فهرست مطالب

مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران
سال شصت و دوم شماره 3 (پیاپی 45، امرداد 1383)

  • تاریخ انتشار: 1383/05/11
  • تعداد عناوین: 13
|
  • سیدجمال هاشمی، معصومه شوهانی صفحه 175
    مقدمه
    گیرندگان پیوند مغز استخوان بعلت پرتودرمانی و شیمی درمانی دچار سرکوب شدید سیستم ایمنی شده و مستعد ابتلا به عفونت های قارچی فرصت طلب می باشند. این بیماران آلودگی قارچی را عمدتا از طریق هوا یا وسایل موجود در بخش های مختلف بیمارستان در قبل و بعد از پیوند کسب می کنند. لذا بررسی فلور قارچی هوا و وسایل اتاق های بیماران و نمونه های بالینی آنها برای مقایسه آنها و تخمین احتمالی مخزن آلودگی بسیار کمک کننده می باشد.
    مواد و روش ها
    به همین منظور این بررسی بمدت 8 ماه از فضا، وسایل و دریچه هواکش های بخش های مختلف مرکز خون و پیوند مغز استخوان و نمونه های بالینی بیماران پیوندی صورت گرفت. روش مطالعه براساس نمونه برداری از فضای اطراف بیماران و نمونه برداری از وسایل موجود در بخش ها و دریچه هواکش های بخش با استفاده از سواپ استریل و کشت آنها بر روی محیط سابرو دکستروز آگار کلرامفنیکل دار (SC) بوده است. جهت بررسی نمونه های بالینی بیماران آزمایش مستقیم با بلودومتیلن و کشت بر روی محیط SC صورت گرفت.
    یافته ها
    در این بررسی از تعداد 4838 محیط کشت در مورد هوا و وسایل بخش ها و دریچه هواکش ها و نمونه های بالینی در 985 مورد قارچ جدا شد که قارچ های جدا شده بترتیب پنی سیلیوم (33.6%)، کلادوسپوریوم (33.4%) و آسپرژیلوس فلاووس (11.6%) بوده است. از نمونه های بالینی روتین (خلط، ادرار و سواپ بینی) بیماران پیوندی هیچ مورد مثبت قارچی جدا نشد. ولی از 50 نمونه بالینی بیماران مشکوک به عفونت قارچی در 3 مورد از شستشوی سینوس های بینی ارگانیسم قارچی جدا گردید که شامل دو مورد آسپرژیلوس فلاووس و یک مورد تریکودرما بوده است.
    نتیجه گیری و توصیه ها: باتوجه به نتایج بدست آمده بنظر می رسد که علیرغم استفاده از ابزارهای پیشگیری کننده، بیماران پیوندی می توانند آلودگی به قارچ های ساپروفیت را از محیط بیمارستان کسب نمایند.
  • جلال رضایی، خلیل اسفندیاری صفحه 180
    مقدمه
    سنگ های مجرای صفراوی مشترک (CBD=Common bile duct) شایعترین علت یرقان انسدادی و کلانژیت هستند و همچنین ایجاد پانکراتیت می کنند که بویژه در افراد مسن و افرادی که بیماری های زمینه ای مهم دارند می تواند تهدیدکننده حیات باشد.
    مواد و روش ها
    در این بررسی تعداد 200 بیمار از مبتلایان به سنگ CBD که توسط دو روش درمانی کله سیستکتومی به همراهی اسفنکتروتومی آندوسکوپیک قبل از عمل و کله سیستکتومی و اکسپلور باز CBD مورد درمان قرار گرفته بودند با یکدیگر از نظر عوارض عمل، موفقیت درمان و طول مدت و مشکلات مربوط به بستری مورد مقایسه قرار گرفتند.
    یافته ها
    یافته ها به این قرار بود که دو گروه مورد بررسی از نظر عوارض عمل جراحی تفاوت معنی داری با یکدیگر نداشتند. همچنین یافته های مربوط به طول مدت بستری که اندکس موربیدیته بیمار بودند نیز تفاوت قابل ملاحظه ای نداشتند. ولی بیماران گروه اول عوارض اسفنکتروتومی آندوسکوپیک را نیز متحمل می شدند و از طرفی از نظر طول مدت بستری نیز از نظر آماری تفاوت معنی داری با گروه دوم داشتند و مهمتر اینکه میزان شکست در خروج سنگ نه تنها بلافاصله بعد از درمان بلکه در بررسی بعدی نیز در گروه تحت درمان با اسفنکتروتومی آندوسکوپیک بشکل معنی داری بالاتر از گروه تحت درمان با کله سیستکتومی و اکسپلور باز CBD می باشد.
