فهرست مطالب
فصلنامه فرهنگ پویا
پیاپی 13 (پاییز 1388)
- 144 صفحه، بهای روی جلد: 10,000ريال
- تاریخ انتشار: 1388/08/20
- تعداد عناوین: 27
- حرف اول
-
صفحه 2
اهل دنیا و مادیون که جز به حواس پنجگانه هیچ چیزی را ادراک نمیکنند، در تعریف شهادت واژهای جز مرگ آگاهانه و جانبازی در راه وطن، چیز دیگری نمییابند و اصلا توان فهم و هضم معامله رودررو با حضرت حق و حظ و لذت عظیم وصال معنوی و عرفانی مخلوق و عبد به بارگاه ابدی و بیکران قرب الهی، در آنان راه ندارد. ادراک بار یافتن به جایگاه «عندرب» و روزی خوردن از خوان پرفیض و فضیلت پروردگار، آن هم با پوشیدن ردای حیات جاودانه، نکتهای نیست که بر اهل مادیات و تنپروران رفاهزده دنیا، به آسانی فاش شود. کرم فربه از تعفن لجنزار و چارپای نجاستخوار، کی و کجا توان فهم لذت پرواز پرستوی سبکبال را خواهند یافت؟! این عادت مذموم کجا و آن خصلت ممدوح کجا؟...
-
صفحه 4
شما راهی را میروید که تنها راه تمام انبیا- علیهم سلام الله- و یکتا راه سعادت مطلق است. در این انگیزه است که همه اولیا شهادت را در راه آن به آغوش میکشند و مرگ سرخ را «احلی من العسل» میدانند؛ و جوانان شما در جبههها جرعهای از آن را نوشیده و به وجد آمدهاند و در مادران و خواهران و پدران و برادران آنان جلوه نموده و ما باید حق بگوییم: یا لیتنا کنا معکم فنفوز فوزا عظیما...
- فرهنگی
-
صفحه 6
جدا از نگاه دیگران به شهادت یا همان «مرگ مقدس»، در مکتب اسلام و آیینه کلام اهل بیت (ع) این موضوع با رویکردی متفاوت، جلوه دیگری مییابد. از منظر اسلام و اهل بیت (ع)، شهادت عالیترین راه وصول به خدای بیهمتاست و بذل جان در راه معبود؛ معنای اکمل و اتم شهادت است. از این رو بزرگان دین، نه تنها خود شهادتطلب بودند، بلکه همگان را به سمت شهادتطلبی دعوت میکردند...
-
صفحه 14
شهادت برترین درجه کمال و شکوهمندانهترین مرگی است که هر مجاهد در راه خدا، آن را آگاهانه و با افتخار برمیگزیند. شهادت یکی از اصول فرهنگ قرآن و اندیشه ناب اسلامی و شیعی در کنار تمام اصول اعتقادی دیگر است که تحقق آن، قداست و امتیازی خاص، مرتبتی عالی و مقامی رفیع دارد که بالاتر از آن، مرتبه و مقامی متصور نیست...
-
صفحه 20
اندیشه شهادتطلبی در حالی هم به عنوان ارزش و هم به عنوان برنامهای مناسب برای صیانت از ارزشها و درونمایههای دینی در اسلام مطرح است که شاید در نگرش مکاتب ماتریالیستی و اومانیستی موجود در غرب که ماده و انسان را معیار سنجش میدانند، بیمفهوم و حتی ضد ارزش تلقی شود. در این اندیشه، فرد حاضر است جان خود را فدا کند تا باعث بقای دین و احیای معنوی جامعهاش شود. موضوع شهادتطلبی با اعتقاد به معاد گره خورده است و طبعا رابطه مستقیم و تنگاتنگی با معنویت، ماده گریزی و خدامحوری دارد. بنابر چنین بینشی، این امر که انسان جانش را در معرض کشته شدن قرار دهد، در نگاه اول یک ارزش نیست و حتی یک ضد ارزش محسوب میشود؛ ولی هنگامی که اهداف والایی بر این فعل مترتب باشد، رنگ کاملا ارزشی به خود میگیرد...
