فهرست مطالب

دانشگاه علوم پزشکی گیلان - پیاپی 69 (بهار 1388)

مجله دانشگاه علوم پزشکی گیلان
پیاپی 69 (بهار 1388)

  • 86 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1388/04/25
  • تعداد عناوین: 12
|
  • حمید سعیدی ساعدی، کامیار توکلی طبسی، نعما محمدیان روشن، محمدتقی شاکری صفحه 1
    مقدمه
    بروز بالای پروتئین HER2 در انواعی ازتومورهای بدخیم نظیرکارسینوم ترانزیشنال (TCC) مثانه شناسایی شده است. دربعضی ازمطالعات بروز این پروتئین را در 10 تا 50% مبتلایان به تومورهای مهاجم به عضله مثانه گزارش کرده اند. در این مطالعه، ما ارتباط بین بروزHER2 و مشخصه های آسیب شناسی تومور و نیز اثر آن را بر بقاء عاری از بیماری(DFS) در بیماران دچار TCC مثانه غیرمتاستاتیک ارزیابی کرده ایم.
    هدف
    ارزیابی فراوانی پروتئین HER2 و ارتباط آن با درجه(Grade) و مرحله(Stage) در بیماران مبتلا به کارسینوم ترانزیشنال مثانه و بقاء بدون بیماری درآنها.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه همگروهی گذشته نگر، نمونه های پارافینی 50 بیمار مبتلا به TCC مثانه غیرمتاستاتیک، ارجاع شده به بیمارستان امید از سال 1382 لغایت 1386 را به صورت ایمونوهیستوشیمی از نظر بروز پروتئین HER2 ارزیابی کردیم. نمونه ها از نظر درجه نیز بازبینی شدند. بیماران مبتلا به تومورهای سطحی (Superficial)، TUR-BT و دوره درمانی کامل BCGتراپی داخل مثانه و موارد با تومورهای مهاجم به عضله،کمورادیو تراپی با رژیم حاوی سیس پلاتین دریافت کردند.
    نتایج
    27 مورد(57%)، تومور با درجه بالا و 23 مورد، تومور با درجه پایین بدست آمد. نمونه ها از نظر بروز HER2 این گونه رنگ آمیزی شدند: صفر (11مورد)، 1+(11مورد)، 2+(13مورد) و 3+(15مورد). از نظر مرحلهT، موارد Tis، T1،T2 و T3به ترتیب در 14، 19، 10 و 7 مورد تعیین شد. فراوانی تومورهای HER2 شدیدا مثبت(3+) در بین تومورهای مهاجم به عضله در قیاس با ضایعات سطحی، به طور معناداری بالاتر بود. (8/58% در مقابل 2/15%،001/0P<) همچنین به طور نسبی، بین بروز HER2 شدیدا مثبت با تومورهای درجه بالا ارتباط معنادار برقرار بود(5/43% در مقابل 5/19%،055/0P=). متوسط زمان پی گیری 14ماه (4 تا 52 ماه) بود که در طی آن17(34%) بیمار دچار عود بیماری شدند(17 مورد موضعی،3 مورد استخوان،2 مورد ریه). برای تمام بیماران بقای عاری از بیماری 3 ساله، 4/7٪±7/62٪ بود که برای تومورهای سطحی به طور معنادار نسبت به تومورهای مهاجم به عضله بهتر بود(1/78% در مقابل 5/19٪، 005/0P=). در بیماران با تومورهای شدیدا مثبت HER2، بقای عاری از بیماری به طور معناداری نسبت به سایر بیماران کوتاه تر بود(DFS 3 ساله 4/19% درمقابل80%، 001/0 P<). در تومورهای با درجه بالا و پایین اختلاف معنی داری در بقاء عاری از بیماری یافت نشد. (DFS 3ساله 9/53% در مقابل70%، 20/0 (P=
    نتیجه گیری
    در این مطالعه بروز شدیدا بالای پروتئین HER2 (3+)، به طور معناداری، در تومورهای بامرحله پیشرفته تر(T) و نیز درجه بالاتری همراه بود. علاوه بر مرحله T، بروز بالای پروتئینHER2، نشانگر بقای عاری از بیماری کوتاه تری بود.
