فهرست مطالب

Current Journal of Neurology - Volume:8 Issue: 25, 2009

Current Journal of Neurology
Volume:8 Issue: 25, 2009

  • 130 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1388/06/28
  • تعداد عناوین: 12
|
  • حسین علی ابراهیمی صفحات 377-390
    سابقه و هدف
    درمان اصلی صرع با دارو است، داروهای ضد صرعی در سالهای اخیر زیاد شده اند، در اغلب موارد با یک داروی ضد صرعی حملات صرع کنترل می شوند. تعدادی از بیماران که با یک دارو کنترل می شوند عوارض ناخواسته داروئی دارند و گاهی هم ممکن حمله صرعی داشته باشند (انتخاب دارو باید براساس نفع و ضرر آن قرار داشته باشد). تقریبا 30% بیماران با صرع کانونی و 25% بیماران با صرع ژنرالیزه اولیه خوب با دارو کنترل نمی شوند. این بیماران اغلب از چند دارو استفاده می کنند و همراه حملات صرعی ناتوان کننده و عوارض جانبی هستند. اگر چه داروهای نسل دوم بی خطر تر و پذیرش بهتری دارند، ولی داده های مبنی بر این مزیت ها در اثر بخشی هنوز کافی نیست. در مطالعه بزرگ انجام شده روی داروهای استاندارد فعلی، کنترل با دو دارو در 40% موارد بهبودی ایجاد می کند، ولی فقط در 9% موارد رها از حملات صرعی می شوند. یک متا- آنالیزیس نشان می دهد که استفاده از داروهای جدید ضد صرعی بصورت اضافه کردن به داروی قبلی توانسته است در 12-29% موارد میزان بروز حملات صرعی را 50% و حتی بیشتر کاهش دهد. برای بیمارانی که صرع آنها با دارو کنترل نمی شود استفاده از جراحی و تحریک عصب واگ اهمیت دارد. کودکان، زنان، افراد دچار اختلال رشد و سالمندان احتیاج به توجهات ویژه دارند.
    کلیدواژگان: صرع، درمان، داروهای ضد صرعی جدید، داروهای ضد صرعی
  • سیامک خرمی مهر، بهزاد یثربی، کریم لیل نهاری صفحات 391-397
    سابقه و هدف
    ارزیابی های مختلفی برروی بیماری هانتینگتون تاکنون صورت پذیرفته که عمده آنها تاکید بر مشاهدات بالینی و تست های ژنتیکی دارند. روش مشاهده عینی در بین روش های مختلف هزینه کمی داشته و ایراد آن کیفی بودن نتایج می باشد که به بررسی دقیق روند بیماری کمک نمی کند. با استفاده از روش های آنالیز حرکت مهندسی می توان انواع اختلالات حرکتی این بیماران را با دقت بالایی ارزیابی نمود که از بین آنها اختلالات ایجاد شده در راه رفتن بسیار مهم بوده و دراین تحقیق مدنظر قرار گرفته است.
    روش بررسی
    در این تحقیق به منظور تحلیل دقیق و کمی راه رفتن بیماران مبتلا به هانتینگتون از یک سیستم تصویربرداری استفاده شده است و توسط آن، راه رفتن یک بیمار هانتینگتونی طی سه سال هر دو ماه یکبار ارزیابی گردیده است.
    یافته ها
    به کمک سیستم ایجاد شده تغییرات زاویه مفاصل اندام تحتانی و زمان حرکت به عنوان شاخص های سینماتیکی اندازه گیری شده است.
    نتیجه گیری
    نتایج تحقیق نشان داد که می توان از این شاخص ها جهت تشخیص و ارزیابی روند پیشرفت بیماری استفاده نمود به طوریکه در طی پیشرفت بیماری اندازه تغییرات زاویه مفاصل اندام تحتانی کاسته و زمان انجام حرکات افزایش یافته است.
    کلیدواژگان: سینماتیک، هانتینگتون، پردازش تصویر، سرعت زاویه ای، راه رفتن
  • سیامک افشین مجد، رضا افشار، غلام حسین قاعدی صفحات 398-404
    سابقه و هدف
    دیابت از شایعترین بیماری های قرن حاضر بوده که شیوع آن ارتباط مستقیم با سن داشته ودر سنین بالا شیوع آن به بیست درصد بالغ می گردد. این بیماری عوارض زیادی داشته و شایعترین علت کوری و نارسایی کلیه می باشد. یکی از عوارض شایع آن پلی نوروپاتی دیابتی است که می تواند با دردهای نوروپاتیک همراه شود که گاهی بسیار شدید است.
    روش بررسی
    مطالعه با روش کارآزمایی بالینی به مدت سه سال از سالهای 1384تا 1387بر روی 75بیمار مبتلا به پلی نوروپاتی دردناک دیابتی در بیمارستان شهید مصطفی خمینی انجام گرفته است.تمام بیماران سن بالای هجده سال داشته. ودارای درد تیپ نوروپاتیک حداقل به مدت 3ماه در یک نقطه از بدن بوده اند. بیماران در دو گروه مساوی قرار گرفته که یک گروه تحت درمان با نورتریپتیلین 25-50میلیگرم روزانه و گروه دیگر نیز 200میلیگرم لاموتریژین روزانه دریافت کرده اند هر دو گروه هر هفته از نظر بررسی شدت درد واثرات دارو هر هفته به مدت شش هفته مشاهده و شدت درد در آنها بوسیله مقیاس VAS مورد سنجش قرار گرفت.
    یافته ها
    75نفر در مطالعه شرکت داده شدند که نهایت 60 نفر مطالعه را بپایان رساندند. 27نفر تحت درمان با نورتریپتیلین و33نفر تحت درمان با لاموتریژین قرار داشتند.میانگین سنی بیماران 8.2 ± 61.3(68-45) و میانگین مدت ابتلا به دیابت در آنها 5.3 ± 12.3بود.در گروه تحت درمان با نورتریپتیلین میانگین VAS در شروع درمان 5.3 ± 68.3 میلیمتر و در پایان شش هفته این میزان 4.7 ± 34.5 میلیمتر بوده است. در گروه تحت درمان با لاموتریژین این میزان 8 ± 71.3و4.9 ± 37.6میلیمتر بترتیب در شروع مطالعه و پایان هفته ششم بوده است. آنالیز آماری در هر گروه بطور جداگانه نشان دهنده تفاوت معنی دار در کاهش درد بین شروع و پایان هفته ششم بوده است. (p<0.005) آنالیز آماری در مقایسه بین دو گروه تفاوت معنی داری را در شروع و پایان مطالعه نشان نداده است.
    نتیجه گیری
    این مطالعه به ما نشان می دهد که هر دو دارو در کاهش درد های نوروپاتیک در بیماران دیابتی موثر است. ومیزان اثر لاموتریژین حداقل به اندازه نورتریپتیلین می باشد و این دارو می تواند بعنوان جایگزین بویژه در مواردی که عوارضی مانند خواب آلودگی یا غیره باعث ایجاد مشکل می شود استفاده گردد
    کلیدواژگان: درد، دیابت، پلی نوروپاتی، لاموتریژین، نورتریپتیلین
  • سیداحمدرضا خاتون آبادی، سعید شاه بیگی، رقیه جلیل زاده صفحات 405-411
    سابقه و هدف
    لکنت رشدی یک اختلال روانی گفتار است که بعنوان اختلال حرکتی نیز قلمداد شده است و تاکنون علت واحدی برای آن شناسایی نشده است. در سالهای اخیر علل عصب شناختی و تئوری عصبی- حرکتی توافق بیشتری را بخود اختصاص داده است در حال حاضر لکنت رشدی را یک اختلال عصبی- حرکتی ناشی از کنترل حرکتی غیر طبیعی در نظر گرفته اند که علت را درگیری هسته های قاعده ای مطرح می کنند بطوریکه تمامی دستگاه های دخیل در گفتار از جمله حنجره و متعاقب آن تارهای صوتی را درگیر می کند. مطالعه حاضر با هدف تعیین علت لکنت با بررسی حرکتی تارهای صوتی بعنوان نماینده حرکات ظریف و پی در پی صورت گرفت.
    روش بررسی
    به منظور بررسی میزان تماس تارآواها از الکتروگلوتوگرافی استفاده شد.مطالعه حاضر بر روی 16 فرد مبتلا به لکنت و 16 فرد سالم که از نظر سن، جنس، تحصیلات و برتری طرفی مطابقت داده شدند انجام گرفت.
    یافته ها
    نتایج حاصل از مطالعه حاضر نشان داد که در افراد مبتلا به لکنت نسبت به افراد سالم میزان بسته شدگی تارهای صوتی تفاوت معنی داری نشان نمی دهند(461/0 p=) اگرچه تماس بیشتری نشان دادند، ولی افراد مبتلا به لکنت نسبت به افراد سالم بطور معنی داری آشفتگی تماس تارآواها را بیشتر نشان دادند(043/0 p=).
    نتیجه گیری
    با بررسی مطالعات انجام شده در رابطه با ارتباط لکنت و اختلال در عملکرد هسته های قاعده ای می توان به این نتیجه رسید که از آنجایی که آشفتگی بیش از حد طبیعی در تماس تارآواها به عنوان اختلال در حرکت و نظم ارتعاش تارآواها می باشد و یکی از مهم ترین عملکردهای هسته های قاعده ای تنظیم زمان بندی حرکات ظریف در نظر گرفته شده است از اینرو می توان گفت که شاید یکی از علل لکنت اختلال در عملکرد هسته های قاعده ای می باشد.
    کلیدواژگان: لکنت زبان، هسته های قاعده ای، الکتروگلوتوگرافی
  • رضا بیدکی، سید محمد فرشته نژاد *، امیر شعبانی صفحات 412-418
    سابقه و هدف

