فهرست مطالب

فصلنامه تحقیقات مرتع و بیابان ایران
سال هشتم شماره 1 (پیاپی 8، سال 1381)

  • تاریخ انتشار: 1381/08/11
  • تعداد عناوین: 29
|
  • مطالعه درمنه زارهای مناطق خشک به منظور معرفی شاخصهای تخریب پوشش گیاهی در نواحی مرکزی ایران
    اسامه الکعبی، مهدی بصیری، مصطفی کریمیان اقبال صفحه 1
    منطقه مورد مطالعه در شمال شرقی اصفهان واقع است. کار بررسی و مطالعه در امتداد ترانسکتهایی از مناطق بالادست کوهستانی تا مناطق کم ارتفاع دشتی صورت گرفت. بررسی و شناخت پوشش گیاهی و روند تغییرات آن تنها از طریق شاخصهای کمی میسر است. تعیین شاخصهای مناسب و پویا جهت تشخیص مناطق تخریبی و یا در حال تخریب و جلوگیری از پیشرفت بیشتر آنها از جمله اهدافی است که تحقیق حاضر دنبال می کند. مناطقی که از نظر خصوصیات پوشش گیاهی و خصوصیات سطحی خاک در مقایسه با مناطق اطراف دچار تغییرات و تخریب عمده شده اند، مد نظر قرار گرفتند. فرضیه تحقیق حاضر بر این نکته استوار است که با افزایش محدودیتهای محیطی(ارتفاع، بارندگی، درجه حرارت، تبخیر و تعرق) انتظار می رود که از قسمتهای بالادست ترانسکت به طرف قسمتهای حاشیه ای، پوشش گیاهی روند نزولی را طی کند، لیکن در صورتی که در طول مسیر عوامل انسانی وجود داشته باشند، خصوصیات پوشش گیاهی دچار افت خواهند شد. از آنجایی که درمنه به عنوان گونه کلیدی و غالب منطقه است، اندازه گیری ها و محاسبات اغلب روی این گونه متمرکز شده است. براساس نتایج بدست آمده از تحقیق، روند تغییرات پوشش درمنه تدریجی است و به خوبی نشان دهنده روند نزولی است. افت آن در نقاط خاص به خوبی بیانگر مناطق تخریبی است. کاهش تراکم بوته های زنده درمنه، نشانگر پیشرفت در مراحل تخریب است. شاخص تراکم درمنه مرده به طور مستقل نمی تواند نشانگر تخریب باشد، ولی با لحاظ کردن تراکم زده می تواند برای تعیین مناطق آسیب دیده معرفی گردد. شاخص ترکیب سنی (جوان، میانسال و مسن) گونه های کلیدی شاخص قابل اعتمادی است که نه تنها وضعیت تخریب را نشان می دهد، بلکه زمان آن را نیز بازگو می کند. قطر متوسط تاج پوشش به تنهایی واقعیتهای موجود را منعکس نمی کند، اما با تلفیق آن با دیگر شاخصا نظیر تراکم و درصد بوته های جوان به خوبی بیانگر مناطق تخریبی است. نسب گونه های نامرغوب به پوشش درمنه نیز شاخص مناسبی تشخیص داده شد. میانگین تعداد ساقه های سبز و خشک به طور ضعیف نشانگر مناطق تخریبی است. شاخص تاج پوشش کل گونه ها نیز از یک روند تدریجی تبعیت می کند که در مراحل اولیه تخریب تغییر زیادی نمی کند به دلیل اینکه با افزایش گونه های نامرغوب و مهاجم، اثر کاهش گونه های مرغوب و کلیدی را جبران می کند، در صورتی که افت این شاخص بیانگر مراحل پیشرفته واپسگرایی است.
    کلیدواژگان: درمنه، شاخص تخریب و تراکم زنده
  • بررسی ارزش رجحانی گیاهان مرتعی منطقه گمیشان در استان گلستان
    سیدعلی حسینی صفحه 2
    این بررسی در مراتع منطقه گمیشان واقع در شمال شرق استان گلستان و حاشیه شرقی دریای خزر انجام شده است. مراتع این منطقه با 37 هزار هکتار مساحت، دارای آب و هوای نیمه خشک معتدل، بارندگی 321 میلیمتر و خاک شور و قلیایی می باشند. مراتع گمیشان در سالیان طولانی یک از مناطق مهم دامداری محسوب می شد، ولی امروزه در وضعیتی است که به هیچ وجه نمی تواند علوفه دام موجود را تامین نماید و به همین سبب وضعیت مراتع فوق روز به روز فقیرتر می شود و گونه های خوشخوراک رجحانی گونه های مرتعی منطقه گمیشان است. با شناخت و بررسی ارزش رجحانی گیاهان می توان به وسیله اجرای طرحهای صحیح مرتعداری از گونه های خوشخوراک بومی حمایت نمود و بدین وسیله علوفه مناسب را برای دامها تهیه کرد. بررسی ارزش رجحانی با استفاده از روش زمانی (Feeding minutes) در مرحله ظهور خوشه و غلاف (Heads out) انجام شده است. در این روش با استفاده از کرونومتر، مدت چرای دام (گوسفند) از هر گونه، در قالب طرح آزمایشی بلوکهای کاملا تصادفی در چهار تکرار (روز) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهند که گیاه Puccinellia distans در رتبه اول، گونه های Zingeria trichopoda و Parapholis incurve و Plantago coronopos در رتبه دوم و گونه های Frankenia hirsute، Halostachys caspica، Hordeum rigidum، taraxacum sp.، Lophochloa phaloeides، Polygon monspeliensis Aeluropus lagopoides، Halocnemum strobilaceum، در رتبه بعدی جای گرفتند. همان طور که در نتایج آمده، گونه نسبت به گونه های همراه از ارزش رجحانی بیشتری برخوردار بوده و دارای پروتئین خام 16-14 درصد می باشد. هم اکنون این گونه در طرح مرتعداری گمیشان استفاده می شود تاثیر بسیار زیادی در وضعیت مراتع و تولید علوفه داشته است
    کلیدواژگان: ارزش رجحانی، گیاهان مرتعی، گمیشان و گلستان
  • احیاء مراتع فرسوده نیمه استپی گرم خوزستان
    حمید هویزه صفحه 3
    مراتع استپی و نیمه استپی گرم که نسب قابل توجهی از سطح مراتع استان را تشکیل می دهند، بیشتر جزو مراتع فقیر یا خیلی فقیر طبقه بندی می شوند و میزان تولید آنها بسیار ناچیز است. همچنین احیاء این مراتع با اجرای برنامه های آبخیزداری بدون استفاده از روش بیولوژیک معمولا با شکست مواجه بوده است. به منظور احیاء و اصلاح مراتع فرسوده و حفظ سازه های ایجاد شده (کنتور فارو Contour furrow) و بوجود آوردن پوششی از گیاهان مناسب در مراتع شهرستان رامهرمز نسبت به کشت 13 گونه گیاه مرتعی اقدام شد. برای تعیین بهترین محل کاشت نشاء گونه ها در کنتور فارو، دو تیمار (کف و بدنه خاکریز) در نظر گرفته شد. به منظور کمک به استقرار بهتر گونه ها، در سال اول و در فصل خشک از دو تیمار آبیاری (20 روز آبیاری و بدون آبیاری) استفاده گردید. اجرای طرح دو سال به طول انجامید و نتایج زیر بدست آمد: - کاشت گونه های Cenchrus ciliaris var. Native، Atriplex lentiformis هم در کف و هم در بدنه خاکریز کنتور فارو موفقیت آمیز بودند. - کاشت گونه های Panicum antidotale، Cenchrus ciliaris var. American و به دنبال آنها دو گونه Pennisetum divisum و Cymbopogon olivieri در کف کنتور فارو موفق بود. - آبیاری در فصل خشک در استقرار گونه های Panicum antidotale، Cenchrus ciliaris var. American بسیار موفقیت آمیز و موثر بوده است.
    کلیدواژگان: اصلاح و احیاء مراتع، مراتع فرسوده، استپی گرم و خوزستان
  • لزوم بارندگی در تعیین وضعیت مرتع
    فرزاد بیات موحد صفحه 4
    وضعیت مرتع (Range condition) یکی از عوامل مهم در بررسی یک مرتع محسوب می شود. در حال حاضر در ایران، طبقه بندی وضعیت مرتع براساس الگوی توالی (Succession) و مرحله کلیماکس بوده و عقیده بر اینست که توان بالقوه تولید مرتع یز در این شرایط بوجود می آید و برای ارزیابی مراتع چه در روش های چهار یا شش عاملی و چه در روش درجه بندی از این الگو استفاده می شود. طبق الگوی توالی مرتع، هر مرتعی یک حالت ثبات به نام کلیماکس یا اوج دارد که جهت توالی همواره به آن سو بوده و فرآیندی مداوم می باشد و در صورت عدم وجود عوامل مخرب به آن مرحله خواهد رسید. الگوی توالی مرتع براساس این فرض عمل می کند که وضعیت مرتع را می توان با حذف عوامل مخرب (مانند تعدیل دام) در جهت کلیماکس تغییر داد. اما در بسیاری از مناطق خشک و نیمه خشک استثناهای زیادی به این الگو وارد شده و الگوی توالی را به شدت تحت انتقاد قرار داده است. به طوری که با بررسی بسیاری از سیستمها به این نتیجه رسیده اند که دستیابی به نقطه اوج یا کلیماکس غیر ممکن بوده و تغییرات پوشش گیاهی در مقابل عوامل مخرب اغلب برگشت پذیر نیست. به این دلیل الگوی جدیدی تحت عنوان الگوی وضعیت حال و انتقال (State & Transition Model) ارائه گردیده است که برای بسیاری از مناطق خشک و نیمه خشک جهان کاربرد دارد. طبق این الگو، وضعیتهای موجود جایگزین توالی کلیماکس گردیده و بین وضعیتهای موجود، وضعیتی به نام انتقال وجود دارد. در این مقاله سعی گردیده است که ضمن بررسی روش های معمول تعیین وضعیت مرتع و مشکلات موجود در ارزیابی مراتع با این روش ها با توجه به منابع علمی موجود،الگوی جدید نیز به اختصار توضیح داده شود.
