فهرست مطالب

Reproduction & Infertility - Volume:10 Issue: 4, 2009

Journal of Reproduction & Infertility
Volume:10 Issue: 4, 2009

  • تاریخ انتشار: 1388/10/10
  • تعداد عناوین: 8
|
  • شبنم محمدی، مهدی جلالی، محمدرضا نیکروش صفحه 239
    زمینه و هدف
    بنابر باور پیشینیان، پیاز علاوه بر سایر خواص دارویی فراوانی که دارد، میل جنسی را در مردان نیز افزایش می دهد. از آنجاییکه سودمندی داروهای گیاهی باید با ارزیابی های آزمایشگاهی و بالینی اثبات شود؛ لذا در پژوهش حاضر سعی گردید تا اثرات عصاره پیاز به صورت تجویز خوراکی بر بافت بیضه موش های نر بالغ مورد مطالعه قرار گرفته و تاثیر آن بر فعالیت تولید مثلی بررسی شود.
    روش بررسی
    در این پژوهش از 24 موش بالغ نر (40 روزه) از نژاد Balb/c استفاده شد که به صورت تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. بررسی گروه تجربی به مدت 10 روز عصاره پیاز به صورت خوراکی به مقدار g/BW100 ml1/0 تجویز شد و مشابه این عمل در گروه کنترل فقط با مقدار مشابهی از سرم فیزیولوژی صورت گرفت. پس از پایان دوره، همه موشها پس از بیهوشی، قطع نخاع شدند و بیضه های آنان پس از آماده سازی بافتی و رنگ آمیزی مورد مطالعه میکروسکوپی قرار گرفت. سپس داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون t تجزیه و تحلیل شد. سطح معنی داری 05/0p< در نظر گرفته شد.
    نتایج
    این مطالعه نشان داد که میانگین قطر داخلی مجاری اسپرم ساز گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل (m42/1±32/56 در مقابل m16/3±27/31) به شکل معنی داری افزایش نشان می دهد (05/0p<)؛ در حالیکه میانگین قطر خارجی توبول های دو گروه تفاوت معنی داری نداشت. علاوه بر این میزان تکثیر سلول های جنسی در رده های اسپرماتوسیت I و II نیز در گروه تجربی نسبت به کنترل دارای افزایش معنی داری بود (05/0p<).
    نتیجه گیری
    نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که تجویز عصاره خام پیاز ضمن تاثیرگذاری بر ساختار مجاری اسپرم ساز بر تکثیر سلولی در توبول های بیضه موشها اثر می گذارد و روند اسپرماتوژنز را در آنها نسبت به گروه کنترل سرعت بیشتری می بخشد.
    کلیدواژگان: اسپرم، اسپرماتوژنز، اسپرماتید، بلوغ اسپرم، بیضه، پیاز، عصاره گیاهی، گناد
  • نرگس مسلمی زاده، عباسعلی کریمپور، سپیده پیوندی * صفحه 245
    زمینه و هدف

    کاهش میزان باروری مردان یکی از مسائل مهم علم ناباروری و اختلال در تولید اسپرم از علل اصلی ناباروری مردان است. علت نقص تولید اسپرم در اکثر موارد ناشناخته است. درمان های دارویی متعددی از جمله تجویز ال کارنیتین برای افزایش تعداد و تحرک اسپرم معرفی شده اند. کارنیتین در مواد غذایی وجود دارد و از اسید آمینه لیزین و متی یونین مشتق می شود و ال کارنیتین که در اپیدیدیم متمرکز شده سبب انتقال اسیدهای چرب به درون میتوکندری و در اکسیداسیون اسیدهای چرب به عنوان منبع اصلی انرژی اسپرمها دخالت دارد. کارنیتین سبب حفاظت غشای سلول در برابر صدمات ناشی از رادیکال های آزاد اکسیژن نیز می شود. با توجه به تاثیر کارنیتین در متابولسیم سلولی، این مطالعه برای بررسی اثر ال کارنیتین در بهبود پارامترهای غیرطبیعی اسپرموگرام انجام شد.

    روش بررسی

    این مطالعه به روش کارآزمایی بالینی، دوسوکور و تصادفی و به صورت متقاطع در 30 مرد نابارور مراجعه کننده به کلینیک ناباروری بیمارستان امام خمینی شهر ساری در سال 86-1385 انجام شد. بیماران دارای اسپرموگرام غیرطبیعی براساس معیارهای WHO حداقل در دو نمونه به فاصله 4 هفته که سطح گنادوتروپینها و تستوسترون و پرولاکتین آنها نرمال بود وارد مطالعه و به طور تصادفی به دو گروه A و B تقسیم شدند. معیارهای خروج از مطالعه عبارت بود از: 1 وجود عامل زمینه ای مثل واریکوسل درجه 3 و4، آتروفی بیضه، اختلال انزال، 2 مصرف هرگونه دارو در 2 ماه گذشته، 3 بیماران مبتلا به آزواسپرمی، اختلالات اندوکرین و آناتومیک یا عفونت، 4 بیماران کاندید ICSI به علت اختلال شدید اسپرموگرام یا سایر علل ناباروری. دو گروه به ترتیب تحت درمان با قرص کارنیتین g2 در روز و دارونما به مدت دو ماه قرار گرفتند. سپس به مدت دو ماه مصرف دارو و دارونما قطع شد. پس از آن به مدت دو ماه افرادی که قبلا دارو دریافت کرده بودند دارونما و افرادی که دارونما دریافت کرده بودند دارو مصرف نمودند. بررسی اسپرموگرام در 4 مرحله قبل از ورود به طرح، بعد از مداخله اول، بعد از قطع دارو و دارونما و بعد از مداخله دوم انجام شد. تجزیه و تحلیل آماری توسط آمار توصیفی (M+-SD) زوج و مستقل t-test با 05/0p< صورت گرفت.