    تروما به سر و آسیب مغزی به عنوان یکی از دلایل نادر اختلال وسواسی- اجباری شناخته شده است. در این گزارش یک مورد بروز اختلال وسواسی- اجباری پس از تروما به سر معرفی می گردد.

    روش بررسی

    بیمار پسر جوان 18 ساله ای است که به علت افتادن از اسب و ضربات لگد حیوان به سر با تشنج و کاهش سطح هوشیاری در بیمارستان بستری می شود. با گذشت پنج روز بستری در واحد مراقبت های ویژه (ICU) و افزایش سطح هوشیاری، بیمار دچارکاهش سرعت پردازش اطلاعات، کاهش توجه، افزایش حواس پرتی، نقایص در حل مسئله، مشکلات حافظه و یادگیری مطالب جدید شده و رفتارهای عجیب و بی هدف، پرخاشگری، تکانشگری و افکار وسواسی از خود بروز می دهد که جزء اجباری (compulsive) آن خندیدن بود. بیمار در بیمارستان روانپزشکی بستری و جهت وی تشخیص اختلال وسواسی- اجباری و اختلال فراموشی مطرح گردید. پس از 12 روز بستری، با دریافت درمان دارویی و بهبود علایم و نشانه های اختلال وسواسی- اجباری و نیز بهبود عملکرد حافظه از بیمارستان مرخص شد.

    نتیجه گیری

    با وجود بروز کم اختلال وسواسی- اجباری به دنبال تروما به سر، باید در صورت بروز علایم روانپزشکی پس از این گونه حوادث، به فکر این اختلال بود.

