فهرست مطالب

نشریه دانشور پزشکی
پیاپی 57 (تیر 1384)

  • تاریخ انتشار: 1384/04/11
  • تعداد عناوین: 11
|
  • حاجیه برنا، فرید زایری، ایوب سبزی فیروزی صفحه 1
    زمینه
    سپسیس نوزادی، واکنش سیستمیک نسبت به عفونت باکتریال است که با کشت خون مثبت تایید می شود و از علل مهم مرگ و میر دوره نوزادی به شمار می‎ رود.
    هدف
    در این مطالعه، هدف، تعیین یافته های شایع‎ بالینی و آزمایشگاهی و اهمیت آن ها در نوزادان مشکوک به سپسیس است.
    روش کار
    بدین منظور، در طی یک مطالعه توصیفی – مقطعی 200 نوزاد مشکوک به سپسیس از فروردین ماه 1379 تا شهریور 1381 در دو بیمارستان شهیدمصطفی خمینی و حضرت زینب(س) بررسی و نوزادانی که تشخیص نهایی آن ها، شک به سپسیس یا سپسیس بود وارد مطالعه شدند. اعتبار یافته های مهم بالینی آزمایشگاهی در مقابل کشت خون مثبت به عنوان استاندارد طلایی مقایسه شد. براساس یافته های بالینی، آزمایشگاهی و نتایج کشت خون، بیماران به سه گروه تقسیم شدند:گروه A: نوزادانی که علاوه بر یافته های بالینی و آزمایشگاهی سپسیس کشت خون مثبت داشتند.
    گروه B: نوزادانی که تنها یافته های آزمایشگاهی و بالینی سپسیس را داشتند، ولی کشت خون آن ها منفی بود.
    گروه C: نوزادانی که علائم بالینی سپسیس را داشتند ولی از نظر یافته های آزمایشگاهی و کشت خون منفی بودند.
    نتایج
    از 200 نوزاد، 19 مورد (5/9 درصد) دارای کشت خون مثبت بودند. شایع ترین ارگانیسم های حاصل از کشت خون کلبسیلا (5 مورد)، استافیلوکوک اورئوس (طلایی) (5 مورد) و استافیلوکوک کواگولاز منفی (5 مورد) بود.
    افزایش درجه حرارت، خوب شیر نخوردن و ایکتر، شایع ترین علائم بالینی در هر سه گروه بود]تاکی پنه، دیسترس تنفسی (53 درصد)، آپنه (26 درصد)[. علائم پوستی]پتشی، و پوست لکه لکه و کبود) (motteling) (47 درصد)[در گروه A بیش تر مشاهده شد، ولی این علائم اعتبار کافی برای شناسایی زودرس سپسیس قطعی را نداشت. CRP مثبت و لکوسیتوزیس شایع ترین یافته آزمایشگاهی در گروه A و B بود. اختلالات اسید و باز (67 درصد)، هیپوکلسمی (37 درصد)، هیپویاهیپرناترمی (32 درصد) در گروه A شایع تر بود. حساسیت، ویژگی، ارزش پیشگویی مثبت و منفی CRP به ترتیب 79 درصد، 85 درصد، 36 درصد و 97 درصد بود.
    نتیجه گیری
    علائم بالینی یا آزمایشگاهی در تعیین نوزادان در معرض خطر عفونت کمک کننده هستند، ولی صحت پیشگویی کافی برای شناسایی زودرس موارد سپسیس ندارند.
    کلیدواژگان: سپسیس نوزادی، یافته های آزمایشگاهی، علائم بالینی، کشت خون، CRP، اعتبار
  • اکبر پژهان، سهراب حاجی زاده، علی خوش باطن، یعقوب فتح اللهی صفحه 9
    مقدمه
    نقش مهار همزمان تولید نیتریک اکسید و پروستاگلاندین ها درتعدیل پاسخدهی گیرنده های آلفا – یک آدرنرژیک عروق زانوی موش صحرایی به فنیل افرین در التهاب مزمن بررسی شد.
