فهرست مطالب

نشریه دانشور پزشکی
پیاپی 51 (تیر 1383)

  • تاریخ انتشار: 1383/04/11
  • تعداد عناوین: 12
|
  • محمد احسان، داوود علی جانی محمد جواد کوثر، علی اکبر حق دوست صفحه 1
    برای اندازه گیری اقطار کانال نخاع کمری، اولتراسونوگرافی تشخیصی، روشی غیرتهاجمی، ساده مطمئن و ارزان است. با استفاده ازاین تکنیک می توان شدت و میزان تنگی کانال نخاعی را نیز ارزیابی کرد. در این مطالعه که از نوع آینده نگر و به شکل مقطعی بود، نمونه گیری به طریق متوالی صورت گرفت و هدف آن، یافتن اندازه های طبیعی اقطار ساژیتال و کرونال کانال نخاعی کمری در گروه های سنی مختلف و در سطوح دیسک های بین مهره ای (L4-L5) و (L5-S1) بود. مطالعه بر روی 400 بیمار که 182 نفر (8/45%) زن و 218 نفر (2/54%) مرد بودند و در قالب یازده گروه سنی قرار داشتند صورت گرفت. میانگین اقطار ساژیتال و کرونال در سطح دیسک بین مهره ای به ترتیب (2±7/11) و (8/2±15) بود. میانگین اقطار در مقطع در سطوح ساژیتال و کرونال به ترتیب (1/2±7/11) و (8/2±1/16) بود. قطر کرونال در مردان به صورت معنادار بیش از زنان بود. اقطار ساژیتال و کرونال در سطوح مذکور تا بیست سالگی افزایش، در محدوده 45-20 سالگی ثابت و پس از 45 سالگی با افزایش سن کاهش می یابد.
    کلیدواژگان: قطر کانال نخاعی، اولتراسونوگرافی، تنگی کانال نخاعی
  • مرجان احمدشیروانی، صدیقه حنطوش زاده، انوشیروان کاظم نژاد صفحه 7
    یکی از قابلیت های ویژه رحم، توانایی آن در پاک کردن خود از آثار و بقایای پس از تولد است که به صورت ترشحی به نام «لوشیا» دفع می گردند. مدت لوشیا در بین زنان و همچنین جوامع مختلف بسیار متفاوت است و معمولا بیش از آنچه در کتاب های مرجع تعریف می شود طول می کشد. برای به دست آوردن تصویری واقع گرایانه در مورد طول مدت لوشیا و عوامل مؤثر بر آن در جامعه زنان ایرانی، تحقیق حاضر که یک مطالعه توصیفی تحلیلی است بر روی 516 زن تهرانی پس از زایمان انجام گرفت. عوامل بررسی شده عبارت بودند از: روش و تعداد زایمان، سن حاملگی، وزن جنین و مصرف سنتوسینون قبل از زایمان. لوشیای مورد نظر ما از نوع روبرا و سروزا بود که برای تعیین مدت آن از واحدهای پژوهش خواسته شد طول مدت خونریزی و لکه بینی خود را از اولین روز زایمان تا زمانی که کاملا قطع می گردید گزارش کنند. معیار در نظر گرفته شده برای پایان لوشیا 7 روز متوالی بدون خونریزی بود. در پیگیری انجام شده از زمان پایان لوشیا و مشکلات احتمالی که در دوران پس از زایمان روی داده بود سؤال شد. در صورت لزوم، پیگیری هر دو هفته یک بار ادامه می یافت تا از پایان لوشیا اطمینان حاصل گردد. احتمال بقای لوشیا در طول پیگیری با استفاده از تحلیل بقا انجام شد. مدت متوسط لوشیا 38/1416/38 روز و دامنه تغییرات آن بین 2-90 روز به دست آمد. لوشیا فقط در 5 درصد زنان تا دو هفته اول پایان یافت و در اکثر آنان (51 درصد) تا هفته 5-6 بعد از زایمان طول کشید. مدت لوشیا فقط با وزن جنین و سن حاملگی در ارتباط معنادار بود (0001/0P<). این مدت با افزایش وزن نوزاد طولانی تر شده و در زایمان زودرس کوتاه تر بود. همچنین در بین زنان سزارینی مدت لوشیا در کسانی که قبل از سزارین سنتوسینون دریافت کرده بودند کوتاه تر از سزارین انتخابی بود (05/0P<). بررسی ارتباط همزمان متغیرها نشان داد که فقط وزن نوزاد، بدون تاثیر متغیرهای دیگر، با مدت لوشیا رابطه مستقیم دارد (0001/0P<).
