فهرست مطالب

مطالعات اجتماعی ایران - سال دوم شماره 1 (پیاپی 3، پاییز 1387)

مجله مطالعات اجتماعی ایران
سال دوم شماره 1 (پیاپی 3، پاییز 1387)

  • 240 صفحه، بهای روی جلد: 15,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1387/09/20
  • تعداد عناوین: 10
|
  • صفحات 3-4
  • عبدالرحمن راسخ، فرهنگ ارشاد، حسین حاجی زاده صفحات 5-18
    در سال های اخیر مطالعه فاصله موالید و عوامل مؤثر بر آن به عنوان یکی از روش های بررسی رفتار باروری در هر جامعه مورد توجه قرار گرفته است. به منظور انجام تحلیل های آماری این قبیل داده ها اغلب از روش های مربوط به آنالیز داده های بقا از جمله مدل رگرسیونی کاکس برای هر فاصله تولد مجزا و بدون در نظر گرفتن وابستگی بین فواصل مختلف استفاده می شود. در این مقاله فاصله تولدهای مربوط به زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی اهواز را، با استفاده از مدل های رگرسیونی کاکس تعمیم داده شده و با در نظر گرفتن وابستگی بین فاصله های تولد، مورد مطالعه و تجزبه و تحلیل قرار می دهیم. از میان نتایج مختلف می توان به نقش تحصیلات زن در فاصله تولدهای دوم به بعد و تاثیر وسایل جلوگیری از باروری در افزایش فاصله تولدها اشاره نمود. سن زن در هنگام ازدواج نیز از جمله متغیرهایی است که با افزایش آن، فاصله تولدها نیز افزایش می یابد. نوع شغل مرد، مدت زمان شیر دادن و جنس فرزند و یا فرزندان قبلی نیز با فاصله تولدها رابطه معناداری دارند.
    کلیدواژگان: مدل رگرسیونی کاکس، فاصله تولدها، نرخ باروری، داده های بقا
  • علی اصغر مقدس صفحات 19-33
    هدف این مقاله یافتن مشکلات و مسائل زوجین در بین خانواده های ساکن شیراز است. با توجه به این که منابع در دسترس خانواده از عوامل مهم در حل مسائل است، لذا این خانواده ها با توجه به نظریه بوردیو بر حسب دسترسی به منابع مادی، اجتماعی، فرهنگی و نمادی برگزیده شدند. با مصاحبه عمیق، که از شیوه های رایج پژوهش های میدانی است، با 50 زن متاهل در مناطق مختلف شهر شیراز به این نتایج رسیده شد که مشکلات طبقات و نیز راه حل آن ها با یکدیگر متفاوت است. در حالی که مشکلات طبقات بالای شهر عاطفی است، مشکلات طبقات پایین بیشتر ابزاری و در طبقات متوسط این مشکلات تلفیقی است از عاطفی و ابزاری. در مورد حل مشکلات، طبقات پایین بیشتر از راه حل های فیزیکی و ابزاری استفاده می کنند. طبقات بالا بیشتر سعی در ترمیم مسائل عاطفی از طریق سرمایه مادی دارند و طبقات متوسط بیشتر از سرمایه فرهنگی و اجتماعی برای حل مشکلات سود می برند.
    کلیدواژگان: طبقه اجتماعی، مسائل خانوادگی، حل مسئله، شهر شیراز
  • محمدتقی ایمان، حبیب احمدی، طاهره سلطانی صفحات 34-54
    هدف از این مطالعه، بررسی و شناخت برخی عوامل جمعیتی، اقتصادی، اجتماعی و روانی مؤثر بر نگرش والدین نسبت به جامعه پذیری جنسیتی فرزندان می باشد. متغیر وابسته تحقیق، نگرش والدین نسبت به جامعه پذیری جنسیتی فرزندان است که دارای بعاد انتظارات، نقش جنسیتی، و علایق می باشد. نظریه های به کار گرفته شده در این مطالعه عبارت اند از: نظریه نگرشی فیش باین و آیزن و نظریه جامعه شناختی فمینیسم لیبرال. داده ها از طریق توزیع پرسشنامه در میان 384 زن و مرد متاهل ساکن در شهر شیراز و از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده جمع آوری گردید. نتایج نشان داد که با کنترل متغیرهای میزان تقسیم کار والدین، میزان اعتماد به نفس، بعد خانوار و میزان درآمد خانوار، تمام متغیرهای مستقل رابطه معناداری با متغیر وابسته دارند. همچنین متغیرهای مذکور حدود 38 درصد از تغییرات نگرش والدین نسبت به جامعه پذیری جنسیتی فرزندان را تبیین کردند.