-
صفحه 25
ایثار و شهادت، جایگاه فوقالعاده ارزشمندی در فرهنگ اسلام دارد. ایثار و گام برداشتن در راه شهادت، کرامت و عزت انسان را تثبیت و تقویت میکند و روح متلاطم و پویای او را به نهایت کمال و اوج تعالی رهنمون مینماید. ایثار و شهادت، منشا تربیت انسان جاودانه و جاودانگی انسان است و حقیقت وجود او را تبیین و تفسیر میکند. ماده شهد در قرآن کریم، 160 بار با مشتقات مختلف ذکر شده است و احادیث متعدد روایت شده از پیامبر(ص) و ایمه اطهار (ع)، مسئله شهید و شهادت را چون میراثی عظیم به ما رسانیده است. در آموزههای دین اسلام، «شهید» به معنای کشته در راه خدا، کسی است که پس از «جهاد اکبر»، موفق به حضور در «جهاد اصغر» در راه خدا شده است؛ این حضور باعث ایجاد صفای باطن و مقامات عرفانی در وی گردیده، لذا به مقام «شهادت» واصل میشود و به شهود کامل و حقیقی نایل میگردد و ملکوت جهان را با چشم حق مشاهده میکند و به همین جهت او را«شهید» نامیدهاند...
-
صفحه 30
کشته شدن در راه دین، میهن و یا عقاید سیاسی؛ در جوامع گوناگون به شکلهای مختلف وجود دارد؛ اما به طور مشترک مورد تقدیر و ستایش است. از این رو کشتهشدگان و یا حتی محرومین و بازماندگان جنگی، در تمامی ملل، مورد احترام حکومتها و عامه مردم هستند. در فرهنگ اسلامی، این نوع فدا شدن در راه خدا، معنی «شهادت» گرفته است. شیفتگی انسانها در دستیابی به شهادت، این سوال را در ذهن میپروراند که چه تفاوتی میان این نوع مرگ و سایر مردنها وجود دارد که اینگونه آنان را به استقبال مرگ میکشاند؛ حال آنکه بسیاری از مرگ در هراس و واهمهاند. در بررسی این موضوع که اصولا چه وجه تمایزی میان شهادت و سایر مرگها وجود دارد، مراجعه به قرآن و سنت، میتواند بهترین راهگشا باشد. تامل و تدبر در این دو منبع، شاخصههای متعددی را بیان میکند...
-
صفحه 35
وقتی انفاق میکنی که نیاز خودت را برطرف کرده باشی، اما وقتی ایثار میکنی، آنچه را که خودت نیاز داری، میبخشی! خودخواهی را کنار میگذاری و همنوعت را بر خودت ترجیح میدهی. وقتی ایثار میکنی؛ یعنی به خدا اعتماد میکنی. شاید در زندگیات، همیشه خدا را در نظر داشته باشی و همیشه از او یاری بگیری و به زبان، توکل و تکیهات بر خدا باشد، ولی تا ایثار نکنی و دستت را از آنچه که داری تهی نکنی و داشتههایت را با دیگران تقسیم نکنی و در اندیشههای آنان شریک نشوی، معنی اعتماد به خدا را نمیفهمی. آنچه را که داری، فقط او میتواند جبران کند! ایثار جان در راه خدا، بالاترین درجه ایثار است. کسی که جانش را با خداوند معامله میکند، درجهای والا بر دوشش میزنند و آن درجه شهادت است. او شهید میشود و به شهود میرسد. شهید، خود را فدا میکند تا خلقی به آسایش برسند. انسانی که در راه خدا قدم برمیدارد و روحش به تعالی میرسد، رها میشود. هیچ پاداشی نمیتواند او را راضی کند، روحش در این دنیا نمیگنجد، نمیتواند بماند، اگر بماند، گرفتار عذاب است. دیگر دنیا زندان اوست. باید هجرت کند، تا به آرامش برسد. خداوند بهترین پاداش را به او میدهد؛ شهادت!...
-
صفحه 39
امام خمینی(ره) که به حق لقب «احیاگر اسلام ناب» برازنده ایشان است و سمبل همه اسلامشناسان راستین بودند بسیاری از اهداف و آرمانهای اسلامی را زنده کرد. امام؛ شخصیتی جامع در ابعاد مختلف علمی و عملی بود و توانست یکی از کمنظیرترین حادثههای تاریخ اسلام را بیافریند. یکی از ویژگیهای رهبری امام، ایجاد روحیه شهادتطلبی بین مردم بود که به واسطه آن، انقلاب اسلامی – بزرگترین انقلاب مردمی قرن - به وقوع پیوست و این، مهمترین سلاح در مقابل دشمنان انقلاب در طول سی سال نظام جمهوری اسلامی بوده است. در این مقال، با توجه به بیانات حضرتش، به بررسی شهادت در اندیشه آن بزرگوار میپردازیم...