    کلیدواژگان: لوشیا، خونریزی پس از زایمان، پس رفت رحم، دوران پس از زایمان
  • علیرضا بلندنظر، محمدسعید دایر صفحه 15
    لارو پشه ها در شرایط افزایش تراکم لاروی، فاکتور کندکننده رشد (GRF) تولید کرده، در محیط پرورش پراکنده می سازند که این ماده می تواند باعث کاهش وفور و پویایی پشه ها شود.
    این مطالعه با هدف حذف این ماده از محیط پرورش لاروی آنوفل استفنسی با دو روش ابتکاری تعویض محیط پرورش (روش اول) و کاربرد محیط پرورش مشترک(روش دوم) و بررسی اثر آن بر شاخص های بیولوژیکی انجام گرفت.
    نتایج مطالعه نشان داد که مرگ و میر لاروی با حذف GRF از محیط پرورش کاهش می یابد، به نحوی که از 41 درصد در حالت بدون حذف (شاهد) به 26 درصد در روش اول و 18 درصد در روش دوم رسید. مرگ و میر شفیره با حذف GRF تغییر معناداری نداشت. مرگ و میر کل نیز کاهش یافت و از 45 درصد در حالت بدون حذف (شاهد) به 31 درصد در روش اول و به 25 درصد در روش دوم رسید. نرخ بقا با حذف GRF افزایش یافت و از 55 درصد در حالت بدون حذف (شاهد) به 69 درصد در روش اول و 75 درصد در روش دوم رسید. همچنین زمان رشد لاروی از 21 روز در حالت بدون حذف (شاهد) به 5/19 روز در هر دو روش رسید. نسبت جنسی با حذف GRF به روش دوم نسبت به شاهد اختلاف معناداری داشت، اما با حذف به روش اول، اختلاف معناداری نداشت، به نحوی که نسبت جنسی در حالت بدون حذف (شاهد) 54 درصد بود و در روش دوم به 52 درصد رسید؛ یعنی نسبت جنسی به نفع کاهش تعداد نرها تغییر کرد. اندازه بدن بالغین نر و ماده در هر دو حالت حذف، نسبت به حالت بدون حذف، اختلاف معناداری را نشان نداد.
    با توجه به مطالب بالا می توان نتیجه گرفت با حذف GRFاز محیط پرورش، شاخص های بیولوژیکی در جهت افزایش وفور و پویایی پشه تغییر می کنند. همچنین روش دوم بیش از روش اول GRF را از محیط خارج می کند و بنابراین روش موفق تری برای حذف است.
    کلیدواژگان: فاکتور کندکننده رشد، GRF، تراکم لاروی، شاخص های بیولوژیکی، آنوفل استفنسی، شرایط آزمایشگاه، مالاریا
  • فرهاد جعفری، اشرف پیراسته، نادر فلاح، هادی نجفی صفحه 23
    بیماری هپاتیت B یکی از بیماری های عفونی مهم محسوب می شود که درایران و جهان از شیوع نسبتا بالایی برخوردار است، به طوری که در دنیا حدود 350 میلیون نفر و درایران حدود 6/1 تا 2 میلیون نفر (معادل 1/3 درصد) آلوده به ویروس هپاتیت B هستند و تخمین زده می شود سالانه حدود 5/0 درصد آن ها در اثر عوارض بیماری جان خود را از دست می دهند.
