فهرست مطالب

Advances in Nursing & Midwifery - Volume:19 Issue: 64, 2009

Advances in Nursing & Midwifery
Volume:19 Issue: 64, 2009

  • تاریخ انتشار: 1388/02/11
  • تعداد عناوین: 8
|
  • راهنمای نویسندگان مقالات
    صفحه 3
  • مقالات پژوهشی
  • فرحدخت رنجبر، زهرا تمیزی، حمید علوی مجد صفحه 5
    مقدمه
    الکتروشوک مداخله غیر دارویی مهم و موثری در درمان بسیاری از بیمارانی است که از اختلالات عصبی و روانی شدید رنج می برند. از آنجایی که در این روش درمانی از الکتریسیته و تولید تشنج استفاده می شود، بسیاری از بیماران از آن ترس دارند که باعث عدم پذیرش آن می شود.
    هدف
    پژوهش حاضر به منظور بررسی عوامل مرتبط با ترس در بیماران تحت درمان با الکتروشوک در بخش های روانپزشکی بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در سال 87 – 1386انجام گردید.
    مواد و روش ها
    این پژوهش بصورت توصیفی انجام گرفت. 200 بیمار تحت درمان با الکتروشوک که واجد شرایط بودند از طریق نمونه گیری غیر تصادفی وارد مطالعه شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه پژوهشگر ساخته ای استفاده شد که پس از تعیین اعتبار محتوا و صوری، پایایی ابزار با روش ثبات درونی تعیین گردید. سپس داده ها با روش خود گزارش دهی جمع آوری شده و از طریق نرم افزار اس پی اس اس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    نتایج پژوهش حاضر نشان داد که 5/99 درصد از واحدهای مورد پژوهش در درمان با الکتروشوک از آن ترسیده و 5/0 درصد از آن ها هیچ ترسی را گزارش نکرده بودند. همچنین نتایج نشان داد که عوامل مربوط به «روش الکتروشوک» با میانگین و انحراف معیار 49/23 ± 43/44 درصد بالاترین میزان ترس بود.
    بحث و نتیجه گیری
    اکثریت نمونه های پژوهش در درمان با الکتروشوک ترس را تجربه کرده که در مقایسه با نتایج سایر مطالعات، ترس آنان بیشتر بود. همچنین بر اساس نتایج بیشترین ترس مربوط به ترس از«روش الکتروشوک» بود که با نتایج مطالعات دیگر مطابقت داشته است. بنابراین، می توان چنین نتیجه گیری کرد که با طرح و انجام اقدامات آموزشی و مشاوره ای مناسب به بیماران تحت درمان با الکتروشوک می توان ترس آن ها را کاهش داده و بدین طریق گام موثری در جهت راحتی بیماران و پذیرش این درمان برداشت.
    کلیدواژگان: ترس، الکتروشوک، روانپزشکی
  • سیده مریم موسوی لطفی، رضا لطفی، تهمینه دادخواه تهرانی، زهراعابدینی، اشرف خرمی صفحه 12
    مقدمه
    سکته مغزی شایع ترین اختلال نورولوژیک و نیز سومین علت شایع مرگ در بسیاری از کشورهاست. سکته مغزی به دو گروه عمده ایسکمیک و هموراژیک تقسیم می‎شود، بطوریکه میزان مرگ و عوارض در سکته مغزی هموراژیک نسبت به ایسکمیک بیشتر می‎باشد. برخی از مهمترین عوامل خطر سکته مغزی نیز شامل دیابت، هیپرتانسیون، مصرف سیگار و هیپرلیپیدمی می‎باشند.
    هدف
    مقایسه فراوانی برخی از مهمترین عوامل خطر بیماران مبتلا به سکته مغزی ایسکمیک و هموراژیک بستری در بیمارستان رسول اکرم (ص).