    کلیدواژگان: جامعه پذیری جنسیتی، فمینیسم لیبرال، نگرش والدین، کلیشه ها
  • سعید زاهد، ماهرخ رجبی صفحات 55-75
    این مطالعه به منظور بررسی عوامل مؤثر بر مشارکت فرهنگی زنان در استان فارس انجام گرفته است. در این بررسی، از نظریه های کالینز، بوردیو، فمینیسم و هویت اجتماعی استفاده شده است. این پژوهش به روش پیمایشی انجام شده و اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسشنامه جمع آوری گردیده است. حجم نمونه 1340 نفر است که از بین زنان سه شهر (شیراز، آباده و فیروزآباد) در استان فارس، انتخاب شدند. برای سنجش عوامل مؤثر بر مشارکت فرهنگی زنان در استان فارس، از متغیرهای جامعه پذیری، خودپنداره، نقش های جنسیتی، سرمایه اجتماعی، سرمایه فرهنگی و ویژگی های جمعیتی (سن، وضعیت تاهل، وضعیت اشتغال، تحصیلات پدر و تحصیلات مادر پاسخگویان) استفاده شده است. نتایج حاصل از رگرسیون چند متغیره نشان داد که متغیرهای سرمایه فرهنگی، سرمایه اجتماعی، خودپنداره، نقش های جنسیتی و وضعیت تاهل، به ترتیب، بیشترین تاثیر را در مشارکت فرهنگی زنان داشته اند
    کلیدواژگان: جامعه پذیری، خودپنداره، نقش های جنسیتی، سرمایه اجتماعی، سرمایه فرهنگی، مشارکت فرهنگی زنان
  • حلیمه عنایت، مجید موحد*، قربان حسینی صفحات 76-92

    این پژوهش به منظور بررسی رابطه میان عدم حضور پدران به علت مهاجرت های شغلی به کشورهای حوزه خلیج فارس و وضعیت تحصیلی فرزندانشان در شهر لامرد استان فارس انجام شده است. سایر عوامل مرتبط با وضعیت تحصیلی دانش آموزان نیز در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق این پژوهش، پیمایش و جمعیت مورد مطالعه دانش آموزان سال های دوم و سوم دبیرستان و پیش دانشگاهی می باشند. نمونه مورد مطالعه 656 نفر است که 328 نفر آن را دانش آموزان تشکیل می دهند که پدرانشان در کشورهای حوزه خلیج فارس مشغول به کارند. این دانش آموزان تمام شماری شده اند. 328 نفر از افراد نمونه دانش آموزانی هستند که پدرانشان در ایران کار می کنند. این تعداد بر حسب تعداد دانش آموزان دارای پدران مهاجر در هر کلاس، به صورت تصادفی انتخاب شده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد مدت زمان غیبت پدر به علت مهاجرت رابطه معنادار و معکوسی با وضعیت تحصیلی دانش آموزان دارد. سایر متغیرهایی که نقش تعیین کننده در وضعیت تحصیلی دانش آموزان شهر لامرد دارند عبارتند از: سن بچه ها در اولین سفر پدر، و مدت اقامت پدر در ایران

    کلیدواژگان: پیشرفت تحصیلی، کشورهای خلیج فارس، پدران مهاجر
  • جهانگیر جهانگیری، عبدالعلی لهسایی زاده صفحات 93-117
    این مطالعه به بررسی مشارکت زنان روستایی در درآمد خانواده می پردازد. پرسش مورد نظر این است که چه عواملی بر فعالیت های زنان روستایی تاثیر می گذارد که منجر به افزایش درآمد خانوار می شود؟ در این پژوهش، نقش زنان روستایی در فعالیت اقتصادی به عنوان متغیر وابسته و عوامل اقتصادی، اجتماعی و زمینه ای به عنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شدند. فرضیه های تحقیق با داده هایی که به روش پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه به دست آمدند آزمون شدند. بر اساس محاسبات انجام شده حجم نمونه 646 نفر برآورد شد و افراد نمونه به شیوه تصادفی منظم انتخاب شدند.
