گیری هدایت هیدرولیکی اشباع نسبی خاکهای لومی بوسیله پرمامتر گلف، انجام شد. برای این کار مقادیر هدایت هیدرولیکی آنالیزهای گلف با مقادیر اندازه گیری شده به روش چاهک وارونه مقایسه گردید. آزمایشها در مزرعه تحقیقاتی پردیس ابوریحان دانشگاه تهران انجام شد. برطبق این تحقیق مشخص شد که تفاوت معنی داری بین میانگین نتایج روش چاهک وارونه و نتایج روش های دو عمقی، تک عمقی و رگرسیون پایه ای ریچاردز وجود دارد و تنها در صورتی که نتایج بدست آمده از روش های مذکور را در ضریب 3 ضرب کنیم نتایج بدست آمده معادل نتایج روش چاهک وارونه خواهد شد. همچنین در سطح 05/0 تفاوت معنی داری بین میانگین آنالیزهای دوعمقی و رگرسیون پایه ای ریچاردز وجود ندارد و این آنالیزها برای این نوع خاک لومی روش های معادلی هستند. نتایج این تحقیق بیانگر آن است که آنالیز رگرسیون ریچاردز به منظور تعیین هدایت هیدرولیکی بوسیله پرمامتر گلف در خاکهای لوم منطقه مورد مطالعه قابل توصیه بوده و از نظر کاربرد مناسبت بیشتری دارد. همچنین در صورت انتخاب مناسب شماره جذبی خاک ()، روش تک عمقی نیز روش معادلی با روش دو عمقی خواهد بود.
    کلیدواژگان: پرمامترگلف، چاهک وارونه، خاکهای لوم، هدایت هیدرولیکی
  • صفحه 93
    یکی از مهمترین اهداف اصلاحی در هر برنامه بهنژادی افزایش عملکرد دانه می باشد. از آنجایی که ارزش اقتصادی یک گیاه به ارزش صفات مختلف آن بستگی دارد لذا اصلاح کنندگان نباتات برای حداکثر نمودن ارزش اقتصادی یک گیاه همیشه گزینش هایی را بطور همزمان بر روی چندین صفت انجام داده اند. استفاده از شاخصهای گزینشی یکی از مهمترین معیارها برای رسیدن به این هدف می باشد. در این آزمایش تعداد 49 رقم برنج ایرانی و خارجی از موسسه تحقیقات برنج کشور تهیه و در مزرعه تحقیقاتی مرکز آموزش کشاورزی تنکابن در قالب طرح لاتیس مربع با دو تکرار در سال 1380مورد مطالعه قرار گرفتند. تجزیه واریانس داده ها نشان داد که ژنوتیپهای مورد مطالعه از نظر صفات بررسی شده دارای اختلاف معنی داری هستند. بررسی ضرایب همبستگی فنوتیپی و ژنتیکی نشان داد که تعداد پنجه بارور، تعداد کل پنجه و تعداد دانه در خوشه با عملکرد دانه دارای همبستگی مثبت و معنی داری بودند. تجزیه همبستگی ها از طریق روش تجزیه علیت نشان داد که بیشترین اثر مستقیم بر عملکرد دانه بخاطر تعداد پنجه بارور بوده است. علاوه بر آن تعداد دانه در خوشه و وزن 100 دانه نیز اثر مستقیم معنی داری بر عملکرد دانه داشتند. در نهایت با استفاده از 3 صفت انتخابی به همراه عملکرد دانه، شاخصهای گزینشی برآورد شدند و بترتیب ارقام عسگری طارم، آرژانتین و لبانت به عنوان ارقام برتر انتخاب گردیدند. به هر حال تکرار بیشتر آزمایشات مشابه و ارزیابی ارقام دیگر به همراه تعداد بیشتری از صفات برای نیل به نتیجه دقیق تر توصیه می گردد.