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مقطعی تعداد 100 بیمار مبتلا به سکته مغزی که در سال 1386 در بیمارستان رسول اکرم (ص) بستری شده بودند بطور تصادفی یک در میان انتخاب، و از نظر فراوانی مهمترین عوامل خطر دخیل در بیماری مورد بررسی و مقایسه قرار گرفتند. جمع آوری داده ها از طریق فرم ثبت اطلاعات مشتمل بر سن، جنس، نوع سکته مغزی، و وجود یا عدم وجود عوامل خطر مربوطه از پرونده بستری بیماران انجام شد. داده ها با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس و تست آماری کای دو با P<0.05 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها: از 100 بیمار تحت بررسی، 74 درصد سکته مغزی ایسکمیک و 26 درصد سکته مغزی هموراژیک داشتند. میانگین سنی بیماران مبتلا به سکته مغزی ایسکمیک 56/16 3/68 سال بوده که نسبت به بیماران مبتلا به سکته مغزی هموراژیک (69/13 9/61) سال بالاتر بود. فراوانی عوامل خطر شامل دیابت، هیپرتانسیون، مصرف سیگار و هیپرلیپیدمی در سکته مغزی ایسکمیک به ترتیب چنین بود: 86/64 درصد، 75/56 درصد، 62/21 درصد و 51/13 درصد و نیز در سکته مغزی هموراژیک به ترتیب زیر بود:38/65 درصد، 53/61 درصد، 8/3 درصد و 8/3 درصد. بین فراوانی مصرف سیگار (048/0 = P) و نیز فراوانی هیپرلیپیدمی (000/0=P) در سکته مغزی ایسکمیک و هموراژیک اختلاف معنی داری وجود داشت.
    بحث و نتیجه گیری: دیابت، هیپرتانسیون، مصرف سیگار و هیپرلیپیدمی برخی از مهمترین عوامل خطر سکته مغزی ایسکمیک و هموراژیک می‎باشند. با توجه به فراوانی بالای این عوامل خطر، کنترل بهتر و دقیق تر آنها، افزایش آگاهی عمومی و تغییر سبک زندگی موضوع ارزشمندی در پیشگیری اولیه و ثانویه از سکته مغزی، عوارض ناشی از آن می‎باشد.
    کلیدواژگان: سکته مغزی، ایسکمیک، سکته مغزی هموراژیک، عوامل خطر، دیابت، هیپرتانسیون، مصرف سیگار، هیپرلیپیدمی
  • نسرین نیک پیما، هانیه غلام نژاد صفحه 18
    مقدمه
    اشتباهات دارویی در حرفه پرستاری یکی از شایع ترین اشتباهات نظام های بهداشتی (بالای 78 درصد) است که نتایج بسیار مرگباری به دنبال دارد. در مقالات علل متعددی در بروز آن ذکر شده است که لزوم شناخت دقیق این دلایل را روشن تر می کند..
    هدف
    این مطالعه با هدف تعیین علل ایجاد کننده اشتباهات دارویی از دیدگاه پرستاران انجام گرفته است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی 100نفراز پرستاران بخشهای مختلف چندین بیمارستان پرسشنامه 3 قسمتی را که شامل اطلاعات دموگرافیک، اطلاعات شغلی و بخش سوم شامل سوالاتی در مورد اشتباهات دارویی بود، تکمیل کردند. اعتبار پرسشنامه توسط اعتبار محتوا و پایایی آن با آزمون مجدد تعیین شد و برای تجزیه تحلیل اطلاعات از نرم افزار آماری اس پی اس اس استفاده شد.
    یافته ها
    53 درصد نمونه ها در طول فعالیت کاری حداقل یکبار دچار اشتباه دارویی شده بودند که شایع ترین نوع اشتباهات دارویی بترتیب شامل دوز اشتباه دارو (27 درصد)، ندادن دارو (22 درصد) و زمان اشتباه دارو (18درصد)، بود. بیشترین میزان اشتباهات دارویی در گروه سنی 30-25 سال (51 درصد)، در بخشهای کودکان و نوزادان (60 درصد) و عمدتا در شیفت صبح (65 درصد) رخ داده بود. عمده ترین دلایل ایجادکننده اشتباهات دارویی هم بترتیب شامل بار کاری زیاد (70 درصد)، کارکنان کم (62 درصد)، خستگی جسمی یا روحی (59 درصد) وساعات کاری زیاد (58 درصد) بود.
    بحث و نتیجه گیری
    تجزیه و تحلیل اطلاعات نشان دهنده این است که 3 دلیل عمده ایجادکننده اشتباهات دارویی از دیدگاه پرستاران به علل سازمانی-انسانی مربوط می شود. در واقع نارسایی نظام های بهداشتی درمانی باعث افزایش اشتباهات دارویی می شود. شناسایی این عوامل نظام های بهداشتی و پرستاران را در رفع این علل و کاهش اشتباهات دارویی و بهبود کیفیت مراقبت و افزایش ایمنی بیمار یاری خواهد داد.