    نتایج

    در بیماران مورد مطالعه بعد از 2 ماه مصرف داروی کارنیتین، افزایش معنی داری در غلظت اسپرم، حرکت کلی و حرکت رو به جلو دیده شد ولی تغییری در حجم و اشکال طبیعی اسپرم دیده نشد (0005/0p=) این تغییرات 2 ماه بعد از قطع مصرف دارو به حالت اولیه برگشت. در همه این بیماران حین مصرف دارونما تغییری در هیچ کدام از پارامترهای اسپرموگرام مشاهده نشد.

    نتیجه گیری

    در مطالعه حاضر کارنیتین دارویی موثر در افزایش تعداد اسپرم و افزایش قدرت تحرک و حرکت رو به جلوی اسپرم بود. انجام مطالعات وسیع تر بالینی جهت شفاف شدن بیشتر نقش کارنیتین در درمان ناباروری مردان توصیه می شود.

    کلیدواژگان: ال، کارنیتین، اسپرموگرام، اولیگواستنواسپرمی، تحرک اسپرم، ناباروری مردان
  • پروانه میرابی، ماهرخ دولتیان، حمید علوی مجد، فراز مجاب صفحه 253
    زمینه و هدف
    دیسمنوره اولیه به کرامپ های دردناک قاعدگی بدون علت ارگانیک گفته می شود. با توجه به شیوع بالای دیسمنوره اولیه و پیامدهای نامطلوب آن بر کیفیت زندگی و نیز شواهدی دال بر خاصیت سنبل الطیب به عنوان گیاه دارویی آرام بخش و ضداسپاسم عضلات صاف، این مطالعه به منظور تعیین تاثیر کپسول سنبل الطیب بر شدت دیسمنوره در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی زنجان در سال 1388 انجام گرفت.
    روش بررسی
    این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی دو سوکور روی 100 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد زنجان از بهمن 1387 لغایت تیر 1388 انجام شد. نمونه ها از نظر شدت دیسمنوره مشابه سازی شده و سپس به صورت تصادفی در دو گروه 49 و 51 نفری قرار گرفتند. افراد دو گروه از لحاظ سن، سن منارک، سن اولین دیسمنوره، شاخص توده بدنی، تحصیلات و شغل پدر و مادر، طول، فاصله و میزان خونریزی قاعدگی در دو گروه یکسان شدند. برای افراد گروه مورد، کپسول های محتوی mg 255 پودر ریشه گیاه سنبل الطیب سه بار در روز به مدت سه روز با شروع خونریزی تجویز گردید و به افراد گروه کنترل، کپسول هایی مشابه با همان دستورالعمل و حاوی نشاسته و در طی دو سیکل تجویز شد. شدت درد براساس معیار آنالوگ بینایی (0 تا 10 سانتی متر) و علایم سیستمیک با استفاده از سیستم معیار چند بعدی گفتاری قبل از مطالعه و در طی دو سیکل متوالی پیگیری و مقایسه گردید. اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS 16 و توسط آماره های توصیفی و استنباطی از جمله شاخص های میانگین و انحراف معیار و تست های من ویتنی، فریدمن و ویلکاکسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سطح معنی داری 05/0 در نظر گرفته شد.
    نتایج
    میانگین شدت درد قبل از مصرف دارو در گروه مورد و کنترل تفاوت معنی داری نداشت. اما پس از مصرف دارو میانگین شدت درد در دو گروه کاهش یافت (001/0p<). ولی این کاهش در گروه مورد بیشتر و اختلاف بین دو گروه به لحاظ آماری معنی دار بود (05/0p<). همچنین مجموع نمرات شدت کل علایم سیستمیک همراه با دیسمنوره نسبت به قبل از درمان کاهش پیدا کرد؛ اما این کاهش از لحاظ آماری بین دو گروه مصرف کننده سنبل الطیب و دارونما معنی دار نبود. به جز در مورد متغیر شدت غش که اختلاف آماری بین دو گروه معنی دار بود (05/0p<).
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج بررسی حاضر به نظر می رسد سنبل الطیب می تواند باعث کاهش شدت دیسمنوره شود که به نظر می رسد به علت اثرات ضد انقباضی سنبل الطیب است. انجام مطالعات بعدی با استفاده از ماده موثره این گیاه دارویی برای کاربرد گسترده آن توصیه می شود.
    کلیدواژگان: اثرات جانبی، اسپاسم، درد، دیسمنوره اولیه، سنبل الطیب، کارآزمایی بالینی، معیار آنالوگ بینایی، والریانا افیسینالیس، والرین
  • زیبا تقی زاده، کاظم محمد، حجت زراعتی، عباس رحیمی فروشانی*، الهه الله یاری صفحه 261
    زمینه و هدف

