فهرست مطالب

Cell Journal - Volume:11 Issue: 3, 2009

Cell Journal (Yakhteh)
Volume:11 Issue: 3, 2009

  • 64 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1388/06/25
  • تعداد عناوین: 10
|
  • محمدرضا باغبان اسلامی نژاد، فاطمه باقری صفحه 263
    یکی از معضلات جراحان ارتوپد و متخصصین فک و صورت بازسازی ضایعات بافت استخوان است که در چنین مواردی پیوند استخوان و ایمپلنت های فلزی به طور رایج انجام می شود. محدودیت های موجود سبب شده تا توجه محققین به سمت فناوری های نوین نظیر مهندسی بافت استخوان معطوف شود. مهندسی بافت استخوان علمی است که برای ساخته شدن یک سازه استخوانی به همکاری چندین رشته از جمله علوم زیستی و مهندسی نیاز دارد. اهداف دانشمندان درگیر در مهندسی بافت عبارت است از: طراحی و ساخت داربست با ویژگی های فیزیکی و شیمیایی مناسب، فراهم آوردن شرایط مناسب در داخل داربست جهت تمایز سلولی و به کارگیری سازه ساخته شده در نقایص بافتی. در مقاله حاضر، اجزای اصلی در گیر در یک فرایند مهندسی بافت استخوان شامل سلول بنیادی مزانشیمی، داربست، فاکتورهای رشد و بیوراکتور و هم چنین رویکردهای مهندسی بافت جهت بازسازی ضایعات بافتی مرور شده است.
    کلیدواژگان: مهندسی بافت، بیماری های استخوانی، سلول های بنیادی مزانشیمی، داربست
  • شهین نجارپیرایه، جواد عطوفی، سامان حسینخانی، معین فرشچیان صفحه 273
    هدف
    بررسی کلون و بیان ژن Aaph هلیکوباکترپیلوری در iloc.E
    مواد و روش ها
    AND ژنومی از سویه استاندارد هلیکوباکتر پیلوری 26695 به عنوان الگو برای تکثیر ژن Aaph با RCP مورد استفاده قرار گرفت. سپس ژن Aaph در وکتور بیانی پروکاریوتی a82TEp وارد شد (Aaph-a82TEp). آنگاه پلاسمید نوترکیب برای ترانس فورماسیون a5HD iloc.E به کار رفت و کلون های مثبت انتخاب شدند. پس از ترانس فورماسیون باکتری 3ED12LB iloc.E با پلاسمید نوترکیب Aaph -a82TEp، بیان پروتئین AapH با غلظت های مختلف ایزوپروپیل تیو بتا دی گالاکتوزید (GTPI) القا و با EGAP-SDS شناسایی گردید. ایمنی زایی پروتئین AapHr با استفاده از آنتی بادی های پلی کلونال خرگوشی علیه آنتی ژن های کامل هلیکوباکتر پیلوری با آزمون وسترن بلاتینگ تعیین شد.
    نتایج
    توالی ژن Aaph در وکتور پلاسمیدی Aaph -a82TEp مطابق با توالی ژن Aaph سویه استاندارد بوده و نتایج EGAP-SDS نشان داد که سیستم بیانی پروکایوتی در غلظت L-lomm 5/1 از GTPI پروتئین نوترکیب Aaph را با کیفیت خوب بیان می کند. پروتئین نوترکیب AapHr به خوبی با آنتی بادی های تولید شده علیه هلیکوباکتر پیلوری در وسترن بلاتینگ واکنش داد.
    نتیجه گیری
    در این بررسی سیستم بیانی پروکاریوتی 12LB-Aaph-a82-TEp با کارایی زیاد به طور موفق ساخته شد و پروتئین نوترکیب AapHr ایمنی زایی قابل قبولی از خود نشان داد. این نتایج نشان می دهد تولید پروتئین های اختصاصی نوترکیب نظیر AapH استراتژی جایگزین و مناسبی برای ساخت واکسن هلیکوباکتر پیلوری می باشد.
    کلیدواژگان: هلیکوباکترپیلوری، Aaph، پروتئین نوترکیب، a82TEp
  • فرزانه نجفی، نرگس زارع مهرجردی، مریم حاتمی، حسین بهاروند صفحه 277
    هدف
    بررسی اثر القایی 4PMB و A nivitcA بر سلول های بنیادی جنینی موشی به نورون های حد واسط پشتی
    مواد و روش ها
    پیش سازهای عصبی بر گرفته از سلول های بنیادی جنینی موشی تحت 4 گروه مختلف تیماری، مشتمل بر (lm/gn01، lm/gn1) 4PMB و (lm/gn001) A nivitcA و (lm/gn01، lm/gn001) 4PMB+ nivitca A قرار گرفتند. تاثیر این القائات بر بیان مارکرهای ویژه نورون های حد واسط پشتی در سلول های عصبی بالغ تمایز یافته با استفاده از روش های ایمونو سایتوشیمی و RCP-TR مورد ارزیابی قرار گرفت.
