فهرست مطالب

نشریه حکومت اسلامی
سال سیزدهم شماره 4 (پیاپی 50، زمستان 1387)

  • تاریخ انتشار: 1388/05/11
  • تعداد عناوین: 7
|
  • صفحه 5
    در بررسی زمینه نیاز به مفهوم و اصول عدالت اجتماعی در سازماندهی زندگی دسته جمعی می بینیم که از دیدگاه اسلامی برخلاف دیدگاه مارکسیست ها، فمینیست ها و طرفداران مکتب قانون وضعی، برای سازماندهی زندگی اجتماعی انسان، نیاز ضروری و دائمی به اصول عدالت وجود دارد. نظریه اسلامی هر چند در اصل نیاز به این مفهوم با نظریه لیبرالی معاصر، همراه است، اما در گامهای بعدی؛ یعنی در بحث ضرورت دخالت دین در تعیین اصول عدالت و تعیین اصول عدالت اجتماعی، مسیرش را از لیبرالها جدا می کند.
    در نظریه اسلامی، با طرح هفت مقدمه گزارشی و ارزشی بر «ضرورت توسل به مفهوم و اصول عدالت اجتماعی برای سازماندهی زندگی دسته جمعی»، تاکید می شود. مقدمات مذکور عبارتند از:1- واقعیت خودخواهی سرشتی انسان؛ 2- واقعیت تفاوت اولیه انسانها؛ 3- واقعیت اجتماعی بودن انسانها؛ 4- واقعیت رقابت و تنازع در جامعه؛ 5- واقعیت سلطه گری در جامعه؛ 6- ارزشمندی اخلاقی انسانها؛ 7- پندار مشروعیت سودجویی انسان.
  • صفحه 31
    با تعیین اهداف اقتصادی حکومت اسلامی، می توان نیازها، امکانات لازم و روش های منطقی وصول به اهداف را نیز تعریف نمود. در مقام کشف و رتبه بندی اهداف اقتصادی حکومت اسلامی، با استفاده از ادله نقلی و عقلی، این اهداف به سه رتبه عالی (رفاه عمومی)، میانی (عدالت، امنیت و رشد اقتصادی) و مقدماتی (اشتغال کامل و تثبیت سطح عمومی قیمتها) تقسیم می شود. در صورتی که در تحقق اهداف، تزاحمی بین رفاه عمومی و سایر اهداف اتفاق بیفتد، هدف عالی، مقدم است و در صورتی که بین سایر اهداف، تزاحمی پیش آید، پی گیری هر هدفی که ما را به هدف عالی نزدیکتر کند، ترجیح دارد.
  • صفحه 67
    فقاهت، بارزترین وصف امام خمینی(قدس سره) است و پرسش اصلی این گفتار نیز درباره نوآوری فقهی ایشان می باشد. فقه اسلامی دریای بی کرانی از معرفت دینی است. ازاین رو، نگارنده پرسش اصلی را در حوزه فقه سیاسی متمرکز کرده است. نوآوری فقهی امام راحل از سنخ تحول معرفتی - ساختاری در برداشت رایج فقها از موضوع ولایت فقیه است. در برداشت رایج برای موضوع باب مستقلی دیده نشده و ولایت فقیه به عنوان اولی لحاظ نگردیده است، حال آنکه امام خمینی برای ولایت فقیه، عنوان اولی قائل بوده و آن را در کنار سایر احکام اولی، مانند نماز، روزه و حج و بلکه بالاتر از آنها دیده است. حکومت فی نفسه و بالاصاله دارای مصلحت است و برای مشروعیت اعمال خود نیاز به مصلحتی غیر از مصلحت فی نفسه ندارد. این برداشت جدید از حکومت برای امام خمینی در دوره تاسیس حکومت اسلامی، بیش از پیش جلوه گر بوده است. نگارنده بر مبنای نوآوری امام خمینی در فقه سیاسی به برخی نکات متفاوت با دیدگاه بزرگان دین اشاره کرده است.
  • صفحه 97
    با مطالعه تطبیقی قاعده اضطرار در دو نظام حقوقی اسلام و حقوق بین الملل، معلوم می گردد که علاوه بر اشتراکات این دو نظام، تفاوتهایی نیز میان آندو وجود دارد، از جمله اینکه در حقوق بین الملل مسؤولیت، صرفا ناشی از تخلف نسبت به اجرای تعهدات می باشد و چون اضطرار، ازبین برنده ماهیت خلافکارانه عمل است، جبران خسارت ناشی از اضطرار ضروری نیست؛ درحالی که در حقوق اسلام، هر کس به دیگری آسیب رساند، مسؤول جبران خسارات وارده است. علاوه بر آن، در حقوق اسلام، اضطرار بر ماهیت عمل اثر نمی گذارد. تفاوت دیگر اینکه در حقوق بین الملل، اضطرار و ضرورت با هم متفاوت هستند، حال آنکه در حقوق اسلام، برخی این دو را یکی می دانند و برخی، ضرورت را وسیع تر از اضطرار و مواردی که مصالح و منافع حیاتی اسلام و جامعه اسلامی به خطر می افتد را نیز مشمول آن می دانند. همچنین، در حقوق بین الملل، وجود خطر جانی، شرط اصلی است، اما در حقوق اسلام، ضرر مالی و حیثیتی را نیز در بر می گیرد. وجه تمایز دیگر اینکه اگرچه در هر دو نظام، حالت اضطرار نباید ناشی از عمل مضطر باشد، ولی در حقوق اسلام اگر فعل، ناشی از سهو و عدم تقصیر فاعل باشد، می تواند به اضطرار استناد کند، ولی در حقوق بین الملل، اقدامات سهوی مستثنی نشده است.