    پره اکلامپسی یکی از سه علت اصلی مرگ زنان باردار است و عوارض جبران ناپذیری برای مادر و جنین به همراه دارد. تاکنون روش قطعی برای تشخیص این بیماری، ارائه نشده است. با توجه به اینکه در ایران مطالعه ای به منظور بررسی اثر همزمان متغیرهای مختلف برای پیش بینی و جدا سازی افراد مبتلا به پره اکلامپسی انجام نشده؛ لذا هدف این مطالعه بررسی تاثیر همزمان این متغیرها در بروز پره اکلامپسی است.

    روش بررسی

    این مطالعه روی 466 نفر از زنان نخست زای به تصادف انتخاب شده انجام گرفت که جهت دریافت خدمات پره ناتال در سال 1386-1387 به درمانگاه پره ناتال بیمارستان مریم شهر تهران مراجعه کرده، فاقد بیماری های زمینه ای بودند و به طور منظم قرص آهن مصرف می کردند. متغیرهای سن، شغل، تحصیلات، وضعیت درآمد، تعداد ازدواج، شاخص توده بدنی در سه ماهه اول بارداری، سن بارداری افراد در زمان ورود به مطالعه، تغییرات میزان هماتوکریت در شروع بارداری و هفته 24-28 بارداری، فشار خون و آزمون غلتیدن در هفته 32-28 و سن بارداری افراد در زمان انجام این دو آزمون به عنوان متغیرهای پیش بینی کننده و بروز پره اکلامپسی به عنوان متغیر وابسته دو حالتی وارد مدل شدند. به منظور تحلیل داده ها از آزمون های x2،tدقیق فیشر و من ویتنی، و برای بررسی اثر همزمان متغیرهای مورد بررسی در پیش بینی بیماری از مدل رگرسیون لجستیک چندگانه استفاده شد. از منحنی راک برای تعیین نقطه برش مناسب جهت تعیین حساسیت و ویژگی این مدل استفاده شد. نرم افزار (ویرایش 5/11) SPSS مورد استفاده قرار گرفت و سطح معنی داری 05/0 در نظر گرفته شد.

    نتایج

    در این مطالعه شیوع پره اکلامپسی 4/6% (6/8-2/4: فاصله اطمینان 95%) برآورد شد. مشاهده شد که متغیرهای نتیجه مثبت آزمون غلتیدن، داشتن تحصیلات دانشگاهی، تعداد ازدواج بیشتر از یکبار، افزایش فشار خون در هفته 28-24 بارداری، خانه دار بودن، رضایت از وضع درآمد، انجام دیرتر آزمون غلتیدن و افزایش شاخص توده بدنی به ترتیب می توانند شانس ابتلا به پره اکلامپسی را 61/8، 98/7، 65/2، 84/1 و 56/1 و 28/1 و 21/1 و11/1 برابر کنند. مدل رگرسیون لجستیک پیشنهادی برای غربالگری پره اکلامپسی با حضور همه متغیرهای فوق دارای حساسیت 83% و ویژگی 76% بود.

    نتیجه گیری

    با توجه به عوارض جبران ناپذیر این بیماری برای مادر و جنین و بالا بودن میزان حساسیت مدل رگرسیون لجستیک پیشنهادی و اینکه اندازه گیری متغیرهای مورد مطالعه هزینه ای را به فرد تحمیل نمی کند این مدل برای غربالگری مناسب به نظر می رسد.

    کلیدواژگان: اپیدمیولوژی، آزمون غلتیدن، پره اکلامپسی، تشخیص، سبب شناسی، شاخص توده بدنی، عوامل خطر، فاکتورهای زمانی، فشار خون، مدل های لجستیک، مشکلات بارداری، مطالعات کوهورت، نسبت شانس، هماتوکریت
  • نغمه مخبر، محمدتقی شاکری، الهام جنیدی*، شهلا نورانی سعدالدین صفحه 269
    زمینه و هدف