    یافته های تحقیق نشان داد فعالیت های اقتصادی زنان روستایی با متغیرهای فرصت های شغلی، سطح سواد زن، تعداد فرزندان، سطح سواد همسر، سطح سواد مادر، موقعیت شغلی پدر خانواده و دسترسی به رسانه های جمعی دارای همبستگی معناداری است. نوع منبع درآمدی خانوار، میزان مالکیت، درآمد خانواده، سن زن، تعداد فرزندان بالای 10 سال، سطح سواد پدر و موقعیت شغلی مادر با فعالیت های اقتصادی زنان روستایی رابطه معناداری نداشتند.
    کلیدواژگان: زنان خانه دار روستایی، اقتصاد خانواده، نقش زنان، ایران، فارس
  • علی شهداد خواجه عسکری، هما زنجانی زاده اعزازی صفحات 118-162
    با توجه به تحقیقات انجام شده، می توان گفت که ترس از جرم در میان زنان، یک مسئله اجتماعی مهم در اکثر جوامع جهانی به شمار می رود. این تحقیق به منظور تعیین ماهیت و میزان ترس از جرم و پی آمدهای آن برای زنان 15 سال به بالا در وضعیت های متفاوت صورت گرفته است. با بررسی نظریه های مربوط به ترس از جرم متغیرهای زیر به عنوان عوامل مؤثر بر ترس از جرم در نظر گرفته شدند: «تجربه فردی از ناامنی»، «ادراک فردی از وابستگی به ارزش های مذهبی و اخلاقی در جامعه»، «خانواده، دوستان، تجربه های دیگران از ترس از جرم»، «اطاعت از قوانین در جامعه»، «عملکرد پلیس»، «عملکرد نظام قضایی»، «شناخت فرد از شهر»، «اتکا و اعتماد به نفس»، «توانایی اثبات و دفاع از خویش»، «آراء فرد در مورد جنایت و نظر او در مورد فراوانی و میزان آن در شهر خودش و یا مجاورت آن»، «میزان رابطه با همسایگان»، «اعتقادات مذهبی»، «تصور فرد از تبعیض»، «طبقه اجتماعی»، «سن»، «وضعیت تاهل»، «علایق پوششی»، «رویکرد پلیس در مورد شهروندان»، «روشنی کوچه ها و گذرگاه ها»، «حضور پلیس، وابستگی و مسئولیت او»، و «وسایل حمل و نقل عمومی».
    نتایج نهایی که از این تحقیق به دست آمده این است که تمام متغیرهای وابسته به جز «طبقه اجتماعی»، «علایق پوششی»، «وضعیت تاهل»، «اعتقادات مذهبی»، «اتکا و اعتماد به نفس»، رابطه معناداری با ترس از جرم دارند. هر چند همچنان که آزمون رگرسیون چند متغیره نشان می دهد در بین دیگر متغیرها فقط دو متغیر تغییرات متغیر وابسته را تبیین می کند: «آرای فرد درباره اطاعت از قانون با بتای 54/0 و «تجربه ناامنی از سوی فرد، خانواده اش و دوستانش با بتای 36/0 به علاوه روشنی کوچه ها و گذرگاه ها و «حضور پلیس» نقش مهمی در ادراک فرد (دختران و زنان بالای 15 سال) از ترس از جرم دارند.
