فهرست مطالب

مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران
سال شصت و دوم شماره 2 (پیاپی 44، خرداد 1383)

  • تاریخ انتشار: 1383/03/11
  • تعداد عناوین: 11
|
  • مریم نوری زاده، جمشید حاجتی، مریم حسینعلی ایزد، طاهره موسوی شبستری صفحه 89
    مقدمه
    نقش سایتوکاین ها بعنوان مولکولهای رابط بین سلولی و تنظیم کننده عملکرد ایمنی بدن از مدتها پیش شناخته شده و IL-2 که یکی از مهمترین سایتوکاین های بدن در تنظیم پاسخ های ایمنی می باشد، بسیار مورد توجه محققان ایمونولوژی در زمینه های آزمایشگاهی و کلینیکی قرار دارد.
    مواد و روش ها
    در تحقیق حاضر که هدف آن، تولید و جداسازی IL-2 می باشد، از یک رده سلولی انسانی T بنام Jurkat که منبع خوبی برای تولید IL-2 در مقایسه با سایر منابع بوده و مقادیر متنابهی از IL-2 را تولید می نماید، استفاده شده است. از آنجا که زمان مناسب تحریک سلول، غلظت مناسب میتوژن و مدت زمان تحریک سلول ها در تولید بهینه IL-2 اهمیت دارد، لذا این سه پارامتر بطور جداگانه مورد ارزیابی قرار گرفتند. پس از آن محیط رویی حاصل از تحریک سلول ها به منظور دستیابی به مقادیر کافی از IL-2 و حذف مواد مداخله گر با استفاده از دستگاه، آمیکون تغلیظ شده و میزان کل پروتئین آن سنجیده شد و در نهایت جهت اندازه گیری میزان IL-2 تولید شده از روش الایزا و به منظور تعیین وزن مولکولی IL-2 بدست آمده از الکتروفورز SDS-PAGE استفاده گردید. ستون آنالیتیکال HPLC با روش Reverse phase نیز جهت تایید و تطابق این مولکول با IL-2 استاندارد بکار گرفته شد. به منظور بررسی فعالیت بیولوژیک IL-2 نیز از روش سنجش بیولوژیک با استفاده از لنفوبلاست های انسانی استفاده گردید.
    یافته ها
    نتایج حاصل از میانگین شمارش سلول ها در نمودار (1) نشان می دهد که رشد لگاریتمی سلول ها از روز دوم آغاز شده و با غلظت اولیه 5^10 cell/ml در روز سوم به غلظت مطلوب برای تحریک یعنی 6^10 می رسند. مطابق نمودار پیک منحنی رشد سلول ها در روز پنجم می باشد. میزان IL-2 تولید شده تحت تاثیر ConA با غلظت 20μg/ml و PMA با غلظت 10ng/ml و مدت زمان تحریک 22-20 ساعت بیش از سایر موارد می باشد و در صورت لزوم می توان بجای ConA از PHA با غلظت 1μg/ml نیز استفاده کرد.
    نتیجه گیری و توصیه ها: این مطالعه بدلیل استفاده از ساده ترین و کم هزینه ترین روش جداسازی و عدم دسترسی به مقادیر زیادی از آنتی بادی مونوکلونال جهت کروماتوگرافی Affinity مقدار IL-2 بدست آمده کمتر از مقادیر فوق الذکر می باشد اما به منظور انجام مراحل تزریق به موش و تهیه آنتی بادی مونوکلونال علیه IL-2 که از اهداف بعدی این مطالعه می باشد کاربرد دارد. از آنجا که دستیابی به مولکول خالص IL-2 در تهیه کیت های تشخیصی از اهمیت بسزایی برخوردار است، لذا تهیه مقادیر زیادی از محیط کشت رویی سلول های تحریک شده و استفاده از روش های یک مرحله ای تخلیص پس از تغلیظ محلول خام توصیه می شود.