    کلیدواژگان: بقاء بدون بیماری، کارسینوم سلول بینابینی، نوروپاتی حسی و اتونومیک ارثی
  • ایرج خسروپناه، علی روشنی، سیاوش فلاحتکار، سید علاءالدین عسگری، سارا نیک پور، مرضیه اکبرپور صفحه 6
    مقدمه
    سنگ های ادراری سومین بیماری شایع دستگاه ادراری هستند. چون اکثر مطالعات در مورد هیپرکلسی اوری در افراد سالم و نیز مبتلایان به سنگ های دستگاه ادراری مربوط به کشورهای دیگر یا سایر استان های کشورمان بود، ما میزان کلسیم ادرار را در مبتلایان به سنگ و افراد سالم بررسی و با هم مقایسه کردیم.
    هدف
    بررسی میزان کلسیم ادرار در مبتلایان به سنگ های دستگاه ادراری.
    مواد و روش ها
    این مطالعه توصیفی-تحلیلی بوده و به روش گذشته نگر انجام شده است. افراد مورد مطالعه از مراجعان به درمانگاه ارولوژی مرکز آموزشی- درمانی رازی رشت در سال های 85-1383 و شامل 502 نفر فرد نرمال(گروه اول)، 391 نفر دچار سنگ ادراری برای بار اول(گروه دوم) و 109 نفر با سابقه سنگ ادراری بیش از یک بار(گروه سوم)، بودند. اطلاعات لازم از قبیل سن، جنس، میزان کلسیم 24 ساعته ادرار، میزان کلسیم سرم، حجم ادرار 24 ساعته و تجزیه سنگ های ادراری از پرونده آنان استخراج و نتایج مطالعه با T-test تجزیه و تحلیل شد.
    نتایج
    شایع ترین نوع سنگ، از جنس اگزالات کلسیم (95%) و متوسط میزان کلسیم ادرار 24 ساعته در گروه اول mg/dl7±156، گروه دوم dl/mg 7±163 و در گروه سوم dl/mg 5±183 بود.بین میزان کلسیم ادرار 24 ساعته در افراد طبیعی و گروه با سابقه یک بار و بیش تر در سنگ سازی تفاوت معنی دار بدست آمد(P<0.05).
    نتیجه گیری
    هیپرکلسی اوری به عنوان عامل خطر تشکیل سنگ مطرح است ومی توان برای جلوگیری از تشکیل سنگ روش های پیشگیری را به کار برد.
    کلیدواژگان: سنگ مجرای ادرار، کلسیم
  • آرش عزیزی، سادینا عسکری صفحه 11
    مقدمه
    غده های بزاقی نقش مهمی در هموستاز حفره دهان دارند. تغییر کمی و کیفی ترشح بزاق می تواند باعث پوسیدگی دندان و بیماری های پریودنتال شود. کاهش بزاق ممکن است ناشی از بعضی بیماری ها مانند سندرم شوگرن، افسردگی ومصرف داروهای ضد افسردگی باشد.
    هدف
    مقایسه میزان کمی بزاق غیرتحریکی در مردان سیگاری و غیرسیگاری.
    مواد و روش ها
    در این تحقیق شاهد موردی، 220 بیمار در دو گروه 110 نفره شامل مردان سیگاری و غیرسیگاری بررسی شدند. سن هر دو گروه بین55-20 ساله و نحوه ارزیابی افراد دو گروه براساس پرکردن پرسشنامه بود. افراد سیگاری پس از تکمیل پرسشنامه بیماری های سیستمی و آزمون HAD (Hospital Anxiety Depression)، در صورت نداشتن بیماری های مذکور و مصرف نکردن داروهای مؤثر بر غدد بزاقی و نداشتن افسردگی و اضطراب با تست HAD و Pack year بیش از 30 مورد در نظر گرفته می شدند. افراد غیرسیگاری واجد شرایط و کسانی که اصلا سیگار نکشیده بودند به عنوان گروه شاهد در نظر گرفته شدند. سپس در محیطی آرام و به دور از عوامل مخدوش کننده مانند خستگی و استرس، میزان بزاق نمونه ها به روش تف کردن (Spitting) جمع آوری می شد. در پایان با T-test داده ها سنجش و مقایسه شدند.