    کلیدواژگان: اختلال وسواسی، اجباری، اختلال فراموشی، تروما به سر
  • ارتباط عوارض شناختی بایافته های داپلر عروق مغز و کاروتید در بیماران بای پس کرونر انتخاب شده
    مهدی فرهودی، کاوه مهرور، رضایت پرویزی، محمدکاظم طرزمنی، عیسی بیله جانی، عبدالرسول صفاییان صفحات 419-426
    سابقه و هدف
    عمل بای پس عروق کرونر (CABG) روز بروز شیوع بیشتری پیدا می کند و طبعا عوارضی هم بدنبال آن ایجاد می گردندکه یکی از عمده ترین آنها عوارض عصبی و شناختی می باشد. این عوارض در افزایش بروز ناتوانی و نیز مرگ و میر بیماران بعد از عمل نقش مهمی دارند.
    هدف از این مطالعه بررسی فراوانی عوارض شناختی بعد از CABG و تعیین ارتباط آن با عوامل خطر مختلف شامل سن، جنس، سابقه بیماری عروقی مغز، یافته های همودینامیک عروق مغزقبل از عمل، متغیرهای حین عمل و نیز عوارض عصبی بعد از CABG می باشد.
    روش بررسی
    در یک مطالعه توصیفی تحلیلی آینده نگر 201 بیمار کاندید CABG که مورد اورژانس نبوده و جراحی دیگر قلبی همراه نداشتند ودارای برون ده قلبی بیش از 30% و فاقد آریتمی قلبی بودند طی مدت زمان یک سال مورد بررسی قرار گرفتند. این بیماران قبل از عمل تحت معاینات عصبی، معاینه مینی منتال (MMSE) برای ارزیابی وضعیت شناختی، داپلر ترانس کرانیال ((TCD برای بررسی عروق اینتراکرانیال و داپلکس عروق کاروتید قرار گرفته، عوارض حین عمل و بعد از عمل ثبت شده و بعد از عمل تا موقع ترخیص تحت نظر بوده ویزیت و معاینات عصبی انجام می گرفت. حدود دو ماه بعد از ترخیص از آنها ویزیت دوباره به عمل آمده از نظر عصبی و MMSE تست می شدند.
    یافته ها
    کلا 201 بیمار کاندید CABG (158 مرد و 43 زن) با متوسط سنی 67/9 ± 29/57 مورد مطالعه قرار گرفتند. از این تعداد 5/4% سابقه بیماری عروقی مغز داشتند. از نظر وضعیت گرفتاری عروق کرونر 131 نفر گرفتاری سه رگ، 64 نفر گرفتاری دو رگ، 5 نفر گرفتاری یک رگ و یک نفر درگیری عروقی منتشر کرونر داشتند.
    TCD، در183 نفراز بیماران انجام گرفت که در 23 مورد جواب غیر طبیعی و 160 مورد جواب طبیعی بود. در کل تعداد شریانهای گرفتار 36 مورد بود که در این بین شریان بازیلر با 12 مورد شایعترین شریان درگیر بود.
    از 154 بیمار، داپلکس کاروتید بعمل آمد که در 102 نفر پلاک وجود داشت که از میان آنها در 99 نفر تنگی زیر 50%، 1 نفر تنگی 74-50% و 2 نفر تنگی 90-75% داشتند.
    از تعداد 201 بیمار، سکته مغزی ایسکمیک در 4 مورد، دلیریوم در هفت بیمار و آمنزی در 3 مورد دیده شد و یک مورد مرگ داشتیم. در 154نفر که در آنها MMSE مجدد انجام شد 45 نفر کاهش نمره به میزان متوسط 29/2 نشان دادند. ارتباط مشخصی بین تغییرات MMSE قبل و بعد از عمل با سن، جنس، سابقه قبلی بیماری عروقی مغز و وضعیت همودینامیک قبل از عمل عروق مغزی بدست نیامد. اختلاف تغییرات MMSE در گروه با عوارض عصبی بعد از CABG (078/0 = P) نسبت به گروه بدون عارضه (863/0 = P) قابل توجه می باشد ولی از نظر آماری معنی دار نبود.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج به دست آمده از این مطالعه بنظر می رسد که عوارض شناختی بعد از CABG در موارد انتخاب شده، ایزوله وبدون فیبریلاسیون دهلیزی و برون ده قلبی بالای30% عمدتا معلول ضایعات ساختمانی ایجاد شده در سیستم عصبی مرکزی هستند ولی این نیازمند انجام مطالعه با حجم بالاتر می باشد.
    کلیدواژگان: بیماری شرائین داخل جمجمه، جراحی بای پس عروق کرونر، داپلر، عوارض شناختی
  • معصومه نظیفی، فتح الله فتحی آذربایجانی، مینو ایلخانی پور، فرح فرخی صفحات 427-435
    سابقه وهدف
    صرع در انسان بوسیله تشنجات به همراه نقص های احساسی و روانی نسبی شناخته می شود. افسردگی و اضطراب رایج ترین شکل آسیب روانشناختی یا ناهنجاری های تشنجی می باشد. التهاب عصبی نه تنها در علت شناسی یا نوروپاتولوژی بیماری های تخریب کننده نورونی، بلکه همچنین در تعدادی از ناهنجاری های روانی دخیل است. کیندلینگ مدلی از صرع مزمن است. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر آسپرین یک داروی التهابی غیر استروئیدی و مهارکننده غیر انتخابی آنزیم سیکلواکسیژناز بر رفتار شبه اضطرابی در رت های نر کیندله بود.
    روش بررسی
    سه گروه موش صحرایی نر (8 موش در هر گروه) روزانه به ترتیب با حامل (حلال) و آسپرین با دو دوز mg/kg 30 و 15 به صورت دهانی تیمار شدند.کیندلینگ بوسیله تجویز دوز زیر تشنجی پنتیلن تترازول (mg/kg 40، درون صفاقی) هر 48 ساعت یکبار القاء شد.پارامتر های رفتاری کیندلینگ در گروه های کنترل و تیمار شده با آسپرین تعیین شد.ماز بعلاوه مرتفع با ترکیب درصد زمان سپری شده در بازوی باز (OAT%) و درصد ورودی های بازوی باز (OAE%) برای اندازه گیری اضطراب مورد استفاده قرار گرفت. افزایش در میزان OAE% و OAT% بیان کننده اثر ضد اضطرابی (کاهش اضطراب) می باشد. در حالیکه کاهش در OAE% و OAT% بیان کننده اثر اضطراب زا می باشد.
    یافته ها
    کیندلینگ به شکل معنی داری (05/0 < P) میزان اضطراب را در رت ها افزایش داد (کاهش در میزان OAE% و % OAT). آسپرین در هر دو دوز mg/kg 30و15 سبب افزایش معنی داری (05/0 < P) در میزان OAT% و OAE% شد که نشان دهنده کاهش اضطراب در رت های کیندله می باشد. همچنین افزایش معنی داری در فعالیت حرکتی (05/0 < P) حیوانات مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که آسپرین سبب بهبود سطح های افزایش یافته اضطراب در رت های کیندله می شود.
    کلیدواژگان: آسپرین، اضطراب، صرع، کیندلینگ، پنتیلن تترازول
  • حسین فاکر، مهران ضرغامی، داوود فرزین صفحات 436-447
    سابقه و هدف
    ناتوانی جنسی اختلال شایعی است که علل طبی و روانپزشکی متعددی دارد. در متون مربوط به گیاهان دارویی اثر دارو ی ی بعضی از اجزاء آفرودیت مثل خارخسک در درمان ناتوانی جنسی ذکر شده است. آفرودیت ترکیبی از 4 گیاه زعفران، زنجبیل، خارخسک و دارچین است. این تحقیق برای اثبات اثر ضد ناتوانی جنسی آن اجراء شده است.
    روش بررسی
    این مطالعه بر روی رت های نر بالغ با استفاده از ED50 آپومورفین که القاء کننده نعوظ است انجام شد. نعوظ القاء شده توسط آپومورفین به همراه دوزهای مختلف آفرودیت با نعوظ القاء شده توسط دوز ED50 آپومورفین بدون آفرودیت مقایسه شد. ضمنا رفتارهای grooming، licking و yawning هم تحت همین شرائط مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    قطره آفرودیت در هیچکدام از دوزهای تزریقی اثری بر نعوظ نداشت.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد آفرودیت اثری بر ناتوانی جنسی ندارد.
    کلیدواژگان: آفرودیت، آپومورفین، نعوظ
  • حمیدرضا حاتمیان، افشین دلیلی *، مرسده انشایی صفحات 448-457
    سابقه و هدف

