فهرست مطالب

مطالعات اجتماعی ایران - سال سوم شماره 1 (پیاپی 5، بهار 1388)

مجله مطالعات اجتماعی ایران
سال سوم شماره 1 (پیاپی 5، بهار 1388)

  • علم بومی - علم جهانی
  • 168 صفحه، بهای روی جلد: 15,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1388/04/01
  • تعداد عناوین: 7
|
  • محمد امین قانعی راد، مریم جوکار صفحات 7-36
    آشنایی دانشگاهیان و روشنفکران ایرانی با دیدگاه های نظریه پردازان آسیایی به دلیل وجود زمینه ها و مسایل مشترک می تواند افق های معرفتی را گسترش داده و امکان تبادل تجربیات را فراهم سازد. در این میان سید حسین العطاس یکی از مؤثرترین اندیشمندان آسیای جنوب شرقی بوده است که در طی دهه ها آثار متعددی را در مورد مسائل فکری، دانشگاهی و اجتماعی به رشته تحریر در آورده است. سید فریدالعطاس فرزند او نیز در نظریه پردازی های پدرش مشارکت جسته و برخی از ابعاد آن را گسترش داده است. در این مقاله اندیشه های سید حسین و سید فریدالعطاس در خصوص وضعیت علوم اجتماعی در کشورهای جهان سوم و راهبردهای ارتقا این وضعیت از طریق گسترش علوم اجتماعی مستقل و دگرواره مورد بحث و بررسی قرار می گیرند. این نوشتار به بررسی دیدگاه العطاس ها درباره رابطه علوم اجتماعی مستقل با مسئله شرق شناسی معکوس و بومی گرایی می پردازد و دیدگاه آنان درباره علوم اجتماعی دگرواره و معیارهای مناسب برای گسترش علوم اجتماعی در کشورهای جهان سوم در دو بخش بررسی می شوند. بخش نهایی این نوشتار با نگاهی به خلاصه مباحث طرح شده در این مقاله دستاوردهای اندیشه های سید حسین و سید فریدالعطاس و نسبت آن با مباحث موجود در فضای فکری ایران را مورد ارزیابی قرار می دهد.
    کلیدواژگان: علوم اجتماعی مستقل، علوم اجتماعی دگرواره، علوم اجتماعی در جهان سوم، علوم اجتماعی متناسب، عینیت چندگانه
  • حیدر جانعلی زاده چوب بستی، محمدرضا سلیمانی بشلی صفحات 37-62
    توسعه علمی از ارکان بسیار مهم توسعه همه جانبه محسوب می شود و در رشد و شکوفایی جنبه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی یک جامعه نقش اساسی ایفا می کند. توجه به توسعه بر مبنای نتایج پژوهش های علمی ضرورتی حیاتی است. در این راستا، ایران نیز برای رسیدن به توسعه همه جانبه نیازمند توسعه علمی است. اما آن چه از تحقیقات مرتبط با این موضوع برمی آید آن است که موانع مختلفی، توسعه علمی در ایران را با مشکل مواجه ساخته است. هدف این مقاله آن است که با استفاده از تکنیک فرا تحلیل، نتایج ده تحقیق و یا اثر مکتوب را در این خصوص وا کاوی کرده و با طبقه بندی موانع توسعه علمی در ایران از دیدگاه اندیشمندان، راه حل هایی را در این خصوص جست وجو نماید. یافته های تحقیق نشان می دهد در حالی که تنها 10 درصد این آثار فقط به موانع درون فضای اجتماعی علم و 20 درصد فقط به موانع بیرون فضای اجتماعی علم توجه و تاکید نمودند، 70 درصد آن ها به وجود هر دو نوع این موانع در جامعه ایران اشاره دارند. بر این اساس، برای برون رفت از این موانع، توجه و تلاش همه جانبه برای رفع هر دو نوع این موانع ضروری است. دیگر یافته این پژوهش آن است که تعداد اندکی از این آثار ده گانه به امکان علم بومی و نیز بومی شدن علوم اعتقاد داشته و آن را عاملی اساسی برای توسعه علمی می دانند. این آثار عدم توجه و یا کم توجهی به شرایط اجتماعی،ارزشی وفرهنگی حاکم بر فضای جامعه و نیز عدم تلاش برای بومی سازی علم را از موانع تاثیرگذار بر باروری و توسعه علم قلمداد کردند. به عبارت دیگر، این آثار توجه به منظومه ای از عوامل ارزشی و فرهنگی و اجتماعی خاص هر عرصه زندگی درفرایندتولیدعلم وبه کارگیری یافته های علمی (بومی گرایی)وتلاش برای بازسازی نظریه ها وتحلیل های علمی و به کارگیری فناوری های غیربومی با توجه به الزامات و زمینه های بومی و ملی (بومی سازی علم) را عناصری مهم و مؤثر بر باروری و توسعه علم در ایران برشمردند.