    کلیدواژگان: برنج، تجزیه علیت، شاخص های انتخاب، پیشرفت ژنتیکی
  • صفحه 105
    گیاه باریجه(Ferula galbaniflua) از جمله گیاهان بومی ایران است که عصاره حاصل از آن (باریجه) دارای صمغ می باشد. این صمغ می تواند کاربردهای مختلفی در صنایع غذایی، دارویی و بهداشتی-آرایشی داشته باشد. در این بررسی ابتدا صمغ باریجه با استفاده از روش استخراج حلال (مایع-مایع) از بخش رزینی عصاره جدا شد. سپس ترکیب مواد کربو هیدارتی تشکیل دهنده آن شامل: قندهای ساده و اسیدهای اورونیک به توسط دستگاه کروماتوگرافی مایع با بازده بالا (HPLC) و با مقایسه با استانداردها شناسایی و اندازه گیری شد. آنالیز قندهای موجود در صمغ مذکور حضور سه قند گالاکتوز، آرابینوز و اسیدگالاکتورونیک رانشان داد که بیشترین مقدار مربوط به گالاکتوز بود. در مرحله بعد به منظور بهینه سازی شرایط استخراج، تاثیر چهار نوع حلال (متانل، اتانل، پروپانل و بوتانل) بر راندمان استخراج صمغ و نیزدو عامل دما (C?90 و 70، 50) و pH (10و7،4) بر راندمان، خلوص و رنگ نمونه ها مورد ارزیابی قرار گرفت. با توجه به نتایج بدست آمده، دو حلال متانل و اتانل بیشترین راندمان استخراج صمغ را داشتند. در ارتباط با تاثیر شرایط عملیاتی استخراج بر راندمان استحصال صمغ مشاهده شدکه درpH های اسیدی راندمان استخراج بیشتراست. از طرف دیگر افزایش دما نیزباعث افزایش راندمان استخراج گردید. با افزایش دما و pH میزان ورود ناخالصی ها به صمغ افزایش یافت ولی هیچ یک از دو فاکتور مذکور تاثیری بر رنگ نمونه ها نداشت
    کلیدواژگان: باریجه، صمغ گالبانوم، بهینه سازی، استخراج، HPLC
  • صفحه 113
    پیش بینی رطوبت لایه های شلتوک در انتهای مرحله خشک شدن به روش بستر ثابت به منظور کاهش خسارت ناشی از بیش یا کم خشک شدن محصولات کشاورزی حائز اهمیت است. در این تحقیق از روش هوشمند شبکه عصبی مصنوعی برای پیش بینی رطوبت لایه های شلتوک در انتهای مرحله خشک شدن و در محدوده رطوبت های نهایی 10 تا 14% (بر پایه تر) برای خشک کردن به روش بستر ثابت استفاده شده است. آزمایشها با نمونه های شلتوک و در محدوده عمق های 5 تا 30 سانتی متر با میزان رطوبت اولیه 6/19% پایه تر در شرایط کنترل شده محیطی با دمای ورودی C°43 و سرعت هوای m/s1/0 انجام شد. پس از اینکه رطوبت متوسط بستر مواد به مقدار مورد نظر رسید، با نمونه گیری رطوبت هر یک از لایه های بالا، وسط و پایین عمق بستر تعیین گردید. رطوبت لایه های شلتوک به کمک سه پارامتر رطوبت متوسط نهایی شلتوک، عمق لایه و عمق کلی شلتوک در هر آزمایش پیش بینی شد. کاربرد دو روش شبکه عصبی پرسپترون چندلایه و شبکه عصبی تابع پایه شعاعی در حل این مساله نشان داد که با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی می توان رطوبت لایه های شلتوک را با ضریب تعیین 9949/0 با خطای حقیقی 0603/0 پیش بینی کرد.
