فهرست مطالب

فصلنامه منابع طبیعی ایران
سال پنجاه و پنجم شماره 4 (زمستان 1381)

  • تاریخ انتشار: 1381/11/21
  • تعداد عناوین: 12
|
  • حسن احمدی شیرین محمدخان صفحه 455
    با توجه به خطرهای فراوان مالی و جانی حرکت های توده ای و نیز با توجه به روند رو به رشد این نوع فرسایش در ایران در این تحقیق سعی شده است عوامل موثر بر ایجاد این فرسایش شناسایی شده تا بتوان از آن برای پیشگیری و کنترل حرکت های توده ای استفاده کرد. به این منظور تاثیر دو عامل اصلی حرکت های توده ای یعنی شیب و جهت با استفاده از GIS بر روی حرکت های توده ای در حوزه آبخیز طالقان بررسی شد. این تحقیق درچندین مرحله و با رقمی کردن انواع لایه های اطلاعاتی مورد نیاز و ادغام لایه ها، مقایسه، تطبیق، کلاس بندی، امتیازدهی مناسب به هر منطقه برای کارهای مورد نیاز و سرانجام برای کاربردی کردن نتایج استفاده از دستورات تعیین بهترین مسیر برای تعیین امن ترین مسیر جاده بین دو روستای دیزان و ناریان از نظر حرکت های توده ای در حد پارامترهای مورد مطالعه انجام گرفت. در ابتدا سعی شد که تاثیر این دو عامل به صورت مجزا و به تفکیک بر روی حرکت های توده ای و در این منطقه منحصرا بر روی سولیفولکسیون بررسی شود ولی نتایج به دست آمده نشان داد که بیشترین میزان سولیفولکسیون به جای شیب های شمالی در شیب های جنوبی اتفاق افتاده است. بنابراین تنیجه گیری شد که باید عامل دیگری در منطقه وجود داشته باشد که نقش جهت را پوشش داده است. سرانجام با بررسی عوامل دیگر مشخص شد که در این منطقه گسل ها و روراندگی های فعالی وجود دارد که نقش اصلی در ایجاد سولیفولکسیون های موجود ایفا می کنند و همین گسل ها هستند که نقش جهت در حرکت های توده ای را تحت تاثیر خود قرار می دهند. در مورد شیب، این نتیجه به دست آمد که بیشترین میزان حرکا توده ای مربوط به کلاسه های شیب سه و پنج یعنی بین 25-10 و 60-40 درصد است و بیشتر و کمتر از آن میزان حرکات توده ای کاهش پیدا خواهد کرد.
    کلیدواژگان: حرکات توده ای، لغزش، سولیفولکسیون، سامانه های اطلاعات جغرافیایی (GIS)، شیب، جهت، رقومی کردن (دیجیت کردن)، همپوشانی نقشه ها
  • امیرمحمدصالح آشوری نژاد، محمد جعفری، محمود عرب خدری، حسین آذرنیوند صفحه 465

    در مناطق خشک به علت کمبود بارندگی جمع آوری سیلاب به روش های گوناگونی صورت می گیرد. یکی از روش های استحصال سیلاب در استان خراسان، بندسار می باشد. در این تحقیق اثر استحصال سیلاب در بندسارها بر برخی از خصوصیات شیمیایی و فیزیکی خاک مورد بررسی قرار گرفته است. در ای بررسی سه حوزه آبخیز کوچک مود، سیوجان و علی آباد در شهرستان بیجند انتخاب شده و مورد مطالعه قرارگرفتند. در هر یک از حوزه ها یک بندسار انتخاب کرده و در داخل آن چهار و در خارج آن یک پروفیل به عمق 90 سانتی متر حفر گردید. در هر یک از پروفیل ها از سه عمق 30 – 0، 60 – 30، 60 – 90 سانتی متری نمونه برادری گردید و برخی از خصوصیات شیمیایی و فیزیکی خاک اندازه گیری شد. سپس نتایج به دست آمده از آزمایش ها تجزیه و تحلیل شدند. نتایج حاصل از مقایسه میانگین ها نشان می دهد که بجز درصد آهک، ازت کل خاک و مقدار اسیدیته که در داخل و خارج بندسار در سطح 1 درصد اختلاف معنی دار نداشتند، دیگر صفات اندازه گیری شده در داخل و خارج بندسار در سطح 1 درصد دارای تفاوت معنی دار می باشند. براساس نتایج به دست آمده، استحصال سیلاب در بندسارها، برخصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک موثر می باشد. البته این تاثیر بر خصوصیات فیزیکی خاک بیشتر بوده به طوری که افزایش درصد رس، سیلت و ماده آلی، باعث بهبود ساختمان خاک شده است. از لحاظ خصوصیا شیمیایی، مقدار مواد آلی و معدنی افزایش می یابد، ولی این تغییرات چشمگیر نیست. به طور کلی استحصال سیلاب در بندسارها هم از جهت تغزیه سفره های آب زیرزمینی و هم از جهت زراعت سیلابی موثر می باشد و توجه به این مقوله می تواند تا حدودی مشکلات کم آبی در مناطق خشک را برطرف سازد.

