فهرست مطالب

Research on Crop Ecophysiology - Volume:4 Issue: 2, 2009

Journal of Research on Crop Ecophysiology
Volume:4 Issue: 2, 2009

  • 95 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1388/05/15
  • تعداد عناوین: 12
|
  • فریدون نورقلی پور، یوسف رضا باقری، محمد لطف الهی صفحه 120
    از آنجا که نیتروژن نقشی چشمگیر در تولید فرآورده های کشاورزی مناطق خشک و نیمه خشک ایفاء می نماید، انتخاب نوع و مقدار مناسب کودهای حاوی این عنصر برای تولید اپتیمم محصول الزامی است. لذا به منظور بررسی اثر سه نوع کود نیتروژنه بر عملکرد کمی و کیفی گندم پیشتاز، آزمایشی مزرعه ای در ایستگاه تحقیقات خاک و آب کرج در سال 1383 انجام گرفت. تیمارهای آزمایش عبارت بودند از: T1- شاهد (بدون مصرف نیتروژن)؛ T2- اوره با پوشش گوگردی (SCU)؛ T3- نیترات آمونیوم و T4- اوره. آزمایش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار، اجرا شد. مقدار مصرف نیتروژن 180 کیلوگرم در هکتار بود. با کاربرد کود نیتروژنه عملکرد دانه گندم به صورت معنی داری نسبت به شاهد، افزایش یافت. بیشترین عملکرد دانه در نتیجه کاربرد نیترات آمونیم به دست آمد و اختلاف آن با شاهد و SCU در سطح 5 درصد معنی دار بود. با کاربرد SCU نیز عملکرد دانه به صورت معنی داری نسبت به شاهد افزایش یافت. تفاوت بین دو تیمار نیترات آمونیوم و اوره معنی دار نبود. از لحاظ غلظت نیتروژن دانه، بیشترین مقدار مربوط به کاربرد نیترات آمونیم بود که با تیمارهای دیگر، اختلاف معنی داری در سطح 5 درصد داشت. از لحاظ غلظت فسفر، پتاسیم و روی اختلاف معنی داری بین تیمارهای مختلف، وجود نداشت. بیشترین راندمان جذب نیتروژن، مربوط به نیترات آمونیوم بود. هر کیلوگرم نیتروژن در تیمار دوم 7/18 کیلوگرم دانه و در تیمار سوم 82/29 کیلوگرم دانه تولید نمودکه این می تواند به دلیل عملکرد بیشتر، جذب بیشتر نیتروژن و مقدار بازیافت بیشتر نیتروژن در تیمار سوم باشد. بین جذب نیتروژن و عملکرد دانه رابطه مثبتی وجود داشت. با افزایش جذب نیتروژن جذب عناصر فسفر، پتاسیم، آهن، روی، مس و منگنز افزایش یافت. در شرایطی مشابه این آزمایش کود SCU استفاده شده، نمی تواند تمام نیاز نیتروژنه گندم زمستانی را تامین کند و جایگزین اوره یا نیترات آمونیم گردد.
    کلیدواژگان: منابع نیتروژن، گندم، راندمان جذب نیتروژن و راندمان جذب کود
  • همایون چگنی، علی خورگامی، امیرحسین شیرانی راد، جواهر مومنی صفحه 130

    به منظور مطالعه اثر تاریخ کاشت، عمق کاشت و اندازه بذر بر رشد و نمو و عملکرد ذرت هیبرید K.S.C500 آزمایشی به صورت کرت های دوبار خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار در سال زراعی83-1382در مزرعه دانشکده کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرم آباد اجراء گردید. دو تاریخ کاشت 12 و24 تیرماه در کرت های اصلی و سه عمق کاشت 2،5/4 و7 سانتی متر در کرت های فرعی و چهار اندازه بذر شامل بذر کوچک (6-8/5 میلی متر)، متوسط (1/7-9/6 میلی متر)، درشت (1/8-9/7 میلی متر) و مخلوطی از بذور در کرت های فرعی در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که زمان سبز شدن بذرها تحت تاثیر اندازه بذر و عمق کاشت می باشد که رشد و عملکرد گیاه را تحت تاثیر قرار می دهند. اثر تاریخ کاشت و همچنین اثر متقابل تاریخ کاشت و عمق کاشت بر عملکرد گیاه معنی دار بود. در عمق کاشت 2 سانتی متری بذرهای مخلوط عملکرد کمتری نسبت به سایر بذرها داشتند، ولی در عمق کاشت 5/4 سانتی متری بذرهای درشت و مخلوط عملکرد بالاتری داشتند، در حالی که در عمق کاشت 7 سانتی متری بذرهای کوچک و متوسط عملکرد بهتری نسبت به سایر بذرها داشتند. بذرهای کوچک به دلیل اینکه از نسبت سطح ویژه بیشتری برخوردار بودند، در نتیجه فشار مکش رطوبت این نوع بذرها بالا می رود و در مقایسه با بذرهای درشت رطوبت بیشتری جذب کرده و بهتر سبز شدند. این امر موجب افزایش عملکرد دانه در صورت کشت در عمق 7 سانتی متری گردید. سرعت رشد ساقه در بذرهای کوچک، متوسط، درشت و مخلوط در عمق 7 سانتی متری دارای بیشترین میانگین بود، چون در این عمق نفوذ درجه حرارت و تنش ناشی از آن چندان تاثیری در جذب آب توسط بذر ندارد. اثر متقابل تاریخ کاشت، عمق کاشت و اندازه بذر ارتفاع را تحت تاثیر قرار داد. در عمق کاشت 2 سانتی متری بذرهای درشت، 5/4 سانتی متری بذرهای مخلوط و در عمق کاشت 7 سانتی متری بذرهای کوچک دارای بیشترین تعداد دانه در هر ردیف بودند.