    نتیجه گیری و توصیه ها: این یافته ها این نتیجه را مطرح می سازد که اسفنکتروتومی آندوسکوپیک نه تنها عوارض کوتاه مدت و طول مدت بستری را می افزاید بلکه میزان شکست آن در خروج سنگ نیز بیشتر است.
  • منصور رحیمی فرد، ناهید زارع زاده صفحه 187
    اندومتریوزیس ریه عبارت است از پرولیفراسیون سلول های اندومتر در ریه بخصوص نوع اندوتلیال و پارانشیمی که بیماری نادری بوده و با هموپتزی در زمان قاعدگی مشخص می شود. تعداد بسیاری از بیماری های ریه ایجاد هموپتزی می کنند (مانند برونشکتازی، بدخیمی ها و سل و عفونت های ریه و بیماری های قلبی و ابنورمالی های عروقی و...). اندومتریوزیس ریه بیشتر بصورت پنوموتراکس و درد سینه تظاهر می کند و بیمار بندرت با علامت هموپتزی مراجعه می کند و این بیماری معمولا با بیماری های دیگر اشتباه می شود زیرا محل خونریزی را نمی توان دقیقا مشخص نمود و تایید آن با هیستولوژی مشکل می باشد بنابراین تشخیص مطمئن آن با تظاهرات بالینی بصورت هموپتزی در زمان قاعدگی و پاسخ به درمان امکان پذیر است و نیز به کمک MRI امر تشخیص با سهولت بیشتری انجام می گیرد. در این مقاله دو مورد از این بیماری گزارش شده است: مورد اول خانم 32 ساله ای است (Para3-gravide4) که دو ماه پس از اولین سزارین (سال گذشته) بطور مداوم هر ماه دچار هموپتزی می گردید. CXR و CT scan ریه افزایش پاترن رتیکولار را در لب تحتانی راست نشان داد و Perfusion scan افزایش جذب (افزایش خون) در همان ناحیه را نشان داد. بیمار برونکوسکوپی شد و مختصری افزایش قرمزی برونش لب تحتانی راست در او مشاهده گردید. BAL و TBLB نکته مثبتی نداشته و بیمار تحت درمان با Deca peptide قرار گرفته و بهبود یافت. مورد دوم خانم 13 ساله ای است که از 4 ماه قبل مداوما هر ماه بمدت سه روز هموپتزی داشت. در CT scan ضایعه هیپودنس با جدار نسبتا ضخیم (2mm) بدون Septation در لب فوقانی راست مشاهده شد. در برونکوسکوپی نیز خونریزی از لب فوقانی راست داشته و در نمونه BAL و TBLB بغیر از خونریزی، یافته مثبت دیگری گزارش نشد که تحت درمان با Deca peptide قرار گرفته و بهبود یافت.
  • منصور رفیعی، سیدمحمود صدربافقی، محمد افخمی اردکانی، سیده مهدیه نماینده، امیرمحمد عرفا، محمدحسین احمدیه، حمیدرضا دهقان، رضا رفیعی، مسعود رحمانیان صفحه 194
    مقدمه
    بیماری قلبی و عروقی علت اصلی مرگ ناشی از دیابت است و در بیماران مبتلا به دیابت 4-2 برابر شایعتر از جمعیت عمومی می باشد. بیماری های عروق محیطی نیز در بیماران دیابتی 4 برابر شایعتر است. مطالعات متعددی همراهی عروق محیطی را با درگیری عروق کرونر و حتی کاروتید به اثبات رسانیده اند. اندکس (ABI: Ankle/Brachial Index) یک تست حساس و اختصاصی (حساسیت 95% و ویژگی 99%) جهت سنجش بیماری های عروق محیطی می باشد. هدف این مطالعه ارزیابی قدرت پیش گویی کننده اندکس ABI در تشخیص بیماری های ایسکمیک عروق کرونر در بیماران دیابتی می باشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تعداد 948 بیماران دیابتی که دو سال یا بیشتر از تشخیص دیابت آنها می گذشت و جهت مراقبت دیابت به مرکز تحقیقات دیابت مراجعه کردند در طول یکسال وارد مطالعه شدند. اندکس ABI برای تمامی بیماران محاسبه گردید و مشخصات دموگرافی و ریسک فاکتورهای بیماران ثبت گردید. کلیه افرادی که ABI آنها کمتر از 1.1 یا بیشتر از 1.4 بود (172 نفر) تست ورزش شدند 105 نفر هم از نفرات باقیمانده بعنوان کنترل جمعا تعداد 279 نفر با پروتکل Bruce تست ورزش شدند. نتایج تست ورزش با نتایج اندکس ABI مقایسه شدند.
