فهرست مطالب

مجله علوم پزشکی رازی
سال دهم شماره 4 (پیاپی 37، زمستان 1382)

  • تاریخ انتشار: 1382/10/11
  • تعداد عناوین: 20
|
  • بهزاد آزمین، مهدی منوچهری پور صفحه 649
    این مطالعه به منظور تعیین اثر 2 دوز مورفین اینتراتکال بر زمان خروج لوله از نای و نیز میزان نیاز به داروی ضد درد پس از جراحی پیوند عروق کرونر انجام شد. این پژوهش آینده نگر، تصادفی و دو سویه کور روی 60 بیمار در محدوده سنی 40 تا 70 سال با ASA کلاس II و III که نیاز به جراحی اورژانس و منعی برای انجام بیهوشی نخاعی نداشتند، صورت گرفت. در هیچ یک از افراد بیماری همراه دریچه ای قلب و اعتیاد به مواد مخدر و الکل وجود نداشت. در این بررسی بیماران بطور تصادفی به 3 گروه تقسیم شدند که شامل گروه شاهد و 2 گروه دریافت کننده مورفین به میزان 3 میکروگرم به ازای کیلوگرم (گروه اول) و 7 میکروگرم به ازای کیلوگرم(گروه دوم) به صورت اینتراتکال در شروع عمل جراحی بودند. میزان تجویز میدازولام و فنتانیل حین عمل به 15میکروگرم به ازای کیلوگرم و 30میکروگرم به ازای کیلوگرم محدود گردید. پس از خاتمه عمل، لوله تراشه بیماران در بخش مراقبتهای ویژه توسط افرادی که اطلاعی از نوع داروی تزریقی نداشتند، براساس برنامه یکسان خارج گردید. زمان لازم برای خارج کردن لوله تراشه بیماران و میزان نیاز به داروی مورفین وریدی توسط شخصی که اطلاعی از نوع داروی تزریقی اینتراتکال نداشت ثبت گردید. براساس نتایج به دست آمده بیماران 3 گروه از نظر سن، وزن و قد تفاوت معنی داری با هم نداشتند. زمان خارج کردن لوله 204±456 دقیقه برای گروه شاهد، 204±335 دقیقه برای گروه اول و 245±414 دقیقه برای گروه دوم به دست آمد(19/0=P). میزان نیاز به مورفین وریدی پس از عمل جراحی در گروه های اول و دوم و شاهد به ترتیب 8/7±8/18، 4/6±3/13 و 5/6±3/28 بود(001/0=P). بررسی گازهای خون شریانی در 3 گروه در بخش مراقبتهای ویژه، متوسط میزان فشار دی اکسیدکربن شریانی را 1/4±40، 5/6±6/43 و 8/4±9/47 در گروه های شاهد، اول و دوم نشان داد(001/0=P)(مقادیر میانگین±انحراف معیار هستند). به عنوان نتیجه گیری کلی می توان گفت با وجود کاهش در میزان نیاز به مورفین وریدی پس از عمل جراحی به دنبال تجویز اینتراتکال آن، اثرات واضحی در افزایش زمان باقی ماندن لوله تراشه پس از انجام جراحی پیوند عروق کرونر مشاهده نگردید. این مطالعه پیشنهاد می کند که دوز 3 میکروگرم به ازای کیلوگرم اینتراتکال، دوز مناسبی جهت فراهم نمودن بی دردی مناسب پس از عمل جراحی بدون ایجاد تاخیر در زمان خروج لوله از نای با حداقل اثرات تضعیف تنفسی می باشد
    کلیدواژگان: خروج زود هنگام لوله تراشه، تزریق اینتراتکال اپیویید، جراحی پیوند عروق کرونر
  • علی امینی صفحه 657
    سندرم بالانتین سندرمی است که با هیدروپس شدید جنینی و جفتی و به دنبال آن هیدروپس مادر، خود را نشان می دهد. این سندرم علل مختلفی دارد و در واقع می توان گفت هر عاملی که هیدروپس فتالیس شدید ایجاد نماید، ممکن است به سندرم بالانتین منجر شود. علائم آن شامل افزایش ناگهانی و سریع وزن و تورم شدید واولیگوری مادر همراه با وجود آلبومین در ادرار و فشار خون پایین تر از 140 میلیمتر جیوه و رقیق شدن خون می باشد. در این مقاله موردی از حاملگی همراه با سندرم بالانتین گزارش می شود که بیمار تخمدانهای تحریک شده و پلی کیستیک داشت و در نهایت جنین به روش سزارین متولد شد اما چند ساعت بعد از تولد فوت کرد.
    کلیدواژگان: سندرم بالانتین، هیدروپس، اولیگوری، تخمدانهای پلی کیستیک
  • شهلا انصاری، نوید آهنچی، روزبه ساده دل صفحه 663
    آنمی آپلاستیک یک سندرم بالینی به صورت پان سیتوپنی در خون محیطی است که در اثر کاهش یا عدم تولید سلولهای خونی، بدون وجود شواهدی از بیماری دیگر در مغز استخوان ایجاد می شود. این بیماری به 2 شکل اکتسابی و ارثی(مانند آنمی فانکونی) وجود دارد. در این پژوهش، میزان بقا و عوامل موثر بر آن در مبتلایان به آنمی آپلاستیک اکتسابی تعیین شده است. این مطالعه مقطعی تحلیلی به صورت گذشته نگر روی 224 کودک مبتلا که طی سالهای 1356 تا 1379 به درمانگاه خون بیمارستان کودکان حضرت علی اصغر(ع) تهران مراجعه کرده بودند، انجام شد و علاوه بر وضعیت فعلی بیماران از نظر بقا و مشخصات ضمیمه ای، علائم و نشانه ها و آزمایشهای زمان تشخیص و نوع درمان نیز ثبت گردید. در نهایت جهت برآورد میزان بقا از جدول عمر نمودار کاپلان مایروبه منظور تعیین عوامل موثر بر بقا از تستهای آماری log rank و cox regression استفاده شد. میزان بقای 5 و 10 ساله در کودکان مبتلا به ترتیب 55% و 6/41% به دست آمد. در تجزیه و تحلیل 2 متغیره، بقای کم با مقدار مطلق نوتروفیل کمتر از 100 در میکرولیتر(00/0= P) و ESR بالاتر از 60 میلیمتر در ساعت در ارتباط بود(04/0= P) و وجود رنگ پریدگی در هنگام تشخیص، رابطه مثبتی با بقا داشت(04/0= P). در تجزیه و تحلیل چند متغیره، ارتباط مثبت رنگ پریدگی با بقا] 41/0=(B) [EXP و نیز رابطه بقای کم با مقدار نوتروفیل کمتر از 100در میکرولیتر] 18/5=(B) [EXP به اثبات رسید، میزان بقای محاسبه شده در این پژوهش، در مقایسه با مطالعات سایرکشورها در محدوده کمترین میزان بقاهای ثبت شده قرار داشت.
    کلیدواژگان: آنمی آپلاستیک اکتسابی، بقا، عوامل پیشگویی کننده پیش آگهی
  • فریده اخلاقی، عبدالکریم حامدی، زهرا جوادی، فاطمه حسینی پور صفحه 669
    سندرم پیش از قاعدگی (Premenstrual syndrom = PMS) مجموعه ای از علائم جسمی و روانی است که در نیمه دوم سیکل قاعدگی رخ می دهد و در حدود 95% از زنان با شدتهای مختلف به آن گرفتار می شوند. علائم این سندرم در 5% موارد بسیار شدید بوده بطوری که با فعالیت های روزانه و اجتماعی مبتلایان تداخل ایجاد می کند. با توجه به اینکه علت اصلی آن نامشخص بوده و از سوی دیگر جمعیت زیادی از زنان به آن مبتلا هستند، درمان آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این زمینه درمانهای مختلفی وجود دارد که یکی از آنها تجویز مکملهای مختلف از جمله کلسیم می باشد و توجه زیادی به آن جلب شده است. هدف از این بررسی تاثیر تجویز کلسیم مکمل بر کاهش علائم مختلف این سندرم بوده است. در این بررسی ابتدا پرسش نامه 2 صفحه ای شامل سوالاتی در مورد 20 علامت مربوط به PMS در میان 100 نفر از دانشجویان دختر گروه پزشکی و پیراپزشکی که دارای این علائم بودند، توزیع گردید و از آنها خواسته شد تا در مدت 3 سیکل پی در پی به سوالات پاسخ دهند. سپس به این گروه 100 نفری در 3 سیکل متوالی در طی 5 روزی که علائم سندرم حداکثر میزان را در طی سیکلهای قبل داشت، قرص جوشان کلسیم یک گرم روزانه داده می شد و دراین مدت پرسش نامه حاوی سوالات از نظر شدت یا کاهش علائم توسط افراد مبتلا تکمیل می گردید. پس از 3 ماه پرسش نامه ها جمع آوری شد و نتایج به دست آمده با توجه به تغییرات ایجاد شده در شدت علائم، مورد بررسی و تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. از 20 علامت مورد بررسی که در سندرم پیش از قاعدگی وجود دارد، شدت 12 علامت با مصرف کلسیم در طی 3 سیکل قاعدگی بطور معنی داری کاهش پیدا کرد یا بطور کامل از بین رفت. از بین این علائم 5 علامت شامل خستگی، اختلال در خواب، تحریک پذیری، افسردگی و تغییر اشتها مربوط به علائم روانی و خلقی و 7 علامت شامل خشکی پوست، حساسیت پستان، آکنه، افزایش وزن، سر درد، درد مفاصل، درد کمر مربوط به علائم جسمی بودند. به عنوان نتیجه گیری کلی می توان گفت مصرف روزانه 1000 میلی گرم کلسیم در نیمه دوم سیکل قاعدگی به مدت 5 روز در زنان مبتلا به سندرم پیش از قاعدگی موجب کاهش و تخفیف 62% از علائم روانی خلقی و 61% از علائم جسمی می شود. بنابراین با انجام تحقیقات وسیعتر در این زمینه، می توان در تمام زنانی که از این سندرم رنج می برند با تجویز روزانه 1000 میلی گرم کلسیم به میزان قابل توجهی شدت علائم در آنها را کاهش داده و از اختلال در زندگی و فعالیتهای اجتماعی آنها پیشگیری کرد.