    کلیدواژگان: اشتباهات دارویی، پرستاران، علل ایجاد کننده
  • لیلی صالحی، صدیقه سادات طوافیان، فرخنده صالحی صفحه 25
    مقدمه
    افسردگی پس از زایمان یک اختلال شایع درمادران است و می تواند روی روابط بین مادر و نوزاد تاثیر بگذارد. اشکال در روابط مادر ونوزاد سبب کاهش سطح سلامتی مادر و در نهایت نوزاد می شود
    هدف
    این مطالعه به منظور بررسی مشخصه های جمعیت شناختی موثر برافسردگی پس زایمان درسال 1385 انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    این مطالعه توصیفی در یکی از مراکز درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان برروی 246 نفر از زنانی که بطور طبیعی زایمان کرده بودند و سابقه هیچ گونه بیماری جسمی و روانی در طول بارداری و قبل از آن نداشتند انجام گرفت. این افراد در روز چهلم بعد از زایمان از طریق دو پرسشنامه مشخصات جمعیت شناختی و پرسشنامه افسردگی ادینبورگ مورد ارزیابی گرفتند. اعتبار پرسشنامه از طریق اعتبار محتوا و پایایی از طریق آزمون مجدد اندازه گیری شد و علاوه بر این، مرتبه حاملگی، تحصیلات زن و همسر، وجود مشکل در نوزاد، جنس نوزاد، شغل همسر، برنامه ریزی برای حاملگی، تصمیم به سقط، رضایت اززندگی زناشویی، سابقه مرده زایی نیز مورد بررسی قرار گرفت. جهت تجزیه و وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و تحلیلی استفاده شد.
    یافته ها
    آزمون های آماری اختلاف معنی داری را از نظر روابط زندگی زناشویی، تحصیلات، جنس نوزاد، تصمیم برای سقط و حاملگی ناخواسته بین دو گروه نشان داد درحالیکه از نظر مرتبه حاملگی، شغل همسر و سن اختلاف معنی داری میان دو گروه وجود نداشت.
    بحث و
    نتیجه گیری
    یافته های این مطالعه نشان داد که افرادی با حاملگی ناخواسته و دارای سطح تحصیلات پایین تر، که روابط خوبی با همسر خودندارند و جنسیت نوزادشان مورد دلخواهشان نیست بایستی در برنامه های پیشگیرانه از افسردگی بعد از زایمان مورد توجه بیشتری قرار گیرند
    کلیدواژگان: افسردگی پس از زایمان، تست افسردگی ادینبورگ، مشخصه های جمعیت شناختی
  • محمد صاحب الزمانی، فرنوش رشوند، حمید علوی، مجد، زهرا مشتاق عشق صفحه 32
    مقدمه
    مولتیپل اسکلروزیس بیماری مزمن پیشرونده سیستم عصبی مرکزی است که دارای علایم و عوارض ناتوان کننده می باشد. با توجه به عوارض و مشکلات ناشی از بیماری مولتیپل اسکلروزیس در بیماران سبب می شود آنها به آموزش ها نیاز بیشتری داشته باشند.
    هدف
    هدف از این پژوهش تعیین نیازهای آموزشی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس عضو انجمن مولتیپل اسکلروزیس ایران می باشد.
    مواد و روش ها
    در این پژوهش توصیفی تعداد 174 بیمار مراجعه کننده به انجمن مولتیپل اسکلروزیس ایران مورد مطالعه قرار گرفتند نمونه ها به صورت در دسترس از بین مراجعه کنندگان به انجمن مولتیپل اسکلروزیس انتخاب شدند. افرادی که خصوصیات واحدهای مورد پژوهش را دارا بودند، وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه بود که در 4 بخش تنظیم گردید.
    قسمت اول شامل اطلاعات دموگرافیک، بخش دوم شامل 16 سوال، بخش سوم شامل 8 سوال و بخش چهارم شامل 23 سوال بود.