    عصب پرونئال فرعی شایعترین آنومالی عصبی در اندام تحتانی در طی مطالعات هدایت عصبی است که از قسمت دیستال عصب پرونئال سطحی جدا می شود. این عصب در قسمت خارج ساق پا نزول کرده و در مسیر خلف قوزک خارجی به عضله راست کننده کوتاه انگشتان(EDB) عصب دهی می کند. وقتی که تحریک پروگزیمال عصب پرونئال در زانو دامنه موج پتانسیل عمل مرکب عضلانی (CMAP) بیشتری را نسبت به تحریک دیستال عصب نشان دهد ٬ باید به حضور APN شک کرد. هدف از این مطالعه تعیین فراوانی نسبی APN بطور کلی و به تفکیک جنس و سمت پا و مقایسه میزان عصب دهی عصب پرونئال عمقی (DPN) و APN به عضله EDB است.

    روش بررسی

    در این مطالعه 224 فرد بدون علامت بدون عامل خطری برای نوروپاتی(112 مرد و 112 زن) بررسی شدند. الکترود ثبات روی عضله EDB قرار گرفته و تحریک فوق حداکثر در قدام ساق پا ٬ لترال قوزک خارجی و زیر گردن فیبولا انجام و CMAP ثبت شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون آماری chi square استفاده شد.

    یافته ها

    APN در 39 فرد(41 / 17%)و 72 پا (07/16%) یافت شد. این آنومالی در 33 فرد(61/84%) دو طرفه بود و یک نفر عصب دهی کامل دوطرفه EDB توسط APN داشت (که حالت نادری است). دامنه CMAP در DPN در 64 پا (9/88%) بزرگتر یا مساوی دامنه CMAP در APN بود. تنها در 8 پا(1/11%) دامنه CMAP در APN از دامنه CMAP در DPN بیشتر بود. در افراد دارای APN ٬ 41/56% مرد و 59/43% زن بودند. این تفاوت از نظر آماری معنی دار نبود. (423/0 P value=). 38/51% موارد APN در سمت چپ و 62/48% در سمت راست بود. این تفاوت از نظر آماری معنی دار نبود. (814/0 P value=).

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه نشان داد که APN ناشایع نیست و باید در مطالعات الکترودیاگنوستیک به آن توجه کرد.