    امروزه به برکت ارائه خدمات ایمن سازی در قالب برنامه (Expanded Program on Immunization) EPI سالانه جان بیش از سه میلیون کودک حفظ و به رشد مطلوب میلیون ها کودک کمک می شود؛ اما علی رغم برنامه های جاری EPI هنوز هم بیماری های قابل پیشگیری می توانند از کودکان معصوم قربانی بگیرند. مطالعه حاضر به منظور تعیین درصد پوشش ایمن سازی هپاتیت B در کودکان و عوامل مؤثر بر آن در یکی از مناطق شرق تهران انجام گردیده، بدین ترتیب که با مراجعه به درب منازل، مصاحبه با والدین و ملاحظه کارت واکسیناسیون، اطلاعات مزبور جمع آوری و سپس وارد فرم اطلاعاتی شده و با نرم افزار SPSS و از طریق آزمون های آماری Chi-square – (t-test) Independent. Samples test و Mann-Whitney test تجزیه و تحلیل گردیده است.
    در این تحقیق جمعا 329 نفر (47 خوشه 7 تایی) به روش نمونه گیری خوشه ایانتخاب شدند و مورد مطالعه قرار گرفتند. در این مطالعه 55 درصد کودکان مورد مطالعه پسر و 45 درصد دختر بودند و از نظر سنی تمامی کودکان کم تر از 10 سال داشتند که میانگین سنی آنان 2/22/4 سال بوده است.
    پوشش واکسیناسیون هپاتیت B نوبت اول 9/97 درصد، نوبت دوم 9/96 درصد و نوبت سوم 2/94 درصد و پوشش واکسیناسیون به موقع در هر 3 نوبت 5/77 درصد بوده است. همچنین میزان افت پوشش واکسیناسیون از نوبت اول تا سوم 7/3 درصد بوده است. در این مطالعه بین سطح آگاهی نسبت به واکسیناسیون هپاتیت B و سطح تحصیلات پدر و شغل مادر از نظر آماری رابطه معنا دار به دست آمد (000/0=P). بین شغل والدین، جنس کودک، رتبه تولد، تعداد فرزندان و تحصیلات والدین با انجام به موقع واکسیناسیون هپاتیت B رابطه معنادار به دست نیامد (05/0P>).
    کلیدواژگان: واکسیناسیون، پوشش واکسیناسیون، کودکان، هپاتیت B
  • فاطمه حاجی ابراهیم تهرانی، سقراط فقیه زاده، حاجیه برنا صفحه 29
    زردی از علائم کم بودن فعالیت آنزیم گلوکز 6 فسفات دهیدروژناز (G6PD) است که معمولا علائم آن به صورت زردی و آنمی همولتیک است. بنابراین همیشه این سؤال مطرح است که آیا نوزاد زردی که به جز زردی علامت دیگری ندارد دچار کمبود فعالیت این آنزیم است یا خیر؟ به همین جهت در بعضی از مراکز فقط در صورت مشاهده علائمی به نفع همولیز، فعالیت این آنزیم را اندازه گیری می کنند. به منظور بررسی ضرورت اندازه گیری میزان فعالیت آنزیم G6PD در نوزادان زرد بستری، این مطالعه تحلیلی بر روی 2000 نوزاد زرد بستری در دو مرکز آموزشی صورت گرفت.
    مطالعه نشان داد که 89 نوزاد (45/4 درصد) که 81 مورد آن پسر و 8 مورد آن دختر بودند. کمبود G6PD دارند که نسبت پسر به دختر 1/10 بود. میانگین حداقل هموگلوبین و میانگین میزان رتیکولوسیت در این نوزادان با نوزادان با G6PD طبیعی تفاوت آماری نداشت. در نتیجه افت هموگلوبین و آنمی مثل سایر اشکال زردی همولیتیک مشاهده نمی شود و در دوره نوزادی کمبود G6PD بیش تر خود را به صورت زردی نشان می دهد و علائم همولیز به ندرت مشاهده می شود. پس براساس وجود یا عدم وجود همولیز نمی توان در مورد اندازه گیری فعالیت آنزیم تصمیم گیری کرد.
