فهرست مطالب

Researcher Bulletin of Medical Sciences
Volume:8 Issue: 2, 2003

  • تاریخ انتشار: 1382/03/11
  • تعداد عناوین: 14
|
  • میزان قند سرم نوزادان سالم رسیده و نارس شیر مادر خوار
    داهی فر حسین صفحه 1
    سابقه و هدف
    قند برای اعمال طبیعی سلولهای مغز لازم است و کمبود آن موجب آسیب و بدکاری اعمال عصبی می گردد. با توجه به تناقض در تعریف میزان طبیعی قند سرم، این مطالعه با هدف تعیین قند سرم نوزادان سالم رسیده و نارس شیرمادر خوار و بررسی میزان کاهش ان در بیمارستان آریا از دی سال 1379 تا اردیبهشت سال 1380 انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    تحقیق به روش توصیفی روی کلیه نوزادان سالم سزارینی و زایمان طبیعی انجام گرفت. سن حاملگی نوزادان رسیده از 37 تا 40 هفته و نوزادان نارس بین 34 تا 37 هفته در نظر گرفته شد. نمونه خون گرفته شده از ورید کوبیتال سه ساعت پس از تولد بوده و اندازه گیری قند سرم به روش آنزیماتیک (گلوکز اکسیداز) بود.
    یافته ها
    237 نوزاد وارد مطالعه شدند که از این تعداد 22 نفر (7/93%) رسیده و 15 نفر (6.3%) نارس بودند. 110 نفر (46.4%) دختر و 127 نفر (6/53%) پسر بودند. میانگین ±) انحراف معیار) قند سرم در نوزادن رسیده دختر و پسر به ترتیب 2/14±9/58 و 6/13±5/57 میلی گرم در دسی لیتر بود. اختلافی میان دو جنس و نوع زایمان وجود نداشت. در پنج نوزاد رسیده میزان قند سرم کمتر از 35 میلی گرم در دسی لیتر بوده است.
    نتیجه گیری و توصیه ها: نتایج این مطالعه نشان داد هیچگونه نیازی به اندازه گیری قند سرم نوزادان رسیده و نارس شیرمادر خوار و سالم نمی باشد و در این خصوص غربالگری لازم نیست.
    کلیدواژگان: قند، شیرمادرخوار، نوزاد رسیده، نوزاد نارس
  • مقایسه بسته بندی در اتمسفر اصلاح شده و خلا بر زمان ماندگاری گوشت گاو
    نجف پور خادم عباس، عقابی فیروز، ولایی ناصر، شفیقی سیدعلی صفحه 1
    سابقه و هدف
    با توجه به اهمیت زمان نگهداری گوشت در حفظ کیفیت آن و نتایج متفاوت از تاثیر بسته بندی های مختلف، برای تعیین تاثیر بسته بندی در اتسمفر اصلاح شده (MAP=Modified Atmosphere Packaging) و خلا (VP=Vaccum Packaging) بر ماندگاری گوشت این تحقیق روی نمونه های گوشت گاو سرد تولید داخل کشور در انستیتو تحقیقات تغذیه ای و صنایع غذایی در سال 1376 انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    تحقیق به روش تجربی انجام شد. 45 کیلوگرم گوشت گاو تهیه شد و در دو گروه 48 تایی با دو روش خلاء و اتمسفر اصلاح شده بسته بندی شد. نمونه ها در شرایط سرد به آزمایشگاه منتقل شد و ماندگاری گوشت با آزمونهای میکروبی، شیمیایی و حسی بررسی گردید. آزمونهای میکروبی شامل شمارش کلیفرمها، شمارش کلی میکروبی، باکتری های لاکتیک اسید، سپودوموناس و جستجوی کلستریدیومها و آزمایشات شیمیایی شامل PH، TVN و TBA و بررسی های حسی سنجش رنگ، بو و خونابه انجام گرفت.
