فهرست مطالب

فصلنامه اندیشه دینی
پیاپی 28 (پاییز 1387)

  • تاریخ انتشار: 1387/08/11
  • تعداد عناوین: 7
|
  • حسن عبدی صفحه 1
    پرسش اصلی این مقاله عبارت است از: «ملاک در برهان صدیقین» چیست؟ می توان این پرسش را به این پرسش های فرعی تحلیل کرد: ویژگی های برهان صدیقین چیست؟ کدام ویژگی ها ملاک در برهان صدیقین محسوب می شوند؟ کدام ویژگی ها، مزیت برهان صدیقین به شمار می روند؟ این مقاله در پاسخ به این پرسش ها، با پیروی از روش تحلیلی- عقلی، پنج ویژگی برای برهان صدیقین معرفی می کند که عبارت اند از: اولا واجب بالذات از طریق ملاحظه ی وجود اثبات می شود، ثانیا با انکار مخلوقات خللی به اثبات واجب نمی رسد و برهان هم چنان واجب بالذات را اثبات می کند، ثالثا سیر اثبات واجب بالذات بی نیاز از ابطال دور و تسلسل می باشد، رابعا در سیر اثبات واجب بالذات از اوصاف حقیقی و واقعی استفاده می شود، و خامسا انکار یا عدم انکار عالم امکان هیچ گونه تاثیری در سیر اثبات واجب بالذات ندارد و برهان در هر دو صورت، به یک نحو واجب بالذات را اثبات می کند. با مطالعه ی این مقاله، درخواهیم یافت که ویژگی های اول و دوم، عناصر ملاک در برهان صدیقین را تشکیل می دهند، ویژگی های چهارم و پنجم نیز مزیت های تقریر برهان صدیقین هستند و ویژگی سوم مزیتی برای هر نوع برهانی خواهد بود و اختصاص به برهان صدیقین ندارد.
    کلیدواژگان: برهان صدیقین، برهان امکان و وجوب، اثبات واجب، صدرالمتالهین، ابن سینا
  • مقاله انگلیسی
  • سروش دباغ صفحه 3
    در این مقاله می کوشم تا دلیلی له موضع عام گرایانه درباره چگونگی رفتار دلایل اخلاقی در سیاق های مختلف اقامه نمایم. لازمه این استدلال این خواهد بود که موضع خاص گرایانه و کل گرایانه درباره چگونگی ترکیب شدن خصوصیت های اخلاقی مربوط در سیاق های مختلف ناموجه است. مطابق با استدلال مطرح شده در مقاله، یک خاص گرای کل گرا با یک دو راهی روبه رو است. شق نخست دو راهی معطوف به چگونگی مشارکت یک خصوصیت اخلاقی مربوط در ارزیابی اخلاقی سیاق های مختلف است. شق دوم متضمن این مطلب است که تبیین وجودشناختی خاص گرا درباره چگونگی ترکیب شدن خصوصیت های اخلاقی مربوط با یک دیگر در سیاق های مختلف مبهم است. با مد نظر قرار دادن دو راهی مذکور، می توان چنین نتیجه گرفت که استدلال موضع خاص گرایانه (موسوم به کل گرایی) درباره چگونگی ترکیب شدن خصوصیات اخلاقی مربوط با یک دیگر در سیاق های مختلف ناموجه است..