    لذا جهت تعیین علت زردی، حد تعویض خون، و جلوگیری از عوارض بعدی (فاویسم)، اندازه گیری میزان فعالیت این آنزیم در بررسی نوزادان زرد به طور متداول توصیه می شود.
    کلیدواژگان: نوزاد، زردی، G6PD
  • میترا ذوالفقاری، فضل الله احمدی صفحه 33
    این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی و از نوع کارآزمایی بالینی است که در بیمارستان قلب جماران به منظور بررسی تاثیر دو روش درمانی غیردارویی (لمس درمانی و آرام سازی) بر اضطراب و علائم حیاتی و بروز دیس ریتمی های قلبی بیماران زن تحت کاتتریسم قلبی انجام شده است. 80 بیمار مبتلا به بیماری عروق کرونر به روش نمونه گیری مبتنی برهدف و با توجه به ویژگی های واحدهای مورد پژوهش انتخاب شدند که 3 مورد به علل مختلف از مطالعه حذف گردیدند و 77 مورد باقیمانده به صورت تصادفی به سه گروه لمس درمانی (26 نفر)، آرام سازی (26 نفر) و گروه کنترل (25 نفر) تقسیم شدند. چهار ساعت قبل از انجام کاتتریسم برای گروه 1 روش لمس درمانی به مدت 10-15 دقیقه توسط پژوهشگر که در این زمینه آموزش کافی را دیده و مهارت لازم را کسب کرده بود انجام می شد و گروه 2 نیز به مدت 25-20 دقیقه با استفاده از نوار آرام سازی بنسون، ورزش های آرام سازی پیشرونده عضلانی را انجام می داد.
    روش های درمانی در هر 2 گروه 4 بار در طی این 4 ساعت تکرار می شد (به فواصل هر یک ساعت) و در گروه کنترل 3 هیچ گونه مداخله ای انجام نمی شد.
    به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه و چک لیست ثبت علائم حیاتی و دستگاه اندازه گیری فشار خون و فرم اضطراب اسپیل برگر (حالت و رگه) و چک لیست مشاهده ای ثبت دیس ریتمی های قلبی حین کاتتریسم استفاده شد.
    تجزیه و تحلیل اطلاعات توسط نرم افزارهای کامپیوتری SPSS انجام گردید و نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که هر دو روش لمس درمانی و آرام سازی بر اضطراب موقعیتی واحدهای مورد پژوهش تاثیر معنا داری داشته و اضطرابشان را کاهش داده اند (P=000) ولی بر اضطراب شخصیتی افراد تاثیر معنادار نداشته اند و احتمالا جلسات بیش تری برای مشخص شدن تاثیر آن ها ضرورت دارد.
    از طرفی این روش ها بر کاهش فشار خون سیستولیک (P=0/002) و تعداد نبض (P=000) و تعداد تنفس(P=0/0014) بیمار در موقعیت تنش زا مؤثر بوده، آزمون های آماری اختلاف معناداری را نشان داده و نیز توانسته اند موجب کاهش بروز دیس ریتمی قلبی (سینوس تاکیکاردی) در حین کاتتریسم گردید (P=0/005). هم چنین مدت انجام کاتتریسم در گروه 1 و 2 نسبت به گروه کنترل اختلاف آماری معنا داری را نشان داده است (P=0/003). با استناد به نتایج این پژوهش، لمس درمانی روشی است که می تواند همانند آرام سازی اضطراب بیمار را در اتاق کاتتریسم و در موقعیت های تنش زا کاهش دهد و با کاهش اضطراب، منجر به کاهش فشار خون و نبض بیمار شده، از عوارض کاتتریسم در نتیجه اسپاسم عروقی و تاکی اریتمی های قلبی بکاهد و با توجه به این که در این روش بیمار غیرفعال بوده، محدودیت های روش آرام سازی را در برندارد می توان به عنوان یک روش جایگزین و مناسب در موقعیت های بالینی آن را به کار گرفت و از آثار مثبت این روش درمانی نیز استفاده کرد.
