فهرست مطالب

Researcher Bulletin of Medical Sciences
Volume:14 Issue: 3, 2009

  • تاریخ انتشار: 1388/05/11
  • تعداد عناوین: 8
|
  • ر.ابوالقاسمی، آ.نصیری، م.صادقی، ل.حسنی، آ. امیرپور * صفحه 117
    سابقه و هدف

    استاتین ها علاوه بر تغییر در متابولیزم چربی، قادر به تغییر در فرآیند التهاب هستند. این تحقیق به منظور تعیین اثر آتورواستاتین (Atorvastatin) بر کنترل فعالیت بیماری اسپوندیلیت انکیلوزان (AS) در بیماران سرپایی مبتلا به نوع فعال این بیماری مراجعه کننده به بیمارستان امام حسین(ع) در سال های 1386 الی 1387 انجام گرفت.

    مواد و روش ها

    این مطالعه کارآزمایی بالینی از نوع مقایس قبل و بعد، روی 20 بیمار مبتلا به بیماری فعال AS انجام شد. بیماران، علاوه بر ادامه داروی مصرفی قبلی، تحت درمان با آتورواستاتین به میزان 20 میلی گرم روزانه به مدت 12 هفته قرار گرفتند. در ابتدا و انتهای مطالعه، آزمایش های ESR، CRP، کلسترول توتال، تری گلیسیرید، HDL، LDL و ارزیابی بالینی از نظر معیارهایBASDAI و BASFI، ارزیابی کلی بیمار از فعالیت بیماری خود، درد بیمار، خشکی صبحگاهی، BASMI، اتساع قفس سینه، شوبر اصلاح شده و فاصله اکسیپوت تا دیوار از بیماران به عمل آمد و تغییرات آنها مورد قضاوت آماری قرار گرفت.

    یافته ها

    بعد از درمان با آتورواستاتین، معیارهای بالینی، BASDAI (001/0p<)، ارزیابی کلی بیمار از فعالیت بیماری خود (05/0p<)، درد ستون فقرات (006/0p<)، خشکی صبحگاهی (003/0p<)، BASMI (04/0p<) و شوبر اصلاح شده (04/0p<) بهبودی قابل توجهی داشتند. 45% واجد بهبودی با معیار ASAS20 بودند.

    نتیجه گیری

    درمان با آتورواستاتین در بیماران مبتلا به بیماری فعال AS، می تواند باعث بهبودی قابل توجه در علایم بیمار و کاهش فعالیت بیماری شود. از آنجا که مطالع حاضر دربرگیرنده دوره پیگیری پس از قطع درمان نبوده است، مطالعات تکمیلی با بررسی دوره پیگیری پس از قطع آتورواستاتین و بررسی تجربی کامل پیشنهاد می گردد.

    کلیدواژگان: استاتین، آتورواستاتین، اسپوندیلیت انکیلوزان، فعالیت بیماری
  • ه. امینی رنجبر، مجید آزادگان * صفحه 123
    سابقه و هدف

    انجام ازوفاگوگاسترودئودنوسکوپی (EGD) در ارزیابی اولیه بیماران با سابقه بلع مواد سوزاننده امری ضروری به نظر می رسد. این مطالعه با هدف تعیین یافته های بالینی و آزمایشگاهی و مشاهدات اندوسکوپیک دستگاه گوارش فوقانی، در بیماران بستری شده با سابقه بلع مواد شیمیایی (اسید یا قلیا) در بخش مسمومین بیمارستان لقمان حکیم از فروردین1386 لغایت اسفند 1386 انجام گرفت.

