فهرست مطالب
فصلنامه فرهنگ پویا
پیاپی 11 (بهار 1388)
- 176 صفحه، بهای روی جلد: 10,000ريال
- تاریخ انتشار: 1388/02/20
- تعداد عناوین: 28
- حرف اول
-
صفحه 2
جریانها پایدار یا ناپایدار تابعی از اندیشهها و افکار جریانسازان خود خواهند بود. از این رو، گرایش جریانسازان به حق یا باطل و یا گرایش آنان به هر سمت و سوی فکری، به طور مستقیم در جهتدهی به جریانها تاثیر میگذارد. بدیهی است برای هر جریانی سه مرحله را میتوان در نظر گرفت که عبارتند از 1. نقطه شروع 2. خط سیر و امتداد 3. نقطه پایان. نقطه آغاز یک جریان، اندیشه و آرمانی است که در ذهنیت جریانسازان رقم میخورد و آنان را برمیانگیزاند تا در صدد راهاندازی آن جریان برآیند...
- اندیشه
-
از نشانه آشنایی تا گرای جبهه بیگانه / مبانی تفکر خودی و یغر خودیصفحه 3
در مسیر انقلاب اسلامی، همواره شاهد گروهبندیها و جناحبندیهای متفاوتی بودهایم؛ به گونهای که در بسیاری از مواقع، دشمن با هزینههای فراوان سعی در تشدید این اختلافات میکرد تا با استفاده از صفبندیهای موجود، بتواند بین نیروهای اصیل انقلابی اختلاف ایجاد کرده و برای رسیدن به اهداف شوم خود، مسیر را هموار کند. رهبر حکیم و فرزانه انقلاب که همانند امام (ره) و همچون سالهای گذشته، اهتمام جدیای برای حفظ مرزهای اعتقادی - سیاسی میان نیروهای خودی با غیرخودی داشته و بر رعایت این مرزبندی تاکید کردهاند، ایدهای را مطرح فرمودند که مطرح شدن آن، بازتابها و واکنشهای فراوان به دنبال داشت و موج فرهنگیای آفرید و خط بطلانی بر تمام تلاش های دشمنان کشید. خودی در تعریف مقام معظم رهبری آن است که دلش برای اسلام میتپد؛ دلش برای انقلاب میتپد؛ به امام ارادت دارد؛ برای مردم به صورت حقیقی - نه ادعایی - احترام قایل است...
-
صفحه 6
بحث «خودی» و «غیر خودی» که حدود ده سال پیش از سوی رهبر معظم انقلاب مطرح شد، سبقهای دیرینه دارد. با رشد قارچ گونه جریانات ضد انقلابی، یعنی همان غیر خودیها و نفوذ در لایههای جریانات وفادار به انقلاب، حضرت آیت الله خامنهای با احساس خطر نسبت به استحاله جریان خودی، جناح ها و جریانات سیاسی معتقد به نظام را از نفوذ غیر خودیهای برحذر داشتند. در این مقال سعی شده است تا دیدگاههای رهبر فرزانه انقلاب در بحث خودی و غیر خودی، مورد واکاوی دوباره قرار گیرد...
-
صفحه 14
بیش از چهار دهه از نهضت روح الله میگذرد. در این مدت آنچه بیش از هر عاملی توانسته است این نهضت را در مراحل مختلفش در برابر تهدیدات محافظت نماید، تلاشهای عالمانی بوده است که با مجاهدتهای علمی خویش، راه را بر هر گونه انحراف و لغزش بستند و با موضعگیریهای هوشمندانه خویش به تحکیم و تثبیت نظام برآمده از آن نهضت پرداختند. در این میان، نام سه اندیشمند فرزانه بیش از دیگران چشم را مینوازد: مطهری، جوادی و مصباح؛ سه حکیمی که با نگاهی نظاممند به دین و آموزههای آن، گامهای بلندی را در مسیر تحقق حکومت اسلامی برداشتند. این مختصر، مروری است گذرا بر سیره علمی و عملی این سه حکیم مسلمان...