  • علیرضا صالحی نوده، سید محمد موذنی، پروین منصوری صفحه 99
    مقدمه
    آلوپشیا آره آتا یک بیماری التهابی مزمن و شایع مو و ناخن هاست که در برخی از موارد منجر به ناتوانی رشد و ریزش موها می گردد. تاکنون عوامل متعددی از جمله عوامل ژنتیکی، خودایمنی، آتوپی، استرس و... بعنوان عوامل موثر در ابتلا و شدت بیماری شناخته شده اند. با این وجود علت اصلی ابتلای افراد به این بیماری هنوز بطور دقیق شناسایی نشده است. دلایل متعددی نظیر وجود اتوآنتی بادی ها برعلیه آنتی ژنهای فولیکول مو و همچنین ارتشاح سلول های صلاحیت دار سیستم ایمنی در مناطق آسیب دیده از بیماری، باعث شده است تا اکثر محققین این بیماری را در زمره بیماری های خودایمنی قرار دهند. در تحقیقی که در گروه ایمنی شناسی دانشگاه تربیت مدرس در ارتباط با نقش ایمنی هومورال در پاتوژنز بیماری آلوپشیا آره آتا صورت گرفت شواهدی از وجود نئوآنتی ژن ها در فولیکول موهای مبتلا بدست آمد لیکن بدلیل اینکه تحقیقات متعدد انجام شده حاکی از اهمیت بیشتر بازوی سلولی سیستم ایمنی در پاتوژنز آلوپشیا آره آتا می باشد و برآن شدیم تا بکارگیری تست LTT به جستجو و اثبات نئوآنتی ژن ها در فولیکول موهای مبتلا بپردازیم.
    مواد و روش ها
    به این منظور تعیین پاسخ تکثیری لنفوسیت های خون محیطی در دو گروه بیمار و سالم بطور مجزا برعلیه عصاره فولیکولی افراد سالم و بیمار مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج حاصل نشاندهنده عدم وجود اختلاف معنی دار در پاسخ تکثیری لنفوسیت های خون محیطی افراد سالم و مبتلا به آلوپشیا نسبت به عصاره فولیکولی مو سالم بود. این پاسخ ها در عصاره فولیکولی موی مبتلا نیز تفاوت معنی داری از خود نشان نداد (P=0.808).
    نتیجه گیری و توصیه ها: باتوجه به نتایج بدست آمده اگرچه نتوانستیم وجود نئوآنتی ژن ها را در فولیکول موی مبتلا به آلوپشیا اثبات نماییم. لیکن این نتایج نمی تواند نقش نئوآنتی ژن ها در پاتوژنز بیماری را بطور کامل رد کند زیرا در آزمایش LTT سلول های تکثیر شونده از نوع خاطره ای بوده و احتمالا درصد این سلول ها در خون محیطی بسیار پایین می باشد و پاسخ ایمنی بیشتر به مناطق درگیر همچون فولیکول های موی مبتلا محدود می شود. لذا تفاوت در پاسخ تکثیری لنفوسیت های خون محیطی نمی تواند دقیقا بیانگر چگونگی پاسخ های ایمنی در مناطق درگیر باشد. روشن است این مسئله نیازمند انجام تحقیقات بیشتر در این زمینه است.
  • بررسی ارتباط فعالیت مارکرهای پرولیفراسیون سلولی PCNA و Ki67 با اجزای هیستولوژیک تومور ویلمز، مرکز طبی کودکان، 78-1369
    فاطمه محجوب، محمود یاوری، عیسی جهانزاد صفحه 108
    مقدمه
    تومور ویلمز وافرترین تومور اولیه کلیه در اطفال می باشد و از سه جز هیستولوژیک بلاستمال، اپی تلیال و استرومال تشکیل شده است. فاکتورهای متعددی در پیش آگهی تومور دخیل هستند. اخیرا تعیین فعالیت پرولیفراسیون سلولی اطلاعات بیشتری در مورد رفتار بیولوژیک نئوپلاسم های مختلف ارائه داده است. هدف از این مطالعه تعیین فعالیت پرولیفراسیون سلولی در بین اجزای مختلف هیستولوژیک تومور ویلمز و ارتباط آنها با یکدیگر و همچنین ارتباط آنها با میزان و زمان عود می باشد.