-
صفحه 45
آنچه در پی میآید، گزیدهای از بیانات حضرت علامه محمدتقی مصباح یزدی درباره فرهنگ شهادتطلبی است که ایشان ایراد فرمودهاند.
آمادگی برای شهادت، بزرگترین سرمایه در راه انجام وظیفه است و کسی که چنین روحیهای داشته باشد، نه تنها در انجام وظایف موفق است؛ بلکه برای زندگی او نیز فواید زیادی دارد. کسی که آماده شهادت است، به دنبال کسب مال حرام نمیرود و به برادر و رفیق خود ظلم نمیکند. شهادت کیمیایی است که انسان را از هزاران مشکل و درد و رنج بیدرمان روحی، معنوی و اخلاقی نجات میدهد. کسی که آماده شهادت در راه خدا باشد، چیز دیگری برای او ارزش ندارد. پس باید سعی کنیم این روحیه را در خود و دیگران تقویت کنیم... - سیاسی
-
صفحه 52
... سال 1710 میلادی و درست 297 سال پیش، «هامفری»؛ جوان 20 سالهای است که به خوبی آموزشهای وزارت مستعمرات بریتانیا را فرا گرفته و به همراه نه جاسوس دیگر راهی سرزمینهای مشرق زمین میشود؛ سرزمینهایی که افسانهها و شگفتیها و منابع ارزشمند فراوان با خود دارد و البته مقادیر عظیمی از نفت و گاز. او به خوبی میداند که در ترکیه و عراق، چگونه همچون یک مسلمان دو آتشه نماز بخواند و زبان عربی و فارسی را مثل بلبل تکرار کند. اکنون سه قرن از آن روزها گذشته و «هامفری» به نام «مستر همفر» در تمام جهان اسلام و به ویژه خاورمیانه شناخته شده است. «هامفری» با تاثیرگرفتن از کتاب هزار صفحهای «چگونه اسلام را نابود کنیم؟»، برنامه اصلی خود را با تحریک فردی به نام «محمد عبدالوهاب» ادامه داده و یکی از انحرافیترین مکاتب زمانه یعنی «وهابیت» را تولید کرد...
-
صفحه 56
آنچه که در محرم سال 61 هجری به وقوع پیوست، آتش حرکتهای انقلابی را که در بطن جهان اسلام به خاموشی گراییده بود، چنان فروزان ساخت که شعلههایش نه تنها با قیام «مختار»ها و «عبد الله بن عفیف»های سال 61 هجری فروکش نکرد که با وجود گذشت قرنها، بارقههای الهامبخشش در هستههای فکری جنبشهای حقطلب و عدالتخواه جهان امروز، مبرهن و واضح است. نوشتار پیش رو به منظور بازخوانی «فرهنگ عاشورا» به مثابه عقبه فکری و تیوریک برترین حرکتهای جهادی معاصر، سامان داده شده است...
-
صفحه 61
جنگ پدیدهای نامطلوب در فرهنگ عمومی جامعه بشری بوده و تمامی آیینها، با تفاوت در میزان حساسیت، نسبت به پدیده جنگ بدبین هستند. در جوامع مختلف، جنگ متاثر از زمینههای متفاوت اعتقادی، جنبههای زشت و زیبا یافته و بسته به زمینههای فرهنگی و تبلیغی، در بسترهای گوناگون قومی، دینی، جغرافیایی و سیاسی؛ معانی متفاوت ایجاد میکند. به طور نمونه، در فرهنگهایی که به صورت مثبت جنگ را مورد بررسی قرار میدهند، این واژه آمیزهای از ایثار، شجاعت و از خودگذشتگی را در بر میگیرد. در جوامع دینی هنگامی که پدیده جنگ با متن باورهای مقدس و یقینی آمیخته میشود، محصول آن ظهور ساده حق و باطل و خیر و شر است. بیتردید این تفکر کارآمد دینی، میتواند تواناتر از تمام ایدههای فطری و عقلانی در تجهیز قهرمانان جنگ موفق باشد. در این هنگام است که بار ارزشی کلمات تغییر یافته و جنگ تبدیل به «جهاد» و کشته شدن مبدل به «شهادت» میشود و رسیدن به این مرحله؛ آرزوی هر رزمندهای...