-
صفحه 22
«غیر خودی کسی است که دستورش را از بیگانه میگیرد؛ دلش برای بیگانه میتپد؛ دلش برای برگشتن آمریکا میتپد. غیر خودی آن کسی است که از اوایل انقلاب در فکر ایجاد رابطه دوستانه با امریکا بود. به امام اهانت میکرد؛ اما برای امریکا اظهار علاقه مینمود! کسی به امام اهانت میکرد، ناراحت نمیشد؛ اما اگر کسی به دشمنان بیرون از مرز یا همدستان آنها اهانت میکرد، ناراحت میشد! اینها غریبهاند. اسمشان چیست، هرچه باشد.»...
-
صفحه 29
تاریخ غرب سرشار از توطیه نظامهای سیاسی برای «کنترل مغزها» است و نظام لیبرال سرمایهداری، بیشترین سهم را در این تاریخ به خود اختصاص داده است. خطوط برجسته این توطیه، در اروپای دهههای 1920 و 1930 بسیار برجسته است؛ عصری که خدمتگزاری روشنفکران و فیلسوفان به نظامهای سیاسی برای «منطقی کردن سلطه» شدت گرفت...
-
صفحه 35
پویا: با سپاس از اینکه فرصتی در اختیار فصلنامه فرهنگ پویا قرار دادید، اگر بخواهیم پیکره بحث را تقسیمبندی کنیم، طبیعی است جریان تاریخ خودی و غیر خودی یک بحث مفصل و طولانی است. خط سیر خودی و غیر خودی طی چند قرن اخیر و به ویژه از جهت نوع نگاه به عالم هستی چه بوده است؟
دکتر بیریا: اگر چه پرداختن به موضوع خودی و غیر خودی در تاریخ، بحثی طولانی را میطلبد، اما آنچه که در ریشهیابی این خط سیر میتوان گفت، همان نوع نگاه بشر مادیگرا و به تعبیر دیگر انسان غربی به عالم و هستی است. پس از دوران قرون وسطی و تسلط دین محرف و مکتب تحریف شده مسیحیت در اروپا که عجیبترین خرافهها و مطالب ضد عقلی در آن دیده میشد، جامعه علمی و مجموعه نخبگان غرب در یک تصمیمگیری اشتباه به جای حل مسیله، صورت مسئله را پاک نمودند و دین و نگاه به عالم معنا را کاملا به کنار نهادند. این نوع نگاه در تمام سطوح زندگی و عرصههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، هنری و علمی تسری یافت... -
صفحه 42
مرور و کنکاش جریانات فکری 50 سال اخیر کشورمان - از زمان شهید بهشتی و شهید مطهری که تیوریسینهای اصلی انقلاب به شمار میآمدند و امام راحل (ره) و حضرت علامه که نقش پدر فکری را برای نیروهای انقلاب ایفاگر بودند - ما را به این حقیقت میرساند که به رغم گذر از فراز و نشیبهای بسیار، این جریانات نتوانسته است آن ارتباط و تعاملی را که میبایست و مد نظر بوده، حتی بین نیروهای اصیل انقلاب که نیروهای مستقر در خاکریز نظام محسوب میشوند، با رزمندگان فرهنگی و نیروهای فکری انقلاب برقرار کند. پس به جرات میتوان گفت، این ارتباط تا حد زیادی قطع و منفک شده است؛ به گونه ای که در شرایط فعلی، نیروهای اصیل انقلاب و نظام بیهیچ پروایی، در این روزها مطرح میکنند: «به راستی حق کجاست و باطل کجا قرار دارد؟!» اظهارات مطرح شده، گوشهای از سخنان دکتر آقاتهرانی، نماینده مردم پایتخت در مجلس شورای اسلامی است که ضمن حضور در گفتوگویمان، در پاسخ به سوالاتی که پیرامون جریانات فکری و نقش آنان در انقلاب پرسیدیم، مطرح کردند. آنچه پیش روی شماست، حاصل این گفتوگوست...