    مواد و روش ها
    بدین منظور 22 مورد تومور ویلمز که از پیگیری مناسبی برخوردار بودند انتخاب شدند. بلوک های پارافینه مناسب انتخاب شده پس از برش تحت رنگ آمیزی با (PCNA: Proliferating cell nuclear antigen) و ki67 قرار گرفتند سپس درصد رنگ آمیزی PCNA و ki67 برای هریک از اجزای بلاستمال، اپی تلیال و استرومال تعیین شد و با یکدیگر مقایسه شد.
    یافته ها
    نتیجه اینکه فعالیت پرولیفراتیو برای اجزای بلاستمال، اپی تلیال به میزان قابل ملاحظه ای بیشتر از جز استرومال بود (P<0.0002). سپس بیماران براساس وضعیت عود به دو گروه عود کرده و بدون عود تقسیم شدند و میزان پرولیفراسیون سلولی بین این دو گروه مقایسه شد. نتیجه اینکه نمونه های با پرولیفراسیون سلولی بالا به میزان بیشتر در گروه عود کرده نسبت به گروه بدون عود مشاهده شدند (PCNA=92.3% در مقابل 22.3% و P<0.0015).
    نتیجه گیری و توصیه ها: نتیجه کلی اینکه استفاده از مارکرهای پرولیفراسیون سلولی در تومور ویلمز می تواند بعنوان یک فاکتور در پیش آگهی تومور ویلمز مطرح باشد.
  • گیتا شعیبی، منصور اکبری نژاد، علیرضا حسین قلی زاده صفحه 115
    مقدمه
    بیهوشی کامل داخل وریدی یا (TIVA: Total IV anesthesia) نسبت به بیهوشی استنشاقی معایب و مزایای مختلفی دارد. بدین منظور تاکنون داروهای بسیاری مورد آزمون قرار گرفته اند. پروپوفول بعنوان آخرین داروی بیهوشی ابداع شده در علم بیهوشی بوده و یکی از اعضا خانواده آلکیل فنول ها بحساب می آید و هم اکنون پروپوفول بعنوان بهترین دارو برای تزریق مداوم در بیهوشی مطرح است. ابداع میدازولام بعنوان اولین بنزودیازپین محلول در آب جزو مهمترین گام ها در علم بیهوشی بحساب می آید و از آن نیز می توان به صورت انفوزیون برای بیهوشی استفاده کرد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه که به روش کارآزمایی بالینی دوسوکور اجرا شده است، به منظور بررسی اثرات همودینامیک در دو روش بیهوشی کامل وریدی (TIVA) (پروپوفول-آلفنتانیل با میدازولام-آلفنتانیل) 60 بیمار مونث که تحت عمل (D&C: Dilatation and curettage) در بیمارستان دکتر شریعتی تهران در طی سال 1381 قرار گرفته بودند به این مطالعه وارد شدند.
    یافته ها
    بین میانگین سن در دو گروه پروپوفول و میدازولام اختلاف معنی داری وجود نداشت (P>0.05). همچنین بین فشار خون و ضربان قلب بیماران پیش از بیهوشی نیز اختلاف معنی داری وجود نداشت (P>0.05). پس از القای بیهوشی در هر دو گروه افت فشار خون واضح دیده شد علیرغم اینکه شاخص ترین تغییر همودینامیک پس از اینداکشن با پروپوفول کاهش SVR است که در گروه میدازولام بمراتب از گروه پروپوفول بیشتر بود (85 میلیمتر در برابر 73 میلیمتر) (P<0.05) بدنبال این کاهش فشار خون، ضربان قلب در هر دو گروه افزایش یافته بود و این افزایش در گروه پروپوفول بسیار ملایم تر از گروه میدازولام بود (98 ضربه در دقیقه در برابر 118 ضربه در دقیقه) (P<0.05). در مورد میانگین آلفنتانیل تزریق شده نیز اختلاف معنی داری بین دو گروه مشاهده نشد و دو گروه از این نظر با یکدیگر تفاوت معنی داری نداشتند (P>0.05). اما مدت زمان اقامت بیماران در ریکاوری در گروه پروپوفول-آلفنتانیل به میزان معنی داری از گروه میدازولام کوتاهتر بود (25 دقیقه در مقابل 39 دقیقه) (P<0.05).
