فهرست مطالب

مجله پزشکی کوثر
سال چهاردهم شماره 2 (پیاپی 52، تابستان 1388)

  • تاریخ انتشار: 1388/07/15
  • تعداد عناوین: 10
|
  • مهرداد روغنی، توراندخت بلوچ نژاد مجرد، فرشاد روغنی دهکردی صفحه 63
    اهداف
    بیماری دیابت شیرین با افزایش وقوع بیماری های قلبی- عروقی همراه است. شواهدی مبنی بر اثر ضددیابتی گیاه سیر کوهی وجود دارد. لذا، در این تحقیق اثر مصرف خوراکی و وابسته به اندوتلیوم این گیاه به مدت 8 هفته بر پاسخ انقباضی و رفع انقباضی آئورت سینه ای ایزوله در مدل تجربی دیابت در موش صحرایی نر مورد بررسی قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    موش های صحرایی نر به پنج گروه "کنترل"، "کنترل تحت تیمار با سیر کوهی"، "دیابتی"، "دیابتی تحت درمان با سیر کوهی" و "دیابتی تحت درمان با گلیبن کلامید" تقسیم شدند. دو گروه تحت تیمار با گیاه نیز پودر این گیاه مخلوط شده با غذای استاندارد موش را با نسبت وزنی 3% دریافت نمودند. میزان وزن و گلوکز، قبل از مطالعه و در هفته های 4 و 8 پس از مطالعه تعیین شد. در پایان، پاسخ انقباضی حلقه های آئورت سینه ای به کلرورپتاسیم و فنیل افرین و رفع انقباضی به استیل کولین و سدیم نیتروپروسید با استفاده از بساط بافت ایزوله مورد سنجش قرار گرفت.
    یافته ها
    میزان گلوکز سرم در گروه دیابتی تحت تیمار به طور معنی دار کمتر از گروه دیابتی بود (05/0>p). به علاوه، حداکثر پاسخ انقباضی آئورت سینه ای دارای اندوتلیوم در گروه دیابتی تحت درمان با گیاه به کلرورپتاسیم و فنیل افرین به ترتیب به طور غیرمعنی دار و معنی دار (05/0>p) کمتر از گروه دیابتی بود و با حذف اندوتلیوم این تفاوت معنی دار از بین رفت. پاسخ رفع انقباضی حلقه های آئورتی دارای اندوتلیوم به استیل کولین در گروه دیابتی تحت درمان با گیاه در مقایسه با گروه دیابتی تیمارنشده بیشتر و معنی دار بود (05/0>p). همچنین، هیچ گونه تفاوت معنی داری بین گروه ها از نظر پاسخ رفع انقباضی به سدیم نیتروپروسید مشاهده نگردید.
    نتیجه گیری
    تجویز خوراکی و درازمدت سیر کوهی از طریق اثرگذاری بر عوامل مرتبط با اندوتلیوم موجب کاهش پاسخ انقباضی و افزایش پاسخ رفع انقباضی در بافت آئورت موش صحرایی دیابتی می شود که این امر می تواند در جلوگیری از عوارض عروقی دیابت در درازمدت سودمند باشد.
    کلیدواژگان: سیر کوهی، دیابت شیرین، آئورت، اندوتلیوم
  • مجید ریاضی پور، محمدرضا رضایی منش، حسین بهادران صفحه 71
    اهداف
    تشخیص به موقع PCP در افراد در معرض خطر، اولویت بسیار مهمی به شمار می آید. هدف این مطالعه اصلاح روش رنگ آمیزی گوموری متنامین سیلور (GMS) برای تشخیص سریع تر و دقیق تر عفونت ریوی ناشی از پنوموسیستیس کارینی بود.
    مواد و روش ها
    موش های صحرایی نژاد Sprague-Dawley به مدت 8 هفته متیل پردنیزولون استات دریافت کردند (40 mg/kg) تا به پنوموسیستیس کارینی آلوده شوند. سپس ریه حیوانات جدا و پس از تهیه مقاطع بافتی از آن، با دو روش رایج رنگ آمیزی GMS و نیز روش اصلاح شده رنگ آمیزی شد. با مشاهده میکروسکوپی پنجاه میدان در هر لام، کیفیت مقاطع رنگ شده بررسی و تعداد ارگانیزم قابل تشخیص در آنها شمارش گردید.