    نتایج
    میانگین سنی افراد سیگاری 3/34 و گروه غیرسیگاری 7/34 ساله و میانگین میزان بزاق در گروه مورد 2/1 و در گروه کنترل 7/1 میلی لیتر در 3 دقیقه بود. نتایج این تحقیق نشان داد که میزان بزاق افراد سیگاری نسبت به غیرسیگاری کمتر است و اختلاف آنها از نظر آماری معنی دار بود(P<0.05).
    نتیجه گیری
    سیگارکشیدن می تواند باعث کاهش کمی بزاق غیرتحریکی شود. بنابراین، بر رعایت بهداشت دهان و دندان را در این بیماران باید تاکید کرد.
    کلیدواژگان: استعمال دخانیات، بزاق، بیماری های دهان
  • افشین زاهدی، آرش خاکی، پرویز بزی، امیرافشین خاکی صفحه 17
    مقدمه
    سرب یکی از فلزهای پر مصرف از زمان های بسیار قدیم است و در حال حاضر نیز کاربرد بسیار وسیعی در صنایع مختلف دارد. مقدار اندک سرب هم سمی است، به گونه ای که سبب بروز اثر سوء فراوان بر ساختار بیوشیمی، فیزیولوژی شده و حتی سبب بروز اختلال رفتاری می شود. مطالعات نشان داده است که سرب بر بافت های مختلف از جمله دستگاه عصبی، بافت های خونی، دستگاه گردش خون و کلیه و دستگاه تولید مثل اثردارد.
    هدف
    بررسی میزان آسیب هپاتوسیت ها درسطح میکروسکوپ الکترونی و نوری پس از مصرف استات سرب
    مواد و روش ها
    در این مطالعه از خرگوش نر سفید نژاد نیوزلند استفاده شد. خرگوش ها به دو گروه مطالعه(10N =) و کنترل (10N=) تقسیم شدند. به گروه مطالعه mg/kg 5/6 استات سرب به صورت داخل صفاقی روزانه به مدت7 هفته به عنوان فاز مزمن و به گروه کنترل نیز به همان مقدار و مدت، آب دو بار تقطیرشده تزریق شد. بعد از این مدت از بافت کبد خرگوش ها نمونه برداری شد و آماده سازی بافتی برای میکروسکوپ نوری و الکترونی به روش استاندارد صورت گرفت. سپس بررسی کمی و کیفی(مورفولوژی و مورفومتری) بر تصویر بدست آمده انجام و نتایج کمی با آنالیز آماری ارزیابی شد.
    نتایج
    هپاتوسیت های گروه مطالعه در مقایسه با گروه کنترل، میتوکندری های واکوئلیزه، شبکه اندوپلاسمی خشن دژنره و هسته هتروکروماتین داشتند و میانگین طول متوسط قطر لبول های کبدی کاهش نشان می داد(P ≤0/05).
    نتیجه گیری
    بررسی کمی و کیفی در فاز مزمن نشان داد که استات سرب باعث تغییر واضح در بافت کبد می شود.
    کلیدواژگان: خرگوش ها، سرب، سیتوتوکسین ها، کبد
  • محمدحسین قربانی، محمد مهدی کرم بین، عبدالرسول سبحانی، معصومه فصیحی، سیما پرنداخ جوشری، حدیث شهرامی صفحه 25
    مقدمه
    سپتی سمی از عوامل مهم و شایع مرگ ومیر و آسیب دوران نوزادی محسوب می شود. عوامل مختلفی از جمله تفاوت ژنیتک، اجتماعی، بهداشتی و تغذیه بر شیوع عوامل باکتریائی سپتی سمی نوزادان مؤثر است. یافته های بالینی بیماران سپتی سمی بستری در بیمارستان 17 شهریور رشت در سال های گذشته منتشر شده ولی به دلیل تغییر عوامل ایجادکننده سپتی سمی و مقاومت دارویی و بخصوص تغییر بنیادی در فضا و امکانات این بیمارستان نیاز به مقایسه دو مقطع وجوددارد.