    روش
    التهاب مفصل با تزریق ماده (FCA) Freund،s Complete Adjuvant به داخل حفره مفصلی زانوی راست ایجاد گشته و آزمایش ها روی مفصل زانوی راست و چپ به مدت 28 روز پس از القای التهاب انجام شد. اندازه گیری جریان خون مفاصل آشکار شده به کمک یک دستگاه جریان سنج لیزری داپلری انجام گرفت.
    نتایج
    تزریق FCA باعث افزایش معنا دار قطر زانوی راست و چپ در مقایسه با قطر قبل از تزریق شد. کاربرد موضعی فنیل افرین آگونیست گیرنده های آلفا- یک آدرنرژیک (11- 10تا 7-10 مول) در موش های نرمال یک پاسخ انقباضی وابسته به غلظت را در عروق مفصل زانو ایجاد کرد. در گروه ملتهب، این پاسخ انقباضی در زانوی چپ به مدت 14 روز کاهش یافت، ولی اثر معناداری روی پاسخ زانوی راست نداشت. بعد از درمان همزمان با ایندومتاسین (روزانه mg/kg i.p 3) و آمینوگوانیدین (روزانه mg /kg i.p 120) در روزهای 3 تا 14 پس از تزریق FCA، پاسخ انقباض عروقی به فنیل افرین در زانوی چپ افزایش یافت و به طور کامل به حد کنترل برگشت، ولی این درمان هیچ اثر معناداری روی پاسخ زانوی راست نداشت. این داده ها پیشنهاد می کنند که نیتریک اکسید و پروستاگلاندین ها احتمالا در تعدیل پاسخ های انقباض عروقی گیرنده های آلفا- یک آدرنرژیک به فنیل افرین نقش دارند.
    کلیدواژگان: نیتریک اکسید، پروستاگلاندین، مفصل زانو، التهاب مزمن، آلفا، یک آدرنرژیک جریان خون
  • بهزاد پوپک، علی اکبر پورفتح الله، حسین نجم آبادی، پروانه وثوق، یوسف مرتضوی، مینا ایزدیار، سید حسین یحیوی، الهام شاهقلی، غلامرضا باهوش، فریبا حق نژاد دوشانلو صفحه 21
    مقدمه و هدف
    بازآرایی قطعات J،D،V از ژن زنجیره سنگین ایمونوگلوبولین به همراه نوکلئوتیدهایی که در بین قطعات وارد یا حذف می گردند، منجر به ایجاد مناطق خیلی متغیر (CDR-3) منحصر به فردی می شوند که در ارزیابی کلونالیتی و حداقل بیماری باقیمانده (MRD) مورد استفاده قرار می گیرد.
    روش کار
    در مطالعه حاضر 71 کودک مبتلا به لوسمی لنفوبلاستی حاد از نوع پیش سازهای B که به دو مرکز (بیمارستان حضرت علی اصغر(ع) و مرکز طبی کودکان) مراجعه کردند قبل از شروع شیمی درمانی مورد آزمایش قرار گرفتند. پس از استخراج DNA سلول های تک هسته ای مغز استخوان آزمایش PCR با پرایمرهای طراحی شده برای مناطق ثابت به منظور تکثیر منطقه 3 CDR- انجام شد و پس از آنالیز هترودوپلکس با الکتروفورز بر روی ژل پلی آکریلامید و رنگ آمیزی نقره مورد بررسی قرار گرفتند.
    نتایج
    در 82 درصد از بیماران، بازآرایی کلونال به صورت تک دودمانی (69 درصد)، دو کلونی (24 درصد) و اوگیلوکلونال (7 درصد) مشاهده گردید که با توجه به حساسیت مطلوب به دست آمده برای آزمایش ها می توان از آن برای بررسی حداقل بیماری باقیمانده استفاده کرد.
    کلیدواژگان: لوسمی لنفوبلاستی حاد، حداقل بیماری باقیمانده (MRD)، کلونالیتی، واکنش زنجیره پلیمراز
  • محمدرضا جلالی ندوشن، محمود حجازی، سهی احمدی، نادر فلاح صفحه 27
    مقدمه
    تعیین شیوع جنس سنگ کیسه صفرا در هر جامعه از آن نظر حائز اهمیت است که می توان با اطلاع دقیق از شیوع و شناسایی فاکتورهای خطر ایجاد کننده نسبت به پیشگیری از بیماری و عوارض آن و صرف هزینه های فراوان جلوگیری کرد.
