فهرست مطالب

ماهنامه زمانه
پیاپی 30 (اسفند 1383)

  • تاریخ انتشار: 1383/12/11
  • تعداد عناوین: 13
|
  • آرزوهای دارسی طعم کنسرسیوم
    محمد باقر حشمت زاده صفحه 2
    آیا نفت همچنان ما را خواهد برد؟ آیا باید سالهای آینده را نیز منتظر تاثیر درآمدهای نفتی بر اوضاع داخلی و خارجی کشور باشیم؟
    پاسخ به این سوالها به هر اندازه که دشوار باشد، بااهمیت و تعیین کننده نیز هست و به یکی از مسائل صدساله اخیر ایران مربوط می شود.
    اولین امتیازات نفتی ایران به دوران ماقبل مشروطه بازمی گردد؛ اما سرنوشت پریشان نظام مشروطه باعث شد که این امتیازات پس از استقرار مجلس نیز کم وبیش ادامه یابد و گرچه تلاشها و مجاهدتهای بسیاری توسط رجال وطن دوست برای استیفای حقوق ملت ایران در زمینه نفت انجام شد، ولی مشکلات عدیده صدساله اخیر ایرانیان را به مسامحه و مماشات با کشورهای قدرتمند مجبور کرد تا شاید از این رهگذر بتوانند بقای کشور را از مخاطره نجات دهند. لذا نفت نیز به یکی از ابزارهای مسامحه و مماشات تبدیل گردید. اما به هر حال، در این میان، دادن و گرفتن امتیازهای نفتی به شرکتهای خارجی توسط دولتمردان ایران همیشه هم از سر حسن نیت انجام نمی گرفت بلکه گاه از خیانت و خودفروختگی و گاه از کیاست و دیپلماسی حکایت داشت.
    امتیازنامه شرکت نفت انگلیس و ایران و قرارداد خوشتاریا در مورد نفت شمال مهمترین فصول تاریخ نفت ایران بعد از قرارداد دارسی به شمار می آیند که سالهای پرماجرایی را برای ایرانیان به وجود آوردند، تااینکه پس از جنگ جهانی دوم شرکتهای امریکایی نیز کم کم به عرصه نفتخواری از ایران پا گذاشتند. نهضت ایرانیان برای ملی شدن نفت از میان همین رقابتها جوانه زد و رقابت انگلیس و امریکا بر سر تصاحب نفت ایران موقعیت خوبی را برای ملت ما فراهم کرد تا با حمایت از دولت مصدق حقوق حقه خود را استیفا کنند. اما آن دو استعمارگر پیر و جوان دست از رقابت برداشتند و در یک اتحاد پنهانی برای ریشه کن ساختن دولت ملی و نهضت ملی نتایج حسرت باری را برای ما رقم زدند. بی شک غفلتهایی که از این جانب نیز صورت گرفت، بی تاثیر نبود و بسا که قدری هوشیاری بیشتر از سوی ما می توانست از وقایع تاسف باری چون کودتای بیست وهشتم مرداد و ماجراهای بعد از آن جلوگیری کند.
    گوشه هایی از این حدیث مفصل را در گفت وگویی با محقق ارجمند دکتر محمدباقر حشمت زاده می خوانیم.
    دکتر حشمت زاده پس از اخذ مدرک لیسانس و فوق لیسانس (موضوع پایان نامه: قدرت سیاسی نفت ایران) در رشته علوم سیاسی از دانشگاه علامه طباطبایی تهران، دکترای علوم سیاسی خود را نیز با گرایش جامعه شناسی سیاسی (موضوع تز دکتری: جامعه شناسی سیاسی نفت ایران) از دانشگاه تربیت مدرس اخذ نمودند. ایشان هم اکنون عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی و نیز عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی مرکز گفت وگوی تمدنها هستند. علاوه براین، کتابهای متعددی از سوی ایشان در زمینه های مربوط به علوم سیاسی، انقلاب اسلامی و به ویژه نفت منتشر شده که ازاین میان خوانندگان گرامی را جهت مطالعات بیشتر در زمینه نفت به کتابهای زیر ارجاع می دهیم: ایران و نفت، نفت و تاریخ معاصر ایران.