    کلیدواژگان: وضعیت مرتع، کلیماکس و توالی
  • حفظ و بقاء گونه های مهم مرتعی با استفاده از گرده افشانی زنبور عسل در مراتع ییلاقی استان مازندران
    شیروان رزاقی کمرودی، محمد اکبر زاده صفحه 5
    امروزه برای حفظ و بقاء گونه های مرتعی به کشت بذرهای گونه های بومی منطقه، قرق مرتع، کودپاشی و غیره اقدام می نمایند. هر کدام از این روش ها جهت اصلاح مرتع و جلوگیری از تخریب مرتع موثر بوده، ولی صرف هزینه های زیادی را به همراه دارد. دراین پژوهش با شناسایی گونه های مرتعی که به گرده افشانی توسط حشرات، به ویژه زنبور عسل نیاز دارند، استفاده به موقع از این حشرات در زمان گلدهی گونه های مرتعی، جهت گرده افشانی و تشکیل بذر و در نهایت موجب دوام و بقاء این گونه ها خواهد شد. در میان راسته بال غشاییان، زنبور عسل (Apis mellifera) در عمل گرده افشانی گیاهان اهمیت بیشتری دارد. زنبورهای عسل ضمن ملاقات گلها جهت تهیه گرده و شهد مورد نیاز خود و نوزادانشان، باعث انتقال گرده از یک گل به گل دیگر می شوند و آنها را گرده افشانی می کنند. در انجام پژوهش اخیر که در مراتع ییلاقی استان مازندران صورت گرفته است، ابتدا گونه های مهم مرتعی اعم از خانواده های گراس، لگوم و... شناسایی شده و بعد گونه های خودگشن و دگر گشن با استفاده از منابع از یکدیگر متمایز و گونه هایی که زنبور عسل در گرده افشانی آنها دارای نقش بسیار مهمی بوده تعیین شده اند. براساس نتایج بدست آمده، حدود 46 گونه مرتعی خوشخوراک از میان گونه های موجود در مراتع ییلاقی استان، شناسایی شده اند. در میان گونه های شناسایی شده، تعدادی از آنها که زنبور عسل در گرده افشانی آنها نقش بسیار حساسی را داشته، به قرار زیر هستند: Lotus corniculatus، Coronilla varia، Melilotus aiba، Medicago sativa، Onobrychis sativa، Trifolium pretense، Trifolium repens، Astragalus sp. براساس بررسی های بعمل آمده گرده افشانی در گیاهان خانواده لگوم به علت سنگین بودن دانه گرده با مشکلاتی روبرو بوده است. تقریبا تمام لگومها دگر گشن هستند. در این گیاهان انتقال پولنها توسط باد مقدور نیست. در انتقال دانه های گرده، حشرات به ویژه زنبورها نقشی مهم و اساسی دارند. زنبورها، ضمن استفاده از دانه گرده و شهد گلها، موجب انتقال پولن ها از گیاهی به گیه دیگر می شوند، گیاهانی مانند یونجه و شبدر قرمز مشکلات زیادی از نظر گرده افشانی دارند و گرده افشانی آنها به دلیل دگر گشن بودن توسط زنبورها انجام می شود. به طور مثال زنبورهایی که برای گرده افشانی یونجه و شبدر قرمز بکار می روند به ترتیب عبارتند از: Alkali و Bumbus.
    کلیدواژگان: زنبور عسل، مراتع ییلاقی و مازندران
  • بررسی تاثیر قرق در بهبود ترکیب گونه ای و تولید علوفه در مراتع نیمه استپی استان اردبیل
    جابر شریفی صفحه 6
    استان اردبیل بیش از یک میلیون هکتار مراتع طبیعی دار که بومی بودن پوشش گیاهی و تنوع و غنای گونه ای از ویژگی های اصلی آنها به شمار می رود. گیاهان غالب در آنها بیشتر شامل: گندمیان، شبه گندمیان، پهن برگان علفی بوته ای ها بوده که برای انواع دامها مناسب هستند. تا زمانی که بهره برداران از این مراتع از شیوه های سنتی با مدیریت ایلی و طایفه ای پیروی می کرده اند، همواره موازنه اکولوژیک میان اجزای آن (گونه های گیاهی، موجودات جانوری و خاک) برقرار بوده است. از آنجا که میانگین بارندگی سالانه استان در حدود 350 میلیمتر است، مراتع با اعمال مدیریت، به ویژه کنترل چرا و قرق قابل اصلاح و احیاء می باشند. مقاله حاضر برگرفته از نتایج طرح بررسی تاثیر قرق در وضعیت و گرایش مراتع طبیعی استان اردبیل است که از سال 1376 در رویشگاه های متفاوت مرتعی در دست اجرا، می باشد. روش بررسی اینگونه بود که در هر منطقه مورد مطالعه یک قرق پنج هکتاری و در کل 4 قرق احداث گردید. به طور تصادفی چهار ترانسکت 20 متری در داخل قرق و چهار ترانسکت 20 متری در خارج قرق به وسیله میخهای فلزی بر سطح زمین ثابت شده و کروکی آنها ترسیم شد که در عرض کوادراتها در طول ترانسکت و چسبیده به آن قرار می گرفت. در داخل هر کوادرات معیارهای مربوط به درصد پوشش تاجی، فراوانی گونه های دایمی و تعداد پایه ها و نهالهای جوان گونه های دائمی (زادآوری) شمارش شده و در فرم مخصوص یادداشت شد. تولید گیاهان با استفاده از کوادراتهای یک متر مربعی و به روش قطع و توزین اندازه گیری شد. نتایج نشان می دهند که از نظر درصد ترکیب طبقه خوشخوراکی در سال 1376 به طور میانگین به ترتیب 75/26، 76/4 و 23/15 درصد بوده است. این مقادیر بعد از چهار سال به ترتیب به 09/32، 13/8 و 02/18 درصد رسیده است میانگین تولید علوفه در سال 1376، بر حسب فرم رویشی گیاهان، در بوته ای ها 19/29، گندمیان 81/399 و فوربها 47/106 کیلوگرم در هکتار بوده است که این مقادیر بعد از چهار سال به ترتیب به 25/33، 36/402 و 33/97 کیلوگرم در هکتار رسیده اند. می توان نتیجه گرفت که از نظر ترکیب گیاهی و تولید علوفه در میانگین کل، اختلاف چندان معنی دار نیست، ولی بین طبقه خوشخوراکی و فرمهای رویشی گیاهان اختلاف وجود داشته و قرق موجب بهبود وضع مرتع گردیده است.
    کلیدواژگان: خوشخوراکی، مراتع نیمه استپی، اردبیل و ترانسکت
  • مدیریت مراتع قشلاقی بیابانهای حوضه مسئله با تاکید بر حفظ ذخایر ژنتیکی گیاهان بومی و سازگار
    حسین بتولی صفحه 7
    مساله مهمی که جهان امروز در زمینه توسعه پایدار زیست بومهای بیابانی با آن روبرو است، معضل تخریب استعداد بیولوژیکی سرزمینهای خشک می باشد. البته این پدیده برای بشر امروزی، مقوله تازه ای نیست و آن چه حساسیت این موضع را بیشتر از گذشته نموده و توجه جهانی را به خود معطوف داشته است، پیامدهای نامطلوب به وقوع پیوسته ناشی از عملکرد ناهنجار بهره برداران، در چند دهه گذشته است که اینک تمام مرزهای زیست محیطی را تحت الشعاع خود قرار داده است. اهمیت این روند از آنجا ناشی می شود که اگر چه عوامل متعددی نظیر خشکسالی های ممتد، گرم شدن زمین، کاهش نسبی نزولات جوی و غیره در گسترش آن پدیده موثر است، لیکن آمار و ارقام موجود،گویای آن هستند که فعالیتهای غیراصولی، به ویژه در چند دهه اخیر، اثرات فوق العاده مخربی را بر اکوسیستم حساس این نواحی گذارده و به عبارت دیگر، روند بیابان زایی را به مراتب، شدیدتر و سریعتر از عوامل محیطی، دامن زده است. کشور، باعث برهم زدن تعادل اکولوژیک شده و به دنبال آن کاهش تولیدات بیولوژیک را در پی داشته است. به رغم شرایط نامناسب بوم شناختی حاکی بر عرصه های مراتع خشک و با توجه به استعدادهای موجود در این حوضه ها، امکان ایجاد و توسعه پوشش گیاهی مطلوب از نظر کمی و کیفی وجود دارد. برنامه ریزی آگاهانه در خصوص بهبود وضعیت ظرفیت مراتع به منظور افزایش سطح تولید و پایداری خاک، تنها در گرو شناخت دقیق ذخایر ژنتیکی گیاهی و آگاهی از خصوصیات اکولوژیک خاک بر زیست بومهای تشکیل دهنده آنها است. نگارنده بنا به ضرورت شناخت صحیح و همه جانبه از عناصر گیاهی سازگار به شرایط نامساعد محیطی اکوسیستمهای بیابانهای مسیله، سعی در معرفی پنج گونه گیاه بوته ای درختچه ای مرتعی، جهت استفاده در عملیات بیولوژیکی، اصلاح و احیاء مراتع بیابانی و خشک را دارد. گیاهان مورد تحقیق در این پژوهش شامل: Salsola tomentosa، Seidlitzia rosmarinus، Salsola arbuscula، Stipagrostis plumose و Astragalus squarrosus می باشند. گونه های مذکور علاوه بر دارا بودن نقش موثر در تثبیت و حفاظت خاک، توان زادآوری طبیعی و سازگاری بسیار مطلوبی نسبت به تنشهای محیطی از خود نشان می دهند. افزون بر این از لحاظ ارزش علوفه ای و مرتعی نیز، حائز اهمیت ویژه ای می باشند. نوشتار حاضر ضمن اشاره به خصوصیات فنولوژیک، گیاه شناختی، پراکنش جغرافیایی، ویژگی های اقلیمی، خاک شناسی و زمین شناسی رویشگاه ها، تکثیر و زادآوری طبیعی هریک از گیاهان یاد شده در حوضه مسئله را مورد توجه قرار داده است.
    کلیدواژگان: توسعه پایدار، بیابانهای مسئله و مراتع بیابانی
  • بررسی مناسبترین روش کشت و میزان بذر گونه Agropyron elongatum در مراتع قشلاقی استان گلستان (منطقه مراوه تپه شمال).