    نتیجه گیری و توصیه ها: این نتایج مشابه نتایج Vuyk و همکارانش است. در مطالعه آنها نیز مدت زمان ریکاوری که توسط آزمون های سایکوموتور سنجیده می شد، بطور معنی دارتری در گروه پروپوفول کوتاهتر بود و میزان خواب آلودگی، آگاهی به زمان و مکان همگی در گروه پروپوفول کوتاهتر از گروه میدازولام بودند. میانگین زمان ترخیص در این مطالعه بسیار کوتاهتر از زمان ترخیص در مطالعه مشابه می باشد. در نهایت اینکه باتوجه به یافته های بدست آمده از این مطالعه و مطالعات مشابه، می توان نتیجه گرفت که برای TIVA پروپوفول از میدازولام داروی مناسبتری برای بیماران سرپایی محسوب می گردد و می تواند هزینه های بستری را کاهش دهد. در مطالعات بعدی می توان با بکارگیری انواع دیگر مخدرها و انواع دیگر بیهوش کننده ها ترکیب پروپوفول-آلفنتانیل را با این ترکیبات مقایسه نمود. همچنین استفاده از داروهای مختلف این داروها همراه با سایر مخدرها می تواند جالب باشد.
  • احمدرضا جمشیدی، عنایت صفوی، عبدالهادی ناجی، ناهید صدیقی، فرهاد غریب دوست، ساسان صابر، هومن گلشاهی، زهرا جوادی نژاد، آرش بهادرانی صفحه 123
    مقدمه
    باتوجه به شیوع بالای بیماری آرتریت روماتوئید (RA) و اینکه درگیری ریوی از عوارض مهم بیماری بوده و از علل عمده مرگ و میر و از کارافتادگی در این بیماران بشمار می رود، جهت تعیین شیوع درگیری های ریوی در RA (براساس یافته های شرح حال، معاینه بالینی، رادیوگرافیک و آزمون عملکرد ریه PFT) این مطالعه طرح ریزی شد.
    مواد و روش ها
    103 بیمار (81 نفر زن و 22 مرد) که براساس معیارهای (American college of rheumatology: ACR) تشخیص RA در آنها قطعی بود بطور داوطلبانه تحت یک مطالعه Cross sectional قرار گرفتند. شرح حال کامل در رابطه با علائم تنفسی، علائم فعالیت بیماری، داروهای مصرفی و شغل بیماران و مدت اشتغال گرفته شد. برای همه بیماران معاینه ریوی و روماتولوژیک بعمل آمد. رادیوگرافی قفسه صدری و آزمون عملکرد ریه (PFT) شامل اسپیرومتری و بادی پلتیسموگرافی در همه موارد انجام شد.
    یافته ها
    براساس شرح حال: میانگین سن بیماران 2.6±43.3 سال (حداقل 17 سال و حداکثر 74 سال) و میانگین طول مدت بیماری 15.6±69.3 ماه بود. فاکتور روماتوئید در 61.2% از بیماران مثبت بود. هیچ بیماری سابقه مصرف سیگار بیش از 0.5Pack/Year را نداشت. در بررسی گرافی قفسه سینه و PFT بیماران در 41 بیمار درگیری ریوی مشاهده شد (25.1%). تنگی نفس شایعترین یافته بالینی ریه در بیماران بود (33%)، (براساس تقسیم بندی NYHA در 17.5% تنگی نفس گرید I و در 15.5% تنگی نفس گرید II وجود داشت) و پس از آن سرفه (با یا بدون خلط) در 13.6% از بیماران مشاهده شد. براساس معاینه فیزیکی ریه شایعترین یافته کراکل بود که در 5.8% از بیماران وجود داشت. رادیوگرام قفسه صدری در 27 بیمار (26.3%) غیرطبیعی بوده که شایعترین یافته، نمای رتیکولوندولر بافت ریه در 20 بیمار (19.4%) و پس از آن پلورال افیوژن در 7 بیمار (6.7%) بیمار بود. آزمون عملکرد ریه (PFT) در 30 بیمار (29.1%) غیرطبیعی بوده که شایعترین شکل درگیری ریه بصورت درگیری راه های هوایی کوچک (Small airway involvement) در 17 بیمار بود (16.5%). در این مطالعه ارتباطی بین وجود درگیری ریوی با فعالیت بیماری (ESR بیش از 30، خشکی صبحگاهی بیش از 30 دقیقه، آنمی، ترومبوسیتوز) مشاهده نشد.
