فهرست مطالب

نشریه روانشناسی و علوم تربیتی
سال سی و هفتم شماره 4 (زمستان 1386)

  • تاریخ انتشار: 1386/11/11
  • تعداد عناوین: 9
|
  • غلامعلی افروز صفحه 1

    مبانی نظری و زیربنایی فکری طراحی و تدوین برنامه دوره متوسطه با رشته های تحصیلی چندگانه در نظام تعلیم و تربیت کشور به حدود هشتاد سال قبل برمی گردد. زمانی که در کشور ما مدرک ششم ابتدایی فوق العاده ارزشمند تلقی می شد و در دست داشتن مدرک تحصیلی دیپلم متوسطه مایه مباهات و سرافرازی بود. چرا که در آن زمان تعداد دیپلمه های کشور فوق العاده اندک بود، اما از بیشترین عزت، احترام و جایگاه برتر اجتماعی برخوردار بودند.

  • عباس شایسته فر، سید ابراهیم جعفری، سید مصطفی شریف صفحه 9

    هدف اصلی این مقاله، بررسی تاثیر جهانی شدن بر محتوای برنامه درسی از دیدگاه اعضای هیات علمی دانشکده های علوم تربیتی دانشگاه ها و کارشناسان ستادی آموزش و پرورش کشور می باشد. روش تحقیق توصیفی - پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق شامل؛ 1- کلیه کارشناسان ستادی آموزش و پرورش که در سال 1383-1382 در ادارات کل استان ها به فعالیت می پردازند، 2- کلیه اعضای هیات علمی گروه علوم تربیتی که در دانشکده های علوم تربیتی دانشگاه های کشور در سال 1383-1382 مشغول به فعالیت هستند، می باشند. روش نمونه گیری تحقیق برای گروه اول، هدفمند است و 55 نفر به پرسشنامه پاسخ داده اند. برای گروه دوم از روش نمونه گیری جامع (سر شماری) استفاده شده است و 55 نفر به پرسشنامه پاسخ داده اند. ابزار اصلی جمع آوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته؛ شامل 11 سوال بسته پاسخ می باشد. برای برآورد پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که ضریب نهایی پرسشنامه 0.95 برآورد شد. روایی محتوای پرسشنامه مورد تایید چند تن از صاحبنظران و اعضای هیات علمی گروه علوم تربیتی قرار گرفت. ابزار دیگر جمع آوری داده ها، فرمت مصاحبه شامل سه مولفه اصلی و یازده زیر مجموعه می باشد. نتایج تحقیق نشان داد که از نظر اعضای هیات علمی دانشگاه های کشور و کارشناسان ستادی آموزش و پرورش بیشترین تاثیر جهانی شدن بر روی محتوای آموزشی، متناسب با نیازهای دنیای کار، توجه به رشته ها و موضوعات تلفیقی و در نظر گرفتن توانایی فراگیران مقاطع تحصیلی و میزان مظالب است که باید مورد توجه دست اندرکاران قرار گیرد و همچنین کم ترین تاثیر مربوط به رشته ها و موضوعات علمی مجزا بوده است.

    کلیدواژگان: جهانی شدن (Q2)، محتوای آموزش (Q3)، برنامه درسی (Q2)
  • احمدرضا نصر، سید احمد بحرانی، بی بی عشرت زمانی صفحه 33

    این پژوهش به بررسی و مقایسه توانایی حرفه ای آموزگاران دارای مدرک کارشناسی آموزش ابتدایی با سایر آموزگاران دارای کارشناسی در دوره ابتدایی شهر اصفهان پرداخته است. بدین منظور، شش حیطه اساسی مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته است که عبارتند از: 1- شیوه های تدریس، 2) میزان فعال نمودن دانش آموزان، 3) شیوه تعامل با دانش آموزان، 4) اطلاعات و دانش تخصصی، 5) شیوه کاربرد مواد و وسایل آموزشی و 6) شیوه های ارزشیابی. با توجه به غیرممکن بودن ارایه همه نتایج به دست آمده، تنها سه حیطه اول در این مقاله مورد بررسی قرار می گیرد. روش تحقیق مورد استفاده، پیمایشی و علی - مقایسه ای بوده است. در روش پیمایشی، نظرات مدیران، معلمان و معلمان راهنما، و در روش علی - مقایسه ای، میانگین نمرات پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته است. جامعه تحقیق، کلیه آموزگاران معلمان مذکور در مدارس ابتدایی شهر اصفهان بوده است. با استفاده از روش تصادفی ساده تعداد 94 آموزگار، 47 مدیر، 15 معلم راهنما و 3572 دانش آموز به عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب شدند. یافته های تحقیق نشان داد که آموزگاران دارای مدرک کارشناسی آموزش ابتدایی در دو حیطه شیوه های تدریس و تعامل با دانش آموزان، به طور معنادار عملکرد بهتری نسبت به آموزگاران سایر رشته ها داشته اند ولی بین عملکرد دو گروه مذکور در میزان فعال نمودن دانش آموزان، تفاوت معنی دار مشاهده نشد، اگر چه میانگین عملکرد آموزگاران با مدرک کارشناسی آموزش ابتدایی بیشتر از سایرین بوده است.