    اندازه گیری اعتبار پرسشنامه از روش اعتبار محتوا و پایایی از طریق آلفای کرونباخ وآزمون مجدد اندازه گیری شد و اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس. و آزمون های کروسکال والیس، من ویتنی کای دو و ضریب همبستگی اسپیر من در سطح معنی داری 05/0>p تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که محدوده سنی اکثر واحدهای مورد پژوهش (4/26 درصد) در گروه سنی 39-32 سال، 3/71 درصد زن، 8/59 درصد متاهل بودند. 7/27درصد سابقه ابتلا به بیماری کمتر از 3 سال داشتند. بعلاوه، نتایج پژوهش نشان داد که 1/39درصد واحدهای مورد پژوهش احساس نیاز به آموزش در حد بالا داشتند، 6/0درصد واحدهای مورد پژوهش نیاز به آموزش در حد بالا در مورد ماهیت بیماری داشتند. 94 درصد واحدهای مورد پژوهش در مورد مشکلات جنسی نیاز به آموزش داشتند، 8/64 درصد واحدهای مورد پژوهش در مورد مشکلات حرکتی و 64 درصد واحدهای مورد پژوهش در مورد مشکلات ادراری نیاز به آموزش داشتند. همچنین بین نیاز آموزشی جسمانی و تحصیلات ارتباط معنی داری وجود داشت (027/0=P)، بین نیاز آموزشی جسمانی و دفعات بستری ارتباط معنی داری وجود داشت (004/0=P).
    بحث و نتیجه گیری
    یافته ها نشان داد که بیشترین میزان نیاز به آموزش به ترتیب در زمینه مشکلات جنسی (96 درصد)، مشکلات حرکتی 8/64 درصد) و مشکلات ادراری (64 درصد) و کمترین میزان نیاز به آموزش در زمینه مشکلات دفعی (41 درصد) بود.
    کلیدواژگان: نیازهای آموزشی، مولتیپل اسکلروزیس، انجمن مولتیپل اسکلروزیس ایران، نیازهای جسمانی
  • فاطمه هاشمی، نیلوفر پاسیار، صدیقه دهباشی صفحه 38
    مقدمه
    تماس شغلی با داروهای ضد سرطان به عنوان یک عامل خطرزای بالقوه بر سلامتی افراد مطرح می باشد تماس با این دارو ها ممکن است منجر به اختلالات قاعدگی شود و مطالعات متعددی اثرات تماس طولانی مدت با این داروها بر کارکنان را مورد بررسی قرار داده اند. پرستاران آنکولوژی دخیل در امر آماده سازی و تجویز داروهای شیمی درمانی می توانند در معرض خطر عوارض قرار گیرند
    هدف
    هدف از این مطالعه مقایسه میزان اختلالات قاعدگی در میان کارکنان پرستاری در تماس با داروهای شیمی درمانی و کارکنان بدون تماس با این داروها در بیمارستان نمازی شیراز می باشد. واحدهای مورد مطالعه مشتمل بر کلیه کارکنان پرستاری شاغل در بخش های شیمی درمانی، هماتولوژی اطفال، سه شرقی و پیوند مغز استخوان در گروه مورد و کارکنان پرستاری بخش های داخلی عمومی، داخلی زنان و مردان و سه غربی در گروه شاهد (جمعا 94 نفر) می باشد. ابزار گردآوری داده ها شامل 1) پرسشنامه مشتمل بر 4 قسمت:: قسمت اول شامل 6 پرسش در زمینه مشخصات دموگرافیک واحدهای مورد مطالعه، قسمت دوم شامل دو سوال در زمینه مشکلات قبلی پزشکی (بیماری های قبلی)، قسمت سوم شامل سوالاتی در رابطه با اختلالات سیکل قاعدگی مشتمل بر طولانی و کوتاهی سیکل قاعدگی، کاهش و افزایش میزان خونریزی طی قاعدگی در مقایسه با گذشته و قسمت چهارم در مورد تماس کارکنان با داروهای ضدنئوپلاسم، استفاده از وسایل حفاظتی در مواجهه با این داروها و متابولیت های آن در بدن بیمار تحت شیمی درمانی بود2) گزارش سونوگرافی لگن و 3) نتیجه آزمایشات هورمونی می باشد. اعتبار محتوای پرسشنامه به روش اعتبار محتوا و پایایی به روش آزمون مجدد تعیین شد. پس از جمع آوری اطلاعات تجزیه و تحلیل داده ها صورت گرفت.