    هدف
    مقایسه سپتی سمی باکتریال نوزادان بین سال های 1386 و 1379-1377دربیمارستان 17شهریور رشت
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی ومقایسه ای 298 پرونده بیمارانی که در بخش نوزادان بیمارستان هفده شهریور رشت با تشخیص احتمالی سپتی سمی در سال 86 بستری شده بودند انتخاب و موارد کشت مثبت خون و عامل بیماری زای آنها مشخص شد. میزان مقاومت دارویی هر عامل بیماری زا به آنتی بیوتیک های مختلف نیز بررسی شد. سپس، نتایج آن را با یافته های مطالعه مشابه ی از نظر روش که در سال 79-77 در همین بیمارستان ولی درمحل فیزیکی دیگری انجام شده بود مقایسه کردیم.
    نتایج
    از 298 نوزاد بستری شده، 31 نفر (4/10%) کشت خون مثبت داشتند. دراین مطالعه، شایع ترین عامل میکروبی سپتی سمی به ترتیب انتروباکتر با24 مورد (4/77%) و کلبسیلا 2 مورد(5/6 %) بود. در بررسی سال های 79-77 شایع ترین میکروارگانیسم، E. Coli با111 مورد (7/59 %)، انتروباکتر با 47 مورد (3/25%) و کلبسیلا با 17 مورد بوده است.
    درمطالعه اخیرمیزان مرگ ومیر با جنس، سن، رسیدگی نوع زایمان به علت کم بودن تعداد موارد رابطه معنی دار وجود نداشت. ولی بین نوع زایمان(03/0=P)، ماچوریتی،(0001/0p=) وزن هنگام تولد 001/0= P) و مرگ و میر(0001/0 =P) با عامل بیماری زا رابطه معنی دار بود. بین جنس و عامل بیماری زا رابطه معنی دار بدست نیامد.
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج بررسی سال 86، شایع ترین میکروب بیماری زا، انتروباکتر بوده است و درمان با آنتی بیوتیک های مؤثر نظیر جنتامایسین(مقرون به صرفه و در دسترس)، رعایت دقیق بهداشت دربخش(نظیر شستشوی دست قبل از معاینه، تعبیه دستشویی در خارج از بخش و ایجاد فضای مناسب بیمارستانی) برای حذف عوامل عفونی بخصوص انتروباکتر توصیه می شود.
    کلیدواژگان: سپتی سمی، مرگ و میر نوزادان، مقاومت دارویی، نوزاد نارس
  • ولی ایمانطلب، سید رشید میرفلاح، علی محمدزاده، علی میرمنصوری صفحه 33
    مقدمه
    جراحی قلب معمولا با درجاتی از آسیب میوکارد همراه است. در سال 1986 برای اولین بار پدیده Preconditioning (PC) توصیف شد. این پدیده به دو نوع دارویی و غیردارویی طبقه بندی می شد. داروهای بیهوشی مثل هوشبرهای استنشاقی (خصوصا سووفلوران) می توانند با تحریک PC ایسکمی از میوکارد محافظت کنند. تنها نتیجه یک بررسی تاثیر بالقوه مفید هوشبرهای استنشاقی را بر تروپونین T (نشانگر قابل اعتماد آسیب میوکارد) نشان داده است. در مطالعه ای دیگر در جراحی قلب اطفال نشان داده شد که میدازولام، پروپوفول و سووفلوران به نسبت مساوی محافظت ایجاد می کنند.
    هدف
    مقایسه تاثیر میدازولام و پروپوفول برسطح سرمی تروپونین T پس از جراحی بای پاس شریان کرونر.
    مواد و روش ها
    در این کارآزمایی بالینی دوسوکور چهل بیمار که نامزد جراحی انتخابی بای پاس شریان کرونر بودند به صورت اتفاقی در یکی از دو گروه انفوزیون میدازولام یا پروپوفول قرار گرفتند. سایر روش های بیهوشی و جراحی در دو گروه یکسان بود. میزان تروپونین پیش از جراحی و پس از آن در ساعت های 12، 24 و 36 اندازه گیری شد.