    کلیدواژگان: اندازه بذر، تجمع ماده خشک، ذرت، عمق کاشت، عملکرد دانه
  • مسلم عبدی پور، عبدالحمید رضایی، سعدالله هوشمند، گودرز باقری فرد صفحه 140
    کم آبی اولین عامل محدود کننده تولید سویا در مناطق نیمه خشک می باشد. بنابراین افزایش عملکرد سویا مستلزم انتخاب ارقام مقاوم و سازگار با شرایط اقلیمی خشک یا کم آب ایران می باشد. در این تحقیق، به منظور ارزیابی تحمل به خشکی ژنوتیپ های رشد نامحدود سویا، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملا تصادفی با سه تکرار اجرا شد. فاکتورهای آزمایش عبارت بودند از: 6 ژنوتیپ سویا و 3 سطح تنش خشکی (شاهد، مراحل گلدهی و دانه بندی). شش شاخص تحمل به خشکی شامل: میانگین حسابی بهره وری (MP)، میانگین هندسی بهره وری (GMP)، تحمل(TOL)، شاخص حساسیت به تنش(SSI)، شاخص تحمل به تنش(STI) و میانگین هارمونیک (HARM) بر اساس عملکرد دانه در دو محیط تنش و بدون تنش محاسبه شد. شدت تنش(SI) برای مرحله گلدهی پایین (291/0) در حالیکه برای مرحله دانه بندی بالا (429/0) بود. بر پایه نتایج حاصل از تجزیه به مؤلفه های اصلی، دو مؤلفه اول در مجموع 9/99 درصد از تغییرات موجود بین داده ها را توجیه نمودند. مؤلفه اول به عنوان مؤلفه تحمل به خشکی و مؤلفه دوم به عنوان مؤلفه حساسیت به تنش نامگذاری شدند. بر اساس نتایج همبستگی بین شاخص های تحمل به خشکی و عملکرد دانه در محیط تنش و بدون تنش شاخص هایMP،GMP، HARM وSTI به عنوان بهترین شاخص ها جهت انتخاب ژنوتیپ های متحمل شناسایی شدند. باتوجه به ترسیم بای پلات در مرحله گلدهی ارقام Williams و Hack و در مرحله دانه بندی رقم Williams به عنوان ارقام متحمل به تنش شناخته شدند.
    کلیدواژگان: تنش، سویا، شاخص تحمل به خشکی، عملکرد، بای پلات
  • سید مهدی دهدشتی، علی سلیمانی، بهرام مجد نصیری صفحه 152
    به منظور ارزیابی واکنش های فیزیولوژیکی 9 رقم کلزا به تاخیر در کاشت، آزمایشی در سال زراعی 85-84 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی کبوترآباد اصفهان، به صورت طرح کرتهای یک بار خرد شده در قالب بلوک های کامل تصادفی اجرا شد. کرت های اصلی شامل دو تاریخ کاشت (5 مهر به عنوان کاشت معمولی و 5 آبان به عنوان کاشت تاخیری) و کرت های فرعی شامل گونه های کلزای معمولی (شاملHyola 401،Hyola 330، Option 500، Sargol RGS003، Zarfam، Opera، Slm 046، Modena) بودند. تاخیر در کاشت موجب کاهش میزان تجمع ماده خشک، سرعت رشد محصول و شاخص سطح برگ شد، ولی بر سرعت اسیمیلاسیون خالص تاثیری نداشت. ارقام Zarfam و Slm046 بیشترین میزان تجمع ماده خشک، سرعت رشد محصول و شاخص سطح برگ را به خود اختصاص دادند، ولی بیشترین میزان مربوط به رقم Opera بود. کمترین میزان تجمع ماده خشک، سرعت رشد محصول، شاخص سطح برگ و سرعت اسیمیلاسیون خالص را رقمOption500 به خود اختصاص داد.