-
صفحه 66
وقتی شرق و غرب سیاسی، دست در دست هم برای مقابله با نظام «نه شرقی و نه غربی» جمهوری اسلامی، جنگ را به ملت ایران تحمیل کردند؛ میخواستند این کانون نور را که گرمابخش دلهای محرومان و مستضعفان جهان بود، براندازند و به آنان که با پیروزی انقلاب اسلامی ایران جانی تازه در کالبدشان دمیده شده بود، بفهمانند که هر حرکت استقلالطلبانه و آزادیخواهانه در برابر خواست و اراده قدرتها، محکوم به شکست است؛ اما ملت مقاوم و سربلند ایران، با بهرهگیری از آموزههای اسلام و باور قلبی به آیه شریفه «کم من فیه قلیله غلبت فیه کثیره باذن الله»(بقره/249)، قدم در عرصه دفاع گذاشت و با مایه گذاشتن از جان در جنگی نابرابر، نه تنها یک وجب از خاک خود را از دست نداد و از مستشاران خارجی کمک نگرفت؛ بلکه مردانه روی پای خود ایستاد و به خودکفایی رسید...
-
صفحه 72
در فرهنگ اسلامی، «شهادت» از عمیق ترین مفاهیمیاست که در طول تاریخ پر فراز و نشیب اسلام، صحنههای بی مانند و شگرف را آفریده است. قرآن کریم، در سورههای متعددی از جمله توبه، بقره، مزمل، انفال، نساء، حج، عنکبوت، آلعمران، صف، مایده و ممتحنه به شهادت و ارزش و اهمیت والای آن اشاره کرده است. اولین شهیدی که قرآن از آن نام برده، هابیل است. پس از او به نمونههای دیگری نیز اشاره شده است که از آن جمله اند: شهادتطلبی حضرت ابراهیم (ع) و نترسیدن از آتشافروزی دشمن، شهادتطلبی حضرت اسماعیل (ع) در برابر فرمان خداوندی برای ذبح وی، شهادتطلبی حضرت موسی (ع) و ساحرانی که به وی تسلیم شدند در برابر تهدیدات فرعون و نیز شهادت طلبی حضرت زکریا (ع) و حضرت یحیی (ع) و حضرت عیسی (ع) و اصحاب کهف و غیره . مسلمانان صدر اسلام نیز با توجه به چنین آموزههایی، شهادتطلبی را به عنوان آرمان و آرزو برای خود پذیرفته و رشادتهای عظیمی در جنگهای مختلف مانند بدر، احد، موته، حنین، خندق و... از خود نشان دادهاند...
-
صفحه 79
امروز، وقتی که از بام تاریخ، به تاریخ پیشینیان مینگریم، وعده راستین الهی را تحقق یافته میبینیم که «خدای متعال میخواهد حق را با کلمات خویش استقرار دهد و دنباله کافران را ببرد تا حق را استقرار دهد و باطل را نابود کند هرچند گناهکاران را بد آید». شهیدان، با ظاهری در زمین و شریک در غفلت زمینیان میزیستند، ولی دیده بر باطن عالم و حقیقت دنیا گشوده بودند. شهادت، پایان غربت بشر و آغاز قربت انسان است. شهادت، پل پیوند زمین و آسمان است و شاهدان، غریبههایی مظلوم در زمین هستند. ما اینچنین در پیچ و خم قافیه گم شده ایم و آنها رفتند...