    یافته ها
    تحقیق نشان داد شمارش کلی میکروبی در بسته بندی خلا (VP) تا هفته ششم و رد بسته بندی اتمسفر اصلاح شده (MAP) تا هفته پنجم در حد استاندارد می باشد. سایر فاکتورهای میکروبی شامل کلیفرمها، باکتری های لاکتیک اسید و پسودوموناس نیز در مدت زمان مذکور همانند شمارش کلی میکروارگانیسمها بودند و کلستریدیوم در نمونه ها وجود نداشت. تشخیص فساد براساس وجود حدود 24 میلیگرم ازت فرار به ازای 100 گرم نمونه بود که در بسته بندی VP در هفته 6 و در MAP در هفته 5 به حدود آستانه مربوط رسید. در TBA و pH تغییر غیرعادی دیده نشد. PH دارای تغییرات محدودی بود. میزان TBA به جز در هفته دوم در سایر هفته ها بین دو نوع بسته بندی تفاوت معنی داری نداشت. ارزیابی حسی نشان داد که از نظر رنگ و بو، بسته بندی خلا کیفیت بالاتری را نسبت به بسته بندی اتمسفر اصلاح شده دارد و مقادیر خونابه در بسته بندی خلا کمی بیشتر از بسته بندی اتمسفر اصلاح شده است.
    نتیجه گیری و توصیه ها: با توجه به یافته های اخیر مشخص شد که در حال حاضر در شرایط کنونی صنعت گوشت ایران اعمال روش نگهداری در خلا (VP) مناسب تر از بسته بندی در اتمسفر اصلاح شده (MAP) می باشد و توصیه می شود فعلا از روش VP استفاده شود.
    کلیدواژگان: بسته بندی در خلا، بسته بندی در اتمسفر اصلاح شده، گوشت
  • بررسی موارد مثبت ایمنوهیستوشیمی P53 در مبتلایان به آستروسیتوم گرید پایین مراجعه کننده به / بیمارستان شهدای تجریش، 80-1375
    معصومی حمیرا، خرم امیر، ولایی ناصر، صادق کلام بدرالملوک صفحه 3
    سابقه و هدف
    با توجه به شیوع آستروسیتومای سیستم اعصاب مرکزی و مشکلات تشخیصی در گرید پایین تومور به علت مشابهت پاتولوژیک با گلیوز واکنشی و نیز اهمیت تشخیص زودرس ضایعه در پیش آگهی بیماری و اینکه تکنیک ایمنوهیستوشیمی پروتئین P53 به عنوان روشی جهت تشخیص آستروسیتوما مطرح شده است و به منظور تعیین موارد مثبت ایمنوهیستوشیمی P53 در مبتلایان به آستروسیتومای گرید پایین این تحقیق روی مراجعین به بیمارستان شهدای تجریش تهران در سالهای 80-1375 انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    تحقق به روش توصیفی روی کلیه نمونه های با تشخیص قطعی آستروسیتوما انجام گرفت. بلوکهای پارافینی مناسب با بهره گیری از اطلاعات موجود در پرونده بیماران انتخاب و پس از طی مراحل برش، قرار گرفتن روی لام، آمده سازی در اتوکلاو، انجام روش رنگ آمیزی ایمنوهیستوشیمی P53 و در نهایت مشاهده در زیر میکروسکوپ نوری دو چشمی zeiss، نمونه هایی که رنگدانه قهوه ای در هسته آستروسیت داشتند، به عنوان موارد مثبت تلقی شدند. یافته ها در یک فرم اطلاعاتی ثبت و با آمار توصیفی ارایه گردید.
    یافته ها
    طی مدت مطالعه 55 نمونه آستروسیتوم بررسی شد. 3/67% مبتلایان مرد و 7/32% بیماران زن با میانگین سنی (± انحراف معیار) 16±31 سال بودند. بیشترین شیوع بیماری در گروه سنی 35-25 سال بود. با تکنیک ایمنوهیستوشیمی P53، 20 مورد (4/36%) نمونه ها مبت و بقیه (36.4%) منفی بود.