    کلیدواژگان: مناطق خشک، استحصال سیلاب، بندسار، تغذیه مصنوعی، آبخوان ها، خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک، زراعت سیلابی، رطوبت خاک، مواد آلی
  • مجید خلقی صفحه 479
    در سال های اخیر پروژه های سازه ای مهار سیلاب، در سطح کشور گسترش وسیعی یافته است. یکی از مسائل مهم در این گونه پروژه ها، با توجه به حجم کار و هزینه اجرایی آن، اولویت بندی زیرحوزه ها برای اجرا است، که در حال حاضر به صورت سنتی و سلیقه ای انجام می شود. هدف از این تحقیق ارائه روشی است که بر مبنای یک منطق ریاضی، توان انجام اولویت بندی را داشته باشد. به طور کلی در این گونه موارد می توان از روش های تصمیم گیری چندمعیاره (MCDM)، استفاده کرد. در این میان روش (UTA)، تابع تجمعی ارزش، با توجه به انعطاف پذیری و اهمیتی که در مراحل مختلف گزینه یابی به تصمیم گیرنده می دهد، مورد استفاده قرار می گیرد. این روش که براساس برنامه ریزی خطی چند قطعه ای است، هفت تابع ارزش هر گزینه محاسبه و بر مبنای مقدار آن، اولویت بندی صورت می گیرد. در این تحقیق، 49 زیرحوزه آبخیز رودخانه کن در شمال غرب تهران، براساس سه معیار سیلاب ویژه، زمان تاخیر و خسارت های جانی – مالی مورد ارزیابی قرار گرفت. با توجه به توانایی های این روش، محاسبات با درنظر گرفتن وزن یکسان و متفاوت برای معیارها انجام شد. نتایج نشان می دهد که با توجه به سه معیار درنظر گرفته شده، اولویت های اول تا چهارم مشابه بوده، ولی از اولویت پنجم به بعد با توجه به نوع وزن بندی متفاوت هستند. اولویت برتر در این منطقه، زیرحوزه، K3 (کشار)است. با توجه به اینکه این زیرحوزه چه از نظر سیلاب ویژه و چه از نظر درصد خسارت، کمتر از گزینه های بعدی قرار دارد، ولی به دلیل بالا بودن تابع تجمعی ارزش، در اولویت اول قرارگرفته است. روش تصمیم گیری چند معیاره با توجه به در نظر گرفتن معیارهای مختلف و چندین تابع هدف در برنامه ریزی خطی، می تواند در مدیریت آبخیزها موثر باشد. در ضمن در صورتی که تعداد معیارها زیاد باشد وزن بندی معیارها حساس بوده و باید با دقت بیشتری انجام گیرد. این روش می تواند به طور موثری در این گونه پروژه ها، کاربرد داشته باشد و در نتیجه از صرف هزینه های بیهوده در زیر حوزه هایی که در اولویت های پایین تری قراردارند، جلوگیری کند.