    نتایج
    تیمار پیش سازهای عصبی با استفاده از 4PMB و A nivitcA یا هر دو تیمار هم زمان القاء کننده، منجر به تولید نورون های حد واسط 1Id و 3Id (2xhL و 1IsI مثبت) در مقایسه با گروه کنترل شد. اگرچه نورون های حدواسط های 3Id در تیمار هم زمان دو القاء کننده مشاهده نگردید. علاوه بر این آنالیز RCP-TR سلول های تمایز یافته، بیان فاکتورهای رونویسی 9xhL، 1xhL و 1lsI را نشان داد که به ترتیب مارکرهای نورون های حدواسط های 1Id، 2Id و 3Id می باشند.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد که ترکیب خاصی از مولکول های پیام رسان در تکوین می توانند به طور مستقیم منجر به تمایز سلول های بنیادی جنینی به نورون های حدواسط پشتی شوند. به علاوه تفاوت های کمی و کیفی در پیام رسانی به واسطه اعضاء مختلف خانواده β-FGT می تواند در تخصص یافتگی انواع مختلفی از نورون های حدواسط پشتی، نقش ایفا کند.
    کلیدواژگان: سلول های بنیادی جنینی، الگوبندی پشتی، BMP، و Activin، نورون های حد واسط نخاع
  • عبدالرحمان صریحی، علیرضا کمکی، تاداهارو تسوموتو صفحه 285
    هدف
    بررسی سیگنالینگ کلسیم درگیر در تقویت طولانی مدت سیناپسهای تحریکی بر روی نورونهای گابائرژیک تخلیه سریع پارواآلبومین مثبت قشر بینایی موش
    مواد و روش ها
    در این مطالعه برش های مغز از موش های GAD67-GFP knock-in مورد استفاده قرار گرفت. با استفاده از روش ثبت Whole Cell Patch و به دنبال آن رنگ آمیزی ایمونوهیستوشیمی در سلول های پارواآلبومین مثبتFast-Spiking GABAergic (FS-GABA) (Parval-Bumin Positive; PV+) سیگنالینگ Ca2+ درگیر در تقویت طولانی مدت (long-Term Potentiation; LTP) تحریکی این زیر گروه نورون های واسطه قشر بینایی بررسی شد.
    نتایج
    مهارکننده فسفولیپاز (Phospholypase C; PLC) c یعنی داروی 73122-U در 10 میکرومولار، مهار کننده های IP3 (از قبیل 2-APB، 3 میکرومولار و هپارین (10 واحد بر میلی لیتر) و مهارکننده آزادسازی کلسیم از منابع داخل سلولی (CPA، 5 میکرومولار)، مسیر سیگنالینگ 5-mGluR را در القای LTP سیناپس های تحریکی به سلول تخلیه سریع PV+ قشر بینایی مهار کرد، در حالی که ماده حلال به تنهایی چنین اثری نداشت.
    نتیجه گیری
    نتایج بیانگر این است که 5-mGluR در نورون های FS-GABA سبب فعال شدن PLC و 3 IP می گردد. هم چنین کلسیم مورد نیاز برای القا و حفظ LTP از منابع داخل سلولی کلسیم تامین می گردد. با در نظر گرفتن نقش کلیدی نورون های مهاری PV+FS در مدارهای قشر بینایی به نظر می رسد کهPTL وابسته به گیرنده های گلوتاماتی متابوتروپیک، در سیناپس هایی که بین سلول های تحریکی و نورون های SF وجود دارد، نقش مهمی را در شکل پذیری سیناپسی قشر بینایی ایفا می کند.