-
صفحه 85
«اولین بارکه واژه شهادت را عاشقانه شنیدم، از دهان شهید نواب صفوی بود، در حالی که من طلبه جوان بودم.» این جمله، متعلق به رهبر فرزانه انقلاب، حضرت آیتالله خامنهای است که در وصف روحیه شهادتطلبی شهید نواب صفوی بیان کردند. واقعیت آن است که در تاریخ ایران، نام سیدمجتبی نواب صفوی و یارانش که بعدها به «جمعیت فداییان اسلام» شهرت یافتند، با واژه «شهادت» و «شهادتطلبی» گره خورده است. به تعبیر آیتالله مصباح یزدی، «نواب و یارانش «روحیه شهادتطلبی» را در جامعه احیاء کردند». جمعیت فداییان اسلام به رهبری روحانی جوان و پرشوری به نام سیدمجتبی نواب صفوی، نقش انکارناپذیری در جریانها و حرکتهای سیاسی دهه پر التهاب 20 و سالهای ابتدایی دهه 30 شمسی داشتند. مبارزه با بدخواهان و کجاندیشان و زیر پا گذارندگان منافع ملی و احکام اسلامی از قبیل کسروی، عبدالحسین هژیر، علی رزمآراء، حسین علاء و در یک کلام حکومت منحوس پهلوی که با به خطر افتادن جان اعضای این جمعیت همراه بود، سرلوحه عمل سیاسی و اعتقادی نواب و یارانش قرار گرفت و بدین گونه بود که با آغوش باز، به استقبال «مرگ مقدس» رفتند و شهد شیرین شهادت را نوشیدند تا «عند ربهم یرزقون» شوند. از این رو میتوان گفت که واژه «شهادتطلبی» و گریز از عافیتطلبی؛ همواره با نام و مرام جمعیت فداییان اسلام و به ویژه رهبر جوان و پرشور آن عجین بوده است...
-
صفحه 91
گوی غلطان هستی را که مینگرید، نزدیک به دویست محدوده جغرافیایی جدای از هم به نام کشور را در خود گرد هم آورده است؛ کشورهایی کوچک و ناچیز به اندازه جزیره پنج کیلومتر مربعی سیلند، تا کشور پهناور و گسترده هفده میلیون کیلومتر مربعی روسیه. در میان همه این سرزمینها و کشورهای بزرگ و کوچک، مردمان چند سرزمین پرحادثه با روحیاتی شگفتآور، معادلات و قوانین دنیای جدید را به چالش جدی کشیدهاند. ایران؛ لبنان و کمی پایینتر فلسطین و آن سوتر شمال آفریقا. و چه کسی چه میداند شاید به همین زودیها همه دنیا. اما آنچه که باعث حیرت دیدگان همه دنیاست، مردمان دو گوشه شرقی و غربی خاورمیانه است: ایران و لبنان به عنوان خاستگاه اصلی روحیه شهادتطلبی و به کارگیرندگان عنصر و سلاح شهادت در طی سه دهه گذشته، ناسازگارترین ملل جهان در برابر خواستههای زورمدارانه دنیای مدرن شناخته شدهاند. دو کشوری که با اتکاء به ارزانترین و البته قدرتمندترین سلاح تاریخ، توانایی همه کشورهای قدرتمند را به زانو درآوردند...
-
صفحه 99
آفتاب زده و نزده، دو رکعت نماز صبح با ده تا خمیازه به جا میآوری و هنوز سلام نماز تمام نشده، سه تکبیر آخر نماز را زیر پتو تکرار میکنی و به تکبیر سوم نرسیده، خوابت میبرد. لنگ ظهر که بلند میشوی، خبر اول رسانهها این است: دیشب شیخ احمد یاسین، رهبر جنبش مقاومت اسلامی فلسطین، حماس، در سحرگاه روز دوشنبه 3 فروردین 1383 پس از اقامه نماز صبح در مسجد غزه در هنگام عزیمت به خانه با نظارت مستقیم شارون هدف سه موشک هلفایر بالگردهای ارتش اسراییل قرار گرفت و در سن 66 سالگی به شهادت رسید. به همین راحتی! البته نه به همین راحتی هم که ما فکر میکنیم! برادران! و البته تعدادی نیز از خواهران! صهیونیست احساس تکلیف! کرده و دیشب تا صبح نخوابیده بودند و مقدمات فریضه ترور یکی از دشمنان سرسخت شان را به جا میآوردند. البته اگر بگوییم برادران و هکذا خواهران صهیونیست! فقط یک شبانهروز به زحمت افتاده اند، بی انصافی کرده ایم؛ زیرا مگر میشود برای عملیاتی به این پیچیدگی، در راس زمان و مکان مقرر با شلیکی اینچنین دقیق، ماهها تمرین و شب زنده داری نکرده باشند؟ یکی از همین شبهای تکراری بود یا شاید نه! که همگی آشفته و بی قرار؛ خبری شنیدیم با این مضمون که یک فرمانده عالی رتبه حزب الله لبنان ساعت 22:30 بیست و سوم بهمن 1386 در دمشق به شهادت رسید. این فرمانده عالی رتبه کسی نبود جز شهید حاج عماد فایز مغنیه...