    یافته ها
    روش اصلاح شده قادر به ایجاد تمایز بهتری بین ارگانیزم و بافت نسبت به روش های رایج بود. همچنین، میانگین تعداد انگل قابل شمارش در هر شان میکروسکوپی در روش اصلاح شده (7/16±6/35)، به طور قابل توجهی از دو روش رایج (65/2±5/3 و 86/1±2) بیشتر بود (0001/0>p).
    نتیجه گیری
    روش اصلاح شده برای رنگ آمیزی GMS می تواند به تشخیص دقیق تر و سریع تر پنومونی ناشی از پنوموسیستیس کارینی کمک نماید و استفاده از آن به جای روش های رایج توصیه می شود.
    کلیدواژگان: پنوموسیستیس کارینی، GMS، رنگ آمیزی، بیوپسی ریه
  • معصومه کاظمی، مهناز آذرنیا، هدایت صحرایی، حسین بهادران، ساغر سعید آبادی صفحه 77
  • حسن رفعتی، سیدمحسن تولیت کاشانی، سیامک نجاریان، فرزاد پناهی، سیدمحسن حسینی صفحه 83
    اهداف
    در این مطالعه، عملکرد دستگاه غده یاب لامسه ای با معاینات فیزیکی سینه توسط جراح متخصص مورد مقایسه قرار گرفت و از سونوگرافی نیز به عنوان آزمون استاندارد استفاده شد.
    مواد و روش ها
    از میان بیماران مشکوک به توده سینه 55 نفر انتخاب شدند. ابتدا معاینه فیزیکی سینه با دست جراح انجام گرفت، سپس معاینه به کمک دستگاه انجام و نتایج در پرسش نامه ها ثبت شد.
    یافته ها
    شاخص های محاسبه شده بیانگر برتری نسبی تشخیص دستگاه غده یاب لامسه ای نسبت به روش معاینه فیزیکی است. هر چند در تمامی گروهای سنی دقت دستگاه نسبت به معاینه فیزیکی از نظر عددی بیشتر بود، اما این برتری و اختلاف از لحاظ آماری معنی دار نبود (05/0
    نتیجه گیری
    ساخت و توسعه ابزارهای شبیه ساز حس لامسه کمک موثری به تشخیص زودتر توده های مشکوک می کند. در واقع، بیماران با استفاده از این دستگاه ها می توانند به راحتی و در زمان مناسب و دلخواه خود را توسط ماما، پرستار یا پزشک همگن (خانم)، مورد معاینه قرار دهند و در صورت ضرورت، به پزشک متخصص یا روش های تصویربرداری پیشرفته تر مراجعه کنند. در این صورت، به ویژه بانوانی که برای رجوع به پزشک مرد احساس راحتی نمی کنند، می توانند خود را به طور مرتب مورد معاینه قرار دهند.
    کلیدواژگان: سیستم حسی لامسه ای، معاینه پستان، سرطان پستان، توده پستانی
  • سید مرتضی موسوی نایینی، بهرام مفید، حسنعلی محبی، مهدی مهمان نواز صفحه 89
    اهداف
    در درمان سرطان پستان در مرحله های I و II بالینی، دو روش جراحی حفظ پستان (BCS) و برداشتن کامل یا ماستکتومی رادیکال تعدیل شده (MRM) مطرح است. هدف این مطالعه، مقایسه دو روش فوق از جنبه های مختلف بود.
    مواد و روش ها
    در مطالعه ای توصیفی، تحلیلی و مقطعی، پرونده 242 زن مبتلا به سرطان پستان در مرحله های I و II به صورت رتروگراد مطالعه شد. آنها تحت دو نوع عمل جراحی BCS و MRM قرار گرفته بودند. پیگیری بیماران با ویزیت مجدد یا با تماس تلفنی انجام گرفت و عود ناحیه ای، متاستاز و میزان بقاء مشخص شد. ضمن تعیین فراوانی و میانگین یافته ها، میزان بقاء با استفاده از جدول زندگی و منحنی های کاپلان- مایر و آزمون رگرسیون کاکس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    در 109 بیمار (45%) جراحی BCS و در 133 بیمار (55%) جراحی MRM انجام شده بود. میانگین سنی بیماران در BCS 4/10±2/47 سال و در MRM 8/11±4/49 سال بود (5/0= p). عود ناحیه ای در BCS و MRM به ترتیب 8/2 و 2/3 (8/0= p) و میزان بقا در 1 سال در هر دو 100% و بعد از 3 سال به ترتیب 93 و 94% بود و تفاوت معنی داری نداشت. متاستاز در گروه BCS 3/7% و نسبت به گروه MRM (18%) کمتر بود و اختلاف معنی داری داشت (01/0= p).