    کلیدواژگان: سیلخیزی، کنترل سازه ای، هزینه، تصمیم گیری، چند معیاره، تابع تجمعی ارزش، رودخانه کن
  • وحید اعتماد، محمدرضا مروی مهاجر، محمدحسن جزیره ای، محمود زبیری صفحه 491

    به منظور بررسی برخی عوامل بوم شناختی تاثیرگذار بر تولید بذر راش از قبیل خاک، فرم زمین، میزان و عناصر غذایی برگ، در پارسل 117 جنگل آموزشی و پژوهشی دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران در ارتفاع 750 متری از سطح دریا در جامعه راشستان، تعداد سی اصله درخت راش از قطر 40 الی 130 سانتی متری بر روی یک ترانسکت افقی از شرق به غرب به فاصله 50 متر از یکدیگر انتخاب و بذرهای تولیدی در چهار جهت هر یک از درختان انتخاب شده در پلات هایی به عرض یک متر و به طول شعاع تاج درخت جمع آوری گردید. بذرهای حاصله پس از استحصال به پنج دسته تفکیک شدند که در مجموع 99 درصد از آنها به دلایل مختلف از بین می روند و یا ناسالم هستند و تنها یک درصد سالم بوده و یا بصورت سالم باقی می مانند. بر اساس محاسبات به عمل آمده مشخص گردید که بین مقدار بذر تولیدی و ویژگی های کمی درخت از قبیل ارتفاع کل، قطر برابر سینه، قطر و ارتفاع تاج رابطه معنی داری وجود دارد. بیشترین مقدار بذر در جهت شمالی درخت پراکنش دارد. پس از تعیین کمیت بذر، درختان در طبقات قطری 60-40، 100-80 و بیش از 100 سانتی متری کلاسه بندی شده و در هر کلاسه تعداد دو اصله درخت که بیشترین و کمترین بذر را تولید نموده، انتخاب گردید. برای بررسی ارتباط خصوصیات فیزیکی، شیمیایی خاک و عناصر غذایی در برگ، با میزان تولید بذر درختان انتخاب شده، نسبت به حفر پروفیل خاک و جمع آوری برگ از تاج درخت اقدام شد. پس از انجام آزمایشات لازم و با استفاده از روش تجزیه مولفه های اصلی، نسبت به رسته بندی مهمترین مغیرهای رویشگاهی اقدام و مشخص شد که درختان با بذردهی زیاد با عناصر غذایی خاک، بافت متعادل خاک و مواد معدنی موجود در برگ (خصوصا عنصر بر (B) که هم در خاک و هم در برگ وجود دارد) و همچنین شیب کم همبستگی بالایی نشان دادند. برعکس، درختانی با بذردهی کم با ویژگی هایی مانند شیب زیاد، عمق کم خاک و کمبود رطوبت و عناصر غذایی توصیف می شوند.