  • ملی شدن نفت و چشمهای عقابی
    بهرام نوازنی صفحه 3
    سابقه کشف و استخراج نفت در ایران هنوز به یک قرن نرسیده اما این مساله تاریخ چندهزارساله ایران را شدیدا، آن هم به طرزی نه چندان خوشایند، متاثر ساخته است. وقتی اولین چاه نفت ایران در سال1908 میلادی فوران کرد، قند فراوانی در دل دولتهای استعماری آب شد و آنان چشمان حریص و طماعشان را بر روی ایران بازتر کردند. ایران دیگر نه تنها دروازه شرق یا چهارراه تمدنها، بلکه به جایی برای کسب ثروت و تهیه انرژی تبدیل شده بود و کاروان لیبرالیسم اقتصادی غرب می توانست زاد و توشه راه دستیابی بر تمامی شرق را نیز از اینجا فراهم کند. طلای سیاه نفت، پای آلوده دلالان و بورس بازان و به دنبال آن دولتهای متبوعشان را به اطراف و اکناف ایران گشود و به سودای کشف، استخراج و غارت این ماده، خیل سرمایه داران و کارشناسان و عمله جات فرنگی به نقشه کشی، راه سازی و لوله کشی پرداختند تا ایران را هم مانند هندوستان تاراج کنند. بر اثر رقابتهای شدید شرکتهای نفتی روس، انگلیس و امریکا بر سر به دست آوردن امتیازات، دعوای نفت به قدری بالا گرفت که دولت و ملت ایران در این میان ترسان و حیران مانده بودند.
    نگاهی به مذاکرات مربوط به نفت ایران در طول تاریخ، مطالب و حقایق بسیاری را درباره تاریخ ایران و جهان مکشوف می دارد و ریشه بسیاری از رویدادهای معاصر را روشن می سازد. شمال و جنوب ایران علاوه بر تحمل زیانهای جنگ اول و دوم جهانی، در کام جنگ نفتکشها نیز فرو افتاد. از امتیاز نفتی دارسی تا کنسرسیوم، راه پرپیچ وخم و پرمخاطره ای طی شد که علیرغم وجود صفحات درخشانی چون نهضت ملی شدن صنعت نفت، نتیجه و پایان این راه چیزی جز بلعیده شدن نفت ایران توسط کارتلهای بین المللی نبود؛ چنان که روح ملی سازی نفت به کلی مثله شد؛ تااینکه انقلاب اسلامی سال1357 ورق پیروزی نفتخواران را در هم پیچید و این ثروت ملی را به ملت بازگرداند. رقابتهای خارجی بر سر نفت ایران خود موجبات مناسبی را برای ملی کردن نفت در پی داشت و رهبران ملی ایران به ارزش این رقابتها برای استفاده در راستای ملی سازی کاملا واقف بودند اما استعمارگران نمی توانستند چشم طمع خود را به راحتی بر این همه ثروت ببندند و لذا برای حفظ آن به هر گونه توطئه، فشار و کودتا در صحنه سیاسی ایران متوسل می شدند. مقاله پیش رو، شرح مفصلی از کم و کیف این رقابتها و مبارزات را در اختیار می گذارد.
  • نفت و کودتا
    علی بیگدلی صفحه 4
    گرچه سالهای مدیدی از ماجرای کودتای بیست وهشتم مرداد می گذرد و حوادث مهم دیگری آن را کم صدا و کمرنگ ساخته است، اما همچنان رویدادی تعیین کننده و سرنوشت ساز به عنوان واقعه ای تاثیرگذار بر دیگر رخدادهای تاریخ معاصر ایران شناخته می شود.
    در بیست وهشتم مرداد1332 دولت ملی دکتر مصدق با انجام یک کودتای نظامی از پیش طراحی شده توسط انگلیس و امریکا، سقوط کرد و شاه جوان و ناتوان ایران بزرگترین مانع استبدادستیز را با کمک استعمار از میان برداشت. این کودتا گرچه با اهداف دوردست سیاسی و ژئوپلیتیک استعمارگران طراحی و اجرا شد، اما مهمترین انگیزه و ریشه های آن را می توان در بحران نفتی غرب و مطامع نفتی آنان در ایران و منطقه خاورمیانه دانست. بحران نفتی میان ایران و انگلیس که به محرومیت انگلیسی ها از تصاحب نفت ایران انجامیده بود، آنها را در موضع انتقامجویی بیرحمانه ای انداخت که نتیجه آن به صورت سی وپنج سال حکومت مستبد و خودکامه محمدرضا پهلوی و قرار گرفتن دولت ایران در زمره نوکران سرمایه داران غرب بروز کرد و این وضعیت تا سپیده دم انقلاب اسلامی همچنان باقی بود.