    نتیجه گیری
    روش BCS باعث افزایش عود ناحیه ای و متاستاز و کاهش میزان بقاء نمی شود. لذا در صورت تمایل بیمار و دسترسی به امکانات، با توجه به تاثیرات زیبایی می تواند بدون نگرانی استفاده شود.
    کلیدواژگان: سرطان پستان، روش جراحی، عود، متاستاز، میزان بقاء
  • راضیه خالصی، شهرام نظریان، جعفر امانی، زهرا احصایی، میثم منصوری، سید محمد مؤذنی، جعفر سلیمیان صفحه 95
    اهداف
    باکتری اشریشیا کلی انتروتوکسیژنیک (ETEC) شایع ترین عوامل بیماری اسهال است که هر ساله سبب مرگ تعداد زیادی در جهان می شود. طراحی و ساخت واکسن علیه این بیماری از اهداف سازمان های بهداشتی نظیر سازمان بهداشت جهانی است. از مهم ترین عوامل ویرولانس باکتری، توکسین حساس به حرارت (LT) است که به عنوان کاندیدای واکسن نیز مطرح است. هدف این مطالعه، بیان ژن زیرواحد B توکسین حساس به حرارت (LTB) به منظور بررسی ایمنی زایی بود.
    مواد و روش ها
    اطلاعات مربوط به ژن LTB از بانک ژن استخراج و طراحی پرایمر صورت گرفت. با استفاده از واکنش PCR، ژن مورد نظر از ژنوم باکتری تکثیر شده و با آنزیم های محدودالاثر در وکتور pBluescriptII SK و سپس در وکتور بیانی pET28a، همسانه سازی شد. تحت القای IPTG، بیان ژن LTB بهینه سازی شد و پروتئین مورد نظر توسط الکتروفورز مورد ارزیابی قرار گرفت.
    یافته ها
    پروتئین نوترکیب با وزن مولکولی 5/15 کیلودالتونی در مقایسه با کنترل دارای بیان قابل ملاحظه ای بود. پروتئین مورد نظر با استفاده از آنتی بادی ضدزیرواحد B کلراتوکسین با روش ایمونوبلاتینگ مورد تایید قرار گرفت.
    نتیجه گیری
    با توجه به ایمونوژن بودن پروتئین LTB، می توان از آن در طراحی واکسن همچنین به عنوان ادجوان قوی سیستم ایمنی مخاطی استفاده نمود.
    کلیدواژگان: اشریشیا کلی انتروتوکسیژنیک، زیرواحد B توکسین حساس به حرارت، واکسن نوترکیب
  • محمد مهدی سالاری، سودابه مهدی زاده، عباس عبادی، جعفر اصلانی، زینب نادری صفحه 101
    اهداف
    بیماری های مزمن ریوی به عنوان شایع ترین عارضه های طبی مصدومین شیمیایی، می توانند به عنوان عامل ناتوانی در زندگی کاری، نقش خانوادگی و اجتماعی و عملکرد روزانه منجر به کاهش کیفیت زندگی این بیماران شوند. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر به کارگیری مدل مراقبت پیگیر بر کیفیت زندگی مصدومین شیمیایی مبتلا به برونشیولیت انسدادی انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    در کارآزمایی بالینی تصادفی شاهد داری که در طی سال های 87-1386 در بیمارستانی در تهران انجام گرفت، 62 مصدوم شیمیایی مبتلا به برونشیولیت انسدادی از بین مراجعین با روش تخصیص تصادفی به دو گروه آزمون و شاهد تقسیم شدند. مدل مراقبت پیگیر به مدت دو ماه در گروه آزمون اجرا شد. اندازه گیری کیفیت زندگی با پرسش نامه اختصاصی کیفیت زندگی بیماران ریوی (SGRQ) طی مصاحبه ساختاریافته با واحدهای پژوهش در دو نوبت، قبل و بعد از مداخله صورت گرفت.
