فهرست مطالب

مجله چشم پزشکی بینا
سال چهاردهم شماره 2 (زمستان 1387)

  • 120 صفحه، بهای روی جلد: 20,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1387/12/10
  • تعداد عناوین: 17
|
  • مقالات پژوهشی
  • دکترمسعود سهیلیان، دکترعلیرضا رمضانی، بیژن بیژن زاده، دکترمسعود صالحی پور، دکترمهدی یاسری، دکترمسیح صدیق رحیم آبادی، دکترمنیرالسادات میرزاده، دکترحمید احمدیه، دکترمحمدحسین دهقان، دکترمحسن آذرمینا، دکترسیامک مرادیان، دکترهما طباطبایی صفحه 99
    هدف
    تعیین تاثیر یک بار تزریق داخل زجاجیه ای بواسیزوماب (اواستین) به تنهایی یا همراه با تریامسینولون و مقایسه آن با فوتوکوآگولیشن لیزری ماکولا (MPC) به عنوان درمان اولیه ادم ماکولای دیابتی (DME).
    روش پژوهش: این کارآزمایی بالینی تصادفی شده سه بازویی، بر روی 103 چشم مبتلا به DME بارز بالینی از 97 بیمار بدون سابقه درمان قبلی، انجام شد. چشم های مورد مطالعه به صورت تصادفی به 3 گروه تقسیم شدند: گروه تزریق داخل زجاجیه ای بواسیزوماب (IVB) شامل 37 چشم، گروه تزریق داخل زجاجیه ای بواسیزوماب و تریامسینولون (IVB/IVT) شامل 33 چشم و گروه MPC شامل 33 چشم. پیامد اصلی مورد سنجش، بهترین دید اصلاح شده (BCVA) بود. نتایج تحلیل میان دوره ای مطالعه در این جا ارایه می شوند.
    یافته ها
    میانگین تغییرات BCVA براساس لوگمار در هفته 12 در سه گروه IVB، IVB/IVT و MPC به ترتیب به قرار زیر بود: 23/022/0-، 31/013/0- و 31/008/0+. آنالیز رگرشنی GEE (generalized estimating equation) نشان داد که بهبود بینایی در گروه IVB در هر دو مقطع 6 (001/0P<) و 12 (024/0P=) هفته معنی دار بود؛ در حالی که بهبود بینایی در گروه IVB/IVT تنها در هفته ششم از نظر آماری معنی دار بود (001/0P<). ضخامت مرکزی ماکولا در گروه های IVB و IVB/IVT، تنها در هفته ششم کاهش قابل توجهی را نشان داد (001/0P<).
    نتیجه گیری
    در مقطع سه ماهه، بهبود بینایی در بیماران دچار DME، در صورت استفاده از تزریق داخل زجاجیه ای بواسیزوماب بیش تر از درمان با فوتوکوآگولیشن لیزری است به علاوه، به نظر می رسد که اضافه کردن تریامسینولون به IVB، با فایده بیش تری همراه نیست.
  • دکترمسعود ناصری پور، خلیل قاسمی فلاورجانی، کامبیز میرفلاح، سید رضاباقری صفحه 109
    هدف
    گزارش نتایج فوتوداینامیک تراپی (PDT) در درمان تومورهای وازوپرولیفراتیو و همانژیومای مویرگی شبکیه.
    روش پژوهش: این مطالعه گذشته نگر بر روی 6 تومور وازوپرولیفراتیو در 5 چشم و 3 همانژیومای مویرگی شبکیه در 3 چشم که تحت PDT با ورتپورفین (Verteporfin)قرار گرفته بودند؛ انجام شد. بهترین دید اصلاح شده (BCVA) و ابعاد تومور قبل و سپس 1، 3 و 6 ماه پس از درمان و پس از آن بر اساس شرایط چشم مورد مطالعه، در زمان های خاص بررسی شدند.
    یافته ها
    به طور میانگین 33/1 جلسه (1 تا 2 جلسه) فوتوداینامیک تراپی برای هر تومور انجام شد. میانگین مدت پی گیری پس از درمان 9/3±1/7 ماه بود. کاهش ارتفاع تومورهای وازوپرولیفراتیو و همانژیوماهای مویرگی درمان شده، بعد از درمان (73/0±73/1 میلی متر) نسبت به قبل از درمان (83/0±53/3 میلی متر)، در مجموع معنی دار بود (001/0P<). تفاوت BCVA قبل (06/1±70/1 لوگمار) و بعد (8/0±88/0 لوگمار) از درمان نیز بدون در نظر گرفتن نوع تومور، معنی دار بود (017/0P=). در تحلیل زیرگروه مبتلایان به تومورهای وازوپرولیفراتیو، بهبود میانگین BCVA (04/0P=) و میانگین ارتفاع تومور (04/0P=) بعد از درمان معنی دار بود. در مبتلایان به همانژیوماهای مویرگی شبکیه، میانگین BCVA بعد از درمان تفاوت معنی داری با BCVA قبل از درمان نداشت (4/0(P= ولی میانگین ارتفاع تومور بعد از درمان کاهش معنی داری داشت (024/0P=). حدت بینایی همه بیماران یا بهبود یافت یا در همان حد قبل از عمل ثابت ماند. در همه موارد، تومور پس رفت کرد. در آخرین معاینه، مایع زیرشبکیه در همه بیماران (به جز یک مورد با ویتریورتینوپاتی پرولیفراتیو قبل از درمان) جذب شده بود.
    نتیجه گیری
    PDT با ورتپورفین، درمان موثری در همانژیوماهای مویرگی و تومورهای وازوپرولیفراتیو شبکیه می باشد.
  • غلامحسین یعقوبی، خداداد مرادیان، محمدعلی یعقوبی، بهروز حیدری صفحه 116
    هدف
    ارزیابی تاثیر و عوارض ترموتراپی ترنس پوپیلاری (TTT) در بیماران مبتلا به استحاله اگزوداتیو وابسته به سن ماکولا.
    روش پژوهش: این مطالعه بر روی 20 چشم از 17 بیمار انجام شد. تشخیص بیماری براساس معاینه ته چشم و آنژیوگرافی صورت گرفت. TTT، با استفاده از لیزر دیود با طول موج 810 نانومتر، وسعت پرتو 5/2 تا 4 میلی متر و طول مدت 60 ثانیه با قدرت 300 تا 600 میلی وات انجام شد. بیماران یک هفته، 6 هفته، یک ماه، 3 ماه و 6 ماه پس از PTT و سپس سالانه بر حسب نیاز، معاینه شدند. بیمارانی که پس از 6 هفته علایم بالینی به همراه نشت در آنژیوگرافی داشتند؛ جهت ادامه درمان با سایر روش های درمانی به مراکز دیگر ارجاع می شدند.