    رضا عارفیان، عبدالرضا دهبندی صفحه 8
    مراتع مراوه تپه با وسعتی معادل 150 هزار هکتار، به سبب چرای بی رویه و فشردگی خاک از کیفیت نامناسبی برخوردار بوده و تولید آن نیز ناچیز است. از این رو جوابگوی تعلیف دامهای دامداران کوچنده شمال خراسان نیست که همه ساله در اوایل زمستان به منطقه عزیمت می نمایند. دارای آب و هوا به نسبت خشک با متوسط بارندگی سالانه 200 تا 250 میلیمتر، با خاک رسی عمیق است. گونه Agropyron elongatum گیاهی پرمحصول و به نسبت خوشخوراک برای دامهای بزرگ و یکی از گیاهان موفق در آزمایش سازگاری بوده است. آزمایش در قالب طرح کرتهای خرد شده و سه تکرار و به مدت چهار سال در منطقه مزبور با ابعاد کرتهای آزمایشی 20*10 متر اجرا شده است. عملیات شخم و آماده سازی زمین با استفاده از ادوات کشاورزی در آبان ماه سال 72 انجام شده است. تیمار اصلی روش های مختلف کشت در هفت سطح و تیمار فرعی میزان مختلف بذر در سه سطح در نظر گرفته شد. پارامتر مورد اندازه گیری، میزان تولید علوفه خشک بوده و هر ساله در موقعی که گیاه به خوشه می رفت برداشت علوفه انجام گرفت. پس از برداشت و خشک شدن علوفه در هوای آزاد وزن خشک آن توزین و یادداشت گردید. سپس محاسبات آماری از روی داده های خشک انجام گرفت. نتایج نشان دادند که در تمام دوره آزمایش میان روش های مختلف کشت اختلاف معنی داری در سطح 1% وجود داشته است. اثر سالهای آزمایش نیز بر روی روش های مختلف کاشت در سطح 5% معنی دار شد. همچنین اثر متقابل بذر و روش کاشت فقط در سال دوم در سطح 5% معنی دار شده است. از بین تیمارهای مختلف بذر تیمار بذر 15 کیلوگرم در هکتار بیشترین تولید را نسبت به سایر تیمارها داشته است. آزمون بررسی مقایسه میانگینها نشان می دهد که در روش کشت، تیمار پنج و سال دوم بهترین عملکرد تولید را داشته است. این آزمایش نشان داد که گونه مزبور با بهترین بازده می تواند در امر اصلاح و احیای منطقه مودر استفاده قرار گیرد.
    کلیدواژگان: مراتع قشلاقی، گلستان و مراوه تپه
  • بررسی امکان احیاء مراتع خشک و نیمه خشک با گونه Eurotia ceratoides
    محمدتقی زارع صفحه 9
    فشار بیش از حدی که در سالهای اخیر بر مراتع کشور به ویژه مراتع استپی و نیمه استپی وارد شده، سبب کاهش تولید علوفه مراتع، از بین رفتن بسیاری از گونه های مرتعی به ویژه گونه های خوشخوراکی و افزایش تخریب پوشش گیاهی و خاک گردیده است. در این شرایط، احیاء، اصلاح و مدیریت صحیح مراتع از طریق حفظ، نگهداری و توسعه گونه های مرتعی مقاوم در برابر شرایط سخت محیطی و فشار چرا حائز اهمیت می باشد. گونه Eurotia ceratoides از جمله گیاهانی است که علاوه بر خوشخوراکی، مقاومت خوبی در برابر خشکی و چرا دارد. این تحقیق به منظور بررسی میزان تحمل در برابر شوری و خشکی گونه اروشیا و امکان احیاء و اصلاح مراتع خشک و نیمه خشک با این گونه انجام گرفت. مقاومت در برابر شوری گونه در دو مرحله جوانه زنی و استقرار با اعمال تیمارهای صفر تا 700 میلی مولار کلرور سدیم و مقاومت در برابر خشکی با اعمال تیمارهای رطوبتی از رطوبت حد زراعی تا رطوبت نقطه پژمردگی بررسی گردید. نتایج نشان دادند که گونه E. ceratoides در مرحله جوانه زنی تحمل به نسبت خوبی در برابر شوری دارد، چنانچه برخی بذرها تا شوری 600 میلی مولار نیز قادر به جوانه زنی می باشند، ولی در مرحله رشد رویشی تحمل چندانی در برابر شوری ندارند، به طوری که در شوری بیش از 400 میلی مولار همه بوته ها از بین رفتند. گیاه E. ceratoides مقاومت زیادی نسبت به خشکی از خود نشان داد. به طوری که در تنشهای شدید به خوبی با شرایط، سازگاری یافت و حتی با تخلیه بیش از 98 درصد آب قابل استفاده نیز به رشد خود ادامه داد، لیکن با وقوع تنش رطوبتی طول و وزن اندام هوایی و ریشه کاهش یافت و در این جهت کاهش رشد اندام هوایی بیش از کاهش رشد ریشه بود. نتایج بدست آمده از این تحقیق و بررسی نیازهای اکولوژیکی این گونه چنین دریافت می شود که گیاه اروشیا در مناطق با شوری زیاد قادر به استقرار نمی باشد و کاشت آن در اراضی با شوری بیش از 10 اقتصادی نیست. این گونه در برابر خشکی مقاوم بوده و اگر شرایط رطوبتی در مرحله اولیه رشد مناسب باشد و گیاه استقرار یابد، در مراحل بعدی رشد، قادر به تحمل تنش خواهد بود. به طور کلی این گیاه در مناطق با بارندگی سالانه بیش از 200 میلیمتر قادر به استقرار و رشد می باشد.
    کلیدواژگان: Eurotia ceratoides احیاء مرتع، تنش خشکی، تنش شوری و جوانه زنی، رشد
  • بررسی امکان اصلاح و توسعه مراتع کم بازده و بیابانی به روش شیارهای مقاطع
    کامبیز یوسفی صفحه 10
    این تحقیق با هدف بررسی راهکارهای فنی مناسب و انگیزه سازی خود جوش بخش خصوصی در ایجاد پوشش گیاهی در اراضی رها شده بالادست سد سفید رود با گونه ها و منابع سلولزی علوفه ای انجام گرفته است. علاوه براین، ارزیابی مشکلات مدیریتی این اراضی و ارائه پیشنهادهای لازم جهت بهبود کمی و کیفی تغذیه دامهای منطقه نیز مورد توجه قرار گرفته است. در گذشته، کار استقرار گونه های سلولزی و علوفه ای به ویژه گونه. Atriplex sp کی طی چندین سال متوالی در سالهای عادی با میانگین بارندگی 185 میلیمتر و بیشتر که توسط بخشهای اجرایی عمل می شد با ضریب موفقیت کمی همراه بوده و زنده مانی گونه امکانپذیر نمی گردید، با توجه به عوامل موفقیت استقرار گونه ها و به ویژه وضعیت خاص سنگ بستر و روند فرسایش خاک و همچنین استقرار موردی برخی از این گونه ها، به برنامه ریزی تحقیق در مساحت یک هکتار از تخریب یافته ترین سطح عرصه های فوق اقدام گردید. ساز و کارهای بکار گرفته شده در این تحقیق احداث شیارهای V شکل (بانکتهای متقاطع) در مقایسه با کاربرد مالچهای گیاهی از نوع ضایعات مزارع برنج (پسماندهای کلش) و افزایش کمپوست گیاهان آبزی به ویژه از نوع آزولا (Azolla) بود. این عملیات به منظور افزایش بازده نزولات جوی و کاهش استرس آبی گیاهان مورد کاشت و بهبود شرایط تغذیه گیاه بکار گرفته شدند. تحقیق در 6 تیمار و 3 تکرار به روش بلوکهای کامل تصادفی انجام گرفت. نتایج تحقیق نشان دادند که رشد رویشی گیاه (بیوماس تولیدی) در تیمارهای دارای مالچ و کمپوست در سطوح 5% و 1% معنی دار شدند. همچنین آنچه که در سالهای عادی با میانگین 185 میلیمتر بارندگی یا بیشتر امکان پذیر نمی گردید، در سال 1379 که از خشکترین سالهای دهه های اخیر بود (کمتر از 80 میلیمتر بارندگی) متوسط درصد زنده مانی گیاهان در کل پلاتهای آزمایشی به 52% رسید.