  • رابطه ی نفس (ذهن) و بدن و رهیافت های موفق و ناموفق آن
    محسن ایزدی صفحه 6
    مساله ی رابطه ی نفس (ذهن) و بدن یکی از مسایلی است که فلاسفه و دانشمندان همواره به آن اهتمام داشته اند. هر چند برای پیشینیان نیز مسلم بود که در انسان، دو نوع متفاوت از حالات و رویدادها هستند که تاثیر علی- معلولی بر یک دیگر دارند، امروزه علومی مانند فیزیولوژی اعصاب به نتایج مهمی در این مساله دست یافته اند. بعضی از فلاسفه در تبیین حالات و رویدادهای جسمانی و ذهنی، معتقد به فیزیکالیسم هستند. فلاسفه ی دیگر ضمن ابطال فیزیکالیسم، اثبات کرده اند که انسان مرکب است از جوهری جسمانی و جوهری غیرجسمانی. لکن اکثر این فلاسفه (دوگانه گرایان) در ارائه ی توجیهی عقلی برای چگونگی ارتباط این دو جوهر، ناموفق بوده اند. به نظر می رسد ملاصدرا با استفاده از اصولی نظیر «حدوث جسمانی نفس»، در حل مساله ی رابطه ی نفس و بدن موفق بوده است.
    کلیدواژگان: ذهن، بدن، نفس، رنه دکارت، ملاصدرا
  • محسن کدیور، سعیده فخار نوغانی صفحه 31
    مشاهده ی عقلی یکی از رویکردهای ملاصدرا در مساله ی ادراک عقلی است. او با تاثیرپذیری از دیدگاه سهروردی در ادراک، تعقل را بر مبنای مشاهده ی حقایق عقلیه، تبیین می کند. این نحوه از ادراک در پرتو اشتداد وجودی نفس محقق می شود.
    آن چه مورد مشاهده قرار می گیرد، مثل نوریه یا عقل فعال است. مشاهده ی عقل فعال گاهی به نحو مستقیم است و زمانی به نحو انعکاسی.
    ملاصدرا رابطه ی میان نفس و مدرک در این رویکرد را از نوع اضافه ی اشراقیه دانسته و در نتیجه، آن را علمی حضوری معرفی می کند.
    ضعف ادراک نفس و شدت وجودی حقایق عقلی در این مرحله از ادراک، موجب ابهام صورت های عقلی و در نتیجه، کلیت آن ها می گردد. این امر به حصولی بودن ادراک منجر خواهد شد.
    کلیدواژگان: ادراک عقلی، مشاهده، اضافه ی اشراقیه، انعکاس، عقل فعال، مثل نوریه
  • مرتضی عرفانی صفحه 51
    نظریه ی حیث التفاتی (اضافی بودن) ادراک مهم ترین و تاثیرگذارترین اندیشه ی فرانتس برنتانو است. او این نظریه را ابداع نکرد؛ بلکه دیدگاهی را که ریشه اش به ارسطو، فیلسوفان اسلامی و فیلسوفان مدرسی قرون وسطی بازمی گشت، احیا و آن را به فلسفه ی جدید غرب معرفی نمود و خود نیز به تکمیل و گسترش آن همت گمارد. این نظریه از عناصر اصلی پدیدارشناسی ادموند هوسرل است.
    دیدگاه اولیه ی برنتانو درباره ی حیث التفاتی (اضافی بودن) ادراک در 1874 در مهم ترین اثر او، روان شناسی از دیدگاهی تجربی، به رشته ی تحریر درآمد. او با انگیزه ی نشان دادن برتری و استقلال روان شناسی نسبت به علوم طبیعی، تفاوت اساسی موضوعات روان شناسی، از جمله ادراک، را با موضوعات علوم طبیعی مثل رنگ و صدا، در اضافی بودن موضوعات روان شناسی عنوان کرد. به نظر او، ادراکات ما، مثل دیدن و شنیدن همواره درباره ی متعلق هایی هستند که «وجود ذهنی» دارند نه وجود واقعی.
    برنتانو در مطالبی که به چاپ 1911 کتابش افزود، دیدگاه اولیه اش را تغییر داد. در دیدگاه جدید، او هم چنان بر اضافی بودن ادراک تاکید ورزید، ولی دست از ذهنی بودن متعلق ادراک برداشت. تفاوت اضافه ی ادراکی با سایر اضافه ها در این است که در اضافه های دیگر، مثل کوچک تر یا بزرگ تر بودن، لازم است هر دو طرف اضافه واقعا وجود داشته باشند، ولی در اضافه ی ادراکی، تنها وجود ادراک کننده الزامی است. متعلق ادراک ممکن است اصلا وجود نداشته باشد.