    یافته ها
    از تعداد 948 بیمار 497 نفر (52.4%) زن و 451 نفر (47.6%) مرد بودند. میانگین سنی 10.02±55.25 بود. میانگین مدت ابتلا به دیابت 1.2±8.84 سال بود. 56% فشار خون بالا داشتند. 10.2% بیماران ABI<1 داشتند. ABI در گروه سنی >60 سال کاهش معنی داری نشان می داد (P=0.02) بیماران در سه گروه تقسیم شدند. گروه I با ABI<=1.1 با 238 نفر (25.1%)، گروه II با 1.1=1.4 هشتاد و پنج نفر (9%) بودند. 52.8% بیماران در گروه I و 19.6% بیماران در گروه II و 44.7% بیماران در گروه III تست ورزش مثبت داشتند (P II،III=0.05) و (P I،II=0). در مجموع 108 بیمار (38%) از 279 بیمار تست ورزش مثبت داشتند که اکثرا در گروه I و III بودند. 72.2% در گروه I و 52.5% در گروه II فشار خون بالا داشتند (P=0.00). شصت و شش درصد از افراد هیپرتنسیو گروه I و 80% از افراد هیپرتنسیو گروه III تست ورزش مثبت داشتند در مقابل 37% از افراد هیپرتنسیو گروه II که تست ورزش مثبت داشتند. 55% از زنان و 24% از مردان فشار خون بالا داشتند (P=0.00). ریسک ابتلا به فشار خون در زنان 2.3 برابر بیشتر از مردان دیابتی بود (OR=2.28-CI=1.68
  • شاهین گوهرپی، محمد جبل عاملی، حسین کریمی، همایون هادیزاده خرازی، اسماعیل ابراهیمی تکامجانی صفحه 204
    مقدمه
    اختلالات مفصل پاتلوفمورال یکی از شایعترین علل مراجعه بیماران به درمانگاه های ارتوپدی و فیزیوتراپی بوده که عمدتا با درد قدامی زانو مطرح می باشند. یکی از علل ایجاد کننده درد قدامی زانو، جابجایی خارجی کشکک ناشی از ضعف عضله پهن مایل داخلی و یا کوتاهی ساختارهای خارجی مانند رتیناکولوم خارجی و یا ایلیوتیبیال باند می باشد. برای ارزیابی و تشخیص دقیق این ضایعه نیاز به بررسی های پاراکلینیک مانند رادیوگرافی ساده، سی تی اسکن و یا MRI می باشد. اشکال رادیوگرافی ساده در این بوده که فقط قادر به نمایش دادن وضعیت استخوان کشکک نسبت به ناودان بین کندیلی استخوان ران در یک زاویه و در یک تصویر است. امروزه با پیشرفت سیستم های MRI تصویربرداری در زوایای مختلف دامنه حرکتی تحت عنوان MRI کینماتیک توسعه یافته که می تواند موقعیت استخوان کشکک را نسبت به استخوان ران در زوایای متوالی نشان دهد. هدف از این تحقیق بررسی وضعیت استخوان کشکک توسط MRI کینماتیک در 5 زاویه متوالی (40، 30، 20، 10 و 0 درجه) از دامنه حرکتی مفصل زانو در بیماران مبتلا به جابجایی خارجی استخوان کشکک می باشد.
    مواد و روش ها
    این بررسی بر روی 10 فرد سالم و 30 بیمار مبتلا به جابجایی خارجی کشکک انجام شده است.