    مواد و روش ها

    این مطالعه به روش Routine data base انجام گرفت و طی آن پرونده 66 بیمار مسموم با مواد سوزاننده شامل اسید و قلیا که در طی سال 1386 به بیمارستان لقمان حکیم مراجعه کرده وتحت اندوسکوپی قرار گرفته بودند، بررسی شد. اطلاعات استخراج شده از پرونده بیماران شامل سن، جنس، نوع ماده سوزاننده، میزان مصرف ماده سوزاننده، علت مصرف، زمان مراجعه، فاصله زمانی از ایجاد مسمومیت تا مراجعه به اورژانس، علایم بالینی و یافته های آزمایشگاهی بودند. یافته ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 16 و آزمون های مجذور کای یا دقیق فیشر تجزیه و تحلیل شدند و 05/0p< سطح معنی داری اختلاف در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    میانگین سنی بیماران 37 سال بود و زنان بیشترین تعداد مراجعه کنندگان را به خود اختصاص داده بودند (5/51%). میزان مصرف اسید و باز به طور مساوی در میان مسمومین مشاهده شد (9/43%) و بیشترین فراوانی از نظر نوع ماده مصرفی، مربوط به وایتکس بود (3/33%). مصرف مواد سوزاننده به عمد و با قصد خودکشی، بیشترین موارد مصرف را شامل می شد (7/72%). درمیان علایم بالینی و آزمایشگاهی، بیشترین فراوانی به ترتیب مربوط به وجود آثار سوختگی و زخم دهانی(6/60%)، آنمی و لکوسیتوز (هر کدام 3/39%) بود. بیشترین فراوانی از نظر درجه بندی ((grading سوختگی دستگاه گوارش فوقانی، مربوط به Grade 0 یا نرمال و کمترین آن مربوط به Grade IIIb بود

    نتیجه گیری

    هیچ کدام از علایم بالینی و یافته های آزمایشگاهی، به تنهایی و یا حتی مجموعه مشخصی از آنها، نمی توانند نیاز به انجام اندوسکوپی در بیماران با سابقه بلع مواد سوزاننده را رد کنند.

    کلیدواژگان: مواد سوزاننده، ازوفاگوگاسترودئودنوسکوپی، کلاسیفیکیشن زارگر
  • ک آسانیا، ف ناجی، ن.والایی، د.الیاس پور، س.م. رایگانی، م.ر. مختاری راد، م.ه.بهرامی صفحه 129
    سابقه و هدف
    سندرم درد عضلانی- فاشیایی (myofascial pain syndrome; MPS)، یکی از بیماری های مهم عضلانی- اسکلتی است و از عوارض مهم آن، افت عملکرد، اختلال خواب، افت کیفیت زندگی و عوارض روانی می باشد. در مورد درمان آن، اختلاف نظر بسیار است و شامل درمان های دارویی (داروهای ضد التهابی غیراستروییدی، ضدافسردگی های سه حلقه ای و سایر ضدافسردگی ها، داروهای ضدتشنج و مخدرها)، درمان های فیزیکی و ورزش های کششی، تزریقات، اولتراسوند و نهایتا لیزر می باشد. درمان های قبلی در پاره ای موارد، دارای عوارض بوده و نتایج متناقضی به دنبال داشته اند. اثر لیزر در این سندرم مورد بحث می باشد و در کشور نیز هیچ تحقیقی در این زمینه انجام نشده است. لذا هدف از این تحقیق، ارزیابی اثر لیزر و اولتراسوند در درمان سندرم درد عضلانی- فاشیایی است.
    مواد و روش ها
    در این کارآزمایی بالینی تصادفی، برای آن دسته از بیماران مراجعه کننده به کلینیک طب فیزیکی بیمارستان شهدای تجریش که در نتیجه بررسی شرح حال و معاینه بالینی دقیق، تشخیص MPS در قسمت فوقانی عضله تراپزیوس مطرح شده بود، پس از اخذ رضایت کتبی آگاهانه، شدت درد در استراحت، فعالیت و شب به وسیله پرسشنامه visual analogue scale (VAS) اندازه گیری شد. همچنین بیماران فرم (NDI) disability index neck را تکمیل کرده و آستانه شروع درد به واسطه فشار، توسط ارزیابی الگومتریک تعیین شد. سپس بیماران به روش تصادفی، به ترتیب در گروه های A،B،C (گروه های درمان لیزر، اولتراسوند و لیزر نمایشی) تقسیم شدند. 6 هفته بعد از اولین ویزیت، بیماران مجددا ویزیت شده و فرم ها را تکمیل نمودند. به منظور تحلیل نتایج درمان، اطلاعات به دست آمده به صورت دوسوکور مورد بررسی قرار گرفتند. تحلیل داخل گروه ها، با آزمونWilcoxon و بین گروه ها (لیزر و اولتراسوند)، با آزمونMann-Whitney U انجام شد.
    یافته ها
    اولتراسوند، در بهبود VAS در فعالیت و ارزیابی های الگومتریک (01/0p<) و بهبود VASدر شب و در استراحت و بهبود ناتوانی گردنی (05/0p<) مؤثر بود. لیزر نیز در بهبودVAS در فعالیت (01/0p<) و NDI (001/0p<) مؤثر بود. همچنین در بهبود VAS در شب و در استراحت (05/0p<) و بهبود ارزیابی های الگومتریک (001/0p<) مؤثر واقع شد. لیزر نسبت به اولتراسوند در بهبود ناتوانی گردنی تاثیر بیشتری داشته (05/0p<) و همچنین بهبود بیشتر در ارزیابی های الگومتریک نشان می دهد (01/0p<).
    نتیجه گیری
    این تحقیق، لیزر را به عنوان یکی از درمان های ارجح در درمان سندرم درد عضلانی- فاشیایی ناحیه گردن مطرح می کند.
    کلیدواژگان: سندرم درد عضلانی، فاشیایی، ایندکس ناتوانی گردنی، معیار دیداری درد، لیزردرمانی، اولتراسوند، کارآزمایی بالینی تصادفی شده
  • حمیده مروج فرشی، علیرضا زالی، حکیمه زالی، مصطفی رضایی طاویرانی، مجید رضایی طاویرانی*، فردوس رستگارجزی، مینو شاهانی، امین رستمی، شیوا کلانتری صفحه 137
    سابقه و هدف