    کلیدواژگان: سندرم پیش از قاعدگی، کلسیم، علائم روانی و خلقی، علائم جسمی
  • اسماعیل ابراهیمی، محمد تقی پور، حسین فراهینی، مهیار صلواتی، محمدجعفر شاطرزاده صفحه 677
    هدف از این کارآزمایی بالینی تصادفی مقایسه اثر 2 روش تمرینی دویدن به جلو و دویدن به عقب روی تعادل استاتیک بوده است. در مطالعه مقدماتی، تکرارپذیری نتایج حاصل از آزمون تعادل استاتیک با استفاده از یک نمونه 20 نفری از مردان جوان و سالم مورد بررسی و تایید قرار گرفت. سپس یک نمونه 30 نفری از مردان سالم و جوان به روش غیراحتمالی ساده انتخاب شد و افراد به روش تصادفی منظم به 2 گروه 15 نفری تقسیم شدند. برای یک گروه به مدت 6 هفته و به تعداد 3 جلسه در هفته و 15 دقیقه در هر جلسه با سرعت انتخابی دویدن به جلو و برای گروه دیگر با همان حجم تمرین دویدن به عقب انجام شد. آزمون مورد استفاده در این مطالعه برای تعادل استاتیک، آزمون رومبرگ تصحیح شده(Modified Rhomberg) بود که در 4 مرحله به فاصله های زمانی 2 هفته ای ارزیابی صورت گرفت و نتایج به دست آمده در هر گروه توسط آزمون آماری “t زوج” و بین 2 گروه توسط آزمون آماری “t مستقل” با یکدیگر مقایسه گردید. نتایج به دست آمده نشان دهنده بهبودی معنی دار آزمون در هر گروه و عدم وجود اختلاف معنی دار بین 2 گروه بعد از 6 هفته بود. همچنین در گروه دویدن به عقب، آزمون، پیشرفت سریعتری را از نظر زمانی نشان داد.
    کلیدواژگان: دویدن به جلو، 2دویدن به عقب، آزمون رومبرگ تصحیح شده، اندام تحتانی
  • کبری انتظامی، میترا خضرایی صفحه 687
    سلولهای کشنده طبیعی (NK = Natural killer cell) با واسطه سیتوتوکسیسیتی می توانند اهداف خود را بدون وجود آنتی ژنهای سازگار نسجی (MHC = Major histocompatibility complex) شناسایی کنند. سلولهای کشنده طبیعی اولین خط دفاعی در از بین بردن سلولهای سرطانی و سلولهای آلوده به ویروس می باشند. با توجه به اهمیت سلولهای کشنده طبیعی، این مطالعه با هدف بررسی و تعیین میزان این سلولها(NK) با نشانه +56 CD + +16 CD در خون محیطی افراد سالم انجام شد. بدین ترتیب که نمونه های خون محیطی از 500 داوطلب زن و مرد در گروه های سنی 60-18 سال جمع آوری گردید. برای آنالیز نمونه ها از روش فلوسایتومتری و آنتی بادی مونوکلونال دو رنگی +56 CD + +16 CD ضد سلولهای کشنده طبیعی(NK) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل نتایج، آزمونهای آماری و نرم افزار SPSS به کار برده شدند. میانگین سلولهای NK با نشانه +56 CD + +16 CD، در آقایان 02/7 ± 15093 و در خانمها برابر با 5089 ± 13030 به دست آمد(05/0 P<). میانگین میزان سلولهای کشنده طبیعی در گروه های مختلف سنی بدون در نظر گرفتن جنس با کمترین میزان در گروه سنی 31 تا 40 ساله دیده شد که در مقایسه با گروه سنی 51 تا 60 ساله اختلاف معنی داری وجود داشت(001/0 P<). بررسی و تعیین سلولهای کشنده طبیعی در خون محیطی نشان دهنده اهمیت جنس، سن و نژاد در ارزیابی و عملکرد سیستم ایمنی می باشد. بنابراین از نتایج این مطالعه می توان در آزمایشگاه های کشور و مراکز تحقیقاتی جهت ارزیابی بیماری های عفونی، سرطانها و سایر بیماری ها استفاده نمود.
    کلیدواژگان: افراد سالم، سلولهای کشنده طبیعی، فلوسایتومتری
  • معصومه ثقه الاسلام، تابنده شریعتی، محمد شعبانی، بهنام الدین جامعی صفحه 693
    نیتریک اکساید(NO) مولکول کوچک تقریبا ناپایدار و رادیکال آزاد چربی دوستی است که توسط سلولهای متفاوت پستانداران ساخته می شود و در بدن آنها دارای اعمال متفاوتی از جمله واسطه عصبی و اثر سیتوتوکسیک می باشد. این مولکول در مجرای معدی روده ای به عنوان واسطه شیمیایی اعصاب غیر آدرنرژیکی غیر کولینرژیکی(NANC) عمل می کند و این اعصاب مهاری مسئول شل شدن عضله صاف در این سیستم هستند. علاوه بر آن NO روی سلولهای عضله صاف از طریق اثر در فاز G1 سیکل سلولی اثر مستقیم دارد. این احتمال وجود دارد که در تنگی هیپرتروفیک پیلور در کودکان(IHPS) که یکی از اختلالات شایع دوران نوزادی می باشد، کمبود ساخته شدن NO یکی از علل ایجاد کننده آن باشد. در این مطالعه جهت بررسی اثر نیتریک اکساید روی لایه عضلانی حلقوی پیلور جنین موش صحرایی از ماده مهار کننده تولید NO (N-nitro-L-arginine methyl ester=L-NAME) استفاده شد. به این ترتیب که L-NAME بطور روزانه در نرمال سالین حل شده و به موشهای صحرایی باردار نژاد Sprague-Dawley در هفته آخر بارداری به میزان 80 و 20 میلی گرم به ازای کیلوگرم به صورت داخل صفاقی تزریق می گردید. سپس جنینها در روز 21 حاملگی از رحم خارج و معده و دوازدهه آنها از بدن درآورده می شد. پس از انجام مراحل ثابت کردن و پاساژ بافتی و تهیه مقاطع سریال 5 میکرونی، رنگ آمیزی تری کروم ماسون و پاپ نیکولا صورت گرفت و لامها در زیر میکروسکوپ نوری بررسی شدند. تجزیه و تحلیل آماری نتایج حاصل از مطالعات ماکروسکوپی و میکروسکوپی نشان داد که مقدار 80 میلی گرم به ازای کیلوگرم L-NAME، در گروه تجربی یک، باعث بروز تغییرات معنی داری(01/0 P<) شامل کاهش رشد داخل رحمی، تخریب اندام تحتانی، هیپرتروفی و هیپرپلازی پیلور می شود.