    یافته ها و
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد در گروه بیماران، استخوان کشکک بیشترین ثبات را در زاویه 40 درجه فلکسیون داشته و با کاهش دامنه حرکتی به سوی اکستانسیون کامل، کشکک به سوی خارج جابجا شده و بیشترین بی ثباتی را در زوایای صفر تا 20 درجه دارد.
  • زهرا حق شناس، سید محمد حق شناس صفحه 211
    دیابت بی مزه مرکزی Central diabetes inspidus یک سندرم است که بدلیل نارسایی (AVP: Argenine vasopressin) در تغلیظ ادرار ایجاد می شود. سه علامت اصلی این بیماری عبارتند از: 1) تولید ادرار رقیق نامتناسب با تحریک اسموتیک، 2) فونکسیون کلیه طبیعی، 3) افزایش اسمولاریتی ادرار بعد از تجویز وازوپرسین. این بیماری می تواند به اشکال گذرا یا دائمی و مادرزادی یا اکتسابی دیده شود. در این نوشته یک مورد دیابت بی مزه مرکزی گذرا معرفی می شود که در اثر مصرف اشتباهی مانیتول ایجاد شده بود.
  • سیدعباس صادقی، علی اکبر سلیمانی صفحه 214
    مقدمه
    از جمله روش هایی که در زمینه کنترل درد پس از عمل بیماران از موفقیت نسبتا بالایی برخوردار بوده، استفاده از تزریق اپیدورال داروهای مختلف از قبیل بیحس کننده های موضعی، مخدرها و... می باشد. مطالعه حاضر کوششی در این زمینه است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه بالینی 50 بیمار در محدوده سنی 40-20 سال و ASA کلاس I که کاندید عمل ژنیکولوژی بودند و محدودیتی جهت تزریق اپیدورال نداشتند و به دو گروه 25 نفری بطور تصادفی تقسیم شده و مورد بررسی قرار گرفتند. برای تمام بیماران قبل از بیهوشی عمومی کاتتر اپیدورال گذاشته شد. 60 دقیقه پس از اتمام عمل و بیدار شدن کامل بیماران در بیماران گروه اول محلولی حاوی 50 میکروگرم کلونیدین با حجم کم 15 میلی لیتر و در گروه دوم محلولی 50 میکروگرم فنتانیل با حجم 15 میلی لیتر تزریق و سپس کاتتر خارج شد. تمام بیماران بمدت 4 ساعت تحت نظر گرفته شدند و شدت درد آنها براساس روش VAS اندازه گیری شد.
    یافته ها
    یافته ها نشان داد که در گروه کلونیدین شدت درد بیشتر بوده و بیماران زودتر نیاز به داروی مخدر پیدا می کنند.
    نتیجه گیری و توصیه ها: لذا کلونیدین اگرچه بعنوان یک داروی آنالژزیک عمل می کند ولی تزریق یک دوز 50 میکروگرمی در انتهای عمل بیدردی موثری ایجاد نمی کند هرچند عوارض آن در مقایسه با مخدرها بسیار ناچیز است.
  • جواد میکائیلی، مسعود ستوده، محمدحسین درخشان، عباس یزدان بد، بهنوش عابدی اردکانی، سیدمهدی نورایی، محمدجعفر فره وش، رضا ملک زاده صفحه 221
    مقدمه
    اخیرا مطالعات زیادی جهت تعیین عوامل خطر گاستریت ناشی از عفونت هلیکوباکترپیلوری صورت گرفته است. این مطالعات برای فهم بهتر مراحل ابتدایی کارسینوژنز سرطان معده بسیار مفید هستند. در مقاله حاضر، ما وسعت و توپوگرافی گاستریت مزمن را در جمعیت ساکن در یک منطقه پرخطر از نظر میزان بروز سرطان کاردیای معده مورد بررسی قرار داده و نقش هلیکوباکترپیلوری، شاخص خطر سرطان معده و سن را در پاتوژنز آن ارزیابی کردیم.
