فهرست مطالب

نشریه پژوهش ادبیات معاصر جهان
پیاپی 18 (پاییز و زمستان 1383)

  • تاریخ انتشار: 1383/07/30
  • تعداد عناوین: 8
|
  • بهرام مقدادی صفحه 5
    فرانتس کافکا به عنوان یک نویسنده فلسفی، در پی یافتن حقیقت است و به تجربیات شخصی زندگی خود بعدی اسطوره ای می بخشد. این دورنمایه افلاطونی، این اشتیاق روح برای یافتن حقیقت، مضمون اصلی داستان های بلند و کوتاه او به شمار می آید. در این مقاله، شاهکارهای کافکا، در ارتباط باکتاب مقدس، تفسیر می شوند. در تمام نوشته هایش، حقیقت غایب است و قهرمانان می کوشند تا به آن برسند: حقیقت به صورت نمادین در دادگاه، قصر یا سرزمینی دیگر، نشان داده می شود. از این لحاظ، کافکا را می توان با منصور حلاج یا مولانا مقایسه کرد، ولی فرقشان در این است که این عارفان به معشوق خود دست می یازند در حالی که قهرمانان نوشته های کافکا همواره در عطش وصل می سوزند.
    کلیدواژگان: حقیقت، وصل، وصال، دادگاه، قصر
  • محمدحسین حدادی صفحه 17
    ارنست یونگر، مبلغ، نظریه پرداز و پیشرو حرکت ننوناسیونالیسم در آلمان، خط فکر ناسیونالیستی خود را در دهه بیست، در قالب خاطرات جنگ جهانی اول، بعد متافیزیکی بخشید و با ژرف نگری به پدیده جنگ، پرچمدار شعار «جنگ پدر ناسیونالیسم است،، شناخته شد. اگر چه نگرش گاه بسیار افراطی نویسنده به جنگ و ناسیونالیسم، موج جدیدی از جنبش های ملی را در آلمان ایجاد کرد، اما خود اوبا فاصله گرفتن منطقی از احزاب ناسیونالیستی که به مبارزه افراطی با قدرت حاکم- جمهوری وایمار- پرداخته و در صدد سرنگونی آن بودند، تکروی در مسایل سیاسی پیش گرفت و تنها راه مبارزه را مبارزه ایدئولوژیکی دانست. پرداختن به ادبیات جنگ ارنست یونگر در دهه بیست، بیانگر دوران پر تلاطم و حاکی از روح ماجراجویانه و سرکش فردی است که بر علیه نظام خشک و بی روح بورژوازی آلمان دست به شورش می زند، این شیوه فکری نمودی عینی در آثار نویسنده در دهه بیست که به ادبیات جنگ مشهور است، داشت.
    کلیدواژگان: ادبیات جنگ، نئوناسیونالیسم، بورژوازی، ویلهلمیسم، جنگ جهانی ا ول، ما جراجوئی
  • ایلمیرا دادور صفحه 27
    اگر پذیرفته باشیم که ادبیات مخلوق اجتماع است، باید این را نیز بپذیریم که هدف های آن نمی تواند از هدف های مردمی که آن را می سازند، جدا باشد. قصه و افسانه در ادبیات، زمان شروع معینی ندارد. میل به تربیت نسل جوان و انتقال تاریخ قوم به آنان، شاید دلیل به وجود آمدن داستان های حماسی و قهرمانی باشد و افسانه ها و قصه ها همسفران داستان گویان، ساربانان و کاروانیان شرق و غرب و شمال و جنوب بوده است. هر بار که افسانه ای و قصه ای در گوشه ای از دنیا بازگو می شد با سنن و آداب قوم جدید آمیخته می شد، تا بدانجا که امروز دیگر بازشناختن یکی از دیگری کاری دشوار است سادگی و اصالت افسانه ها، متعلق به هر جا که باشند، شنونده را به خود جلب می کنند. شاید به همین علت است که در زیر و بم های تاریخ زنده مانده اند و از گزند انواع یورش های نظامی و فکری جان سالم به در برده اند و فقط آثار جراحات تاریخ بر آن ها هویداست. مطالعه همین قصه ها و افسانه ها به ما یادآور می شود که بن مایه و ساختار این گنجینه عظیم بشری دارای نظم واحدی است.