    روش ها
    هفتاد و پنج بیمار مبتلا به سنگ کیسه صفرا (60 زن و 15 مرد) که به منظور عمل کله سیستکتومی الکتیو بستری شده بودند از نظر ترکیب سنگ (کلسترولی - پیگمانی) به روش FT-IR و مقدار کلسترول، تری گلیسیرید، کلسیم، فسفر و قند خون ناشتا (قبل از عمل) بررسی شدند.
    نتایج
    میانگین سن بیماران 15/1455 و محدوده سنی 26 تا 90 سال بود. 76 درصد سنگ ها از نوع کلسترولی و 24 درصد از نوع پیگمانی بودند. 3/83 درصد کل جمعیت در گروه زنان و 6/46 درصد کل جمعیت در گروه مردان سنگ کلسترولی داشتند. 7/16 درصد کل جمعیت زنان و 4/53 درصد کل جمعیت مردان نیز سنگ پیگمانی داشتند. جنس سنگ با جنس و سن بیمار و رنگ سنگ ارتباط معنا دار داشت (05/0(p< ولی با میانگین کلسترول، تری گلیسرید، کلسیم، فسفر و قند خون ناشتا ارتباط معنا داری نداشت (N.S).
    نتیجه گیری
    در جامعه مورد مطالعه، مشابه با جوامع غربی، سنگ کلسترولی شیوع بیش تری نسبت به سنگ های پیگمانی دارد و توصیه می گردد مطالعات دقیقی برای بررسی فاکتورهای خطر و پیشگیری از آن ها صورت گیرد.
    کلیدواژگان: سنگ کیسه صفرا، ترکیب شیمیایی، پیگمانی، کلسترولی، عوامل مستعدکننده
  • سعید ساروق فراهانی، سید عبدالله موسوی، مجتبی توکلی صفحه 31
    سابقه و اهداف
    پدیده های صوتی پیش عصبی (preneural) یا گسیل های صوتی گوش(Otoacoustic Emissions- OAEs) اصواتی هستند که به طور خودبه خود یا در پاسخ به تحریک صوتی در داخل حلزون شنوایی تولید می شوند.
    این پدیده در نتیجه فعالیت بیومکانیک میکروسکوپیک سلول های مویی خارجی (Outer Hair Cells) در داخل حلزون شنوایی سالم است. اثر بارز جنس وبرتری گوشی بر پاسخ های ثبت شده آزمون OAEs در مطالعات دریسکول (Driscoll)، نوزا (Nozza)، مورلت (Morlet) و ایدان(Aidan) و همکارانشان گزارش شده است.
    این پژوهش با هدف بررسی مشخصات فیزیکی گسیل های صوتی خودبه خود ی و برانگیخته به شیوه های مختلف در کودکان دبستانی با شنوایی هنجار در دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی تهران صورت گرفته است.
    روش بررسی
    پژوهش حاضر در گروه شنوایی شناسی دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی تهران با مطالعه بر روی شنوایی 100 داوطلب پسر در محدوده سنی 7 تا 11 سال، با میانگین سنی 1/9 سال صورت پذیرفت. در هیچ یک از افراد مورد مطالعه، سابقه بیماری های گوش و کاهش شنوایی وجود نداشت. فشار گوش میانی تمام گوش ها بین 100 – تا 25+ دکا پاسکال و رفلکس صوتی دگر سویی هنجار و آستانه های تون خالص، مساوی یا کم تر از 20 دی سی بل HL در فرکانس های 250 تا 8000 هرتز در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    نتایج این بررسی نشان می دهد که 31 درصد از افراد مورد مطالعه، واجد گسیل های صوتی خودبه خود ی بوده اند که البته تعداد، میانگین فرکانس و میانگین دامنه گسیل های بین گوش راست و چپ، تفاوت معناداری نشان ندادند.