    یافته ها
    بر پایه یافته های حاصل از این مطالعه 1/61 درصد کارکنان پرستاری بخش های آنکولوژی در معرض تماس با داروهای شیمی درمانی در مقایسه با 3/53 درصد کارکنان پرستاری بخش های غیرانکولوژی (داخلی) از اختلالات قاعدگی رنج می بردند. میانگین هورمون های TSH، FSH و LH در کارکنان بخش های انکولوژی بیشتر و میانگین هورمون پرولاکتین کمتر از کارکنان بخش های غیرانکولوژی بود. اکثریت کارکنان در معرض داروهای ضد نئوپلاسم یا متابولیت های آنها (در ترشحات بدن بیماران تحت شیمی درمانی) در 6 ماه اخیر از اختلالات قاعدگی رنج می بردند ارتباط معنی داری بین اختلالات قاعدگی و استفاده از وسایل حفاظتی مشاهده نگردید.
    بحث و نتیجه گیری
    به دلیل اثرات بالقوه تماس عوامل شیمی درمانی با سیستم تولید مثل، کارکنان بکارگیرنده این داروها بایستی از وسایل حفاظتی در دسترس جهت پیشگیری از خطر ناباروری و اختلالات قاعدگی استفاده نمایند.
    کلیدواژگان: اختلالات قاعدگی، تماس شغلی با داروهای ضدنئوپلاسم
  • مقالات مروری
  • گلرخ مریدی، محمد فتحی صفحه 47
    مقدمه
    کودکان درصد قابل توجهی از جمعیت جهان را تشکیل می دهند و سلامتی و رشد در این مرحله متضمن سلامت آینده جامعه است. دوران کودکی از مهم ترین دوران های زندگی برای دستیابی به رشد کافی و پایه ریزی برای تامین سلامت در دوره های بعدی زندگی است. کودکان به دلیل نیاز های ویژه غذائی در معرض کمبود مواد غذائی قرار دارند وضعیت تغذیه ای کودکان زیر پنج سال شاخص مناسبی برای کسب دیدگاهی در مورد سلامت یک جامعه است.
    هدف
    در این مقاله وضعیت سوء تغذیه کودکان زیر 5 سال در کشور ایران با توجه به مطالعاتی که در این زمینه منتشر شده است ارائه می گردد.
    مواد و روش ها
    جهت دستیابی به مطالعات مربوط به وضعیت سوء تغذیه کودکان در ایران پایگاه های اطلاعاتی ایران مدکس، ایران داک و سایت کتابخانه ملی امریکا(پاب مد) با کلید واژه های سوء تغذیه، کودکان زیر 5سال، ایران، شیوع، وضعیت تغذیه و شاخص های تن سنجی جستجو شدند. در جستجو محددیت زمانیی در نظر گرفته نشد.
    یافته ها
    مطالعات نشان می دهند که شیوع سوء تغذیه در کودکان زیر 5 سال در مناطق مختلف کشور متفاوت است و میزان آن از 6/8 تا 38 درصد می باشد. کمترین میزان سوء تغذیه در میان کودکان استان گیلان (6/8 درصد) و بالاترین میزان سوء تغذیه در کودکان استان سیستان و بلوچستان مشاهده شده است. عوامل خطر در ایجاد سوء تغذیه شامل وزن کم هنگام تولد، فاصله کوتاه بین موالید عدم استفاده از غذای کمکی و عدم آگاهی مادر از زمان مناسب شروع تغذیه تکمیلی و تحصیلات پائین مادر ذکر شده است.
    بحث و نتیجه گیری
    شیوع سوء تغذیه در کودکان کمتر از 5 سال مشابه با کشور های منطقه می باشد. آموزش تغذیه مطلوب متناسب با امکانات و فرهنگ مناطق مختلف کشور و تاکید بر مراقبت های بهداشتی و برنامه های پیشگیری و کنترل بیماری های تنفسی و اسهالی می تواند در بهبود وضعیت تغذیه کودکان مفید باشد.
    کلیدواژگان: سوء تغذیه، کودکان زیر 5 سال، وضعیت تغذیه
|
  • F. Ranjbar, Z. Tamizi, H. Alavi, Majd Page 5
    Background
    Electroconvulsive therapy (ECT) is an effective intervention with no medication in many psychiatric patients. Since electricity and convulsions are evident in this method, many patients feel an unwanted fear from it, leading to noncompliance.
    Purpose
    This descriptive study was conducted to assess fear-related factors in patients undergoing ECT in psychiatric wards of hospitals affiliated to Shaheed Beheshti Medical University in 2008.