    نتیجه گیری و توصیه ها: این مطالعه نشان داد که درگیری ریوی در بیماران RA شیوع قابل توجهی دارد، لذا ضروری است در هر بیمار RA که هرگونه علائمی دال بر مشکلات تنفسی دارد یا اینکه در معاینه، نکته مثبتی به نفع درگیری ریه مشاهده شود بررسی کامل دستگاه تنفسی بعمل آید.
  • مریم بهادر، منوچهر سرداری کرمانی، فرناز آموزگار هاشمی صفحه 131
    مقدمه
    التهاب مخاطی دهان (موکوزیت) شایعترین عارضه حاد ناشی از پرتودرمانی در تومورهای سر و گردن می باشد. اغلب این بدخیمی ها توسط پرتودرمانی علاج پذیر می باشند و این عارضه ممکن است باعث وقفه در درمان و سوتغذیه بیمار شود. تاکنون اثر هیچ دارو جهت پیشگیری از این عارضه مشخص نشده است. ویتامین E یک تثبیت کننده غشا سلولی می باشد و در درمان موکوزیت نیز استفاده می شود. هدف از این بررسی تاثیر داروی ویتامین E خوراکی در پیشگیری از موکوزیت در پرتودرمانی بدخیمی های سر و گردن می باشد.
    مواد و روش ها
    70 بیمار مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی که مبتلا به بدخیمی های سروگردن بودند به دو گروه بصورت تصادفی تقسیم شدند و دو نفر حین درمان فوت نمودند. گروه اول: 34 نفر داروی ویتامین E خوراکی روزانه 200mg بمدت 7 روز از ابتدای درمان مصرف کردند. گروه دوم: 34 نفر هیچ دارویی دریافت نکردند و برای تمام این بیماران پرتودرمانی در نظر گرفته شد و شدت موکوزیت و اختلال بلع در طول درمان بین دو گروه مقایسه شد.
    یافته ها
    در گروه مورد از هفته چهارم تا خاتمه درمان فراوانی و گرید موکوزیت در مقایسه با گروه شاهد پایینتر بود و در هفته چهارم گرید 2 موکوزیت در گروه مورد 20.6% و در گروه شاهد 47.5% بود و اختلاف از نظر آماری معنی دار بود P=0.024 و در گروه مورد از هفته چهارم تا خاتمه درمان فراوانی و در درجه اختلال بلع نسبت به گروه شاهد پایینتر بود و در هفته چهارم اختلال بلع متوسط و در گروه مورد 29.4% و در گروه شاهد 55.9 بود و اختلاف از نظر آماری معنی دار بود P=0.023.
    نتیجه گیری و توصیه ها: باتوجه به نتایج داروی خوراکی ویتامین E در مقایسه با مطالعات مشابه در پیشگیری از ایجاد موکوزیت و اختلال بلع شدید و متوسط ناشی از پرتودرمانی نقش داشته و بهتر است جهت تایید تاثیر ویتامین E بر موکوزیت مطالعه ای با حجم نمونه بیشتر و با دوز بالاتر و تجویز طولانی تر انجام شود.
  • مهرناز رسولی نژاد، بهزاد محسن پور، محبوبه حاجی عبدالباقی صفحه 139
    مقدمه
    تشخیص مننژیت حاد باکتریال براساس آزمایش مایع مغزی نخاعی است که با پونکسیون لومبر بدست می آید. قبل از انجام پونکسیون لومبر باید ضایعات مغزی که اثری فشاری دارند رد شوند. برای نیل به این مقصود معاینات نورولوژیک و سی تی اسکن مغز روش های مطرح هستند. این مطالعه جهت بررسی ارزشمندی معاینات بالینی و نورولوژیک در تشخیص ضایعات مغزی در بیماران مشکوک به مننژیت حاد که منعی برای پونکسیون لومبر محسوب می گردند طراحی شده است.