    کلیدواژگان: مراتع کم بازده، اصلاح و توسعه، استقرار و Atriplex
  • بررسی رابطه تعادل دام و مرتع با کیفیت علوفه (مطالعه موردی در استانهای سمنان، مرکزی و لرستان)
    جواد ترکان، حسین ارزانی صفحه 11
    یکی از مهمترین اطلاعات مورد نیاز برای مدیریت بهتر مراتع در جهت تعادل دام و مرتع، تعیین صحیح ظرفیت چرایی می باشد. در گذشته ظرفیت چرایی مراتع با توجه به مقدار علوفه تولیدی تعیین می گردید و به خصوصیات فیزیکی مرتع، وضعیت فیزیولوژیکی دام و کیفیت علوفه موجود در ترکیب گیاهی توجهی نمی شد. برای رسیدن به عملکرد دام در سطح مطلوب، تامین نیاز غذایی دام از لحاظ انرژی، پروتئین، مواد معدنی و ویتامینها ضروری می باشد و این امر زمانی امکانپذیر است که کیفیت علوفه از لحاظ ترکیبهای شیمیایی و فیزیکی مورد مطالعه واقع شده باشد. با شناخت و آگاهی از کیفیت علوفه و وضعیت تغییرات آن در شرایط مختلف اقلیم و خاک و مراحل مختلف فنولوژی، می توان میزان علوفه مورد نیاز روزانه دام را تعیین کرده و با دقت بیشتری نسبت به تعیین ظرفیت چرایی کوتاه مدت و بلند مدت مراتع اقدام نمود. به همین منظور کیفیت علوفه پنج گونه مرتعی (از خانواده گندمان) در 18 رویشگاه (استانهای سمنان، مرکزی و لرستان) شامل 8 اقلیم مختلف در سه مرحله رویشی، گلدهی و بذردهی مورد بررسی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل آماری داده ها با استفاده از روش تجزیه واریانس انجام گردید. نتایج بدست آمده نشان دادند ه بین عملکرد گونه ها و مراحل مختلف فنولوژی از نظر میزان پروتئین، در اقلیمهای مختلف تفاومت معنی داری وجود دارد و نمی توان نتایج بدست آمده از یک اقلیم را به اقلیمهای دیگر تعمیم داد. اما بین عملکرد گونه ها و مراحل مختلف فنولوژیک از نظر میزان NDF و ADF، در اقلیمهای مختلف تفاوت معنی داری وجود ندارد و می توان نتایج بدست آمده از یک اقلیم را به اقلیمهای دیگر تعمیم داد، مشروط به اینکه مناطق دیگر با منطقه شاهد از نظر شناخت ترکیبهای خاک در یک گروه همگن قرار گیرند و به شرایط آب و هوایی سال برداشت نمونه هم توجه شود. در نتیجه از صرف زمان و هزینه زیاد برای تعیین ترکیبهای شیمیایی جلوگیری شده و همیشه می توان به هنگام از کیفیت علوفه قابل دسترس دام را به منظور تعیین ظرفیت چرایی مراتع ارایه داد
    کلیدواژگان: کیفیت علوفه، خاک، اقلیم، فنولوژی، پروتئین خام، تعادل دام و مرتع، NDF و ADF
  • بررسی تاثیر پیتینگ و کنتور فارو در استقرار چند گونه مهم مرتعی
    مرتضی خداقلی، ستار چاوشی صفحه 12
    کمبود نزولات آسمانی و پراکنش نامناسب زمانی و مکانی آنها، توجه بیشتری را به استفاده از بهینه از منابع آب معطوف کرده است. در این جهت شیوه های ساده و کم هزینه در قیاس با شیوه های نوین و پرهزینه از اهمیت ویژه ای برخوردار دارند. زیرا امکان توسعه آنها در سطوح مختلف جامعه روستایی امکان پذیر است. در این تحقیق به بررسی دو نمونه از شیوه های ذخیره نزولات به نام کنتور فارو و پیتینگ پرداخته می شود. هدف از این تحقیق، بررسی کارآیی دو شیوه پیتینگ و کنتور فارو در ذخیره نزولات و در نتیجه بهبود پوشش گیاهی نظیر تراکم، تولید و بنیه و شادابی گیاهان می باشد. بدین منظور به ایجاد کرتهای آزمایشی پتینگ در دامنه های با شیب کمتر از پنج درصد و کرتهای فارو در دامنه های با شیب کمتر از 15 درصد اقدام گردید. بررسی های انجام شده در قالب بلوکهای کاملا تصادفی با دو تیمار و سه تکرار صورت گرفته است. صفات گیاهی مورد مطالعه عبارت بودند از: تعداد نمونه جوانه زده و استقرار یافته. ارتفاع گونه های مستقر شده و میزان تولید گونه های مورد مطالعه. این تحقیق بین سالهای 1373 تا 1376 در مناطق مختلف استان اصفهان شامل: فریدونشهر، سمیرم، حنا، ایستگاه آبخیزداری سد زاینده رود و موته انجام گرفت و گونه های گیاهی مورد مطالعه عبارت بودند از: Secale montanum، Agropyron elogatum، Agropyron desertorum، Eurotia ceratoides، Poterium sanguisorba، Atriplex verrucifera، Onobrychis sativa. پس از آماده نمودن بستر کشت در هر سال زراعی به کشت نمونه های گیاهی در تیمارهای مورد بررسی و تیمار شاهد اقدام گردید. سال بعد در اوایل دوره رشد به ثبت تعداد گونه های جوانه زده و در اوج دوره رشد به ثبت تعداد گونه مستقر شده، ارتفاع و تولید گونه های گیاهی اقدام گردید. داده های جمع آوری شده در هر سال مورد آزمون آماری قرار گرفتند و با استفاده از آزمون، میانگین صفات گیاهی در تیمارهای مورد بررسی و تیمار شاهد مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج این تحقیق نشان می دهند که درس ال 74-1373 تیمارهای فارو و پیتینگ در منطقه سمیرم تاثیر معنی داری بر گونه های کشت شده داشته اند و عملکرد تیمار پیتینگ نسبت به فارو در گونه سکاله بهتر بوده است. در حالی که در سال 75-1374 عملکرد فارو بهتر از پیتینگ بر روی گونه سکاله بوده است. در همین سال تیمار پیتینگ عملکرد بهتری از تیمار فارو بر روی گونه پوتریوم داشته است. در سال 76-1375 تیمارهای مکانیکی مذکور عملکرد خوبی بر گونه اروشیا نداشته اند، ولی عملکرد فارو بر گونه های آتریپلکس و آگروپایرون بهتر از پیتینگ بوده است. در سال 77-1376 عملکرد پیتینگ بر گونه های اروشیا و آگروپایرون بهتر از فارو بوده است در حالی که این دو تیمار تاثیر معنی داری بر گونه سکاله نداشته اند.
    کلیدواژگان: پیتینگ، کنتور فارو و استقرار
  • بررسی رابطه بین سطح ایستابی، شوری خاک و تیپهای گیاهی در کویر میقان اراک
    اکبر گندمکارقالهری، منصور مصداقی صفحه 13
    ویژگی های پوشش گیاهی و نوع آن به ویژگی های محیطی ارتباط دارد. در این تحقیق رابطه نوع و خاصه های پوشش گیاهی با شوری خاک و سطح ایستابی در کویر میقان اراک مورد بررسی قرار گرفته است. در این تحقیق نمونه برداری به صورت شعاعی صورت گرفته است. ابتدا جزیره ای را که در مرکز کویر واقع شده بود به عنوان مبدا یا نقطه تصادفی برای نمونه گیری در نظر گرفته و بعد مسیرها از زوایای مختلف در سه جهت شمالی، شرقی و غربی و با اختلاف حدود 120 درجه از همدیگر مشخص گردیدند. سپس نسبت به نمونه برداری از پوشش گیاهی، آب و سطح ایستابی و حفر پروفیل خاک اقدام گردید، بدین صورت که ابتدا محدوده طرح با استفاده از عکسهای هوایی و نقشه های توپوگرافی مشخص و بعد با بازدید و پیمایش کل عرصه، تیپ بندی اولیه انجام گردید. بعد با استفاده از روش ترانسکت خطی در هر توده گیاهی مرز دقیق تیپهای گیاهی با نمونه برداری و اندازه گیری درصد تاج پوشش گونه ها، فروانی و... تعیین شد. در هر تیپ گیاهی علاوه بر تهیه فهرست کلیه گیاهان موجود (فلور)، فاکتورهای فراوانی نسبی، انبوهی نسبی، تاج پوشش، ترکیب گیاهی، اهمیت نسبی و... نیز محاسبه گردیدند. در نهایت در منطقه ده تیپ گیاهی شناسایی شدند که تیپ گیاهی Halocnemum strobilaceum در میان تیپهای شناخته شده گیاهی در منطقه بیشترین مقاومت و سازگاری در برابر شوری داشت و در مرکز منطقه شور، تیپ یکنواختی را تشکیل داده است. گونه مذکور 9/72% ترکیب گیاهی را به خود اختصاص داده و به صورت نوار باریکی دور تا دور کویر حضور دارد. این گونه پس از خشک شدن و فروکش نمودن آب چاله کویری اولین گونه ای است که مشاهده می شود و در شوری 123 دسی زیمنس بر متر به خوبی رشد و نمو می نماید. به طور کلی در فصل خشک هر چه از مرکز کویر فاصله می گیریم شوری خاک کاهش و درص تاج پوشش گیاهی و تنوع گونه ای افزایش پیدا می کند به طوری که در مرکز کویر 5/15 درصد تاج پوشش و در شمال آن 8/80 درصد پوشش تاجی وجود دارد. عمق سطح آبهای زیرزمینی با توجه به آماربرداری انجام شده در فصل خشک در مرکز کویر 198 سانتیمتر و در همین فصل در شمال منطقه 121 سانتیمتر می باشد. به طور کلی در فصل خشک هرچه از مرکز کویر فاصله بگیریم آب زیرزمینی به سطح خاک نزدیکتر می گردد و در فصل مرطوب هرچه به مرکز کویر نزدیکتر شویم سطح آب زیرزمینی کاهش می یابد به طوری که حدود شش ماه از سال مرکز کویر به صورت باتلاق در می آید.
    کلیدواژگان: استان مرکزی، سطح ایستابی، شوری خاک، تیپهای گیاهی و کویر میقان
  • استفاده از واحدهای شکل زمین در تهیه نقشه تیپولوژی مرتع و طرحهای مرتعداری
    حسن قلیچ نیا صفحه 14
    ارزیابی مرتع بدون شناسایی رستینها و تهیه نقشه تیپها و یا جوامع گیاهی میسر نخواهد بود. بنابراین تهیه نقشه پوشش گیاهی مراتع برای اعمال مدیریت مناسب بر مرتع از اهمیت ویژه ای برخوردار است. برای این منظور منطقه ای به وسعت 73462 هکتار در شمال استان سمنان در حوضه آبخیز نردین انتخاب شد. ابتدا با استفاده از عکسهای هوایی و نقشه های توپوگرافی، مرزهای مناطق جنگلی، مرتعی، زراعی و... از همدیگر تفکیک گردیدند. سپس با استفاده از نقشه های شیب، جهات جغرافیایی، توزیع ارتفاعی نقشه واحد شکل زمین (Land form unit) تهیه گردید. سپس نقشه پایه پوشش زمین با نقشه واحد شکل زمین ادغام گردید تا مرزهای اراضی مختلف در واحدهای شکل زمین جای گیرند. در مرحله بعد با کار میدانی در هر یک از واحدهای شکل زمین (73 واحد) اندازه گیری های مربوط به پوشش گیاهی صورت گرفت و براساس 1 تا 3 گونه غالب، تیپها در واحدهای شکل زمین نامگذاری گردیدند. در نهایت با ادغام واحدهای مشابه در همدیگر نقشه تیپ گیاهی تهیه گردید. در نقشه تیپ گیاهی یاد شده، مرزهای پراکندگی تیپها به طور طبیعی براساس شکل زمین کنترل شدند. در مجموع 30 تیپ گیاهی در 73 واحد شکل زمین در منطقه مورد نظر شناسایی شدند. از آنجا که در این بررسی، تیپهای گیاهی متشکل از یک یا چند واحد شکل زمین می باشند. بنابراین از نظر منابع فیزیکی و زیستی، همگن می باشند. با توجه به این موضوع می توان به راحتی و با دقت بیشتر، عوامل مورد نظر را در تهیه طرحهای مرتعداری (وضعیت، گرایش، ظرفیت و...) در این واحدها بررسی و برای هریک از تیپها که در واقع واحدهای همگن می باشند، با در نظر گرفتن شرایط موجود در آن، برنامه های اصلاحی،احیایی و سایر برنامه های مدیریتی را در قالب طرحهای مرتعداری اعمال نمود.