- سیاسی
-
صفحه 48
«متحیرانه ایستاد. با تعجب به چپ نگاه کرد. کجاوهای دید استوار و مقدس بر شتری آذین شده. سرش را به راست چرخاند. خیمهای دید سبز و روشن که بر فرازش پرچمی تکان میخورد و در میان خیل سپاهیان چون نگینی میدرخشید. به زمین مقابلش چشم دوخت. تامل کرد و دوباره به چپ چرخید. این بار تمام قامت، دو - سه گامی نرفته باز ایستاد و به پشت سرش چشم دوخت. تاملی کرد. برگشت و ایستاد. نگاهی به آسمان کرد و شتابان به جانب خیمه دوید»؛ این حکایت همه کسانی است که در زندگی در جملهای ناخواسته و بعضا تحمیل شده، وارد شدهاند. شعارهای حساب شده فریبنده عایشهها و طلحهها را شنیدهاند، تامل کردهاند و هر چه چرتکه انداختهاند، قدرت تشخیص حق از باطل را در خود ندیدهاند. با ورود ایسمهای گوناگون با مضافهای مختلف و فریبنده، به فضای سیاسی کشور، تشخیص نور حق از باطل کاری شد بس دشوار و صعب. خصوصا پس از سالهای پیروزی انقلاب که آفت اختلاف به جان ایتلاف یکپارچه انقلابیون رخنه کرد. در چنین فضایی، تنها و تنها اندیشه روشن، ولایت است که سفینه النجاتی است برای رسیدن به ساحل نجات. آنچه در پی میآید گذری است اجمالی بر آنچه پس از انقلاب بر سر جریان پیروز دهه 50 تاکنون رخ داده است؛ تاملی کوتاه که بیشک تحلیل و نگرش به جزییات در آن کاری بس عمیق میطلبد...
-
صفحه 52
در نوشتار پیش رو، با تاکید بر «لزوم وجود احزاب سیاسی در جامعه اسلامی» سعی شده ویژگیهای ساختاری حزبی مردمپسند مورد بررسی قرار گیرد. جامعه اسلامی ما دارای فرهنگی غنی است و راز اقبال عمومی به احزاب و دوام آنها نیز توجه به این فرهنگ و خواستههای مردمی برخاسته از تدین آنهاست. این نوشته با توجه به فرهنگ تشکیلاتی هییات مذهبی که همچون حزبی قوی پس از سالها هنوز کارکردهای خود را دارد و نظرات امام خمینی که بر پایه همین ایده منجر به تشکیل هییتهای موتلفه اسلامی شد، به عنوان الگو تهیه شده است...
-
آنان که سر ریز می شوند / نحوه تعالم نظام با جریان های خودی و غیر خودیصفحه 54
«... گفته میشود خودی و غیر خودی، حالا خودی و غیر خودی داریم یا نداریم؟ اگر بخواهیم ملت را حساب کنیم، نه، آحاد ملت خودیاند؛ اما جریانات سیاسی، بلی؛ جریان خودی داریم. جریان غیر خودی هم داریم». اگرچه عصر سیاست و بازیگران سیاسی، دارای پیچیدگی، پنهان کاری در موضعگیریها و کتمان اطلاعات و خطمشیهای سیاسی است، اما میتوان با بصیرت لازم و رصد دایمی فرآیند، مواضع، رفتارها و آرایش جریانهای سیاسی خودی و غیر خودی، به تشخیص و تحلیل های صحیح و نیز تصمیمگیری و موضعگیریهای مناسب و به موقع در مواجهه با آنان دست یافت. نظام جمهوری اسلامی ایران، از ابتدا با جریانات گوناگونی مواجه بود که در برابر هر کدام به اتخاذ مواضع ویژهای اقدام کرده است. برآنیم که به شناسایی و گونهشناسی نحوه مواجهه، تعامل و موضعگیریهای نظام اسلامی در مقابل جریانات مختلف خودی و غیر خودی بپردازیم. ابتدا به تعریف و تبیین مفاهیم موضوع و سپس به اصل بحث خواهیم پرداخت...