-
صفحه 107
«شما با فرزندان محمد و علی و حسن و حسین و اهلبیت رسولالله و اصحاب رسولالله روبهرو هستید!» این کلمات خروشان و سراسر شجاعانه، در توفانیترین روزهای جنگ میان اسراییل و لبنان، از سوی سیدحسن نصرالله، دبیر کل حزبالله لبنان، به صورت مستقیم و خطاب به صهیونیستها، هشدار داده شده است. اگرچه دنیای امروز و به ویژه اسراییل و آمریکا در فهم واژگان و جملات این چنینی عاجزند، اما پرسشی سالهای سال است که ذهن بسیاری از تحلیلگران، کارشناسان و طراحان عرصه سیاست را به خود مشغول ساخته است...
- اجتماعی
-
صفحه 111
فرهنگ شهادتطلبی به عنوان کارآمدترین و موثرترین عنصر در پیشبرد اهداف و حفظ ارزشها و مقابله با دشمنان داخلی و خارجی مطرح بوده است. فرهنگ شهادتطلبی یعنی باور به خدا و معاد، اعتقاد راسخ بر درستی و بر حق بودن راه اسلام ناب محمدی (ص)، ایستادگی در مقابل دشمن، ایثار و فداکاری جهت حفظ ارزشهای انقلاب و اسلام ناب، خستگیناپذیری و اعتقاد به احدی الحسنیین (پیروزی یا شهادت در راه خدا). اسلام با مسلح کردن پیروان با ایمان خویش به دیدگاه احدیالحسنین، آنان را چنان بار میآورد که در میدانهای جنگ نیز، چه بکشند و چه کشته شوند ، پیروز باشند و به نیکویی دست یابند. سلحشوریها و ایثارگریها در راه خدا، فدا نمودن نه از بهر طمع بهشت و نه از سر اجبار و تسلیم و نه از سر نادانی؛ انقلاب شکوهمند درونی است که همانند علی بن ابی طالب (ع) در نبرد با عمر بن عبدود، پاسخ توهین و تف انداختن دشمن را با درنگ میدهد و این درنگ مولا، از اخلاص و روحیه ایثار (از خودگذشتگی) نشات دارد؛ چرا که بدون این درنگ، او به خواسته هوا و هوس و منیت اجابت مینمود...
-
صفحه 121
استمرار و سریاندادن یک ارزش یا یک خصلت نیکو، از آغاز آن سختتر است؛ چرا که شرایط و زمینههای جدید دایما اراده و توان ما را به چالش میکشند و در صددند ما را از تداوم حرکت بازدارند. اگر مبانی ارزشها را خوب بشناسیم و به تحکیم آنها بپردازیم، هیچگاه نمیتوانیم از زیر بار ترویج و انتشار آنها شانه خالی کنیم. در واقع بزرگترین راه رواج یک واقعیت ارجمند، خوب شناختن و خوب شناساندن آن به اطرافیان است. از این رو صحبت این قلم در این چند سطر، بیشتر با اصحاب رسانه و خواص تاثیرگذار در مجموعههای جوان است؛ چون بر این باور است که پرداخت و ترویج ارزش والایی چون شهادتطلبی، چیزی است که باید از خواص آغاز شود و در درون مجموعههای خصوصی، با شعور مذهبی سیاسی بالا نضج یابد...
-
صفحه 126
فقط مشتی بسیجی نبودند که هم قسم میشدند. دستانی که به سوی هم دراز میشد، چندان یکدست و یکرنگ نبود. این بار طلبه، دانشجو و کنارشان هم بسیجی آمده بودند تا به افکارشان - که چندان نیز همفکر به نظر نمیرسید - سمت و سو بدهند. انگشتانشان که در هم گره خورد، میثاقشان جدی شد تا آنجا که میثاقنامه خود را با مرکب سرخ امضا کردند. باورش سخت است که نسل سومی باشی و در این برهه زمانی که همه چیز قید و بندی میشود تا ماندنت را تثبیت کند، تو برای رفتن و نماندن بالبال بزنی و گویی صدور جواز رفتن هم به همین بال و پر زدنها بستگی دارد که برخی گوی سبقت را از دیگران میربایند؛ درست همانند شهید مهدی دهشیری که نیامده رفت!...