    کلیدواژگان: تیپولوژی، شکل زمین، نردین، پوشش گیاهی مراتع
  • شناسایی عوامل تخریب در مراتع و تعیین سهم هریک از آنها در تخریب
    میرطاهر قائمی صفحه 15
    با افزایش جمعیت و به موازات آن نیاز مبرم مردم به تولید و فرآورده های دامی و مواد غذایی و نیاز به اراضی بیشتر برای کشاورزان و... ضمن کاهش سطح مراتع، روند طبیعی تولید بهم خورده و به برداشت مازاد بر تولید منجر گردید. این روند در نهایت به تخریب و کم بازدهی مراتع انجامید. به منظور بررسی عوامل تخریب مراتع و تعیین سهم هریک از آنها در تخریب مراتع استان آذربایجان غربی تعداد 4 شهرستان با 33 سامان عرفی و 157 بهره بردار از طریق نمونه گیر تصادفی سیستماتیک انتخاب شد. متغیرهای مورد نظر در این تحقیق عبارت بودند از: 1- متغیرهای وابسته شامل تخریب مراتع 2- متغیرهای مستقل الف) عدم مدیریت صحیح با چهار متغیر فرعی که قرار زیر بیان می گردند: 1- زیادی تعداد دام، 2- چرای زودرس، 3- شخم و یا تبدیل مراتع به دیمزارهای کم بازده، 4- بوته کنی ب) انگیزه اقتصادی ج) سرمایه گذاری برای جمع آوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه و مصاحبه استفاده گردید. روش تحقیق از نوع همبستگی و همخوانی بوده که از آمار استنباطی به خصوص از ضریب همبستگی پیرسون و آزمون معنی دارX2 جهت پیدا کردن رابطه بین متغیرها و از آمار توصیفی فراوانی ها به منظور تجزیه و تحلیل سایر اطلاعات استفاده گردیده است و در عملیات میدانی نسبت به مطالعه پارامترهای مورد نیاز در موضوع فوق از قبیل تعیین تولید بالفعل و بالقوه، ظرفیت بالفعل تعیین سهم هر یک از عوامل تخریب و درجه تخریب مرتع اقدام گردید. مطالعات اندازه گیری پوشش گیاهی در داخل کوادراتهای مستقر شده در مناطق کلید انجام گردیده که براساس آن تولید بالفعل در سامانهای عرفی، تولید بالقوه از مناطق قرق در پادگانها و قبرستانها مشابه سامانهای عرفی و ظرفیت مرتع با استفاده از روش قطع توزین (Clipping method) تعیین گردیدند که نتایج بدست آمده از تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهند که بین اغلب متغیرهای مستقل و وابسته همبستگی معنی داری وجود داشت. سهم عوامل موثر در تخریب به ترتیب زیادی تعداد دام با 2/47 درصد، چرای زودرس با 3/33 درصد شخم و تبدیل مرتع به دیمزارهای کم بازده با 1/18 درصد و بوته کنی با 2/1 درصد تعیین گردید. یافته های این تحقیق اهمیت و ضرورت اجرای طرحهای مرتعداری و واگذاری مراتع استان را به بهره برداران ذیحق در بلند مدت با نظارت کارشناسان مجرب نشان می دهند.
    کلیدواژگان: عوامل تخریب، متغیر وابسته، متغیر مستقل و استان آذربایجان
  • بررسی پراکنش قیچ در منطقه خشک و نیمه خشک جنوب خراسان با توجه به ارتفاع، خاک و اقلیم
    گلحسن نعمتی صفحه 16
    مراتع به عنوان عنصر جدانشدنی نظام شبانی، بستر تحولات عمیق اقتصادی و اجتماعی ایلات و عشایر ایران بوده اند. در سالهای اخیر منابع طبیعی تجدید شونده به ویژه مرتع به شدت تخریب شده اند، به طوری که ما را با بحرانی بزرگ مواجه نموده اند. با توجه به اینکه شهرستانهای جنوب خراسان جزء مناطق بیابانی خشک و نیمه خشک می باشند و از نظر پوشش گیاهی بسیار فقیر هستند، بنابراین می طلبد که مطالعات دقیقی در مورد حفظ پوشش گیاهان بومی این مناطق صورت گیرد. مطالعه و بررسی پراکنش قیچ در جنوب خراسان گامی در جهت شناسایی گونه های بومی منطقه و نحوه پراکنش آنها با توجه به نوع خاک، اقلیم، میزان بارندگی، ارتفاع از سطح دریا و گونه های همراه آن به شمار می رود. این مطالعه با استفاده از نقشه های 1:250000 و 1:50000 توپوگرافی انجام گرفته و سعی شده است که در مطالعات صحرایی نهایت دقت و توجه صورت گیرد و مراحل فنولوژیک این گونه ها، با توجه به ارتفاع و اقلیمهای متفاوت مورد مطالعه و به صورت مفصل در مقاله آورده شده است. در مورد خاک پارامترهایی مانند (مقدار گچ، آهک و...) و بافت خاک (شنی، رسی و لومی) مطالعه و آزمایش گردیده اند. دامنه پراکنش این گونه با توجه به ارتفاع اراضی، مطالعه و در هر منطقه یادداشت گردیده است. گونه های مختلف قیچ در جنوب خراسان شناسایی و بیشترین پراکنش را گونه Zygophyllum atriplicoides به خود اختصاص داده است. گونه ای است که از اوایل اسفند ماه شروع به رشد می کند و در زمانی که هیچگونه گیاهی وجود ندارد می تواند مورد تعلیف دام به ویژه بز و شتر قرار گیرد. پراکنش این گونه تا حاشیه کویرها و دقهایی که شوری زیادی دارند وجود دارد و می تواند به عنوان گونه مناسبی برای بیابان زدایی و کویرزدایی در عرصه استفاده گردد. از مهمترین خصوصیات این گونه مکانیسم دفاعی آن در برابر خشکی و کم آبی می باشد، به طوری که برای حفظ بقاء خود سعی می کند در هنگام تنش سطح فتوسنتز کننده خودش را از طریق ریزش برگهای اضافی کاهش دهده و بدین ترتیب در برابر خشکی از خود مقاومت نشان می دهد. در اکثر مناطقی که گونه های مختلف قیچ پراکنش روند میزان متوسط بارندگی سالانه از 120 تا 140 میلیمتر در نوسان است.
    کلیدواژگان: پراکنش قیچ، منطقه خشک و نیمه خشک و استان خراسان
  • بررسی تغییرات شاخصهای کیفی در دو مرحله فنولوژی گونه های مرتعی
    رضا عرفان زاده صفحه 17
    کیفیت علوفه بیانگر ارزش غذایی و مقدار انرژی آن است که در دسترس دام قرار می گیرد. یکی از نیازهای اساسی در برنامه ریزی و بهره برداری از مراتع و دستیابی به عملکرد دام در سطح مطلوب، بررسی و تعیین کیفیت علوفه می باشد. با شناخت و آگاهی از کیفیت علوفه و چگونگی تغییرات آن در مراحل مختلف فنولوژی می توان میزان علوفه مورد نیاز دام را تعیین نمود و براساس آن ظرفیت چرایی مراتع را بدست آورد. از طرف دیگر با آگاهی از کیفیت علوفه گونه های مختلف می توان در جهت اصلاح و احیاء مراتع و گسترش گونه های با کیفیت بهتر مراتع اقدام نمود. همچنین با آگاهی از زمانی که گیاهان بیشترین کیفیت را دارند می توان جهت ورود دام به مرتع برنامه ریزی نمود. با توجه به موارد فوق و اهمیت تعیین کیفیت علوفه گونه های مختلف مرتعی، دو گونه Coronilla varia، Trifolium pratense در منطقه جواهر ده رامسر جهت تحقیق انتخاب گردیدند و در مرحله گلدهی کامل و بذردهی کامل، NDF، ADF انرژی کامل، پروتئین خام و الیاف خام آنها بدست آورده شد. داده ها در نرم افزارSPSS تحت ویندوز وارد گردیدند و جهت تعیین تاثیر مراحل فنولوژی بر تغییرات کیفیت علوفه دو گونه از تجزیه واریانس و آزمون دانکن استفاده گردید. نتایج نشان دادند که پروتئین هر دو گونه در مرحله گلدهی بیشتر و NDF و ADF کمتر از مرحله بذر دهی می باشد و فیبتر تنها در گونه شبدر در مرحله گلدهی کمتر از بذردهی می باشد. انرژی در هر دو گونه تفاوت معنی داری بین مرحله گلدهی و بذردهی ندارد و در کل کیفیت علوفه دو گونه در مرحله گلدهی بیشتر از بذردهی می باشد.
    کلیدواژگان: شاخصهای کیفی، کیفیت علوفه، Coronilla varia، Trifolium pretense
  • تیپهای گیاهی منطقه فرخی
    مهدی افتخاری، محمدتقی فیضی صفحه 18
    برای بهره برداری بهینه از عرصه های منابع طبیعی تجدید شونده، شناخت کافی از عناصر و عوامل موجود ضروری است. با دست یافتن به این شناخت تدوین برنامه های لازم بهتر امکانپذیر می گردد. مطالعات طرح شناخت مناطق اکولوژیکی کشور که با هدف فراهم نمودن زمینه کسب آگاهی های مزبور در سطح کشور و به صورت ملی اجرا می گردد، می تواند کمک شایانی به افزایش بازده کیفی فعالیتهای تحقیقاتی و اجرایی نموده و آنها را چارچوبی منطقی قرار دهد. محل اجرای طرح در شرق استان اصفهان واقع شده است. وسعت آن بیش از 5/1 میلیون هکتار (محدوده نقشه توپوگرافی به مقیاس 1:250000 به نام فرخی) می باشد. و به صورت نقشه تیپهای گیاهی ارائه شده است. هدف مطالعات طرح شناخت مناطق اکولوژیکی کشور تعیین عرصه های مناسب تحقیقاتی بر مبنای شرایط اکولوژیکی، و همچنین ایجاد زمینه برای برنامه ریزی جهت بهره برداری از امکانات موجود در عرصه های مورد مطالعه می باشد. روش مطالعه به شرح زیر است: - تهیه نقشه های توپوگرافی به مقیاس 1:50000 و 1:250000 محدوده مورد مطالعه. - گردآوری سوابق و بررسی گزارشهای پوشش گیاهی، کشاورزی، اقلیم، خاک. زمین شناسی و هیدرولوژی موجود. - ترسیم محدوده کار روی نقشه های پایه و تهیه راهنمای مقدماتی. - بررسی اطلاعات بدست آمده و انتخاب مناسبترین آنها. - تعیین حدود اولیه واحدها روی نقشه براساس اطلاعات مرتع، زمینهای کشاورزی، صخره سنگی، مناطق مسکونی، تاسیسات و دیگر واحدها. - بازدید صحرایی و مقایسه خطوط اولیه رسم شده با واقعیت موجود و تصحیح لازم. - تفکیک حدود تغییرات پوشش گیاهی و تعیین تیپهای موجود. - تغییر وتبدیل مقیاس نقشه های پایه به روش فتوگرافیک به مقیاس نهایی و ترسیم نقشه نهایی. - تلفیق مطالعات صحرایی، اطلاعات اقلیم، خاک و اراضی، زمین شناسی و هیدرولوژی با یکدیگر و تنظیم گزارش نهایی. نتایج بررسی های انجام شده 10 گروه تیپ گیاهی مشتمل بر 16 تیپ گیاهی در قلمرو مورد مطالعه موجود می باشد. تیپ درمنه (Artemisia sieberi) با مساحت حدود 670000 هکتار بیش از دو سوم سطح تیپهای گیاهی و حدود نیمی از وسعت عرصه موجود را به خود اختصاص داده است. گروه های عمده دیگری که با وسعت کمتر شناسایی شده اند عبارتند از: تاغ (Haloxylon)، اشنان (Seidlitzia)، شور (Salsola) و رمس (Hamada). بقیه محدوده مورد مطالعه را چند گروه تیپ گیاهی کوچک همراه با واحدهای مختلف جدا شده موجود مانند اراضی صخره سنگی، اراضی با پوشش ناچیز، اراضی شور، تپه های ماسه ای، اراضی شنی، کفه های رسی و اراضی کشاورزی در بر می گیرند.