    کلیدواژگان: سا ختار، راوی، زمان، مکان، شخصیت، اعجاب انگیزی، افسانه
  • نادر حقانی صفحه 39
    فناوری ارتباطات و اطلاعات در کنار بسترهای فنی، بخش آموزش را نیز متحول ساخته و به طور پیوسته و فزاینده، در حال تغییر محیط متعارف آموزشی و یا ارائه بسترهای مختلف یادگیری است. این فناوری، نه تنها تحولی عمیق در ابزارهای کمک آموزشی ایجاد کرده، بلکه در ساختار آموزش کلاسیک نیز نفوذ کرده و نوع جدیدی از آموزش را امکان پذیر ساخته است، به طوری که در نتیجه چین تحولاتی، محیط آموزشی با موقعیت متفاوت متعلم و نقش جدید معلم مواجه شده است. بخش آموزش در یک نگاه تقابلی، با سه نوع بستر در قالب: آموزش کلاسیک، آموزش الکترونیکی و آموزش نوین حضوری روبرو است که در هر کدام نوع متفاوتی از ارتباط طرفین آموزش (معلم و متعلم) مطرح است. تدریس و تحصیل (زبان) در هر کدام آز این بسترها، تغییر نگرش در رفتار آموزشی، تعریفی دوباره از ساختار تحصیلی و بحث و پژوهش در زمینه چگونگی ارائه محتوای مناسب و متناسب با نوع آموزش را می طلبد. در مقاله حاضر، قابلیت های هر کدام از انواع آموزش بر اساس فاکتورهای تعریف شده در طرح، با نگرشی تقابلی به نگارش درآمده است.
    کلیدواژگان: انواع آموزش، بسترهای آمر زش، رفتار آمو زشی، سا ختار تحصیلی، ارائه محتوا
  • سید حسن زهرایی صفحه 51
    در دستور سنتی زبان روسی، ویژگی دستوری «حالت» به عنوان یکی از ویژگی های دستوری تغییردهنده در ارتباط با اسم تعیین می شود و بر این اساس، شش حالت صرفی تحت عناوین «حالت نهادی،» حالت اضافی «،»حالت به ای «،»حالت مفعول مستقیم «،»حالت بایی «و»حالت حرف اضافه ای «مشخص می شوند.» صرف اسمی «از سوی دستورنویسان روس عمدتا به شکل های مختلف اسم که موجب ویژگی دستوری»حالت «به دست می آیند، اطلاق می شود و با توجه به پایانه های صرفی اسامی، سه نوع»صرث اسمی زایا«تعیین می شوند. در مطالعات و تحقیقات مربوط به زبان شناسی نوین روسی،»حالت معنایی! به عنوان یک مقولهء دلستوری جهانی در نظر گرفته می شود و از «حالت صرفی» متمایز می شود. «حالت صرفی» در زبان روسی یکی از مهم ترین ابزارهای دستوری برای بیان «حالت معنایی» است. یکی از مهم ترین روش های بیان «حالت معنایی» در زبان فارسی، استفاده از حروف اضافه در ترکیب با اسامی است. «معانی حالت» در دستور زبان روسی به چهار دسته معانی عام تقسیم می شوند: «معانی نهادی»، «معانی مفعولی»، «معانی متمم اسمی» و «معانی متمم قیدی». هر یک از معانی عام در برگیرنده تعدادی معانی جزیی است.