    کلیدواژگان: برنتانو، حیث التفاتی (اضافی بودن)، وجود ذهنی
  • مهدی اخوان صفحه 65
    هر رویکرد فلسفی پلورالیستی به پدیده ی تنوع و کثرت ادیان باید مبانی و مبادی زبان شناسانه ی لازم را هم تدارک بیند. این تمهیدات باید به گونه ای باشد که تمامیت و سازگاری آن نظریه ی کثرت گرایانه را مخدوش نسازد. مولفه هایی هم چون صدق، معناداری و واقع نمایی رئالیسم دینی را حفظ کند، تعارض گزاره های ادیان را به صورتی معقول حل نماید و به التزام به کثرت امر متعالی نینجامد. در این مقاله، چنین مولفه هایی را با مقایسه ی دو روایت جان هیک و پیتر برن از پلورالیست های دینی معاصر بررسی می کنیم.
    کلیدواژگان: کثرت گرایی دینی، واقع گرایی دینی، نظریه ی زبانی، جان هیک، پیتر برن
  • حسین محمدخانی صفحه 85
    متکلمان، حکما و عرفا در باب وحدت و کثرت عالم، دیدگاه هایی ارائه کرده اند که وحدت مفهومی (وحدت در مفهوم وجود)، وحدت و کثرت حقیقی در وحدت سنخیه و وحدت حقیقی و کثرت اعتباری در وحدت شخصیه از آن جمله اند. دوانی نیز در باب وحدت وجود، نظریه ای ارائه می کند که خود از آن به ذوق تاله یاد می کند. شاید بتوان گفت مهم ترین اندیشه ی دوانی که مورد توجه متاخرین نیز قرار گرفته است، بیان وی از وحدت وجود است. وی در مباحث وجود و ماهیت، علت و معلول و... بر اساس ذوق تاله سخن می گوید و نیز در اثبات جنبه های دیگر توحید (توحید در وجوب وجود، توحید افعالی و توحید صفاتی) از آن بهره می برد. بنا بر آن چه در نظریه ی ذوق تاله می آید، حقیقت وجود، منحصر در ذات خداوند است نه به این معنی که موجودات دیگر موهوم باشند، بلکه موجودات ممکن، تنها در سایه ی انتساب به آن وجود خاص، موجود می شوند. شایان ذکر است که انتساب مذکور مقولی نیست تا مستلزم وجود دو طرف باشد؛ بلکه ممکنات بدون لحاظ وجود حقیقی، بهره ای از هستی ندارند. بیان دوانی مورد توجه زیادی قرار گرفت تا آن جا که صدرالمتالهین در اسفار اربعه، اشکالاتی بر آن وارد می کند که عمده ی آن ها به اصالت ماهیتی بودن دوانی و ناسازگاری آن با پذیرش توحید صمدی از سوی وی باز می گردد.
    کلیدواژگان: ذوق تاله، انتساب، اعتبار تعین، ماهیت، مشتق
|
  • Hassan Abdi Page 1
    The main question of this paper is: "What is the criterion in Ontological Argument (Burhane Siddiqin)?" This question can be analyzed into three questions as fallow: (1) what are the characteristics of this argument? (2) Which characteristics are to be considered as the criteria of it? (3) Which characteristics are to be considered as the advantages of it? This paper aims to answer these questions and comes to the conclusion that there are five characteristics for this argument:1. The Necessary Being is to be proved by considering the existence.2. The argument must produce the same result even if possible existents are denied.3. The argument must be independent of the proof for the impossibility of the vicious circle and the infinity regress.4. Real and actual attributes are to be used in this argument.5. The argument is not influenced by the acceptance of possible existents or the rejection of them.Having read the paper, one will find that the first and the second characteristics are together the criteria of the mentioned argument, and the third is not relevant to it, while the forth and fifth ones are the advantages of it.