    یافته ها
    بیماران شامل 10 مرد و 7 زن با میانگین سنی 8/9±7/70 سال (84-50 سال) بودند. بهترین دید اصلاح شده (BCVA) قبل از درمان بین 50/20 تا 1300/20 بود. بعد از TTT، پس رفت نشت چه از نظر بالینی و چه از نظر آنژیوگرافی به همراه بهبود یا ثابت ماندن BCVA، از نظر آماری معنی دار نبود (14/0=P). در 2 بیمار خون ریزی زجاجیه، در 2 بیمار خون ریزی زیرشبکیه در اطراف عصب بینایی و در یک بیمار اینفارکت ماکولا دیده شد. در آخرین پی گیری، 7 چشم (35 درصد) دچار اسکار فیبروتیک زیرشبکیه ای و 11 چشم (55 درصد) دچار آتروفی کوریورتینال شدند. در BCVA مبتلایان به اسکار و آتروفی، تفاوت معنی داری دیده نشد (91/0P=). افرادی دارای BCVA اولیه 60/20 یا بهتر، BCVA نهایی کم تری داشتند (03/0=P).
    نتیجه گیری
    تعیین مرز بی خطر قدرت لیزر در این مطالعه میسر نشد. حدت بینایی بیماران پس از TTT نسبت به قبل از آن، یا ثابت مانده و یا کم تر شده بود. اگرچه پرتو لیزر توان انسداد عروق جدید مشیمیه را دارد ولی به نظر نمی آید که تاثیری در جلوگیری از پیدایش اسکار زیرشبکیه ای یا آتروفی کوریورتینال داشته باشد.
  • خلیل قاسمی فلاورجانی، مهرنوش مهربانی، لیلا غیاثیان، مصطفی سلطان سنجری، بابک زمانی، محمدرضا اولادی، مهدی مدرس زاده صفحه 121
    هدف
    مقایسه ضخامت دیواره کاروتید سمت درگیر در بیماران مبتلا به ایسکمی حاد غیر آرتریتی قدامی عصب بینایی (NAION) یک طرفه با سمت غیرمبتلا.
    روش پژوهش: در این مطالعه آینده نگر، 17 بیمار مبتلا به NAION یک طرفه که کم تر از 8 هفته از شروع بیماری آن ها گذشته بود؛ مورد بررسی قرار گرفتند. به وسیله اولتراسونوگرافی (B-mode)، ضخامت اینتیما- مدیای (IMT) سرخرگ های کاروتید مشترک و داخلی دوطرف اندازه گیری شد. اندازه گیری های سمت مبتلا با سمت غیردرگیر مقایسه شد.
    یافته ها
    مطالعه بر روی 10 مرد و 7 زن با متوسط سنی 8/10±6/59 سال (74-45 سال) انجام شد. هیچ کدام از بیماران دارای سابقه مشکلات قلبی- عروقی یا مغزی- عروقی نبودند. میانگین فاصله بین شروع NAION و اندازه گیری ها 2/13±7/27 روز (45-10 روز) بود. میانگین IMT در هر دو سرخرگ کاروتید مشترک و داخلی، در سمت مبتلا (به ترتیب 14/0±19/1 و 29/0±41/1 میلی متر) در مقایسه با سمت غیرمبتلا (به ترتیب 11/0±92/0 و 2/0±83/0 میلی متر)، به طور بارز افزایش یافته بود (001/0P<).
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد NAION با افزایش ضخامت دیواره کاروتید سمت خود همراهی داشته باشد. در بیماران مبتلا به NAION، غربالگری کاروتید با سونوگرافی ممکن است در یافتن بیماری عروق کاروتید مفید باشد.
  • عباس باقری، بابک باب شریف، محمد ابریشمی، حسین سالور صفحه 125
    هدف
    تعیین نتایج درمان های غیرجراحی و جراحی در فلج عصب ششم در بیمارانی که طی 10 سال به مرکز لبافی نژاد مراجعه نموده اند.
    روش پژوهش: این بررسی گذشته نگر بر روی پرونده 33 بیمار (35 چشم) انجام شد که به دلیل فلج عصب ششم بین سال های 1375 تا 1385 تحت درمان با تزریق بوتولینوم یا جراحی قرار گرفته بودند.
    یافته ها
    بیماران به 3 گروه تقسیم شدند: در یک گروه، جراحی ماهیچه ها بدون جابه جایی انجام شد. در گروه دیگر جراحی ماهیچه ها همراه با جابه جایی انجام شد. در گروه سوم فقط تزریق سم بوتولینوم صورت گرفته بود. در گروه جراحی بدون جابه جایی، انحراف از 8/16±3/50 پریزم دیوپتر به 8/9±0/6 پریزم دیوپتر در جراحی اول و به 0/5±5/2 پریزم دیوپتر در جراحی دوم کاهش یافت. در گروه جراحی با جابه جایی، انحراف از 3/24±9/56 پریزم دیوپتر به 0/16±5/5 پریزم دیوپتر در جراحی اول و تقریبا به صفر در جراحی دوم کاهش یافت. در گروه بوتولینوم، پس از 6 ماه، انحراف از 5/10±3/44 پریزم دیوپتر به 0/20±0/15پریزم دیوپتر کاهش یافت. گردش سر و محدودیت حرکتی نیز در هر 3 گروه به طور معنی داری کاهش یافت. فراوانی نیاز به عمل مجدد در کل حدود 21 درصد بود.
    نتیجه گیری
    درمان های مختلف در فلج عصب ششم در مرکز ما مانند مراکز دیگر، روش های موثری بوده اند و توانسته اند گردش سر، انحراف چشم و محدودیت حرکتی را بهبود بخشند. فراوانی نیاز به عمل مجدد در صورت انتخاب درست بیمار، اندک خواهد بود.
  • جواد هرویان، منیره محجوب، مهدی خباز خوب، هادی استادی مقدم، علی خلفی، عباسعلی یکتا صفحه 130
    هدف
    تعیین اثر بستن چشم سالم بر حدت بینایی، حساسیت کنتراست و دید عمق در کودکان دبستانی مبتلا به تنبلی چشم.
    روش پژوهش: کودکان مبتلا به تنبلی چشم از مدارس ابتدایی ناحیه 2 شهر مشهد، به وسیله برنامه غربالگری تنبلی چشم شناسایی شدند و جهت درمان، به درمانگاه بینایی سنجی دانشگاه علوم پزشکی مشهد دعوت شدند. پس از آگاهی والدین از روند درمان و اخذ رضایت نامه، معاینات چشم پزشکی شامل حدت بینایی، بررسی سگمان قدامی و خلفی چشم با استفاده از اسلیت لمپ و افتالوسکوپ، اندازه گیری عیب انکساری و رفرکشن سابجکتیو انجام شدند. سپس بهترین دید اصلاح شده (BCVA) با استفاده از تابلوی اسنلن E، حساسیت کنتراست با چارت کمبریج و دید عمق با استفاده از آزمون تیتموس اندازه گیری شد. درمان، عبارت از بستن چشم سالم بود. همه سنجش های فوق، 2 هفته، یک ماه و 2 ماه بعد از اولین معاینه، دوباره تکرار شدند.