    کلیدواژگان: گابا، تقویت طولانی مدت (PTL)، قشر بینایی، گیرنده گلوتاماتی متابوتروپیک، سیگنالینگ Ca2+
  • مسعود سیفی، مریم جسری صفحه 293
    هدف
    بررسی بروز ANRm KNAR در فرایند تحلیل ریشه ناشی از حرکات دندانی در رت
    مواد و روش ها
    به منظور ایجاد حرکت مزیالی در 02 رت نر هفت هفته ای نژاد ratsiW، فنر lioc desolc (ynamreG، muruatneD) به دندان ها متصل شد که برای هر جانور، دندان سمت مقابل قوس فکی به عنوان گروه کنترل داخلی به کار گرفته شد. در روز 12 جانوران کشته شدند. بافت دندانی 01 جانور به منظور آزمایشات هیستولوژیک در پارافین محصور (debmE) و بافت حاصل از تراش لاکوناهای تحلیل در سمت مزیال ریشه دندان های مولر سایر جانوران برای استخراج ANRm در آزمایشات RCP-TR به کار گرفته شد.
    نتایج
    برش های هیستولوژیک، مورد بررسی های هیستومورفومتریک قرار گرفتند و نتایج بیانگر تفاوت معنی دار بین میزان تحلیل ریشه در گروه مورد در مقایسه با گروه شاهد بود (100/0>p). آنالیز دانسیتومتریک نوارهای بروز ANRm LKNAR روی ژل الکتروفورز، نشان دهنده افزایش معنی دار در بروز ANRm LKNAR در لاکوناهای تحلیلی گروه مورد بود (100/0>p).
    نتیجه گیری
    نتایج به دست آمده، نشانگر بروز LKNAR (dnagiL B appaK rotcaF raelcuN rof rotavitcA rotpeceR) به همراه تحلیل ریشه ناشی از حرکات دندانی بوده است.
    کلیدواژگان: LKNAR، تحلیل ریشه، حرکت دندانی
  • رضا محمودی، مهدی عباسی، ایرج امیری، ایرج راگردی کاشانی، پریچهر پاسبخش، خلیل سعدی پور، فردین عمیدی، فرید ابوالحسنی، علیقلی سبحانی صفحه 299
    هدف
    بررسی تاثیر سلول های کومولوس بر روی بلوغ، لقاح و تکامل جنین موش تا مرحله بلاستوسیست
    مواد و روش ها
    در کل تعداد 074 تخمک در مرحله VG) elciseV lanimreG) از 62 تخمدان موش ن‍‍‍‍ژاد RCI 6-4 هفته ای پس از تزریق 5 واحد (SGMP) niportodanoG mureS eraM tnangerP به دست آمد. تخمک های جمع شده به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول: تخمک های بدون سلول های کومولوس و گروه دوم: تخمک های با سلول های کومولوس. تخمک های هر دو گروه در محیط 991-MCT با 10 درصد سرم جنین گاو به مدت 42-22 ساعت در دمای 73 و 5 درصد در داخل انکوباتور کشت داده شدند سپس با میکروسکوپ معکوس بررسی شدند. جهت انجام لقاح آزمایشگاهی تخمک های بالغ از هر یک از گروه ها در محیط 6T قرار گرفتند و اسپرم به آنها اضافه گردید. تخمک های لقاح یافته جهت بررسی مرحله دو سلولی به مدت 42 ساعت و ایجاد بلاستوسیست به مدت 021 ساعت پس از لقاح ارزیابی شدند. در انتها اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون کای اسکور با دقت 50/0> p جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده گردید.
    نتایج
    درصد بلوغ، لقاح، تسهیم و تشکیل بلاستوسیست در تخمک های بدون کومولوس به ترتیب 67/33 درصد، 75/94 درصد، 75/94 درصد، 15/51 درصد و 91/41 درصد و در تخمک های دارای سلول های کومولوس به ترتیب 98/14 درصد، 08/67 درصد، 57/85 درصد و 54/26 درصد بودند. نتایج نشان داد تمام موارد ارزیابی شده در تخمک های دارای سلول های کومولوس به طور معنی داری (50/0>p) بیشتر از تخمک های بدون سلول کومولوس بوده است.
    نتیجه گیری
    مطالعه حاضر نشان داد که اتصال سلول های کومولوس به تخمک در طی بلوغ و لقاح جهت بلوغ هسته، لقاح و تکامل بعدی جنین تا مرحله بلاستوسیست مهم می باشد.