    کارسینومای سلول های بازال، یکی از شایع ترین نوع سرطان های پوست غیر ملانومایی انسانی محسوب می شود. با مطالعه فاکتورهای پروتئینی آن و شناسایی بیشتر تغییراتی که در روند سرطانی شدن پوست رخ می دهند، می توان در روند پیشگیری و درمان، به بیماران کمک موثری نمود. هدف از انجام این پژوهش، دستیابی به بیومارکرهای پروتئینی است که در تشخیص و درمان کارسینومای سلول های بازال موثر باشند.

    مواد و روش ها

    تحقیق به روش توصیفی انجام گرفت. نمونه های بافت سرطانی و سالم از 3 بیمار مبتلا به سرطان پوست از نوع کارسینومای سلول های بازال گرفته شد و با روش های جداسازی استاندارد، کل پروتئین های بافت تخلیص و با استفاده از الکتروفورز دو بعدی پروتئین ها جدا گشتند. پروتئوم های بافت سالم و توموری با همدیگر مقایسه و میزان بیان پروتئین های مورد نظر با استفاده از آنالیزهای لازم بررسی شد.

    یافته ها

    تعداد 87 پروتئین در ژل های حاصل از الکتروفورز دو بعدی، تعیین شد که 76 عدد از آنها، دارای تفاوت آشکاری در بیان بودند. تعداد 7 پروتئین، از طریق بانک های اطلاعاتی شناسایی شدند.

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد در بیماری مورد مطالعه، بیان جمع کثیری از پروتئین های بافتی در بافت سرطانی، تغییر یافته و بیشتر آنها کاهش یافته یا اصلا بیان نشده اند. این پروتئین های تغییر بیان یافته، می توانند به عنوان بیومارکر در مراحل شناسایی و درمان این بیماری موثر واقع شوند