    یافته ها
    از میان 1947 کودک بررسی شده، 289 نفر (8/14 درصد) دچار تنبلی چشم بودند که از این میان، 62 نفر به عنوان نمونه نهایی مطالعه شدند. قبل از درمان، 8/25 درصد کودکان BCVA کم تر از 10/3 در چشم مبتلا داشتند که پس از گذشت 2 ماه از درمان، حداقل دید افراد تحت مطالعه به 10/3 رسید. میانگین BCVA چشم های مبتلا قبل از مداخله 26/0±53/0 (لوگمار) بود که 2 ماه پس از درمان به 23/0±24/0 لوگمار رسید (001/0
    نتیجه گیری
    حساسیت کنتراست دستگاه بینایی نسبت به تغییرات عملکرد بینایی، حساس تر از حدت بینایی است و با بستن چشم سالم در درمان تنبلی چشم، تغییرات حساسیت کنتراست محسوس تر از حدت بینایی است. بنابراین برای ارزیابی تغییرات عملکرد بینایی که با اندازه گیری حدت بینایی قابل تشخیص نیستند؛ آزمایش حساسیت کنتراست این تغییرات را نشان خواهد.
  • دکترشهریار اربابی، دکتررباب محترم، دکترمهدی نیلی احمدآبادی، دکترمهرداد شروقی، دکترعلیرضا ابراهیمی سلطانی، دکترمهرداد گودرزی، دکترحمید زاهدی، دکترشهیندخت علیزاده شائق، دکترمحمدعلی ناظمی، دکترخسرو افخم، دکترحسین صدالسادات صفحه 135
    هدف
    مقایسه استفاده از بی حسی موضعی و بی هوشی عمومی در جراحی های زجاجیه و شبکیه از نظر میزان رضایت بیماران.
    روش پژوهش: این مجموعه موارد مداخله ای شامل 928 بیمار بود که طی 6 ماه در بیمارستان فارابی تحت اعمال جراحی شبکیه قرار می گرفتند. اطلاعات مورد بررسی شامل مشخصات بیمار، علت و نوع عمل جراحی، وجود و نوع بیماری زمینه ای و همراه، سابقه جراحی قبلی و نوع بی هوشی یا بی حسی در آن، روش بی هوشی یا بی حسی و میزان داروهایی که در عمل حاضر مورد تجویز قرار گرفته اند، درد و بی حرکتی حین عمل و تحمل شرایط عمل، تجویز داروهای آرام بخش و مقدار آن ها، تحمل تا پایان عمل، شدت درد در ساعات 1، 6، 12 و 24 بعد از عمل، وجود یا عدم عوارض بی هوشی در 24 ساعت اول بعد از عمل با تاکید بر وجود و شدت تهوع و استفراغ و در نهایت میزان رضایت بیمار و جراح از شرایط حین عمل بودند. انتخاب نوع بی هوشی براساس سن بیمار، وجود بیماری همراه و نظر جراح بود.
    یافته ها
    از 928 بیمار مورد مطالعه، عمل جراحی در 343 مورد با بی حسی موضعی و در 585 مورد با بی هوشی عمومی انجام شد. میانگین سنی در بیماران گروه بی حسی موضعی 3/7±8/68 سال (78-51 سال) و در گروه بی هوشی عمومی 5/6±9/55 سال (70-43 سال) بود (041/0 P=). گروه بی حسی موضعی، از نمره متوسط ASA (American Society of Anesthetics) بالاتری برخوردار بودند ولی از نظر شرایط حین عمل، بی دردی و بی حرکتی بیمار و رضایتمندی جراحان، گروه بی حسی موضعی با گروه بی هوشی عمومی قابل مقایسه بود؛ به طوری که در گروه بی حسی موضعی، 4/96 درصد بیماران شرایط مناسبی داشتند و در 8/98 درصد موارد، شرایط عمل خوب تا عالی بود. میزان درد بعد از عمل در گروه بی حسی موضعی به طور قابل توجهی کم بود؛ ضمن آن که بروز عوارض ناشی از بی هوشی در گروه بی حسی موضعی دیده نشد.
    نتیجه گیری
    بی حسی موضعی برای جراحی های زجاجیه و شبکیه، جایگزین مناسبی برای بی هوشی عمومی است و در بیمارانی که مبتلا به مشکلات زمینه ای هستند؛ می تواند به عنوان روش انتخابی اول مطرح باشد.
  • محمد پاکروان، شاهین یزدانی، کاملیا شهابی، فیروز میربابایی، مهدی یاصری صفحه 140
    هدف
    مقایسه نتایج و عوارض کارگذاری ایمپلنت دریچه احمد در موقعیت های فوقانی و تحتانی.
    روش پژوهش: این مطالعه به روش کوهورت موازی، بر روی 106 چشم از 106 بیمار مبتلا به گلوکوم مقاوم انجام شد که به طور متولی تحت جراحی کارگذاری ایمپلنت دریچه احمد در موقعیت فوقانی یا تحتانی قرار گرفتند. پیامدهای اصلی مورد سنجش شامل فشار داخل چشمی (IOP) و عوارض بودند. سایر پیامدهای مورد بررسی شامل بهترین دید اصلاح شده (BCVA) نهایی، تعداد داروهای مصرفی و میزان موفقیت (حداقل 30 درصد کاهش IOP و IOP بین 22-5 میلی متر جیوه با یا بدون داروی ضد گلوکومی) بودند. معیارهای شکست درمان شامل خارج کردن ایمپلنت، جراحی گلوکوم بعدی، تایزیس (phthisis bulbi) و از دست دادن دید درک نور بودند.
    یافته ها
    ایمپلنت دریچه احمد در 58 چشم در موقعیت های فوقانی و در 48 چشم در موقعیت های تحتانی کار گذاشته شد. شاخص های پایه در هر دو گروه مشابه بودند؛ به جز IOP قبل از عمل که در گروه فوقانی بیش تر بود (01/0P=). میانگین مدت پی گیری در گروه فوقانی 5/8±6/10 ماه و در گروه تحتانی 8/6±6/10 ماه بود (477/0P=). میانگین BCVA دو گروه در تمام معاینات بعد از عمل مشابه بود. بعد از یک سال، کاهش معنی دار (001/0P<) و مشابه (725/0P=) در IOP در هر دو گروه به دست آمد (2/27±0/47 درصد در گروه فوقانی و 5/24±0/43 درصد در گروه تحتانی). متوسط تعداد داروهای ضدگلوکومی در پایان سال اول در گروه فوقانی 2/1±3/1 و در گروه تحتانی 8/0±9/1 بود (256/0P=). میزان موفقیت بین گروه ها یکسان بود: 27 چشم (8/81 درصد) در گروه فوقانی در برابر 20 چشم (2/95 درصد) در گروه تحتانی (227/0P=). میزان بروز عوارض (مانند اکسپوژر ایمپلنت که نیاز به خارج کردن داشته باشد، نمای ظاهری نامناسب و اندوفتالمیت)، به طور کلی در گروه تحتانی بیش تر بود (25 درصد در مقابل 2/5 درصد، 004/0P=).