    کلیدواژگان: کلزا، ماده خشک کل، سرعت رشد محصول، شاخص سطح برگ، سرعت اسیمیلاسیون خالص و عملکرد دانه
  • محمد جلینی، علیرضا قائمی، هما ذره پرور صفحه 164
    هدف از اجرای این تحقیق بررسی اثر تنش آبی و مقادیر مختلف کود ازت روی عملکرد و کارایی مصرف آب چغندر قند بود. آزمایش در قالب بلوک های کامل تصادفی و به صورت کرت های یک بار خرد شده در چهار تکرار در سال 1385 در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی خراسان رضوی پیاده شد. فاکتورهای طرح شامل آبیاری در سه سطح؛ بدون تنش آبی، تنش آبی ابتدایی (اول فصل) و تنش آبی مداوم در کرت های اصلی و مقادیر مختلف کود ازت در چهار سطح؛ شاهد(بدون کود)، 50، 100 و 150 کیلوگرم ازت خالص در هکتار در کرت های فرعی بود. نتایج آنالیز آماری عملکرد غده نشان داد که بین سطوح آبیاری و ازت از نظر آماری اختلاف معنی دار وجود دارد. عملکرد در سطوح بدون تنش آبی، تنش آبی ابتدایی و تنش مداوم به ترتیب برابر با 5/62، 5/58 و 6/47 تن در هکتار بدست آمد که از نظر آماری تفاوتی بین دو سطح بدون تنش و تنش ابتدایی وجود نداشت. میزان عملکرد در سطوح ازت (صفر، 50، 100 و 150 کیلوگرم در هکتار) به ترتیب برابر با 4/50، 9/52، 7/60 و 5/61 تن در هکتار بود که بین سطوح ازت 50 و 100 کیلوگرم اختلاف معنی داری از نظر عملکرد غده وجود نداشت. از نظر کارایی مصرف آب نیز فقط اثر تیمار آبیاری معنی دار بود. سطح تنش آبی مداوم با میزان کارایی863/0 کیلوگرم شکر به ازای یک مترمکعب آب بیشترین مقدار را دارا بود و بعد از آن سطوح تنش آبی ابتدایی و بدون تنش آبی به ترتیب با کارایی 675/0 544/0 کیلوگرم بر مترمکعب قرار گرفتند.
    کلیدواژگان: چغندرقند، تنش آبی، نیتروژن، کارآیی مصرف آب
  • کامران میرزاشاهی، شهرام کیانی صفحه 174
    این بررسی با هدف ارزیابی اثرات مستقیم و باقی مانده کمپوست کود گوسفندی توام با مصرف کودهای شیمیایی (نیتروژن، فسفر و پتاسیم) به منظور کاهش در میزان مصرف کودهای شیمیایی و نیز استفاده بهینه از کود آلی در زراعت ذرت دانه ای از سال 1382 به مدت سه سال در مرکز تحقیقات کشاورزی صفی آباد- دزفول انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با 16 تیمار در سه تکرار اجراء گردید. تیمار های آزمایش عبارت بودند از چهار سطح کودهای شیمیایی (نیتروژن، فسفر و پتاسیم) به ترتیب50، 75، 100 و 125 درصد توصیه کودی بر اساس آزمون خاک از منابع کودی اوره، سوپرفسفات تریپل و سولفات پتاسیم، و چهار سطح کمپوست کود گوسفندی(صفر، 5، 10 و 20 تن در هکتار). نتایج نشان داد که اثر اصلی کودهای شیمیایی و اثر باقی مانده کمپوست کودگوسفندی بر عملکرد دانه، وزن هزار دانه و میزان جذب نیتروژن، فسفر و پتاسیم توسط دانه معنی دار بود. اثر کمپوست کود گوسفندی بر تغییرات کربن آلی و فسفر و پتاسیم قابل جذب خاک افزایشی و معنی دار گردید. بنابراین با عنایت به شرایط اجرای این آزمایش و نیز تحلیل اقتصادی نتایج، مصرف 50 درصد کودهای شیمیایی همراه با 5 تن در هکتار کمپوست کود گوسفندی برای تولید ذرت توصیه می گردد.:
    کلیدواژگان: کودهای شیمیایی، کمپوست کودگوسفندی، ذرت دانه ای
  • مهرداد جعفرپور، ناصرپورسعید، علیرضا جلالی زند، احمدرضا گل پرور، مریم بهداد صفحه 188
    کشت قارچ های خوراکی صدفی راه حلی مناسب برای تبدیل ضایعات حاصل از صنایع تبدیلی و تکمیلی کشاورزی به یک ماده غذایی با ارزش است. در این مطالعه برخی از مواد مانند تراشه (چیپس) چوب، غوزه پنبه، تفاله فشنگی چغندرقند و لیف نخل به عنوان سوبسترا و چند نوع ماده افزودنی از جمله سبوس گندم، سبوس برنج، پودر کنجاله سویا و تفاله هویج به عنوان مکمل غذایی برای کشت قارچ خوراکی صدفی P.florida استفاده گردید. کمترین طول دوره رشد قارچ خوراکی روی سوبسترای لیف نخل غنی شده با مکمل غذایی پودر کنجاله سویا با 33/27 روز، بیشترین تعداد اندام باردهی روی سوبسترای غوزه پنبه غنی شده با سبوس گندم با 46 عدد، بیشترین میانگین وزن اندام باردهی روی سوبسترای تفاله فشنگی چغندر قند غنی شده با مخلوط پودر کنجاله سویا با سبوس برنج به وزن 5/34 گرم بدست آمد و همچنین بیشترین عملکرد محصول و کارایی بیولوژیکی قارچ خوراکی روی سوبسترای تفاله فشنگی چغندرقند غنی شده با سبوس برنج به ترتیب با 7/680 گرم و 1/136 درصد بود.