    نتیجه گیری و توصیه ها: روش ایمنوهیستوشیمی P53 نمی تواند به تنهایی برای تشخیص پاتولوژیک آستروسیتوم گرید پایین به کار رود و با توجه به وجود مشکل در تشخیص آستروسیتوم گرید پایین و اهمیت آن، بهره گیری از سایر تکنیک ها توصیه می شود.
    کلیدواژگان: آستروسیتومای گرید پایین، پروتئین P53، ایمنوهیستوشیمی
  • بررسی کودکان مبتلا به Intussusception / در مراکز آموزشی درمانی آیت الله طالقانی و کودکان مفید طی ساله ای 80-1370
    کورانلو جعفر، خلیقی منفرد مهدی، رضایی مونا صفحه 4
    سابقه و هدف
    Intussusception به داخل شدن قسمتی از روده به لومن بخش کناری خود گفته می شود. با تاخیر در تشخیص، میزان انواژیناسیون و عوارض آن بیشتر می شود. به علت عدم اطلاع از وضعیت آن در کشور از نظر خصوصیات فردی بیماری، این تحقیق انجام شد.
    مواد و روش ها
    این تحقیق برروی افرادی که به مراکز آموزشی درمانی آیت الله طالقانی و کودکان مفید در فاصله سالهای 1370 تا 1380 مراجعه کرده بودند به روش existing data انجام شد. خصوصیات فردی بیماری و نحوه درمان مدنظر قرار گرفت.
    یافته ها
    از 95 بیمار بررسی شده، 62 نفر (3/68%) مرد و 33 نفر (7/34%) زن با محدوده سنی 2 روز تا 132 ماه بودند. نمای سنی بیماران 6 تا 10 ماه و بیشترین شیوع این بیماری در اسفند ماه بود. تریاد درد کولیکی شکم، لمس توده در شکم و مدفوع current jelly در 15 مورد (8/15%) دیده شد.
    نتیجه گیری و توصیه ها: اتساع شکم، لمس توده در شکم و لمس توده در رکتوم تفاوت قابل ملاحظه ای با سایر مطالعات داشت. بیشترین درمان به کار گرفته شده جراحی بود، حال آنکه در اکثر مطالعات از باریم انما استفاده شده است. انجام مطالعه ای به صورت آینده نگر و با تمرکز بر روی درمان مبتلایان و بررسی نتیجه آن پیشنهاد می شود.
    کلیدواژگان: Intussusception، انواژیناسیون، باریم انما
  • بررسی کارآیی فلپ کشاله ران توسعه یافته به ناحیه کمری سینه ای در بازسازی نقایص وسیع نسج نرم اندام فوقانی
    حسن پور سیداسماعیل، لقمانی شهریار صفحه 6
    سابقه و هدف
    با توجه به مراجعه مکرر بیماران مبتلا به نقایص وسیع نسج نرم افزار فوقانی و مشکلات موجود در ترمیم این نقائص با استفاده از روش های متداول از قبیل گرافت پوست، فلپهای موضعی، فلپهای دور دست و فلپ آزاد و برای پاسخ به این سؤال که آیا امکان ترمیم این نقایص وسیع با استفاده از فلپ کشاله ران توسعه یافته امکان پذیر است یا خیر، این پژوهش طی سالهای 80-1375 در بیمارستان 15 خرداد تهران انجام شد.
    مواد و روش ها
    این پژوهش به روش کارآزمایی بالینی از نوع نیمه تجربی روی 6 بیمار مبتلا به نقائص وسیع نسج نرم اندام فوقانی انجام گرفت. حداقل طول فلپ بکار رفته 25 سانتیمتر و حداکثر طول فلپ 41 سانتیمتر بود. کارآیی این فلپ در پوشش نقایص وسیع، وضع ظاهری بافت منتقل شده، مدت زمان عمل، مدت بستری و عوارض مورد ارزیابی قرار گرفت.