-
صفحه 57
در مکتب سیاسی اخلاقی امام در مبارزه علیه رژیم طاغوت، نه شیوه جبهه ملی(پارلمانتاریستی) جایی داشت و نه شیوه و حرکت مسلحانه گروههای چپگرا. ازاین رو، امام در قبل از انقلاب، حتی در سختترین شرایط، حاضر به ایتلاف با آنها نبود. امام در پاسخ به سوال خبرنگار رادیو - تلویزیون آلمانی زبان سوییس در سال 1357 در مورد گفتوگو با کریم سنجابی به صراحت اعلام داشت: «من مسایل و مطالبی که داشتم و امکان ندارد یک قدم از آنها برگردم به ایشان گفتم و ما با جبهه خاصی ایتلاف نداریم. همه ملت با ما و ما با همه ملت هستیم و هر کس این مطالبی که ما داریم و عبارت است از استقلال مملکت با آزادی همه جانبه و جمهوری اسلامی که قایم مقام رژیم سلطنتی است. هر کس با اینها موافقت کند، از گروه ماست و از ملت است و اگر موافقت نکند، بر خلاف مصالح اسلام و ملت گام برداشته است و ما هیچ ربطی با او نخواهیم داشت و آنهایی که با ما موافقت کنند، ما هم با آنها همصدا خواهیم بود؛ لکن ربط خاصی با کسی نداریم.»...
-
صفحه 66
«فیدل» نه با آن یونیفورم سبزرنگ چریکی که در طول سالهای مبارزه از تن به در نکرده بود، که با کت و شلوار به ایران آمد؛ 1380، اما بیست سال دیر. چریکها مردهاند و چریکگرایی هم پیش از آن مرده است. آنکه به استقبال او میآید، نه مارکسیستها و مذهبیهایی که کاریزمای مبارزه با استبداد را زوج انقلابی کاسترو و چهگوارا یافته، به او احترام میگذاشتند، که یک اصلاحطلب است. آیا نمیتوان گفت که این دعوت برآیند تفکر موریانهزدهای است که انقلاب اسلامی را وامدار چریکهای کاسترویی میداند؟ حال آنکه انقلاب اسلامی ایران پیروز شد؛ اما نه با چریکهای کاسترویسم که با مبارزه تودهای یاران خمینی(ره). به راستی محمد خاتمی از این دعوت به دنبال چه بوده است؟ زنده کردن اندیشه پوسیده مبارزات چریکی، اما نه با یونیفورم سبز که با پوشیدن لباس رسمی یا رایزنی بر اجرای پیچیدهترین مدل کودتای خاموش برای بازگشت به متن تمدن غرب! هر چند که بهای آن تیشه زدن به آرمانهای ملتی باشد که غرب را تا پشت دروازههای خود به عقب راند و ابهت پوشالی دو بلوک غرب و شرق را در مقابل قدرتی سوم در هم شکست. نوشتار پیش رو به منظور واکاوی دو چهره متفاوت از جریان زنجیرهای «احزاب تندرو» در نیم قرن اخیر سامان داده شده است...
-
صفحه 71
در گذشتهای نه چندان دور که به تاریخ معاصر ایران موسوم شده است، چه اتفاقاتی در ساحت اندیشه و فکر ما ایرانیان رخ داده است؟ ریشه اختلاف عقاید و تفاوت دیدگاهها در جامعه کنونی ایران چیست؟ چگونه میتوان جریانهای سالم وجریانهای انحرافی اندیشه محور را در میدان شلوغ افکار و نوشتهها باز شناخت؟ سوالهایی از این دست، دغدغه بسیاری از کسانی است که اراده کردهاند پیش از رسیدن حوادث و اتفاقات آینده، فردای جریانهای فکری- سیاسی امروز کشور را ببینند و با نگاهی روشن، سره را از ناسره جدا سازند. آنچه در پی میآید نگاهی است به جریانهایی که منطبق بر حیات فکری هزار و چهارصد ساله اسلام ناب محمدی بودهاند؛ همچنین کاوشی است در جریانهایی که به مرور از صراط مستقیم خارج شده و در طریق گمراهی قرار گرفتهاند...