    مواد و روش ها
    طی یک مطالعه آندوسکوپیک مبتنی بر جمعیت، 508 نفر از ساکنان بالای چهل سال شهری و روستایی شهرستان مشکین شهر از استان اردبیل وارد مطالعه شدند. تمامی افراد پس از تفهیم و توجیه کافی از اهداف مطالعه و امضای رضایتنامه کتبی تحت معاینه آندوسکوپی دستگاه گوارش فوقانی قرار گرفتند. حداقل یک بیوپسی از مناطق استاندارد ششگانه معده افراد شرکت کننده در مطالعه برداشته شد (سه ناحیه از آنتر (ناحیه 1، 2 و 3)، دو ناحیه از تنه (نواحی 4 و 5) و یک ناحیه از کاردیا (ناحیه 6)). شدت و فعالیت گاستریت، اسکور ترکیبی التهاب و وضعیت عفونت هلیکوباکترپیلوری در تمام نمونه های بیوپسی براساس آخرین ویرایش سیستم طبقه بندی گاستریت سیدنی اندازه گیری شدند و تاثیر هلیکوباکترپیلوری، سن، جنس و محل سکونت بر روی میانگین شدت، فعالیت و اسکور ترکیبی التهاب به تفکیک هر ناحیه بیوپسی مورد ارزیابی واقع گردید.
    یافته ها
    کلا 508 داوطلب با میانگین سنی 11.3±54.6 سال وارد مطالعه شدند. 234 نفر (46.1%) مرد و 274 (53.9%) زن بودند. براساس معیار هیستولوژیک 80.5% افراد هلیکوباکترپیلوری مثبت بودند. میانگین اسکور فعالیت غیر از ناحیه 5 در تمام نواحی، در افراد دارای هلیکوباکترپیلوری بیشتر از افراد بدون عفونت بود (P<0.01). میانگین اسکور ترکیبی التهاب در تمام نواحی در افراد آلوده بیشتر از افراد غیر آلوده بود (P<0.01). در 44% افراد آلوده، میانگین اسکور ترکیبی التهاب تنه بیشتر و یا حداقل برابر آنتر معده ارزیابی شد. همچنین در 54% افراد آلوده، میانگین اسکور ترکیبی التهاب ناحیه کاردیا بیشتر یا برابر آنتر معده بود. سن ارتباط معکوس و معنی داری (P<0.01) با اسکور ترکیبی ناحیه آنتر نشان می داد. این ارتباط در کاردیا مثبت و قویتر بود.
    نتیجه گیری و توصیه ها: هلیکوباکترپیلوری عامل اصلی فعالیت گاستریت در تمام نواحی معده می باشد. این تاثیر در آنتر و کاردیا بسیار قوی می باشد. بنظر می رسد التهاب مزمن و ممتد مخاط کاردیا در سنین بالا زمینه ساز پیدایش سرطان کاردیای معده در این منطقه باشد.
  • عبدالحسین داودآبادی، محمد بنازاده، ابراهیم رضی صفحه 230
    مقدمه
    طیف وسیعی از ناهنجاری های مادرزادی قفسه سینه در نوزادان و کودکان وجود دارد که عمدتا شامل ناهنجاری های پکتوس و سندرم پولند و نقص های استخوان جناغ سینه می باشد. این ناهنجاری ها بیشتر اثرات نامطلوب روانی دارند تا فیزیولوژیک و غالبا بی علامتند ولی می توانند با سایر آنومالی ها که تهدیدکننده حیات هستند همراه باشند. ترمیم این ناهنجاری ها مورتالیتی و موربیدیتی ناچیزی دارند و با اصلاح آن مشکلات روانی و فیزیولوژیک مبتلایان حل می شود، مطالعه حاضر به منظور بررسی انواع ناهنجاری و روش های درمانی و نتایج آن انجام گرفته است.
    مواد و روش ها
    این تحقیق به روش مطالعه داده های موجود Existing data study صورت پذیرفته و پرونده کلیه کسانی که در طی زمان بررسی مورد عمل جراحی قرار گرفتند از بایگانی گرفته شد و اطلاعاتی از قبیل زمان جراحی، سن، جنس، نوع عمل، علایم بالینی و سندرم های همراه و بیماری های همراه و عوارض عمل استخراج گردید و در یک فرم ثبت گردید.