    نتیجه گیری
    تاثیر کارگذاری ایمپلنت دریچه احمد در موقعیت فوقانی و تحتانی، از نظر کاهش IOP، کاهش تعداد داروهای گلوکومی و حفظ دید، مشابه است ولی میزان عوارض در موقعیت های تحتانی بیش تر است. بنابراین بهتر است در صورت فقدان منعی برای کارگذاری ایمپلنت دریچه احمد در کوآدران های فوقانی، از کارگذاری آن در کوآدران های تحتانی اجتناب گردد.
  • زهرا ربانی خواه، محمدعلی جوادی، عبدالحمید عقدایی، مهدی یاسری، فاطمه یحیی پور، مرضیه کتیبه صفحه 150
    هدف
    این مطالعه با هدف بررسی همراهی هیدروپس ناشی از قوز قرنیه و پرولاپس دریچه میترال (MVP) صورت پذیرفت.
    مواد و روش ها
    ساختار این تحقیق مورد- شاهدی است؛ گروه مورد بیماران مبتلا به هیدروپس حاد ناشی از قوز قرنیه بودند که طی سال 86-1385 به بیمارستان لبافی نژاد و یک مطب خصوصی مراجعه کردند. گروه شاهد افراد هم سان از نظر سن و جنس بوده که به همان بیمارستان مراجعه داشتند و مبتلا به بیماری چشمی نبودند. معیار خروج از مطالعه در هر دو گروه شامل سابقه ضربه به چشم، کدورت یا بیماری های دژنراتیو قرنیه، تب روماتیسمی، سندرم مارفان، آرتریت روماتویید و لوپوس بود. با توجه به تعداد کم افراد در گروه مورد، جهت افزایش توان مطالعه تعداد نمونه در گروه شاهد چهار برابر گروه مورد انتخاب شد. برای همه شرکت کنندگان در مطالعه معاینه قلبی، اکوکاردیوگرافی دو بعدی M-mode و اکوی داپلر رنگی انجام شد. بیماران مبتلا به MVP، براساس معیارهای اصلی پرلوف (Perloff) مشخص شدند و نسبت آن ها در دو گروه با استفاده از آزمون های دقیق فیشر و رگرسیون لجستیک مورد مقایسه قرار گرفت.
    یافته ها
    160 نفر (32 فرد مبتلا به هیدروپس و 128 فرد شاهد) با میانگین سنی 2/13±0/31 سال در این مطالعه وارد شدند. فراوانی MVP در گروه مورد 6/65 درصد و در گروه شاهد 9 درصد بود (001/0>P) و افراد مبتلا به هیدروپس 7/26 بار (حدود اطمینان 95 درصد: 2/75 -5/9) شانس بیش تری از نظر ابتلا به MVP نسبت به گروه شاهد داشتند. بررسی بیماران به تفکیک جنس و گروه سنی نیز بیانگر همراهی بیش تر دو بیماری در گروه مورد نسبت به گروه شاهد بود.
    نتیجه گیری
    نتایج به دست آمده از این مطالعه موید همراهی بالای هیدروپس ناشی از قوز قرنیه و MVP می باشد. بنابراین توصیه می شود در این افراد، بررسی های قلبی- عروقی به منظور ارزیابی وضعیت دریچه میترال صورت پذیرد تا در موارد ضروری، پیش گیری از آندوکاردیت به عمل آید.
  • محمدعلی جوادی، سیامک زارعی قنواتی، مژگان رضایی کنویی، حسین جمالی، فیروز مهربابایی قفقازی، محمدرضا شجاع، منیژه مهدوی، نیما نقشگر، امیر فرامرزی صفحه 155
    هدف
    گزارش سه مورد عفونت نوکاردیایی قرینه بعد از کراتکتومی فوتورفرکتیو (PRK) و توصیف بالینی، میکروبیولوژی، هیستوپاتولوژی و اسکن کانفوکال از این عفونت نادر.
    گزارش طغیان: در 4 چشم از 3 بیمار (2 زن و یک مرد) که تحت جراحی PRK در یک مرکز و توسط یک جراح قرار گرفته بودند؛ عفونت نوکاردیایی قرنیه رخ داد. میانگین سنی بیماران 25 سال و متوسط زمان تظاهر عفونت 29 روز بعد از عمل جراحی بود. در همه موارد، ارزیابی میکروبیولوژی، هیستوپاتولوژی و اسکن کانفوکال انجام شد. دو چشم از دو بیمار اول نیاز به کراتکتومی لایه ای برای کاهش حجم قرینه درگیر (debuking) و به دست آوردن نمونه برای بررسی میکروبیولوژی و هیستوپاتولوژی پیدا کردند. ارزیابی میکروسکوپ نوری و کشت، عفونت نوکاردیایی را در همه بیماران اثبات کرد. اسکن کانفوکال نیز ساختمان های باریک و هایپررفلکتیو را در استرومای قرنیه نشان داد. همه موارد به قطره آمیکاسین موضعی پاسخ دادند و پس از درمان، در هیچ موردی عود مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    نوکاردیا یکی از علل عفونت قرنیه بعد از PRK است. ظن بالینی و یافته های میکروبیولوژیک، هیستوپاتولوژیک و اسکن کانفوکال، در تشخیص به موقع کمک کننده هستند. عدم توجه به رعایت شرایط استریل هنگام جراحی، از علل احتمالی عفونت قرنیه در موارد گزارش شده بوده است.
  • کبری نصرالهی، اکرم ریسمانچیان، مرجان مسجدی، سید محمد قریشی، مهدی توکلی صفحه 162
    هدف
    تعیین اثر کراتکتومی فوتورفرکتیو (PRK) با میتومایسین-(MMC) C بر نزدیک بینی و آستیگماتیسم پس از پیوند نفوذی قرنیه (PKP).
    روش پژوهش: در این مطالعه 38 چشم از 32 بیمار با سابقه PKP جهت درمان قوز قرنیه یا کدورت قرنیه، به منظور اصلاح نزدیک بینی و آستیگماتیسم، تحت عمل PRK با MMC قرار گرفتند.
    یافته ها
    میانگین معادل کروی و آستیگماتیسم قبل از عمل، به ترتیب 7/4±2/5- و 3±4/2- دیوپتر بود که 3 ماه پس از عمل، به ترتیب به 1/3±1/3- و 8/2±2/1- دیوپتر رسیدند. قرنیه در 3/55 درصد موارد شفاف، در 1/21 درصد موارد دچار مات شدگی جزیی (trace haze)، در 8/15 درصد موارد دچار مات شدگی متوسط و در 9/7 درصد موارد دچار مات شدگی شدید بود.