    کلیدواژگان: سلول های کارسینومای بازال، الکتروفورز دوبعدی، پروتئومیک
  • رضا میری، مریم آقا حسینی، سیامک فرزانه صفحه 143
    سابقه و هدف
    با توجه به شیوع بالا، روند رو به افزایش بیماری ایسکمیک قلبی (IHD)، اهمیت مطالعات اتیولوژیک بیماری ها و وجود بعضی گزارش ها مبنی بر نقش گروه های خونی در بروز بیماری ها و از جمله IHD، به منظور بررسی گروه های خونی در بیماران مبتلا به IHD و سایر عوامل خطر آنها، این تحقیق در بیماران بستری شده در بیمارستان های آموزشی- درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    این تحقیق توصیفی و مقطعی بر روی 1000 بیمار مبتلا به IHD انجام شد. گروه های خونی آنها، مشخص و عوامل خطر بیماری تعیین و ثبت گردید. سپس، با استفاده از گزارش های اپیدمیولوژیک موجود در رابطه با گروه های خونی مردم تهران و ایران، نقش گروه های خونی در این سه جامعه و همینطور نقش عوامل خطر با بروز IHD با آزمون مجذور کای مورد قضاوت آماری قرارگرفت.
    یافته ها
    8/54% بیماران، مرد و 9/9% در سنین کمتر از 45 سال و نمای سنی بیماران 65 الی 75 سال بود. 2/47% بیماران مبتلا به IHD با گروه خونی A، فاقد عوامل خطر بودند؛ در حالی که در سایر گروه های خونی، حداکثر، 6/22% افراد، فاقد عوامل خطر بودند که مربوط به گروه خونی O بود. بیمارانی که دارای عوامل خطر مختلف بودند، بیشتر در گروه خونی O (5/36%) قرار داشتند (05/0p<). در جامعه عمومی تهران و ایران، شایعترین گروه خونی، از نوع O بود؛ ولی در بیماران مبتلا به IHD، گروه خونیA بیشتر دیده شد.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد که گروه خونی A با بروز IHD نیز نقش داشته باشد. لازم است مطالعات تحقیقی بیشتر برای بررسی این رابطه انجام شوند.
    کلیدواژگان: ایسکمی میوکارد، آنتی ژن های گروه های خونی، سیستم گروه خونی ABO، عامل خطر، ریسک فاکتور
  • مهدی منتظرحقیقی، روح الله نجارصادقی، سید رضامحبی، محسن واحدی، محمدرضا زالی صفحه 147
    سابقه و هدف
    سرطان کولورکتال از شایع ترین سرطان های کشنده در کشورهای صنعتی میان زنان و مردان است که دومین عامل مرگ های حاصل از سرطان در آمریکا می باشد. آنزیم 10 و 5 متیلن تتراهیدروفولات ردوکتاز (MTHFR) که توسط ژن MTHFR ساخته می شود، در متیلاسیون، سنتز و ترمیم DNA نقش دارد. علاوه بر آن این آنزیم نقش مهمی در متابولیزم فولات بر عهده دارد. در این تحقیق پلی مورفیسم ژن MTHFR (1793G>A) در افراد مبتلا به سرطان کولورکتال مورد بررسی قرار گرفته است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه یک مطالعه توصیفی است که در آن، ژنوتیپ 227 بیمار مبتلا به سرطان کولورکتال با استفاده از روش PCR و Pyrosequencing مورد ارزیابی قرار گرفت.
    یافته ها
    فراوانی ژنوتیپ های GG، GA و AA در بین افراد مبتلا، به ترتیب 3/98%، 7/1% و صفر درصد بود. متوسط سن مبتلایان 3/68 سال بود؛ به طوری که در افراد دارای ژنوتیپ GG، 1/69 سال و در مبتلایان با ژنوتیپ GA، 8/66 سال تعیین گردید. هیچ فرد مبتلایی با ژنوتیپ AA دیده نشد و 7/1% افراد مبتلا ژنوتیپ GA داشتند، در حالی که افراد مبتلا به سرطان کولورکتال (3/98%)، دارای ژنوتیپ GG بودند
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد که ژنوتیپ 1793G>A ژن MTHFRدر بروز سرطان کولورکتال نقش داشته باشد. تحقیقات بیشتر در این زمینه توصیه می شود.
    کلیدواژگان: سرطان غیرفامیلی کولورکتال، آنزیم متیلن تتراهیدروفولات ردوکتاز، پلی مورفیسم، Pyrosequencing، rs2274976
  • حمیدرضا اصلانی، سعید ابریشمی زند، محمدرضا دهقان فرد، مهندس ناصر ولایی صفحه 153
    سابقه و هدف
    با توجه به فراوانی بیماران مبتلا به سندرم تونل کوبیتال، وجود روش های درمانی مختلف برای این بیماری و عدم اطلاع از نتیجه درمان جابجایی زیرجلدی قدامی (anterior subcutaneous transposition) عصب اولنار در این بیماران، این تحقیق به منظور تعیین نتایج این عمل جراحی، در بیماران مراجعه کننده به بیمارستان طالقانی بین سال های 1383 الی 1386، با پیگیری یک ساله انجام شده است.
    مواد و روش ها