    نتایج
    میزان تروپونین در هر دو گروه به طور قابل ملاحظه افزایش یافته بود. در تمام نمونه های بعد از جراحی، میزان تروپونین در گروه میدازولام بیشتر از گروه پروپوفول بود ولی این اختلاف معنی دار نبود. متوسط میزان سرمی حداکثر تروپونین (12 T) در هر دو گروه[گروه میدازولام (171/0 ±) 260/0= 12 T و گروه پروپوفول (110/0±) 205/0= 12 T] بسیار کمتر از میزان حداکثر تروپونین در مطالعات دیگر بود.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد تاثیر میدازولام و پروپوفول در محافظت از قلب طی CABG یکسان باشد.
    کلیدواژگان: ایسکمیک پر کاندیشنینگ، بای پس عروق کرونر، پروپوفول، تروپونین تی، میدازولام
  • شهلا اکوچکیان، حمیدرضا روح افزا، اکبر حسن زاده، حمیده محمدشریفی صفحه 41
    مقدمه
    استرس شغلی منشا بسیاری از مشکلات روانشناختی و جسمانی برای فرد شاغل است. پرستاران سطح بالایی از استرس را بخاطر نوع کار خود تجربه می کنند. آنچه بر واکنش افراد در مقابل استرس اثر می گذارد شیوه های مقابله با استرس می باشد. حمایت اجتماعی عامل حفاظت کننده و اثر گذار بر شیوه های مقابله با استرس می باشد.
    هدف
    بررسی راهبردهای مقابله با استرس و ارتباط آن با حمایت اجتماعی در پرستاران.
    مواد و روش ها
    مطالعه حاضر مطالعه ای توصیفی تحلیلی بر روی 47 نفر پرسنل پرستاری بخش های روانپزشکی بیمارستان های آموزشی اصفهان انجام گرفته است. چک لیست روش های مقابله با استرس (Coping Scale-Revised) CS-R و پرسشنامه حمایت اجتماعی ساراتوز وپرسشنامه محقق ساخته اطلاعات دموگرافیک تکمیل گردید. از روش های آماری t-student، همبستگی پیرسون و اسپیرمن جهت تجزیه و تحلیل آماری استفاده شد.
    نتایج
    میانگین سنی 9/39 سال و میانگین نمره حمایت اجتماعی افراد مورد مطالعه 24/2±59/10 بوده است. بین نمره حمایت اجتماعی و سن و سنوات خدمت ارتباط معکوس و معنی دار و بین نمره حمایت اجتماعی و تحصیلات ارتباط مستقیم و معنی دار مشاهده گردید. مجردها نیز بطور معنی داری حمایت اجتماعی بالاتری دریافت می کردند. ضمنا بین حمایت اجتماعی و روش های مقابله با استرس (حمایت اجتماعی- عاطفی) ارتباط مستقیم و با روش های مقابله با استرس (پذیرش و تفکر آرزومندانه) ارتباط معکوس و معنی دار وجود داشت.
    نتیجه گیری
    هرچه حمایت اجتماعی بیشتر باشد استفاده از روش های مؤثر مقابله با استرس افزایش واستفاده از روش های غیر موثر کاهش می یابد. با توجه به افزایش توانایی فرد در مقابله با استرس در صورت حمایت اجتماعی، در شغل های بسیار حساس و پر استرسی همچون پرستاری، توجه به افزایش حمایت اجتماعی در قالب بهبود مدیریت پرستاری، ارتباطات اداری و تامین اجتماعی بیشتر و بهتر برای پرسنل پرستاری می تواند مفید باشد
    کلیدواژگان: استرس، بیمارستان های روانی، پرستاران، حمایت اجتماعی
  • میرمحمد جلالی، آبتین حیدرزاده، نینا علوی صفحه 47
    مقدمه
    شکستگی استخوان بینی شایع ترین شکستگی در صورت و سومین شکستگی اسکلت استخوانی است. تشخیص شکستگی بینی و انتخاب درمان مناسب تا حد زیادی به نظر و مهارت پزشک بستگی دارد. نوع درمان بیماران می تواند به صورت جااندازی بسته یا باز باشد. در صورت جااندازی نامناسب پس از فروکش ادم، بدشکلی ثانویه باقی خواهد ماند که موجب درخواست اعمال جراحی بعدی می شود.