-
صفحه 129
«روی تخت نشستم. دستش را گرفتم. گفت خواب دیدم ماه رمضان است و سفره افطار پهن است. رضا و محمد و بهروز و حسن و عباس و همه شهدا دور سفره نشسته بودند. بهشان حسرت میخوردم که یکی زد به شانهام؛ حاج عبادیان بود. گفت: بابا کجایی؟ ببین چقدر مهمانها را منتظر گذاشتهای! بغلش کردم و گفتم: من هم خستهام. حاجی دست گذاشت روی سینهام. گفت: با فرشته وداع کن، بگو دل بکند، آن وقت میآیی پیش ما، ولی به زور نه! اما من آمادگی نداشتم. منوچهر گفت: اگر مصلحت باشد خدا خودش راضیات میکند. گفتم: قرار ما این نبود. گفت: یک جاهایی دست ما نیست. من هم نمیتوانم از تو دور باشم... دکتر شفاییان صدایم زد. گفت: نمیدانم چطور بگویم، ولی آقای مدق تا شب بیشتر دوام نمیآورد. ریه سمت چپش از کار افتاده، قلبش دارد بزرگ میشود و ترکش دارد فرو میرود توی قلبش... دیگر نمیتوانستم تظاهر کنم. از آن لحظه دیگر اشک چشمم خشک نشد. منوچهر هم آرام نشد. از تخت کنده میشد، سرش را میگذاشت روی شانهام و باز میخوابید. از زور درد نه میتوانست بخوابد نه بنشیند. همه آمده بودند. هدی دست انداخت دور گردن منوچهر. همدیگر را بوسیدند. نتوانست بماند. گفت: ببریدم خانه. یک دفعه کف اتاق را نگاه کردم دیدم کف اتاق پر از خون است. آنژیوکت از دست منوچهر درآمده بود و خونش میریخت. پرستار داشت دستش را میبست که صدای اذان پیچید توی بیمارستان. منوچهر حالت احترام گرفت. دستش را زد توی دهن خونهایی که روی تشک ریخته بود و کشید به صورتش. پرسیدم منوچهرجان چه میکنی؟ گفت: روی خون شهید وضو میگیرد... .»...
- ادب و هنر
-
صفحه 134
دروازه آسمان را که بر سرزمینمان گشودند، پیر ما فرمود: «گاه شیدایی و مستی و وصال یار است!» سبدسبد عاطفه و مهر و شور و شعور و شیدایی بود که بر کوچه و بازار میشکفت؛ از نسیم نگاه پیر...
-
صفحه 139
میخواهم به عادت همیشه، از زبان تو روایتگر این نوشته باشم، اما هرچه میکنم، نمیشود؛ گویی این بار تیغ عقل و دل برندهتر از ارادهام است. وسوسهای فرمانم میدهد که خودت باش، تنها خودت. برگه ریزموضوعها را به دست میگیرم. فرهنگ ایثار و شهادتطلبی، موضوع اصلی کارمان تعیین شده، اما مگر نه اینکه عنصر اصلی شهادتطلبی، دفاع از ارزشهای دینی و اسلامی تا پای جان است؟ پس اگر هم بخواهم به حقیقتی که در دل غوغا میکند، بپردازم، بیراهه نرفتهام...
- حرف آخر
-
صفحه 142
«... و چون خون گرم حسین بن علی(ع) بر زمین گودی قتلگاه جاری شد و پیکر پاکش بر خاک فتاد، پرندهای زیبا از آسمان بر کنار پیکرش فرود آمد و پر و بال بر قد و قامت حسین(ع) نهاد و سر و چهره بر تربت معطر آغشته به خون گرمش متبرک نمود و مویه کرد و آنگاه به آسمان پر کشید و بیدرنگ به جای جای گیتی که رسید پری از پرهای آغشته از خون حسین(ع) بر زمین افشاند. اندکی نگذشت که در فرودگاه پرخونین و معطر از کربلا، معبدی و مسجدی و زیارتگاهی بنا شد و این شد که در هر نقطه از عالم نام و یاد و راز و نیازی به درگاه حضرت حق از آن معبد و مسجد و زیارتگاه شنیده شد، از فضل و خلوص و برکت و رحمت زمزم عاشورایی حرکت حسین(ع) است. چه آنکه او اگر نبود نامی از توحید و عبودیت و معنویت به گوش بشر نمیرسید و شیوهای جز بردگی و ضلالت و تیرگی در زندگی آدمیان باقی نمیماند.»...