    کلیدواژگان: نیتریک اکساید(NO)، تنگی هیپرتروفیک پیلور کودکان(IHPS)، ماده مهار کننده سنتز (NO(L، NAME
  • اختر جمالی، لادن مخبرالصفا، مرضیه نجومی صفحه 703
    امروزه بیماری سل با وجود تمام داروها و وسایل مجهز تشخیصی، هنوز شایعترین عامل کشنده تک عاملی میکروبی محسوب می شود. بیشترین تعداد کودکان یتیم در دنیا دست آورد این بیماری است. سازمان بهداشت جهانی در سال 1993 سل را فوریت جهانی اعلام کرد زیرا مقاومت به چند دارو(MDR=Multi Drug Resistance) خطر مجدد تبدیل سل به یک بیماری که درمان آن مشکل است را مطرح کرده بود. از جمله علل شکست جهانی و بروز MDR(مقاومت به چند دارو) تاخیر در درمان و اشتباهات مختلف درمانی می باشد. با وجود این خطرات، هنوز احتمال کنترل جهانی این بیماری وجود دارد و آن پیاده کردن راهکار درمان کوتاه مدت تحت نظارت مستقیم(DOTS=Directly Observed treatment short Course) می باشد. برای اجرای این طرح همکاری تمام بخشها، بخصوص بخش خصوصی ضروری است. آموزش در تمام جنبه های بهداشتی درمانی بخصوص پزشکان یکی از پایه های مهم این طرح بوده که برنامه ملی کشوری بر آن استوار است. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر یکی از روش های آموزشی بر آگاهی و نگرش پزشکان عمومی صورت گرفت. این مطالعه که به صورت شبه تجربی تک گروهی قبل و بعد بوده است روی 340 پزشک عمومی شاغل در بخش خصوصی شهرستان کرج که به روش نمونه گیری ساده تصادفی انتخاب شده بودند، انجام شد. روش تعیین سطح نگرش و آگاهی، پرسش نامه خود ایفا و روش آموزشی، خودآموزی به کمک کتاب راهنمای ملی مبارزه با سل بود. این مطالعه نشان داد که اغلب پزشکان در مرحله اول، نگرش مثبتی نسبت به این برنامه داشتند اما سطح رضایت بخش آگاهی پزشکان بسیار پایین بود(8/1%). آموزش به روش خودآموزی روی آگاهی و نگرش پزشکان تاثیر مثبتی داشت، بطوری که میانگین درصد امتیاز آگاهی و نگرش پزشکان قبل و بعد از آموزش احتلاف معنی داری را نشان داد. اما رابطه بین تغییر امتیاز آگاهی و نگرش با متغیرهای دموگرافیک و سابقه کار در بخش دولتی معنی دار نبود. براساس نتایج به دست آمده از این مطالعه، روش خودآموزی تاثیر مثبتی بر نگرش پزشکان و بخصوص آگاهی آنها در رابطه با برنامه ملی مبارزه با سل دارد
    کلیدواژگان: آگاهی، نگرش، درمان کوتاه مدت نظارت مستقیم، خودآموزی، پزشکان عمومی
  • ولی ا& حسنی، حسین فراهینی، لادن حسینی گوهری، شهرام ناصرنژاد، حسین امین سبحانی صفحه 713
    پاسخهای بدن بیمار نسبت به تحریکات دردناک با تغییرات وسیع فیزیولوژیک در بدن همراه است. یکی از پاسخهای مهم بدن، آزادسازی نوراپی نفرین در خون است که می تواند موجب بروز تغییرات سیستمیک مانند اسپاسم کرونر، افزایش انعقادپذیری، برهم خوردن تعادل عرضه و تقاضای میوکارد و غیره گردد. در مطالعات متعددی سعی شده است تا با استفاده از داروهای مختلف و ایجاد عمق مناسب بیهوشی از ایجاد این تغییرات جلوگیری به عمل آمده یا از شدت آن کاسته شود. در این مطالعه بالینی اثر 2 داروی پروپوفول و تیوپنتال بر میزان آزاد شدن نوراپی نفرین به دنبال لارنگوسکوپی بررسی شده است. بدین منظور 60 بیمار با ASA class I و در محدوده سنی 45-15 سال که برای جراحی غیر اورژانس انتخاب شده بودند، به صورت تصادفی در 2 گروه قرار گرفتند. در این مطالعه سنجش عمق بیهوشی توسط مونیتورینگ BIS انجام می شد. در ابتدا برای تمام بیماران میدازولام به عنوان پیش دارو تا رسیدن سطح BIS به 70 تزریق شده سپس اولین نمونه خون گرفته می شد. در مرحله بعد به یک گروه تیوپنتال و در گروه دیگر پروپوفول تا رسیدن سطح BIS به 40 تجویز می گردید. پس از تزریق 5/0 میلی گرم به ازای کیلوگرم آتراکوریوم و 3 میکروگرم به ازای کیلوگرم فنتانیل به هر دو گروه لوله گذاری صورت می گرفت و 3 دقیقه بعد نمونه دوم خون گرفته می شد. به این ترتیب نوراپی نفرین پایه و بعد از لارنگوسکوپی، توسط روش ELISA اندازه گیری می گردید. نتایج به دست آمده میانگین سطح نوراپی نفرین پلاسما بعد از لارنگوسکوپی (SD) را در گروه پروپوفول (125/0) 236/0 میکروگرم در دسی لیتر و در گروه تیوپنتال (118/0) 216/0 نشان داد(534/0 = P) که با توجه به این نتایج، تفاوت آماری بین 2 گروه از نظر آماری معنی دار نبود(05/0 P >). بدین معنی که انتخاب داروی مناسب باید براساس شرایط بیمار، عوارض جانبی دارو و برآورد هزینه های بیمار صورت گیرد.
    کلیدواژگان: نوراپی نفرین، تیوپنتال، پروپوفول، تحریک دردناک، مونیتورینگ BIS
  • علی اکبر خورسندی، مرتضی نخعی امرودی صفحه 719
    درمان مناسب شکستگی های 3 و 4 قطعه ای بخش فوقانی استخوان بازو(براساس تقسیم بندی Neer) هنوز مورد بحث بوده و دارای عوارض زیادی می باشد. این شکستگی ها را بخصوص در افراد جوان می توان با روش های مختلف بازسازی استخوان تحت درمان قرار داد اما بروز عوارضی مانند کاهش دامنه حرکتی، بدجوش خوردن، نکروز آواسکولار سر هومروس و... به دنبال آن شایع است. در افراد مسن تر و با فعالیت کمتر یا در شکستگی های همراه با خردشدگی می توان تعویض نیمه مفصل را انجام داد، اما این درمان گران قیمت بوده و در کشورهای در حال توسعه یا توسعه نیافته دارای محدودیتهای زیادی می باشد. در این مطاله نتایج درمان این شکستگی ها با روش بخیه زدن قطعات به یکدیگر یا T.O.S.F (Transosseous Suture Fixation) مورد بررسی قرار گرفته است بدین منظور طی سالهای 1376 تا 1381، 28 بیمار با شکستگی 3 یا 4 قطعه ای قسمت فوقانی استخوان بازو با یا بدون دررفتگی سراستخوان بازو در محدوده سنی 20 تا 68 سال(متوسط 2/43 سال) تحت درمان با روش T.O.S.F قرار گرفتند و 25 نفر از آنها برای مدت متوسط 39 ماه(3 ماه تا 6 سال) پیگیری شدند. این شکستگی قبل از عمل براساس رادیوگرافی همراه با سی تی اسکن تشخیص داده شده بود در این روش عمل ثابت کردن شکستگی با نخهای غیرقابل جذب یا دیر جذب شماره USP -5 انجام می شد و بلافاصله پس از عمل براساس تحمل بیمار حرکات شانه آغاز می گردید. اطلاعات اولیه از پرونده و سایر اطلاعات از آخرین پیگیری براساس معاینه بالینی و رادیوگرافی ساده به دست آمد سپس تجزیه و تحلیل صورت گرفت. در بررسی نتایج یک مورد جوش نخوردن تکمه بزرگ دیده شد اما موردی از ایجاد ضایعه عصبی یا عروقی حین عمل، عفونت یا نکروز آواسکولار مشاهده نگردید. میزان بد جوش خوردن 32%، متوسط دامنه حرکتی در خم کردن، 157 درجه، در باز کردن 21 درجه، در چرخش خارجی 31 درجه، در دور کردن 132 درجه و در چرخش داخلی تا مهره 3 L -2 L به دست آمد. میزان موفقیت در درمان براساس سیستم درجه بندی Neer در 64% موارد عالی، 20% رضایت بخش و 12% غیر رضایت بخش بود. این روش در 4% موارد با شکست روبرو شده بود. اما 72% از بیماران به شغل قبل از عمل خود بازگشتند. روش T.O.S.F در درمان شکستگی های فوق نتایج قابل قبول و عوارض اندکی دارد و در تمام گروه های سنی زمانی که به علت خردشدگی شدید یا وجود پوکی استخوان نمی توان عمل ثابت کردن را به صورت محکم تری انجام داد، می توان از این روش درمانی استفاده کرد. همچنین می توان این درمان را به عنوان یک جایگزین قابل قبول برای تعویض نیمه مفصل بخصوص در کشورهای در حال توسعه به کار برد.
    کلیدواژگان: شکستگیهای بخش فوقانی استخوان بازو، بازسازی استخوان، بخیه زدن قطعات به یکدیگر
  • علیرضا سالک مقدم، علی اکبر شرفی، فرزانه اوسطی، فرهاد جلالی گلوسنگ صفحه 727
    این عقیده وجود دارد که قرار گرفتن در معرض پرتوهای یونیزان در دراز مدت می تواند سبب تغییر سیستم ایمنی شده و در نهایت خطر بروز سرطان را افزایش دهد. در طی چند دهه گذشته برخی از دانشمندان بیان کرده اند که مقادیر کم اشعه نه تنها زیان آور نیست بلکه می توان اثرات سودمندی هم داشته باشد. هدف از این مطالعه بررسی اثر پرتوگیری های شغلی(مقدار کم و طولانی مدت اشعه) روی سیستم ایمنی سلولی و هومورال بوده است. در این مطالعه 48 نفر از پرتونگاران به ظاهر سالم، با مقدار اشعه دریافتی کمتر از حداکثر مقدار مجاز سالانه 50میلی سیورت(mSv)) و 18 نفر از افراد غیر پرتونگار سالم به عنوان گروه کنترل که از نظر سن و جنس و درجه شغلی با هم مشابه بودند مورد بررسی قرار گرفتند. تعداد گلبولهای سفید، پلاکتها، لنفوسیتها، انواع زیر گروه های لنفوسیتی(56/16CD، 8CD، 4CD، 3CD، 19CD)، DR-HLA-3CD، نسبت 8CD/4CD و غلظت سرمی 4C، 3C، IgA، IgM، IgG در هر دو گروه اندازه گیری شد که روش اندازه گیری برای زیر گروه های لنفوسیتی تکنیک فلوسیتومتری و ایمونوگلوبولین ها و کمپلمان ها روش ایمونوتوربیدیمتری، بوده است. در هر دو گروه با افزایش سن، سلولهای 8CD کاهش و نسبت 8CD/4CD افزایش نشان داد اما هیچ گونه تغییری که وابسته به اشعه دریافتی باشد، مشاهده نگردید. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که پرتوهای یونیزان در مقادیر بسیار کم که پرتونگاران در معرض آن می باشند نمی تواند تاثیری روی سیستم ایمنی داشته باشد
    کلیدواژگان: سیستم ایمنی، پرتونگار، پرتوهای یونیزان
  • غلامرضا شاه حسینی، حسین نگهبان سیوکی، سیدعباس مدنی، اسماعیل ابراهیمی تکامجانی، محمدجعفر شاطرزاده صفحه 735
    استئوآرتریت زانو باعث شلی کپسولی لیگامانی، ضعف و آتروفی عضلانی می شود و این عوامل نیز موجب اختلال در مکانیسمهای حفاظتی عصبی عضلانی مفصل، اعمال نیروی اضافی روی مفصل، افزایش درد و ناتوانی و اختلال تعادل می شوند. اختلال تعادل در این بیماران به علت اختلال حس عمقی و کاهش قدرت عضله چهار سر رانی است. هدف از این تحقیق، مقایسه تاثیر 2 برنامه تقویت عضلانی و بازآموزی کنترل عصبی عضلانی در بهبودی شاخصهای درمانی بیماران مبتلا به استئوآرتریت زانو بوده است. در این تحقیق، 30 بیمار مبتلا به استئوآرتریت اولیه زانو در محدوده سنی 50 تا 65 سال به صورت غیرتصادفی انتخاب شدند و پس از تقسیم شدن به 2 گروه، تحت برنامه درمانی خاص خود قرار گرفتند. برای تعیین حس وضعیت مفصل زانو از دستگاه الکتروگونیامتر و برای بررسی تعادل این بیماران از دستگاه ثبات بیودکس استفاده گردید. برای بررسی میزان درد و سطح فعالیتهای روزمره این بیماران، پرسش نامه ای در اختیار آنها قرار داده شد. نتایج تحقیق نشان داد که هر دو برنامه درمانی در بهبودی شاخصهای درمانی این بیماران بطور معنی داری موثر است(05/0 P<) اما برنامه درمانی کنترل عصبی عضلانی، بطور قابل ملاحظه و معنی داری موثرتر از برنامه درمانی رایج می باشد(05/0 P<).