    یافته ها
    از 6 بیمار مورد بررسی، 2 نفر زن و 4 نفر مرد بودند. میانگین (± انحراف معیار) سن بیماران 6/8±8/25 سال و اندازه فلپ 4/80±7/388 سانتیمتر مربع بود. عامل ایجاد ضایعه در 3 مورد تروما و در سه مورد سوختگی بود. متوسط زمان مرحله اول عمل 80 دقیقه و مرحله دوم 35 دقیقه بود. عمل در تمام موارد با موفقیت کامل انجام شد و نکروز فلپ مشاهده نگردید.
    نتیجه گیری و توصیه ها: بررسی نشان داد که استفاده از فلپ کشاله ران گسترش یافته به ناحیه کمری سینه ای با ابتعاد وسیع قابل انجام است و ابعاد این فلپ را در بزرگسالان تا 41×12 سانتیمتر می توان انتخاب کرد. با توجه به سهولت انجام عمل و عد ایجاد اشکال کاربردی در محل دهنده و حداقل اسکار و انتقال بافت مناسب به اندام فوقانی، استفاده از آن برای نقائص وسیع نسج نرم افزار فوقانی انتخاب مناسبی است.
    کلیدواژگان: نقایص نسج نرم اندام فوقانی، فلپ کشاله ران توسعه یافته
  • بررسی شیوع بیماری های مادرزادی قلب و اختلالات عملکرد غده تیرویید و عوامل مرتبط با آن در 120 بیمار مبتلا به سندروم داون
    سیاح فر شیرین، مجتهدزاده سعید صفحه 7
    سابقه و هدف
    در سندروم داون بسیاری از اعضای بدن، به خصوص قلب و تیرویید درگیر می شوند. با توجه به گزارشات متفاوت از شیوع بیماری های مادرزادی قلب و اختلالات عملکرد غده تیرویید در این سندرم و عدم اطلاع از وضعیت آن در کشور، این تحقیق به منظور تعیین شیوع بیماری های مادرزادی قلب و اختلالات عملکرد غده تیرویید در بیماران مبتلا به سندروم و عوامل مرتبط با آن در 120 بیمار مبتلا به سندرم داون دعوت شده از انجمن سندروم داون کشور ایران و مدارس استثنایی شهر تهران در سال 1380 انجام شد.
    مواد و روش ها
    تحقیق به روش توصیفی انجام شد و بیماران در طیف سین 2 ماه تا 20 سال با معرفی برحسب مراجعه، مورد مطالعه قرار گرفتند. تشخیص سندروم داون توسط کاریوتایپ یا نشانگان ظاهری این سندروم داده شد. سپس از نظر وجود گواتر معاینه شدند. بیماری های مادزادی قلب توسط اکوکاردیوگرافی مشخص شد و با اندازه گیری TSH و T4 و T3 سرم اختلالات عملکرد غده تیروئید مورد ارزیابی قرار گرفت.
    یافته ها
    تحقیق روی 120 نفر با میانگین سنی (± انحراف معیار) 5±1/10 سال انجام شد که 42% آنها پسر و 58% دختر بودند. شیوع گواتر 5% بود. کم کاری تحت بالینی تیرویید در 8/8% کم کاری بالینی تیرویید در 5/11%، پرکاری تحت بالینی تیرویید و پرکاری بالینی تیرویید هر یک در 6/2% افراد بررسی شده وجود داشت. بیماری های مادر زادی قلب در 55 نفر (46%) مشاهده شد که از این تعداد 4/36% آنها به افزایش فشارخون ریوی مبتلا بودند. شایعترین بیماری مادرزادی قلب در مبتلایان نقص دیواره بطنی (VSD) بود (5/17%) افزایش سن مادر در بروز بیماری مادرزادی قلب در مبتلایان نقش داشت.