    کلیدواژگان: بذر راش، عناصر غذایی، تجزیه مولفه های اصلی، عوامل بوم شناختی، جنگل خیرود کنار
  • خسرو ثاقب طالبی ژان، فیلیپ شوتز گرگور آس صفحه 505
    مطالعه حاضر بر روی راش اروپایی (Fagus sylvatica L) در کشور سوئیس انجام شده است. به این منظور ده منطقه مطالعاتی در توده های راش تحت مدیریت، با شیوه گروه گزینی سوئیسی (Femelschlag) در محدوده ارتفاعی 500 تا 800 متر بالاتر از سطح دریا و بر روی خاک های قهوه ای جنگلی انتخاب شدند. در داخل هر حفره گروه گزینی، پانزده قطعه نمونه چهارمتر مربعی از مرکز حفره تا زیر درختان مادری مستقر در حاشیه حفره تعبیه و برخی از خصوصیات کیفی و کمی نهال های راش مورد بررسی قرار گرفتند. با استفاده از دوربین مجهز به عدسی چشم ماهی، شدت نور نسبی در نقاط مختلف حفره ها محاسبه و اثر آن بر خصوصیات کیفی نهال های راش، مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان دادند که عوامل محیطی مانند شدت نور نسبی و جهت جغرافیایی بر روی تشکیل یک یا چند جوانه انتهایی، دارای اثر معنی داری هستند. تعداد جوانه انتهایی، خود عاملی در چنگالی و بد فرم شدن نهال ها محسوب می شود. طول بالاترین میانگره نهال های راش با شدت نور نسبی دارای همبستگی منفی بوده و مقدار آن در نهال های بدون بروز پدیده چندرشدی به طور معنی داری بسیار بیشتر از نهال های دارای چند رشدی است. طول بالاترین میانگره، اثر معنی داری بر دو یا چند شاخه شدن نهال ها دارد. سیستم شاخه دهی نهال ها نیز شدیدا تحت تاثیر شدت نور نسبی، پدیده چند رشدی، طول بالاترین میانگره، صدمات حاصل از چرای حیات وحش و جهت جغرافیایی است. هر چند خیلی از رفتارهای نهال ها ممکن است تحت تاثیر خصوصیات ژنتیکی باشد و لیکن عوامل محیطی باعث بروز و تشدید آنها می گردند. شناخت آثار این عوامل می تواند راهنما و ابزار مناسبی برای انجام عملیات پرورشی و هدایت کیفی نهال های راش باشد.
    کلیدواژگان: راش، عوامل محیطی، خصوصیات کیفی، حفره، شدت نورنسبی
  • سیدعلی اکبر رضایی سید علیرضا موسوی صفحه 521
    به منظور مقایسه استقرار گونه های درختی مقاوم به خشکی در رویشگاه های نیمه خشک جنگلی مازندران هفت گونه درختی سوزنی برگ و پهن برگ شامل: کاج بروسیا، سرو نقره ای، اقاقیا، سرو چهارپر، داغداغان،آیلان یا عرعر و سرو زربین در منطقه پیسوما واقع در حوزه رودخانه «تجن» از سال 1369 در قالب طرح آزمایشی بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار مورد آزمایش قرار گرفت. درصد زنده مانی، میانگین قطر یقه، میانگین ارتفاع و متوسط درصد شادابی تیمارها پس از اندازه گیری های سالانه، به عنوان متغیر تعیین گردیدند. متغیرها در سال آخر مرحله استقرار (سال پنجم) با استفاده از داده های آماری طرح، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نتایج به دست آمده بیانگر آن است که بین تیمارهای مورد بررسی تفاوت معنی داری وجود دارد. آزمون مقایسه ای دانکن با دقت 95 درصد مشخص نمود که در منطقه پیسوما، گونه سرو نقره ای، «موفق» و گونه های داغداغان و کاج بروسیا، «امیدبخش» و گونه های اقاقیا، آیلان و زربین، «بینابین» و سرو چهارپر در این مرحله «ضعیف» جواب داده است.
    کلیدواژگان: جنگل، جنگلکاری، استقرار، نیمه خشک، زربین، سرو نقره ای، سرو چهارپر، کاج بروسیا، آیلان، داغداغان، اقاقیا
  • اسدالله متاجی منوچهر نمیرانیان صفحه 531
    آگاهی از وضعیت ساختار توده طبیعی و شناخت روند تکاملی اکوسیستم که دارای توانایی خودتولیدی است، قبل از هرگونه برنامه ریزی برای برداشت اصولی در توده، امری ضروری بوده و می تواند به عنوان یک الگوی مناسب برای انتخاب روش های صحیح جنگلشناسی در نظر گرفته شود. در این بررسی به منظور شناخت وضعیت ساختار توده و در پی آن روند تکاملی، در بخش گرازین از جنگل خیرودکنار – نوشهر، تعداد ده قطعه نمونه یک هکتاری (به ابعاد 100× 100 متر) به صورت انتخابی مشخص گردید و مشخصه هایی چون قطر برابر سینه، ارتفاع کامل کلیه درختان، قطر و ارتفاع تاج در نواری به ابعاد 100×10متر در داخل هر قطعه نمونه مورد اندازه گیری قرا گرفت. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که گونه راش به عنوان غالب به لحاظ پراکنش تعداد در طبقات ارتفاعی بوده و با توجه به دیرزیستی طولانی آن و نیز عدم پیوستگی تاج پوشش درختان و وجود فضای باز در تصویر ساختار عمودی و افقی و کوهان دار بودن نمودار پراکنش تعداد و در طبقات قطری و ارتفاعی، توده مورد مطالعه یک توده مسن و دارای ساختار عمودی 3-2 اشکوبه می باشد و از نظر روند تکاملی از فاز اپتیم فاصله داشته و در حال گذر از فاز تخریب و شروع فاز تجدید حیات بوده و یک همپوشانی بین این دو مرحله صعود (افزایش و تخریب دیده) می شود.