    مواد و روش ها
    100 بیمار مشکوک به مننژیت حاد تحت معاینات بالینی و نورولوژیک قرار گرفته و سی تی اسکن مغز برای آنها صورت گرفت. سپس یافته های بالینی بیماران با یافته های سی تی اسکن مورد مقایسه قرار گرفت و حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت، ارزش اخباری منفی و صحت علایم بالینی محاسبه گردید.
    یافته ها
    73% بیماران مرد و 27% زن بودند. بیشترین بیماران در سنین 31-22 سال (25%) قرار داشتند. از کل بیماران 34% مننژیت داشتند. 22% از بیماران دچار ضایعه مغزی با اثر فشاری بودند. از کل بیماران 69% حداقل یک علامت نورولوژیک داشتند. بطور کلی حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت، ارزش اخباری منفی و صحت علایم بالینی در تشخیص ضایعات کنترااندیکه پونکسیون لومبر بترتیب 9.09%، 37.1%، 28.9%، 93.5% و 49% می باشد.
    نتیجه گیری و توصیه ها: باتوجه به یافته های این مطالعه با استفاده از معاینات بالینی، علایم و معاینه فوندوسکوپی (در بیماران مشکوک به مننژیت حاد) می توان بدون استفاده از سی تی اسکن مغز پونکسیون لومبر انجام داد.
  • سیدموسی صدرحسینی، علیرضا محبی صفحه 144
    پولیپ اسفنوکوآنال یکی از انواع نادر توده های بینی است که از سینوس اسفنوئید منشا می گیرد و در رینوسکپی قدامی ممکن است با پولیپ آنتروکوآنال اشتباه شود. با آندوسکوپی تشخیصی و سی تی اسکن سینوس های پارانازال می توان این ضایعات را با دقت زیادی تشخیص داد. پولیپکتومی ساده با باقی گذاشتن توده داخل سینوس با ریسک بالای عود همراه است. درمان پولیپ اسفنوکوآنال شامل برداشتن کامل پولیپ با جراحی و گشاد کردن منفذ سینوس اسفنوئید می باشد که در حال حاضر رویکرد مناسب برای این منظور جراحی آندوسکوپی بینی و سینوس می باشد. در این گزارش ما به معرفی یک مورد پولیپ اسفنوکوآنال پرداخته و یافته های کلینیکی، رادیولوژیک و پاتولوژیک آن را مرور کرده و درمان آن بر اپروچ جراحی آندوسکوپی تاکید می کنیم.
  • بررسی میزان اعتبار آزمون جملات رقابتی در بیماران مبتلا به سکته مغزی، بیمارستان لقمان، 79-1378
    رویا ابوالفضلی، نوشین مکاری، حسین باقری، مهناز احمدی صفحه 149
    مقدمه
    یکی از اختلالات مهم در جریان وقوع بیماری های عروقی مغز، آسیب و اختلال در سیستم مرکزی شنوایی می باشد و باتوجه به وسعت و محل ضایعه، بیمار ممکن است دچار علایم واضحی از درگیری در سیستم شنوایی بوده یا هیچگونه اختلال مشخص و واضحی دال بر درگیری سیستم شنوایی نداشته باشد که در این حالت ممکن است حتی آزمون های رادیولوژیکی همچون سی تی اسکن ضایعه ای را نشان ندهد و با انجام آزمون های رایج شنوایی، نتایج غیرطبیعی بدست نیاید ولی به مرور و با گذشت زمان عوارض افت عملکرد سیستم مرکزی شنوایی در وی آشکار گردد. در پژوهش حاضر سعی گردیده است تا با یکی از آزمون های مرکزی شنوایی بنام آزمون جملات رقابتی، عملکرد این سیستم را در بیماران مبتلا به سکته مغزی که هیچگونه شکایتی از شنوایی خود نداشتند را ارزیابی نماییم.