  • صفحه 129
    خانواده از نگاه قرآن به عنوان واحد مستقل اجتماعی ظرف بروز شایستگی های بالقوه در انسان است، به گونه ای که اگر در مسیر هدف نهایی خلقت (قرب به خدا) قرار گیرد، ابزار سعادت وگرنه، وسیله سقوط می شود. قرآن عوامل مهم این سقوط را «اصیل پنداری پیوند خانوادگی»، «گرایش به فسق و نافرمانی و بی قانونی به خاطر خانواده»، «غرور و غفلت نسبت به آخرت به خاطر خانواده» می داند.
    در رویکرد به خانواده (خانواده مدیران) چند ویژگی مهم در این واحد اجتماعی دیده می شود که عبارتند از: «بهره مندی از اطلاعات ویژه»، «برخورداری از موقعیت برتر اجتماعی»، «الگوشدن برای جامعه»، «هدف قرارگرفتن برای سوء استفاده بدخواهان نظام سیاسی» و «موقعیت برتر و مسؤولیت فزونتر».
    با توجه به این ویژگی ها، تعامل آنها می تواند برای خود، جامعه و نظام، سازنده یا مخرب باشد و همین امکان تعامل مخرب، وظایفی را برای مدیران فراهم می سازد که مهمترین آنها: «آموزش و تبیین حق»، «نظارت بر عملکرد خویشاوندان» از طریق ایجاد حریم و برنامه ریزی تربیتی برای آنان و «تبری و اعلام بیزاری مؤثر از منکرات آنان» می باشد.
  • صفحه 155
    اهمیت اندیشه سیاسی شهید صدر به عنوان یک فقیه و فیلسوف را می توان در نظام مندی و انسجام منطقی اندیشه او جست وجو کرد. در مبانی اندیشه سیاسی، او تفسیر فلسفی از هستی شناسی را با رهیافت های سیاسی اجتماعی مرتبط می کند و تلاش برای فهم و تفسیر امور سیاسی را در گرو بحث انسان شناسی به نمایش می گذارد. وی در بحث معرفت شناسی بر معرفت شناسی صدرایی تاکید می ورزد و معیار کشف واقع را با چهار منبع، مورد شناسایی قرار می دهد. همچنین در بحث مبانی، به واژه عدالت در چهار محور عمده (انسان، هستی، جامعه و دین) می پردازد و سرانجام وارد بحث عدالت اجتماعی سیاسی می شود و برای آن سه رکن اساسی (تکافل، توازن و تامین اجتماعی سیاسی) قائل می شود. در بحث آزادی نیز آن را به دو قسم طبیعی و اجتماعی سیاسی تقسیم می کند و آنگاه آزادی سیاسی اجتماعی را در بخش محتوای حقیقی آزادی و ظاهر آن مورد مطالعه قرار می دهد.
  • صفحه 185
    بر اساس شواهد روایی و تاریخی، پس از رحلت پیامبر(ص) باورها و اخلاق دوران قبل از بعثت، بار دیگر با لباسی نو، ظهور کرد و به تدریج بر فرهنگ اسلامی امت پیامبر چیره شد. سؤال این است که بازگشت به دوران جاهلیت چرا و چگونه اتفاق افتاد؟ با نگاهی تحلیلی به تاریخ به دست می آید که این روند در گام نخست با ابراز مخالفت نسبت به احکام صادره از سوی رسول خدا(ص) آغاز شد و سپس با انکار مساله جانشینی منتصب الهی پس از رسول خدا(ص) که منجر به روی کارآمدن حاکمان غیر اسلامی گردید دنبال شد. رفته رفته لغزش خواص به سمت دنیاگرایی و ارزش گریزی، وسعت و عمق یافت تا اینکه این لغزش به سمت دنیاگرایی و عبور از ارزشها به توده مردم منتقل گردید. در ادامه همین روند بود که نسبت به اجرای حدود الهی، تقسیم عادلانه بیت المال، مبارزه با اشرافی گری و تکلیف خود در مورد خطر نفوذ عناصر غیرخودی و دشمنان نقابدار در بدنه حاکمیت جامعه اسلامی تساهل نمودند. اما در مجموع باید گفت که ماهیت جاهلیت، ریشه در عصیانگری از رهبران آسمانی دارد؛ یعنی اگر جامعه، نسبت به مفهوم امامت، معرفت داشته باشد و در تشخیص مصداق آن دچار اشتباه نشود و در تبعیت از امام، ثابت قدم باشد، هرگز گرفتار جاهلیت نخواهد شد.