    کلیدواژگان: شیوه های تدریس (Q3)، فعال نمودن دانش آموزان (Q3)، تعامل با دانش آموزان و مدارس ابتدایی (Q3)
  • الهه حجازی، نرجس خاتون ذبیحی حصاری صفحه 61

    با هدف شناسایی رابطه نظریه های ضمنی هوش و باورهای خودکار آمدی، تعداد 400 دانش آموز (160 دانش آموز پسر و 240 دختر) شاغل به تحصیل در دوره پیش دانشگاهی شهر مشهد و در رشته های ریاضی - فیزیک و علوم انسانی به طور تصادفی انتخاب شدند. برای ارزیابی نظریه های ضمنی هوش از پرسشنامه محقق ساخته و برای سنجش باورهای خود کار آمدی عمومی، از مقیاس خودکار آمدی عمومی، شوارز و جروسالم (2000) و برای سنجش خودکار آمدی تحصیلی از پرسشنامه بندورا (2000) استفاده شد. یافته ها نشان داد که: نظریه های ضمنی هوش قادر به پیش بینی باورهای خودکار آمدی (عمومی – تحصیلی) هستند، تفاوتی میان نظریه های ضمنی هوش دختران و پسران وجود ندارد در حالی که این تفاوت بر حسب رشته تحصیلی مشاهده می شود، دختران در مقایسه با پسران باورهای خودکار آمدی عمومی بالاتری دارند، باورهای خودکار آمدی دانش آموزان دو رشته تحصیلی متفاوت است و به طور کلی می توان نتیجه گرفت که نظریه های ضمنی هوش و باورهای خودکار آمدی ضمن ارتباط با یکدیگر تحت تاثیر جنسیت و رشته تحصیلی قرار دارند.

    کلیدواژگان: نظریه های ضمنی هوش (Q3)، باورهای خودکار آمدی عمومی - تحصیلی (Q3)
  • سید مصطفی شریف، افسر شاه حسینی صفحه 83

    هدف اصلی این پژوهش مورد بررسی رابطه همبسته بین میزان مشارکت معلمان در تصمیم گیری در امور مدارس با روحیه آنان در شهرستان های شهرضا و دهاقان، در سه مقطع آموزش ابتدایی، راهنمایی و متوسطه می باشد. این پژوهش در شمار تحقیقات همبستگی است. جامعه آماری پژوهش 3392 نفر می باشد. نمونه آماری با استفاده از روش تصادفی طبقه ای متناسب با حجم، 150 نفر انتخاب گردید که پاسخ گوی دو پرسش نامه محقق ساخته روحیه و مشارکت بودند. پایایی پرسش نامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ برآورد گردیده است؛ پایایی پرسش نامه روحیه 0.81 و پایایی پرسش نامه مشارکت 0.87 برآورد گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از شاخص های آمار استنباطی و نرم افزار spss صورت گرفته است. یافته های حاصل از آزمون ضریب همبستگی نشان داد که بین مشارکت معلمان در امور مدارس با روحیه آنان رابطه وجود دارد (p≤0.01). نتایج حاصل از آزمون t نشان داد که بین میزان مشارکت معلمان و روحیه آن ها با توجه به جنسیت تفاوت وجود دارد (p≤0.05). نتایج حاصل از آزمون واریانس نشان داد که بین میزان مشارکت معلمان در امور مدارس و روحیه آن ها بر حسب مقطع آموزش تفاوت وجود دارد (p≤0.01).