    در این پژوهش تمامی افراد مورد مطالعه داری گسیل های صوتی برانگیخته گذرا بودند که میانگین دامنه گسیل ها بین گوش راست و چپ تفاوت معناداری نشان دادند (p<0.05) که این تفاوت مبین فراوانی بیش تر دامنه ها در گوش راست است. گسیل های صوتی برانگیخته حاصل از اعوجاج نیز در افراد مورد مطالعه بررسی گردید. تمامی افراد مورد مطالعه داری این گسیل بودند و میانگین دامنه این گسیل ها نیز در گوش راست و چپ افراد دارای تفاوت معنا دار نبود. در این پژوهش همچنین رابطه میان دامنه گسیل ها در گوش چپ و راست با برتری طرفی در افراد مطالعه شد. نتایج این پژوهش با نتایج پژوهش های مشابه در دیگر کشور های جهان قیاس شده است.
    بحث: در پژوهشی که انجام شد از 100 فرد مورد مطالعه، 31 نفر (31درصد) دارای گسیل صوتی خودبه خود ی گوش (SOAEs) بودند و این گسیل ها در یک یا چند فرکانس و به صورت یک یا دو گوشی مشاهده شد. درصد کسب شده در این پژوهش(31 درصد) با مطالعات انجام شده در این زمینه تطابق کمی دارد. محدوده فرکانسی گسیل های صوتی خودبه خود ی گوش در پژوهش حاضر بین 400 تا 6000 هرتز - با میانگین حدود 2500 هرتز - به دست آمد که مطابق با مطالعات دیگر است. محدوده دامنه گسیل های صوتی خودبه خود ی گوش در پژوهش حاضر بین 24- تا 5 دسی بل SPL (با میانگین حدود 13- دسی بل). در آزمون SOAES میانگین دامنه و فرکانس گسیل ها در گو ش های راست و چپ، تفاوت معناداری نداشتند که مطابق با مطالعات مشابه است. درآزمون TEOAEs، مقایسه دامنه پاسخ در رابطه با گوش های راست و چپ برتری جهتی انجام گرفت که نتایج آن با پژوهش های مشابه تطابق نسبی داشت. در آزمون TEOAEs، میانگین دامنه پاسخ کلی و میانگین دامنه گسیل ها در فرکانس های 1 و 3 کیلو هرتز در گوش راست و چپ تفاوت معناداری نشان دادند که این تفاوت بیانگر فراوانی بیش تر دامنه گسیل ها در گوش راست بود. حسب آزمون TEOAEs میانگین دامنه گسیل ها، در هیچ یک از فرکانس های مورد بررسی در گوش های مورد آزمایش، بین افراد راست برتر و چپ برتر، تفاوت معناداری وجود ندارد که با مطالعات کی و مک فرسون در سال 2002 مطابقت دارد. در آزمون DPOAEs، فراوانی دامنه ها برای گوش های مورد آزمایش راست و چپ به دست آمدند و مقایسه دامنه در رابطه با گوش های راست و چپ و برتری جهتی انجام گرفت که نتایج آن با مطالعات دیگر همخوانی دارد. در آزمون DPOAEs میانگین دامنه گسیل ها در فرکانس های 1611، 2026 و 2564 هرتز در افراد راست برتر و چپ برتر تفاوت معناداری داشتند که این تفاوت نشان دهنده فراوانی بیش تر دامنه ها در افراد چپ برتر است. این نتایج مغایر با مطالعه کلمنت (Clement) و همکاران او در سال 2001 است که برتری جهتی را بر دامنه گسیل های صوتی حاصل از اعوجاج در تمامی فرکانس ها بی تاثیر بیان کردند.
    کلیدواژگان: گسیل های صوتی گوش، سلول مویی خارجی، حلزون شنوایی، پدیده پیش عصبی، سنجش شنوایی
  • فاطمه طباطبایی، فاطمه غفاری فر، عبدالحسین دلیمی اصل، حسین ابراهیمیان صفحه 37
    مقدمه و هدف
    لیشمانیوزیس جزء بیماری های عفونی مهم دنیا محسوب می شود که از معضلات مهم مناطق آندمیک از جمله ایران است. با توجه به مشکلات روش های درمانی که در حال حاضر به کار می رود، در این بررسی، ترکیب گیاهان Alkanna tinctoria و Euphorbia mysinites, Peganum harmala علیه لیشمانیای تجربی در موش بالب سی مورد مطالعه قرار گرفت.