    کلیدواژگان: تیپهای گیاهی، نقشه های توپوگرافی و مناطق اکولوژیکی
  • بررسی میزان تولید در جهات و ارتفاعات مختلف و مقایسه میزان آن در مناطق حفاظت شده و نشده انگوران زنجان
    فرهاد آقاجانلو صفحه 19
    به منظور بررسی میزان تولید گل و گیاهان طبقه یک در سطوح ارتفاعی متفاوت، جهات و شیب مختلف مقایسه آن در دو منطقه حفاظت شده قره بوق و بلقیس به ترتیب با وسعتی معادل 2750 و 875 هکتار انتخاب و مناطق حفاظت نشده نیز در کنار این نقاط انتخاب شدند. این آزمایش در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی به مرحله اجرا درآمد. بدین منظور، در هر دامنه ارتفاعی، در جهات چهارگانه شیب (جهات اصلی)، برداشت پوشش گیاهی از داخل توده های معرف با پلاتهای یک متر مربعی انجام شد. در تجزیه واریانس تولید گل و گیاهان منطقه یک، اختلاف معنی داری بین دامنه های ارتفاعی، در سطح 1% ملاحظه شد. بیشترین مقدار تولید گل در حفاظت شده و نشده مربوط به دامنه ارتفاعی 2650 تا 2850 متر از سطح دریا بوده و بیشترین میزان تولید گیاهان طبقه یک در منطقه حفاظت نشده مربوط به دامنه ارتفاعی 2650 تا 2850 متر و کمترین میزان آن در دامنه ارتفاعی 1450 تا 1650 متر از سطح دریا بدست آمد. همچنین بیشترین میزان تولید گونه های طبقه یک، در منطقه حفاظت شده، در دامنه ارتفاعی 2850-2650 متر و کمترین میزان آن در دامنه ارتفاعی 1450 تا 1650 متر قرار دارد. در تجزیه واریانس تولید گل، در جهات مختلف مناطق حفاظت شده و نشده و تولید گونه های طبقه یک در منطقه حفاظت نشده، ملاحظه نشد، اما میزان تولید گونه های طبقه یک در منطقه حفاظت شده اختلاف معنی داری در سطح 5% در جهات مذکور نشان داد.
    کلیدواژگان: اصلاح و توسعه مراتع، گیاهان طبقه یک، قره بوق و بلقیس، منطقه حفاظت شده و انگوران زنجان
  • بررسی میزان تولید علوفه هفت اکوتیپ توت روباه (Sanguisorba minor) در شرایط دیم در مراتع قشلاقی شرقی مازندران (منطقه پیکاله زاغمرز بهشهر)
    سعید پورنجف، حسن شبانی طبری، عبدالرضا دهبندی صفحه 20
    استان مازندران در محدوده منطقه پیکاله و میانکاله و اراضی حاشیه خلیج گرگان بیش از چهار هزار هکتار مرتع و چراگاه دارد که حدود 65000 واحد دامی را در خود جای داده است. متوسط تولید این مراتع 120 کیلوگرم علوفه خشک در هکتار می باشد که در شرایط کنونی توان تعلیف 10000 واحد دامی را برای 100 روز در سال دارد. چرای بی رویه، استقرار دائم دامها، تنوع دام و وضعیت خاص شنزار و شوره زار بودن این اراضی و دیگر محدودیتهای خاک و آب موجود سبب آسیب رساندن به این مراتع گردیده است. جهت افزایش تولید مراتع و تامین علوفه مورد نیاز دامها طرح بررسی سازگاری نباتات مرتعی و علوفه ای در این اراضی اجرا و گونه Sanguisorba minor به عنوان موفقترین گونه، معرفی شده است. این آزمایش در ادامه طرح بررسی سازگاری و به منظور معرفی اکوتیپهای مناسب برای تولید علوفه در شرایط دیم در پایگاه تحقیقاتی پیکاله زاغمرز بهشهر از سال 1373 تا 1377 به مدت 5 سال اجرا شده است. این بررسی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی به هفت تیمار شامل اکوتیپ کابل، کرج، بروجن، درود، شمال، ترکیه و اصلاح شده خارجی در سه تکرار در کرتهایی به مساحت 28 متر مربع با میزان بذر 10 کیلوگرم در هکتار به صورت ردیفی با فاصله خطوط 40 سانتیمتر و به عمق 5/1 سانتیمتر کاشته شده است. ملاک ارزیابی بر حسب عملکرد علوفه خشک در هکتار، ارتفاع در مرحله گلدهی و نسبت برگ به ساقه بوده است که مشاهدات براساس آن تنظیم و تجزیه و تحلیل شده اند. نتایج نشان می دهند که از لحاظ صفات مورد ارزیابی میان کلیه ارقام مختلف معنی دار یا بسیار معنی داری وجود دارد. مقایسه میانگینها نشان می دهد که اکوتیپ کابل با متوسط عملکرد 4847 کیلوگرم در هکتار و ارتفاع 85/61 سانتیمتر و نسبت برگ به ساقه 45/37 درصد مناسبترین رقم برای تولید علوفه می باشد. اکوتیپهای کرج، بروجن، ترکیه و اصلاح شده در طبقه دوم قرار دارند. اکوتیپ درود در طبقه سوم، و رقم شمال با متوسط عملکرد 2077 کیلوگرم در هکتار و نسبت برگ 35/20 درصد در طبقه آخر و ضعیفترین اکوتیپ از لحاظ صفات مورد ارزیابی بوده است.
    کلیدواژگان: سازگاری، توت روباه و استان مازندران
  • مقایسه تولید علوفه گونه های درمنه استان سمنان
    تقی میرحاجی، عادل جلیلی، مرتضی اکبرزاده صفحه 21
    گونه های جنس Artemisia گسترش وسیعی در اقلیمهای خشک و نیمه خشک دارند و چراگاه ها و مراتع مهم پاییزه و زمستانه برای دامهای محلی، عشایر و حیات وحش محسوب می شوند. بررسی تاثیر شرایط محیطی و عوامل زیستی، در مورد تولید علوفه و عوامل تاثیرگذار مانند درصد پوشش تاجی، ارتفاع گیاه، قطر تاج و تراکم پایه های گونه های درمنه انجام گرفت. براین اساس در هر رویشگاه از درصد پوشش تاجی، ارتفاع گیاه، قطر تاج وتراکم پایه های گونه های Artemisia sieberi، Artemisia aucheri، Artemisia santolina، Artemisia diffusa، Artemisia deserti در استان سمنان اندازه گیری بعمل آمده و در نهایت تولید علوفه آنها با استفاده از انبوهی و تولید هر پایه برای گونهچهای با رویشگاه وسیع برآورد گردید. همچنین جهت تجزیه و تعیین برخی از عوامل مربوط به آن نمونه برداری شد. رویشگاه گونه Artemisia sieberi نسبت به سایر گونه ها وسیعتر می باشد، در مقابل دارای حداقل تولید برابر با 170 کیلوگرم در هکتار علوفه خشک قابل دسترس است. حداکثر تولید علوفه حدود 270 کیلوگرم در هکتار به گونه Artemisia aucheriتعلق گرفت. تجزیه و تحلیل خاک نشان می دهد که تفاوت خصوصیات فیزیکی و شیمیایی آن نقش بسیار مهمی در تولید و تکامل پوشش گونه های مورد مطالعه دارد.