    رضایت زناشویی یکی از فاکتورهای مهم موثر بر سلامتی زنان و از مهمترین شاخص های رضایت از زندگی است که بر میزان سلامت روانی زوجین نیز تاثیر می گذارد. از سویی ناسازگاری در روابط زناشویی موجب اختلال در روابط اجتماعی گرایش به انحرافات اجتماعی و افول ارزش های فرهنگی بین زن و شوهرها می شود. جهت تداوم و استحکام زندگی زناشویی رضایت جنسی مورد نیاز است. برخی از محققین بر این باورند که علت اصلی و حقیقی 80% اختلافات زناشویی، عدم رضایت جنسی زوجین است. از طرف دیگر وضعیت باروری یکی از متغیرهای موثر بر رضایت جنسی است. براساس مطالعات متعدد، ناباروری سبب اختلالات روانشناختی مختلف از جمله عدم رضایت جنسی می شود. در مقابل، تعدادی از مطالعات بر این نکته تاکید دارند که شرکت زوجین در مراحل گوناگون تشخیص و درمان ناباروری، می تواند سبب افزایش صمیمیت و ارتباط بهتر آن دو با یکدیگر گردد. از آنجا که در ایران مطالعات کمی روی رضایت جنسی زنان نابارور، به ویژه در مقایسه با گروه زنان بارور به عنوان گروه کنترل صورت گرفته است، مطالعه حاضر با هدف مقایسه رضایت جنسی زنان بارور و نابارور انجام پذیرفت.

    روش بررسی

    این مطالعه از نوع مقطعی با روش نمونه گیری غیراحتمالی و مبتنی بر هدف است و روی 100 زن بارور و 100 زن نابارور مراجعه کننده به مراکز دولتی شهر مشهد در سال 1386 انجام شد. افراد مورد بررسی زنان 22 تا 45 ساله و تنها همسر شوهرشان بودند. همچنین زنان بارور از یک روش جلوگیری استفاده می کردند و زنان نابارور مشمول تعریف ناباروری بودند. بعد از توضیح در مورد اهداف و چگونگی انجام پژوهش و داشتن رضایت نسبت به شرکت در مطالعه، پرسشنامه بررسی سلامت عمومی (GHQ28) و فرم رضایت جنسی، تکمیل و سپس داده ها با استفاده از آزمون های x2 و من ویتنی تجزیه و تحلیل شد. در آزمون های انجام شده سطح معنی داری، 05/0p< مد نظر قرار گرفت.

    نتایج

    دو گروه از نظر مشخصات دموگرافیکی و سایر متغیرهای مداخله گر و نیز سلامت عمومی، اختلاف آماری معنی داری نداشتند. امتیاز حاصل از مقیاس رضایت جنسی در هر دو گروه، متوسط (در زنان بارور 23/12±66/59 و در زنان نابارور 62/11±65/61) و تفاوت آماری غیر معنی دار بود.

    نتیجه گیری

    در مطالعه حاضر، رضایت جنسی هر دو گروه در حد متوسط بود که نشان دهنده سطح آگاهی پایین تمامی افراد از مسائل جنسی و عدم آموزش کافی به زوجین قبل و بعد از ازدواج است؛ لذا پیشنهاد می شود با ترتیب دادن امکان مشاوره و آموزش در زمینه مسائل مرتبط با رضایت جنسی در افزایش رضایت جنسی زوجین برنامه ریزی گردد.

    کلیدواژگان: اختلالات جنسی، باروری، رضایت جنسی، روابط زناشویی، سلامت جنسی، عدم رضایت جنسی، ناباروری
  • حمید علوی مجد، جمال شمس، سمیه هاشمی، معصومه سیمبر * صفحه 279
    زمینه و هدف

    شواهدی وجود دارد که اضطراب با افزایش کورتیزول و پرولاکتین به تشدید ناباروری می انجامد و سطح اضطراب پایین تر به باروری طبیعی کمک می کند. با وجود این هنوز شواهد تجربی قاطع وجود ندارد که سطح اضطراب پایین تر موجب پیامد بهتر درمان با فن آوری های کمک باروری می شود. هدف از انجام این پژوهش، تعیین ارتباط بین اضطراب زنان نابارور با موفقیت درمان ART در مراجعین به مراکز درمان ناباروری منتخب شهر تهران در سال1387 بود.

    روش بررسی

    در این مطالعه آینده نگر180 زن نابارور متقاضی استفاده از روش های کمک باروری مراجعه کننده به دو مرکز درمانی منتخب شهر تهران به روش نمونه گیری سهمیه ای انتخاب شدند و در روز آخرین ویزیت قبل از انجام درمان توسط پرسشنامه اضطراب اسپیل برگر مورد غربالگری اضطراب آشکار و پنهان قرار گرفتند و براساس نمره 49-20 و نیز 80-50 به گروه های اضطراب پایین و بالا تقسیم شدند. تست بارداری مثبت به عنوان موفقیت درمان در نظر گرفته شد و در گروه های دارای اضطراب آشکار و پنهان بالا و پایین مورد مقایسه قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار کامپیوتری SPSS11.5 استفاده شد. مدل رگرسیون لجستیک برای بررسی وجود ارتباط بین نتیجه درمان و سطح اضطراب آشکار و پنهان مورد استفاده قرار گرفت و 05/0 p<به عنوان سطح معنی داری در نظر گرفته شد.