    کلیدواژگان: روحیه (Q3)، مشارکت (Q2)، تصمیم گیری (Q2)، امور مدارس (Q3)
  • غلامعلی افروز، علی اکبر ارجمندنیا صفحه 101

    این تحقیق به منظور بررسی رابطه ترتیب و زمان تولد با شیوع آسیب های جسمی، ذهنی و حسی - حرکتی در 3857 نفر از کودکان و نوجوانان بین 25-5 سال در سطح کشور ایران انجام شد. نمونه گیری به روش تمام شماری انجام شده است. برای جمع آوری داده ها از چک لیست محقق ساخته استفاده گردید. پس از جمع آوری، داده ها با روش های آماری توصیفی و استنباطی (خی دو) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بیشترین درصد فراوانی کودکان استثنایی در مناطق شهری و روستایی کشور در بین فرزندان اول خانواده های چند فرزندی دیده می شود؛ به عبارت دیگر، در جوامع شهری و روستایی ایران اولین فرزند خانواده بیش از سایر فرزندان در معرض ابتلا به انواع آسیب های جسمی، ذهنی و حسی - حرکتی قرار دارد. ضمنا نتایج نشان می دهد متولدین ماه های اسفند و فروردین بیشترین میزان درصد فراوانی آسیب های مذکور را دارا هستند. توصیه های کاربردی در مقاله ارایه شده است.

    کلیدواژگان: معلولیت (Q2)، ترتیب تولد (Q2)، فصل و ماه تولد (Q3)، شیوع (Q2)، آسیب های جسمی (Q3)، ذهنی و حسی - حرکتی (Q3)
  • حسین خنیفر، غلامرضا جندقی، بیتا عبدالحسینی صفحه 117

    امروزه دارا بودن منابع انسانی کار آمد و استاندارد از دغدغه های مهم نظام آموزشی است و مقوله استانداردهای رفتار، دانش و عملکرد جز اساسی ترین محورهای انتخاب منابع انسانی کیفی است. در این پژوهش که به صورت مقاله درج شده با استفاده از مدل مفهومی و بهره گیری از منابع علمی و جهانی و با رویکرد بومی سازی در ایران کار شده است. برای انجام این پژوهش از میان 2628 مدیر آموزشگاه های دوره متوسطه و پیش دانشگاهی مناطق 19 گانه شهر تهران، 140 نفر (65 نفر زن و 75 نفر مرد) با استفاده از روش طبقه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه ای که در قالب 40 سوال در دو بعد علمی (12 سوال) و عملکردی (28 سوال) طراحی شده بود، پاسخ دادند. با استفاده از آزمون ناپارامتری یومن ویتنی و کروسکال والیس و از طریق محاسبه ارزش میزانی ویژگی های مطرح شده در پرسشنامه، میزان مقبولیت گزینه ها سنجیده شد و نتایج زیر به دست آورد: 1) بیش از 90 درصد مدیران الگوی ارایه شده را برای ارزشیابی بعد علمی در سطح بالایی مناسب می دانند. 2) بیش از 90 درصد مدیران الگوی ارایه شده را برای ارزشیابی بعد عملکردی نیز در سطح بالایی مناسب می دانند. 3) بالاترین اولویت از دیدگاه مدیران مدارس متوسطه در بعد علمی «آگاهی از اهداف کلی سازمان و مدرسه به منظور برنامه ریزی صحیح» است و 4) بالاترین اولویت از دیدگاه مدیران مدارس متوسطه در بعد عملکرد «تحلیل نقاط قوت و ضعف مدیریتی خود در مدرسه» می باشد.

    کلیدواژگان: استاندارد (Q3)، شاخص (Q2)، مدیران(Q3)، دوره متوسطه (Q3)، نظام آموزشی (Q2)، کیفیت (Q3)
  • کمال درانی، مسعود غلام علی لواسانی، ناصر خلجی صفحه 141