    کلیدواژگان: توده طبیعی، ساختار توده، سیکل تکاملی
  • سعید امیری مجید عزیزی مهدی فائزی پور صفحه 543
    تعیین شاخص های موثر در تصمیم گیری برای انتخاب محل استقرار بهینه واحدهای صنعتی در هر کشور حایز اهمیت فراوان است. برای شناسایی شاخص های تاثیر گذار در انتخاب محل استقرار واحدهای تخته چندلا و روکش، چهار واحد مهم در استان های گیلان، مازندران، قزوین و همدان مورد ارزیابی قرار گرفتند. این شاخص ها به پنج گروه عمده اقتصادی و مالی، مواد و محصول، زیرساختی، فنی و انسانی، قوانین و مقررات و بیست و پنج زیرشاخص تقسیم گردیدند. درجه اهمیت (وزن) این زیرشاخص ها با اخذ نظرات از کارشناسان کلان نگر در بخش صنایع چوب و استفاده از روش فرایند تحلیل سلسله مراتب (AHP) و تصمیم گیری گروهی تعیین گردید. نتایج نشان می دهد از بین بیست و پنج زیرشاخص تاثیرگذار در انتخاب محل استقرار واحدها، به ترتیب زیرشاخص های هزینه خرید ماده اولیه، اطمینان از عرضه ماده اولیه و کیفیت ماده اولیه با درجه اهمیت های 155/0، 146/0، 095/0، و شاخص تسهیلات اعطایی با درجه اهمیت 093/0 در بالاترین اولویت ها قرار می گیرند.
    کلیدواژگان: شاخص، تصمیم گیری گروهی، فرایند تحلیل سلسله مراتبی، درجه اهمیت، زیرشاخص، تخته چندلا و روکش، انتخاب محل
  • مهرداد چراغی، نعمت الله خراسانی، کاظم ندافی، محمود کرمی صفحه 559

    داده های مربوط به آلاینده های هوا که در برنامه پایش کیفیت هوا جمع آوری می شوند باید به نحو صحیح مورد تجزیه و تحلیل و در نهایت تفسیر قرار گیرند. در این تحقیق شاخص استاندارد آلودگی (PSI) برای پنج نوع آلاینده اصلی هوا (PM-10،SO2،NOX،O3،CO) مربوط به شهرهای تهران و اصفهان در سال 1378 محاسبه و بر مبنای جداول استاندارد کیفیت هوا به حالت های خوب، متوسط، غیربهداشتی برای گروه های حساس، غیربهداشتی، خیلی غیربهداشتی و خطرناک طبقه بندی گردید. برای این منظور، پس از جمع آوری داده ها، محاسبات مربوط به وسیله برنامه های SAS،Word،Excel انجام گرفت و نتایج به صورت جدولها و نمودارها ارائه گردید. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که در شهر تهران آلوده ترین ماه ها خرداد، شهریور، آبان و بهمن و در شهر اصفهان خرداد ماه می باشد. همچنین مشخص شد که در شهر تهران در سال 1378 در 90 درصد روزها شاخص آلاینده ها بالای حد استاندارد قرار داشته و در 50 درصد روزها وضعیت، خیلی غیربهداشتی و چهاردرصد در وضعیت خطرناک بوده است. در شهر اصفهان در 9 درصد روزها شاخص آلاینده ها بالای حد استاندارد قرار داشته که در 4 درصد روزها وضعیت خیلی غیربهداشتی بوده است. در مواردی که کیفیت هوا از حد استاندارد تجاوز داشته، شهر تهران در 96 درصد موارد و اصفهان 79 درصد موارد، آلاینده مسئول مونوکسید کربن بوده است.