-
از فراز تا فرود / تاریخچه جریان ملی گراییصفحه 76
گسترش تعصبات قومی و نژادی در میان ملل مختلف جهان و همچنین احیای حس ناسیونالیستی یا ملیگرایی در بین جوامع بشر، ارمغان شومی است که استعمارگران در سالهای متمادی روی آن سرمایهگذاری زیادی کردهاند. از توطیهها و اهداف پلید استعمار در این راه، مبارزه با روابط اصیل اعتقادی در میان امتهای اسلامی است. غیر مذهبیها و مخالفان ارزشهای دینی و آموزههای شریعت در کسوت رهبران احزاب و ملیگرایان بر اعتقادات و میراثهای کهن فرهنگی، شریعت و ارزشهای اسلامی میتازند و نمادهای غربی جایگزین ارزشهای اسلامی میشوند. اصول دین و آموزههای وحیانی قرآن کریم مورد تشکیک و شبهه قرار میگیرد و تفکر سکولار و عقاید غربی به نام تمدن و توسعه انتشار مییابد و در این میان تفکر ملیگرایی همراه با اندیشههای سکولاریستی و بیدینی در سطحی گسترده رواج مییابد...
-
صفحه 82
جوان نوگراست؛ خود را از نسل امروز و فردا میداند؛ خود را در سنتها و فرهنگهای گذشته محدود و محصور نمیکند و همواره در صدد تغییر و تحول در اطراف خود(در اتاق خود و در خانه خود و در جامعه خود) است. شکی نیست که نوگرایی با ساختارشکنی و نقد سنت و پیشینه همراه است. روحیه جوان بهترین دروازه برای ورود به جریانهای سیاسی و فرهنگی ضد دین به شمار میرود که به نام نوگرایی و نواندیشی به سراغ جوان آمده و ضمن جدا کردن او از سنتهای پایدار جامعه، چنان با او سخن میگویند که گویی پایبندی به اصول و مبانی دینی، نوعی واپسگرایی و ارتجاع و عامل رکود در پیشرفتهای علمی و اجتماعی است...
-
صفحه 85
مالک رسید بر در آن خیمه سیاه
تنها سه چار گام، نه این گام آخر است
اما صدای کیست که از دور میرسد
گویا صدای ناله «برگرد اشتر» است
این ناله خفیف و گرفته از آن کیست؟
من باورم نمیشود کز حلق حیدر است
مالک، رها کن آن سوی میدان و بازگرد!
این سو پر از معاویههای مکرر است
امروز پاره پاره قرآن به نیزههاست
فردا سری که قاری آیات پرپر است
تاریخ! گوش دار که آن خطبه بلیغ
غم نامه علی است که اینک به منبر است
حتی عقیل طاقت عدلم ندارد، آه!
من یوسفم و کیست که با من برادر است
من یوسفم، تو یوسف بیچاه دیدهای؟
این چاههای کوفه عجب گریه پرور است!
«محشر کبری به پا شده بود. مجتهد بزرگ با سر برهنه و جامه مختصر و مندرس در بین مجاهدین ارمنی و زیر چوبه دار ایستاد. زن و مرد و پیر و جوان منتظر صحنه آخرین بودند. در آن روز تهران و سراسر ایران میلرزید.»... -
صفحه 92
انقلاب اسلامی ایران از ابتدا تا امروز با جریانهای بسیاری مواجه شده است که گاهی موجودیت انقلاب را هدف قرار داده بودند؛ تا جایی که بعضی قصد به وجود آوردن نوعی پلورالیسم دینی را داشتند و یا خط انحراف انقلاب از دین به سکولار را دنبال میکردند. حلقه کیان از جریانهای مدل دوم بود که جولانگاه مخالفین و معاندین نظام و در بعضی مواقع افراد فریب خوردهای بود که نقش پیاده نظام را در این بازی ایفا میکردند و به تعبیر رهبر معظم انقلاب، قصد نفوذ نرم و شبیخون فرهنگی را داشتند...