    کلیدواژگان: قارچ خوراکی صدفی، سوبسترا، مکمل غذایی، عملکرد، کارایی بیولوژیک
  • سید عبدالحسین محمدی، عبدالحسین ابوطالبی، حامد حسن زاده، مریم محمدی صفحه 204
    به منظور بررسی اثر مواد تنظیم کننده رشد گیاهی بر خصوصیات کمی و کیفی خرمای شاهانی این پژوهش در دو سال متوالی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 4 تکرار انجام شد. خوشه های نخل های مورد آزمایش با دانه گرده یکنواخت و مشخص گرده افشانی و سپس در دو مرحله حبابوک و کیمری تحت تاثیر تیمارهای بنزیل آدنین، جیبرالیک اسید، نفتالین استیک اسید و 2،4- دی کلرو فنوکسی استیک اسید در غلظت های مختلف به تنهایی و یا ترکیب با یکدیگر قرار گرفت و در مرحله رسیدگی اثر تیمارها بر صفات مورد بررسی شامل درصد رسیدگی، درصد مواد جامد محلول و درصد آب میوه و وزن، طول و قطر میوه و بذر اندازه گیری شد. براساس نتایج، تیمارهای حاوی 4،2- دی باعث درشتی اندازه میوه و تیمارهای حاوی جیبرالیک اسید و بنزیل آدنین باعث درشتی اندازه بذر شدند. میزان مواد جامد محلول در تیمار شاهد بالاتر از سایر تیمارها بود. تیمارهای حاوی اکسین و جیبرالیک اسید به طور معنی داری نسبت به سایر تیمارها زمان رسیدن را به تاخیر انداختند. با توجه به مجموع نتایج، تیمارهای حاوی بنزیل آدنین همراه با غلظت های پایین اکسین یا اسید جیبرالیک در بهبود خصوصیات کمی و کیفی خرمای شاهانی مناسب تشخیص داده شد.
    کلیدواژگان: خرمای شاهانی، 4، 2، دی، بنزیل آدنین، جیبرلیک اسید، نفتالین استیک اسید
  • منصور کلانتر، احمد خلیقی، ابوالقاسم حسن پور، عنایت الله تفضلی صفحه 214
    به منظور بررسی اثر اکسین، اتفن و سیستم کاشت بر کمیت و کیفیت خیار هیبرید (F1) رقم ملیتا، پژوهشی در قالب طرح آزمایشی بلوک های کامل تصادفی به صورت فاکتوریل در 32 تیمار و 4 تکرار که هر تکرار شامل 4 بوته بود در شهرستان یزد و به صورت کشت گلخانه ای در دو سال متوالی انجام گرفت. تیمارها شامل دو سطح سیستم کاشت (مستقیم و غیرمستقیم) و چهار سطح اکسین به فرم نفتالین استیک اسید (NAA) با غلظت های 0، 25، 50 و 100 میلی گرم در لیتر و چهار سطح اتفن به فرم (CEPA) با غلظت های 0، 50، 150و 250 میلی گرم در لیتر بودند که از مرحله 4 الی 6 برگی بر روی بوته ها محلول پاشی گردیدند. اثر سیستم کاشت و تنظیم کننده های رشد بر صفات: آغاز زمان گل دهی، تعداد گل، تعداد میوه، طول میوه، میانگین وزن تک میوه، طول گیاه، تعداد گره، طول میانگره و عملکرد مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج آزمایش نشان داد که علاوه بر اثر مثبت و برتر سیستم کاشت غیرمستقیم (نشاءکاری) نسبت به سیستم کاشت مستقیم (بذرکاری) در کلیه صفات مورد بررسی، تاثیر تنظیم کننده های رشد گیاهی به تنهایی و اثرات متقابل مابین آنها با سیستم کاشت بر افزایش عملکرد در تولید خارج از فصل کاملا مشهود می باشد به طوری که تیمار ترکیبی سطح 100 میلی گرم در لیتر NAA با 250میلی گرم در لیتر CEPA در سیستم کاشت غیرمستقیم باعث بیشترین میزان عملکرد نسبت به شاهد گردید به طوری که در تیمار ذکر شده میزان عملکرد در هر بوته 11 کیلوگرم بود در مقابل 98/6 کیلوگرم تیمار شاهد به ازاء هر بوته بود.