  • Mind- Body Problem and its Successful and Unsuccessful solutions
    Dr. Mohsen Izadi Page 6
    The mind–body problem is one of the most important problems that philosophers and scientists have ever emphasized.Although the previous scientists were certain that there were two different kinds of states and events in human interacting each other, nowadays sciences like neurophysiology have reached important results about this issue.Some philosophers believe in physicalism in respect to physical and mental states and events. Some others, disproving physicalism, have proved that human have a nonphysical substance in addition to corporeal body.But most of them (dualist philosophers) havent succeeded to justify how these two substances are related to each other. It seems that Mulla Sadra has succeeded to solve the mind – body problem by accepting that "the soul originates from the body".
  • Dr. Mohsen Kadivar, Saiedeh Fakhar Noghani Page 31
    One of Mulla Sadra's views concerning the Intellects is the observing of the intellectual form from the distance. Being influenced by Sohravardi, Mulla sadra states that reasoning results from observing the reasonable facts. The objects of this observation are Active Intelects or Platonic Ideas. This observation sometimes occurs directly and sometimes reflexively. The relation between the soul and the perceived object is an illuminative one and therefore the resultant knowledge is an intuitive knowledge. Weakness of the soul and the intensity of the object of this perception cause the ambiguity and thereby the universality of the object of the knowledge. Therefore we would have in our mind the acquired science not the bestowed science.
  • Morteza Erfani Page 51
    Intentionality is the most important and influential idea of Franz Brentano. He was not in fact the originator of this theory, but revived a view tracing back to Aristotle, Islamic philosophers and medieval scholastic philosophers, introducing it to the modern western philosophy but he also undertook to develop and elaborate it. This theory constitutes one of the key elements of Edmund Husserl's phenomenology.Brentano's initial view concerning intentionality appeared in his crucial work, Psychologie vom empirischen Standpunkt (Psychology from an Empirical Standpoint) in 1874. Showing preference and independence of psychology in relation to the natural sciences, he described the basic characteristic of psychological phenomena, including thought, from the physical phenomena such as color and sound as regards to intentionality of psychological phenomena. According to him, our perceptions, like seeing and hearing are always about objects which possess "intentional existence" rather than "real existence". Brentano, by making additions to 1911 edition of his work, changed his original viewpoint. In his new point of view, he insisted on the intentionality, but rejected the idea that the objects of thought possess "intentional existence" rather than "real existence". The difference between mental relation and other relations is in the fact that in the latter, such as being smaller or larger, both terms-both the fundament and the terminus- should really exist; yet in mental relation, only the person thinking is required. The terminus of the so-called relation does not need to exist in reality at all.
  • Mahdi Akhavan Page 65
    Any philosophical approach to the plurality of the religions should provide the requisite linguistic bases and foundations. These should keep the completeness and consistency of the pluralistic theory and preserve the truth, the meaningfulness, and the realistic aspect of the religious realism. They also should resolve the conflict between the religion's propositions nevertheless they should not yield to the plurality of the Ultimate Reality. In this paper, we study these elements by comparing two verions of Hick and Byrne, two contemporary religious pluralists.
  • Dr. Hossien Mohammadkhani Page 85
    Theologist, philosophers and mystics have different views on the oneness and manyness of the world. Jalal al- Din Davani has also an specific view named "tasting of divinity" (dhawq al-taalluh). It is one of his most important views which later thinkers have noticed. According to him, we can call God "existence" because he is really existence but we can name other things as "existents" only because they are related to the existence (God) not because they possess existence. In this paper we first will explain Davani's view, then we mention some criticism on his view especially that of Mulla Sadra, finally we judge it according to the reason.