    Methods
    200 patients were selected with nonrandomized sampling method. A questionnaire was used for data collection, validated and made reliable by content and internal consistency methods respectively. Data were collected by self-report method.
    Results
    99.5% of the subjects reported fear from the therapy while 0.5% experienced no fear. Factors related to procedures during the therapy were the most fearful ones in this regard.
    Conclusion
    Most subjects experienced fear during electroconvulsive therapy more than what has been reported in other studies. The fear from the procedure of the therapy was the highest, which is congruent with past evidence. It can be concluded that education and counseling can reduce the fear to make the therapy more comfortable and acceptable for the patients.
    Keywords: Fear, Electroconvulsive therapy, Psychiatry
  • S.M. Musavi Lotfi, R. Lotfi, T. Dadkhahi Tehrani, Z. Abedini, A. Khorami Page 12
    Background
    Stroke is the most common neurologic disorder and the third leading cause of death in many countries. It has two types: ischemic and hemorrhagic. The latter has more complications and is lethal. Some risk factors of stroke include diabetes, hypertension, smoking and hyperlipidemia.
    Purpose
    This cross-sectional study was conducted to compare the frequencies of risk factors in patients with ischemic and hemorrhagic stroke, hospitalized at Hazrat-e-Rasoul Hospital in 2007.
    Methods
    100 patients were randomly selected in an every other manner for each type of stroke and assessed as well as compared in terms of most significant risk factors. A form for recording age, sex, type of stroke and related risk factors was used to collect data from medical records.
    Results
    74% and 26% of the patients suffered from ischemic and hemorrhagic stroke respectively. Mean ages of the first and second group were 68.3±16.56 and 61.9±13.69. The frequencies of risk factor in ischemic stroke were 64.86% for diabetes, 56.75% for hypertension, 21.62% for smoking and 13.51% for hyperlipidemia. The corresponding figures for hemorrhagic stroke were 65.38%, 61.53%, 3.8% and 3.8%. A significant difference was found between the frequencies of smoking (P=0.048) and hyperlipidemia (P=0.000) in ischemic and hemorrhagic stroke.
    Conclusion
    With respect to high frequencies of the above risk factors, controlling them in a better and more accurate manner, increasing public awareness and modifying life style are valuable in primary and secondary prevention of stroke and its complications.
    Keywords: Stroke, Ischemic stroke, Hemorrhagic stroke, Risk factors, Diabetes, Hypertension, Smoking, Hyperlipidemia
  • N. Nikpeyma, H. Gholamnejad Page 18
    Background
    Medication error in nursing is one of the most common errors of healthcare systems (over 78%) with detrimental outcomes. Different reasons have been suggested in this regard and it seems that further investigations are still needed.
    Purpose
    This descriptive study was conducted to identify the reasons for medication errors in nurses’ views.
    Methods
    100 nurses from different wards at several hospitals completed a 3-part questionnaire including demographic, occupational and medication error questions. Content and test-retest methods were used for validity and reliability of the questionnaire respectively. Different tests were used for statistical analysis of data.
    Results
    53% of the subjects reported medication errors at least 1 time in their work experience. The most common ones were wrong dose (27%), drug neglect (22%) and wrong time (18%) respectively. Most errors were made by nurses between 25 and 30 (51%), at neonatal and pediatric wards (60%) and mainly in morning shifts (65%). The most common reasons included heavy workload (70%), shortage of staff (62%), physical and emotional fatigue (59%) and lengthy working hours (58%).
    Conclusion
    It can be concluded that the 3 reasons for making errors refer to organizational-humanistic factors. In fact, insufficiency in healthcare system leads to increased medication errors. Identification of these factors can help both healthcare system and nurses to eliminate them and decrease the errors resulting in improved quality care and patient’s safety.
    Keywords: Medication errors, Nurses, Reasons
  • L. Salehi, S. Tavafian, F. Salehi Page 25
    Background
    Postpartum depression is a common disorder affecting on maternal-neonatal bonding.
    Purpose
    This analytical study was performed to identify demographic features influencing on postpartum depression in 2007.