    یافته ها
    میانگین نمرات کیفیت زندگی در تمامی حیطه ها و همچنین میانگین نمره کل کیفیت زندگی در گروه آزمون نسبت به گروه شاهد پس از مداخله تفاوت معنی داری داشت (05/0>p). همچنین، بین میانگین نمرات حیطه های کیفیت زندگی و نمره کل کیفیت زندگی، قبل و بعد از مداخله در گروه آزمون تفاوت معنی داری وجود داشت (05/0>p)؛ درحالی که در گروه شاهد تغییری دیده نشد.
    نتیجه گیری
    به کارگیری مدل مراقبت پیگیر تاثیر چشمگیری بر کیفیت زندگی مصدومین شیمیایی مبتلا به برونشیولیت انسدادی دارد، لذا به کارگیری این مدل در مراقبت از این بیماران توصیه می شود.
    کلیدواژگان: مدل مراقبت پیگیر، کیفیت زندگی، مصدومین شیمیایی، برونشیولیت انسدادی
  • رمضان رحمانی، ایرج مقدم، محمد مهدی سالاری، عباس عبادی صفحه 109
    اهداف. هیپوناترمی یا کاهش میزان سدیم، معلول از دست دادن آب و نمک و مصرف مایعات زیاد درحین فعالیت است. این پژوهش با هدف تعیین میزان بروز هیپوناترمی و ویژگی های مبتلایان به آن در نیروهای تحت تعلیم نظامی شرکت کننده در اردوی یک روزه انجام شد. با مشخص شدن فراوانی بروز هیپوناترمی در نیروهای نظامی تحت تعلیم و شناسایی عوامل مستعدکننده آن، می توان تدابیر لازم به منظور پیشگیری از آن را به کار برد.
    مواد و روش ها. این مطالعه از نوع مقطعی است که در آن 164 نفر از نیروهای شرکت کننده در مانور یک روزه در یک مرکز آموزش نظامی در شهر اصفهان در شهریور 1387 به روش سرشماری انتخاب شده و با استفاده از پرسش نامه و آزمایش خون قبل و بعد از اردوی یک روزه مورد بررسی قرار گرفتند.
    یافته ها. 17 نفر (3/10%) از افراد مورد مطالعه در پایان اردو دچار هیپوناترمی بودند. شاخص توده بدنی در افراد مبتلا 1/2 ± 03/24 و در افراد سالم 83/2 ± 25/23 بود. بیشتر مبتلایان (53%) غیربومی بوده و مصرف مایعات و مقدار پوشش در آنها بیشتر بود. شایع ترین علایم همراه با هیپوناترمی ضعف و بی حالی (3/88%)، اسپاسم (6/70%)، سردرد (7/58%) و خستگی زیاد (9/59%) بود.
    نتیجه گیری. برای پیشگیری و کاهش این معضل در بین نظامیان در حین فعالیت، توصیه می شود که عوامل خطر در نظر گرفته شوند و فعالیت بدنی طبق برنامه منظم کار و استراحت و مصرف مایعات با اندازه متناسب با شدت فعالیت انجام گیرد.
    کلیدواژگان: نظامیان، فعالیت بدنی، هیپوناترمی، عوامل خطر
  • گزارش موردی
  • محمدرضا برقی، بابک جوانمرد، محمدمحسن مظلوم فرد، هومن مختارپور صفحه 115
    مرد 22 ساله ای با علایم درد پهلوی راست، پیوری و باکتریوری مراجعه نموده بود. در اولتراسونوگرافی، هیدرونفروز و هیدرویورتر سمت چپ مشاهده شد. در اسکن DTPA، کاهش شدید عملکرد کلیه چپ مشاهده شد. در رادیوگرافی ساده شکم و اوروگرافی وریدی، یک سنگ به طول 9 سانتیمتر مشاهده شد که باعث انسداد حالب چپ شده بود. به طور اتفاقی، بیمار تنگی UPJ سمت راست نیز داشت. مشکلات متابولیکی در بیمار یافت نشد.
    کلیدواژگان: سنگ حالب، انسداد حالب