    کلیدواژگان: آلودگی هوا، شاخص استاندارد آلودگی، آلاینده مسئول، تهران، اصفهان
  • نصرت الله اسماعیلی، عطا الله ابراهیمی صفحه 569

    نیاز غذایی یک واحد دامی در اندازه گیری ظرفیت مرتع در شرایط کنونی کشور ما معادل 2- 5/1 کیلوگرم علوفه خشک در روز محاسبه می شود. این در حالی است که کیفیت علوفه از گیاهی به گیاه دیگر، از منطقه ای به منطقه دیگر و در دوره های رویشی مختلف متغیراست. بنابراین محاسبه نیاز غذایی واحد دامی برمبنای کیفیت علوفه شاخص مطمئن تری خواهد بود. در این تحقیق وزن زنده واحد دامی نژاد لری بختیاری 50 کیلوگرم تعیین و نیازهای غذایی آن در شرایط نگهداری و چرای در مرتع (60 درصد بیشتر از نگهداری در اصطبل) از جداول N.R.C. بر مبنای پروتئین خام (152 گرم)، انرژی متابولیسمی (386/13 مگاژول) و 2 درصد از وزن زنده یک واحد علوفه خشک (1 کیلوگرم و 60 درصد بیشتر از نگهداری در اصطبل معادل 6/1 کیلوگرم) در شرایط چرای در مراتع محاسبه شد، کیفیت علوفه 9 تیپ گیاهی منطقه نیز برآورد گردید، با توجه به نیاز غذایی دام و ترکیب پوشش گیاهی هر تیپ، مقدار علوفه ای که تامین کننده انرژی متابولیسمی، پروتئین خام و 2 درصد از وزن زنده واحد دامی علوفه در شرایط نگهداری و چرای در مرتع بود محاسبه شد. مقایسات آماری علوفه تامین کننده این احتیاجات غذایی در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تیمار و 9 تکرار (در هر تیمار) و مقایسه میانگین ها به روش دانکن (DMRT) نشان دهنده تفاوت معنی داری (در سطح P<0.01) می باشد که بیانگر لزوم محاسبه نیاز غذایی واحد دامی با توجه به کیفیت علوفه در مناطق و شرایط متفاوت می باشد.

    کلیدواژگان: مرتع، واحد دامی، نیاز غذایی واحد دامی، کیفیت علوفه
  • محمدرضا مقدم، عباسعلی سندگل، محمد جعفری صفحه 581

    اثر چرای کوتاه مدت (یک فصل چرا) بر تغییرات مواد آلی و عناصر نیتروژن، فسفر، پتاسیم و وزن مخصوص ظاهری خاک در انتهای فصل چرا در چراگاه Bromus tomentellus در سال 1379 در ایستگاه همندآبسرد مورد بررسی قرار گرفت. در این تحقیق از دو سیستم چرای مداوم و تناوبی و چهار شدت چرای سبک، متوسط و سنگین و بدون چرا استفاده گردید. دام مورد استفاده در این بررسی گوسفند نژاد سنگسری بود که بطور شبانه روزی در قطعات چراگاه نگهداری شد. در انتهای فصل چرا از هر تیمار چرایی تعداد 12 نمونه خاک اخذ و جهت سنجش مقدار ماده آلی و عناصر نیتروژن، فسفر و پتاسیم و وزن مخصوص ظاهری به آزمایشگاه ارسال شد. مقایسه میانگین تیمارها با روش آزمون t و در سطح اعتماد 5% انجام شد. نتایج حاصل نشان داد که اعمال چرای کوتاه مدت بر پارامترهای مورد بررسی اثر گذاشته به قسمی که در هر دو سیستم به تناسب افزایش شدت چرا بر میزان کوبیدگی خاک افزوده شد. بیشترین افزایش مربوط به سیستم چرای مداوم و تیمار چرای سنگین بود. در مجموع چرای کوتاه مدت بر مواد آلی و عناصر نیتروژن، فسفر و پتاسیم خاک چراگاه نیز اثر گذاشته به قسمی که در هر دو سیستم میزان ماده آلی خاک به افزایش شدت چرا تا حدودی کاهش یافت لیکن تفاوت تیمارها از نظر آماری معنی دار نبود. تغییرات نیتروژن خاک نیز در هر دو سیستم روندی مشابه تغییرات ماده آلی خاک داشت. اما مقدار کاهش آن در سیستم چرای مداوم کمتر از سیستم تناوبی بود. مقدار فسفر خاک در سیستم چرای مداوم بیشتر از شاهد و در سیستم چرای تناوبی کمتر از آن بود. مقدار پتاسیم خاک در هر دو سیستم چرا کمتر از شاهد بود. لیکن سیستم چرای تناوبی سبب کاهش بیشتر این عنصر نسبت به سیستم مداوم شد.