    یافته ها
    در طی مدت 10 سال کلا 60 مورد ناهنجاری های سینه مورد عمل جراحی ترمیمی قرار گرفتند. سینه قیفی 60% Pectus excavatum و سپس پکتوس کاریناتوم 30% و بقیه سندرم پولند 6.7 و نقص فوقانی استرتوم (3.2) بودند. در گروه پکتوس نسبت مرد به زن 3/1 و سن زمان بستری بین 4 تا 27 سال (متوسط سن 6.8±13.4). شایعترین بیماری همراه اسکولیوز و سندرم های همراه مارفان ترنر و Morque بودند سن در زمان جراحی در 75% موارد بصورت تاخیری و بالاتر از 15 سال بود. دفرمیتی پکتوس همگی به روش راویچ عمل شدند عوارض عمل جراحی ناچیز و نتایج آن مطلوب بوده است نتیجه گیری و توصیه ها: شایعترین ناهنجاری ها شامل پکتوس اکسکاواتوم و سپس پکتوس کاریناتوم بود. در این بیماران اگرچه عمل جراحی در سن 5-3 سالگی انجام می شود ولی باتوجه به عوارض جراحی ناچیز و نتایج عالی زیبایی و بهبود روانی و فیزیولوژیک توصیه می شود که در بزرگسالی نیز انجام شود.
  • مسعود ایروانی، مژگان شایگان، غلامرضا بابایی، علی طالبیان، اردشیر قوام زاده، بابک بهار، مهناز آقایی پور صفحه 236
    مقدمه
    بیماری حاد پیوند علیه میزبان (acute Graft-Versus-Host Disease: aGVHD) یکی از عوارض اصلی پس از پیوند مغز استخوان (Bone marrow transplantations: BMT) است که پیش بینی وقوع آن مشکل می باشد. تصور می شود سایتوکائین های آزاد شده از لنفوسیت های TH1 نقش اساسی در آن ایفا می کنند. توانایی پیش بینی وقوع این عارضه بسیار ارزشمند است. با اندازه گیری دوره ای مقادیر سرمی گیرنده اینترلوکین-2 (IL-2R) و اینترلوکین-18 (IL-18) پس از پیوند آلوژن مغز استخوان تلاش نمودیم رابطه آنها را با aGVHD و بعنوان شاخص مفیدی برای پیشگویی آن تعیین نماییم.
    مواد و روش ها
    غلظت سرمی IL-2R و IL-18 با استفاده از روش ELISA در 219 نمونه بدست آمده از 39 بیمار (مبتلا به بدخیمی های خونی، قبل و بعد از BMT) و 28 فرد سالم بعنوان کنترل تعیین شدند. همه بیماران پیوند را از خواهر یا برادر خود دریافت نموده بودند.
    یافته ها
    نتایج ما نشان دادند که 25 بیمار به aGVHD مبتلا شده و غلظت سرمی IL-2R و IL-18 در نمونه های قبل از پیوند در آنها در مقایسه با بیماران فاقد این عارضه aGVHD و گروه کنترل افزایش یافته و بین غلظت سرمی IL-2R و IL-18 در نمونه های قبل از پیوند در بیماران -aGVHD و گروه کنترل تفاوت معناداری مشاهده نمی شود. غلظت سرمی IL-18 در گروه +aGVHD طی روزهای 24-3 پس از پیوند بصورت معناداری نسبت به قبل از پیوند افزایش یافت و براساس شدت aGVHD بین (III GVHD-0 GVHD) نیز متفاوت بود. در اکثر بیماران +aGVHD (شصت درصد) غلظت های سرمی IL-2R و IL-18 در روز دهم پس از پیوند به حداکثر مقدار خود رسید و افزایش غلظت آن دو بر ظهور علائم aGVHD (با میانگین 15 روز پس از پیوند) پیشی گرفته است. غلظت سرمی IL-18 در روز دهم رابطه معناداری برحسب شدت aGVHD دارد (با افزایش شدت عارضه غلظت آن نیز افزایش می یابد). غلظت سرمی IL-18 در بیمارانی که تحت درمان با فلودارابین و بوسولفان بودند نسبت به بیماران تحت درمان با سیکلوفسفامید و بوسولفان کمتر می باشد.
    نتیجه گیری و توصیه ها: این نتایج نشان دادند که IL-18 نقش مهمی در گسترش aGVHD پس از پیوند مغز استخوان ایفا می کند و مقدار آن ممکن است یکی از شاخص ها برای aGVHD و منعکس کننده شدت آن باشد همچنین این یافته ها مطرح می کنند IL-18 در بیماری زایی این عارضه موثر بوده و اندازه گیری مقادیر سرمی آن میتواند معیار مناسبی در پیش بینی aGVHD باشد.