    ماجراهای بحران نفتی ایران و انگلیس و اصول و معاهداتی که در آن زمان مورد بررسی، تصویب و اجرا قرار می گرفت، حکایتی مفصل است که تا رسیدن به افتخار بزرگ ملی شدن نفت گوشه ها و زاویه های خواندنی بسیاری دارد. یکی از زوایای مهم آن تمایل یافتن مصدق به امریکایی ها بود که براساس طرح چهارده ماده ای ویلسون توانسته بودند وجاهتی در بین ملتها کسب کنند، اما مصدق در کمال ناباوری از امریکایی های آزادمنش رودست خورد و دست آشکار آنها را در یاری انگلیسی ها برای ساقط کردن دولت خود مشاهده کرد. انگلیس توانست امریکا را متقاعد سازد که ملی شدن صنعت نفت در ایران و قدرتمندشدن دولت ملی مصدق می تواند حیات اقتصادی غرب را به مخاطره اندازد و سایر کشورهای نفت خیز منطقه را نیز به کام آشوب و انقلاب فرو برد. امریکای جوان و قدرتمند به قدری از این موضوع هراسناک شد که از انگلیس هم گامی جلوتر نهاد و خود با تمام قدرت به اجرای کودتای کذایی پرداخت. مصدق در کمال ضعف و تنهایی تازه دریافته بود که جنگ او در نهضت نفت تنها با انگلیس نبود بلکه تمامی امپریالیسم اقتصادی غرب را به مبارزه خوانده بود که نتیجه آن در عمل پیروزی غرب گردید.
    مقاله حاضر شما را با بحران نفتی ایران و انگلیس و چگونگی عمده شدن سهم امریکا در ماجراهای بعدی ایران از طریق دخالت مستقیم در سرنگونی دولت مصدق به خوبی آشنا می سازد.
  • دوران کاشانی
    سید جلال الدین مدنی صفحه 5
    زندگانی پرافتخار روحانی مبارز و مرجع عالیقدر تشیع، سیدابوالقاسم کاشانی(ره) شباهت عجیبی با جابرابن عبدالله ، صحابی بزرگ پیامبر اسلام(ص)، و اهل بیت او علیهم السلام دارد؛ که خود نیز از سلاله آنان بود. او از همان ایام جوانی در رکاب پدر به مبارزه و جهاد علیه دشمنان پرداخت. شهادت پدرش در این جنگ و جهاد، نه تنها او را دلسرد نکرد بلکه وی را پرشورتر و با اراده تر از پیش در صف نخست جهاد با انگلیس قرار داد؛ چنان که انقلاب اسلامی عراق به رهبری مرحوم میرزامحمدتقی شیرازی اعلی الله سهم عمده ای از پیروزی خود را مدیون مبارزات او بود.
    کاشانی درد ملت و دیانت را به خوبی می فهمید و چاره کار را نیز می دانست. ازهمین رو به عنوان دشمن قسم خورده استعمارگران سالها حبس و تبعید و آزار را به جان خرید و انگلیسی ها را در عراق و ایران با شکستهای سهمگینی مواجه کرد. درواقع حوادث سرنوشت ساز بسیاری در زمان او رقم خورد و به ویژه پایداری های وی در پارلمان، رنگ و بوی بازگشت به اصالتهای مشروطه را داشت.