    کلیدواژگان: چرای کوتاه مدت، سیستم چرای مداوم، سیستم چرای تناوبی، شدت چرا، ماده آلی خاک، عناصر NPK، کوبیدگی خاک، گوسفند
  • نصرت الله صفاییان مریم شکری صفحه 597
    طبقه بندی وضعیت مراتع در ایران براساس تئوری کلیماکس انجام می گیرد که در آن وضعیت مرتع برحسب میزان انحراف از کلیماکس سنجیده می شود. از آنجایی که در اکوسیستم های مرتعی ایران مطالعات بوم شناختی نشان دهنده حالات کلیماکس و درصد گونه های گیاهی در این شرایط صورت نپذیرفته است، بنابراین، کاربرد این روش و روش های تغییر شکل داده شده (شش و چهار فاکتوری)، از نظر علمی و عملی، علاوه بر مواجهه با مشکلات، خالی از اشکال نیست. در این بررسی، روشی تحت عنوان «ارزش مرتع» منطبق با شرایط اکولوژیک شمال کشور برای تعیین وضعیت و ظرفیت مراتع براساس ترکیب گونه ای، آنالیز کمی و به کارگیری شاخص خوش خوراکی و سطح تاج پوشش گیاهان مدنظر قرارگرفته است. نتایج مقدماتی این بررسی نشان می دهد که تغییرات ارزش مرتع برای درجات مختلف آن در شمال کشور، می تواند نواسانات زیر را دربرداشته و به منظور طبقه بندی مراتع برای یک دوره چرا (120 روز در سال) به صورت زیر به کار رود. - ارزش مرتعت بالاتر از 51 امتیاز مرتع عالی محسوب و توانایی بهره برداری 2- 5/1 واحد دامی را در هکتار دارد. - ارزش مرتع با 50 – 39 امتیاز مرتع خوب محسوب و توانایی بهره برداری حداکثر 1 واحد دامی را در هکتار دارد. - ارزش مرتع با 38 – 26 امتیاز مرتع متوسط محسوب و توانایی بهره برداری حداکثر 75/0 واحد دامی را در هکتار دارد. - ارزش مرتع با 25 – 13 امتیاز مرتع فقیر محسوب و توانایی بهره برداری حداکثر 5/0 واحد دامی را در هکتار دارد. - ارزش مرتع با 12 – 0 امتیاز مرتع بسیار فقیرمحسوب شده،غیرقابل بهره برداری و یا بسختی تحمل حداکثر 25/0 واحد دامی را در هکتار دارد. توانایی بهره برداری (ظرفیت چرا) در یک دوره چرا، برابر دو درصد از ارزش مرتع به ازای هر واحد دامی در هر هکتار به دست آمد.
    کلیدواژگان: وضعیت مرتع، کلیماکس، ارزش مرتع، شاخص خوش خوراکی