    کلیدواژگان: اکسین، اتفن، سیستم کاشت، خیار گلخانه ای
  • علیرضا کرباسی، مهدی پیری صفحه 226
    با تقویت تولید و صادرات محصولات مختلف، کشور می تواند در صحنه تجارت جهانی مزیت های مطلوب تری را به خود اختصاص دهد. در تحقیق حاضر با استفاده از اطلاعات جمع آوری شده از جهاد کشاورزی استان آذربایجان شرقی و سالنامه آمار بازرگانی خارجی به بررسی مزیت نسبی تولید با استفاده از شاخص هزینه منابع داخلی (DRC) و ماتریس تحلیل سیاستی ((PAMپرداخته شد. سپس با بهره گیری از شاخص های مزیت نسبی آشکار شده (RCA) و شاخص مزیت نسبی آشکار شده متقارن (RSCA) مزیت نسبی صادراتی این محصول در ایران بررسی شد. نتایج نشان داد که با در نظر گرفتن شاخص هزینه منابع داخلی که برابر 6/0 بدست آمده، تولید این محصول دارای مزیت نسبی می باشد. نتایج حاصل از بررسی مزیت نسبی صادراتی نیز نشان داد که در فاصله بین سال های 1994-2000، ایران دارای مزیت نسبی صادراتی بوده ولی در سال های اخیر و از سال 2000 تا 2005 این مزیت وجود نداشته است.
    کلیدواژگان: زردآلو، آذربایجان شرقی، مزیت نسبی، ماتریس تحلیل سیاستی(PAM)
  • محمدرضا اسلامی، ابوالفضل محمودی صفحه 238
    با استفاده تکنیک ماتریس تحلیل سیاستی، مزیت نسبی و شاخص های حمایتی برای محصولات زراعی مهم در استان لرستان برای سال زراعی 84-1383 مورد محاسبه و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. محصولات مورد مطالعه شامل گندم آبی و دیم، جو آبی و دیم، ذرت دانه ای آبی، شلتوک برنج، نخود آبی و دیم، عدس آبی و دیم، چغندر قند، گوجه فرنگی،خیار، سیب زمینی، لوبیای آبی، کلزای آبی و دیم، بوده است. نتایج سودآوری اقتصادی از طریق محاسبه هزینه منابع داخلی(DRC) نشان دادکه استان لرستان در تولید همه محصولات زراعی فوق دارای مزیت نسبی بوده ولیکن در تولید شلتوک برنج و گندم دیم دارای مزیت نسبی نمی باشد. سبزیجات (شامل سیب زمینی، خیار و گوجه فرنگی) دانه های روغنی، ذرت و حبوبات دارای سودآوری اجتماعی بالاتری نسبت به سایر محصولات بودند. در بین محصولات مورد مطالعه، خیار، سیب زمینی و گوجه فرنگی نسبت به سایر محصولات از بالاترین مزیت نسبی برخوردار بودند. شاخص حمایت اسمی محصول که گویای نسبت درآمدها در قیمت بازاری به درآمد ها در قیمت اجتماعی(سایه ی) می باشد برای تمام محصولات مورد مطالعه (به استثنای شلتوک) کوچکتر از یک است و نشان دهنده عدم حمایت قیمتی این محصولات و بیانگر این حقیقت است که قیمت این محصولات در داخل کشور کمتر از قیمت مرزی در بازار بین المللی است. به عبارتی حاکی از تحمیل مالیات ضمنی از سوی دولت بر تولیدکنندگان این محصولات می باشد. شاخص حمایت اسمی از نهاده ها که نشان دهنده نسبت هزینه نهاده های قابل تجارت در قیمت بازاری به هزینه نهاده های قابل تجارت درقیمت سایه ای می باشد در مورد محصولات زراعی مورد مطالعه کوچکتر از یک است که حاکی ازآن است که زارعین درخصوص نهاده های قابل تجارت موردحمایت قرار گرفته اند. بطور کلی نرخ حمایت موثر که نشان دهنده ارزش افزوده در قیمت بازاری به ارزش افزوده به قیمت سایه ای می باشد نیز فقط برای گندم، جو، چغندر قند، کلزای دیم و شلتوک بزرگتر از یک بوده و گویا منتفع شدن سیستم از حمایت های دولت و برای سایر محصولات منفی بوده که نشان دهنده غیر حمایتی بودن سیستم و تحمیل مالیات می باشد. رتبه بندی محصولات مورد مطالعه توسط معیارهای مزیت نسبی و هزینه به منفعت اجتماعی تفاوت اندکی را نشان داده اند.