    روش بررسی
    بدین منظور، شش گروه موش Balb/c (در هر گروه 8 سر موش) انتخاب شدند. این گروه ها شامل گروه شاهد سالم، گروه شاهد آلوده بدون درمان، گروه آلوده تحت درمان با پماد گیاهی، گروه آلوده تحت درمان با داروی خوراکی گیاهی، گروه آلوده تحت درمان با پماد و داروی خوراکی گیاهی، و گروه آلوده تحت درمان با گلوکانتیم بودند. 30 روز پس از ایجاد زخم، درمان آغاز شد. هر هفته، وزن موش ها و قطر زخم آن ها با کولیس اندازه گیری می شد. موش ها پس از پایان دوره 28 روز درمان جهت بررسی عود بیماری 4 ماه نگهداری شدند.
    یافته ها
    میزان تلفات و عود بیماری به ترتیب در گروه تحت درمان با گلوکانتیم 25 و 5/37 درصد و گروه تحت درمان با پماد و داروی خوراکی گیاهی 25 و 5/37 درصد و گروه تحت درمان با پماد گیاهی5/37 و 50 درصد، در گروه تحت درمان با داروی خوراکی گیاهی 50 و 5/37 درصد بود. در موش های تحت درمان با این ترکیب گیاهی، اثر سوء جانبی مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج به دست آمده می توان این ترکیب گیاهی را به عنوان یک روش درمانی مؤثر، مناسب و حتی جایگزین در درمان لیشمانیوز جلدی پیشنهاد کرد.
    کلیدواژگان: : L، L، major، Peganum harmala، Euphorbia mysinites، Alkanna tinctoria
  • آذر مرادی، سکینه محمدعلیزاده، واحد علایی، علی فخاری، ملیحه اسداللهی صفحه 47
    مقدمه
    اختلال کمبود توجه و بیش فعالی (ADHD) شایع ترین مشکل رفتاری دوران کودکی است و مطالعات نشان می دهد اوج شروع سنی آن سه تا چهار سالگی بوده، دو سوم کودکانی که اختلال کمبود توجه و بیش فعالی آن ها در زمان های بعدی تشخیص داده می شود، طی سال های پیش از مدرسه قابل شناسایی هستند. با این حال، اکثر مطالعات درباره این اختلال در گروه های سنی مدرسه انجام شده است. انجام چنین مطالعاتی در کودکان زیر سن مدرسه از نظر کشف به موقع اختلال، فراهم کردن کمک به آن ها و پیشگیری از عوارض آن مهم است. این پژوهش به منظور تعیین علائم اختلال کمبود توجه و بیش فعالی کودکان زیر سن مدرسه طبق گزارش والدین و مربیان و براساس ملاک های DSM-III-R در مهدکودک های شهر تبریز انجام گرفت.
    مواد و روش کار
    273کودک سه تا پنج ساله از31 مهدکودک به عنوان نمونه های پژوهش به صورت تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه ها به طور جداگانه توسط والدین و مربیان آن ها تکمیل شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری مک نیمار، آنالیز واریانس یک طرفه، مجذور کای و «تی» مستقل استفاده شد.
    نتایج
    براساس گزارش والدین 3/10 درصد و طبق گزارش مربیان 7/7 درصد از کودکان علائم اختلال کمبود توجه و بیش فعالی را دارند. اگرچه والدین علائم اختلال کمبود توجه و بیش فعالی - تکانشگری را بیش تر از علائم بی توجهی گزارش کرده اند، اما در مجموع، اختلاف معناداری بین گزارش والدین و معلمان یافت نشد. بین سن و جنس کودک با علائم اختلال کمبود توجه و بیش فعالی ارتباط معناداری وجود نداشت (05/0p>). فراوانی اختلال کمبود توجه و بیش فعالی در کودکانی که در 6 ماه گذشته رویداد تنش زایی را تجربه کرده بودند، بیش تر بود (001p<).