    کلیدواژگان: آرام سازی، لمس درمانی، اضطراب، دیس ریتمی قلبی، علائم حیاتی، کاتتریسم قلبی
  • جواد رفیع نژاد، اصغر شایان، مصطفی مریدی، افشین الماسی صفحه 41
    جوندگان (Rodentia)، بزرگ ترین راسته پستانداران و از موفق ترین گروه های موجودات زنده هستند که با انتقال بیش از 35 بیماری به انسان و وارد کردن خسارات هنگفت اقتصادی، سالیان متمادی است توجه انسان را به خود جلب کرده اند، به طور ی که شناسایی و اتخاذ روش های مناسب مبارزه با آن ها در هر منطقه بدیهی به نظر می رسد.
    به همین منظور، مطالعه ترکیب فون جوندگان شهرستان خرم آباد و بخش های تابعه از تیر ماه 1381 تا اردیبهشت 1382با استفاده از روش تله گذاری در 24 نقطه ثابت و تعدادی محل جدید انجام شد. برای این کار در هر ماه و در تاریخ های مختلف، از ترکیبی از سه نوع تله شرمن زنده گیر، معمولا به تعداد 50-30 عدد، استفاده شد. پس از انتقال جونده های صید شده و کشتن آن ها با کلروفرم، توزین، بیومتری، آتوپسی، تاکسیدرمی و تعیین هویت نمونه ها انجام شد.
    به طور کلی 168 سر جونده از 2 زیرراسته، 3 خانواده، 3 زیرخانواده، 9 جنس و 9 گونه صید شد. Meriones persicus با 09/38 درصد فراوان ترین و Sciurus anomalus با 19/1 نادرترین گونه ها بودند. همچنین بیش ترین تنوع گونه در ارتفاع 2000-1800 متر در بخش زاغه (7 گونه) و کم ترین تنوع در ارتفاع 1200-800 متر در بخش های ویسیان و چگنی (2 گونه) به دست آمد.
    آزمون ناپارامتری ککران Cochran))، علی رغم افزایش گونه جونده صید شده با زیاد شدن ارتفاع، اختلاف معناداری در تنوع گونه های جونده در بخش های مختلف نشان نداد(088/0p=، 05/0a=). همچنین آزمون فریدمن در تعداد جونده های صید شده هیچ اختلاف معناداری در بخش های مختلف نشان نداد؛ اما ضریب همبستگی پیرسون (89/0p=، 05/0a=) بین افزایش ارتفاع و تعداد گونه همبستگی معناداری (016/0 =P) نشان داد.
    کلیدواژگان: جوندگان، اقلیم، تاکسیدرمی، خرم آباد، ایران
  • عباس شفایی، غلامرضا رئیس علی، بیژن هاشمی ملایری صفحه 47
    ویژگی های طیف پرتو ایکس خروجی از شتابدهنده های خطی پزشکی یکی از داده های ضروری در محاسبات دزیمتری سیستم های طراحی درمان کامپیوتری شتابدهنده های خطی است. هدف از انجام این تحقیق، محاسبه طیف تابش ترمزی و بازده تولید اشعه ایکس در هدف های شتابدهنده های خطی پزشکی بوده است.
    بدین منظور، سه نوع هدف از جنس بریلیم، آلومینیوم و سرب، تحت تابش پرتوالکترونی به انرژی MeV15 قرار داده شدند. سپس طیف تابش ترمزی آن ها در زوایای صفر، 10، 30 و 60 درجه نسبت به محور باریکه الکترونی به روش مونت کارلو با کد MCNP محاسبه گردید. ضخامت هر یک از هدف ها در این مطالعه معادل 110 درصد گستره برد الکترون انتخاب شد.