    نتیجه گیری
    PRKبا MMC، یک روش مطمئن و موثر جهت درمان نزدیک بینی و آستیگماتیسم پس از PKP می باشد و عارضه مهم آن مات شدگی قرنیه است.
  • گزارش موارد بیماری
  • محمد ابریشمی، مریم آل طه، عباس باقری، حسین سالور، هیوا پارسافر صفحه 165
    هدف
    معرفی یک بیمار با ابتلای ایزوله پلک به سودوتومور التهابی.
    معرفی بیمار: مرد 40 ساله ای با شکایت از تورم و قرمزی 4 ماهه پلک فوقانی چشم راست مراجعه کرده بود. وی قبل از مراجعه به مرکز ما، تحت درمان های متعدد با آنتی بیوتیک موضعی و سیستمیک قرار گرفته بود که بهبودی حاصل نشده بود. از ضایعه پلکی نمونه برداری شد و با تشخیص پاتولوژی سودوتومور التهابی پلک، تحت درمان با پردنیزولون خوراکی قرار گرفت. طی 6 ماه، ضایعه کاملا ناپدید شد.
    نتیجه گیری
    درگیری ایزوله پلک در بیماری سودوتومور التهابی، پدیده نسبتا ناشایعی است که باید در توده های پلکی، به عنوان تشخیص افتراقی مد نظر قرار گیرد.
  • دکترعباس باقری، محمد ابریشمی، حسین سالور، محمدرضا فلاحی، کاملیا شهابی، مژگان رضایی کنوی، نیما نقشگر صفحه 170
    هدف
    معرفی دو مورد کیست هیداتیک و آلوئولار اربیت و مقایسه بالینی، رادیولوژیک، پاتولوژیک و نتایج درمانی آن ها.
    معرفی بیماران: دو بیمار نوجوان ساکن مناطق روستایی و دامداری، با بیرون زدگی پیش رونده چشم مراجعه نمودند و در تصویربرداری، کیست داخل حدقه مشاهده شد که با ظن بالینی کیست هیداتیک و آلوئولار جراحی شدند. بررسی پاتولوژی تشخیص های فوق را تایید کرد.
    نتیجه گیری
    یافته های بالینی و نمای تصویربرداری قبل از عمل می-توانند به تشخیص بیماران فوق کمک کنند دانستن ماهیت بیماری قبل از جراحی در جلوگیری از عوارض بسیار ارزشمند است. کیست آلوئولار بسیار مهاجم تر از کیست هیداتیک است و درمان آن مشکل تر است.
  • سیامک مرادیان، محمدرضا پرچگانی صفحه 177
    هدف
    معرفی یک مورد توکسوکاریازیس چشمی در یک مرد جوان از منطقه شمالی ایران.
    معرفی بیمار: مرد 20 ساله ای با شکایت از کاهش دید و قرمزی چشم چپ که از 10 روز قبل شروع شده بود؛ به درمانگاه چشم بیمارستان لبافی نژاد مراجعه کرد. سابقه مشکلات مشابه را 2 سال قبل هم ذکر می کرد که بدون هیچ درمانی، بهبود نسبی پیدا کرده بود. در معاینه، چشم راست نرمال و دید چشم چپ در حد شمارش انگشتان از 2 متری بود و مارکوس گان منفی بود. در معاینه چشم چپ، واکنش یاخته ای خفیفی در اتاق قدامی به همراه واکنش یاخته ای نسبتا شدید در زجاجیه قدامی (4-3+) دیده می شد و در فوندوسکوپی، ارگانیزیشن زجاجیه خلفی به همراه یک نوار فیبروز روی شبکیه ای و یک گرانولوم التهابی در ناحیه سوپرونازال شبکیه مشاهده می گردید. آزمایش های سرولوژیک به عمل آمده برای توکسوکاریازیس، با عیار بالا مثبت بودند.
    نتیجه گیری
    توکسوکاریازیس چشمی از علل نادر ولی شدید یووییت بینابینی به همراه کاهش دید یک طرفه در افراد جوان سالم می باشد که باید از سایر علل یووییت های بینابینی، به ویژه از پارس پلانیت افتراق داده شود.
  • محمد زارع، مژگان رضایی کنوی، نیما نقش گر صفحه 181
    هدف
    گزارش ویژگی های بالینی و هیستوپاتولوژیک یک مورد هیستیوسایتومای فیبروز آتیپیک عودکننده در لیمبوس و بروز نئوپلازی سنگ فرشی داخل اپی تلیومی به دنبال آن.
    معرفی بیمار: خانم 25 ساله ای با یک ضایعه ژلاتینی عروقی در ناحیه لیمبوس نازال چشم چپ مراجعه نمود. تشخیص هیستوپاتولوژیک اولیه در یک آزمایشگاه آسیب شناسی، ملانومای بدخیم غیرپیگمانته بود. تشخیص آسیب شناسی عود ضایعه یک سال بعد در آزمایشگاه دیگر، ملانومای بدخیم با تمایز ضعیف بود. در همین زمان، نمونه به آزمایشگاه آسیب شناسی دیگری ارجاع گردید که رشد یاخته های دوکی با آتیپی متوسط گزارش شد. سه سال بعد، ضایعه پانوس مانندی در محل ضایه قبلی ایجاد شد که تحت عمل جراحی قرار گرفت و نمونه برداشته شده داخل فرمالین 10 درصد به آزمایشگاه آسیب شناسی بانک چشم فرستاده شد. با مرور اسلایدهای مربوط به اولین عود ضایعه و بررسی هیستوپاتولوژیک نمونه جدید، تشخیص نهایی هیستیوسایتومای فیبروز آتیپیک در اولین عود ضایعه و بروز نئوپلازی یاخته سنگ فرشی داخل اپی تلیومی در ضایعه پانوس مانند داده شد.
    نتیجه گیری
    هیستیوسایتومای فیبروز آتیپیک یک تومور نادر در ناحیه لیمبوس است که می تواند با ملانومای بدخیم در این محل اشتباه شود. این گزارش، مورد نادری از بروز نئوپلازی داخل اپی-تلیوم یاخته سنگ فرشی بعد از برداشتن هیستیوسایتومای فیبروز عودکننده لیمبوس نیز می باشد.
  • مقاله تصویری
  • صفحه 188
|
  • Masoud Soheilian, Alireza Ramezani, Binaj Bijanizadeh, Masoud Salehipour, Mehdi Yaseri, Masih Sedigh Rhimabadi, Monir Sadat Mirzadeh, Hamid Ahmadieh, Mohammad Hossein Dehghan, Mohsen Azarmina, Siamak Moradian, Homa Tabatabaei Page 99
    Purpose
    To report the efficacy of a single intravitreal injection of bevacizumab (IVB) alone or in com-bination with intravitreal triamcinolone acetonide (IVT) versus macular laser photocoagulation (MPC) as primary treatment for diabetic macular edema (DME).