    تحقیق با طراحی case series انجام شده است. بیماران در طی مدت بررسی، با تشخیص قطعی سندرم تونل کوبیتال تحت درمان با جابجایی زیرجلدی قدامی عصب اولنار قرار گرفتند. نتیجه درمان بر اساس modified Bishop rating system در چهار گروه عالی (excellent)، خوب (good)، متوسط (fair)، ضعیف (poor) مشخص شد و نقش عوامل مرتبط جنس، سن (کمتر و بیشتر از 45 سال) و علت و شدت اولیه بیماری که بر اساس معیارهای Dellon قبل از عمل تعیین گردیده بود، با نتیجه درمان، توسط آزمون دقیق فیشر مورد قضاوت قرار گرفت.
    یافته ها
    تحقیق در 26 بیمار با 29 آرنج انجام گرفت. سن بیماران 23 الی 72 سال با متوسط سنی 5/44 سال بود. 38% بیماران مرد بودند. در پیگیری دوازده ماهه پس از عمل، نتیجه درمان 62% عالی، 7/20% خوب و 3/17% بیماران نتیجه متوسط داشتند و نتیجه ضعیف وجود نداشت. در پیگیری یک ماهه تا دوازده ماهه، نتایج درمان بهتر شد و شدت اولیه بیماری و سن بالا در نتیجه درمان تاثیر دارند (07/0p<).
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد در مبتلایان به سندرم تونل کوبیتال درمان به روش جابجایی زیرجلدی قدامی عصب اولنار با موفقیت همراه است. انجام یک تحقیق تجربی توصیه می شود.
    کلیدواژگان: سندرم های کمپرشن عصب اولنار، سندرم تونل کوبیتال، جابجایی زیرجلدی قدامی
  • میرغفار صحیحی اسکویی، محمد قاسمی برومند، علی صلاحی یکتا، حمید سوری، سیدمحمود طباطبایی فر صفحه 159
    سابقه و هدف
    تحقیقات نشان می دهند که بشر از آغاز زندگی بر روی زمین در تلاش بوده که چشم را بشناسد و اطلاعاتی درباره مکانیزم بینایی به دست آورد؛ زیرا متوجه شده بود چشم محیط شفاف شیشه گونه محدبی است که تصویر همه اجسام بر روی آن می افتد (آئینک). در ضمن از طریق روزنه (مردمک)، دیدن ممکن می گردد و در طول حیات نیز با مشکلاتی همچون نابینایی، انحراف چشم، پیر چشمی، مزاحمت نورهای منعکس شده از محیط و آب مروارید مواجه می گردد. به همین منظور بشر تلاش می کرد ضمن شناخت، ابداعاتی را هم برای رفع این مشکلات ارایه نماید. در مطالعه داستان های اساطیری که در شاهنامه به آن اشاره می شود، بحث فناناپذیری، یکی از موضوعات موردعلاقه بشر بوده است؛ اما هرگز نتوانسته برای چشمان خود از این نظر چاره ای بیندیشد و ناچار بوده است که با استفاده از امکاناتی، چشمان خود را محافظت نماید. این مهم، نشان می دهد که در ارتباط با چشم می توان وسایلی یافت که احتمالا بشر در طول تاریخ برای مراقبت از چشم، آنها را ساخته و مورد استفاده قرار داده است. یکی از موفقیت های انسان پیش از تاریخ، ساختن چشمی همانند چشم برای چشم (آئینک، چشمک و عینک) می باشد. به همین دلایل به نظر می آید که انسان توانسته علاوه بر استفاده از شیشه در ساخت چشم مصنوعی، احتمالا شیشه و یا سنگی قیمتی و شفاف (در کوهی، یاقوت سرخ) را هم در چشمی عینک جا گذاری نماید. در قسمتی از آیه 44 سوره نمل آمده است حضرت سلیمان فرمود تا جنیان، کوشکی ساختند برای او از آبگینه سپید به رنگ آب. نزدیکترین ضریب انکسار به هوا قبل از شیشه، آب می باشد که آرزوی هر صنعت گر شیشه سازی است که بتواند چنین شیشه شفافی بسازد. این واقعه تقریبا بین سال های 931 الی 989 قبل از میلاد، روی داده است. ذره بینی در موزه تبریز وجود دارد که مربوط به همین دوران می باشد.
    مواد و روش ها
    این پژوهش به صورت پیمایشی در حوزه میدانی، موزه ها، پژوهشگاه ها، پژوهشکده ها، دانشکده ها، مراکز تحقیقاتی علمی و فرهنگی کلکسیونر ها و مراجعه به اساتید پژوهشگر در مراکز دایرهالمعارف و لغت نامه و بخش فرهنگی بعضی از سفارتخانه ها انجام شده است.
    یافته ها
    در این پژوهش، پژوهشگر توانست عینکی از جنس استخوان را شناسایی نماید که باستان شناسان آن را بر روی صورت جسد دختری یافته بودند. با به دست آمدن این عینک، مطالعات لازم بر روی آن انجام شد و با مشخص شدن نکات فنی رعایت شده در آن، امکان مقایسه عینک استخوانی با عینک های امروزی فراهم آمد.
    نتیجه گیری
    با توجه به وجود عینک استخوانی و چشم مصنوعی کشف شده در چشم بانویی در شهر سوخته زابل، می توان گفت که احتمالا بانوان ایرانی از اولین کسانی بوده اند که در پیش از تاریخ، جهت رفع مشکلات بینایی و زیبایی ظاهر چشم، از عینک و چشم مصنوعی استفاده نموده اند. در این مقاله، موضوع چشم مصنوعی مورد بررسی قرار نمی گیرد.
    کلیدواژگان: آئینک، چشمک، ابسیدین، شهر سوخته، فرهنگ و تکنولوژی اپتومتری
|
  • Amirpour A., Hassani L., Sadeghi M., Nasiri Aa, Abolghasemi R. Page 117
    Background And Aim