    نتایج

    میانگین سطح اضطراب آشکار و پنهان در زنان نابارور متقاضی انجام ART، به ترتیب 33/47 و 89/43 بود. از مجموع 180 زوج متقاضی درمان، 6/10% (19 زوج) در پی درمان، باردار شدند؛ که این میزان در گروه دارای سطح اضطراب آشکار بالا و پایین به ترتیب 1/11% و 1/10% بود و در گروه دارای سطح اضطراب پنهان بالا و پایین به ترتیب 5/14% و 9% بود. میزان موفقیت بین گروه های دارای سطح اضطراب آشکار بالا و پایین و نیز گروه های دارای سطح اضطراب پنهان بالا و پایین تفاوت آماری معنی داری نداشت.

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه نشان داد که بین سطح اضطراب آشکار و پنهان زنان نابارور و نتیجه درمان های کمک باروری ارتباطی وجود ندارد. نتایج این مطالعه می تواند برای بیماران مضطرب دلگرم کننده باشد، اگرچه مشاوره و کاهش سطح اضطراب زنان نابارور برای بهبود کیفیت زندگی آنان ضروری به نظر می رسد.

    کلیدواژگان: ناباروری، اضطراب آشکار، اضطراب پنهان، ART، IVF، ICSI، ZIFT
  • ربابه طاهری پناه، مصطفی حمدیه، صدیقه صدیق، سمیه هاشمی، ناهید خداکرمی صفحه 287
    زمینه و هدف
    باروری در اکثر فرهنگها از ارزش بالایی برخوردار است و آرزوی داشتن فرزند یکی از اساسی ترین محرک های انسانی در تداوم زندگی محسوب می شود. اگر تلاش در جهت باردار شدن با موفقیت همراه نشود می تواند منجر به یک تجربه احساسی مخرب شود. طبق گزارش سازمان جهانی بهداشت، حدود 80 میلیون نفر با شکست در باروری دست بگریبان هستند. ناباروری تاثیری منفی بر زندگی مردان و زنان دارد و افراد مبتلا را در معرض مشکلات عاطفی و روانی فراوانی قرار می دهد. چالش های جسمی، روانی و مالی در روند استفاده از روش های کمک باروری نیز زوج های جوان را تحت تاثیر قرار می دهد. تلاش برای باردار شدن، اقدامات پزشکی گران قیمت و خسته کننده ای را به همراه دارد و تردید و نا امیدی در روند درمان می تواند اساس روابط یک زوج را به لرزه درآورد. با وجود این که مطالعات مختلف اهمیت ارتباط مسائل جسمی روانی و ناباروری را نشان داده اند، جنبه های گوناگون آن هنوز در هاله ای از ابهام قرار دارد. این مقاله حاصل یک مطالعه کیفی با تمرکز بر تجربه زندگی با ناباروی بوده و هدف آن دسترسی به تجربیات زندگی زوج های نابارور در طی دوران ناباروری بود.
    روش بررسی
    یازده زوج نابارور در مرکز تحقیقات بهداشت باروری و ناباروری دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی درباره تجربیات زندگی با ناباروری مورد مصاحبه قرار گرفتند. گفتگوها با کسب اجازه از افراد ضبط و روی کاغذ پیاده شد و با استفاده از روش کلایزی، جملات و عبارات مورد تجزیه تحلیل قرار گرفتند.
    نتایج
    از تدوین مصاحبه های انجام شده، شش مضمون و یازده زیر مضمون استخراج شد. نتایج نشان داد که ناباروری روابط عاطفی و جنسی زوجها را تحت تاثیر قرار می دهد، ارتباط زوج با اطرافیان در واکنش به برخورد آنان با ناباروری تغییر می نماید. همچنین زوجها انتظارات ویژه ای از پرسنل درمانی داشتند که برآورده نمی شود، بهمین دلیل علاوه بر درمان طبی ممکن است به درمان های غیر معمول نیز متوسل شوند.
    نتیجه گیری
    مضمون های استخراج شده مشخص نمود که ناباروری می تواند سراسر زندگی زوج نابارور را تحت تاثیر قرار می دهد. به نظر می رسد استفاده گسترده تر از خدمات مشاوره مامایی و روانشناسی برای زوج های نابارور و اطرافیان آنها در مراکز درمان ناباروری، برای این زوجها کمک کننده است.
    کلیدواژگان: پدیدارشناسی، تجربیات زندگی، روش کلایزی، مشاوره روانشناسی، مطالعه کیفی، ناباروری
  • محمد راسخ صفحه 299
    «حق» یکی از بنیادی ترین و مهم ترین مفاهیم در قلمرو حقوق و اخلاق زیستی است. اما به کارگیری این مفهوم مستلزم ارایه نظریه ای است که آن را بر پایه ای استوار بنا کند. از این رو، در این نوشتار تلاش خواهیم کرد نظریه ای در باب حق به دست دهیم. این نظریه بر دو مفهوم کلیدی «کرامت ذاتی» و «فاعلیت اخلاقی» انسان بنا خواهد شد. به دیگر سخن، حق آن جایی به میان می آید که کرامت انسانی و فاعلیت اخلاقی او در خطر باشد. از یک سو، حق ادعایی تضمین شده است که در جای خود بر دیگر ادعاهای هنجاری حاکم می شود. از دیگر سو، حق هویتی ابزاری، فردی، حداقلی و به لحاظ اخلاقی بی طرف است. بر این اساس، حق در خدمت ارزشها و اصول عدالت به کار گرفته می شود، در صورت تامین و اجرا، بخشی محدود و البته کمینه از سرزمین عدالت را درخواهد نوردید. ارائه نظریه حق در این نوشتار این نکته را نیز آشکار خواهد ساخت که عناصر فلسفه حق در ارتباطی سازگار و متقابل با هم قرار دارد.
    کلیدواژگان: حقوق و اخلاق زیستی، نظریه حق، کرامت ذاتی، فاعلیت اخلاقی
|
  • Mohammad, Reza Nikravesh, Mehdi Jalali, Shabnam Mohammadi Page 239
    Introduction
    Ancestral beliefs have tied onion consumption and its medicinal properties to increases in sexual desire. The present study tries to put this old belief to test. Therefore, this study has explored the effects of oral consumption of onion extract on the reproductive activity and testicular structure of adult male mice.
    Materials and Methods
    In this study, twenty-four 40-day old male Balb/C mice were randomly divided into two experimental and control groups. The experimental group received daily doses of onion (Allium cepa) extract (1ml/100gr/B.W.) for 10 days. The controls received the same volume of normal saline. At the end of the study, all the animals were anesthetized and scarified by cervical dislocation and their testes were harvested for histological study. For statistical analysis, t-tests were used to compare the means of the two groups while the significance level was set at p<0.05
    Results
    The mean internal diameter of seminiferous tubules showed a significant increase in the experimental (56.321.42μm, p<0.005) relative to the control group (31.273.16), whereas their mean external diameters did not show any significant difference. In addition, proliferation of spermatogonial cells and spermatocytes I and II increased significantly in the experimental group (264±14.11, p<0.0005).
    Conclusion
    It seems that administration of onion extract affects both structure and proliferation of cells in tubules and enhances spermatogenesis in the murine.
    Keywords: Allium cepa, Gonad, Onion, Plant extracts, Sperm maturation, Spermatid, Spermiogenesis, Spermatozoa, Testis
  • Sepideh Peivandi, Abasali Karimpour, Narges Moslemizadeh Page 245
    Introduction