    کلیدواژگان: عصب پرونئال فرعی، مطالعه هدایت عصبی، عضله راست کننده کوتاه انگشتان
  • غلام رضا میرزایی محمود، مجتبی عظیمیان صفحات 458-464
    سابقه و هدف
    در بیماران با نارسایی مزمن کلیه (ESRD) درمان معمول فعلی همودیالیز می باشد. علیرغم استفاده زیاداز این روش درمانی و نتایج مفید برای بیماران، این شکل درمان دارای عوارض عصبی زیادی میباشد که از آن منجمله سردرد تهوع و استفراغ، تشنج و... و عارضه مرگبار دیررس آن دمانس دیالیزی است. لذا بر آن شدیم تا در بیماران دیالیزی این عوارض را بررسی تا بتوانیم راهکارهایی جهت کم کردن آنها پیدا نمائیم.
    روش بررسی
    120 بیمار دیالیزی به صورت مقطعی مورد بررسی قرار گرفتند. بدین صورت که معاینات عصبی قبل و بعد از هر دوره دیالیز و در طول مدت دیالیز به همراه ارسال نمونه خون جهت بررسی سدیم و BUN در دو نوبت یکی قبل و دیگری بعد از دیالیز ارسال و نتایج معاینه کلینیکی و بررسی آزمایشگاهی همگی در پرسشنامه های تهیه شده ثبت و نتایج مورد بررسی نرم افزاری و با استفاده از آموزش های اختصاصی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    از 120 بیمار مورد مطالعه 56 نفر (7/46%) هیچگونه عارضه عصبی ناشی از دیالیز پیدا نکردند و در بقیه دچار عوارض عصبی شدند، عوارض پیدا شده به ترتیب سردرد 54 نفر (45%)، تهوع و استفراغ 31 نفر (8/25%) بیقراری 21 نفر (5/17%)، اختلال سطح هوشیاری 12 نفر (10%)، تشنج 5 نفر (2/4%) و دمانس 3 نفر (8/2%) می باشد. افراد مبتلا به دمانس دیالیزی همگی بیشتر از 52 ماه تحت درمان همودیالیز بوده اند. بین مدت زمان شروع دیالیز و علائم عصبی ارتباط معنی دار بود (05/0 p<). میانگین مدت دیالیز از شروع 75/31 ماه و میانگین سرعت دیالیز ml/min 78/220 بوده است. همچنین مقدار BUN پس از دیالیز به تقریبا نصف تقلیل پیدا نمود ولی میانگین سدیم پس از دیالیز افزایش نشان داد. بین میانگین سدیم و BUN قبل و بعد از دیالیز و علائم عصبی ارتباط معنی داری بدست نیامد (05/0 p>).
    نتیجه گیری
    جهت جلوگیری از عوارض زودرس ناشی از همودیالیز بهتر است در کسانی که استعداد ابتلا به این عوارض را دارند سرعت دیالیز کمتر گردد. جهت کفایت دیالیز در این بیماران، بررسی و برنامه ریزی مناسب تری طراحی و طول مدت دیالیز کوتاه و تعداد جلسات بیشتر گردد. در مورد دمانس دیالیزی که جزء عوارض دیررسی این نوع درمان میباشد، علیرغم اینکه یون آلومینیوم را در ایجاد آن دخیل می دانند نیاز به بررسی های بیشتر دراین زمینه لازم است.
    کلیدواژگان: نارسایی مزمن کلیه، همودیالیز، عوارض عصبی
  • سپیده هریزچی قدیم، فاطمه رنجبرکوچک سرایی، مهناز طالبی مقدم، محمدزکریا پزشکی، مریم اکبری صفحات 465-475
    سابقه وهدف
    مولتیپل اسکلروزیس (MS) یک بیمار نورولوژیک اکتسابی مزمن است که در برخی نواحی کشورمان مانند اصفهان و آذربایجان با شیوع بالاتری دیده می شود.
    از خصوصیات بارز این بیماری آن است که اغلب بیماران را بالغین جوان تشکیل میدهند و ماهیت ناتوان کننده ای دارد.. اختلالات روانشناختی از جمله افسردگی و اضطراب به طور قابل توجهی در بیماران مبتلا دیده می شود. برون ریزی احساسات به صورت نوشتن از روش های خودیار و مقرون به صرفه ای است که در چندین مطالعه. تاثیر آن بر سلامت جسمانی، روانی و پیش آگهی بیماری های مزمن بررسی شده است.. این روش تا کنون بر بیماران مبتلا به MS مطالعه نشده است.
    روش بررسی
    مطالعه به صورت before- after، Interventional در طی سالهای (85-83) بر روی 40 نفر از بیماران مبتلا به (MS) مراجعه کننده به مراکز هلال احمر، بیمارستان رازی و انجمن MS تبریز، انجام گردید.
    از بیماران مبتلا به مولیتپل اسکلروزیس پس از اخذ رضایت نامه و تکمیل پرسشنامه GHQ درخواست گردید که چهار روز پشت سرهم روزی نیم ساعت درباره احساسات و هیجانات منفی خود بنویسند و پس از 15 روز مجددا پرسشنامه GHQ را تکمیل نمایند.
    در پایان اطلاعات پرسشنامه ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    شاخص افسردگی و اضطراب در بیماران مبتلا به MS بالاست. میانگین شاخص های سلامت عمومی اضطراب و افسردگی در گروه مطالعه پس از مداخله به طور معناداری کاهش یافته بود. (0 5. /0 P.< /) این کاهش در موارد اضطراب و افسردگی شدید بیشتر دیده شد (0 5. /0 P.<)
    نتیجه گیری
    برون ریزی احساسات به صورت نوشتن بر شاخص های سلامت عمومی و اضطراب و افسردگی بیماران مبتلا به MS بخصوص فرم شدید موثر می باشد.
    کلیدواژگان: مولیتپل اسکلروزیس، اضطراب، افسردگی، شاخص سلامت عمومی، برون ریزی احساسات به صورت نوشتن
  • امین اسلامی*، شبنم امیری، منصوره تقاء، وحید اسلامی صفحات 476-486
    سابقه و هدف

    گفتار فرآیند ساده ای نیست. گفتار نیازمند حرکات هماهنگ، سریع و ظریف اندام های گویایی نظیر زبان، لب ها، فک، حنجره و تارهای صوتی و دندان دارد. علاوه بر این، زمان بندی دقیق عضلات برای تنفس و تولید صوت جهت گفتار ضروری است. عوامل زیادی می توانند این فرآیند را مختل نمایند. لکنت زبان که بعنوان تکرار یا کشیدن غیر ارادی صداها یا هجاها شناخته می شود، یکی از آنهاست.

    روش بررسی

    این مطالعه از نوع مروری بوده که بر اساس پیش زمینه و دانش قبلی مولفین و بررسی مقالات موجود و در نهایت بحث و جمع بندی آنها تهیه گردید.

    یافته ها

    لکنت زبان را می توان به سه نوع تقسیم نمود: لکنت زبان با منشاء رشد (اولیه)، لکنت زبان با منشاء عصبی (ثانویه)، لکنت زبان با منشاء روانی. علت یا علت های دقیق لکنت زبان هنوز ناشناخته است. پیشامدها و حوادث خاص در زندگی افراد مستعد لکنت، می تواند باعث بروز این اختلال شود. هنگامی که لکنت شروع شد ٬ عوامل دیگر می تواند منجر به ادامه یافتن و یا حتی تقویت آن شود.