    In addition to changing the fat metabolism, Statins may also possess anti-inflammatory properties. The aim of the present study was to assess the effect of Atorvastatin on controlling the activity of Ankylosing Spondylitis (AS) in the out-patients who had active disease and referred to Imam Hossein Hospital in Tehran, between 2007-2008.

    Materials And Methods

    At a before and after experimental study, 20 patients with active AS were treated with Atorvastatin (20 mg/day) for 12 weeks. At the beginning and the end of the study, plasma concentrations of ESR, CRP, total cholesterol, triglyceride, HDL, LDL and the following clinical measures, BASDAI, BASFI, patient global assessment, spinal pain, morning stiffness, BASMI, chest expansion, modified schober test and occiput to wall distant were determined and their changes were statistically analyzed.

    Results

    The clinical measures, BASDAI (p<0.001), pain score (p<0.006), morning stiffness (p<0.003), modified schober test (p<0.04), patient global assessment of disease activity (p<0.05) and BASMI (p<0.04) improved after treatment with Atorvastatin. 45% of patients had ASAS-20 improvement criteria.

    Conclusion

    Treatment with Atorvastatin in patients with active AS despite previous medication can lead to significant improvement in patients’ symptoms and reduction of disease activity. As this study doesn’t have a following period after stopping Atorvastatin; supplementary studies are proposed with following period after stopping Atorvastatin in patients with active AS.

  • Azadegan M., Amini Ranjbar H. Page 123
    Background And Aim

    Esophagogastroduodenoscopy seems necessary in the initial evaluation of patients who have ingested corrosives. The purpose of the current study was to determine the relationship between clinical signs and laboratory tests with the severity of upper gasterointestinal (GI) tract injury according to endoscopic findings in patients with history of caustic ingestion.

    Materials And Methods

    66 patients who underwent upper GI endoscopy after ingestion of caustic substances including acid and alkaline were evaluated in Loghman Hakim Hospital, in Tehran in 2007. Demographic information including age, gender, type of caustic substance, amount of caustic substance, cause of ingestion, time of admission, interval between ingestion and admission, clinical signs and lab findings were collected to find out the relationship between effective variables with the severity of upper gastrointestinal tract injury and subsequent mortality.

    Results

    The mean age of patients was 37 years and women had the most frequent referrals to hospital (51.5%). Acid ingestion equaled alkaline ingestion (43.9%). The most frequent type of caustic substance was witex (33.3%). The most frequent cause for ingestion was suicidal (72.7%) and the most frequent clinical sign and laboratory findings were oropharyngeal injuries (60.6%), anemia and leukocytosis (39.3%). Grade 0 (normal) in zarger classification was the endoscopic lesions mostly found and Grade 3b being the least. ‍

    Conclusion

    No clinical signs and laboratory findings solely or their combination could identify the necessity of Esophagogastroduodenoscopy in patients who have ingested caustic substances.