    هدف
    تعیین میزان رضایت بیمار و پزشک، یک ماه پس از درمان شکستگی بینی به روش بسته.
    مواد و روش ها
    این مطالعه در سال های 85 و 86 به صورت توصیفی رو به جلو در بیمارستان امیرالمؤمنین(ع) شهر رشت در بیماران دچار شکستگی بینی با درمان جااندازی بسته، انجام شد. با توجه به معاینه بالینی و یافته های رادیوگرافی، شکستگی بیماران به صورت جابجایی یک طرفه (U)، دوطرفه (B) و خلفی (F) استخوان بینی طبقه بندی شد. اطلاعات دموگرافی، زمان تروما، مکانیسم آسیب و شدت شکستگی بینی ثبت شد. یک ماه پس از درمان، بیماران ویزیت و معاینه شدند و میزان رضایت مندی بیماران به صورت مقیاس لایکرت و پزشک به صورت خوب، نسبتا خوب و بد ثبت شد.
    نتایج
    در این مطالعه از 67 بیمار،1/76% مرد و 9/23% زن بودند. میانگین سنی آنها 45/13 17/30 سال بود. نزاع و ضربه های مشت بیشترین عامل شکستگی بینی بود(3/43% موارد). 1/70 % بیماران شکستگی نوعB، 4/25% نوع U و 5/4% نوعF داشتند. 9/26% بیماران همراه با شکستگی بینی، آسیب بافت های نرم و 3% شکستگی سایر استخوان های صورت داشتند. 7/53% بیماران(36 نفر) از جااندازی بینی خود راضی، 4/25% آنها (17نفر) بسیار راضی و 9/20% (14 نفر) ناراضی بودند. هیچ یک از بیماران از نتیجه درمان بسیار ناراضی نبودند. میزان رضایت پزشک پس از جا اندازی در 7/65% موارد (44 نفر) خوب، 9/23% (16 نفر) نسبتا خوب و 4/10% (7 نفر) بد بود.
    نتیجه گیری
    هرچند تفاوت آماری معنی دار بین میزان رضایت مندی بیماران با انواع مختلف شکستگی یا آسیب بافت نرم همراه وجود نداشت، ولی بین میزان رضایتمندی پزشک و انواع مختلف شکستگی بینی و شدت آسیب وارده به نسوج نرم همراه، ارتباط آماری بدست آمد(به ترتیب 02/0= Pو 049/0=P). نتایج نشان داد که در موارد شکستگی شدید (نوع F) و همراهی آن با آسیب بافت نرم در انتخاب جااندازی بسته بینی به عنوان روش درمانی باید دقت بیشتری شود.
    کلیدواژگان: استخوان بینی، شکستگی ها، رضایت بیمار
  • سیاوش فلاحتکار، سید علاءالدین عسگری، سید حسین حسینی شریفی، محمد علی جوافشانی، سیده عاطفه عمادی، فلورا خالدی صفحه 53
    مقدمه
    انزال زودرس شایع ترین اختلال عملکرد جنسی مردان می باشد وتلاش برای تهیه داروهای موثر و با عوارض کمتر برای آن ادامه دارد.
    هدف
    بررسی تاثیر داروی گیاهی هایپریکوم پرفوراتوم در درمان انزال زودرس.
    مواد وروش ها
    در یک مطالعه کارآزمایی بالینی شاهددار تصادفی شده دوسوکور، پنجاه نفر از افرادی که در مدت فروردین تا اسفند ماه سال 1386 با تشخیص انزال زودرس به درمانگاه ارولوژی مرکز درمانی رازی رشت مراجعه کرده بودند وارد مطالعه شدند و به روش راندوم بلاک در دوگروه قرار گرفتند که در یک گروه دارونما ودر گروه دیگر داروی گیاهی هایپریکوم پرفوراتوم به صورت قرص های حاوی 160 میکروگرم ماده موثره هایپریسین تجویز شد. بیماران فاصله زمانی از شروع دخول تا انزال(Intra vaginal latency time: IVLT) قبل و پس از درمان را ثبت کرده وپرسشنامه IIEF-15 International Index of Erectile Function) (را قبل و بعد ازدرمان تکمیل کردند. تجزیه وتحلیل نهایی با آزمون های کای دو وتی زوج و با برنامه نرم افزاری SPSS-10 انجام شد.