    Methods
    This randomized three-arm clinical trial included 103 eyes of 97 patients with clinically significant DME and no previous treatment. The eyes were randomly assigned to one of the three study arms: the IVB group received 1.25 mg IVB (37 eyes), the IVB/IVT group received 1.25 mg IVB together with 2 mg IVT (33 eyes), and the MPC group underwent focal or modified grid laser photocoagulation (33 eyes). Primary outcome measure was change in best-corrected visual acuity (BCVA).
    Results
    Changes in BCVA (logMAR) at 12 weeks were -0.22±0.23, -0.13±0.31 and +0.08±0.31 in the IVB, IVB/IVT and MPC groups, respectively. The marginal regression model based on generalized estimating equation analysis demonstrated that changes in visual acuity was statistically significant in the IVB group at both 6 (P<0.001) and 12 (P=0.024) weeks but only at 6 weeks in the IVB/IVT group. Significant decrease in central macular thickness (CMT) was observed in the IVB and IVB/IVT groups at 6 weeks.
    Conclusion
    Up to 12 weeks, IVB treatment in eyes with DME yielded better visual outcome than laser photocoagulation, although it was not associated with a significant decrease in CMT. IVT seemed to have no further beneficial effect in combination with IVB.
  • Masoud Naseripour, Khalil Ghasemi, Falavarjani, Kambiz Mirfallah, Seyyed Reza Bagheri Page 109
    Purpose
    To evaluate the results of Verteporfin photodynamic therapy (PDT) in vasoproliferative tumors (VPT) of the retina and retinal capillary hemangiomas (RCH).
    Methods
    In a retrospective case series, 6 tumors in 5 eyes with VPT, and 3 RCH in 3 eyes underwent PDT which was performed using intravenous Verteporfin. Eyes were evaluated for tumor regression, final best-corrected visual acuity (BCVA), and final retinal status.
    Results
    Patients were followed for a mean period of 7.1±3.9 months. Mean number of PDT sessions for each tumor was 1.33 (range 1-2). Overall, mean BCVA improved from 1.7±1.06 to 0.88±0.8 logMAR (P=0.017). Tumor thickness decreased from 3.53±0.83 to 1.73±0.73 mm (P<0.001). Subgroup analysis revealed improvement in BCVA and tumor thickness in the VPT group (P=0.04). However, in the RCH group, there was no statistically significant improvement in BCVA (P=0.43) despite significant reduction in tumor thickness (P=0.024). A favorable outcome characterized by improved or unchanged visual acuity was achieved and the tumor regressed in all eyes. Subretinal fluid was absorbed in all eyes except for one eye with preoperative proliferative vitreoretinopathy.
    Conclusion
    Vasoproliferative tumors and retinal capillary hemangiomas can be treated effectively by Verteporfin PDT and a favorable outcome can be expected.
  • Gholam Hossein Yaghoubi, Khodadad Moradian, Mohammad Ali Yaghoubi, Behrooz Heydari Page 116
    Purpose
    To evaluate the visual outcomes and complications of low power transpupillary thermotherapy (TTT) in patients with neovascular age-related macular degeneration (AMD).
    Methods
    The study included 20 eyes of 17 patients. Diagnosis of exudative AMD was established on the basis of fundus examination and fluorescein angiography (FA). TTT was performed using a diode laser at 810 nm wavelength, spot size of 2.5 to 4 mm and duration of 60 seconds for each spot with power settings between 300-600 mw (20% reduction). Follow-up visits were scheduled 1 and 6 weeks and 1, 3 and 6 months after the procedure and yearly thereafter. Patients were followed for at least 6 months. Cases with persistent leakage from CNV in late frames of FA were referred for another treatment option.
    Results
    Patients included 10 men (12 eyes) and 7 women (8 eyes) with mean age of 70.71±9.8 (range 50-84) years. Baseline best-corrected visual acuity (BCVA) ranged from 20/50 to 20/1300. Post-TTT regression of leakage (clinically and angiographically), and improvement or stabilization of visual acuity, was not statistically significant (P=0.14). Post-TTT complications included subretinal prepapillary hemorrhages in 2 eyes, vitreous hemorrhage in 2 eyes and macular infarction in one eye. At final follow-up, fibrosis of the CNV was detected in 7 (35%) eyes and flat chorioretinal atrophy with hypopigmentation was seen in 11 (55%) eyes. There was no significant difference between cases with flat atrophy and those with fibrous scars in terms of BCVA (P=0.91). Subgroup analysis showed that patients with better visual acuity (≥20/60) had poorer visual outcomes after TTT (P=0.03).
    Conclusion
    Overall, in spite of the low threshold, visual acuity remained unchanged or decreased. Although TTT can occlude choroidal neovascularization, it could not prevent retinal complications and occurrence or progression of chorioretinal atrophy or subretinal fibrosis.
  • Khalil Ghasemi, Falavarjani, Mehrnoush Mehrabani, Leila Ghiasian, Mostafa Soltan, Sanjari, Babak Zamani, Mohammad Reza Oladi, Mehdi Modarres, Zadeh Page 121
    Purpose
    To compare ipsilateral and contralateral carotid wall thickness in patients with acute unilateral non-arteritic anterior ischemic optic neuropathy (NAION).
    Methods
    This prospective case series included 17 (10 male and 7 female) patients with unilateral NAION of less than 8 week's duration who underwent B-mode ultrasonography to measure intima-media thickness (IMT) in the common carotid and internal carotid arteries. IMT values of the affected side were compared with those on the contralateral side.
    Results
    Mean patient age was 59.6±10.8 (range 45-74) years. Mean interval between onset of NAION and measurements was 27.6±13.2 (range 10-45) days. Mean IMT of both common and internal carotid arteries on the affected side (1.19±0.14 and 1.41±0.29 mm, respectively) was significantly (P<0.001) higher than the non-involved side (0.92±0.11 and 0.83±0.2, respectively).
    Conclusion
    NAION may be accompanied by increased carotid wall thickness. Carotid wall thickness measurement using ultrasound in patients with NAION may be useful to identify concomitant carotid artery disease
  • Abbas Bagheri, Babak Babsharif, Mohammad Abrishami, Hossein Salour Page 125
    Purpose
    To report the outcomes of surgical and non-surgical treatment for sixth nerve palsy and paresis in our center.
    Methods
    Hospital records of 33 patients (35 eyes) with sixth nerve dysfunction who were referred to Labbafinejad Medical Center from September 1996 to September 2006 and underwent surgical procedures or botulinum toxin injection were reviewed.
    Results
    Patients were divided into three groups: Group A had muscle surgery without transposition; group B had transposition procedures and group C had botulinum toxin injection. The deviation improved from 50.3±16.8 to 6±9.8 prism diopter (PD) after the first operation and to 2.5±5 PD after the second operation in group A; from 56.9± 24.3 to 5.5±16 PD after the first operation and to almost zero following the second operation in group B; and from 44.3±10.5 to 15±20 PD 6 months following botulinum toxin injection. Head posture and limitations of motility also improved significantly in all three groups. The overall reoperation rate was 18.2%.