    نتیجه گیری

    در حال حاضر درمان قطعی برای لکنت زبان وجود ندارد. چراکه ماهیت دقیق بروز این اختلال هنوز ناشناخته است. اما مداخله سریع و پیگیر می تواند لکنت را بطور کامل کنترل نماید و در نتیجه حاصل یک گفتار طبیعی و روان باشد

    کلیدواژگان: لکنت زبان اولیه، لکنت زبان ثانویه، علل ایجاد، رفتارهای جانبی، شیوه های درمان
|
  • Hoseinali Ebrahimi Pages 377-390
    Antiepileptic drugs are mainstay of epilepsy treatment. Recently the numbers of antiepileptic drugs have increased. Most patients with epilepsy are controlled by a single antiepileptic drug well. Some of patients that controlled have medication side effects and occasional seizures. Approximately 30% of patients with partial epilepsy and 25% of patients with generalized epilepsy are not well controlled by antiepileptic drugs. These patients are often receiving multiple antiepileptic drugs, and have disabling seizure and side effects. Second generations (newer) of antiepileptic drugs are safer and better tolerated than the older antiepileptic drugs, but this is not enough for epileptic patients. In a big study with established antiepileptic drugs, 40% of patients that uncontrolled with a single drug can be controlled better by two drugs, but 9% of these patients became free seizures. A meta-analysis showed when newer antiepileptic drugs add to older, can be controlled 12-29% more than before in patients and reduced 50% of rate of epileptic attacks. Surgery and Vagus nerve stimulation are important in refractory epileptic patients. Children, elderly, women and patients with developmental delays need special considerations.
  • Siamak Khorami Mehr, Behzad Yasrebi, Karim Layle Nahari Pages 391-397
    Introduction
    Different studies have been done on Huntington’s disease which mostly put emphasis on clinical observations and genetic tests. Direct observation is the method with the lowest cost however its problem is giving qualitative results which do not lead to careful diagnosis. Utilizing engineering methods of motion analysis, different movement disorders of these patients can be verified carefully which between all of them gait disorders are of great importance and are studied in this paper. Methods & materials: In this research to achieve quantitative and precise gait analysis of Huntington’s patients, an imaging system has been used and by that, gait of a patient with Huntington’s has been assessed for three years with the interval of two months.
    Results
    With the use of mentioned system, angular changes of joint's lower extremities and time of movement are measured as kinematic parameters.
    Conclusion
    Experiment results illustrated that these parameters can be used to diagnose and evaluate disease process, which means during disease progress, magnitude of changes of joint’s angles in lower extremities decreases and time of movement performance increases.
  • Siamak Afshin Majd, Reza Afshar, Gholamhosein Ghaedi Pages 398-404
    Introduction
    Diabetes mellitus is one of the most prevalent disease in this century. Obove middle age it's prevalence is near twenty percent and it is the most common cause of blindness and renal failure. Polyneuropathy is prevalent in diabetes and can be accompanied by severe polyneuropathic pains. Methods & materials : This clinical trial was conducted from 2005 to 2008 on 75 patients suffering painful diabetic polyneuropathy in shahid Mustafa Khomeini hospital (shahed university). All patients were more than eighteen years old with at least 3 months history of neuropathic pain in one part of body. Patients selected randomly in two groups. One group took nortriptyline 25-50mg/daily for six weeks and another group took lamotrigine 200mg/daily for the same duration.all patients visited weekly for evaluation of pain with VAS and drug tolerance and complications. All the data were analyzed with spss software.
    Results
    Seventy-five patients were selected in two groups and sixty patients completed study Twenty-seven patiets took nortriptilye and thirty-three patients took lamotrigine for six weeks.mean age was 61.3±8.2(68-45)and mean duration of diabetes was12.3±5,3. In nortriptyline group mean VAS in the beginning of study was 68.3±5.3and it was 34.5±4.7 at the end of sixth week.in lamotrigine group VAS was 71.3±8 and 37.6±4.9 At the beginning and end of sixth week respectively. Statistical analysis shows significant difference in each group in comparison of VAS results at beginning and end of sixth week. But there was no significant statistical difference in comparison of two groups respectively.
    Conclusion
    This study shows us that both drugs are effective in reduction of neuropathic pains. Lamotrigine is at least as effective as nortriptilyline and this drug can be a good substitution for this drug especially when complication such as drowsiness appears.
  • Ahmad Reza Khatunabadi, Saeed Shahbeigi, Roghaye Jalilzadeh Pages 405-411
    Introduction
    Developmental stuttering is a speech fluency disorder that has been attributed as movement disorder and no unique factor has been known. In recent years, neurological factors and neuro-motor theory have attracted more agreement. In this time, developmental stuttering has been considered as a neuro-motor disorder result from abnormal motor control and propose its cause as basal ganglia involvement that involve all of speech production systems, specially larynx and vocal fold mechanism. The aim of present study was investigation of the cause of developmental stuttering using investigation of vocal fold movements as fine and sequence movements. Methods & materials : Present study performed on two groups- 16 stutterers and 16 health normal- that there is no significant difference between them in terms of age, sex, education and laterality.
    Results
    showed there isn’t significant difference between both groups on contact quotient (CQ) (p=0.461). Interestingly, there was significant difference on perturbation contact quotient between both groups (p=0.043).
    Conclusion
    With all of investigations on relationship between stuttering and basal ganglia involvement and with consideration regulation vibratory disorder in vocal fold of subjects with stuttering and that regulation of movement is one of the most function of basal ganglia, therefore, we can claim that there is relationship between stuttering and basal ganglia
  • Md Reza Beidaki Seyed Mohammad Fereshtenezhad Amir Shabani Pages 412-418
    Introduction

    Head injury has rarely been reported in association with the onset of obsessive-compulsive disorder (OCD). In this report a patient who exhibited obsessive-compulsive disorder after a closed head trauma is presented.