  • Bahrami Mh, Mokhtari Rad Mr, Rayegani Sm, Eliaspour D., Vallaei N., Naji F., Isania K. Page 129
    Background and Objectives
    Myofascial pain syndrome (MPS) is one of the main musculoskeletal diseases whose main complications are decrease of function, decrease quality of life and functional problems. MPS has many treatment options including pharmaceutical treatments such as (Non-steroidal anti-inflammatory drugs, tri-cyclic antidepressants and other antidepressants, anti-epileptics and opioids), physical therapy (hotpacks, TENS, ultrasound, stretching and laser) and injections. Because of lacking potent evidence for routine treatments and their side effects, controversy about efficacy of laser, and lack of documents about this matter in our country, we evaluated effects of laser on patients suffering from MPS.
    Materials and Methods
    In this randomized clinical trial, patients referring to Shohadaye Tajrish Hospital (affiliated to Shahid Beheshti University of Medical Sciences, Tehran, Iran) who were diagnosed to have upper trapezius MPS by the history and physical exam, filled the informed consent documents and their pain severity was measured at rest, movement and at night by visual analogue scale (VAS) questionnaires. Also the patients filled neck disability index form (NDI) and pain threshold were determined by algometric evaluation. Then patients were classified to A, B, C groups randomly for (laser, ultrasound, and sham laser). After 6 weeks the patients were visited again, the forms were filled and data were gathered for statistic analysis.
    Results
    Ultrasound was effective in decreasing the VAS at movement and algometric evaluation (p<0.01), and in decreasing the VAS at night and at rest and NDI (p<0.05). Laser also was effective in decreasing the VAS at movement (p<0.01), at night and at rest (p<0.05) and was effective in improving algometric evaluation and NDI (p<0.001).
    Conclusion
    Laser was more effective than Ultrasound in decreasing the NDI and improving algometric evaluation.
  • Moravej Farshi H., Zali A., Zali H., Rezaei-Tavirani Mo, Rezaei-Tavirani Ma, Rastgar Jazi F., Shahani M., Rostami A., Kalantari Sh Page 137
    Background And Aim

    Basal cell carcinoma (BCC) is a type of non-melanoma skin cancer that is the most common cancer type. So, in this study gene expression was detected in normal and cancer skin cells to find alteration gene expression to able help detection and care of this disease. Detection of this event is available by proteomics techniques.

    Materials And Methods

    BCC and Normal tissues were taken from 3 patients and total protein was extracted by standard method of purification. The protein spots were separated by 2-dimensional electrophoresis (2DE), and the proteomes analyzed by other methods. Comparison of gene expression in normal and cancer cells was analyzed. Finally the desired proteins were identified using data banks.

    Results

    87 protein spots were detected by 2DE gels with 76 spots having significantly different expression in normal and cancer gel images. 7 proteins were determined while comparing with informational banks.

    Discussion

    Results show the alteration of protein expression in cancer tissues; most of them decreased or even had no expression. These alterations in gene expression in both tissues can help to discover new biomarkers for detecting and curing of cancer.