    Male infertility is one of the most challenging problems in andrology. The common cause of male infertility is related to disorders in sperm production and its improvement is synonymous with better treatment outcomes. Although, the etiology of infertility is not clear in most cases but different treatment options have been suggested to increase sperm count and motility. L-carnitine, which is found in different food items and it is derived from lysine and methionine, is a substance essential for the oxidation of long-chain fatty acids in the mitochondria and protection of cell membranes from damages caused by free oxygen radicals. This study was done to evaluate the efficacy of L-carnitine in improving sperm quality in infertile men

    Materials And Methods

    This double blind randomized cross-over, clinical trial was conducted on 30 infertile men attending Sari Imam Khomeini Hospital’s Infertility Clinic during 2005- 2006. Subjects that had at least two abnormal spermograms, based on WHO criteria, with a two-week interval during four weeks and their gonadotropins, testosterone an prolactin concentrations were within normal range were recruited for the study. The exclusion criteria were composed of individuals with medical conditions other than infertility such as grade 3 or 4 varicocele, testicular atrophy, ejaculatory disorders, use of any medications in the past two months prior to the study, azoospermia, endocrinological disorders, ICSI candidacy for severe spermogram abnormalities or other causes of infertility.The patients were randomly allocated to two groups of A and B. Group A and B received L-carnitine and placebo 2g/day for 8 weeks respectively. After a washout period of 8 weeks, the two groups, changed place and received placebo and L-carnitine (2g/day×8w). Sperm analyses were done in four stages: Before and after the first intervention, at the end of washout period and after the second intervention.

    Results

    There were significant improvements in mean sperm concentration and progressive sperm motility upon two months of L-carnitine intake (p<0.05) but no significant changes were found in sperm volume or morphology. The aforementioned changes retracted to the primary status after two months. No changes were seen following the intake of placebos in the cases.

    Conclusion

    L-carnitine intake effectively improved the mean sperm count and progressive sperm motility. However, confirmation of these results warrants more thorough clinical trials.