    طیف تابش ترمزی محاسباتی با طیف اندازه گیری شده در هر سه هدف و در زوایای مورد مطالعه، تطبیق بسیار خوبی با هم داشتند، بجز در هدف سرب و در انرژی کم تر از keV300 که عدم تطابق مشاهده گردید. در بخش دیگر تحقیق، با بهره گیری از روش شبیه سازی مونت کارلو در هر یک از هدف های فوق الذکر بهره تولید کل و بهره تولید پرتو ایکس در قاعده مخروطی به زاویه راس 120 درجه محاسبه شده است. با پی گیری تعداد تاریخچه های مناسب، خطای محاسباتی روش مونت کارلو در محاسبه بهره تولید به کم تر از 1 درصد رسید.
    کلیدواژگان: روش مونت کارلو، طیف تابش ترمزی، رادیوتراپی، بازده تولید و MCNP4B، اشعه ایکس
  • رسول زوارقی، کمال ابراهیمی صفحه 55
    این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی از نوع آزمون شاهد است که با هدف بررسی میزان تاثیر برنامه آموزش بهداشت بر کاهش کچلی سر درمدارس ابتدایی پسرانه شهرستان چابهار در سال 1380 انجام پذیرفته است. ابزار و روش گردآوری داده ها در این تحقیق شامل پرسشنامه، برگ مشاهده مستقیم رفتار و نمونه برداری آزمایشگاهی از پوست و موی سر و ناخن (آزمایش لام مستقیم + کشت) بوده و اطلاعات مربوط به واحدهای تحت مطالعه در دو مرحله گردآوری شده است. در این مطالعه براساس اطلاعات قبلی، دو کلاس سوم (هر کدام با 35 دانش آموز) از دو دبستان که از هر لحاظ همگون بودند، به عنوان گروه های آزمون و شاهد انتخاب شدند. فراوانی موارد ابتلا به کچلی سر در هر دو گروه درشروع تحقیق یکسان بود (20 درصد). پس از انجام آزمون اولیه براساس داده های به دست آمده، برنامه و محتوای آموزشی تهیه گردید و سپس در گروه آزمون مداخله آموزشی به عمل آمد. بعد از دوماه آزمون ثانویه انجام شد. لازم به ذکر است که در هر دو آزمون اولیه و ثانویه، پس از نمونه برداری آزمایشگاهی، آزمایش های مربوط، یافته های بالینی در مورد موارد ابتلا به کچلی سر را تایید کردند.
    براساس نتایج این پژوهش، با استفاده از آزمون آماری تی زوج، اختلاف معناداری در مورد تاثیر برنامه آموزش بهداشت بر افزایش آگاهی، نگرش و عملکرد بهداشتی دانش آموزان مشاهده شد . همچنین در مقایسه تغییر در ابتلا به کچلی سر در گروه های تحت مطالعه قبل و بعد از آموزش، آزمون آماری مک نمار تغییر معناداری را در گروه شاهد نشان داد . میزان بروز کچلی سر در گروه آزمون و شاهد به ترتیب 28/1 و 28/5 تعیین شد و با محاسبه(5 = خطر نسبی) می توان گفت که خطر ابتلا به کچلی سر در گروه شاهد 5 برابر گروه آزمون است. بنابراین برنامه آموزش بهداشت بر پیشگیری از ابتلا به کچلی سر در دانش آموزان تحت مطالعه تاثیر مثبت داشته و می تواند نقش مؤثری در کاهش میزان بروز این بیماری در مدارس داشته باشد.