    کلیدواژگان: خشک کردن، شلتوک، پیش بینی هوشمند، شبکه عصبی مصنوعی، شبکه تابع پایه شعاعی، پرسپترون چندلایه
  • امین جودکی صفحه 135
    در این بررسی که به منظور شناسایی و بیماریزایی عوامل قارچی کرم ساقه خوار نواری برنج1 (SSB) انجام شد. نمونه های آلوده و مرده لارو ساقه خوار از شالیزارهای مختلف استان گیلان جمع آوری شدند. برای جداسازی قارچهای بیماریزا، ابتدا لاروهای مرده و مشکوک به قارچ با الکل اتیلیک 96 درصد و کلراکس 3 درصد به مدت 1 دقیقه و با سه بار آبشویی، ضدعفونی سطحی گردیدند. لاروهای ضدعفونی شده به جهت رشد میسلیوم و اسپوردهی در اطاقک رشد2 نگهداری شدند. پس از تولید میسلیوم (دو روز تا سه روز)و اسپوردهی 5 تا 7 روز روی بدن لاروهای مذکور، تک اسپور و خالص سازی قارچها در محیط های غذایی PDA و SDAY انجام شد. براساس مشخصات، ماکروسکوپی و میکروسکوپی دو گونه Beauveria bassiana (Bals.) Vuill. و Metarhizium anisopliae (Metsch.) Sorok، شناسایی گردیدند. بر اساس این بررسی اسپورهای قارچ B.bassiana، شفاف، کروی تا نیمه کروی و اندازه آنها (3-2×5/3-2) میکرومتر بودند. در قارچ M.anisopliae اسپورها بی رنگ تا کمی رنگی، سیلندری تا تخم مرغی در وسط کمی باریکتر و در دو انتها گرد و اندازه آنها (4-2×9-5/3) میکرومتر بود. بیماریزایی قارچهای سوا شده از کرم ساقه خوار نواری برنج با غوطه ور کردن لاروهای زنده سن پنجم در سوسپانسیونی با تراکم 106×1 کنیدیوم در میلی لیتر به مدت 20-15 ثانیه انجام گردید و سپس به اطاقک رشد انتقال داده شدند. نتایج نشان داد که مرگ و میر لاروها و اسپورزایی روی آفت مذکور بوسیله قارچ B.bassiana به ترتیب 55/75 و 11/71 درصد و با قارچ M.anisopliae 44/67 و 22/62 درصد بود
    کلیدواژگان: کرم ساقه خوار نواری برنج، قارچ های بیماریزا، رشد میسلیومی، اسپوردهی
  • صفحه 145
    تعامل نماتد مولد گره ریشه گونه Meloidogyne javanicaو قارچ بیمارگر Fusarium oxysporum تحت شرایط گلخانه روی دو رقم لوبیا سبز کانتاندر و قرمز ناز، بصورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی، با شش تیمار و چهار تکرار مورد مطالعه قرار گرفت. آزمایش در گلدانهای حاوی 800 گرم خاک استریل و با تعداد 5000 لارو سن دوم نماتد و یک گرم قارچ (میسلیوم خرد شده) به صورت مایه زنی انجام گرفت. تیمارهای به کار رفته شامل شاهد، قارچ به تنهایی، نماتد به تنهایی، قارچ و نماتد همزمان، ابتدا نماتد دو هفته بعد قارچ و ابتدا قارچ دو هفته بعد نماتد بود.تعامل این دو بیمارگر در کاهش رشد گیاه شامل طول ساقه و ریشه و وزن تر و خشک ساقه و ریشه در دو نوع مایه زنی همزمان و تناوبی(ابتدا نماتد، دو هفته بعد قارچ) به صورت افزایشی بوده و خسارت وارده بر گیاه بیشتر از مجموع خسارتی بود که هر یک از این عوامل بیماریزا بطور جداگانه بر گیاه وارد می سازند. از نظر تعداد گره روی ریشه، کمترین تعداد گره متعلق به تیمار ابتدا قارچ دوهفته بعد نماتد و بیشترین تعداد، متعلق به تیمار نماتد به تنهایی بود. کمترین ضریب تکثیر نماتد نیز مربوط به تیمار ابتدا قارچ دو هفته بعد نماتد و بیشترین مربوط به تیمار نماتد به تنهایی بود. کمترین میزان پژمردگی، پس از شاهد متعلق به تیمار نماتد به تنهایی بود و حضور نماتد به همراه قارچ بیمارگر سبب تشدید علائم پژمردگی در گیاه شد و بیشترین علائم پژمردگی در مایه زنی همزمان مشهود بود