  • Parvaneh Mirabe, Mahrokh Dolatian, Faraz Mojab, Hamid Alavi Majd Page 253
    Introduction
    Primary dysmenorrhea refers to painful cramps during menstruation with no organic origin. Regarding the high prevalence of dysmenorrhea and its adverse effects on the quality of life of sufferers and the evidence on sedative and antispasmodic properties of Valerian officinalis on smooth muscles, this double-blind clinical trial was conducted to determine the effects of the herb on the severity of dysmenorrheal symptoms in Zanjan Islamic Azad University students during 2009.
    Materials and Methods
    The subjects included 100 students who were matched for dysmenorrheal severity, age, menarche onset, body mass index (BMI), duration, interval and amount of bleeding as well as occupation and educational achievements of their parents. The subjects were randomly divided into experimental (49 subjects) and control (51 subjects) groups. The experimental group took 255mg capsules of the herb, three times a day for three days at the onset of menses while the controls similarly took placebo (capsules containing starch). Pain severity was evaluated by a visual analogue scale (0 to 10cm) and systemic manifestations by a multidimensional verbal scale before and during two consecutive menstrual cycles. The severity and duration of symptoms were analyzed and compared between the two groups.
    Results
    There were no significant differences in pain severity between the two groups before the intervention. However, pain severity was reduced in both groups after the intervention (p<0.001) with significantly more relieving results in the experimental group (p<0.05). In addition, the total scores for systemic manifestations associated with dysmenorrhea, insignificantly decreased in both groups, except occurrence of syncope (p<0.05).
    Conclusion
    Valeriana officinalis decreased dysmenorrheal symptoms, which it might be attributed to its antispasmodic effects. Further studies are warranted for the use of Valerian officinalis in decreasing dysmenorrheal symptoms.
    Keywords: Dysmenorrheal pain, Primary dysmenorrhea, Spasm, Valeriana officinalis, Visual analogue pain scale
  • Elahe Allahyari, Abbas Rahimi Foroushani, Hojjat Zeraati, Kazem Mohammad, Ziba Taghizadeh Page 261
    Introduction

    Preeclampsia is one of the three main causes of death in pregnant women. The medical condition is identified by hypertension and proteinuria with serious effects on the health of mother and the fetus. There seems to be no precise methods to diagnose preeclampsia at its onset. This study was done to evaluate the simultaneous measurement of some variables thought to be responsible in the pathogenesis of preeclampsia for predicting or screening those at risk.

    Materials And Methods

    In this study, 466 primiparas were selected randomly among the bulk of pregnant women who attended Maryam Hospital for prenatal care in Tehran, Iran during 2007-2008. The subjects had no history of chronic health conditions and regularly took Iron supplements. The predictive variables included age, job, education, income, number of pervious marriages, BMI during the first trimester of pregnancy, age at the time of recruitment for the study, changes in hematocrit concentration at the beginning and the 24th to 28th weeks of pregnancy, blood pressure and roll-over test during 28th to 32nd week of gestation but the onset of preeclampsia was considered as a dependent variable. For analyzing the overall effects of the mentioned variables on prediction of the disease, multivariate logistic regression analysis was employed and ROC curves were used for determining a suitable cut-off point for determining the sensitivity and specificity of the model.

    Results

    The prevalence of preeclampsia was 6.4% (95% CI: 4.2-8.6). Variables such as positive roll-over test, fulfillment of university education, marriage more than once, high blood pressure during the 24th-28th weeks of gestation, being a housekeeper, satisfaction with income, positive roll over test at a late stage of gestation and increase in BMI raised the risk of preeclampsia 8.61, 7.98, 2.65, 1.84, 1.56, 1.28, 1.21 and 1.11 times respectively. The proposed logistic regression model had a sensitivity of 83% and a specificity of 76% regarding the inclusion of all the mentioned variables.

    Conclusion

    Regarding the serious complications and negative effects of preeclampsia on both the mother and the fetus and the high sensitivity of this logistic regression model and imposition of no costs on the person for the measurement of the variables, this model seems to be suitable for the screening of preeclampsia.

    Keywords: Blood pressure, Body Mass Index, Diagnosis, Logistic models, Predictive, Preeclampsia, Pregnancy complications, Risk factor
  • Shahla Nourani, Elham Jonaidy, Mohammad Taghi Shakeri, Naghmeh Mokhber Page 269
    Introduction

    Marital satisfaction is correlated with mental health, general happiness, professional achievements and successful social interactions. It seems that sexual satisfaction is one of the necessities for a healthy and sustainable marital relationship. Some studies have revealed that sexual dissatisfaction is the underlying cause of nearly 80% of marital conflicts, while, some other studies have suggested infertility as one of the key factors affecting sexual satisfaction. This study was undertaken to compare marital and sexual satisfaction in fertile and infertile women.

    Materials and Methods

    In this cross-sectional analytical study carried out during 2007, one hundred fertile women attending the family planning units of Mashad Urban Health Centers, and one hundred infertile women, attending Montaserieh Infertility Center were chosen by quota sampling. The participants were 22-45 years old and had no extramarital relationships. The fertile women used a contraceptive method but the infertile ones had been unable to conceive a child after a year of regular and unprotected intercourse. The subjects who were willing to participate in the study were asked to complete two sexual satisfaction and general health questionnaires (GHQ28).