    کلیدواژگان: ماتریس تحلیل سیاستی، مزیت نسبی، نرخ حمایت اسمی، نرخ حمایت موثر، استان لرستان
  • ناصر هنرجو، احمد جلالیان صفحه 254
    اراضی دانشگاه آزاد خوراسکان به وسعت 50 هکتار نمونه ای از اراضی منطقه است که دارای نمک، گچ و آهک فراوان بوده و انجام مطالعات پایه و علمی بر روی آنها قابل استفاده برای کل منطقه می باشد. تعداد 15 پروفیل خاک در این محدوده حفرگردید. در مطالعات مورفولوژیکی خاک ها تناوب در بافت، مقدار سنگریزه، رنگ، ساختمان، میزان گچ و آهک در لایه های مختلف خاک نشانه های انقطاع سنگی در خاک و حاکی از تناوب در بروز وقایعی چون سیل، فرسایش، شرایط حمل و نقل و رسوب گذاری در منطقه می باشد که خود ناشی از تغییر اقلیم در زمان های مختلف است. کوه های مشرف به دانشگاه دارای سنگ آهک، ماسه سنگ، کنگلومرا و شیل و کانی های ایلیت، کائولینیت، کلریت و کوارتز بوده و این سنگ ها منشا خاک های منطقه هستند همه کانی های ذکر شده در بالا در افق های مختلف خاک ها نیز مشاهده شدند. به علاوه کانی پالیگورسکایت نیز در خاک ها وجود دارد که در مواد مادری خاک ها این کانی وجود نداشته است. اقلیم خشک فعلی و همراهی آهک و گچ شرایط را برای تشکیل و پایداری پالیگورسکایت فراهم نموده است. در مطالعات میکرومورفولوژی سنگریزه های آهکی خیلی درشت و کمبود اجزاء دانه ریز و ناچیز بودن جزء رس خاک، پر شدگی داخل خلل و فرج خاک از گچ به صورت متراکم و غیر ممتد یا غیر متراکم و غیرممتد مشاهده می شود. وجود لایه های متناوبی از آهک به شکل «هیپوکوتینگز» و «کوازی کوتینگز» بر روی سنگریزه ها شواهدی از تناوب آب و هوا و وجود آب و هوایی به مراتب پر باران تر از حال در بعضی از دوره ها است.
    کلیدواژگان: میکرومورفولوژی، گچ ثانویه، پالیگورسکایت، تغییر اقلیم، تناوب رسوب
|
  • Page 120
    Lands of Islamic Azad University of Khorasgan on piedmont plains of Baghe Rezvan mount were studied. These lands are representative of the area with much salt, gypsum and lime and surveying them is useful for the area. Morphologically, alternation in texture, structure, gravel contents, color, gypsum and lime contents are representative of lithologic discontinuity in the soils. With the respect to the fact all soils are derived from the Baghe Rezvan mountains, and have the same parent materials, these alterations are attributed to different floods, erosions and deposition that are products of change in climate in time. In the limestone, sandstone, conglomera and shale's of lithologic formation of Baghe Rezvan mount there are illite, kaolinite, chlorite, feldspars and quartz. All of these minerals were found in the soils. Besides these there were vermiculite-chlorite, paligorskite and in difractograms. Presence of dryness with lime and gypsum were prepared genesis and coexistence of palygorskite. Micro morphological studies showed that there were much coarse lime gravels and little fine materials. In thin sections some dense non continuous and nonsense non continuous gypsum infillings were seen. Presence of alternative layers of lime and clay as hypocoatings and quasicoatings on lime gravels show that there were changes in weathering in some periods. There were quartz, cert., epidot. amphibole, pyroxene, feldspars, primary chlorite and calcite, and some fragments of fossil lime-stones from cretaceous and siltstones in thin sections too.
  • Page 130

    The comparative advantages and competitiveness and effective protection coefficient of Lorestan's major agricultural crops was assessed were assessed using a policy analysis matrix (PAM) and 1383-1384 production cost data released by ministry of Jihad-e-Agriculture. The following commodities: were considered irrigated and rain-fed Wheat, irrigated and rain-fed barley, irrigated corn, paddy (rice), irrigated and rain-fed chickpeas, irrigated and rain-fed lentil, sugar beet, tomato, cucumber, potato, irrigated beans, irrigated and rain-fed rapeseed. The economic profitability is estimated by domestic cost resources ratio (DRC), the finding demonstrate that Lorestan province has a comparative advantage in major agricultural crops, and a disadvantage in paddy (rice) and rain-fed wheat. Vegetables (potato, cucumber, and tomato), oilseed crops, corn and pulses are more profitable than other crops, within the grain sector. Within the selected commodities, cucumber, potato, tomato has a more comparative advantage than the others. The nominal protection coefficient (NPC) measures the level of protection for the tradable output by looking at the ratio of the revenue at private price above the revenue at social (shadow) price for all crops smaller than one (except paddy), meaning that the price in the international market is higher than the local market by the same former ratios. On the other hand, the implication that all crops production system is the tax imposed by the government. NPCI measures the level of protection for the tradable input by looking at the ratio of the tradable input cost at private price above the tradable Input cost at shadow price for all crops smaller than one indicating that the policies are reducing input costs for all commodities. The values of the effective protection coefficient (EPC) compares the added value at private price to added value at shadow price, for wheat, barley, sugar beet, rapeseed and paddy is above one indicates that the system benefit from protection. For other crops EPC is below one which means that the system is the tax imposed. The value of social cost benefit (SCB) ratios led to only a slight change in commodity ranking compared to the estimated DRCs

  • Page 140
    Support of domestic product and export could have a powerful presence in the international trade. In this study the comparative advantage of apricot product in East Azerbaijan province was investigated by using DRC index and policy analysis matrix (PAM). Also revealed comparative advantage (RCA) and revealed symmetric comparative advantage (RSCA) as export comparative advantage of apricot in Iran were analyzed. Data were collected from Jahade-Keshavarzi organization and yearly foreign trade database. Results show for a few years there is comparative advantage and regarding to DRC =0.6, there is comparative advantage for production. According to the findings during 1994-2000 periods Iran has comparative advantage in export although in recent years it did not observe.