    مواد و روش ها
    در این تحقیق مقطعی-تحلیلی، 30 نمونه سالم (15 مرد و 15 زن) و 40 بیمار مبتلا به سکته مغزی در سه گروه، 16 بیمار با سی تی اسکن غیرطبیعی و ضایعه در نیمکره چپ (11 مرد و 5 زن) و 14 بیمار با سی تی اسکن غیرطبیعی و ضایعه در نیمکره راست (5 مرد و 9 زن) و 10 بیمار با سی تی اسکن طبیعی (5 زن و 5 مرد) که همگی دارای معدل آستانه شنوایی طبیعی بودند و در رده سنی 50 تا 70 سال قرار داشتند انجام گردیده است. در گروه شاهد و مورد به منظور اطمینان از شنوایی محیطی طبیعی، آزمون رایج ادیومتری صوت خالص، ادیومتری ایمیتنس و ادیومتری گفتاری (شامل آزمون دریافت کلمات دوسیلابی و میزان امتیاز آزمون تشخیص کلمات تک سیلابی) انجام شده و سپس به منظور بررسی عملکرد سیستم مرکزی شنوایی از آزمون جملات رقابتی استفاده گردید.
    یافته ها
    در تمامی گروه های آزمایشی، میانگین امتیاز آزمون جملات رقابتی در گوش راست بیشتر از چپ بود. میانگین امتیاز در هر دو گوش بیماران مبتلا به سکته مغزی با میانگین امتیاز این آزمون در هر دو گوش فرد سالم، اختلاف معنی داری داشت (P<0.05). اختلاف معنی داری بین میانگین امتیاز آزمون جملات رقابتی خانم ها و آقایان در هر دو گوش مشاهده نگردید (P>0.05). باتوجه به نتایج بدست آمده در این تحقیق، در بیماران مبتلا به سکته مغزی علیرغم وجود شنوایی نسبتا طبیعی و احراز درصد بالای امتیاز در آزمون های ساده گفتاری همچون آزمون تشخیص کلمات تک سیلابی، میانگین امتیاز آزمون جملات رقابتی در هر دو گوش نسبت به افراد سالم، افت معنی داری را نشان داد (P<0.05). نکته حائز اهمیت دیگر آنست که در برخی از بیماران مبتلا به سکته مغزی با وجود آنکه بررسی های رادیولوژیک رایج همچون سی تی اسکن، هیچگونه ضایعه آناتومیک و ساختاری را نشان نداده بود ولی با استفاده از آزمون مناسب مرکزی همچون آزمون جملات رقابتی، کاهش عملکرد سیستم شنوایی مرکزی مشاهده گردید.
    نتیجه گیری و توصیه ها: نتایج فوق حاکی از آن است که آزمون جملات رقابتی می تواند آزمون مناسبی در مجموعه آزمون های بررسی کننده سیستم شنوایی مرکزی در بیماران مبتلا به سکته مغزی در رده سنی 70-50 سال باشد.
  • زهرا حیدری، حمیدرضا محمودزاده ثاقب، مهدی محمدی، سید محمدحسین نوری موگهی، علی عرب صفحه 156
    مقدمه
    سفالومتری یکی از شاخه های مهم آنتروپومتری می باشد، که در تشخیص هویت، پزشکی قانونی، جراحی پلاستیک، ارتودنسی، باستان شناسی و تشخیص منشا نژادها کاربرد دارد. مطالعه حاضر به منظور تعیین فنوتیپ های سر و صورت نوزادان پسر یک روزه دو گروه قومی بومی سیستانی و بلوچ ساکن شهرستان زاهدان، صورت گرفت.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به روش مقطعی و بصورت توصیفی تحلیلی بر روی 420 نوزاد پسر یک روزه بومی (216 سیستانی و 204 بلوچ) که از لحاظ بالینی سالم بودند، در تابستان 1381 و در مرکز آموزشی درمانی قدس زاهدان انجام شد. در این مطالعه شاخص های سفالیک و پروسوپیک با روش سفالومتری کلاسیک تعیین گردید.