    کلیدواژگان: استئوآرتریت، روش درمانی، تعادل، حس عمقی
  • مجید عیوض ضیایی، منصور ابوالقاسمیان صفحه 743
    در این مطالعه تکنیک جدیدی که طی سالهای 1367 تا 1378 برای آرترودز مفصل کتفی سینه ای در 6 بیمار(8 شانه) مورد استفاده قرار گرفته است توضیح داده می شود. این بیماران به علت ابتلا به دیستروفی عضلانی صورتی کتفی بازویی دچار بالی شکل شدن استخوان کتف(اسکاپولا) بودند. در این تکنیک از ترکیب پلاک و سیم فلزی برای ثابت کردن استخوان کتف به دنده ها استفاده شد. ضرورتهای انجام جراحی شامل بالی شکل شدن کتف، درد شانه، محدودیت حرکات فعال شانه و اختلال در فعالیتهای روزمره بوده است تا در نتیجه آن دامنه حرکتی، قدرت شانه و توانمندی در انجام کارهای روزمره افزایش یابد. پس از جراحی دامنه حرکات فعال در تمام بیماران افزایش یافت و میانگین دامنه فعال حرکتی در فلکسیون از 64 به 104 درجه و در ابداکسیون از 5/67 به 5/112 درجه رسید. عارضه عمل جراحی هموتوراکس بود که در یک بیمار ایجاد شد. در پیگیری بیماران با میانگین زمانی 5/32 ماه(از 14 تا 55 ماه)، با گذشت زمان، تغییری در نتایج درمانی مشاهده نشد
    کلیدواژگان: مفصل کتفی سینه ای(اسکاپولوتوراسیک)، بالی شدن استخوان کتف، دیستروفی صورتی، کتفی، بازویی، آرترودز
  • حسین فراهینی، تیمور فتحی صفحه 751
    سندرم آلبرایت (Mccune –Albright) بیماری است که با فیبروز دیسپلازی منتشر، بلوغ جنسی زودرس و پیگمانتاسیون پوست تظاهر می کند. یافته های بالینی عبارتند از: پیگمانتاسیون پوست(Café-au-lait) که در ابتدای تولد ظاهر می شود. 2- فیبروز دیسپلازی پلی استئوتیک که شایعترین محل درگیری آن پروگزیمال ران می باشد 3- اختلال در کار غدد داخلی که به شکل پرکاری چند غده خود را نشان می دهد. 4- ناهنجاری اندامها و شکستگی متعدد و راجعه که از مشکلات ارتوپدی این بیماران می باشد. با وجود شیوع کم فرم پلی استئوتیک (3-2 مورد در یک میلیون) درمان ناهنجاری اندام مورد بحث بوده و اغلب موارد عود ناهنجاری به دنبال درمان بطور شایع دیده می شود. بیمار مورد بحث دختر 19 ساله ای است که به دنبال بروز صفات ثانویه جنسی در 2 سالگی و پیگمانتاسیون پوست در بدو تولد که مورد توجه نیز بوده است، تحت بررسی قرار گرفت. بیمار به علت شکستگی مکرر پروگزیمال ران چپ تا 5 سالگی تحت درمان غیرجراحی بود اما پس از آن برای وی کورتاژ و پیوند استخوانی و ثابت کردن داخلی با پلیت صورت گرفت. در طول مدت پیگیری مشاهده شد که با وجود ثابت کردن داخلی، پیشرفت ناهنجاری و در نتیجه کوتاهی اندام تحتانی چپ به میزان 10 سانتیمتر رخ داده است به همین دلیل بیمار در سن 19 سالگی بطور مجدد تحت عمل جراحی والگوس استئوتومی ساب تروکانتریک و ثابت کردن با پلیت و اتوگرافت ایلیاک و استئوتومی Close wedge سوپراکوندیلر فمور قرار گرفت
    کلیدواژگان: فیبروز دیسپلازی، سندرم آلبرایت، ناهنجاری استئوتومی ساب تروکانتریک
  • شاهین قاسمی، پدرام گلناری، مریم هاشم نژاد، نوشین شاهقلی، پریسا کریمی صفحه 757
    پیشگیری از عفونت هپاتیت ب در بیمارانی که همودیالیز می شوند از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است اما انجام این کار مهم، مشکلات اجرایی زیادی را به همراه دارد که از جمله آن می توان به کاهش اثربخشی واکسن هپاتیت ب در این بیماران و کاهش تیتر آنتی بادی(HbsAb) به سطح غیر محافظت کننده پس از گذشت مدت زمان نامعلوم، اشاره کرد که این عوامل لزوم بررسی مکرر تیتر آنتی بادی در فاصله های زمانی مشخص (به عنوان مثال 6 ماه) و تجویز مجدد واکسن در مواقع مورد نیاز را نشان می دهد. این مطالعه با هدف بررسی عوامل موثر بر اثربخشی واکسن هپاتیت ب در بیمارانی که همودیالیز می شوند صورت گرفت. این تحقیق مورد شاهدی روی 121 بیمار مراجعه کننده به بخش همودیالیز بیمارستان شهید هاشمی نژاد تهران انجام شد. 64 نفر در گروه مورد(تیتر آنتی بادی کمتر از mIU/ml 10) و 57 نفر در گروه شاهد(تیتر آنتی بادی بیشتر یا مساوی mIU/ml 10)، قرار گرفتند. یک پرسش نامه که شامل اطلاعات دموگرافیک، آزمایشگاهی، مدت زمان همودیالیز، سابقه بیماری دیابت و مصرف سیگار بود با استفاده از اطلاعات موجود در پرونده ها و همچنین پرسش از بیماران تکمیل گردید. سپس اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS10 و 6 EPI Info مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای آنالیز نتایج از شاخصهای فراوانی نسبی، میانگین، انحراف معیار و خطای معیار و همچنین از تستهای chi2، Levene، Kolmogorov-Smirnov و t و ضریبهای همبستگی پیرسون و اسپیرمن و برای بررسی عوامل پیش گویی کننده از مدل Multiple Linear Regression استفاده شد. از 121 بیمار مورد بررسی، 56 نفر زن و 65 نفر مرد بودند. فراوانی گروه خونی Rh مثبت در گروه مورد بطور معنی داری بیش از گروه شاهد(010/0= P و 63/2= odds ratio) و فراوانی افراد سیگاری در گروه مورد بطور معنی داری کمتر از گروه شاهد بود(031/0= P و 27/0= odds ratio). با توجه به نتایج به دست آمده افزایش وزن (015/0= P و 225/0-= r) و سن (006/0= P و 253/0-= r) بطور معنی داری سطح خونی آنتی بادی را در بیماران کاهش می داد و سن بیمار و Rh از جمله عوامل پیش گویی کننده تیتر آنتی بادی در مدل رگرسیونی بوده اند. سن بالا، سوء تغذیه و گروه خونی Rh مثبت از عوامل خطر کاهش اثربخشی واکسن هپاتیت ب در بیمارانی که همودیالیز می شوند، هستند. بنابراین در بیمارانی که این عوامل خطر وجود دارند مراقبتهای بیشتر و پیگیری دقیقتری در طول زمان مورد نیاز می باشد.