  • محمد بروجردی، فیروزه رئیسی صفحه 242
    مقدمه
    افسردگی مشکل شایعی بوده و باعث کاهش کارکرد افراد می شود. بررسی این موضوع در افراد پرهوش، بدلیل سودمندی بالاتر آنها از اهمیت بیشتری برخوردار است. در این مطالعه هدف ما بررسی فراوانی نسبی افسردگی در افراد پرهوش در مقایسه با افراد معمولی است.
    مواد و روش ها
    به این منظور در یک مطالعه مورد-شاهدی تعداد 90 داوطلب رده هوشی بهنجار و 56 داوطلب از رده پرهوش که محدوده سنی آنها بین 20 تا 30 سالگی بوده و از لحاظ جنسیت جور شده بودند از نظر شدت افسردگی با آزمون فهرست افسردگی بک مورد ارزیابی قرار گرفتند. تعیین بهره هوشی افراد با اجرای هر دو آزمون هوشی ماتریس های فزاینده ریون و آزمون هوشی کسلر بزرگسالان انجام شد.
    یافته ها
    در بین 90 نفر از افراد بهنجار، 36 نفر از آنها افسرده بودند (40%) و از 56 نفر افراد پرهوش، 35 نفر آنها افسرده بودند (62.5%) و مشاهده شد که فراوانی نسبی افسردگی در افراد پرهوش، با تفاوت آماری معنادار بیشتر است (P<0.05).
    نتیجه گیری و توصیه ها: با وجود توانایی بیشتر افراد پرهوش در مقابله با استرس، بدلیل بهره هوشی بالاتر، در این مطالعه مشاهده شد که شیوع افسردگی در افراد پرهوش بیشتر است. این یافته ها ممکن است بدلیل درک بیشتر این افراد و نتیجه آن، عملا برخورد بیشتر این افراد با استرس می باشد.
  • صدیقه حنطوش زاده، فاطمه اصفهانیان، مریم مهدی پور توانا صفحه 248
    مقدمه
    (Gestational diabetes mellitus: GDM) مهمترین عارضه طبی و اختلال متابولیکی شایع در زمان بارداری است و میزان شیوع حدود 1 تا 14 درصد دارد. پیشگیری با سابقه حاملگی GDM از نظر تشخیص اختلالات عمل گلوکز جهت بهبود نتایج طولانی مدت لازم می باشد. هدف از اجرای این طرح یافتن ارتباط بین GDM و اختلالات وضعیت متابولیکی از قبیل اختلالات تحمل گلوکز، تغییرات نامطلوب پروفایل لیپوپروتئین و آندروژن ها است، که بعنوان عوامل خطر قلبی-عروقی شناخته می شوند و بهبود این عوامل توسط تغییر نحوه زندگی می باشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه حدود 107 بیمار با سابقه اخیر GDM، شش ماه بعد از زایمان تحت ارزیابی بالینی و متابولیکی قرار گرفتند و قند خون ناشتا، تست تحمل گلوکز، پروفایل لیپیدهای سرمی و هورمون های آندروژنی اندازه گیری شدند. شرح حال مامایی کلینیکی بیماران مبنی بر عود GDM، سابقه تولد نوزاد ماکروزوم، میزان مصرف انسولین در حاملگی جهت کنترل قند خون، وضعیت شیردهی بیماران و نوع پیشگیری از بارداری پس از زایمان و همچنین تغییرات قاعدگی و سابقه هیرسوتیسم بیماران نیز بررسی شد. تجزیه و تحلیل آماری داده ها توسط کارشناس آمار صورت گرفت (آزمون های X2 و Nova و Fisher بکار گرفته شد).
    یافته ها
    نتایج بررسی نشاندهنده وجود 19.6 درصد دیابت و 15.9 درصد (Impaired glucose tolerance: IGT) وجود ارتباط معنی دار بین سابقه عود GDM با چاقی، سابقه تولد نوزاد ماکروزوم و نیز مصرف انسولین بیشتر در طی حاملگی با شیوع بیشتر دیابت بعد از زایمان بوده است. در بیماران مبتلا به دیابت و IGT نسبت به افراد بدون اختلالات تحمل گلوکز تغییرات نامطلوب پروفایل لیپوپروتئین از قبیل بالاتر بودن میزان کلسترول توتال و کلسترول LDL و تری گلیسرید و کمتر بودن سطح کلسترول HDL مشاهده گردید. ارتباط معنی داری بین دیابت بعد از زایمان و شیوع بیشتر هیپرتانسیون نیز مشخص شد.