    نتیجه گیری و توصیه ها: شیوع بیماری های مادرزادی قلب در بیماران بررسی شده به ارقام موجود در منابع و مطالعات انجام شده در سایر کشورها نزدیک است. شیوع اختلالات عملکرد غده تیرویید در این مطالعه نزدیک یا بالاتر از ارقام به دست آمده از سایر مطالعات است و در هر حال نسبت به جمعیت طبیعی بسیار بیشتر است. لذا با توجه به شیوع بالای بیماری های مادرزادی قلب و اختلالات عملکرد غده تیرویید در بیماران مبتلا به سندروم داون و عوارض این بیماری ها در صورت عدم تشخیص و درمان به موقع، توصیه می شود که تمام بیماران مبتلا به سندروم داون از دوره نوزادی از نظر بیماری ها مادرزادی قلب و مشکلات تیرویید مورد بررسی قرار گیرند.
    کلیدواژگان: سندروم داون، اختلالات تیرویید، بیماری مادرزادی قلب
  • بررسی رضایت و نگرش نسبت به رابطه جنسی در زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی / تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی سال 1379
    ازگلی گیتی، ترک زهرانی شهناز، خوشابی کتایون، ولایی ناصر صفحه 8
    سابقه و هدف
    مساله رضایت از رابطه جنسی (ارگاسم) یکی از نیازهای فیزیولوژیک می باشد. با توجه به گزارشات متفاوت از میزان عدم رضایت آن و عدم اطلاع از وضعیت واقعی آن، و به منظور تعیین میزان رضایت و نگرش نسبت به رابطه جنسی این تحقیق روی زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در سال 1379 انجام شد.
    مواد و روش ها
    تحقیق به روش مقطعی بر روی 406 نفر که به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شده بودند، انجام گرفت. خصوصیات سن، سطح سواد، بعد خانواده، تعداد فرزند، حاملگی، شیردهی بعد از زایمان، داشتن اطاق خواب خصوصی، دسترسی به حمام، وضعیت اقتصادی و اجتماعی، فازهای تحریک و ارگاسم و نگرش نسبت به رضایت جنسی در یک فرم اطلاعاتی ثبت گردید. فرمهای اطلاعاتی به روش content validity تعیین اعتماد و به روش Spilthalf تعیین اعتبار شد. رضایت نیز بر مبنای فاز ارگاسم شامل داشتن احساس انقباض توام با لذت و احساس خوشایند در رابطه جنسی تعیین گردید. میزان نگرش نسبت به روابط جنسی، فاز تحریک و ارگاسم در نمونه ها تعیین و میزان واقعی آن در جامعه برآورد گردید و نقش خصوصیات فردی و اجتماعی افراد مورد بررسی در میزان رضایت و نگرش آنها تعیین گردید.
    یافته ها
    تحقیق بر روی 406 نفر انجام گرفت. میانگین سنی (± انحراف معیار) 6/8±29/1 سال و مدت ازدواج 7/1±9/1 سال و وضعیت اقتصادی اجتماعی آنها متوسط بود. 63.5 درصد افراد مورد مطالعه رضایت از رابطه جنسی نداشتند. 2/85% نگرش مثبت نسبت به رابطه جنسی داشتند و با افزایش سن تا 30 سال میزان رسیدن به ارگاسم بیشتر و بعد از آن کاهش می یافت. با افزایش سن خانمها هنگام ازدواج نگرش مثبت نسبت به رابط جنسی افزایش می یابد. مدت ازدواج با نگرش رابطه ندارد اما با رضایت رابطه معکوس دارد (P<0.05). وضعیت اقتصادی و اجتماعی بالاتر با ارگاسم و نگرش رابطه معنی دار آماری دارد (P<0.05).
    نتیجه گیری و توصیه ها: مساله عدم رضایت جدی است و مشکل مطروحه به شدت وجود دارد. با توجه به گستردگی مساله و اهمیت آن انجام پژوهشهایی برای تعیین محتوا، زمان و مکان آموزش و آموزش دهنده پیشنهاد می شود.