    نتیجه گیری
    از آن جا که اختلاف معناداری بین گزارش والدین و مربیان وجود نداشت، استفاده از گزارش هر دوگروه می تواند در غربالگری رفتاری کودکان زیر سن مدرسه با هدف شناسایی علائم اختلال کمبود توجه و بیش فعالی مفید باشد. همچنین باتوجه به درصد بالای علائم اختلال کمبود توجه و بیش فعالی درکودکان زیر سن مدرسه، ضمن ارزیابی دقیق علائم اختلال کمبود توجه و بیش فعالی، آسیب شناسی روانی خانواده ها پیشنهاد می شود.
    کلیدواژگان: اختلال کمبود توجه و بیش فعالی، کودکان زیر سن مدرسه، مهد کودک
  • فاطمه نبی پور صفحه 55
    مقدمه
    بتاتالاسمی یک بیماری تک ژنی شایع در دنیا است، اما شیوع این بیماری در ایران مشخص نیست.
    روش کار
    این مطالعه جهت بررسی شیوع تالاسمی بتا در شهرستان بم در استان کرمان انجام شده است. تعداد 5267 دانش آموز 14 – 12 ساله برای تعیین شیوع بتاتالاسمی در شهرستان بم مورد مطالعه قرار گرفتند.
    در طول مطالعه، شمارش کامل گلبولی برای هر فرد انجام شد. افرادی که دچار میکروسیتوز بودند پس از درمان با آهن، تحت کروماتوگرافی و الکتروفورز هموگلوبین جهت تعیین میزان HbA2 در خون قرار گرفتند.
    نتایج
    شیوع کلی بتاتالاسمی یا صفت بتاتالاسمی در این دانش آموزان 6/2 درصد برآورد شد. شیوع میکروسیتوز نیز 3/17 درصد بود. تعیین شیوع بتاتالاسمی در بم و سایر شهرها جهت مشاوره ژنتیک و تشخیص پری ناتال (قبل از تولد) این بیماری مفید است.
    کلیدواژگان: بتاتالاسمی، شیوع، بم
  • علی اکبر واعظی، محمد افخمی اردکانی صفحه 61
    مقدمه و هدف
    هدف این مطالعه، تعیین وضعیت اقدامات پیشگیری کننده از پای دیابتی در بیماران دیابتی بود. پای دیابتی یکی از عوارض دیررس دیابت است. شیوع زخم پا در بیماران دیابتی بیش از 8 درصد است و عواملی مثل نوروپاتی و بیماری های عروق محیطی در آن نقش دارند. گرفتاری اعصاب محیطی، همراه با بیماری عروق محیطی، فرد را مستعد زخم و عفونت پا می کند و اگر این امر زود تشخیص داده نشود و مراقبت و درمان پیشگیری کننده انجام نگیرد، ضایعه پا به طرف گانگرن پیشرفت کرده، منجر به قطع پا، ناتوانی و حتی مرگ بیمار می شود. انجام اقدامات پیشگیری کننده می تواند در 50 تا 70 درصد موارد، قطع پا را کاهش داده، از صرف هزینه های زیاد ناشی از بستری شدن، مراقبت در منزل و اجتماع، و نوتوانی آنان بکاهد.