    کلیدواژگان: رویکردهای جامعه شناسی علم، موانع توسعه علمی، راه حل های توسعه علمی، بومی گرایی درعلم و فناوری، بومی سازی علم، فراتحلیل، ایران
  • سارا شریعتی صفحات 63-83
    این مقاله امکان «یک جامعه شناسی برای یک جهان» را از طریق یک مسئله شناسی دوگانه به چالش می کشد. پرسش از جهان شمولیت جامعه شناسی با دو موضع روبه رو است. اولین موضع از یک جامعه شناسی برای یک جهان دفاع می کند در حالی که دومین موضع، دیدگاه پیشین را با طرح یک مساله شناسی دوگانه سیاسی و معرفت شناختی مورد انتقاد قرار می دهد. این مطلب با نگاهی به تاریخچه بحث، از ضرورت چندزبانی کردن جامعه شناسی دفاع می کند چرا که معتقد است، دفاع از جهانی بودن تک زبانی و تک فرهنگی در جامعه شناسی نه تنها به متحدالشکل کردن و ایستایی این رشته خواهد انجامید بلکه جامعه شناسی را در دیگر زمینه های تاریخی و فرهنگی نیز ناکارآمد و عقیم خواهد کرد.
    کلیدواژگان: جامعه شناسی جهانی، جامعه شناسی های ملی، مطالعات منطقه ای، مطالعات فرودستان، دوزخیان علوم اجتماعی، جامعه شناسی تک زبانه و تک فرهنگی، جهان شمولیت، یونیورسالیسم، پلورالیسم
  • نعمت الله فاضلی صفحات 84-96
    این مقاله یک بررسی و تحلیل گفتمان از آراء و دیدگاه های مختلف در زمینه بومی سازی علوم اجتماعی در ایران است. هدف اصلی این مقاله بیان اجمالی نحله های مختلف در زمینه بومی سازی و نقد آن ها و همچنین ارائه یک دیدگاه متفاوت برای فهم بومی سازی بر اساس تفکیک مفهومی بومی سازی است. رویکرد من در این مقاله مطالعات فرهنگی است. در این رویکرد تبیین موضوعات از نظر پیوندهای مختلف بین قدرت و فرهنگ اهمیت دارد. تلاش کرده ام تا با تفکیک مفاهیم مختلف در گفتمان بومی، مانند بومی بودن، بومی شدن، بومی سازی، بوم گرایی و بوم نگری وجوه قدرت کار رفته آشکار و پنهان در گفتمان بومی را توضیح دهم و به جای موضع گیری مبتنی بر نفی یا اثبات آن، نشان دهم که در معنایی معین می توان به فرایند بومی سازی علوم اجتماعی پرداخت. برای تدوین این مقاله عمدتآ به مباحثی که در دو همایش تخصصی در زمینه بومی سازی علوم اجتماعی در ایران برگزار شد تکیه کرده ام. همایش نخست در روز 25 اسفند 1385 در «کنگره ملی علوم انسانی: وضعیت امروز، چشم انداز فردا» توسط پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در تهران برگزار شد. در این کنگره یک نشست تخصصی ویژه بومی علوم اجتماعی تشکیل شد که در آن 20 تن از محققان علوم اجتماعی از ایران شرکت داشتند. دومین همایش در 8 خرداد 1386 با نام علم بومی و علم جهانی: امکان یا امتناع؟ یادمان پروفسور سید حسین العطاس بود که انجمن جامعه شناسی ایران آن برگزار کرد. نگارنده در هر دو این همایش مشارکت داشتم و بر اساس یادداشت هایی که از سخنرانی های این همایش ها برداشتم و همچنین رجوع به خلاصه مقالات همایش دوم، این مقاله را تدوین نموده ام. علاوه بر این، به منابع لازم در این زمینه یعنی متونی که به بحث بومی سازی علوم اجتماعی پرداخته اند تا حد ممکن رجوع کرده ام. به هرحال، این مقاله داعیه آن را ندارد که ضرورتآ تمام ایده های مطرح در گفتمان بومی سازی در ایران را بازخوانی و بازاندیشی کرده است. این گفتمان دامنه وسیعی در ایران پیدا کرده است و شناخت دقیق آن مستلزم بررسی مباحث مختلف زیر است.