    کلیدواژگان: برنامه آموزش بهداشت، کچلی سر
  • عاطفه قنبری، زهره پارسایکتا، سقراط فقیه زاده، سیدمهدی سادات هاشمی صفحه 65
    دیابت یک بیماری مزمن محسوب می شود. از موارد بسیار مهم در امر مراقبت از خود در بیماران مزمن، بررسی کیفیت زندگی آن ها است. هدف مراقبت درمانی، مطلوب کردن کیفیت زندگی بیمار است و یکی از راه های اصلاح کیفیت زندگی، استفاده از تئوری پرستاری است. استفاده از تئوری پرستاری برای ساختاربندی مراقبت پرستاری سبب اصلاح کیفیت مراقبت، کاهش هزینه های مراقبت پرستاری و در نهایت اصلاح کیفیت زندگی بیماران می گردد. از میان تئوری های پرستاری که در بیماری های مزمن مورد تحقیق قرار گرفته اند، یکی مدل مراقبت از خود اورم است. در این تحقیق، مدل مراقبت از خود بر گرفته شده از مدل اورم است. در این مدل، ارتباطی مستقیم و غیرمستقیم بین متغیرها وجود دارد. بنابراین توصیه می گردد که ارزشیابی از طریق آنالیز مسیری انجام گیرد. این پژوهش با هدف استفاده از تحلیل مسیری در کاربرد مدل مراقبت از خود به منظور تعیین عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی و وضعیت متابولیک بیماران تدوین گردید.
    پژوهش حاضر مطالعه ای نیمه تجربی است که بر روی 137 بیمار دیابتی نوع دو مراجعه کننده به مرکز آموزش دیابت بیمارستان سینا در شهر تبریز صورت گرفت. در نهایت در پی گیری 6 ماهه بیماران دیابتی، اطلاعات مربوط به 59 بیمار به وسیله آنالیز مسیری بررسی گردید. روش گردآوری اطلاعات، شامل مصاحبه و تکمیل پرسشنامه بود. پرسشنامه پنج بخشی، شامل 1) مشخصات فردی – اجتماعی، 2) بررسی و شناخت نیاز مراقبت از خود درمانی و نیروی مراقبت از خود، 3) کیفیت زندگی مرتبط با سلامت، 4) کیفیت زندگی اختصاصی، و 5) سنجش وضعیت متابولیک و تعداد روزهای استعلاجی است.
    برای انجام آنالیز مسیری، ابتدا کدگذاری متغیرها صورت گرفت و پس از آن مدل پیشنهادی محقق تدوین گردید. پس از تدوین معادلات مسیری، ارتباط مسیری متغیرهای مؤثر بر کیفیت زندگی در مدل مراقبت از خود نشان داده شد. از میان مشخصات فردی مورد نظر محقق فقط سن تاثیرگذار بوده است، از طرف دیگر، بین متغیرهای برون زاد فقط بین سن و فشارها (359/0-)، و سن و وضعیت دفعی (329/0-) ارتباط معنادار وجود داشت، به نحوی که بین سن و وضعیت متابولیک (14/0-) و کیفیت زندگی (405/0-) ارتباط منفی و معنادار و بین فشارها و وضعیت متابولیک (04/0) و کیفیت زندگی (06/0) ارتباط مثبت و معنادار ملاحظه شد. رضایت از درمان و مشکلات ناشی از بیماری بدون تاثیر بر وضعیت متابولیک دارای اثر توتال به ترتیب 923/0 و 924/0- بر روی کیفیت زندگی بودند. از میان نیازهای کلی مراقبت از خود، وضعیت مایعات و دفع و از میان نیازهای مربوط به انحراف از سلامت، تاریخچه قبلی انحراف از سلامت بر کیفیت زندگی مؤثر است. وضعیت دفع بیماران دیابتی نیز بر وضعیت متابولیکی آن ها مؤثر است. در تدوین فرم بررسی و شناخت این بیماران باید علاوه بر بررسی و شناخت نیازها به صورت کلی، بر ارزیابی در بعد وضعیت مایعات و دفع با دقت بیش تری توجه کرد. اجزای نیروی مراقبت از خود، شامل آگاهی از خود کنترلی، قضاوت و تصمیم گیری و عملکرد بر وضعیت متابولیک مؤثر بوده، بر کیفیت زندگی تاثیری ندارند. رضایت از درمان و مشکلات ناشی از بیماری دارای آثار مستقیم و غیرمستقیم و معنادار بر کیفیت زندگی است. چالش مهم در قرن 21 ارتقای مراقبت از خود و دستیابی به خود کنترلی مطلوب در بیماران مزمن بخصوص بیماران دیابتی است. این چالش از طریق ارائه سیستم مراقبتی مانند مدل مراقبت از خود در بیماران دیابتی ممکن خواهد شد. استفاده از این مدل، اطلاعات با ارزشی را فراهم آورده، می تواند در تحقیقات پرستاری، بررسی و شناخت و ارزشیابی سیستم مراقبتی بیماران دیابتی و شاید سایر بیماران مزمن کاربرد داشته باشد.