    آیت الله کاشانی گرچه خود روحانی عالم و وارسته ای بود که شان مرجعیت یافته بود اما هیچگاه رساله ای ارائه نداد بلکه او در کوران مبارزات ملت ایران در مقابل استبداد و استعمار، خلائی احساس می کرد که تلاش در راستای پرکردن آن را هیچ کمتر از موقعیت اجتهاد دینی نمی دانست. رهبری و زعامت سیاسی دینی مردم ایران و پرداختن به مسائل مربوط به مجلس شورای ملی در آن زمان نقشهای پرمخاطره و حساستری به شمار می آمد که به سرنوشت ملت و دیانت مربوط می شد و ای بسا کوتاهی و اهمال در آن اثری از ایران و اسلام باقی نمی گذاشت. به همین مناسبت نیز بسیاری از رویدادهای مهم این دوره از تاریخ معاصر ایران با مجاهدات و مبارزات آیت الله کاشانی گره خورده است و در حقیقت تشکیل جبهه گسترده و مستحکمی از گروه ها و شخصیتهای مبارز در مقابل استعمار و استبداد مرهون رهبری ها و مجاهدات اوست. فدائیان اسلام که فقدان آنها خلا بزرگ و محسوسی در مبارزات یک ملت محسوب می شد، درواقع در سایه هدایتها و حمایتهای او راه و روشی کارساز و ارزشمند در پیش گرفتند. همچنین جبهه ملی در کنار وی احساس اصالت و استواری می کردند. از سوی دیگر دولتهای فرمایشی شاه نیز از حضور او در هراس بودند. درواقع باوجود شخصیتی همچون کاشانی بود که تصویب قراردادهای استعماری مانند قرارداد ننگین گس گلشائیان در مجلس وجود نداشت. در این دوره بود که ترور هژیر وزیر دربار شاه، استعفای منصور از نخست وزیری، ترور رزم آرا نخست وزیر نظامی و مستبد شاه توسط فدائیان اسلام و پیروزی مردم در ملی کردن صنعت نفت رویدادهای مهمی بودند که شاه و اربابان او را به ناکامی انداخت. پیروزی های ملت ایران در مقابل انگلیس در رادیوها و روزنامه های سراسر جهان مورد تفسیر قرار می گرفت و عموم آنها آیت الله کاشانی را رهبر بلامنازع این رویدادها معرفی کردند.
    در شناخت او و حوادث روزگارش به استقبال تاریخ می رویم که مقاله حاضر به همین لحاظ فراروی شما عزیزان ارجمند قرار گرفته است.
  • تاسوعاو عاشورای سال 75
    داود قاسم پور صفحه 6
    محرم سال 1357 برای رژیم شاه یک کابوس وحشتناک بود. امام برای مردم شخصیت امام حسین علیه السلام و شاه، یزید را تداعی می کرد. مردم در ضمن شعارهای خود خطاب به کسانی که هنوز در حاشیه خیابانها انقلاب را نظاره می کردند می گفتند: «این نهضت حسینی تماشاچی ندارد» و این شعار بر خیل تظاهرکنندگان می افزود.
    انقلاب در شبهای محرم آن سال، حال و هوای بسیار معصومانه ای داشت. مردم احساس رشادت بیشتری می کردند و خود را در تداوم کاروان کربلا می دیدند. شورای انقلاب، بیت و مسجد آیت الله طالقانی و روحانیت مبارز تهران سه مرکز مهمی بودند که با تشکیل جلسات و ایجاد هماهنگی، تظاهرات ده روزه مردم را در تهران و سایر شهرهای ایران هدایت می کردند. راهپیمایی های ایام محرم به قدری باعظمت و پرمعنا بود که حتی اشخاص و گروه های سیاسی غیردینی به جمع مردم پیوسته و در انجام تظاهرات با عزاداران مومن هم صدا می شدند.
    حضرت امام(ره) از طریق رسانه ها و دوستان خود، مردم انقلابی را مورد رهبری و رهنمود قرار می دادند و خطاب به مردم می گفتند: این واقعه آتشی است که خداوند برافروخته و تا رسیدن به نتیجه روشن خواهد ماند؛ و درواقع چنان نیز شد. انقلاب مثل خورشیدی از پس دیوارهای کهنه نظام ستم شاهی طلوع کرد و همچنان باقی ماند تا دشت و دمن را پر از سبزی و روشنی ساخت. خاطرات دوستان و دشمنان انقلاب از آن روزها به راستی جذاب و خواندنی است و دنیایی پر از شهامت و معنویت را ترسیم می کند.
    محرم الحرام سال 1357 آمده بود تا حسین زمانه را در مقابل یزیدیان زمان به پای دارد اما این بار پیروزی ظاهری و باطنی هر دو نصیب پیروان حسین علیه السلام گردید.