    کلیدواژگان: بلوغ اووسیت ها، سلول های کومولوس، لقاح آزمایشگاهی
  • غلامرضا مطلب، فوژیا اوتمن، آینی ایدریس، اسما رحمت صفحه 303
    هدف
    بررسی انتشار ویروس نیوکاسل از نژاد 0422FA در کبد حین تزریق داخل توموری در سرطان پستان ایجاد شده به وسیله رده سلولی 1T4 در موش ماده از نژاد c/BLAB
    مواد و روش ها
    دویست موش ماده از نژاد c/BLAB به طور تصادفی به ده گروه شامل: موش های سرطانی شاهد (CC; lortnoC recnaC)، سرطانی تحت معالجه با 5/0 میکروگرم در میلی لیتر تاموکسی فن سیترات (TC; etartiC nefixomaT)، سرطانی تحت معالجه با 8، 61، 23 و 46 واحد AH به ترتیب با نام های 8VDN/C، 61VDN/C، 23VDN/C و 46VDN/C؛ سرطانی تحت معالجه با 8، 61، 23 و 46 واحد AH به همراه 5 /0 میکروگرم در میلی لیتر تاموکسی فن سیترات به ترتیب با نام های 8VDN/TC، 61VDN/TC، 23VDN/TC و 46VDN/TC تقسیم گردید. در این پروژه تحقیقاتی از تکنیک erutluC-oC جهت ایجاد سرطان پستان و تزریق دوزهای مختلف ویروس و تاموکسی فن به مدت چهار هفته به طور روزانه استفاده گردید. با استفاده از روش های مولکولی RCP-TR utis ni، کنفوکال لیزر اسکنینگ ماکروسکوپی (MSLC; ypocosorciM gninnacS resaL lacofnoC) و نگاتیو استینینگ الکترون ماکروسکوپی (MESN; ypocsorciM nortcelE gniniatS evitageN) رهگیری و ردیابی ویروس بیماری نیوکاسل از نژاد 0422AF در خلال تزریق داخل توموری در موش ماده از نژاد c/BLAB در بافت های تومور پستان و کبد بررسی گردید.
    نتایج
    هر سه تکنیک مولکولی یاد شده به طور موفقیت آمیزی ویروس را در تومور و کبد کشف و ردیابی نمودند.
    نتیجه گیری
    انتشار ویروس از تومور به کبد در حین تزریق داخل توموری تایید می گردد.
    کلیدواژگان: سرطان سینه، ویروس نیوکاسل، RT، PCR، و CLSM، کنترل رنگ آمیزی
  • مهدی آزاد، سعید کاویانی، مسعود سلیمانی، مهرداد نوروزنیا، عباس حاج فتحعلی صفحه 311
    هدف
    بررسی شیوع چهار پلی مورفیسم تیوپورین متیل ترانس فراز (Thiopurine S-methyl Transferase; TPMT) در جمعیت ایرانی
    مواد و روش ها
    این تحقیق در طی سال های 6831-5831 در گروه هماتولوژی دانشگاه تربیت مدرس انجام شده است. با استفاده از تکنیک های PLFR-RCP و RCP cificepS چهار پلی مورفیسم شایع با نام های (G917A) C3*TMPT، (A064G) B3*TMPT، (C832G)2*TMPT و A3*MPT (G917A dna A064G) در یک جمعیت نرمال 721 ایرانی مورد بررسی قرار گرفت.
    نتایج
    در این مطالعه شیوع 80/7 درصد برای پلی مورفیسم 2*TMPT، 74/2 درصد و 81/2 درصد به ترتیب برای پلی مورفیسم های C3*TMPT و A3*MPT ایجاد شد. در حالی که پلی مورفیسم B3*TMPT در جمعیت ایرانی پیدا نشده است. 211 فرد از کل 721 فرد نرمال دارای ژنوتیپ هموزیگوت برای آلل وحشی بوده اند.
    نتیجه گیری
    این اولین تحقیق در نوع خود می باشد که به بررسی آلل های شایع ژن TMPT در جمعیت ایرانی پرداخته است. در این تحقیق موفق شدیم که نشان دهیم شایع ترین آلل این ژن در جامعه ایران 2*TMPT با شیوع 80/7 درصد می باشد. این بررسی می تواند در سیاست گذاری های ملی در درمان بیمارانی که محتاج به استفاده از داروهای تیوپورینی می باشند همانند بیماران مبتلا به aimekueL citsalbohpmyL etucA (LLA) کمک کننده و موجب ارتقای استانداردهای درمانی این بیماران در سطح کشور باشد.