    کلیدواژگان: همودیالیز، واکسن هپاتیت ب تیتر آنتی بادی، عوامل پیش گویی کننده پیش آگهی
  • دردی قوجق صفحه 765
    3-بتا-هیدروکسی–دلتا–5استرویید دهیدروژناز، مهمترین آنزیم کلیدی در بیوسنتز هورمونهای استروییدی است که در تبدیل پرگننولون به پروژسترون در مسیر بیوسنتز هورمونهای جنسی نقش دارد. این کمپلکس آنزیمی دومین آنزیم شرکت کننده در مسیر بیوسنتز هورمونهای استروییدی است که در این پژوهش یک روش ساده برای اندازه گیری فعالیت آن در بیضه موش آزمایشگاهی ارائه شده است. برای انجام این تحقیق مقادیر زیاد پرگننولون همراه با غلظتهای متفاوت هموژنه بافت بیضه موش آزمایشگاهی انکوبه شد. مخلوط واکنش شامل پرگننولون، کوآنزیم نیکوتین آمید دی نوکلئوتید و ایزونیتر و تترازولیم در 150/0 مولار بافر تریس با 8=PH و همچنین آنزیم استخراج شده از بیضه موش آزمایشگاهی بود که به مدت 5/1 ساعت در دمای 37 درجه انکوبه شد و جذب نوری آن در طول موج 495 نانومتر توسط اسپکترو فتومتر اندازه گیری گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که فعالیت 3-بتا–هیدروکسی استرویید دهیدروژناز از زمان و غلظت پروتئین محلول آنزیمی به صورت خطی تبعیت می کند. لازم به ذکر است که روش به کار رفته در این مطالعه حساسیت کافی برای اندازه گیری فعالیت آنزیم استرویید دهیدروژناز بیضه موش آزمایشگاهی را داشت.00
    کلیدواژگان: 3، بتا، هیدروکسی استرویید دهیدروژناز، بیضه موش، اسپکتروفتومتر
  • مهین دخت کیهانی، محسن فیروزرای، جمیله قرانلر، منوچهر نخجوانی صفحه 771
    آنزیم گلوتامیک اسید دکربوکسیلاز(GAD) که مسئول تبدیل گلوتامیک اسید به گاما آمینوبوتیریک اسید است یک نوروترانسمیتر مهاری غالب در سیستم اعصاب مرکزی می باشد. پروتئین GAD، 2 ایزومر مولکولی دارد که وزن مولکولی یکی از آنها 65 کیلودالتون (GAD65) و دیگری 67 کیلودالتون(GAD67) است. ژن 65 GAD روی کروموزوم 10 قرار دارد و در سلولهای بتای پانکراس بیان می شود. در بیماران IDDM غلظتهای بالای GADA مشاهده می شود و 65 GAD نقش مهمی در پیشگویی دیابت IDDM ایفا می کند. سنتز این اتو آنتی ژن در سلولهای بتا توسط غلظتهای زیاد گلوکز تحریک شده و افزایش می یابد، بنابراین افزایش عملکرد سلولهای جزایر بتای پانکراس سبب افزایش بیان ژن و سنتز پروتئین 65 GAD در این سلولها شده و منجر به تولید آنتی بادی بر ضد آن می گردد(Anti-GAD). در برخی از بیماران مبتلا به دیابت نوع دو میزان 65 Anti-GAD افزایش یافته (Anti-GAD مثبت) و بیمار بعد از مدت کوتاهی به انسولین وابسته می شود. در این مطالعه میزان آنتی بادی ضد گلوتامیک اسید دکربوکسیلاز(65 Anti-GAD) در 50 نفر از بیماران دیابتی نوع دو ایرانی و 32 نفر از وابستگان درجه اول آنها و 56 نفر از افراد سالم تعیین و مقایسه گردید. تعیین میزان Anti-GAD با روش ELISA صورت گرفت. میانگین میزان Anti-GAD در افراد سالم 01/7 ± 64/6 نانوگرم در میلی لیتر و در افراد بیمار 59/13 ± 76/10 نانوگرم در میلی لیتر و در وابستگان درجه اول آنها 1/32 ± 71/19 نانوگرم در میلی لیتر به دست آمد. با در نظر گرفتن Cut off، درصد فراوانی Anti-GAD مثبت در بیماران 18% و در وابستگان درجه اول آنها 9/21% بود و هیچ یک از افراد طبیعی، تیتر مثبت 65 Anti-GAD را نداشتند. از نظر فراوانی، میزان Anti-GAD مثبت در بیماران نسبت به افراد سالم افزایش معنی داری را نشان داد(001/0 P<) که این حالت در وابستگان درجه اول بیماران نسبت به افراد سالم نیز وجود داشت(001/0= P). براساس نتایج حاصل از این مطالعه به نظر می رسد که تخمین میزان Anti-GAD می تواند به عنوان یک ابزار مفید در پیشگویی ابتلا به دیابت و وابستگی آن به انسولین به کار گرفته شود.
    کلیدواژگان: گلوتامیک اسید دکربوکسیلاز، آنتی بادی ضد 65GAD، - دیابت نوع دو، وابستگان درجه اول، ELISA
  • باقر سعید مدقق، خداکرم رستگار، مهرداد بحرآبادی صفحه 783
    بیماری که در این مقاله معرفی می شود دختر 15 ساله ای است که با درد و تورم شدید گردن همراه با ضعف شدید حرکتی در هر چهار اندام مراجعه کرده بود. با توجه به تخریب شدید مهره های 1 C، 2 C و 3 C در قسمت قدامی و خلفی و همچنین بی ثباتی شدید بخش فوقانی ستون فقرات گردنی، بیمار در 2 مرحله خلفی (با هدف رفع فشار از نخاع و جوش خوردن و پایدار کردن خلفی وتهیه بیوپسی) و قدامی (با هدف برداشتن تومور و جوش خوردن و پایدار کردن) تحت عمل جراحی قرار گرفت. خوشبختانه بیمار از نظر عصبی بطور کامل بهبود یافت و در حال حاضر قادر به راه رفتن بدون کمک می باشد و جوش خوردن کامل ستون فقرات نیز صورت گرفته است.
    کلیدواژگان: کیست آنوریسمال استخوانی، ستون فقرات گردنی فوقانی، جوش خوردن قدامی و خلفی(فیوژن قدامی و خلفی)، 4پایدار کردن(Stabiliz
  • پروین میرمیران، لیلا آزادبخت، احمد اسماعیل زاده، گلبن سهراب، فریدون عزیزی صفحه 789
    بیماری های قلبی عروقی همچنان یک مشکل عمده بهداشتی و اجتماعی در کشور ما محسوب می شود. مطالعات زیادی به بررسی عوامل خطر این بیماری پرداخته اند که تعدادی از آنها رابطه عوامل مختلف تغذیه ای و غیرتغذیه ای را با این بیماری بیان کرده اند. هدف از این بررسی تعیین شاخصهای پیش بینی کننده عوامل خطر بیماری های قلبی عروقی در افراد ساکن منطقه 13 تهران بوده است. از بین افراد مورد بررسی در مطالعه قند و لیپید تهران، دریافتهای غذایی افراد به روش 2 روز یادآمد بطور تصادفی ارزیابی و ثبت گردید. پس از حذف افراد کم گزارش ده و بیش گزارش ده، 486 فرد بزرگسال بالای 20 سال در مطالعه باقی ماندند. در این افراد اطلاعات مربوط به تن سنجی (قد و وزن) و مصرف دخانیات، سطح تحصیلات، فشار خون و سطح چربی های خون جمع آوری شد و جهت تعیین عوامل خطر بیماری قلبی عروقی از مدل رگرسیون خطی و روش گام به گام استفاده گردید. براساس نتایج به دست آمده BMI (Body mass Index) و WHR (Wast to hip Ratio) با افزایش سن در زنان افزایش یافته بود(به ترتیب 01/0 P< و 05/0 P<). توزیع افراد در گروه های مختلف سنی از نظر سیگار کشیدن و سطح تحصیلات متفاوت بود. نتایج حاصل از مدل رگرسیون خطی ارتباط قوی و مثبتی را بین BMI و کربوهیدرات مصرفی با تری گلیسرید(به ترتیب 05/0 P<، 6= β و 05/0 P<، 4/2= β) همچنین ارتباط قوی و مثبتی را بین وزن و سن و کلسترول مصرفی با LDL (05/0 P<، 1/1= β و 05/0 P<، 6/1= β و 01/0 P<، 7/0= β) نشان داد. در این مطالعه مشاهده شد که تعدادی از عوامل تغذیه ای و غیرتغذیه ای با بعضی از عوامل خطر بیماری های قلبی و عروقی در جامعه مورد بررسی، در ارتباط هستند که توجه به این عوامل جهت پیشگیری و کاهش بروز بیماری های ذکر شده از اهمیت زیادی برخوردار می باشد.
    کلیدواژگان: شاخصهای پیشگویی کننده، عوامل خطر، بیماری قلبی عروقی، عوامل تغذیه ای، عوامل غیرتغذیه ای
  • شهربانو نخعی، الهام طلاچیان* صفحه 799
    ویروس هپاتیت C (HCV) علت اغلب موارد هپاتیت ویروسی در بیماران مبتلا به تالاسمی نیازمند به تزریق خون است. با وجود آنکه اقدامات اخیر در رابطه با غربال گری بیماران بطور چشمگیری از بروز این عفونت کاسته است، هنوز آلودگی به HCV از علل مهم بیماری و مرگ و میر در مبتلایان به تالاسمی می باشد. این مطالعه به منظور بررسی شیوع درگیری کبدی در بیماران تالاسمی در ایران به صورت گذشته نگر روی پرونده بیمارستانی 507 بیمار مبتلا به تالاسمی با تزریق خونهای مکرر که در بیمارستان کودکان حضرت علی اصغر(ع) ازابتدای سال 1378 هجری شمسی تا پایان آن تحت مراقبت بودند انجام شد. براساس نتایج به دست آمده، 122 بیمار(24%) از نظر Anti-HCV مثبت بودند. تمام بیماران بجز یک مورد، اولین نوبت تزریق خون را قبل از سال 1375 یعنی زمانی که غربال گری فرآورده های خونی از نظر HCV اجباری شد، دریافت کرده بودند. در این مطالعه بیوپسی کبد در 38 بیمار که عفونت HCV در آنها توسط آزمون واکنش زنجیره پلی مراز(PCR) تایید شده بود، انجام گردید و ارتباط معنی داری بین میانگین ALT و هیستوپاتولوژی کبد از مرحله(Stage) 1 تا 3 (040/0= P) و درجه(Grade) 1 تا 3(015/0= P) به دست آمد. همچنین میانگین AST با پیشرفت از درجه 1 به 3 (010/0= P) ارتباط داشت اما بین میانگین AST و ALT و مرحله 4 یا درجه 4 ارتباطی وجود نداشت. ارتباط معکوسی بین مقدار آلبومین سرم از مرحله 1 تا 4 (029/0= P) مشاهده شد اما مقدار آلبومین سرم با درجه بیماری ارتباطی نداشت. عفونت HCV در بیماران تالاسمی با سابقه تزریق خونهای مکرر شایع است و افزایش مقدار ترانس آمیناز یا کاهش مقدار آلبومین سرم، تغییرات هیستوپاتولوژیک قابل ملاحظه در بیوپسی کبد را پیش بینی می کند.