    شاه که به همراه ازهاری، نخست وزیر سرکوبگرش، و چند تن دیگر از فرماندهان ارتش از فراز تهران حضور خیره کننده مردم را تماشا می کرد، از اطرافیان خود پرسید: پس طرفداران من کجا هستند؟ گفتند: در خانه هایشان. این حضور میلیونی و این جواب درواقع تیرخلاصی بر آخرین امیدهای شاه بود و خود او نیز، گرچه بسیار دیر اما در همان لحظه این واقعیت را بر زبان راند و گفت: دیگر جای من اینجا نیست.
  • اعلان سوم اسفند
    علی ذو علم صفحه 7
    آسیب شناسی نهاد روحانیت تنها در ارتباط با انقلاب اسلامی مطرح نشده است، بلکه می توان گفت از زمان شکل گیری طبقه ای موسوم به روحانیون یا علمای شیعی در ابتدای دوران غیبت کبری، بحث تامل در راستی و درستی افراد و دستگاه های مربوط به تحقیق، تعلیم و تبلیغ علوم دینی مطرح بوده است. پیدایش احیاگران بزرگی چون شیخ طوسی، وحید بهبهانی و شیخ مرتضی انصاری نیز در راستای درست نگاه داشتن مشی اهالی علوم دین مورد توجه قرار می گیرد. اما در دوره های اخیر، جنبش تنباکو به رهبری میرزای بزرگ، پای روحانیت را به عرصه قدرت سیاسی کشانده و پس از قرنها تقیه و تعطیل، اصلاحات بزرگ اجتماعی و سیاسی را در سرلوحه وظایف روحانیون شیعه قرار داد. از همین جا بود که قدرت سیاسی نامکشوف در مرجعیت و روحانیت شیعه، بر قدرتهای استبدادی و استعماری آشکار گشت و حوزه های دینی مورد دسیسه آنها قرار گرفت. وقوع انقلاب مشروطیت موضوع روحانیت سیاسی شیعه را برای استعمارگران جدی تر ساخت و آنها را به هزارگونه نامردمی وادار نمود تا ضربه خود را بر این نهاد کارساز و ریشه دار وارد سازند که البته در این راه موفق بودند و علاوه بر شهید، مسموم و منزوی کردن زعمای بزرگ دینی، شور اصلاحگری و مجاهده را در میان روحانیون خاموش کرده و حوزه ها را به متارکه و انزوا کشاندند. اما انقلاب اسلامی که مقدمات بسیاری برای تحقق آن صورت گرفته بود، جبران همه صدمات و لطمات پیشین بود و به قول حضرت امام(ره) فلسفه عملی تمامی فقه یعنی حکومت را برای روحانیون فراهم کرد.
    روحانیت شیعه با تحمل سالهایی مرارت بار و پر از رنج و محنت و پریشانی، موفق به براندازی کامل و نهائی نظام ستم پیشه و وابسته شاهنشاهی گردید و با تکیه بر مبارزه عمومی مردم، نظام سیاسی مبتنی بر دیانت و فقاهت را پی افکند و اکنون سومین دهه از روزگار حکومت ارزشمند اسلامی را پشت سر می گذارد.
    ولی فتنه ها و دسیسه ها، کژروی ها و کژاندیشی ها، سایه به سایه انقلاب و پدید آورندگان آن، پیش آمده و تا هم اکنون نیز پیرامون آن را فراگرفته است و راحتی خیال در عصر زمامداری بیم آن را به وجود آورده است که ای بسا فرصتی برای دشمنان ایجاد کند تا ضربه ای فرود آورند. در عالم ورزش، قدرت با سلامت عجین است اما در دنیای سیاست قدرت با تباهی همزاد و همراه می باشد و هر لحظه ممکن است که با ایجاد نخوت راه تباهی را بر زمامداران و اقتداریافتگان بگشاید.
    از همین منظر است که امام خمینی(ره) را یکی از اصلاحگران بزرگ حوزه های علمیه و بلکه بزرگترین آنها باید دانست و در کردار و گفتار مصلحانه او درباب حوزه ها و روحانیون تعمقی به شگرفی هرچه بیشتر نمود. منشور روحانیت که پیامی طولانی به روحانیون سراسر کشور از سوی حضرت امام در واپسین ماه های زندگانی ایشان است، یکی از مهمترین پیامهای ایشان و نیز از مهمترین منشورهای چندساله انقلاب به شمار می آید که به نوعی باید آن را فصل الخطاب آسیب شناسی حوزه های دینی دانست. مقاله حاضر به تشریح و تبیین این پیام تاریخی و شگفت می پردازد.