    نتایج
    پس از 4هفته درمان، میانگین زمان IVLT در گروه دارو از 17/1 به 8/5 دقیقه و در گروه دارونما از 12/1 به 65/1 دقیقه رسید که این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود(p<0/001). همچنین از نظر رضایت مندی جنسی بیماران که با پرسشنامه IIEF-15 اندازه گیری شد بین دو گروه تفاوت آماری معنی دار بود(p<0/001). عوارض منجر به قطع دارو در 3نفر(%14) بروز کرد که با قطع دارو برطرف شد.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد دارو ی گیاهی هایپریکوم پرفوراتوم دارویی موثروبا عوارض کم در درمان انزال زودرس باشد.
    کلیدواژگان: انزال، علف چای
  • یحیی جوادیان، حمید بهتاش، محمد اکبری، محمدتقی پور، هاجر ذکاوت صفحه 59
    مقدمه
    تاثیر روش های مختلف تمرین درمانی در درمان ناپایداری سگمنتال مهره های کمری با پی گیری زمانی مختلف از چالش های مطرح در این گروه از بیماران می باشد. لذا هدف از انجام این مطالعه مقایسه تاثیر دو روش تمرین درمانی دردرمان این بیماران با پی گیری سه ماهه بود.
    مواد و روش ها
    در این کارآزمایی بالینی، 24 بیمار 18 تا 45 ساله با علائمی از ناپایداری سگمنتالی مهره های کمری شرکت داشتند. بیماران به طور تصادفی در دو گروه قرار داده شدند. گروه اول، فقط تمرین های روتین را انجام دادند و گروه دوم تمرین های روتین را به همراه تمرین های ثبات دهنده() به مدت 8 هفته و سه ماه پس از درمان ادامه دادند. متغیرهای مورد بررسی شامل تحمل عضلات فلکسور، اکستانسور، فلکسورهای جانبی راست و چپ، درد، ناتوانی عملکردی و دامنه حرکت بود که در سه مرحله پیش از درمان، 8 هفته و پی گیری سه ماه پس از درمان اندازه گیری شدند. برای آنالیز داده ها از آزمون های K-S و Repeated Measurement استفاده شد.
    نتایج
    پس از درمان، دامنه حرکتی فلکسیون و زمان تحمل عضلات فلکسور، اکستانسور، جانبی راست و چپ تنه در گروهی که تمرین های ثبات دهنده را انجام داده بودند در مقایسه با تمرین های روتین تنها، افزایش و متغیرهای درد و ناتوانی عملکردی کاهش بیشتری نشان دادند. اختلاف میانگین بین گروه ها در این پارامترها پس از 8 هفته درمان به حد معنی دار رسید (001/0=p). روند کاهش درد و ناتوانی عملکردی و همچنین افزایش تحمل عضلانی در تمرینات ثبات دهنده نسبت به تمرینات روتین در پی گیری سه ماهه پس از درمان هم بیشتر بوده است.
    نتیجه گیری
    تداوم تمرینات ثبات دهنده به همراه تمرینات روتین در کاهش درد و افزایش میزان توانایی عملکردی و تحمل عضلانی با توجه به ماندگاری تاثیر آن در مدت سه ماه پس از درمان در بیماران با ناپایداری سگمنتال مهره های کمری موثرتر از تمرینات روتین به تنهایی است. لذا در درمان این بیماران این روش تمرین درمانی را به درمانگران توصیه می کنیم.
    کلیدواژگان: مهرهای کمر، ورزش درمانی
  • زهرا دلیلی، نوید کریمی نسب، حسین دلیلی، درناز رحمت صادقی صفحه 68
    مقدمه
    با توجه به گستردگی شیوع تقارن نداشتن فک پایین به نظر می رسد ارزیابی آن فقط در یک نما کافی نباشد و بهتر است برای تشخیص بهتر و طرح درمان مناسب این ارزیابی در نماهای مختلف انجام شود.