    نتیجه گیری و توصیه ها: باتوجه به شیوع بالای دیابت در بیماران مبتلا به دیابت بارداری و وجود برخی عوامل خطر ابتلا به بیماری های قلبی و عروقی، در این بررسی برنامه ریزی صحیح توسط متولیان امر بهداشت و درمان جهت پیگیری و بررسی های کامل مبتلایان پس از ترخیص و همچنین آموزش مناسب پرسنل در این زمینه لازم می باشد.
  • کریم حدادیان، امیدوار رضایی، سهراب صادقی، علی مدرس زمانی، گیو شریفی، علی ناظمی رفیع صفحه 255
    مقدمه
    باتوجه به عوارض بیولوژیک و سایکولوژیک صرع مزمن مقاوم به درمان طبی و این نکته که اکثر این بیماران دارای ضایعات مغزی قابل برداشت با عمل جراحی هستند و نیز باتوجه به روش های تشخیصی غیر تهاجمی ساده از قبیل MRI مغزی و SPECT قابل تشخیص هستند و نیز با در نظر گرفتن عدم آشنایی کافی از جراحی صرع در کشورمان تصمیم گرفته ایم تا بیمارانی را که بین سال های 82-1376 در بخش جراحی مغز و اعصاب بیمارستان لقمان حکیم بعلت صرع مقاوم به درمان طبی تحت عمل جراحی صرع قرار گرفته اند، مورد بررسی قرار دهیم.
    مواد و روش ها
    این تحقیق بصورت گذشته نگر بر روی 30 بیمار مبتلا به صرع مقاوم به درمان طبی انجام شد. همه این بیماران قبل از عمل تحت MRI مغزی، SPECT و EEG و سنجش IQ قرار گرفتند. در این بیماران نوع عمل جراحی براساس یافته های بالینی، MRI و SPECT و EEG انجام شد. فرکانس تشنجات قبل و بعد از عمل و عوارض بعد از عمل مورد بررسی قرار گرفت. میزان کنترل تشنج براساس معیارهای Engel سنجیده شد.
    یافته ها
    سن متوسط بیماران در این تحقیق 22.4 سال بود. سه بیمار (10%) مونث بودند که همگی تحت عمل جراحی لوبکتومی مزیال تمپورال قرار گرفتند. 18 بیمار (60%) ضایعه مشخص منطبق با کانون تشنج داشتند که 9 نفر از آنها (30%) بعلت وجود ضایعه در سطح مزیال لوب تمپورال تحت عمل جراحی لوبکتومی مزیال تمپورال و 9 بیمار دیگر (30%) بعلت ضایعه قابل برداشت نئوکورتیکال تحت عمل جراحی لژنکتومی قرار گرفتند. 12 بیمار باقیمانده (40%) که ضایعه مشخص منطبق با کانون تشنج نداشتند ولی دچار حملات Drop مکرر ناشی از یکی یا ترکیبی از تشنجات آتونیک، تونیک کلونیک، میوکلونیک، ابسنس یا کلونیک داشتند، تحت عمل جراحی کالوزوتومی قدامی قرار گرفتند. میزان رهایی از تشنجات با یا بدون درمان طبی در لوبکتومی مزیال تمپورال 77.7% در کالوزوتومی قدامی 58.3% و در لژنکتومی 55.5% بود.
    نتیجه گیری و توصیه ها: بشرط انتخاب دقیق بیماران جهت جراحی صرع تشنجات مقاوم به درمان طبی را می توان بصورت قابل قبول تحت کنترل درآورد. باتوجه به عوارض ناشی از صرع مقاوم به درمان طبی، نتایج قابل قبول جراحی صرع و روش های ساده غیر تهاجمی حساس مثل MRI که در کشور ما در دسترس هستند، جراحی صرع در کشور ما باید بصورت جدی مورد توجه قرار گیرد و گسترش یابد.