    Case Presentation

    The patient was a 18 years old man who was admitted to the hospital due to seizure and loss of consciousness following falling down from the horse back. After five days of admission in ICU ward and improving the level of consciousness, he began to experience the slowing rate of processing data, decreased concentration, difficulty in solving problems, amnesia, bizarre behaviors, aggression and obsession with laughing as its compulsion. He was referred to a psychiatric hospital with the diagnosis of obsessive compulsive disorder and amnesia. After twelve days, he was discharged from the hospital with the approximate amelioration of the symptoms and signs of obsessive compulsive disorder and improvement in his memory.

    Conclusion

    Despite the rare incidence of obsessive compulsive disorder following head trauma, it must be considered in patients with psychiatric complaints after such trauma.

  • Correlation of cognitive complications with Doppler findings in selected coronary artery bypasses graft patients
    Mehdi Farhudi, Kaveh Mehrvar, Rezayat Parvizi, Mohammad Kazem Tarzmani, Isa Bilejani, Abdorasul Safaiyan Pages 419-426
    Introduction
    Nowadays coronary artery bypass graft (CABG) surgery is a common operation and postoperative complications are inevitable. Among the important complications are neurologic and cognitive ones. These problems have a significant role in the disability and the mortality of patients. The present study was designed to detect the frequency of postoperative cognitive complications, and the correlation of it with different risk factors such as age, sex, history of cerebrovascular disease, preoperative cerebrovascular hemodynamic state, intraoperative variables and neurologic complications. Methods & materials: In this descriptive, analytic, and prospective study, 201 elective patients, with normal sinus rhythm, ejection fraction of more than 30%, and isolated CABG, during a period of about one year were included. Neurologic examination, cognitive evaluation (by mini-mental state examination or MMSE), intracranial arteries study (by transcranial Doppler or TCD) and carotid duplex were performed preoperatively. Intraoperative and postoperative complications were followed up to discharge time. About one month later neurologic examination and MMSE were repeated.
    Results
    Two hundred and one patients (158 male, 43 female) with the average age of 57.29±9.67 were studied. The history of cerebrovascular disease in 4.5% was detected. Out of them, 131 patients had three-coronary- vessel disease, 64 had two-vessel-disease, 5 one-vessel-disease, and 1 patient had diffuse coronary disease. TCD was performed in 183 patients and showed abnormal state in 23 and normal in 160 cases. The total number of involved arteries was 36, among which basilar artery was the most common (12 numbers). In 154 patients carotid duplex was performed, 102 had plaque, inducing <50% stenosis in 99, 50-74% stenosis in 1, and 75-90% stenosis in 2 cases. Abnormal intima media thickness (>0.7 mm) reported in 86 patients. Postoperative neurologic complication occurred as follows: 4 stroke, 7 deliriums, and 3 amnesia. One of the operated patients died. Postoperative MMSE can be performed in 154 patients, among them 45 showed decrement of MMSE (mean: 2.29). There were no significant correlations between MMSE decrement and age, sex, previous cerebrovascular disease, preoperative hemodynamic state. Difference of MMSE changes in CABG patients with neurologic complication (0.078) and the patients without complication (0.863) was noticeable, but was not statistically significant.
    Conclusion
    This study shows that post operative cognitive complications in elective, normal sinus rhythm, ejection fraction of more than 30% and isolated CABG patients appears to be due to CNS structural lesions, but further study with larger sample is needed.
  • Masumeh Nazifi, Fatholah Fathi Azarbayjani, Minoo Ilkhanipur, Farah Farokhi Pages 427-435
    Introduction
    Epilepsy in humans is characterized by seizures companied partly by mental and emotional deficits. The most commonly forms of affective psychopathology accompanying seizure disorders in humans are depression and anxiety.Neuroinflammation is implicated in etiology or neuropathology of not only neurodegenerative disease but also a number of psychiatric disorders. Kindling is a chronic model of epilepsy. The aim of present study was to explore the effect of aspirin an anti-inflammatory drug on anxiety-like behavior in kindled rat. Methods & materials: Three groups of male rats (8 in each group) were administered daily with vehicle, aspirin 15 and 30 mg/kg, orally. Kindling was induced by subconvulsive dose of pentylenetetrazol (PTZ 40 mg/kg,i.p).Kindling parameters in the control and aspirin treated groups were determined. One separate group of rats received vehicle only throughout the study and served as control group. The elevated plus maze was used in combination the percentage of time spent in the open arms of the maze (OAT%) and percentage of entries in to the open arms (OAE %) to measure anxiety. increase in OAT% and OAE% indicate an anxiolytic effect (reduction in anxiety).
    Results
    Kindling significantly (P<0.05) results in increased anxiety response in rats for at least 24h following the last seizure (Decrease in OAT% and OAE %).Daily aspirin (15,30 mg/kg) treatment induced a significant (P<0.05) increase in OAT% and OAE%,there by displaying decreased anxiety in kindled rats. Also significant change in the activity of animals was observed.
    Conclusion
    Results of the present study show that aspirin could improve elevated levels of anxiety in kindled rats.
  • Md Hosein Faker, Mehran Zarghami, Davood Farzin Pages 436-447
    Introduction
    To investigate the Effect of Aphrodit on induced penile erection by apomorphine in the rat. Aphrodit made by Tribulus terrestris (contain flavenoids), Cinnamomum zeylanicum (contain cinnamic aldehyde), Zingiber officinalis (contain zingiberene) and Crocus Stivus (contain Crocin). Methods & materials: Adult male Sprague-Dawley rats were used. Penile erection induced by apomorphine plus differrent doses of Aphrodit compared with Penile erection induced by apomorphine (ED50) without Aphrodit. We assess grooming, licking and yawning too.
    Results
    Aphrodit has no effect on induced erection by apomorphine in any doses
    Conclusions
    These results suggest that
  • Hamidreza Hatamian, Afshin Dalili, Mersedeh Enshaee Pages 448-457
    Introduction