  • Miri R., Aghahosseini M., Farzaneh S Page 143
    Background and Objectives
    Considering the prevalence and progressive process of ischemic heart disease (IHD), the importance of its etiologic studies, and some reports confirming the role of blood groups in uncovring diseases such as IHD, this study was carried out to determine the correlation between blood group and IHD and some other related risk factors. This study was performed on patients who came to hospitals affiliated to Shahid Beheshti University of Medical Sciences.
    Materials And Methods
    This cross sectional study was preformed on 1000 patients with IHD. Their blood groups and risk factors were determined and recorded. The blood groups in Tehrani and Iranian population were determined according to IHD prevalence. The role of blood groups in above mentioned groups and the role of risk factors in IHD were evaluated by Chi square test.
    Results
    54.8% of patients were male and 9.9% were less than 45 years old, the prevalent age of the patients were between 65 to 75 years old. 47.2% of patients with A-blood group did not have any risk factors, whereas in other blood groups, almost 22.6% were without risk factors and were from O-blood group. The patients with several risk factors were mostly from O-blood group (36.5%) (p<0.05). Although most frequent blood groups in general population of Tehran and Iran has been O, the patients were mostly from A-blood group.
    Conclusion
    It seems the type of blood group is effective in the frequency of IHD. The patients with IHD are mostly from A-blood group. More studies are needed on the correlation between blood groups and IHD.
  • Montazer Haghigh M., Najar Sadeghi R., Mohebbi Sr, Vahedi M., Zali M Page 147
    Background And Aim
    Colorectal cancer (CRC) is the second leading cause of cancer death in the world. The great majority (80%) of patients with colorectal cancer have sporadic disease with no evidence of having inherited the disorder. The enzyme 5,10-methylenetetrahydrofolate reductase (MTHFR), is involved in folate metabolism and DNA repair pathways. A novel polymorphic site in MTHFR (G1793A) was first described in 2002. It was selected on the basis of recent investigations on functional effects on DNA synthesis, DNA repair and chromosomal damage. Investigations revealed that this allele was associated with susceptibility to several types of cancers. The aim of the present study was to investigate the associations, if any, between polymorphism G1793A of MTHFR gene and the risk of CRC in a population from Iran.
    Materials And Methods
    We analyzed 227 cases and 239 normal unmatched control genotypes using pyrosequencing technique. Odd ratio and 95% confidence intervals (95% CI) were calculated to evaluate associations of MTHFR gene polymorphism with colorectal cancer risk.
    Results
    While the GG, GA and AA genotype frequencies of MTHFR among the colorectal cancer patients were 98.2%, 1.8% and 0% respectively, we found 90.3% of 1793GG, 9.7% of 1793GA and 0% of 1793AA in the normal controls. Thus, there is a significant reverse association between G/A genotype and colorectal cancer (OR: 0.17; 95% CI, 0.05- 0.47). ‍
    Conclusion
    Our study is compatible with previous findings that indicate a reverse association between of the MTHFR 1793G>A genotype with other cancers in different population.
  • Aslani Hr, Abrishami Zand S., Dehghan-Fard Mr, Valaei N Page 153
    Background And Aim
    Regarding the frequency of Cubital Tunnel Syndrome, varieties of treatment modalities, and ambiguity of anterior subcutaneous transposition of ulnar nerve method, we aimed to evaluate the efficacy of this procedure in patients with Cubital Tunnel Syndrome referred to Taleghani hospital in 2004-2007.
    Materials And Methods
    This study was a case series including all referred patients with definite diagnosis of Cubital Tunnel Syndrome, treated by anterior subcutaneous transposition. Treatment results were measured according to modified Bishop rating system, and were ranked into excellent, good, fair, and poor. Variables such as gender, age < 45 years>, causation, and initial severity, determined by Dellon criteria preoperatively, were analyzed by Fisher’s exact test.
    Results
    This study was performed on 26 eligible patients including 29 elbows (38 %males and 62% females, with mean age of 44.5 years(, with an age range of 23-72 years. In a 12 months follow-up post-operatively, 62% showed excellent, 20.7% good, and 17.3% were reported fair with no poor result. In a 1-12 months follow-up post-operatively, results showed improvement, and initial severity and old age were demonstrated to significantly affect treatment results (p<0.07).
    Conclusion
    Our study findings strongly support the concept that anterior subcutaneous transposition of ulnar nerve is successful in patients with Cubital Tunnel Syndrome; however, further experimental studies are suggested.
  • Sahihi Oskooei Mgh, Ghasemi Boroumand M., Salahi Yekta A., Soori H., Tabatabaei Far M Page 159
    Background And Aim
    Different studies indicate that (specially Iranian) have always tried to overcome life problems, mostly vision problems, and find enough information about vision mechanism and ability of eye to see. It is transparent, like a glass, and the images of the environment fall on it. This made them to try to find out how to invent the spectacles.
    Materials And Methods
    The present study involves a field study as well as measurements, visiting libraries, museums, and research centers, and includes reference to professors working at encyclopedia circles and cultural section of embassies.
    Results
    During our searches a pair of spectacles made of bone was found on the face of skeleton of a young female in a grave 4-3 millennia B C. ‍
    Conclusion
    The human being was able to correct refractive errors as they were recognized in disturbing factors including environment, cataract, and strabismus