    کلیدواژگان: تزریق خون، ویروس هپاتیت C، - تالاسمی
|
  • B. Azmin, M. Manoochehri Poor* Page 649
    The object of the present study was to determine the effect of 2 doses of intrathecal morphine on extubation time and on postoperative analgestic requirements after coronary artery bypass graft surgery. This prospective, randomized, double blind placebo-control study was carried out on 60 adult patients(ASA II, ASA III) without emergency surgery, valvular heart disease, contraindication for spinal anesthesia or addiction. Patients (40-70 years old) were randomly divided to three groups to receive placebo, 3μg/Kg or 73μg/Kg interathecal morphine preoperatively. Intraoperative midozolame and fentanyl injection were limited to 153μg/Kg and 303μg/Kg intravenously. Patients were extubated in the intensive care unit by a blinded observer using predefined extubation criteria. Time to extubation and postoperative requirements for intravenous morphine was recorded by a blind observer. Patient in three groups did not have any significant difference in terms of age, weight or height. Extubation times were 465±207 minutes for placebo group and 414±245 minutes and 335±177 minutes for 3 μg/Kg & 7μg/Kg intrathecal morphine group(P=0.19). Postoperative morphine requirements in 3μg/Kg, 7μg/Kg and placebo groups were 18.8±7.8, 13.3±6.4 and 28.3±6.5(mg)(P=0.001). ABG analysis in three groups in ICU indicated that average Paco2 were 40.1±4.1, 43.6±6.5 and 47.9±4.8(mmhg) in placebo, 3μg/Kg and 7μg/Kg in intrathecal morphine groups respectively(P=0.001)(mean±SD). Despite decreased post operative morphine requirements, intrathecal morphine administration did not have a clinially relevant effect on extubation time after CABG surgery. This study suggests that 3μg/Kg intrathecal morphine is a suitable dose for providing significant postoperative analgesia without delaying tracheal extubation time and has minimum respiratory depression.
    Keywords: Early tracheal extubation, Intrathecal opioid injection
  • A. Amini* Page 657
    Ballantyne syndrome is a syndrome with severe hydropic placenta and fetus followed by maternal hydrops. Several different causes may lead to this syndrome. In fact, Ballantyne syndrome may result from any factor causing severe hydrops fetalis. The diagnosis can be supported by sudden and rapid weight gain, severe edema, oliguria with albuminuria, blood pressure less than 140 mmHg and hemodilution. In this study, a case with Ballantyne syndrome and hyperstimulated ovaries is reported on which ceasarian section was performed but the newborn infant died after some hours.
    Keywords: Ballantyne Syndrome, Hydrops, Oliguria, Polycystic ovaries
  • Sh Ansari*, N. Ahanchi, R. Sadehdel Page 663
    Aplastic anemia is a clinical syndrome in which there is peripheral blood pancytopenia due to reduced or absent production of blood cells without evidence of another marrow disorder. The disorder may be acquired or inherited like Fanconi’s anemia. In this study, survial and prognostic factors in acquired aplastic anemia is determined. This analytic cross-sectional study was done on 224 child patients who referred to blood disease clinic of Hazrat Ali-Asghar Hospital from 1977 to 2000. Data of patients was collected retrospectively in census methods. Survival state, demographic variables, signs & symptoms, laboratory test and kind of treatment were all recorded. Data was analyzed by Kaplan-Meier survival curves and life tables. In order to determine the factors influencing survival log rank test and cox-regression analysis in SPSS software, log rank test and cox-regression analysis in SPSS software were used. 5 and 10-year survival of acquired aplastic anemia were 55%, 41.6% respectively. In bivariate analysis, absolute neutrophil count less than 100/μlit (P=0.00) and ESR more than 60 mm/h (P=0.04) were negatively associated with survival and improved survival was associated with pallor at time of diagnosis(P=0.04). In multivariate analysis just association between absolute neutrophil count (EXP(B)=5.18) and pallor (EXP(B)=0.41) with survival were proved. In this study, survival of patients with acquired aplastic anemia in comparison with other countries was in the lowest range of survivals.
    Keywords: Acquired aplastic anemia, Survival, Prognostic predicting factors
  • F. Akhlaghi*, A. Hamedi, Z. Javadi, F. Hosseinipoor Page 669
    Premenstrural syndrome(PMS) which includes psychological and physical symptoms regularly occurs during the second half of the menstrual cycle and it is estimated to affect up to 95% of women to some degree. Five percent of these women will be affected so severely that this causes disruption in their daily activities and social interactions. The main cause of this syndrome is unknown and a lot of women suffer from PMS therefore, the treatment is very important. Recently, it has been found that calcium supplementation is useful for curing symptoms of PMS. The object of the present study was to find the effect of calcium on reducing the symptoms of premenstrual syndrome. First, medical and paramedical female students were screened for 20 symptoms of cyclically premenstrual symptoms through administering a questionnaire. Later, 100 women were selected for this trial. Symptoms were prospectively documented over 3 menstrual cycles with a daily rating scale that had 20 symptoms of PMS. Participants received 1000 mg of effervescent calcium per day in 5 days, when the symptoms were maximum in the previous cycles. Daily documentation of symptoms were monitored. After 3 months data analysis was done. Among 20 symptoms of PMS, 12 symptoms including psychological symptoms such as fatigue, sleep disorders, irritability, depression, appetite changing, and physical symptoms such as body dismorphia, breast tenderness, acnea, headache, arthralgia, low back pain, weight increase had significant reduction or they completely disappeared with calcium supplementation. Using 1000 mg calcium supplementation per day in the second half of menstrual cycle for 5 days in women affected with premenstrual syndrome results in overall 62% reduction of psychologial symptoms and 61% reduction of physical symptoms. Thus, more study in this field can be recommended to find out daily consumption of 1000 mg calcium supplementation by women who suffer from premenstrual syndrome will significantly reduce overall symptoms and prevent disruption of daily activities and social interaction.
    Keywords: Premenstrual syndrome, Calcium, Psychological, behavioural symptoms
  • E. Ebrahimi Takamjani*, M. Taghipoor, H. Farahini, M. Salavati, M.J. Shaterzadeh Page 677
    The aim of this clinical trial was to compare the effects of two techniques forward & backward running on the static balance. In a pilot study the reliability of static balance test was confirmed. A convenient sample of 30 healthy young men was selected and randomly assigned into two groups of 15. The testing period for both groups lasted about 6 weeks with 3 sessions per week each session took 15 minutes. The used test for static balance was Modified Phomberg test and measurements were taken at the beginning and every two weeks hence forward. Therefore, there was between and within group analysis using independent t-test and dependent t-test. After the end of the sixth week, significant increase in static balance was observed in both groups, but these two techniques had similar effects, i.e., the observed difference between groups was not statistically significant. Additionally, the advancement in backward running group was faster.
    Keywords: Forward running, Backward running, Modified Rhomberg test
  • K. Entezami*, M. Khazrae Page 687
    Natural killer(NK) cells are defined as effector cells that have the capacity of spontaneous cytotoxicity toward various target cells and are not major histocompatibility complex(MHC) restricted. NK cells are the first line of immune system defence and serve in surveillance of certain tumor and virus-infected cells. The aim of this study was to determine CD16++CD56+ marker(NK cells) in healthy Iranian population. Peripheral blood samples of 500 male and female subjects, from different age group(18-60 years), were obtained. Flowcytometry technique with dual color monoclonal antibodies (CD16++CD56+) against NK cells was used to analyse the samples. Statistical analysis was done through SPSS software. The mean of CD16+CD56+ was found to be 15.93±7.02 for male and 13.30±5.89 for female population(P<0.05). The mean ranges of NK cells in different age group in the combined population were significantly less in the subjects aged 31-40 years as compared with subjects aged 50-60 years(P<0.001). Study and determination of NK cells in the peripheral blood indicates that sex, age and race should be a consideration in the evaluation of the immune system. Therefore, the results of the present study can be used in Iran laboratories and research centers to evaluate infectious diseases, tumors and other diseases.
    Keywords: Normal population, Natural killer cells, Flowcytometry
  • M. Seghatoleslam, T. Shariati, M. Shabani, S.B. Jameie* Page 693
    Nitric oxide (NO) is an unstable small molecule which acts as lipophilic free radicals. It is synthesized in different mammalian cells and thought to be involved in many physiological and pathological conditions. There are many evidences that show NO acts as a neurotransmitter in Non-Adrenergic, Non-Cholinergic (NANC) nerves, innervating smooth muscles of digestive system and also has direct influence on smooth muscle cells. Infantile hypertrophic pyloric stenosis(IHPS) is one of the most common pathological conditions among the neonates. It is thought that any failure in NO synthesis could be one of the reasons of IHPS. Pregnant Sprague-Dawley rats were used in this study. Different doses of the L-NAME (20-80mg/kg) as an NO inhibitor in normal saline was injected intraperitoneal (IP) during the last week of pregnancy period per day. The embryos were removed on the day of expected delivery. The stomach and duodenum were dissected, fixed by Bouin solution and tissue processing was done. By using rotatory microtome, 5μ serial cross sections were obtained and stained with Trichrom-Mason and Pop-Nicola. Statistical analysis of macroscopic and light microscopic findings showed that 80mg/kg of L-NAME causes significant changes in embryos of trial group including: IUGR, hind-limb disruption, embryo absorption, pyloric hypertrophy and hyperplasia. On the basis of these results it is believed that 80mg/kg of L-NAME can be one of the reasons of pyloric stenosis in infants.