    پژوهش حاضر به منظور بررسی عوامل موثر بر شرکت معلمان دوره ابتدایی منطقه برخوار (اصفهان) در دوره های آموزشی کوتاه مدت ضمن خدمت انجام شد. بدین منظور نمونه ای شامل 186 نفر از معلمان انتخاب شدند. در این پژوهش عوامل موثر بر شرکت معلمان در این دوره ها شامل پنج مولفه: کیفیت برگزاری دوره ها، زمان برگزاری دوره ها، روش تدریس مدرس دوره ها، امتیازات مترتب بر شرکت کنندگان در دوره ها و تبادل تجربیات حرفه ای و اطلاع رسانی سازمانی دوره ها می باشد. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته حاوی 35 سوال بسته پاسخ و 2 سوال باز پاسخ استفاده شده و اعتبار آن از طریق آلفای کرونباخ 0.93 ارزیابی شده است. نتایج به دست آمده از یافته های پژوهش نشان می دهد که از میان 5 عامل موثر بر شرکت معلمان در دوره های آموزشی، عوامل مربوط به کیفیت برگزاری دوره ها و امتیازات مترتب بر شرکت کنندگان در دوره های آموزشی ضمن خدمت تاثیر معناداری داشته اند. در عامل تبادل تجربیات حرفه ای و اطلاع رسانی سازمانی دوره ها بین نظرات زنان و مردان تفاوت معنی داری وجود داشت. در عوامل کیفیت برگزاری دوره، روش تدریس، مدرس دوره و تبادل تجربیات حرفه ای و اطلاع رسانی سازمانی دوره، بین نظرات معلمان با سطح تحصیلات مختلف تفاوت معنی داری وجود داشت که از طریق آزمون تعقیبی توکی تفاوت بین گروه ها مشخص شده است.

    کلیدواژگان: آموزش ضمن خدمت (Q3)، دوره های کوتاه مدت ضمن خدمت (Q3)، معلمان دوره ابتدایی (Q3)، مشارکت معلمان (Q3)
  • سید محمد میرکمالی، مهدی سبحانی نژاد، علیرضا یوزباشی صفحه 159

    پژوهش حاضر به دنبال تعیین رابطه و سهم نسبی چهار حیطه هوش هیجانی (آگاهی هیجانی، تسهیل هیجانی، ادراک هیجانی و کنترل هیجانی) مدیران آموزش و پرورش استان اصفهان در پیش بینی گرایش به تحول سازمانی آنان و همچنین، بررسی وجود تفاوت معنادار بین مقادیر رابطه هوش هیجانی کلی با گرایش به تحول سازمانی مدیران مذکور بر اساس متغیرهای تعدیل کننده مورد بررسی بوده است. روش پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری نیز شامل کلیه مدیران آموزش و پرورش استان اصفهان در سال 1384 بوده است. 63 نفر از مدیران آموزش و پرورش استان اصفهان با بهره گیری از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و طبقه بندی به طور تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها، شامل پرسشنامه استاندارد هوش هیجانی مایر و سالووی (1990) و پرسشنامه محقق ساخته گرایش به تحول سازمانی بوده که روایی آن با بهره گیری از نظرات متخصصان و پایایی آن نیز طی مطالعه مقدماتی و با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ، 0.82 به دست آمده است. پس از گردآوری داده ها، به منظور تجزیه و تحلیل آماری آن ها از روش های آماری توصیفی و استنباطی چون «r» ضریب همبستگی پیرسون (R)، ضریب رگرسیون گام به گام و Z» فیشر» استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد: 1- «r» مشاهده شده در سطح P≤0.05 مبین همبستگی مثبت و معنادار بین هوش هیجانی با گرایش به تحول سازمانی مدیران در کل و همچنین، چهار حیطه هوش هیجانی بوده است. 2- (R) محاسبه شده در سطح P≤0.05 از بین چهار حیطه هوش هیجانی (متغیرهای پیش بین)؛ متغیر تسهیل هیجانی 0.428 و ادراک هیجانی 0.384 پیش بینی کننده گرایش به تحول سازمانی مدیران آموزش و پرورش استان اصفهان بوده اند. 3- Z فیشر، در سطح P≤0.05 مبین تفاوت معنادار، بین همبستگی هوش هیجانی با گرایش به تحول سازمان مدیران؛ دارای سطوح تحصیلی فوق لیسانس و بالاتر و لیسانس، با سابقه خدمت تا ده سال و همچنین، مدیران دارای سنین 30 تا 40 سال با سایر گروه های مورد بررسی بوده است.

    کلیدواژگان: هوش هیجانی (Q2)، گرایش به تحول سازمانی (Q3)، آموزش و پرورش (Q3)