  • جهانی شدن و امنیت ملی
    محمد رحیم عیوضی صفحه 8
    جهانی شدن فارغ از آن که یک پروژه باشد یا پروسه، پدیده ای است که صرفنظر از عناصر اختیاری و کنترل شده آن، از برخی وجوه کاملا تحمیلی برخوردار است که حتی قدرتهای بزرگ را به تمکین وامی دارد و این مساله از آنجا ناشی می شود که پدیده جهانی شدن هنوز در کلیت خود برای هیچ کس روشن نشده است. گریز مداوم جهانی شدن از کالبد شکافی محققانه و تنوع ادبیاتی موضوع جهانی شدن که ابهامات و تضادهای فراوانی را بر آن تحمیل کرده است، دستیابی به یک تعریف و نظریه دقیق و روشن را ناممکن ساخته و آن را چونان پدیده ای نمایان می سازد که تا زمان تحقق کامل اساسا قابل شناخت نباشد.
    اما به هرحال بسیاری از کشورهای جهان تکلیف خود را با این پدیده معین کرده اند و سهم خود را در بازیگری یا بازیگردانی در محیط آن معلوم ساخته اند. جهانی شدن هرچه باشد و هرموقع که تحقق یابد، مانند بسیاری دیگر از پدیدارهای تمدن بشری دارای وجوه منفعت بار و زیان بار خواهد بود و نرمی و زبری در آن آمیخته است. بنابراین توجه به اصل پدیده جهانی شدن تنها یک طرف معادله است، طرف دیگر آن که می تواند صغری یا کبرای استدلال ما برای تایید یا نفی آن باشد، همانا منافع و امنیت ملی است.
    نه تنها ما بلکه همه کشورهای جهان در حال سبک سنگین نمودن و توزین و تبیین جهانی شدن در قبال خود هستند و باتوجه به امکانات و شرایط ژئوپلیتیک خود، در حال پذیرفتن یا واگذارکردن نقشهای بازی در این صحنه اند. کشورهایی چون ایران که دارای امتیازات منطقه ای عمده ای هستند به طور ویژه ای در معرض وجوه گسترده تری از منافع یا مضرات جهانی شدن واقع می شوند و تقریبا قادر به انزواگزینی یا جداسازی خود از سیطره جهانی سازی نخواهند بود. اما با به کارگیری اندیشه های کاملا مطالعه شده و محققانه و با اتخاذ رویه های مدبرانه و هوشمندانه در رهبری و مدیریت کلان، می توان در به حداقل رساندن مضرات و به حداکثررساندن منافع آن موثر بود.
    جهانی شدن فرصتهای بیشماری را فراهم می کند، همچنانکه فرصتها و اختیارات بسیاری را نیز با خود می برد؛ اما استفاده درست و به موقع از فرصتهای به دست آمده می تواند زیانهای ناشی از اختیارات و فرصتهای تلف شده را حتی تا چندبرابر جبران کند.
    این امر بستگی زیادی به تحول مثبت در دیدگاه نظری ما نسبت به جهانی شدن و نیز پیدایش نوعی مدیریت هوشمندانه در سطوح کلان سیاستگذاری ملی و منطقه ای خواهد داشت. آنچه را که ما تحت عنوان امنیت ملی و اعتلای فرهنگی جستجو می کنیم و هم اکنون در معرض آسیبهای جدی پدیده جهانی شدن قرار گرفته است، موضوع اساسی برای همه کشورهای جهان از جمله کشورهای قدرتمند صنعتی غرب می باشد. ای بسا کشورهایی چون ایران با دستیابی به نظریه ای اصولی و کارشناسانه درباب جهانی شدن بتوانند آینده این پدیده را از آن خود کنند و حتی بیشتر از غربی ها منافع آن را کسب نمایند. مقاله زیر را ملاحظه فرمائید.
  • انقلاب و معضل کوتوله ها
    رضا غلامی صفحه 9
    تخصص از جمله مفاهیمی است که در مباحث و نظریه پردازی های مربوط به علم مدیریت، هر روز بیش ازپیش بر اهمیت و جایگاه آن افزوده می شود. این مفهوم به لحاظ تئوریک درواقع در عصر مدرن به ویژه پس از انقلاب صنعتی، مطرح شد، اما به لحاظ شناخت تجربی اگر بگوییم مفهوم مذکور قدمتی همپای شکل گیری اجتماع و تمدن بشری دارد، مسلما سخنی به گزاف گفته نشده است؛ چراکه انسان موجودی عاقل است و هر انسان عاقلی ولو به ابتدایی ترین روش کسب آگاهی که روش آزمایش و خطا باشد، پس از مدتی اشتغال به ویژه اگر شغل مربوطه در فضایی گروهی انجام شود به اهمیت و نقش این مولفه پی خواهد برد.