    Keywords: Nitric Oxide(NO), IHPS, N, Aitro, L, Arginine Methyl Ester(L, NAME)
  • A. Jamali, L. Mokhber Al Safa*, M. Nojoomi Page 703
    Although we have access to various drugs and diagnostic equipment today, tuberculosis is still regarded as the most fatal disease of single microbial factor. A large number of children across the world have been made orphans due to this disease. World Health Organization(WHO) called a global emergency for tuberculosis in 1993. Because of MDR(Multi Drug Resistance) there is a risk that tuberculosis turns to a disease difficult to treat. Among the causes of global defeat in the treatment of tuberculosis and formation of MDR, are delay in treatment and physicians’ faults. Nevertheless, the disease can still be controlled by implementation of DOTS(Directly Observed Short Course). The necessity for organizing such course is the cooperation of all private sectors. One of the plans of this course, based on which national schemes are designed, is educating the medical staff at all levels specially the physicians. This study is aimed at evaluating one of the educational methods on the knowledge and attitudes of general practitioners. This study is based on a before-after study method in which 340 GPS of private sector have been simply sampled randomly. The knowledge and attitudes of the physicians were tested by a questionnaire. A self study method was also used as an educational method, using the book entitled “National Guide for Combating Tuberculosis”. The study proved that the physicians primarily had a favorable attitude to the national plan but their knowledge was very low(1.8%). Education proved to have a positive effect on knowledge and attitudes of the physicians in a way that the mean scores given to physicians’ knowledge and attitudes before and after education showed a significant difference. The change in knowledge and attitudes of physicians of public sector did not show any significant relation with demographic and work experience variant in public sector. Based on the results of the present study it can be concluded that self-learning has a positive effect on attitudes and specially knowledge of the physicians.
    Keywords: Knowledge, Attitude, DOTS, Self, Learning, General practitioners
  • V. Hassani*, H. Farahini, L. Hosseini Gohari, Sh Naser Nejad, H. Amin Sobhani Page 713
    Responses to painful stimulus are associated with broad range of physiological changes in human body. One of these significant responses is an increase in plasma norepinephrine level that may cause different systemic effects like coronary spasm, hypercoagulation, demand/supply ratio imbalance in myocardium, etc. Many clinical trials have tried to eliminate or decrease these changes by using different drugs and increasing depth of anesthesia. In this clinical trial study, the effects of two drugs of propofol and thiopental on norepinephrine level during laryngoscopy were studied. 60 ASA I patients, candidated for elective surgery under general anesthesia in the range of 15 to 45 years old, were randomly allocated to two groups. BIS monitoring was performed to measure depth of anesthesia. For all of the patients midazolam was administered as a premedication to reach BIS 70, then blood sampling was done. Thiopental was injected to one group and propofol to the other to reach BIS 40. Atracurium (0.5mg/kg) and fentanyl (3mcg/kg) was administered to both groups and intubation was done. Second blood sampling was done 3 minutes later. Norepinephrine level was measured in two stages: one as basal level and the other after laryngoscopy via ELISA method. Data showed that plasma norepinephrine level was 0.236±0.125 (mean±SD) after laryngoscopy in propofol group and 0.216±0.118mcg/dl (P=0.534). in thiopental groups. There was no significant statistical difference between two groups (P>0.05) therefore, it can be concluded that clinical decision for selection of drugs is only based on patient condition, drug side effects and cost–benefit ratio but not the type of drug itself.
    Keywords: Norepinephrine, Thiopental, Propofol, Painful stimulus, BIS monitoring
  • A.A. Khorsandi, M. Nakhaei Amroodi* Page 719
    Optimal treatment of 3 and 4-part fractures of the proximal humerus is still controversial and is accompanied with many complications. These fractures can be treated with variety of osteosynthetic methods especially in younger ages, but some complications such as limited range of motions, mal:::union:::s and avascular necrosis are common. Hemiarthroplasty can be used in old patients with low activity or in severely comminuted fractures, but this is an expensive method and has major limitations in undeveloped or developing countries. In this article the results of TOSF technique are presented. 28 patients with 3 or 4-part fractures or fracture dislocations of the proximal humerus were treated with TOSF technique from 1996 to 2002. 3 cases were excluded from the study and the 25 remaining ones were assessed. The mean age was 43.2 years(20-68 years) and the duration of follow-up was 39 months(3 months to 6 years). Preoperative diagnosis was based on plain radiographs and CT-Scans. Fixation was made with non-absorbable or late absorbable sutures(no.5-USP) and a range of motion exercises began immediately after the surgery according to patients’ tolerance. The obtained data from the latest clinical and radiographical examination was then analysed. In one patient the greater tuberosity was non:::union:::ed. Also, no neurovascular injury during operation, no infection and no avascular necrosis was found. Mal:::union::: rate was 32%. The average range of motion was 157˚ in flexion, 21˚ in extension, 31˚ in external rotation, 132˚ in abduction and in internal rotation it was up to L2-L3. Satisfaction from surgery according to Neer’s rating system was 64% excellent, 20% satisfactory, 12% unsatisfactory and 4% failure. Returning to previous job was 72%. Thus, TOSF technique for treatment of these fractures has acceptable results with minimal complications, and it can be used in all age group with severely comminuted fractures or osteoporosis. Also, this treatment is a reasonable substitute for hemiarthroplasty in undeveloped or developing countries.
    Keywords: Fractures of the proximal humerus, Osteosynthesis, Suture fixation
  • A.R. Salek Moghaddam*, A.A. Sharafi, F. Osati Ashtiani, F. Jalali Galousang Page 727
    It has been suggested that prolonged exposure to ionizing radiation may induce immune alteration which may facilitate the development of cancer. However, over the past decades some scientists have reported that low-dose of ionizing radiation is not only a harmless agent but often is benefical. The aim of this study was to evaluate the effects of occupational exposure to low levels of ionizing radiation on immune system. The studied population consisted of 48 healthy radiographers exposed to annual dose of x-rays below the maximum permissible occupational limit(MPOL 50 mSv/year) and 18 healthy unexposed individuals similar in age, gender and job grade. Total number of WBC, lymphocytes, lymphocyte subsets(CD19, CD3, CD4, CD8, CD16-56) HLA-DR, CD4/CD8 ratio, platelet and concentration of IgG, IgM, IgA, C3, C4 were measured. The investigation was carried out by flow cytometry for lymphocyte subsets and immunoturbidimetry for immunoglubolin and complements. Although the number of CD8 and CD4/CD8 ratio decreased and increased respectively with increase in age, no influence of the radiation on the immunological parameters in peripheral blood was found. This study showed that ionizing radiation received by radiographers (at least in very low-dose range) does not affect the immune system.
    Keywords: Immune system, Radiographers, Ionizing radiation
  • G.R. Shah Hosseini, H. Negahban Siuki, S.A. Madani, E. Ebrahimi Takamjani*, M.J. Shaterzadeh Page 735
    Knee osteoarthritis causes joint laxity, muscle weakness and atrophy. These factors compromise neuromuscular protective mechanisms of the muscle, cause excessive joint loading and increase pain and disability. This condition also causes balance impairment which in this patients may be due to proprioceptive impairment and quadriceps weakness. The object of the present study was to compare the effect of muscle strengthening and neuromuscular training methods on therapeutic parameters improvement in patients with primary knee osteoarthritis. In this study 30 subjects with primary knee osteoarthritis(mean age 59.8, range 50-65) were divided non randomly into two groups and received training in two special therapeutic methods. An electrogoniometer was used for evaluation of propriception and biodex stability system was used for assessment of the balance. Pain and activity of daily living(ADL) levels of the subjects were assessed by using an extensive questionnaire. Based on the obtained results, both therapeutic methods appeared to be beneficial in therapeutic parameters improvement in patients with primary knee osteoarthritis(P<0.05) but the neuromuscular control method appeared to be more benifical(P<0.05).
    Keywords: Osteoarthritis, Therapeutic method, Balance, Proprioception
  • M. Eyvaz Ziaee*, M. Abolghasemian Page 743
    In the present study a new technique used in the treatment of scapulothoracic arthrodesis has been described. This technique was used in 6 patients(two patients bilaterally) for winging of scapula due to facioscapulohumeral dystrophy from 1988 to 1999. In this technique combination of plate and wire was used. The reasons for doing this surgery were: scapular winging, pain in shoulder, limitation in active shoulder motion, and impaired daily living activities. The objectives were to improve motion, strength and performance of activities of daily living as well as pain relief. After surgery, active motion improved in all patients for flexion from 64 to 104 degrees and for abduction from 67.5 to 112.5. The only complication was a hemothorax in a patient which was treated easily. The average length of follow-up was 32.5 months (from 14 to 55 months) and results did not change with the passage of time.