    کلیدواژگان: تعامل، نماتد مولد گره ریشه، قارچ عامل پژمردگی، لوبیا
  • سجاد سارالله ذبیحی، امین جودکی صفحه 153
    اولترافیلتراسیون را می توان یک فرایند غشائی با محرکه? فشار 2 تا 15 بار معرفی نمود، که توانایی جداسازی و تغلیظ موادی با وزن مولکولی 1 تا100 کیلو دالتون را بر روی سطح غشایی با ابعاد02/0-001/0 میکرومتر را دارا می باشد. به منظور بررسی خصوصیات باز پس زنی کلیه? ترکیبات شیر توسط غشاء اولترافیلتراسیون، شیر کامل پاستوریزه و غیر هموژن، در دمای 50 درجه? سانتی گراد تحت فشار 5 بار به نحوی که اختلاف فشار در دو سوی فیلترهای از 6/3 بار تجاوز نکند، توسط اولترافیلتراسیون پیوسته APV با 51 فیلتر غشائی از نوع مارپیچی با جنس پلی سولفون ساخت شرکت DDS دانمارک با قابلیت نگهداری ترکیباتی با جرم مولکولی 20 کیلو دالتون تا درجه? تغلیظ 5 اولترافیلتره شد. سپس ترکیبات شیر و پرمیت از نظر ماده?جامد، ازت کل، ازت غیر پروتئینی، پروتئین، چربی، لاکتوز، خاکستر، کلسیم، سدیم و پتاسیم در سطح اطمینان بالای 95 درصد مورد ارزیابی قرار گرفت. ضریب باز پس زنی هر یک از این ترکیبات به ترتیب (695/0 ±67/55)، (89/0 ±94/93)، (39/0 ±85/5)، (24/0 ±63/99)، (100)، (21/0 ±835/0)، (89/2 ±30/31)، (18/1 ±77/59)، (77/0 ±2/9) و (5/0 ±47/11) درصد می باشد. ارزیابی ترکیبات پروتئینی با استفاده از روش الکتروفورز SDS-PAGE با شیب غلظت 10تا 20درصد اکریل آمید نشان می دهد که? -لاکتالبومین به میزان (725/1±68/96)،? - لاکتوگلبولین (46/0±18/99)، میسل کازئین(100) و ترکیبات هیدرولیز شده کازئین (00/1±39/98) درصد توسط سیستم غشایی اولترافیلتراسیون بازپس زده می شود.
    کلیدواژگان: اولترافیلتراسیون، شیر، غشاء، بازپس زنی
  • سید موسی سیادتی صفحه 161
    اثر رژیمهای رطوبتی بر پتاسیم تبادلی در 48 نمونه خاک جمع آوری شده از مناطق مختلف زراعی ایران بررسی شد. پتاسیم تبادلی این خاکها بعد از اعمال صفر، 10 و 20 سیکل خشک و مرطوب شدن، و بعد از 10 و 20 روز اینکوبیشن در رطوبت ظرفیت مزرعه تعیین شد. بعلاوه، تغییرات زمانی پتاسیم تبادلی در رطوبت ثابت ظرفیت مزرعه در پنج خاک با استفاده از استات آمونیم یک مولار و در سه خاک از این پنج خاک با بکار بردن استات سدیم یک مولار به عنوان استخراج کننده پتاسیم مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج، اثر معنی دار(1/0P<) خشک و مرطوب شدن و رژیم رطوبتی ثابت بر پتاسیم تبادلی را نشان داد. میانگین پتاسیم تبادلی بعد از اعمال 10 و 20 سیکل خشک و مرطوب شدن، به ترتیب 5/17 و 2/19 میلی گرم در کیلو گرم افزایش و به