    Conclusion
    Various procedures are effective for sixth nerve dysfunction; all improve ocular deviation, head turn and abductive capacity of the eye. The rate of reoperation is not high if treatment is selected appro-priately according to the patient's condition.
  • Javad Heravian, Monireh Mahjoob, Mehdi Khabbaz, Khoob, Hadi Ostadi, Moghaddam, Ali Khalafi, Abbas Ali Yekta Page 130
    Purpose
    To determine the effect of occluding a normal eye on visual acuity, contrast sensitivity and stereopsis in amblyopic school children.
    Methods
    Amblyopic children from primary schools of region 2 in Mashhad were identified and referred to Optometry Clinics of Mashhad Medical University through a screening program. Informed consent was obtained from the parents. All subjects underwent an ophthalmologic examination including visual acuity, subjective refractive error, biomicroscopy and funduscopy. Best-corrected visual acuity (BCVA), contrast sensitivity and stereopsis were measured by Snellen E chart, Cambridge low contrast chart and Titmus stereotest, respectively. All tests were repeated 2 weeks, 1 month and 3 months after initial examination.
    Results
    Of 1,947 children, 289 (14.8%) were amblyopic of whom 62 subjects were eventually enrolled for the study. BCVA in the amblyopic eye was less than 3/10 in 25.8% of subjects before treatment however all children had BCVA of 3/10 or better afterwards. Mean BCVA in amblyopic eyes significantly increased from 0.53±0.26 logMAR to 0.24±0.23 logMAR after 2 months of treatment (P<0.001). Mean contrast sensitivity in amblyopic eyes was 68.3 before treatment which improved to 152.5, 138.2 and 198 after 2 weeks, 1 month and 2 months of treatment, respectively (P<0.001).
    Conclusion
    Contrast sensitivity may provide better assessment of visual function as compared to visual acuity. Changes in contrast sensitivity are more sensitive to occlusion therapy as compared to visual acuity. Therefore, contrast sensitivity may yield better evaluation of subclinical changes not detectable by testing visual acuity.
  • Shahriar Arbabi, Robab Mohtaram, Mehdi Nili, Ahmadabadi, Mehrdad Shorooghi, Alireza Ebrahim, Soltani, Mehrdad Goudarzi, Hamid Zahedi, Shahindokht Alizadeh Shayegh, Mohammad Ali Nazemi, Khosro Afkham, Hossein Sadro., Sadat Page 135
    Purpose
    To compare general anesthesia (GA) with local anesthesia (LA) in terms of safety and patient satisfaction.
    Methods
    In this interventional case series, 928 consecutive patients who underwent vitreoretinal surgery were included. Data for analysis were type of anesthesia and operation, patient compliance, operating conditions and pain scores. General anesthesia was provided with a standard method and local anesthesia was performed through peribulbar or retrobulbar routes. Selection of the type of anesthesia was determined by patient age and co-morbidities based on the surgeon's opinion.
    Results
    Patients were operated under local anesthesia in 343 (36.9%) and general anesthesia in 585 (63.1%) cases. Mean age was 68.8±7.3 (range 51-78) years in the LA group and 55.9±6.5 (range 43-70) years in the GA group (P= 0.041). ASA (American Society of Anesthetics) physical status score in the LA group was higher than GA group. Patients were in appropriate condition in 96.4% and operating conditions were good or excellent in 98.8%. The majority of patients (97%) said they would choose local anesthesia for their next vitreoretinal procedures.
    Conclusion
    Local anesthesia is a useful and flexible method of anesthesia for vitreoretinal surgery, with excellent patient tolerance, especially in old patients and those who suffer from concurrent diseases.
  • Mohammad Pakravan, Shahin Yazdani, Kamelia Shahabi, Firooz Mirbabaei, Mehdi Yaseri Page 140
    Purpose
    To compare the efficacy and safety of Ahmed Glaucoma Valve (AGV) implantation in the superior versus inferior quadrants.
    Methods
    This prospective parallel cohort study was performed on 106 eyes of 106 patients with refractory glaucoma. Main outcome measures included intraocular pressure (IOP) and rate of complications. Other outcome measures included best-corrected visual acuity (BCVA), number of glaucoma medications and success rate (defined as at least 30% IOP reduction and 5Results
    AGV was implanted in the superior quadrants in 58 eyes and in the inferior quadrants in 48 eyes. Baseline characteristics were comparable in the study groups, except for preoperative IOP which was higher in the superior group (P=0.01). Patients were followed for a mean period of 10.6±8.5 and 10.6±6.8 months in the superior and inferior groups, respectively (P=0.48). BCVA was comparable between the groups at all postoperative visits. After one year, statistically significant but comparable IOP reduction from baseline (P<0.001) was achieved in both groups (47.0±27.2% and 43.0±24.5% reduction for the superior and inferior groups respectively, P=0.725). Mean number of glaucoma medications was comparable after one year (1.3±1.2 versus 1.9±0.8 for superior and inferior implants respectively, P=0.256). Success rates were also similar after one year: 27 eyes (81.8%) versus 20 eyes (95.2%) for superior and inferior implants, respectively (P=0.227). However, the overall rate of complications such as implant exposure necessitating removal, cosmetically unappealing appearance and endophthalmitis was higher in the inferior group: 25% versus 5.2% (P=0.004).
    Conclusions
    Superior and inferior AGV implants have comparable intermediate efficacy in terms of IOP reduction, decrease in number of glaucoma medications and preservation of vision. However, the inferior quadrants entail significantly more complications. It may be prudent to avoid AGV implantation in the inferior quadrants if the superior quadrants have no contraindications to surgery.
  • Zahra Rabbanikhah, Mohammad Ali Javadi, Abdolhamid Aghdaie, Mehdi Yaseri, Fatemeh Yahyapour, Marziyeh Katibeh Page 150
    Purpose
    To investigate the association between acute corneal hydrops in patients with keratoconus (KCN) and mitral valve prolapse (MVP).
    Methods
    This case-control study included KCN patients with corneal hydrops who were referred to Labbafinejad Medical Center or a collaborating private clinic from March 2006 to March 2008 as the case group. The control group included age- and sex-matched individuals who were selected from patients without any ophthalmic diseases among clients of the same medical centers. Patients with history of eye trauma, corneal degenerative diseases, rheumatic fever, Marfan syndrome, rheumatoid arthritis, and systemic lupus erythematous were excluded. The size of the control group was four times that of the case group to increase the power of the study. All subjects were referred for cardiac examination and underwent two-dimensional M-mode and color Doppler echocardiography. Proloff's criteria were used for diagnosis of MVP. Fisher exact test and logistic regression were used to compare these two groups.