    Keywords: Scapulothoracic joint, Scapular winging, Facioscapulohumeral dystrophy
  • H. Farahini*, T. Fathi Page 751
    Mccune Albright syndrome is a polyosteotic fibrous dysplasia which manifests itself with disturbance of endocrine function and pigmented patch in skin at birth. The prevalence of polyosteotic is between two and three per million. The upper end of femur is the frequent site of involvement in polyosteotic form with multi endocrinopathy and limb deformity and multiple fractures. The present study is the case report of a 19-year-old girl who referred for left lower limb shortening and deformity of thigh following conservative management. In follow-up, and at the age of 19 due to recurrence of deformity and lower limb shortening(10 cm) the patient underwent derotational subtrochantric valgus osteotomy and bone graft, fixation with plate and concomitant distal femural supracondylar close wedge osteotomy. After operation limb deformity and discrepancy were corrected.
    Keywords: Fibrous dysplasia, Mccune Albright syndrome, Subtrochantric Osteotomy
  • Sh Ghasemi, P. Golnari*, M. Hashemnejad, N. Shahgholi, P. Karimi Page 757
    Prevention of infection by hepatitis B virus in patients undergoing hemodialysis is very important but has its own problems such as reduction of hepatitis B vaccination efficacy and the falling of HbsAb to unprotective levels after unknown time. These factors bring up a need for assessing the antibody levels at specified times (e.g. every 6 months) and revaccinating the patients when it seems necessary. The present study was conducted to determine the factors that influence the efficacy of hepatitis B vaccination in patients undergoing hemodialysis. This case-control study was carried out on 121 patients undergoing hemodialysis in the hemodialysis ward of Shahid Hasheminejad Hospital in Tehran. 64 patients(with antibody levels under 10mlU/ml) were in case and 52 ones (with antibody levels equal or more than 10mlU/ml) were in the control group. The checklist consisted of demographic and laboratory information, duration of hemodialysis, history of having diabetes and history of smoking which were all extracted from the patients’ hospital records and/or asked from them. Analysis of the data was done via SPSS 10 and EPI Info 6 software using indices of frequency, mean, standard deviation and standard error. Different statistical tests such as Chi2, Levene, Kolmogorov-Smirnov, t, and Pearson and Spearman coefficients were also employed. Multiple linear regression was used for assessing the predicting factors. Of 121 patients, 56 were female and 65 were male. Rh-positive blood group had more frequency in cases than in controls (P=0.010, odds ratio=2.63) and the number of the smokers was significantly more in the control group than in the case (P=0.031, odds ratio=0.27). Moreover, increases in weight (P=0.015, r=-0.225) and age (P=0.006, r=-0.253) decreased the HbsAb levels significantly. The patients’ age and Rh blood group were the identifiers of antibody levels in the regression model. This study has found out that increasing age, malnutrition and Rh-positive blood group are factors in decreasing the efficacy of hepatitis B vaccination in patients undergoing hemodialysis and it has also marked the need for paying further attention to the patients having these risk factors.
    Keywords: Hemodialysis_Hepatitis B Vaccination_Antibody level_Prognosis predicting factors
  • D. Qujeq* Page 765
    3 beta-Hydroxy-Delta-5-steroid dehydrogenase is an important key anzyme of steroid hormone biosynthesis, which is involved in catalyzing the conversion of pregnenolone to progesterone in the biosynthesis of steroid sex hormones. This complex enzyme is the second enzyme in the steroid hormone biosynthesis pathway and it is identified as an autoantigenic target. In this study, a simple method is presented for the quantitative assay of 3β-Hydroxy steroid dehydrogenase activity in testis of rat. An excess of pregnenolone was incubated with several concentrations of whole testis homogenate. The reaction mixture containing the pregnenolone, NAD, isonitrotetrazolium in 0.15 M Tris-HCL buffer(PH=8) and the enzyme extract from testis of rat was incubated for 1.5 at 37˚c. Absorbance at 495 nm was read in a spectrophotometer. The results showed that 3-β-hydroxy steroid dehydrogenase activity was linear with time and protein concentration. The present method can easily be performed and is sensitive enough to assay 3-β-hydroxy steroid dehydrogenase activity in rat testis.
    Keywords: 3 β hydroxy steroid dehydrogenase_Rat testis_Spectrophotometer
  • M. Keyhani, M. Firoozrai*, J. Gharanlar, M. Nakhjavan Page 771
    Glutamic Acid Decarboxylase(GAD) catalyses the conversion of glutamic acid to Gama amino Butyric Acid(GABA) which is one of the major inhibitory neurotransmitters in central nervous system. GAD has two isoforms with molecular weights of 65 Kda(GAD 65) and 67 Kda (GAD 67). GAD 65 gene is located on chromosome 10 and expressed in β-cells of pancrease. The presence of high concentrations of Anti-GAD Antibodies(GADA) in serum of patients with IDDM is evident. Evaluation of GADA levels in individuals with NIDDM and their first degree relatives can also be used as a predictor of late insuline dependency. High concentrations of glucose induce the production of GAD 65 in β-cells which is associated with an increase in GAD 65 gene expression. It has been shown that patients with NIDDM may produce higher levels of GADA and after short period of time developing IDDM. In the present study anti-GAD levels were determined and compared in 50 type II Iranian diabetic patients, in 32 of their first degree relatives and in 56 healthy subjects. The evaluation of GADA levels were carried out by the use of ELISA method. The mean level of anti-GAD in the healthy subjects was 6.64±7.01ng/ml, in the patients was 10.76±13.59ng/ml and in their first degree relatives was 19.71±32.1ng/ml. In regard to the cut off, 18% of patients had seropositive anti-GAD and 21.9% of their first degree relatives had seropositive anti-GAD but all of the healthy subjects had seronegative anti-GAD. The frequencies of anti-GAD positivity in patients and their first degree relatives compared with that of healthy subjects were significantly higher(P<0.001 and P=0.001 respectively). It can be concluded that the determination of anti-GAD in healthy subjects and their first degree relatives of type II diabetic patients can be used to predict the development of diabetes and insuline dependency.
    Keywords: Glutamic Acid Decarboxylase, Anti, GAD 65 autoantibodies, Type II diabetes
  • B. Saeed Modaghegh*, Kh.K. Rastegar, M. Bahrabadi Page 783
    The patient of the present study is a 15-year-old female who referred to clinic with pain and severe swelling in her neck. She had severe quadriparesis. Due to severe destruction of C1, C2 and C3 vertebrae and cervical spine instability, she underwent surgery in two stages. In the first stage, the surgery was done with posterior approach to achieve decompression, post stabilization & fusion and taking material for biopsy. In the second stage, the surgery was done through anterior approach to achieve tumor resection, stabilization and fusion. Fortunately, complete neurological recovery occurred after surgery. The patient is presently able to walk without any assistance and the spine has rigid fusion.
    Keywords: Aneurysmal bone cyst(ABC), Upper cervical spine, Anterior, posterior spinal fusion
  • P. Mirmiran, L. Azad Bakht, A. Esmailzadeh, G. Sohrab, F. Azizi* Page 789
    Cardiovascular disease(CVD) is still a health and a social problem in our country. Major risk factors have been identified for CVD in different studies. Other surveys have mentioned some dietary and non-dietary factors related to these risk factors. The aim of this study was to determine the predictors of CVD risk factors in distinct 13 of Tehran. Dietary intake assessment was undertaken with 2-day 24-hour recall in 486 cases older than 20 who participated in Tehran Lipid and Glucose study after excluding the under-and over-reporters. The data about anthropometric, smoking, education level, blood pressure and the level of blood lipids was later obtained. To determine the predictors of CVD, stepwise linear regression was used. Based on the obtained results, BMI and WHR increased with age in women(P<0.01 and P<0.05 respectively). Distribution of people in different age groups was not equal in terms of smoking and education level. Results showed a strong and positive relation between BMI and carbohydrate intake with serum triglyceride(P<0.05, β=0.7, P<0.05, β=2.4) respectively. Furthermore, there was a strong and positive relation between LDL and weight(P<0.05, β=1.1), LDL and age(P<0.05, β=1.6) and LDL and cholestrol(P<0.01, β=0.7). Thus, it can be concluded that there is relation between some dietary and non-dietary factors with CVD risk factors. Considering these relations is important in prevention and reduction of CVD.
    Keywords: Predictors, Risk factors, Cardiovascular disease(CVD), Dietary factors
  • Sh Nakhaee, L. Talachian* Page 799
    Hepatitis C virus(HCV) is responsible for the majority of cases of viral hepatitis in transfusion dependent thalassemic patients. Although recent screening policies have markedly decreased the incidence of HCV infection, this problem is still one of the most important causes of mortality and morbidity in thalassemic patients. This retrospective study was designed to investigate the frequency of HCV infection in Iranian thalassemic patients.The hospital records of 507 multitransfused thalassemic patients who referred to receive their care in Ali-Asghar Children Hospital in Tehran from 21st March 1999 to 20 th March 2000 were reviewed. Twenty four-percent(122 patients) were anti-HCV positive. All but one had received their first transfusion before 1996 when the screening of products for HCV became mandatory. Liver biopsy was performed in a subgroup of 38 patients. In all of them true HCV infection was confirmed by polymerase chain reaction test. There was a positive correlation between ALT means and the liver histopathology through stage(P=0.04) and grade I to III(P=0.015). Similarly, AST mean level was correlated with progression from grade I to III(P=0.010). No correlation was found between AST and ALT means and progression to stage IV or grade IV liver disease. There was a reverse correlation between serum albumin level through stage 1 to 4 (P=0.029). The serum albumin level did not have any correlation with grading. HCV infection is common in multi-transfused thalassemic patients. Increased transaminase levels and/or depressed serum albumin levels predict significant histhological changes in liver biopsy.
    Keywords: Blood transfusion_Hepatitis C virus_Thalassemia