    کلیدواژگان: علوم اجتماعی، گفتمان، بومی سازی، بومی شدن، بومی نگری
  • مقصود فراستخواه صفحات 97-110
    اثبات گرایی در علم، و توسعه گرایی مبتنی بر آن، پیش از این که بتواند در ایران نیز مانند اروپا در یک دوره زمانی، سنت های نیرومند علمی، تحقیقاتی و آکادمیک خود را مستقر بکند، مواجه با رویکردهای پراکنده «نااثبات گرایی» و «مابعد اثبات گرایی» شده است و به جای این که سنتز ثمربخشی از اندیشیدن در باب علم، اتفاق بیفتد شاهد بودیم که چگونه در ایران دهه 50 شمسی؛ گفتارهای مبهم بومی شدن علم و دانشگاه در لفافه ای از نقد اثبات گرایی، نقد کمیت گرایی و نقد ایدئولوژی «علم آیین»، سر از ایدئولوژی ها و پروژه های اسلامی سازی در پایان همان دهه و بعد از آن، در آورد، و به تاویل هایی اجتماعی و سیاسی انجامید که اساسآ در نیت مؤلفان نخست نیز نبود.
    آن گاه، دیگرباره به سبب هزینه های سنگین گفتمان «ایدئولوژیک کردن و آیینی کردن علم» هرگونه بحث از نسبت علوم با واقعیت های فرهنگی و اجتماعی بومی و محلی، به صورت یک تابو یا فوبیای شبه پوزتیویستی درآمده است. علت این امر، از یک سو فقر نظری و از سوی دیگر آسیب پذیری های زمینه ای و ساختاری در جامعه ما بوده است.
    کلیدواژگان: علم، دانش بومی، دانش محلی، دانش جهانی، تحولات، ایران
  • ناصر فکوهی، مرضیه ابراهیمی صفحات 111-138
    ایران از لحاظ تاریخی عمدتآ کشوری مهاجرپذیر بوده و مواج مهاجرفرستی در آن در دوره های خاصی پیش مشاهده نشده است. این امواج نیز غالبآ موقت بوده و جابه جایی های بسیار گسترده جمعیتی به سوی خارج از مرزها را در بر نداشته است. با این وصف انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی، دو واقعه بزرگ تاریخی در قرن اخیر بوده اند که موجی از مهاجرت ها را به خارج از ایران بیشتر با انگیزه های سیاسی ایجاد کردند. از این دو مهاجرت اصلی، مهاجرت های سال های پیش و پس از انقلاب اسلامی به دلایل متعدد، گسترده تر بودند. و بنا بر اطلاعاتی که هنوز نمی توان دقت هیچ یک از آن ها را دارای اعتبار بالای علمی دانست. امروز ظاهرآ بیش از یک میلیون ایرانی یا ایرانی تبار در سراسر جهان و عمدتآ در ایالات متحده زندگی می کنند. این مهاجرت نسبت به جمعیت ایران در زمان انقلاب (در حدود 30 میلیون نفر) و حتی جمعیت کنونی ایران (حدود 70 میلیون نفر) رقم مهمی است. افزون بر این، جمعیت مهاجرت کننده عمدتآ دارای سرمایه های فرهنگی و اقتصادی بالایی نیز بوده اند، همین امر نیز سبب شده است که در طول سه دهه گذشته یک دایاسپورا (جماعت مهاجران) علمی در دانشگاه های جهان و ازجمله در برخی از معتبرترین دانشگاه های اروپا و آمریکا شکل بگیرد. این دایاسپورا امروز در حوزه علوم انسانی و به ویژه علوم اجتماعی عمدتآ در حوزه مسائل ایران تدریس و پژوهش می کند و در این راه و در برخی موارد، موقعیت بحران سیاسی