    کلیدواژگان: دیابت، کیفیت زندگی، مدل مراقبت از خود، تحلیل مسیری
  • نوشین محمدی فرد، نضال صراف زادگان، نرگس نوری، مریم باقری صفحه 75
    در معرض دود سیگار بودن، خطر بروز بیماری های عروق کرونر را 20 تا 70 درصد افزایش می دهد. با توجه به اهمیت افزایش فیبرینوژن در بروز بیماری های عروق کرونر، این مطالعه با هدف تعیین تاثیر دود سیگار بر بروز سکته قلبی و ارتباط آن با فیبرینوژن و چربی های سرم در بیماران عروق کرونر و افراد سالم انجام شد.
    این مطالعه یک مطالعه مورد - شاهد بود که در سال 1374- 1373 انجام شد. نمونه های مورد مطالعه در گروه مورد 164 بیمار 69-30 ساله مبتلا به انفارکتوس حاد میوکارد و در گروه شاهد 200 نفر از افراد سالم بود که در همسایگی این بیماران زندگی می کردند و از نظر سن و جنس با گروه مورد یکسان شده بودند. اطلاعات افراد به روش مصاحبه تکمیل گردید و وضعیت در معرض دود سیگار بودن افراد تعیین شد. سپس کلسترول توتال، تری گلیسرید، -HDL کلسترول (لیپوپروتئین با دانسیته بالای کلسترول)، -LDL کلسترول (لیپوپروتئین با دانسیته پایین کلسترول) و فیبرینوژن افراد در شرایط 14 ساعت ناشتایی اندازه گیری شد. اطلاعات توسط آزمون تی، مجذور کایی و همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. میزان فیبرینوژن در افراد در معرض دود سیگار بیش تر از افراد غیرسیگاری در بیماران و افراد سالم است (05/0(P<. همچنین چربی های سرم در افراد در معرض دود سیگار گروه سالم به طور معنادار بالاتر از افراد غیرسیگاری است؛ ولی در گروه بیماران تنها LDL - کلسترول افراد به طور معنادار بیش تر از افراد غیرسیگاری است. همچنین ارتباط معناداری بین میزان چربی های سرم و فیبرینوژن در کل افراد در معرض دود سیگار گروه سالم وجود دارد (05/0(P<.
    براساس این مطالعه ارتباط معناداری بین فیبرینوژن و چربی های سرم خصوصا در افراد در معرض دود سیگار مشخص می گردد که نشان دهنده اثر افزایش دهنده این دو عامل خطر ساز بر یکدیگر است. همچنین با توجه به تاثیر دود سیگار بر فیبرینوژن و چربی های سرم، ممانعت از کشیدن سیگار در مکان های عمومی اهمیت فراوانی دارد.
    کلیدواژگان: دود سیگار، فیبرینوژن، چربی های سرم، بیماری کرونر، سکته قلبی
  • بخش انگلیسی
  • صفحه 94