    کلیدواژگان: ارگاسم، فاز تحریک، نگرش، رابطه جنسی
  • بررسی رابطه فیستول شریانی - وریدی مچ با سندرم تونل کارپ در بیماران دیالیزی
    گوشه سیدجمال، روفیگری احمدرضا، ایران پور افشین، علاالدینی فرشید صفحه 9
    سابقه و هدف
    نظر به شیوع سندرم تونل کارپ در افراد دیالیزی و عوارض شناخته شده این سندرم و اهمیت اتیولوژی آن و به منظور تعیین رابطه فیستول شریانی - وریدی ناحیه مچ دست با گروه شاهد آن، این تحقیق روی بیماران دیالیزی شهر تهران انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    تحقیق به روش همگروهی تاریخی انجام گرفت. دست بیماران دیالیزی دارای فیستول شریانی - وریدی ناحیه مچ که حداقل 6 ماه از گذاشتن فیستول آنها می گذشت، به عنوان گروه مورد و دست دیگر همان بیماران که کاملا سالم و دست نخورده بود بعنوان گروه شاهد در نظر گرفته شد. تشخیص مندرم تونل کارپ با معاینه بالینی برای هر دو دست انجام گرفت. به علاوه در 116 بیمار به طور تصادفی تشخیص سندرم با تستهای الکترو دیاگنوستیک یک روز بعد از همودیالیز انجام گرفت. سن، جنس، مدت استفاده از فیستول، نوع فیستول، دست دارای فیستول بررسی گردید. نقش داشتن فیستول با بروز سندرم در نمونه ها تعیین و تعمیم پذیری و نیز خطر نسبی آن در جامعه برآورد گردید.
    یافته ها
    از 806 بیمار مورد بررسی، 279 بیمار واجد شرایط تشخیص داده شدند. میانگین سنی (± انحراف معیار) آنها 8/14±9/51 سال بود. 6/61% مرد و 4/38% زن و میانگین مدت همودیالیز 3/51±7/58 ماه بود. تشخیص بالینی سندرم در دست شاهد 2/12% و در دست مورد 3/32% بود (P<0.000) و خطر نسبی آن برابر 4 بیشتر از گروه شاهد بود.
    نتیجه گیری و توصیه ها: به نظر می رسد داشتن فیستول شریانی - وریدی ناحیه مچ دست با بروز سندرم تونل کارپ مرتبط باشد. با توجه به عوارض عصبی شدید و جبران ناپذیر آن توصیه می شود بیماران به طور منظم و هر سه ماه یکبار تحت معاینه بالینی قرار گیرند.
    کلیدواژگان: سندرم تونل کارپ، فیستول شریانی، وریدی
  • بررسی رابطه رادیوتراپی سرطان های غیرتیروییدی سر و گردن با اختلال عملکرد تیرویید / در بیماران مراجعه کننده به درمانگاه رادیوتراپی بیمارستان امام حسین تهران
    علیدوستی اسدالله، اخوان علی، آذرگشب اذن اله صفحه 10
    سابقه و هدف
    با توجه به مشاهده اختلال در عملکرد تیرویید و نگرانی از اینکه رادیوتراپی سرطانهای سر و گردن با استفاده از ماشین کبالت 60 که کماکان در کشور ما انجام می گیرد ممکن است روی عملکرد تیرویید بیماران تحت درمان با رادیوتراپی تاثیر بگذارد و به منظور تعیین رابطه رادیوتراپی سرطان های غیرتیروییدی سر و گردن با عملکرد تیروییدی این تحقیق روی مراجعین به درمانگاه رادیوتراپی بیمارستان امام حسین (ع) در سال 1380 انجام شد.