    هدف
    مقایسه یافته های رادیوگرافی بیماران دارای فک تحتانی نامتقارن با افراد طبیعی و معرفی شاخص نداشتن تقارن.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی- تحلیلی رادیوگرافی های خلفی- قدامی سفالومتری، پانورامیک و توموگرافی کندیل 20 بیمار بررسی شدند. شامل 10 نفر با فک تحتانی نامتقارن و میانگین سنی 8/17 سال(6 زن و 4 مرد) و 10 بیمار با فک تحتانی متقارن و میانگین سنی 6/17 سال. (6 زن و 4 مرد)، که از نظر سنی به کمک شاخص (Cervical vertebrae maturation Stage) CVMS و تا حدودی سن شناسنامه ای با هم تطابق داده شده بودند. در رادیوگرافی خلفی- قدامی سفالومتری، هشت شاخص در دو دسته کلی شاخص های افقی و شاخص های عمودی بررسی شدند. در رادیوگرافی پانورامیک شاخص کندیلی و شاخص راموسی پس از اندازه گیری ارتفاع کندیل و راموس تعیین شدند. میانگین قطر سرکندیل هر سمت در توموگرافی های خلفی، میانی و قدامی به صورت شاخص توموگرافی محاسبه شد. داده ها با نرم افزار SPSS10 و آزمون Paired Sample با ضریب اطمینان 95% آنالیز شدند.
    نتایج
    میانگین شاخص توموگرافی در گروه شاهد و مورد به ترتیب 91/2 و 98/4 بدست آمد. شاخص کندیلی وراموسی در گروه شاهد به ترتیب 07/0 و 01/0 و در گروه مورد 04/0 و 01/0 بود. بین دو گروه مورد و شاهد اختلاف آماری معنی دار وجود نداشت.
    نتیجه گیری
    رادیوگرافی های معمولی در تشخیص نداشتن تقارن کمک کننده است، اما مرز مشخصی را در غالب شاخص عدم تقارن معرفی نمی کند.
    کلیدواژگان: پرتونگاری دندانی، توموگرافی، عدم تقارن، فک پایین
  • یوسف علیزاده، محمد جواد محمدی صفحه 77
    مقدمه
    توپیرامات سولفونامیدی خوراکی است که گرچه مصرف آن عمدتا در درمان صرع است که تائید شده ولی به طور روز افزون در مداوای میگرن بکار می رود. اخیرا گزارش هایی مبنی برایجاد گلوکوم حاد زاویه بسته و نزدیک بینی به دنبال تجویز این دارو منتشر شده است. هدف این گزارش ارائه یک مورد نادر گلوکوم زاویه بسته حاد و نزدیک بینی دو طرفه همزمان بدنبال استفاده از توپیرامات است.
    معرفی بیمار: زنی 43 ساله با کاهش دید و چشم درد دو طرفه بدنبال تجویز توپیرامات به اورژانس بیمارستان امیرالمؤمنین (ع) مراجعه کرد. دید اصلاح شده بیمار در حد یک متر و شمارش انگشتان در هردو چشم و نیز فشار چشم راست و چپ به ترتیب 60 و 54 میلی متر جیوه بود. علاوه بر پرخونی سیلیاری، ورم قرنیه، کاهش عمق و بسته بودن زاویه اطاقک قدامی در هردو چشم مشهود بود. پس از قطع توپیرامات و شروع داروهای ضد گلوکوم فشار چشم، عمق اطاقک قدامی و تیز بینی بیمار در مدت دو هفته به حالت طبیعی بازگشت.
    نتیجه گیری
    مصرف توپیرامات می تواند منجر به گلوکوم حاد زاویه بسته و نزدیک بینی دو طرفه شود که معمولا با قطع دارو و استفاده از داروهای ضد گلوکوم برگشت پذیر است. به بیمارانی که با توپیرامات درمان می شوند باید درمورد خطر بالقوه ایجاد گلوکوم حاد بخصوص در چند هفته اول شروع یا افزایش دوز دارو آموزش داده شود.
    کلیدواژگان: آب سیاه زاویه بسته، توپیرامات، صرع، میگرن، نزدیک بینی