    Results
    Overall, 160 patients (32 cases and 128 controls) with mean age of 31.0±13.2 were studied. Prevalence of MVP was 65.6% in the case group and 9% in controls (P<0.001). Patients with hydrops had an odds ratio of 26.7 for having MVP (95% confidence interval, 9.5-75.2). Age- and sex-adjusted analysis revealed a higher correlation between the two conditions in the case group.
    Conclusion
    There seems to be a correlation between corneal hydrops secondary to KCN and MVP suggesting the need for cardiovascular evaluation in these patients to assess mitral valve status.
  • Mohammad Ali Javadi, Siamak Zarei, Ghanavati, Mozhgan Rezaei, Kanavi, Hossein Jamali, Firooz Mirbabaei, Mohammad Reza Shoja', Manijeh Mahdavi, Nima Naghshgar, Amir Faramarzi Page 155
    Purpose
    To report 3 cases of nocardia keratitis following photorefractive keratectomy (PRK). Report of Outbreak: Four eyes of 3 patients (2 female and one male) who had undergone PRK by a single surgeon at a single center developed nocardia keartitis 3 to 6 weeks postoperatively. Mean age was 25 (range 23-28) years and mean onset of corneal manifestations was 29 (range 21-40) days after PRK. Corneal smear and culture and confocal scan were performed in all eyes. Two eyes from the first two patients required lamellar keratectomy to debulk the involved stroma and to obtain specimens for microbiologic and histopathologic evaluation. Light microscopic examination disclosed gram-positive and acid-fast filaments of nocardia which were confirmed by the microbiologic results. Diagnosis of nocardia keratitis in the third case was not as challenging as the first two cases because of a high index of suspicion. Confocal scan in all cases disclosed hyperreflective and slender fibril-like structures in the corneal stroma. All eyes responded favourably to topical amikacin and the infection resolved without recurrence.
    Conclusion
    Nocardia is a rare cause of keratitis following PRK. Clinical suspicion along with microbiologic, histopathologic and confocal scanning help to establish the correct diagnosis. The most probable cause of the outbreak was inadequate attention to sterility during surgery.
  • Kobra Nasrolahi, Akram Rismanchian, Marjan Masjedi, Marjan Ghoreishi, Mehdi Tavakoli Page 162
    Purpose
    To report the results of photorefractive keratectomy (PRK) with mitomycin-C (MMC) to correct myopia and astigmatism in patients who had previously undergone penetrating keratoplasty (PKP).
    Methods
    Thirty-eight eyes of 32 patients underwent PRK with MMC to correct astigmatism and myopia following PKP.
    Result
    Mean spherical equivalent (SE) was -5.2±4.7 D (diopter) and mean astigmatism was -2.4±3 D pre-operatively which reached -3.1±3.1 D and -1.2±2.8 D 3 months after the operation respectively. The cornea was clear in 55.3%, had trace haze in 21.1%, moderate haze in 15.8% and severe haze in 7.9% of cases.
    Conclusion
    PRK with MMC after PKP is a relatively safe and effective procedure. It reduces both the spherical error and the cylindrical component of the ametropia. Corneal haze is the major complication.
  • Mohammad Abrishami, Maryam Ale, Taha, Abbas Bagheri, Hossein Salour, Hiva Parsafar Page 165
    Purpose
    To report a case of isolated eyelid pseudotumor. Case report: A 40-year-old man presented with swelling and erythema of the right upper eyelid of 4 months duration. Multiple topical and systemic antibiotics had been administrated without any response. Incisional biopsy and evaluation of the lesion disclosed a diagnosis of eyelid pseudotumor. Oral prednisolone was initiated and then tapered slowly on the basis of clinical response. After six months, the eyelid lesion disappeared totally.
    Conclusion
    Isolated eyelid involvement is a rare presentation of inflammatory pseudotumor of the orbit and should be considered in the differential diagnosis of eyelid lesions.
  • Abbas Bagheri, Mohammad Abrishami, Hossein Salour, Mohammad Reza Fallahi, Kamelia Shahabi, Mozhgan Rezaie, Kanavi, Nima Naghshgar Page 170
    Purpose
    To present two patients with hydatid and alveolar cysts of the orbit and to present their clinical, imaging, pathologic and therapeutic features. Case Report: Two young children from rural areas were referred for progressive proptosis. Imaging showed intraorbital cysts. They were operated on with a clinical suspicion of hydatid and alveolar cysts. Pathologic evaluation confirmed the diagnoses in both instances.
    Conclusion
    Clinical findings and imaging before the operation help the diagnosis of orbital echinococcosis. Knowing the nature of these lesions can prevent surgical complications. Alveolar cysts are much more invasive than hydatid cysts and their treatment is more difficult.
  • Siamak Moradian, Mohammad Reza Parchegani Page 177
    Purpose
    To present a case of ocular toxocariasis in a young male subject from the north of Iran.Case Report: A 29-year-old man presented to our clinic with history of decreased vision in his left eye from 10 days before. He had a history of similar symptoms 2 years ago. Visual acuity in the left eye was counting fingers at 2 meters but relative afferent pupillary defect was negative. The right eye was normal on examination but the left eye showed mild anterior chamber reaction together with +3 to +4 cell in the anterior vitreous. Funduscopy in left eye disclosed posterior vitreous organization in the superonasal area of the retina. Serologic test study for toxocariasis was strongly positive.
    Conclusion
    Ocular toxocariasis is a rare but severe cause of unilateral visual loss in young healthy persons.
  • Mohammad Zare', Mozhgan Rezaei Kanavi, Mozhgan Rezaei Kanavi, Nima Naghshgar, Nima Naghshgar Page 181
    Purpose
    To report the clinical and histopathological features of recurrent atypical fibrous histiocytoma of the corneo-scleral limbus followed by intra-epithelial squamous neoplasia.Case Report: A 25-year-old female patient presented with a recurrent vascularized gelatinous mass in the left nasal limbus. The preliminary histopathological diagnosis of the previously excised lesion was an amelanotic malignant melanoma at a private general pathology center. The lesion had recurred after one year and the histopathologic diagnosis was a poorly differentiated malignant melanoma at another pathology center. The lesion recurred again and the specimen was sent to a third histopathologic center where the histopathologic diagnosis revealed spindle cell growth with moderate atypia. A pannus-like lesion occurred in the nasal limbus 3 years later which was excised and sent to the Eye Bank Pathology Laboratory. Reviewing the slides related to the first recurrent lesion and the histopathologic examination of the recently excised specimen disclosed a final diagnosis of atypical fibrous histiocytoma and intra-epithelial squamous neoplasia, respectively.
    Conclusion
    Fibrous histiocytoma is a rare limbal tumor that may have atypical features and can be misdiagnosed as an amelanotic melanoma. This is also a rare report on the occurrence of intraepithelial squamous neoplasia following excision of recurrent fibrous histiocytoma.