  • Page 152
    This experiment was conducted to investigate the effects of plant growth regulators on the quantitative and quality traits of Shahani date fruits, in two consequent years as factorial experiment in RCBD arrangement with 4 replications. Clusters of palms were pollinated with distinct and equal pollen, and then were treated with different concentrations of Benzyl Adenine (BA), Gibberellic acid (GA3), Naphthaleneacetic acid (NAA) and 2,4-Dichlorophenoxiacetic acid (2,4-D) alone or in combination together, at two stages: Hababook and Keimeri. At the ripening stage traits including: ripening percentage, TSS, pH, water content, fruit and seed weight, length and diameter were measured. The results showed that fruit sized increased in treatments had 2,4-D and seed size increased in GA3 and BA. TSS in control treatment was more than other treatments. Treatments having auxin and GA3 had a delayed ripening than other treatments. Generally, treatments having BA with low concentrations of auxin and GA3 were suitable for improvement of quantitative and qualitative traits of Shahani date fruits
  • Page 164
    Cultivation of edible mushrooms (Pleurotus spp.) is an appropriate solution to converting waste remainders of the agricultural processing and complementary industries to valuable foodstuff. In this study, some materials such as wood chips, boll, sugar beet pulp and palm fiber were employed as substrate and some types of additives including wheat and rice bran, soybean cake powder, and carrot residue were used as food complement for cultivating edible P. florida. The results revealed the shortest period of edible mushroom growth to be for those raised on palm substrate supplemented with food complement of soybean cake powder (27.33 days); the highest mean weight of the fruiting bodies on sugar beet pulp was supplemented with a mixture of soybean cake powder and rice bran (34.5 g); and also the highest crop yield and biological efficiency of the edible mushroom on sugar beet pulp substrate was supplemented with rice bran (680.7 g and 136.1% respectively).
  • Page 174
    This study was conducted to evaluate the effect of sheep manure compost (direct and residual) combined with application of chemical fertilizer (N, P, K) in order to reduce application of chemical fertilizers and to obtain the optimum use of organic and chemical fertilizer in corn planted during 2002-2005 at Safi-Abad agricultural research center, Dezful. The experimental design was a completely randomized block with factorial arrangement. The treatments were at four levels of chemical fertilizers consisting of 50, 75, 100 and 125% of recommended rates on the basis of soil testing which were used from urea, triple super phosphate and potassium sulphate and four levels of sheep manure compost including of 0, 5, 10 and 20 t/ha. The results showed that the main effect of chemical fertilizers with the residual effect of sheep manure compost on grain corn, 1000-grain weight and uptake of N, P and K by grain were significant. Application of sheep manure compost increased soil organic carbon and available P and K significantly. Therefore, with regard to the condition of this experiment and economic analysis of the results, use of 50% chemical fertilizers (N, P, K) in combination with 5 t/ha sheep manure compost is recommended for corn production.
  • Page 188
    This study was conducted to investigate the effect of water stress and different levels of N2 fertilizer on yield and water use efficiency in sugar beet (Variety BP) in Khorasan Razavi agricultural and natural resources research center in 2006. The treatments included: irrigation at three levels (without water stress, initial water stress, constant water stress) and different rates of N2 fertilizer at four levels (without fertilizer, 50, 100 and 150 N2 kg/ha), which was done in a split plot experimental base in a completely randomized block design with four replicates. The results showed that the Treatments and different rates of N2 fertilizer had a significant effect on root yield and gross sugar percentage (P < 0.01), but there was no significant effect on the sugar percent of mollass, net and gross sugar yield. Water use efficiency were significant in treatments (P < 0.05). The results showed that in treatment without water stress by increasing N2 rate. The root had a better yield was more in comparison with water stress condition. Regarding the root yield, treatments without water stress with 150 Kg N2/ ha had the highest yield. Water stress treatments particularly constant water stress, caused the most water use efficiency.