    The most common anomalous innervation in the lower exterimity in nerve conduction studies(NCS) is the accessory peroneal nerve (APN), that originates from distal superficial peroneal nerve. It travels down the lateral calf, posterior to lateral malleolus innervates extensor digitorum brevis (EDB). This anomaly should be suspected when proximal stimulation of common peroneal nerve at the knee elicites higher amplitude compound muscle action potential (CMAP) than distal stimulation. Posterolateral ankle stimulation over the APN is confirmatory. Our purpose of this study is determining the relative frequency of APN generally, in any gender and foot laterality separately comparison of innervatory pattern of deep peroneal nerve (DPN) and APN to EDB. Methods & materials: In this study, we tested 224 (112 men and 112 women) asymptomatic subjects without risk factors for neuropathy. Recording electrodes were placed on the belly of EDB with a supramaximal stimulation to the anterior and lateral ankle and below fibular neck CMAP of each site was recorded. Chi square test was used for data analysis.

    Results

    The existence of APN was found in 39 subjects (17.41%) and 72 legs (16.07%). The anomaly was bilateral in 33 subjects (84.61%). One patient had complete innervation of EDB by APN in both legs (a rare condition). In 64 legs (88.9%) CMAP Amp of DPN was larger than or equal to CMAP Amp of APN. In only 8 legs (11.1%) CMAP Amp of APN obviously exceeded the CMAP Amp of DPN. In subjects with APN 56.41% were men and 43.59% were women. This difference wasnt statistically significant. (P value=0.423). The laterality of APN was 51.38% in left and 48.62% in right side. This difference wasnt significant too (P value=0.814).

    Conclusion

    The results of this study show that APN is not uncommon and we must pay attention to its presents in electrodiagnostic studies.

  • Md Mahmud Gholamreza Mirzaei Mojtaba Azimian Pages 458-464
    Introduction
    Hemodialysis is considered as a routin treatment for end stag renal disease (ESRD). However several early complications such as headache, nausea & vomiting, seizure, etc. are obserbed. Dementia is also a late and rare but fatal complication. Therefore, we carried out a study to fined out a bether way to reduce these complications. Methods & materials: In a cross sectional study 120 patients treated with dialysis were naurologically examined and their blood samples were checked for Sodium (Na) and Blood urea nitrogen (BUN) before and after dialysis. The results of the tests were statistically analysed in SPSS software using X2 & student t-test.
    Result
    Out of 120 patients, 56 (46.7%) had no dialysis complication but the rest of patients had complications as follows: headache 54 (45%) Nausea and vomiting 31 (25.8%), agitation 21 (17.5%), unconsciousness 12 (10%), seizure 5 (4.2%) and dementia 3 (2.8%). The patients with dementia had dialysis experience mor than 52 months. The results showed significant relationship between complications and beginning of dialysis (p<0.05). the mean of dialysis period from beginning of dialysis was 31.75 months and dialysis speed was 220.78ml/min. results also showed that BUN amount decreased in half but Na amount increased in this patients. There were no significant relationship between mean of Na and BUN and neurological complications befor and after dialysis (p>0.05).
    Conclusion
    those patients with tendency to dialysis complications (dialysis disequilibrium syndrome) are recommend have dialysis with lower speed and for the adequacy of dialysis a shorter period but frequent dialysis is sugested. Since aluminum ion is considered as the agent for pathogenesis of dementia, further studies need to be carried out to identify the pathogenesis.
  • Pages 465-475
    Introduction
    Multiple sclerosis [MS] is an acquired chronic neurological disease that it's prevalence is more in some areas of Iran like Azerbaijan and Isfahan Of it's significant features is that most patients are young adults and it's disabling nature. Psychiatric disorders such as Depression and anxiety are seen in MS patients considerably. Written Emotional Expression [WEE] is one of cost-effective self helper methods that its efficacy has been studied on mental and physical health and survival in chronic patients. This method is not studied on MS patients. Yet
    Objectives
    Study of effects of WEE on Anxiety and Depression and General health score in MS patients. Methods & materials: This study has been done in ''CLINICAL TRIAL'' and before-after method, on patients with (MS) coming to RAZI HOSPITAL,MS ASSOSIATION,HELAL E AHMAR CENTER in TABRIZ,IRAN within (2004-6). After getting written consents from patients, candidates were asked to complete first GHQ questionnaire and then write negative feelings and emotions about a traumatic event, 30 minutes a day for continuous 4 days. After 15 days they were wanted to complete another GHQ questionnaire. Finally Data of questionnaire were analyzed.
    Results
    Depression and anxiety and GHQ scores are higher in MS patients. Mean of depression and anxiety and social function and GHQ scores of [WEE] was significantly better than before WEE (P< 0.05). WEE was more effective in high scores of depression and anxiety on GHQ. (p<0.05). WEE efficacy was not dependent in sex and age of patients. But candidates with high level education benefited more than others from WEE.
    Conclusion
    Written emotional expression is effective on GHQ and depression and anxiety scores in patients with MS especially in high scores.
  • Amin Eslami, Shabnam Amiri, Mansureh Toghae, Vahid Eslami Pages 476-486
    Introduction

    Speech is not a simple process. It requires rapid and intricate movements of the tongue, lips, jaw, vocal cords, and teeth. In addition, precise timing of the muscles for breathing and sound production is necessary to speak. Many factors can interrupt this process. Stuttering is characterized by a repetition of sounds or syllables, usually at the beginning of words. Methods & materials:�This study was based on previous information and experiments of authors along with literatures review.

    Results

    Stuttering can be divided into three groups: developmental, neurogenic and psychogenic. Despite decades of research, there are no clear-cut answers to questions about the causes of stuttering. After stuttering has begun, there are some factors that maintain or exacerbate an existing stuttering problem.

    Conclusion

    There is not definite and complete treatment. However, early intervention and continued therapy can control and minimize the stuttering that can lead to fluent speech.