    ادبیات مدیریتی ایران به لحاظ دراختیارگذاشتن امکانات نظریه پردازی درخصوص مباحث مربوط به اداره کشور و یا نهادها، حتی از بسیاری نظریات مطرح غربی باسابقه تر است. از این رهگذر، مقاله پیش رو که به وضعیت فعلی در عرصه مدیریتی کشور می پردازد و حقایقی متاسفانه نگران کننده را برمی شمارد، وقتی که در کنار این تجربه حداقل هزارساله به لحاظ مضبوط بودن آن در زمینه نظریه پردازی مدیریتی کاملا بومی گذاشته می شود، واقعا حس همدردی را برمی انگیزد. از آنجا که یکی از چالش های مطرح که به عنوان دستاویزی از سوی گروه موسوم به «کوتوله»ها مورد استناد قرار می گیرد، فقدان یک نظریه بومی برای عمل و مدیریت می باشد، مسلما توجه به تهیه و تدوین نوعی علم مدیریت بومی و قراردادن افراد شایسته در جایگاه حساس مدیریت یکی از راه های اصلی مقابله با جریان کوتوله ها خواهد بود. معضل کوتوله های مدیریتی، موضوع مقاله زیر می باشد که تقدیم شما خوانندگان عزیز می گردد.
  • کتابخانه تاریخ معاصر
    داود راکی صفحه 10
    فرا رسیدن نوروز و آغاز سال نو یادآور اضافه شدن برگی بر دفتر ایام تاریخ است. دفتری که در خود تلخی ها، پیروزی ها و شکستها را بی کم و کاست بایگانی می کند تا با گذشت سالها و تاثیر گذر زمان این وقایع رنگ و بوی تاریخی به خود بگیرند. هرچند تاریخ معاصر از نظر قدمت، بهاران بی شماری را بر خود ندیده است اما از حیث اهمیت و تاثیر بی گمان ارج و منزلتی بسیار داشته و جایگاه آن در سرنوشت فردی و جمعی ما ایرانیان بر کسی پوشیده نیست. ما نیز ضمن تبریک فرارسیدن سال نو بر تمام هم میهنان و به ویژه خوانندگان گرانقدر «زمانه» بر آن شدیم تا جهت شادباش این روزها تحفه ای هرچند اندک به رسم عیدی خدمتتان عرضه داریم. امیدواریم ارایه مطالب در این ویژه نامه که اختصاص به معرفی برخی کتابهای منتشره در حوزه تاریخ معاصر و سیاست دارد بتواند ضمن افزودن بر اطلاعات شما اوقات فرح بخشی در این ایام برایتان فراهم سازد.
  • اسلام گرائی و نابسندگی تحلیلهای غربی
    غلامرضا بهروز لک صفحه 11
    اسلام گرایی به عنوان یک جریان گرچه ریشه دار، اما به لحاظ تاثیرگذاری سیاسی در معنای متعارف آن نوظهور، چالش های زیادی را به ویژه در دهه اخیر فراروی جامعه جهانی نهاده است. درخصوص کم وکیف، پیشینه، آینده، ماهیت و حقیقت جریان اسلام گرایی تحقیقات و نظریات بسیاری ارائه شده است اما پس از حادثه یازدهم سپتامبر، این ماجرا به کلی شکلی دگرگونه یافت و به مطرح ترین جریان روز سیاسی، چه در قالب خبر و یا در قالب نظریه و عمل، تبدیل شد؛ چنان که حتی لشکرکشی و جنگ و جدالهای بین المللی را نیز در پی داشته است. با همه این اوصاف، هنوز تبیین دقیق و جامعی ارائه نشده است که پدیده اسلام گرایی را حتی برای کسانی که از نزدیک با آن سرو کار دارند روشن سازد و در شرایطی که دنیا به سوی جهانی شدن در همه زمینه های ارزشی، اقتصادی و. .. گام برمی دارد، چنین پدیده ای ظهور کرده و ازآنجا که بسیاری از صاحبنظران آن را در نقطه مخالف فرایند جهانی شدن به شمار می آورند، توجهات بسیاری را به خود جلب نموده است.