    کلیدواژگان: حالت صرفی، حالت معنایی، معنای حالت، صرت اسمی
  • علاءالدین گوشه گیر صفحه 65
    از قرن یازدهم میلادی، واژه عربی «عنبر» به دو معنی «سنگ کهربا» و «ماده خوشبو» در زبان های اروپایی به کار می رود. تصور واژه نگاران معاصر این ست که پیشینیان، این دو ماده را خلط کرده اند و واژه «عنبر» دستخوش دوگانگی معنایی شده است، آنان فرایند این تشتت لفظی را به روشنی بیات نکرده اند. منشاء این خلط، استنتاجی منطقی به نظر می رسد، زیرا شیوه استحصال موم عنر و سنگ کهربای خام و طبیعی از دریا در دنیای کهن به گونه ای است که بروز چنین خلط واژگانی در زبان را بدیهی جلوه گر می سازد. بررسی متون کهن نشان می دهد که این اطلاق دوگانه و گزینش نام واحدی برای نامگذاری این دو ماده گوناگون، نه تنها بدیهی به نظر نمی رسد، بلکه شگفت آور جلوه می کند، زیرا از یک سو، اروپاییان، کهربا را از دریای شمال اروپا به دست می آوردند و این سنگ را نیک می شناختند و طبعا نام هایی بومی بر آن نهاده بودند و از سوی دیگر، مؤلفان قرون وسطای اروپا به طور عمده از جواهرنامه ها و قرابادین عربی ترجمه شده به زبان لاتینی در وصف عنبر و کهربا بهره جسته اند، در حالی که در واژگان عربی و فارسی معرب، این دو ماده را همواره به دو نام گوناگون شناخته اند.
    کلیدواژگان: عنبر، کهربا، تحول واژگانی، تحول معنایی، ریشه شناسی
  • سیدخسرو خاوری صفحه 83
    هر نوشته ادبی در جریان پیام رسانی به خواننده، شیوه بیان ویژه خود را با توجه به صورت های ساختاری و معنایی زبان خود دارد، ولی تعداد بی شماری از این صورت های ساختاری، درگذر از صافی ترجمه، قلب یا تعدیل می شوند، اگر چه غالبا معنا به جای خود باقی می ماند. در ترجمه بسیاری از آثار ادبی، از جمله نوشته های شکسپیر، مترجم در برگردان واژه ها معنا را حفظ می کند، ولی برای حفظ زیبایی کلام نویسنده همیشه با متن در کشمکش است. نیاز به تغییر عناصری در متن اصلی، برای دستیابی به ترجمه ای مطلوب از آن متن، ناگزیر ترجمه ادبی را با اقتباس ادبی در هم می آمیزد، تا آنجا که هیچ ترجمه زیبایی بدون این اقتباس مکان پذیرنیست. اصالت گرایی لازمه هر ترجمه است، ولی چنانچه بخواهیم قالب هایی را عینا وارد زبان مقصد کنیم، به نظر خواننده ناهنجار و غیر قابل درک جلوه خواهد کرد. از این رو تعدیل زبانی و بلاغی در ترجمه، به نحوی که آسیبی به معنای جمله نرسد، قابل پذیرش است.
    کلیدواژگان: ترجمه، اقتباس، قالب، مفهوم، تعدیل زبان
  • حسین لسانی صفحه 97
    در زبان روسی و فارسی، قید یکی از انواع کلام اکست که از لحاظ حالات صرفی تغییر نمی کد. از لحاظ نحوی، قید در هر دو زبان می تراند در کنار خود متمم داشته باشد. برخی از زبان شناسان، قید تفضیلی را همان قید تعییریافته محسوب می کنند و معتقدند که قید در زبان روسی تغییر می کند. در زبان فارسی نقش نحوی واژه در جمله می تواند وجه تمایز قید از صفت باشد. در هر دو زبان، قید گاهی واژه ای یا گاهی کل معنی جمله را به مفهوم معینی محدود می سازد. در زبان فارسی، اعضای اصلی جمله نیز می توانند در کنار خود وابسته (متمم) داشته باشند. قید در هر دو زبان هیچگاه با واژه دیگر در حالت مضاف و مضاف الیه قرار نمی گیرد، بلکه ارتباط نحوی مجانبت برقرار می کند. مقایسه قید در هر دو زبان نشان می دهد که برخی ساختارها، در هر دو زبان، از لحاظ اعضای جمله، از یکدیگر متفاوت اند که در این مقاله بدان پرداخته خواهد شد.
    کلیدواژگان: ارتباط نحوی، وابسته قید، پسوند، پیشوند، متمم