-
صفحه 96
اشاره:وقتی ویلیام هنری اسمیت، نویسنده آمریکایی برای نخستین بار در سال 1919 از عبارت «تکنوکراسی» یا فن سالاری استفاده کرد، کمتر کسی فکر میکرد این واژه پس از چندی در دنیای سیاست نقشآفرین شود، اما با تحولاتی که در اقتصاد دنیا رخ داد، این اصطلاح از محدوده کتاب و نوشتار خارج شد و در متن جامعه جهانی قرار گرفت...
-
ولایت محک شناخت خودی و غیر خودی / گفت و گو با دکتر سیدعبدالله متولیان کارشناس علوم سیاسیصفحه 100
نظام اسلامی اکنون در فاز سوم، یعنی تحقق دولت اسلامی قرار دارد. متاسفانه این بخش هنوز تدوین نشده است. مقام معظم رهبری به دنبال طراحی نقشه جامع علمی کشور، از همه دستگاههای اجرایی خواستهاند تا آن را عملیاتی سازند. در نقشه جامع ممکن است برخی از موارد همعرض باشند، اما در تعارض نیستند. فرهنگ و نقشه جامع علمی کشور پس از گذشت سی سال از انقلاب، در حال تهیه شدن است. این نقشه جامع که کلیات آن طراحی شده، هنوز جا دارد تا پختهتر بشود. در این نقشه جامع در لایههای گوناگون از بالا که دکترین و رسالت باشد، تا پایین که طرحها و نقشهها طراحی میشود، باید مهندسی علمی و مهندسی فرهنگی جامعه اسلامی به صورت کامل مشخص شود. متاسفانه در کشور ما فرهنگ مهندسی وجود ندارد. در مرحله نخست باید فرهنگ مهندسی در جامعه تقویت شود تا افراد جامعه بدانند برای انجام هر کاری مدل داشته باشند. برای این کار باید اتاق طرحریزی، راهاندازی و تقسیمات بحث، مستندسازی شده و در جامعه آماری، معایب آن را پیدا و رفع کنند. متاسفانه در حوزه اندیشه و تفکر و برنامهریزی هنوز انقلاب و آرمانهای آن راه نیافته است. نیاز حوزه فرهنگ و اندیشه، به مهندسی واحد و ستاد فرماندهی مشترکی، برای حرکت همه نهادها و مراکز موثر، به شدت احساس میشود. در گفتوگویی صمیمی این دغدغه را با دکتر سیدعبدالله متولیان کارشناس و صاحبنظر مسایل سیاسی و فرهنگی مطرح ساختیم. نظر خوانندگان محترم را به این گفتوگو جلب مینماییم...
- اجتماعی
-
صفحه 116
شاید این سوال برای شما هم پیش آمده باشد که چرا گاه جوانی که در خانوادهای مسلمان به دنیا آمده و در جامعهای تربیت شده و در مدرسه و دانشگاه متعلق به نظام اسلامی تحصیلات خود را به پایان رسانده است، یکباره به دام التقاط و ابتذال و انحراف میافتد و به جای آنکه در راه رشد و تعالی خود و جامعه اش بکوشد، به ابزاری در دست مخالفان دین و میهن و مردم بدل میشود؟ شکی نیست که هم خانه و هم مدرسه و هم محیط، نقشی محوری در شکلگیری شخصیت جوان دارند و شخصیت اخلاقی، علمی و هویت دینی او را شکل میدهند؛ ولی نباید از یاد برد که در جوهره جوانی اکسیری نهفته است که اگر در مسیری درست هدایت نشود، این عوامل هم به تنهایی توان تعالی جوان یا جلوگیری از سقوط او را نخواهند داشت...