بین المللی و مشکلاتی که در ایجاد رابطه میان ایران و برخی از قدرت های بزرگ پس از دوران انقلابی وجود داشته و دارد زمینه هایی را برای رشد آن (از لحاظ تامین بودجه های مطالعاتی و انتشاراتی و تاسیس کرسی های مطالعه خاورمیانه و ایران) فراهم آورده است که این امر تبلیغاتی نیز داشته است. پرسش های اساسی در این مقاله علاوه بر روشن کردن مفهوم «دایاسپورای علمی» و «بومی سازی علم» و امکان تحقق علمی آن، پرداختن به این مسئله است که اولا بومی بودن دانشمندان و دانش اجتماعی را باید بر اساس تبارشناختی آن دانشمندان ارزیابی کرد و یا بر اساس تعلق دانشگاهی و ملی آن ها به چارچوب های نهادینه شده علمی و دوم آن که حضور و تداوم فعالیت این دایاسپورا در چه موقعیت و شرایطی می تواند به سود بومی سازی علوم اجتماعی در ایران باشد؟ درواقع امروزه ما در وضعیتی هستیم که نه فقط دیدگاه روشنی نسبت به ابعاد دقیق و فعالیت های این دایاسپورا (و اصولا دایاسپورای ایرانی در کلیت آن) نداریم، بلکه رابطه ای مشخص و تعریف شده به خصوص نهادینه شده نیز با آن وجود ندارد و روابط صرفآ شکل شخصی دارند و به مناسبات افراد با یکدیگر یا روابط نهادهای ایرانی با اشخاص دایاسپورا یا برعکس محدود می شوند. با توجه به هدف اساسی ای که باید مدنظر علوم اجتماعی ایران باشد، یعنی انتقال مرکز شناخت جامعه ایرانی به آکادمی های خود این کشور (در کوتاه یا درازمدت)، ارزیابی و سنجش موقعیت این دایاسپورا با نگاهی انتقادی و به دور از پیش داوری و با در نظر گرفتن تمامی ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و تاریخی ضروری است.
    کلیدواژگان: بومی سازی، جهانی شدن، دایاسپورا، علوم اجتماعی، فرار مغزها، مهاجرت
  • فرشاد مومنی صفحات 139-160
    شکل گیری جامعه ها و اقتصادهای مبتنی بر دانایی و افزایش چشمگیر نقش انسان های دانا در خلق ارزش افزوده جدید در فعالیت های اقتصادی، توجه به همه انواع دانایی ها را در مقیاس جهانی افزایش داده است و در این میان انواع علم بومی به دلایل گوناگون با نوعی اولویت مورد توجه قرار گرفته است.
    سؤال این است که علم بومی با هر معنایی چگونه شکل می گیرد و چگونه خود را با اقتضائات اقتصاد جهانی شده تطبیق می دهد؟
    در این مقاله تلاش شده است که با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و براساس چارچوب نظری نهادگرایی پاسخ هایی درخور برای این پرسش ارائه گردد. یافته های این مطالعه نشان می دهد که با انجام اصلاحات جدی در زمینه نظام آموزش های رسمی، نظام تصمیم گیری و تخصیص منابع و نظام پاداش دهی اقتصادی اجتماعی در کشورمان می توان به صورت موفقیت آمیزی از عهده چالش های مواجهه با علم بومی و علم جهانی برآمد. بدیهی است این امر مستلزم انجام طیف گسترده ای از مطالعات آسیب شناختی است که در این مقاله به برخی از مهم ترین آن ها اشاره شده است.