دلیل اینکوبیشن خاکها در رطوبت ثابت ظرفیت مزرعه به ترتیب 5/9 و 1/11 میلی گرم در کیلو گرم کاهش یافت. واکنش خاکهای خشک به مرطوب شدن متفاوت بود. در بعضی از خاکهای با سطح پتاسیم تبادلی پایین، پتاسیم تبادلی بلافاصله بعد از مرطوب کردن افزایش یافت، در صورتیکه در دیگر خاکها، پتاسیم تبادلی یا کاهش یافت یا تغییری نکرد. وقتی که از استات سدیم یک مولار بجای استات آمونیم یک مولار استفاده شد، پتاسیم تبادلی با مرطوب کردن خاک ثابت باقی ماند، که نشان می دهد مرطوب شدن روی بخشی از پتاسیم غیر قابل تبادل با یونهای با اندازه هیدراته بزرگ مانند سدیم ولی قابل تبادل با یونهای آمونیوم، اثر می گذارد. این بخش از پتاسیم بطور عمده در مناطق گوه ای شکل سیلیکاتهای لایه ای 2:1 قرار گرفته است. در تمام خاکها، پتاسیم تبادلی با زمان اینکوبیشن در رطوبت ثابت، به صورت نمائی کاهش یافت. این مطالعه همچنین نشان داد که نتایج روش الک و همکاران(1995) برای تعیین پتاسیم تبادلی خاک همبستگی بسیار بالائی (999/0= 2r، 22 خاک) با نتایج روش نادسن و همکاران(1982) دارد
    کلیدواژگان: پتاسیم، پتاسیم تبادلی، خشک و مرطوب شدن، تغییرات پتاسیم تبادلی، تثبیت پتاسیم، آزاد شدن پتاسیم، : پتاسیم، پتاسیم تبادلی، خشک و مرطوب شدن، تغییرات پتاسیم تبادلی، تثبیت پتاسیم، آزاد شدن پتاسیم
  • احمد رضا قاسمی صفحه 173
    تعداد 77 جدایه تک اسپور شده قارچ A. flavus از مغز نمونه های پسته و پس مانده های فرآوری پسته از سراسر استان کرمان جداسازی، و جهش یافتگان نیت (nit) آنها به کمک محیط غذایی زاپک حاوی کلرات جداسازی شدند. از بین جدایه ها، برای 48 جدایه جهش یافته nit بدست آمد و جداسازی جهش یافته برای سایر جدایه ها ممکن نشد. از تلاقی بین جهش یافتگان مختلف هر جدایه برای انتخاب آنها جهت آزمایش تکمیل سازی ژنتیکی، هیچ هتروکاریونی تشکیل نشد. لذا از هر جدایه فقط یک جهش یافته انتخاب شد. تیپ فنوتیپی جهش یافتگان، بر روی محیطهای افتراقی با منابع مختلف ازت مشخص شد. 75% از جهش یافتگان از نوع nit 1، 18% از نوع nit 3 و 7% از نوع nit M بودند. جهش یافتگان جدایه های مختلف برای شناسایی گروه های سازگاری رویشی بر روی محیط زاپک با یکدیگر تلاقی داده شدند و در نتیجه، تعداد 21 جدایه بر اساس تشکیل هتروکاریون در چهار گروه سازگاری رویشی قرار گرفتند و جهش یافتگان 27 جدایه در هیچ موردی هتروکاریون تولید نکردند و در هیچ گروه سازگاری قرار نگرفتند. آزمایش بررسی توانایی تولید اسکلروت برای تمامی جدایه ها انجام شد و تنها 6/16% از جدایه ها اسکلروت تولید کردند. گروه های سازگاری رویشی با تولید اسکلروت و پراکنش جغرافیایی جدایه ها هیچ ارتباط مشخصی نشان ندادند. نتایج نشان داد، که گرچه جدایه های قارچ قادر به تبادل مواد ژنتیکی از طریق پیوندهای هیفی و تشکیل هتروکاریون هستند ولی جمعیت قارچ A. flavus در استان کرمان دارای تنوع کمی است
    کلیدواژگان: Aspergillus flavus، گروه های سازگاری رویشی، تنوع ژنتیکی، پسته، اسکلروت