    کلیدواژگان: تیوپورین متیل ترانس فراز، پلی مورفیسم ژنتیکی، فارماکوژنتیک
  • محمدهادی بهادری، بهرام سلطانی، ابراهیم میرزاجانی، پروین بابایی، ملک مسعود انصار، معصومه احمدی جلالی مقدم صفحه 317
    هدف
    مطالعه معرفی انجماد شیشه ای به عنوان یک روش مفید برای نگهداری سلول های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان
    مواد و روش ها
    سلول های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان بر اساس قابلیت چسبیدن آنها به کف ظروف کشت جدا گردید. این سلول ها با روش انجماد شیشه ای و نی فرانسوی با اتیلن گلیکول، فایکول، سوکروز-07 منجمد و در نیتروژن مایع نگهداری شدند. مورفولوژی و بقا سلول های ذوب شده به وسیله تریپان بلو مورد ارزیابی قرار گرفت و سلول های تازه و منجمد تحت القا مدیوم استئوژنز و آدیپوژنز به استئوسیت و چربی تمایز یافته اند.
    نتایج
    میزان بقا سلول های بنیادی مزانشیمی قبل از انجماد 03/6 ± 61/88، با روش انجماد شیشه ای 38/6 ± 33/18 و با روش نی فرانسوی 04/6 ± 38/08 دیده شد. هم چنین کشت سلول ها در هر دو روش مورفولوژی مشابه داشته و از نظر تشکیل کلونی نیز مشابه با سلول های تازه بوده است. به علاوه، سلول های ذوب شده در مدیوم استئوژنز قابلیت استخوان زایی را نشان داده و رسوب مواد معدنی با رنگ آمیزی آلیزارین قرمز مشاهده گردید. هم چنین تحت شرایط تمایز چربی، سلول های تازه و منجمد شده به سلول های چربی تمایز یافته و تجمع چربی با رنگ آمیزی اویل قرمز تایید شد.
    نتیجه گیری
    انجماد شیشه ای یک روش قابل اطمینان برای نگهداری این سلول هاست.
    کلیدواژگان: سلول های بنیادی مزانشیمی، محافظ انجمادی، تمایز
  • محمد نوری، آرش خاکی، فاطمه فتحی آذر، محمدرضا رشیدی صفحه 327
    هدف
    بررسی تاثیر عصاره دانه هویج (ESC: tcarxtE deeS torraC) بر روی اسپرماتوژنز، تعداد و تحرک اسپرم ها در اپیدیدیم کودا (emydidipE aduaC) در موش صحرایی نر
    مواد و روش ها
    چهل موش صحرایی نر بالغ، به طور تصادفی به پنج گروه مساوی تقسیم شدند: گروه کنترل، گروه های دریافت کننده ESC با غلظت پایین و بالا، گروه دریافت کننده ESC با دوز بالا همراه با جنتامایسین و گروه دریافت کننده جنتامایسین. بعد از چهار هفته تیمار حیوانات، سرم آنها بعد از یک شب ناشتایی جهت اندازه گیری هورمون های جنسی جمع آوری شد. تحت بیهوشی، بیضه ها، اپیدیدیم کودا و لوله های اسپرمی جدا و تعداد اسپرم، تحرک و میزان ذخیره اسپرمی اپیدیدیم کودا تعیین گردید. تغییرات هیستوپاتولوژیک بیضه ها نیز برای ارزیابی میزان اسپرماتوژنز مطالعه گردید. با استفاده از AVOVNA یک طرفه و TSH yekuT، نتایج مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    تجویز ESC موجب افزایش معنی داری در میزان ذخیره اسپرمی اپیدیدیم کودا در مقایسه با گروه کنترل شد (به ترتیب 2 ± 54/1 در مقایسه با 8/1 ± 2/82 میلیون). عصاره مذکور هم چنین بیضه ها را از تاثیر نکروتیک جنتامایسین محافظت نمود. تجویز ESC موجب افزایش 5/3 برابری سطح (HL) enomroH gnizinietuL گردید که علی رغم دریافت جنتامایسین به مقدار 5 میلی گرم بر کیلوگرم هر روز بوده است در حالی که تاثیر معنی داری بر سطح (HSF) enomroH gnitalumitS elcilloF نداشته است. غلظت تستوسترون در گروه دریافت کننده ESC به میزان 004 میلی گرم بر کیلوگرم هر روز، نسبت به گروه کنترول و گروه دریافت کننده جنتامایسین به ترتیب 03 و 38 درصد بیشتر بود.
    نتیجه گیری
    عصاره دانه هویج از اثر سمی جنتامایسین بر روی سیستم تولیدمثل موش صحرایی نر جلوگیری کرده و با افزایش سطح تستوسترون، میزان اسپرماتوژنز را افزایش داد. این امر نشان می دهد که اثر ESC بر روی سیستم تولیدمثل، وابسته به جنس بوده است.
    کلیدواژگان: عصاره دانه هویج، اسپرماتوژنز، جنتامایسین، گنادوتروپین