    کلیدواژگان: تولید علوفه، درمنه، عوامل محیطی، انبوهی و سمنان
  • تعیین روش مناسب استخراج هیدراتهای کربن محلول و اهمیت آنها در نباتات مرتعی
    حسین قره داغی صفحه 22
    مساله اساسی درخصوص مراتع کشور تخریب روزافزون آن می باشد. آمار، ارقام و گزارشهای موجود نشان می دهند که سیر نزولی تخریب همچنان ادامه داشته و بروز خشکسالی در سالهای اخیر و افزایش فشار چرای دامهای موجود در مراتع بحران مضاعفی را به وجود آورده است. گفته می شود که بیش از 50 درصد از سطح مراتع کشور با مدیریت صحیح چرا قابل اصلاح می باشد. مدیریت چرا این امکان را فراهم می نماید تا نسبت به زمان مناسب ورود و خروج دام و طول دوره چرا و شدت چرا می نماید تا نسبت به زمان مناسب ورود و خروج دام و طول دوره چرا و شدت چرا برنامه ریزی نمود. با آگاهی از چرخه فنولوژی گونه ها می توان نسبت به انجام این مهم اقدام نمود. علاوه بر چرخه فنولوژی گونه ها، آگاهی از میزان ذخایر غذایی گیاهان در طول فصل رویش نیز اهمیت به سزایی دارد. گیاهان مرتعی برای سپری نمودن فصل سرما و تجدید حیات مجدد در فصل بهار و همچنین برای رشد مجدد بعد از چرای دام از منبعی به نام ذخایر هیدرات کربن (TNC) یا قندهای محلول استفاده می نمایند. این منبع تنها منبع ذخیره انرژی در دسترس گیاهان می باشد که نقش زیادی در حفظ زادآوری و تجدید حیات گیاهان در مرتع دارد. آگاهی از میزان این ذخایر در اندامهای مختلف گیاه در زمانهای مختلف کمک زیادی به تشخیص زمان چرا، تکرار دفعات چرا و طول دوره چرا می نماید. انجام چرا بدون آگاهی از میزان این ذخایر و مکانیسم مصرف آنها ممکن است موجب تهی شدن اندامهاهی ذخیره ای گیاهان، به علت زمان نامناسب یا تکرار چرا، شده و این امر موجب می گردد که گیاه قادر به رشد مجدد بعد از چرای دام نشده و یا بر اثر تکرار چرا از بین برود. نخستین مرحله در بررسی ذخایر هیدراتهای کربن تعیین روش مناسب برای استخراج آنها می باشد. در این تحقیق اقدام به مقایسه دو روش موجود (روش معرف آنترون و روش فنل سولفوریک) گردید. منحنی های استاندارد با دو روش مذکور تهیه گردید و بعد میزان قندهای محلول تعدادی از نمونه های گیاهی با روش های فوق اندازه گیری شد. نتایج نشان می دهند که روش فنل سولفوریک روش مناسبی برای استخراج قندهای محلول در گیاهان مرتعی می باشد. میزان همبستگی داده های در منحنی رگرسیون در روش فنل سولفوریک 99% بدست آمد، در حالی که این مقدار در روش معرف آنترون بعد از آزمایشهای 91% بود. میزان قندهای محلول نمونه های گیاهی اندازه گیری شده در روش فنل سولفوریک دارای نظم مشخص و مورد انتظار بودند، ولی در روش آنترون نتایج پراکندگی زیادی داشته و از نظم معینی برخوردار نبودند، با توجه به نتایج، استفاده از روش فنل سولفوریک برای استخراج قندهای محلول توصیه می گردد. در مورد اهمیت هیدراتهای کربن و نقش این ذخایر در حفظ حیات نباتات مرتعی در بررسی منابع و سابقه تحقیق مطالبی ارائه شده است.
    کلیدواژگان: مرتع، کربوهیدراتهای محلول کل و قندهای محلول
  • معرفی و نحوه مدیریت گیاهان سمی در جهت جلوگیری از مسمومیت دامها در منطقه ییلاقی شرق مازندران
    محمد اکبر زاده صفحه 23
    وجود نبابات سمی در مراتع یکی از مسائل مهم مرتعداری می باشد که بایستی بدان توجه فراوان نمود. در اثر چرای مفرط و بی رویه ای که در کلیه مراتع کشور صورت می گیرد اکثر نباتات مفید فرصت تکثیر نیافته و به تدریج از بین می روند و با از بین رفتن آنها گیاهان کم ارزش و سمی جایگزین شده و این گیاهان به واسطه داشتن ترکیبهایی نظیر آلکائیودها، گلیکوزیدها و... باعث مسمومیت و مرگ دامها می گردند. برای نیل به اهدافی مانند شناسایی گیاهان سمی، ترکیبهای آنها، پراکنش و در راستای انتخاب نحوه مدیریت آنها، تحقیقی در مراتع ییلاقی شرق استان با وسعتی بالغ بر 50000 هکتار، با دارا بودن اقلیم نیمه خشک که متاثیر از اقلیم استانهای سمنان و گلستان می باشد، صورت گرفته است. در جهت این تحقیق، ابتدا پس از تفکیک تیپهای گیاهی براساس روش فلوریستیک- فیزیونومیک، براساس منابع موجود ترکیبهایی گیاهان سمی و نوع دام حساس به آنها مشخص، و با استفاده از ترانسکت- کوادرات، درصد پوشش، انبوهی و فراوانی گونه های سمی تعیین و نقشه پراکنش آنها ترسیم گردیده است. همچنین از مراحل فنولوژی گونه های سمی یادداشت برداری بعمل آمده و سرانجام نحوه مدیریت گیاهان سمی در تیپهای گیاهی منطقه با توجه به نوع دام، نوع پوشش گیاهی و... معرفی شده است. براساس نتایج بدست آمده از پژوهش اخیر، هفت تیپ عمده گیاهی با استفاده از روش فلوریستیک- فیزیونومیک بالغ بر 54 گونه سمی از 24 خانواده و 42 جنس شناسایی و تفکیک گردیده اند. تعداد هشت گونه از خانواده Labiatae، شش گونه از خانواده Scrophulariaceae، پنج گونه از خانواده Compositae، چهار گونه از خانواده Ranunculaceae، سه گونه از خانواده Papaveraceae، دو گونه از خانواده Boraginaceae و بقیه از خانواده های مختلف می باشد. همچنین پس از تعیین پراکنش گیاهان سمی، تعدادی از مهمترین این گونه ها که پراکنش به نسبت زیادی در منطقه منطقه داشتند عبارتند از:Acantholimon pterostegium، Astragalus gossypinus، phlomis cancelata، Salvia aethiopis، Verbascum thapsus، Euphorbia cheiradenia با توجه به بررسی های بعمل آمده ترکیبهای سمی موجود در گیاهان منطقه از گروه آلکالوئیدها، گلیکوزیدها، ساپونینها، اسید پروسیک و... بوده که با شناسایی ترکیبهای سمی و اطلاع از مراحل فنولوژی گونه ها، می توان نحوه مدیریت صحیح گیاهان سمی را با توجه به نوع دام حساس به ترکیبهای سمی (به طور عموم آلکالوئیدها و اسیدهای آلی برای گاو،سمی بوده و گلیکوزیدها و ساپونینها برای گوسفندان سمی هستند)، زمان استفاده از گیاه سمی (بعضی از نباتات در تمام مراحل رویشی سمی بوده و برخی فقط در مرحله سبز بودن سمی هستند)، جلوگیری از چرای زودرس و مفرط در مرتع و... انتخاب نمود.
    کلیدواژگان: گیاهان سمی، مسمومیت، آلکالوئیدها، ساپونینها و گلیکوزیدها
  • بررسی تعادل کمی و کیفی علوفه قابل استفاده و نیاز غذایی گوسفند در چند مرتع با وضعیت مختلف
    حسین بشری، محمدرضا مقدم، عباسعلی سندگل، حمید امانلو صفحه 24
    جهت دستیابی به تولید پایدار مرتع، توجه به میزان تولید گیاهی و احتیاج حیوانهای چرا کننده امری بدیهی و ضروری است. بنابراین برای تعیین ظرفیت مراتع بایستی به کمیت و کیفیت علوفه ها به صورت توام توجه شود. در این تحقیق میزان تولید قابل استفاده تیپهای مختلف گیاهی در چهار مرتع استان لرستان که وضعیت متفاوت داشتند (دو مرتع با وضعیت ضعیف و دو مرتع با وضعیت متوسط) اندازه گیری شد. بدین ترتیب که با روش کرنومتر ترکیب رژیم غذایی دام و خوشخوراکی گونه ها در مراحل مختلف فنولوژی بررسی شد و بعد با استفاده از روش شاخص انتخاب (پیشنهاد اسکلیز، 1984) کلاس مرتعی و خوشخوراکی گونه ها بدست آمد و با در نظر گرفتن تولید و حد بهره برداری مجاز، تولید قابل استفاده هر تیپ گیاهی تعیین شد. با انجام تجزیه شیمیایی گونه های گیاهی، مقادیر ازت، پروتئین خام، اسید شوینده فیبر (ADF) و انرژی خام، اندازه گیری و با استفاده از روش های موجود، انرژی متابولیسمی، پروتئین قابل هضم و کل مواد مغذی قابل هضم برآورد گردید. بعد میانگین وزنی دامها در مراتع مختلف با استفاده از عملیات میدانی اندازه گیری و میانگین وزن زنده دامها بالغ شامل میشها، بره های نر و ماده و قوچها به عنوان اندازه واحد دامی در منطقه در نظر گرفته شد. با داشتن میانگین وزنی و مرحله فیزیولوژی دامها در طول فصل چرا، با استفاده از جداول مقادیر انرژی متابولیسمی و پروتئین خام روزانه مورد نیاز هر نوع دام تعیین و با میزان انرژی و پروتئین قابل استفاده موجود در مراتع مقایسه گردید. نتایج این تحقیق نشان داد که میان میزان انرژی و پروتئین گونه های مختلف گیاهی در مراحل فنولوژی تفاوت معنی داری وجود دارد. میزان موجودی انرژی مراتع دارای وضعیت متوسط بوده و احتیاجات دام را تامین می نماید ولی موجودی انرژی مراتع با وضعیت ضعیف نیاز انرژی دام را تامین نمی نماید. میزان علوفه خشک مورد نیاز روزانه یک واحد دامی (میش بالغ 39 کیلوگرمی) در این مرتع در حالت نگهداری 4/1 کیلوگرم و در حالت شیردهی 5/2 تا 3 کیلوگرم برآورد گردید. طبق محاسبه های بعمل آمده، علوفه این مراتع در اوایل دوره رویش، نیاز پروتئینی دام را تامین ولی در مرحله افول رشد، گیاهان مرتعی پروتئین کمتری از حد مورد نیاز دام دارند و دام در این مرحله برای رشد مطلوب به مکملهای پروتئینی نیاز دارد.