    مواد و روش ها
    این پژوهش، یک مطالعه توصیفی و تحلیلی به روش مقطعی بود که روی بیماران دیابتی مراجعه کننده به مرکز تحقیقات دیابت یزد با روش نمونه گیری آسان و با تعداد 620 نفر انجام شد. پرسشنامه و چک لیست شامل سؤالات اطلاعات دموگرافیک و بررسی وضعیت اقدامات پیشگیری کننده از پای دیابتی در بیماران بود و با روش مصاحبه و مشاهده، اطلاعات جمع آوری گردید و مطابق اهداف پژوهش به وسیله نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    در این پژوهش 256 نفر (3/41 درصد) مرد و 345 نفر (7/58 درصد) زن دیابتی با محدوده سنی 17 تا 84 سال با میانگین سن 47/53، با انحراف معیار10 سال، میانگین سابقه ابتلا به دیابت 98/7 سال، و با انحراف معیار3/6 سال مورد بررسی قرار گرفتند. 3/15درصد از واحدهای پژوهش در مورد پیشگیری از پای دیابتی ازمنابع مختلف آموزش دیده بودند. آزمون های آماری نشان داد که ارتباط معناداری بین وضعیت رعایت اقدامات پشگیری کننده با سن، سطح تحصیلات، شغل و ریسک فاکتورهای پای دیابتی وجود دارد و در مورد جنس، آموزش دیدن در پیشگیری از پای دیابتی و سابقه ابتلا به دیابت ارتباط معناداری وجود نداشته است.
    بحث و نتیجه گیری
    آگاهی نا کافی درمورد پیشگیری از ابتلا به پای دیابتی، یافته اصلی بود که باعث اقدامات پیشگیری کننده ناکافی در بیماران شده بود. بنابراین، توجه جدی به آموزش بیماران دیابتی از طریق مراکز بهداشتی درمانی و رسانه های گروهی مختلف وترغیب آنان به انجام روش های پیشگیری از پای دیابتی، برای کاستن از هزینه های بستری، درمان،مراقبت و توانبخشی مبتلایان به پای دیابتی ضروری است.
    کلیدواژگان: اقدامات پشگیری کننده، پای دیابتی، بیماران دیابتی
  • بیژن هاشمی ملایری، سید محمد فیروزآبادی، سکینه یوسفی، ابراهیم جعفرزاده پور صفحه 69
    هدف مطالعه
    در قرن حاضر، پتانسیل برانگیخته بینایی (Visual Evoked Potential-VEP) کاربرد زیادی در تحقیقات و چشم پزشکی بالینی پیدا کرده است. این موج، هم به تشخیص زودرس بیماری ها و هم به تشخیص افتراقی آن ها کمک می کند.VEP تحت تاثیر پارامترهای مختلفی قرار می گیرد که یکی از آن ها، تار شدن دید و کاهش تیزبینی است. یکی از علل کاهش تیزبینی عیوب انکساری چشم، از جمله نزدیک بینی است. در این مطالعه، تاثیر کاهش تیزبینی برمدت زمان تاخیر (latency) و دامنه (amplitude) قله یا پیک P100 پتانسیل برانگیخته بینایی بررسی شده است.
    مواد و روش ها
    در مطالعه حاضر با استفاده از الگوهای مختلف تحریکی، همچون الگوهای شطرنجی، عمودی و افقی در دو زاویه دید 10 و 43 دقیقه، چگونگی تاثیر کاهش تیزبینی در چهار حد 20/20،40/20،80/20و200/20 بر مؤلفه P100 موج VEP بررسی شده است. به این منظور برای ثبت پتانسیل VEP از دستگاه نیکولت 1015 (Nicolet 1015) و برای کاهش تیزبینی از عدسی های کروی مثبت مناسب استفاده شده است.
    نتایج
    نتایج نشان می دهد که به کارگیری الگوی شطرنجی در زاویه دید کوچک تر، اثر کاهش تیزبینی را بر تغییرات پیک P100 موج VEP بهتر نشان می دهد. در این حالت، مشاهده می شود که با کاهش تیزبینی، زمان تاخیر پیک P100 افزایش و دامنه آن کاهش می یابد.
    نتیجه گیری
    علی رغم نتایج حاصل، ارتباط کمی قابل اعتبار و قابل اطمنیانی از نظر آماری بین کاهش تیزبینی و تغییر دامنه و زمان تاخیر موج VEP مشاهده نمی شود. دستیابی به نتایج دقیق تر در این باره نیاز به تحقیقات بیش تر دارد.
    کلیدواژگان: پتانسیل برانگیخته بینایی، الگوهای معکوس شونده، تیزبینی، نزدیک بینی
  • بخش انگلیسی
  • صفحه 86