  • Page 204
    This experiment was conducted in 2005-2006 at the Isfahan Agricultural Research Station to evaluate the effects of delay cropping on growth indices canola cultivars; a split-plot layout within a completely randomized block design with three replications was used. The main plots were two cropping dates (27 September was normal cropping and 27 October was delayed cropping), the subplots were inclusive of species B. napus (Option 500, Hyola 330, date of cropping Hyola401, Sargol, Modena, SLM 046, Opera, Zarfam and RGS003). The effect was significant on growth indexes such as maximum leaf area index (LAI), maximum total dry weight (TDM) and maximum crop growth rate(CGR), so that delayed cropping reduced them, but sowing date didn’t affect the maximum net assimilation rate(NAR). The effect of cultivars was significant on growth indices such as LAI, TDM, NAR and CGR. Cultivars Zarfam and SLM046 had the most LAI, TDM and CGR and cultivar Opera had the most NAR. The interaction effect between the sowing date and cultivar was significant on LAI, TDM, NAR, CGR and grain yield.
  • Page 214
    Water deficiency is the first limiting factor in soybean production in semi-arid regions. Therefore, increasing soybean grain yield requires selection of resistant and adapted genotypes to dry or water deficit conditions of Iran. In this investigation, in order to evaluate the drought tolerance of indeterminate soybean genotypes, an experiment was performed using factorial based on a completely randomized design with three replications. The experimental factors included six genotypes of soybean and three levels of drought stress (control, flowering and seed filling stages). Six drought tolerance indices of MP, GMP, TOL, SSI, STI and HARM were assessed on the basis of grain yield in stress and non-stress conditions. Stress intensity for the flowering stage was low (SI =0.291) while it was high for seed filling stage (SI =0.429). Based on the results of principal components, two first components totally explained 99.9% of variation among the data. The first and second components were named drought tolerance and stress susceptibility component respectively. Based on the results of correlation between drought resistance indices and grain yield in stress and non-stress environments, indices of MP,GMP, HARM and STI were recognized as best for selection of tolerant genotypes. Based on the bi-plot graph, cultivars Williams and Hack in flowering stage and cultivar Williams in seed filling stage were recognized as tolerant cultivars.
  • Page 226
    This experiment was conducted to investigate effect of sowing date, seed size and planting depth on yield components and corn (Zea mays) K.S.C 500 yield. A completely randomized block design on the basis of a split-split plot was carried out in Islamic Azad University of Khoramabad in 2003-2004. The two sowing data (2nd and 12th of August) were allocated in the main plots and planting depth at three levels as 2, 4, 5 and 7 cm, and seed size (5.8-6, 4.9-7.1, 7.9-8.1 mm and mixed seed) were assigned in sub and sub-sub plots, respectively. Result showed that seed size and planting depth had significant effects on exigency and plant growth, development and yield. Sowing Date and depth of planting had significant effect on plant yield. Depth of sowing (7cm) with seed size(5.8-6 and 6.9-7.1 mm) was superior for plants yield and depth of planting (4.5cm) with mixed seed and depth of planting (2 cm) with mixed seed get second and third place for plant yield. Small seeds (5.8-6 mm) absorbed high soil moisture (high ratio of surface to volume) and had suitable emerging with high yield (planting depth, 7cm). Depth of planting (7cm) had maximum stem elongation rate in all seed size. High temperature stress had no important effect on water adsorption (planting depth, 7cm).The interaction effect between times of sowing, planting depth and seed size for plant height was significant. Depth of planting (2cm) with seed size (7.9-8.1 mm), depth of planting (4.5cm) with mixed seed and depth of planting (7cm), with seed size (5.8-6 cm) produced maximum number of seed per row.
  • Page 238
    A field experiment was conducted in Karaj to study the effects of a few nitrogen sources on wheat (Pishtaz var.) yield and quality. Treatments consisted of, T1: Blank (without N fertilizer) T2: Sulfur coated urea (SCU) T3: Ammonium nitrate and T4: Urea. The experimental design was a completely randomized block design with three replications. The Nitrogen rate was 180 kg N ha-1. The wheat grain yield increased with application of N fertilizers and the highest grain yield was obtained with T3 and it was significantly different with blank and SCU was significant. Difference between SCU and blank on grain yield was significant but it was not significant between Ammonium nitrate and urea. T3 had the highest grain N concentration and it was significantly different from other treatments. Ammonium nitrate had the highest N uptake efficiency (NUE). SCU produced 18.7 kg grain per kg N and in Ammonium Nitrate it was 29.8. The correlation between N uptake and grain yield was positive. Increasing the N uptake enhanced elements uptake. The results showed that in conditions similar to those of experiment and with this materials, SCU can not prepare N to winter wheat in amounts needed.