    یافته ها
    میانگین و انحراف معیار شاخص سفالیک در گروه های سیستانی و بلوچ بترتیب 4.8±83.67 و 4.77±83.64 و شاخص پروسوپیک 5.87±86.79 و 6.76±86.53 تعیین گردید. براساس شاخص سفالیک در گروه سیستانی تیپ غالب انواع براکی سفال (37%) و هیپربراکی سفال (37%) بود. در گروه قومی بلوچ نیز تیپ غالب سر هیپربراکی سفال (37.3%) و براکی سفال (3.35%) بود. براساس شاخص های پروسوپیک در گروه سیستانی تیپ غالب صورت اوری پروسوپیک (42.6%) و در گروه بلوچ نیز تیپ غالب صورت اوری پروسوپیک (39.2%) بود.
    نتیجه گیری و توصیه ها: این تحقیق نشان داد که اختلاف آماری معنی داری بین میانگین شاخص ها و انواع تیپ های سر و صورت در دو گروه قومی سیستانی و بلوچ ساکن در شهرستان زاهدان وجود ندارد (P<0.05). براساس این مطالعه مقطعی بنظر می رسد که بین نوزادان دو گروه قومی مذکور از نظر شاخص های سر و صورت شباهت هایی وجود دارد.
  • ابوطالب بیگی، جمیله صلواتی صفحه 166
    مقدمه
    منظور از این مطالعه مقایسه خصوصیات مانیتورینگ الکترونیک ضربان قلب جنین بین جنین های با وزن متناسب (AGA: Appropriate for gestational age) و جنین های کوچک (SGA: Small for gestational age) نسبت به سن حاملگی است.
    مواد و روش ها
    در بین نوزادان متولد شده در سال های 1380 و 1381 در بیمارستان آرش، 300 نوزاد منفرد متولد شده از حاملگی های بدون عارضه که در آنها (Non-stress test: NST) اواخر سه ماهه دوم حاملگی (24 تا 27 هفتگی) انجام شده بود مورد بررسی قرار گرفتند. ضربان پایه قلب، تغییرات ضربان پایه قلب، وجود Acceleration، افت پریود یک یا اپیزود یک و خصوصیات نوزاد بین نوزادان با وزن متناسب و نوزادان کوچک نسبت به سن حاملگی و همچنین بین حاملگی های با افت ضربان قلب جنین در سه ماهه دوم و یا بدون آن مورد مقایسه قرار گرفت.
    یافته ها
    از 300 نوزاد، 261 نوزاد (87 درصد) AGA و 39 نوزاد (13 درصد) SGA و 65 نوزاد افت ضربان قلب در NST سه ماهه دوم داشتند و 235 نوزاد بدون افت ضربان قلب بودند. در نوزادان SGA در مقایسه با نوزادان AGA بطور معناداری وزن زمان تولد و سن بارداری کمتر ولی فراوانی وقوع افت ضربان قلب در NST سه ماهه دوم، افت ضربان قلب در زمان زایمان و تغییرات ضربان پایه قلب بیشتر بود (P<0.05). سن مادر، پاریتی مادر، آپگار دقیقه اول، دفع مکونیوم، نوع زایمان، بستری شدن در NICU، ضربان پایه قلب و Acceleration در نوزادان SGA و AGA تفاوت معنادار آماری نداشت. نوزادان SGA در حاملگی های همراه با افت ضربان قلب جنین در سه ماهه دوم نسبت به حاملگی های بدون افت ضربان قلب شایعتر بودند (P<0.05). تغییرات ضربان پایه قلب جنین در حاملگی های همراه با افت ضربان قلب جنین در سه ماهه دوم نسبت به حاملگی های بدون افت ضربان قلب بیشتر دیده شد (P<0.05).
    نتیجه گیری و توصیه ها: افت پریود یک یا اپیزود یک و افزایش تغییرپذیری ضربان قلب جنین در NST سه ماهه دوم با افزایش خطر نوزادان SGA همراه است.