-
صفحه 120
ایام جوانی فرصت رسیدن به مرتفعترین و عالیترین مراتب زندگی و فعالیتهای جمعی است و بهترین نیروهای انسانی را در میان آنها میتوانیم بیابیم، بر این اساس، جوان شخصیتی است دارای سن خاص و حالات روحی روانی و نیازهای مخصوص که به اقتضای وجودی، تحصیلات و آشناییاش با اندیشههای نو و گرایشات طبیعی اگر در مسیر درست هدایت شود، میتواند برای جامعه منشا سعادت باشد، والا به فرموده امام علی† اگر ذهن جوان ما با مطالب حق پر نشود، با مطالب ناحق پر خواهد شد... زیرا سنین 16 25 سالگی دوران طوفانها و غلیانهاست و جوان در این دوران از شور و شوق فراوانی برخوردار است و از جهات گوناگون با بحران مواجه میگردد که جز با اجتماعی شدن، نمیتواند تواناییهای خود را به عنوان انسانی آگاه، آزاد، فعال، مصمم و با اراده عیان سازد و تمامی این فرایند نیز در مشارکت است...
-
صفحه 125
اینکه میگویند آزادی، دموکراسی، تساوی زن و مرد و... همه حقیقت نیست. واقعیت را باید در خودسوزیهای زنان در فرقه رجوی یافت، در آموزش هرزگی و پرورش بیبند و باری فرخ روپارسای جستجو کرد و اگر شرح صدر وجود داشت، نگاهی هم به جشن هنر شیراز فرح انداخت. وقتی ایدیولوگهای فراماسونر نزدیکترین راه به دروازههای ولنگاری غرب را در فریب زنان یافتند و کلوپ روتاری، باشگاه های لانیز و مجامع فراماسونری را به همکاری زنان فرستادند، رژیم پهلوی مجری سیاستهای استعمار شد و زنانی را به خدمت گرفت؛ هر چند تک و توک، زنانی بودند چون «قرهالعین» سالها پیش به استقبال بیحجابی و هرزگی مورد نظر غرب شتافته بودند. اگر اشتباه و عملکرد بعضی از این زنان را به حساب غفلت و غرضنورزی گذاشتی، قبول؛ هر چند راه حق و باطل را سالهای سال است به ما آموختهاند، اما باور نکن که غرب و استعمار، حقوق و حضور واقعی زن مسلمان را میپذیرد و از آن واهمهای ندارد. نوشتار زیر نگاهی است بر نقش و کارکرد زن در پارهای از جریانها...
-
صفحه 131
پای سخن او که مینشینیم، آن قدر صمیمی و مهربان سخن میگوید که گویا سالهاست او را میشناسی و چرا اینگونه نباشد؛ وقتی عمری را با شهیدان و یاران جهاد و خون و شهادت سپری کرده است. از آغاز انقلاب تا پایان جنگ و پس از آن تاکنون، در ردههای مختلف امنیتی، عمر خود را سپری کرده و از نزدیک مترصد جریانهای غیر خودی و ضد انقلاب بوده تا در پاسداری از حریم نورانی انقلاب، از همه دستاوردها و ثمره مجاهدت مردان خدا حفاظت کند. او و همچون او، در گوشه و کنار کم نیستند که خاموش و گمنام، سر در گرو فرمان ولایت سپردهاند و در کنار سرداران و فرماندهان خاکریز اندیشه و فرهنگ در حوزه و دانشگاه، در زمره لشکریان بقیه الله (عج) نشان سربازی ولایت را یافتهاند. با آنکه نشانههای ترکش و انفجار در جای جای بدن اوست و صحبت طولانی برای او دشوار است، اما مهربانانه دو ساعت و نیم، ما را تحمل میکند و پرسشهای ما را پاسخ میگوید. پای سخن «سردار دکتر محمد دریایی» مینشینیم و با جریاناتی که جامعه دینی و مسلمان ایران را نشانه رفتهاند، بیشتر آشنا میشویم...
-
صفحه 154
نگاهی به دور و برتان بیاندازید! مرد هم مردهای قدیم. مردهای حالا بیشتر لیلیاند تا مجنون. زنها این روزها آمازون شدهاند. آمازونها قبیلهای از زنان بودهاند که هیچ مردی را در اطراف خود زنده نمیگذاشتند و برای بقای نسل هم به قبایل اطراف حمله میکردند. ازدواجی صورت میدادند و بعد هم مرد را میکشتند. زنها در ادبیات کهن یا لیلی بودند یا شیرین، اما در ادبیات معاصر، همین که آمازون نشدهاند جای شکرش باقی است. این مقاله نگاهی دارد به لیلیهای ادبیات کهن و آمازونهای معاصر...