    در شماره 27 مجله زمانه مقاله ای تحت عنوان «از کمالیسم تا بنیادگرایی» در معرض دید و مطالعه خوانندگان قرار گرفت که به معرفی کتاب «هراس بنیادین؛ اروپامداری و ظهور اسلام سیاسی» می پرداخت. مولف کتاب مذکور، بابی سعید، تحقیق درخورتوجهی انجام داده و درکل اظهار می دارد که معرفی جریانات اسلام گرا تحت عنوان کلی «بنیادگرایی» درواقع علاوه بر پاره ای کج فهمی ها، از برخی جهت گیری های اروپایی نشات می گیرد که در راستای ذهنیت اروپامحور به مسائل جهان می نگرد.
    در این نوشتار، نویسنده و محقق محترم توضیح بیشتری را درخصوص جریان اسلام گرایی با اشاره به دیدگاه های صاحبنظران ارائه می کند و در کل معتقد است همچون مفهوم «مدرنیته» که تمامی جریانات ضد و نقیض غربی اعم از مارکسیسم، لیبرالیسم و. .. را پوشش می دهد، عنوان اسلام گرایی یا اسلام سیاسی نیز با ایفای چنین کارکردی درواقع از قابلیت همه شمولی یا فراگیر نسبت به تمامی جهت گیری های اسلامی اعم از بنیادگرایی و. .. برخوردار می باشد و همه این گرایشات اسلامی در زیرمجموعه این عنوان قابل تجمیع و تفسیر هستند؛ و لذا نگارنده مقاله مخالف آن است که عنوان «بنیادگرایی» بر کل جریانات اسلام گرا اطلاق شود بلکه آن را صرفا وجهی از تحرکات موجود در چارچوب اسلام سیاسی به شمار می آورد.
  • شکنجه علیه ترور
    علی گل محمدی ترجمه: علی گل محمدی صفحه 12
    خودکشی از ترس مرگ، اقدام نابخردانه ای است که رفتارهای اخیر امریکایی ها درواقع به نوعی مصداق آن به شمار می رود. امریکایی ها در چند دهه اخیر به موقعیتی رسیدند که سوگندهای آنان دروغین تلقی شد و اعتبار ملی و فرهنگی آنان رو به افول رفت. بنابراین طراحان کاخ سفید ناچار شدند برای توجیه اقدامات مداخله جویانه و سوداگرانه خود به دنبال بهانه ای باشند تا جایگزین خطر کمونیسم شود. آنان در ابتدا سعی کردند درخصوص خطر اسلامگرایی و به ویژه انقلاب اسلامی هرچه بیشتر بزرگنمایی کنند تا از این طریق مستمسکی برای دست یازی به نقاط مختلف دنیا بیابند؛ اما با درک مشکلات ناشی از رویارویی آشکار با دنیای اسلام و نیز باتوجه به این که اکثر نقاط جهان از لحاظ فرهنگی و جغرافیایی با دنیای اسلام فاصله دارند و لذا امریکا نمی تواند به بهانه خطر اسلامگرایی در آن مناطق مداخله کند، مبارزه با تروریسم از نظر آنان بهترین بهانه برای توجیه خودسری های مداخله جویانه در سراسر جهان تشخیص داده شد. عنوان تروریسم که به اندازه کافی منفور و هراس انگیز است، به خوبی توانست زورگویی ها و ستم کاری های امریکا را پوشش دهد؛ به گونه ای که اکنون درحالی که بسیاری از افراد دستگیرشده توسط نیروهای امریکایی بدون محاکمه، سرنوشت نامعلومی دارند و مشخص نیست در چه شرایطی به سر می برند، بوق و کرنای ضدتروریستی امریکا گوش جهانیان را پر کرده است. درواقع باید گفت: تجربه تاریخی زندان باستیل و آلکاتراز بار دیگر در خلیج گوانتانامو تکرار می شود. به مقاله ای که در روزنامه گاردین در سال میلادی جدید چاپ شده و این موضوع را مورد انتقاد قرار داده است توجه فرمایید.
  • خبر و نظر
    صفحه 13