    Results

    There were no significant statistical differences between the fertile or the infertile women regarding the demographic data and the general health status of the participants. Sexual satisfaction was not significantly different between the fertile and infertile groups and both showed average degrees of sexual satisfaction (59.66±12.23 and 61.65±11.62, respectively; p=0.24).

    Conclusion

    Average sexual satisfaction was noted in both fertile and infertile individuals, which depicts the inadequate sexual knowledge of the subjects and insufficient provision of pre- and post-marriage consultations. Holding educational sessions and providing consultations on subjects related to sexual satisfaction is suggested to increase the feeling in couples.

    Keywords: Infertility, Marital conflict, Marital relationship, Sexual disorders, Sexual health, Sexual satisfaction
  • Masumeh Simbar, Somayeh Hashemi, Jamal Shams, Hamid Alavi Majd Page 279
    Introduction

    Anxiety increases blood cortisol and prolactin concentrations which may lead to infertility, but in contrast lower anxiety levels may help natural fertility. However, there is not much evidence that lower anxiety levels may lead to higher success rates in Assisted Reproductive Techniques (ART) among infertile women. This study aimed to determine the association between infertile women’s anxiety and ART success rates.

    Materials and Methods

    This cohort study was done on 180 infertile women who enrolled as candidates for ART. The cases were recruited in their last visit before starting the treatment cycle by quota sampling in two select infertility treatment centers in Tehran, Iran. The individuals’ anxiety was assessed by using State and Trait Anxiety Inventories. They were allocated to high and low anxiety groups according to the achieved scores of 20-49 and 50-80, respectively. A positive pregnancy test was considered the criterion for treatment success.

    Results

    The individuals’ state and trait anxiety scores were 47.33±10.6 and 43.89±9.8, respectively. Nineteen (10.6%) out of 180 women became pregnant. Pregnancy rates in the group with high and low levels of state anxiety were 11.1% and 10.1% and in groups with high and low levels of trait anxiety they were 14.5% and 9%, respectively. Pregnancy rates between high and low state or trait anxieties were not significantly different (p>0.05).

    Conclusion

    There were no relationship between infertile women’s state and trait anxiety status with assisted reproductive technology outcomes. The results of this study can ensure infertile women that their anxiety would not affect their treatment success rates, although counseling and reducing infertile women’s anxiety are necessary to improve their quality of life.

    Keywords: In vitro fertilization, Infertility, State anxiety, Trait anxiety, Zygote intrafallopian transfer, Assisted Reproductive Techniques, Intracytoplasmic sperm injection
  • Nahid Khodakarami, Somayeh Hashemi, Seddighe Seddigh, Mostafa Hamdiyeh, Robabeh Taheripanah Page 287
    Introduction
    In most cultures, fertility has a great social value and parenting aones own biological child is considered the most basic motive in the process of human life. On the other hand, infertility could lead to a destructive emotional experience. According to the World Health Organization (WHO), about 80 million people in the world live with infertility. Infertility has a negative influence on the lives of both genders and predisposes them to emotional and psychological burdens. Physical, mental and economic challenges may affect young couples during infertility treatment. The purpose of this study was to examine the in-depth life experience of infertile couples.
    Materials And Methods
    This qualitative, phenomenological study was conducted on 11 purposively selected couples attending the outpatient department of Reproductive Health Research Center at Taleqani Hospital on August-December 2008. The interviews were carried out to explore life experiences of the infertile couples who were under infertility treatment process. The data were generated from taped interviews and the researcher's observational field notes. The data were analyzed according to the procedure outlined by Colaizzi.
    Results
    Interviews were categorized by examining the participant's interview transcripts and identifying significant statements and meanings. Themes emerging from the statements were identified, and cross-case comparisons were made to confirm or modify them. Six key themes followed by eleven sub-themes emerged from the data. The results showed that infertility, affects emotional and sexual relationships of infertile couples. The couples relationship with family members and relatives is affected when they realize about their problem. Sometimes the infertile couples resort to unusual and non-medical treatment options when their expectations form the medical team are not met.
    Conclusion
    Thematically, infertility could deeply affect infertile couple's entire life. More widespread use of midwifery and psychological counseling services at infertility treatment centers seem to be of help to infertile couples and their relatives.
    Keywords: Colaizzi's method, Infertility, Life experience, Phenomenology, Psychological counseling, Qualitative study
  • Mohammad Rasekh Page 299
    Rights" constitute one of the most fundamental and significant concepts within the scope of law and bioethics. The theory of rights relies on two key concepts of "dignity" and "moral agency" of human beings. In other words, rights become important whenever human dignity and the individuals moral agency are at risk. Rights are composed of secured claims that override other normative claims on one hand, and they are instrumentalistic, individualistic, minimalistic and morally indifferent entities on the other hand. On this basis, rights are resorted in order to serve values and principles of justice and in case they are met, a limited and, of course, minimal part of the territory of justice is covered.This paper tries to explore and discuss the theory of rights and lay bare the point that elements of philosophy of rights are integratively connected.
    Keywords: Bioethics, Dignity, Justice, Law, Minimalistic, Right