    Methods
    246 women having normal vaginal delivery with no history of physical and mental disorders during pregnancy or earlier were selected in a healthcare setting affiliated to Hormozgan Medical University. They were assessed on day 40 after delivery with 2 demographic and Edinburg’s questionnaires in terms of parity, educational level of spouses, neonatal disorders, sex of neonate, occupation of spouse, family planning, and decision for abortion, marital satisfaction, and history of stillborn babies.
    Results
    A significant difference was found between the groups in terms of marital relationships, level of education, sex of neonate, decision for abortion and unwanted pregnancy while there was no difference in parity, occupation of spouse and age.
    Conclusion
    It can be concluded that women having unwanted pregnancies with lower educational level, unsatisfactory relationship with their spouses and undesired sex of their babies should receive more help in preventive programs for postpartum depression.
    Keywords: Postpartum depression, Edinburg's depression test, Demographic characteristics
  • M. Sahebozamani, F. Rashvand, H. Alavi, Majd, Z. Moshtaghe., Eshgh Page 32
    Background
    With respect to different problems and complications of patients with multiple sclerosis (MS), appropriate educational programs and interventions should be performed for them to promote their quality of life.
    Purpose
    This descriptive study was conducted to identify educational needs of patients who were the members of Iranian MS Society in 2007.
    Methods
    174 subjects referring to the society were selected with convenience sampling method. A questionnaire in 4 parts was used for data collection.
    Results
    Most subjects (26.4%) were between 32-39, women (71%) as well as married (59.8%) and history of the disease less than 3 years (27.7%). 39.1% was in great need of education, 0.6% of disease nature, 94% of sexual disorders and 64.8% of administrative problems. A significant relationship was found between educational needs concerning physical issues and education (P=0.027) and also these needs and times of hospitalization (P=0.004).
    Conclusion
    It can be concluded that the most urgent educational needs were about sexual problems, mobility problems and administrative problems and the lowest need for education was about elimination problems.
    Keywords: Educational needs, Multiple sclerosis, Iranian Multiple Sclerosis Society. Physical needs
  • F. Hashemi, N. Pasyar, S. Dehbashi Page 38
    Background
    Occupational contact with chemotherapeutic drugs is considered as a potential threat for health. These agents may cause menstrual disorders according to many studies regarding the effects of long-term contact of the agents with health personnel. Oncology nurses involved in the preparation and administration of these drugs may be prone to many threats and complications.
    Purpose
    This retrospective study was conducted to detect menstrual disorders in nursing staff with or without contact with chemotherapeutic agents at Namazi Hospital in Shiraz.
    Methods
    Nurses from chemotherapy, hematology, pediatrics, Eastern 3 as well as bone marrow transplantation wards in case group and from internal general, internal women, internal men as well as Western 3 in control group (totally 94 subjects) was selected. A questionnaire in 4 parts including demographic, past medical history, menstrual disorders and contact with the agents was used for data collection. Pelvic sonography and hormonal tests were also checked
    Results
    61.1% of nurses in the case group suffered from menstrual disorders in comparison with 53.3% of subjects in the control group. TSH, FSH, and LH levels were higher and prolactin level was lower in the case group. Most nurses in the case group experienced the disorders in the last 6 months. No significant relationship was found between menstrual disorders and application of protective devices.
    Conclusion
    Because of potential effects of contact with chemotherapeutic agents on reproductive system, involved staff should use available protective devices to prevent infertility and menstrual disorders.
    Keywords: Menstrual disorders, Occupational contact, Chemotherapeutic agents
  • G. Moridi, M. Fathi Page 47
    Background
    Children make a significant proportion of human population and their healthy growth and development ensure the future health of society. Childhood is considered as one of the most significant life stages for growth and health at other stages. Due to specific nutritional need, children are prone to food insufficiency. Accordingly, nutritional condition of children under 5 is an appropriate measure for evaluating the condition of health in a society.
    Purpose
    This study was intended to report malnutrition condition of Iranian children under 5 by reviewing related studies.
    Methods
    Different Iranian and international databases including Iran Medex, Irandoc and Pubmed were searched.
    Results
    Studies found that the prevalence of malnutrition in children under 5 was different at regions of the country and between 8.6% and 34%. The least amount (8.6%) was seen in Gilan province and the highest in Sistan and Baloochestan province. Risk factors in this regard were low-birth-weight, poor family planning, lack of consumption of complementary food, lack of mother’s knowledge regarding the proper time to start complementary nutrition and low level of mother’s education.
    Keywords: Malnutrition, Children under five, Nutritional state