    کلیدواژگان: اقتصاد مبتنی بر دانایی، علم بومی، علم جهانی، نهادگرایی، فناوری علم مقدس
|
  • Mohammad Amin Ghaneira, Maryam Jokar Pages 7-36
    The Iranian academics and intellectuals, by token of common problems and contexts, should be acquainted with ideas of leading Asian social scientists. Such understanding expands their cognitive horizons and provides the exchange of experiences and thoughts. Sayed Hussein Alatas has been an influential and renowned thinker in Asia. During decades he wrote conceptually innovative articles and books about intellectual, academic and social issues. Sayed Farid Alatas, his son, has continued this line of theorization and has developed some aspects of his father's intellectual projects.This article discusses their ideas regarding the situation of social sciences in the Third World and also the related strategies for purposes of enhancing the current situation. In so doing the article develops the concept of autonomous/alternative social science. It thus studies the relation between alternative social science and reverse orientalism and nativism. Nativism is seen as an unwanted aspect of indigenization. Another section of the article deals with Sayed F. Alatas attempts towards an adequate conceptualization of relevance and irrelevance in social sciences. According to Sayed F. Alatas, to avoid nativism, autonomous social science has to meet some criteria requirement. These will be discussed in the article the final section of which concerns relations between the two thinker's findings and thoughts regarding the ongoing discussions in the Iranian social and intellectual space.
  • Heydar Janalizadeh Choobbasti, Mohammad Reza Soliemani Beshli Pages 37-62
  • Sara Shariati Pages 63-83
    This paper challenges the possibility of a `single sociology for a world' through the study of a dual problem. The question about the universality of sociology has two different answers. First position defends a single sociology for a world, and second position derives from the critique of the first by proposing a dual problem, namely, political and epistemological one. This article, upon a glance through the history of the subject, defends the necessity of a multi-lingual sociology, because a mono-lingual and mono- cultural sociology not only induces uniformity and stagnation of the discipline but causes ineffective and nonproductive sociology in other historical and cultural contexts.
  • Nematollah Fazeli Pages 84-96
    This article is a discourse analysis about different conception of indigenization of social sciences in contemporary Iran. The main goal of the paper is to describe and criticize different schools and tendencies of indigenization of social sciences and to propose a different outlook for understanding indigenization based on conceptual distinctions. The specific approach of the article is that of cultural studies and explanation of the topic is made in terms of different linkages between power and culture. I attempt to distinguish different concepts in the indigenization discourse for explaining manifest and latent power dimensions in the discourse and show a possible meaning of indigenization.
  • Nasser Fakouhi, Marziyeh Ebrahimi Pages 111-138
    Historically one can hardly consider Iran as an emigrant source, nevertheless during twentieth century the country experienced two flows of emigration after the Constitutional Revolution (1906) and after the Islamic Revolution (1979): the later may be seen as the largest emigrant movement ever known by Iran in its history. Although this movement has begun more than three decades ago, there are no credible scientific figures concerning the number and the exact composition of the flow. Nevertheless thanks to some Iranian and non Iranian studies we know that 1800 full time faculty members are enrolled in US universities (the country which has the most concentration of Iranian emigrants) from which some 500 are active in important US Academies mostly in Middle East and North African or Iranian Studies Departments. The paper aims to discuss this situation in comparison with the conditions of Iranian academies in which more than 4 million students are enrolled (with one half of them in humanities). The point for the author is to avoid the "exotic" for not saying "colonial" situation which the country has experienced during the first period of social science creation in Iran, this time with the Iranian of non Iranian academies. This in no way that an "indigenous social science" (even if we accept this term at all) means that only the "insiders" have the right to study on Iran; but this means we need a much moirÅ knowledge about Iranian Diaspora in general and Iranian scientific Diaspora in particular to be able to trace a plan for efficient; durable and positive collaboration between "outsiders" and "insiders" of Iranian social sciences.
  • Farshad Momeni Pages 139-160
    In the emerging knowledge base economies and societies the status of skilled manpower in the production, processing and creation of the new value-added has increased. This is why all kinds of knowledge have become important, hence the indigenous knowledge is gaining special priority. The question is how this kind of knowledge can be obtained and how should it be adjusted with the global economy. This research is an attempt at answering such questions using descriptive-analytic method and the institutional approach. My findings show that it is only with serious reforms in the following systems that the development process becomes sustainable in terms of continuance: formal education, decision-making, resource allocation, and economic-social rewarding. Undoubtedly, these reforms require multidimensional and pathologic studies of which some important cases are mentioned in this study.