- ادب و هنر
-
صفحه 158
مفهوم «رسانه» در گذشته شاید گنگ و نارسا به شمار میرفت، اما امروز دیگر لفظی ناآشنا نیست. مردم چه در دنیای توسعه یافته و چه در دنیای در حال توسعه با این واژه سر و کار فراوانی دارند. شاید آن روز که مک لوهان - پدر ارتباطات جهان - از تاثیر بسزای رسانه بر زندگی بشر سخن میگفت و ضررها و زیانهای آن را بیان میکرد، نمیتوانست تصور درستی از رسانه در جهان امروز داشته باشد. رسانه امروز دیگر یک لفظ آکادمیک نیست، که وارد زندگی همگان شده است. اگر آن روز این گفته مک لوهان که «اگر رادیو نبود، هیتلر هیتلر نمیشد و اگر تلویزیون نبود، جنگ ویتنام به این گستردگی نمیشد» مورد تعجب شمار زیادی از افراد واقع میشد، اما امروزه دیگر این امر طبیعی، یکی از مسایل زندگی بشر به اصطلاح مدرن شده است. در انقلاب اسلامی نیز از رسانه نمیتوان چشم پوشید. چرا که تاثیر آن انکار ناشدنی است. بعد از گذشت سه دهه از انقلاب، صورتبندی اندیشههای حاکم بر رسانههای جمهوری اسلامی لازم و ضروری مینماید. در این مقال تلاش بر این است تا گوشهای از تفکر رسانه مکتوب، یعنی مطبوعات مورد بررسی قرار گیرد...
-
صفحه 164
کتاب «جریانشناسی فرهنگی بعد از انقلاب اسلامی ایران» در شهریور 1379 توسط معاونت فرهنگی اجتماعی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام به دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی پیشنهاد شد و پس از تصویب، از سوی دبیرخانه مذکور، مرکز جهاد دانشگاهی به عنوان مجری طرح و مهندس سید مصطفی میرسلیم به عنوان ناظر طرح تعیین شدند. کتاب در سال 1384 توسط انتشارات مرکز بازشناسی اسلام و ایران(انتشارات باز) چاپ و منتشر شد و از این حیث که در زمره معدود کتابهایی است که به بحث جریانشناسی فرهنگی پس از انقلاب اسلامی پرداخته است، شایسته تقدیر و سپاس است. نوع کسانی که به مباحث جریانشناسی معاصر میپردازند، از ورود به ساحتهایی که بازیگران آن ساحتها هنوز زنده هستند و هرگونه قضاوت درباره آنها پیامدهای خاص خود را به وجود میآورد، ابا میکنند. با این حساب، باید تحقیق آقای میرسلیم و همکاران محققش را قدر دانست و مغتنم شمرد که پذیرفتهاند تا درباره کسانی صحبت به میان آورند که بسیاری از آنها بالفعل از صاحبمنصبان و مسیولان میباشند. با وجود همه زحماتی که نویسندگان محترم متحمل شدهاند، کتاب همچون هر کتاب دیگری که راه نرفته را باز میکند دارای ابهامات و اشکالات فراوانی است. این نوشتار در صدد است تا به برخی از مهمترین آنها اشاره کند...
-
صفحه 174
اول: در جنگ جهانی دوم، طی یک مقاومت شهری طولانی و نفسگیر، سرانجام شهر «استالینگراد» توسط ارتش نازی اشغال شد. این شهر ظرف مدت کوتاهی در گلوله باران و بمباران جنگنده بمبافکنها و آتش توپخانه شدید آلمانیها، با خاک یکسان شد و از شهر باشکوه و بزرگ و اسطورهای روسهای سفید، تنها دیوارهها و خانههای مخروبه و چهرهای سوخته و خاکستری بر جای ماند...