    کلیدواژگان: مرتع، خوشخوراکی، واحد دامی، نیاز غذایی و تعادل کمی و کیفی
  • تعیین ارزش غذایی (مصرف اختیاری، قابل هضم مواد مغذی و مقدار انرژی) دو گونه درمنه کوهی و درمنه دشتی
    آشورمحمد قره باش، نورمحمد ترتبی نژاد، علی ستاریان صفحه 25
  • بررسی روش های مختلف مدیریتی در پیشگیری و کنترل انگلهای داخلی گوسفند و بز در مراتع ایران
    وحید نعمان، ابوالقاسم اسماعیلی صفحه 26
    مراتع از مهمترین منابع طبیعی بوده که هم از نظر تامین غذای دام و هم از نظر حفاظت محیط زیست و جلوگیری از فرسایش خاک حایز اهمیت فراوان می باشند. چرای دامهای آلوده به انگلهای داخلی و دفع تخم یا لارو انگلهای مختلف همراه با مدفوع این دامها باعث انتشار وسیع آلودگی های انگلی در مراتع کشور می شود که علاوه بر زیانهای بهداشتی، خسارات اقتصادی فراوانی به دامها وارد می سازد. با در نظر گرفتن جمعیت دامی که از مراتع تغذیه می کنند و برآورد میزان کاهش وزن و تولید شیر و گوشت دامها مشخص می گردد که سالیانه در اثر امراض انگلی چندین هزار تن از تولیدات گوشت و شیر کشور کاسته می گردد. متاسفانه آلودگی های انگلی اغلب زمینه را برای انواع امراض میکروبی، ویروسی و غیره مستعد ساخته و در بسیاری موارد منجر به مرگ دامها می شوند. روش های مختلفی برای پیشگیری، کنترل و درمان انگلهای داخلی دامها وجود دارد که برخی به خود دام و برخی به محیط زیست دامها مربوط می شود. مهمترین روش های مدیریتی جهت پیشگیری از ابتلای دام به بیماری های انگل در مراتع شامل: از بین بردن میزبانهای واسط، خشک کردن باتلاقها و زهکشی مراتع مرطوب، جلوگیری از چرا در اماکن آلوده، تعویض مراتع، تقسیم کردن مراتع، تناوب چرای دامها، تناوب نوع دامها، زمان چرا، دوری از چرا در زمینهای پست، چرا بیش از حد، تفکیک دامها، درمان به موقع و استفاده از داروهای مناسب می باشد. به طور معمول اعمال چندین روش به طور همزمان نتایج بهتری در بر دارد. پیشگیری از آلودگی های انگلی در یک منطقه وسیع نیاز برنامه ریزی دقیق، صرف وقت، هزینه و نیروی انسانی فراوان جهت مطالعه عوامل مانند شرایط آب و هوایی، نوع، نژاد، تعداد دامها، نوع علوفه، نوع تغذیه دامها و نوع انگلها می باشد که مستلزم همکاری محققان، دامداران و هم دست اندرکاران صنعت دام کشور می باشد.
    کلیدواژگان: پیشگیری، انگلهای داخلی، درمان، گوسفند و بز
  • ارزیابی اثرات اجرای طرح کنترل ورود دام از مناطق قشلاقی به مراتع ییلاقی در استان اصفهان
    یوسف قنبری صفحه 27
    هر ساله مراتع ییلاقی شهرستان سمیرم حدود 6/1 میلیون راس دام عشایری را در فصل چرا تعلیف می نمایند که این تعداد دام حدود 30% از تعداد کل دام استان اصفهان را تشکیل می دهد. فشار بیش از حد دام و گرمی هوا، هجوم گیاهان یکساله مهاجم (مانند گیاه بهمن) در قشلاق و نگرانی از چراندن مرتع توسط روستاییان و دامداران بدون پروانه در ییلاق و کوتاه شدن زمان کوچ، باعث می گردد که عشایر زودتر از موعد به مراتع ییلاقی کوچ نمایند که این امر مشکلات متعددی را برای ادامه حیات و زادآوری گیاهان مرتعی که هنوز در مراحل رویشی هستند پدید می آورد. اداره کل منابع طبیعی اصفهان طی 12 سال گذشته سعی نموده است با اجرای طرح کنترل ورود دام فرصت مناسبی برای رشد رویشی گیاهان فراهم آورد و از سیر تخریبی مراتع جلوگیری نماید. اجرای این طرح مسائل اقتصادی و اجتماعی و سیاسی را در منطقه پدید آورده است. از جمله اهداف تحقیق حاضر، نظرسنجی از بهره برداران مستقیم مراتع (عشایر) می باشد که ضمن ارائه دیدگاه آنها درباره نحوه اجرای این طرح، اثرات اجتماعی و اقتصادی ناشی از اجرای آن نیز مورد بررسی قرار گیرد. برای انجام این تحقیق، در نیمه سال 1379 از تیره های مختلف عشایری منطقه سمیرم، متناسب با جمعیت هر تیره، تعدادی خانوار انتخاب و ضمن مراجعه حضوری به محل اسکان آنها با استفاده از پرسشنامه، اطلاعات مورد نظر در مورد مباحث اجتماعی و اقتصادی ناشی از اجرای طرح کنترل ورود دام جمع آوری گردید. نتایج این بررسی نشان می دهند که: اکثر پرسش شوندگان از اجرای این طرح اظهار رضایت نمودند. مشکل عمده منطقه قشلاق، عدم حمایت کافی دولت در تامین علوفه، عدم خرید دام مازاد با قیمت مناسب به وسیله دولت، نوسان شدید در قیمت خرید دام، گرمای شدید هوا، هجوم گیاهان غیر خوشخوراک و سمی و بروز بیماری های دامی و نداشتن پروانه چرای دام تعدادی از عشایر می باشد. اشغال و تخریب مراتع میانبد باعث کوتاه شدن زمان پیمایش مسیر بین قشلاق و ییلاق شده است که این زمان از 60 روز به دو روز کاهش یافته است. عمده ترین دلایل کوتاه شدن مسیر کوچ، اشغال مراتع توسط روستاییان، قرقهای دولتی، کارخانجات، نیروهای نظامی و انتظامی، سازمان حفاظت محیط زیست و افزایش زراعت دیم و باغات می باشد. اجرای هماهنگ طرح کنترل ورود دام به وسیله استانهای مجاور نتایج مطلوبتری در زمینه مدیریت دام و مرتع به دنبال خواهد داشت.
    کلیدواژگان: کنترل ورود دام، عشایر، قشلاق، ییلاق و میان بند
  • بررسی روند رشد بره های نر در طول فصل چرا با یا بدون مکمل معدنی
    احمدرضا رنجبری، محسن راستی، محمد جواهری صفحه 28
    بررسی های انجام شده در مراتع شهرستان سمیرم نشان دهنده کمبود عناصر معدنی نظیر فسفر، منیزیم و مس در علوفه مرتعی آن منطقه بود بنابراین جهت بررسی روند رشد بره هایی که از مراتع به عنوان تنها منبع غذایی استفاده می کنند، تحقیقی به شرح زیر صورت گرفت. بدین منظور 16 راس بره نر بومی منطقه که از لحاظ سن و وزن یکسان بودند، در اوایل خرداد ماه خریداری و در ایستگاه تحقیقاتی واقع در بخش حنای شهرستان سمیرم به مدت چهار ماه چرا داده شدند. بره ها پس از 14 روز عادت پذیری به دو گروه با وزن یکسان گروه اول با وزن زنده 84/3±44/26 به عنوان شاهد و گروه دوم با وزن زنده 8/3±43/26 به عنوان دریافت کننده مکمل معدنی که شامل اکثر عناصر ضروری بود تقسیم شدند. شرایط برای هر دو گروه یکسان در نظر گرفته شد. به طوری که از صبح تا غروب گوسفندان برای چرا به مرتع فرستاده شده و در هنگام غروب به قفسهای انفرادی منتقل می شدند. در این هنگام آب به طور آزاد در اختیار تمام گوسفندان قرار می گرفت و تنها گوسفندان گروه دریافت کننده مکمل علاوه بر آب، مکمل معدنی خود را نیز دریافت می کردند. هر ماه گوسفندان وزن کشی شده و داده ها ثبت می شد. نتایج نشان دادند که تفاوت معنی داری بین افزایش وزن گوسفندان گروه شاهد با گوسفندانی که مکمل معدنی مصرف کرده بودند وجود داشت (5%> P). در ماه اول آزمایش تفاوت معنی داری بین وزن زنده دو گروه مشاهده نشد ولی در ماه های دوم، سوم و چهارم این تفاوت معنی دار بود (5%> P)، به طوری که در مهر ماه وزن گوسفندان گروه شاهد به32/0±4/27 و گروه دریافت کننده مکمل به 28/0±80/31 رسید. با توجه به نتایج، چنین استنباط می شود که علوفه مرتعی مراتع شهرستان سمیرم به خصوص در ماه های مرداد، شهریور و مهر به تنهایی جهت تولید گوشت کافی نمی باشد. بنابراین جهت جلوگیری از افت وزن به تغذیه کمکی احتیاج می باشد. همچنین تامین و برطرف کردن کمبود عناصر معدنی سبب افزایش بهره وری و تولید دامی می گردد.
    کلیدواژگان: بره نر، مکمل معدنی، تغذیه تکمیلی و سمیرم
  • بررسی انتخاب غذایی گیاهان بومی در مراتع نیمه استپی شمال سمنان
    حسین عامری، منصور مصداقی صفحه 29
    مراتع نیمه استپی شمال سمنان ییلاق های عمده دامداران ایل سنگسری را تشکیل می دهند. این مراتع از اواخر اردیبهشت ماه تا مهر ماه مورد تعلیف دامهای عشایر قرار می گیرند. مرتعداری صحیح ایجاب می نماید که عادات غذایی دامها بررسی شده تا بتوان از مراتع با کارآیی بیشتری بهره برداری نمود. مراتع نیمه استپی وسعت زیادی از مراتع کشور را تشکیطل می دهند و دامگذاری در این مراتع بدون توجه به پوشش گیاهی و ارزش رجحانی گیاهان انجام می گیرد که یکی از عوامل اصلی تخریب مرتع می باشد. دلیل اصلی این موضوع را می توان کاهش گونه مطلوب دام دانست. زیرا دام در اینصورت برای بدست آوردن گونه مورد علاقه خود باید مسافتهای طولانی را طی نماید و نتیجه این عمل پایکوبی بیشتر مرتع و کاهش وزن دام خواهد بود. جهت بررسی انتخاب گیاهان، ابتدا منطقه مورد نظر را تیپ بندی نموده و درصد ترکیب، فراوانی، تراکم گونه های مختلف،محاسبه شد. بعد از چهار راس (بز و گوسفند سنگسری) را که از دامهای موجود در گله انتخاب و با روش زمانی ضمن استفاده از یک ضبط خبرنگاری، کرنومتر در مدتهای 5 تا 10 دقیقه ای به تعقیب آنها پرداخته و زمانهای مختلف تعلیف و تعداد مراجعه هر گونه روی نوار ضبط شده. بعد از عملیات صحرایی اطلاعات از نوار پیاده و تجزیه و تحلیل آماری شدند. نتایج بدست آمده نشان دادند که گوسفندان با احتمال 99% فورب (Forb) و با احتمال 95% فورب و بوته (Brush) و بزها با احتمال 95% و 99% (Bursh) را ترجیح داده اند. این نتایج با نظرات مارتین، هوس، اورگان، مصداقی و رزمی که بز را بوته خوار و با نظرات اورگان، کوک، بدل، مصداقی و رزمی که گوسفند را فورب خوار می دانستند مطابقت داشته و با نظرات مالچک و لاین که بز را گراس خوار و هانلی و الکساندر که گوسفند را گراس خوار می دانستند مطابقت ندارد.
    کلیدواژگان: نیمه استپی، بز، گوسفند، و ایل سنگسر