    کلیدواژگان: ترس از جرم، شهرنشینی، زنان، حوادث خیابانی، بندرعباس، ایران
  • داریوش حیاتی، عزت الله کرمی، جان پاول صفحات 163-189
    نابرابری اجتماعی اقتصادی، علیرغم پنج دهه فعالیت در زمینه توسعه روستایی در کشور ایران، در حد بالایی است و درصد فقرا در مناطق روستایی حدود دو برابر این میزان در بخش شهری است. این نشانگر تمرکز فقر در مناطق روستایی است. این مطالعه در صدد بررسی پیامدهای مداخله های توسعه روستایی بر فقر روستایی، درآمد خانوار، نابرابری مالکیت زمین و خدمات ترویج کشاورزی در دو گروه از روستاهای توسعه یافته و کمتر توسعه یافته در استان فارس بوده است. یافته ها حاکی از آن است که کیفیت زندگی روستایی در روستاهای توسعه یافته و هم در روستاهای کمتر توسعه یافته در حد مطلوبی نبوده است. توزیع درآمد و مالکیت زمین در دو گروه روستاهای مذکور تفاوت معنی داری نداشته است. همچنین خدمات متداول ترویج در کاهش شکاف و نابرابری بین خانوارهای فقیر و غنیدر روستاهای مذکور نه تنها ناموفق بوده است بلکه حتی بیشتر به سمت خانوارهای غنی تر سوگیری داشته است. این یافته ها مؤید این واقعیت است که همچون برنامه های توسعه مبتنی بر پارادیم کلاسیک توسعه که به افزایش نابرابری در سطح بین المللی (بین کشورها) و در سطح ملی (بین مناطق شهری و روستایی) منجر شده است، برنامه های مداخله توسعه روستایی اجرا شده به افزایش نابرابری و افزایش شکاف بین قشرهای فقیر و غنی در منطقه مورد مطالعه منجر گردیده است. براساس یافته های حاصل از این مطالعه، پیشنهاداتی در رابطه با یک رهیافت مناسب به منظور مداخله های توسعه روستایی در آینده ارائه شده است
    کلیدواژگان: خانوار روستایی، فقر، توسعه روستایی، نابرابری، فارس، ایران
  • محمد اسماعیل ریاحی صفحات 190-227
    تحقیق حاضر به دنبال توصیف و تبیین تفاوت های جنسیتی و ملی در دانش و باورهای مرتبط با سلامتی (بهداشت)، و اثرات آن بر رفتارهای مرتبط با سلامتی در بین دانشجویان ایرانی (در دانشگاه مازندران) و دانشجویان هندی (در دانشگاه پنجاب)، با تاکید ویژه بر عوامل روانی اجتماعی، بوده است. برای انجام تحقیق حاضر، از روش پیمایش استفاده شده است. با به کارگیری شیوه نمونه گیری چند مرحله ای، تعداد 504 نفر از دانشجویان هر دو دانشگاه، به طور تصادفی انتخاب شدند تا به پرسشنامه خوداجرا پاسخ دهند. پرسشنامه شامل دو مقیاس راجع به دانش بهداشتی و باور بهداشتی، و نیز تعدادی سؤال در زمینه رفتارهای مرتبط با سلامتی، نظیر؛ بهداشت فردی، فعالیت جسمی، عادات غذایی، معاینات دوره ای پیشگیرانه، مصرف مشروبات الکلی، و استعمال دخانیات بود. مهم ترین یافته های تحقیق حاضر را می توان به شرح زیر خلاصه کرد؛ 1) دانشجویان هندی در مقایسه با دانشجویان ایرانی، آگاهی و دانش بیشتری راجع به عوامل مخاطره آمیز ایجادکننده برخی از بیماری ها داشتند (دانش بهداشتی بالاتر)؛ در حالی که تفاوتی بین دانشجویان مرد و زن در این زمینه وجود نداشت؛ 2) در حالی که تفاوتی در زمینه باورها و عقاید بهداشتی بین دانشجویان دو کشور مشاهده نشد، زنان دانشجو در مقایسه با همتایان مرد در هر دو کشور باورهای بهداشتی مثبت تری داشتند (از آگاهی بیشتری در زمینه اهمیت برخی از رفتارها برای حفظ و ارتقای سلامتی شان برخوردار بودند)؛ 3) گرچه رابطه مشاهده شده بین دانش بهداشتی با رفتارهای مرتبط با سلامتی ضعیف بوده و به لحاظ آماری معنادار نبود؛ اما رابطه بسیار قوی و معناداری بین داشتن باورهای بهداشتی مثبت تر با انجام رفتارهای مثبت تر مرتبط با سلامتی مشاهده شد. بر اساس این یافته ها پیشنهاد می شود که به منظور افزایش رفتارهای مثبت تر دانشجویان در زمینه سلامتی و کاهش رفتارهای مخاطره آمیز، ضروری است به جای تاکید صرف بر افزایش دانش بهداشتی آنان، ارتقاء و بهبود بخشیدن باورهای آنان راجع به سلامتی به عنوان یک گام اساسی و مهم مد نظر سیاستگذاران قرار گیرد.
    کلیدواژگان: جنسیت، تفاوت های جنسیتی، دانش بهداشتی، باورهای بهداشتی، رفتارهای مرتبط با سلامتی، دانشجویان، ایران، هند
|