    مواد و روش ها
    تحقیق به روش هم گروهی تاریخی (Historical Cohort) روی 60 بیمار شامل 30 نفر با سرطان های غیرتیروییدی سر و گردن (گروه مورد) و 30 بیمار با سرطانهایی به جز سر و گردن، مغز و تیرویید (گروه شاهد) انجام گرفت. بیماران به لحاظ سن، جنس و نوع رادیوتراپی (که حداقل 4000 سانتیگری اشعه دریافت کرده بودند) مشابه بودند. عملکرد تیرویید با بررسی TSH و T4 مطابق استاندارد آنها انجام گرفت و نقش رادیوتراپی با آماره کای دو مورد قضاوت قرار گرفت و خطر نسبی آن محاسبه گردید.
    یافته ها
    این تحقیق روی 60 بیمار در دو گروه 30 نفری انجام شد. در گروه شاهد 19 نفر (36.3%) زن و 11 نفر (36.7%) مرد و در گروه مورد 12 نفر زن (40%) و 18 نفر مرد (60%) بودند. میانگین سنی (± انحراف معیار) گروه شاهد 2/14±5/54 و گروه مورد1/15±8/45 سال بود که مشابه بودند. میزان TSH در گروه شاهد و مورد به ترتیب در 6/7 و 7/46 درصد موارد بالاتر از حد طبیعی بود. این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود به طوری که شانس افزایش TSH در رادیوتراپی سرطانهای غیرتیروییدی سر و گردن 7 برابر افزایش می یابد. میزان T4 در گروه شاهد و مورد به ترتیب در 6.7 و 13.3 درصد موارد غیرطبیعی بود که از نظر آماری معنی دار نبود اما خطر نسبی تغییرات T4 در رادیوتراپی سرطان های غیرتیروییدی سر و گردن دو برابر افزایش می باد.
    نتیجه گیری و توصیه ها: رادیوتراپی سرطانهای غیرتیروییدی سر و گردن موجب اختلال عملکرد TSH شده است که با توجه به اهمیت موضوع انجام یک مطالعه آینده نگر توصیه می شود.
    کلیدواژگان: سرطان های غیرتیروییدی سر و گردن، رادیوتراپی گردن
  • بررسی رابطه خویشاوندی با بیماران مبتلا به پمفیگوس ولگاریس
    نصیری سهیلا، مینو فیروزه سادات، ملک زاده فرهاد، گچکار لطیف صفحه 11
    سابقه و هدف
    پمفیگوس و لگاریس نوعی بیماری پوستی است که علل مختلفی در ارتباط با آن مورد بررسی قرار گرفته اند. در مورد علل ژنتیکی هنوز اتفاق نظری حاصل نشده است. هدف این تحقیق تعیین رابطه خویشاوندی با بیماران پمفیگوس ولگاریس و وجود آنتی بادی بر علیه آن در مراجعین به بیمارستان لقمان در سالهای 1378-80 بود.
    مواد و روش ها
    این تحقیق به روش تحلیلی از نوع مورد - شاهدی انجام گرفت که در آن 100 نفر شامل 50 نفر گروه مورد که بستگان درجه اول (خواهر، برادر، فرزند) افراد مبتلا به پمفیگوس ولگاریس با تشخیص قطعی بالینی و پاتولوژی و 50 نفر گروه شاهد که خود و بستگان درجه یک آنها غیر مبتلا به بیماری های تاولی (سالم) بودند، مورد برری قرار گرفتند. در هر دو گروه مورد و شاهد میزان آنتی باید در گردش خون بر علیه پمفیگوس ولگاریس از طریق indirect immuno fluorescence اندازه گیری شد. بررسی های بالینی نیز انجام شد. یافته ها با آزمون های کای دو و t مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    افراد گروه مورد دارای میانگین سنی (± انحراف معیار) 4/17±6/28 و گروه شاهد 1/11±3/29 سال بودند. در گروه مورد 36% مرد و 64% زن و در گروه شاهد 38% مرد و 62% زن قرار داشتند (NS). در هیچ کدام از دو گروه آنتی بادی بر علیه پمفیگوس ولگاریس وجود نداشت. در بررسی های کلینکی نیز تظاهرات بیماری مشاهده نشد.
    نتیجه گیری و توصیه ها: رابطه ای بین خویشاوندی با مبتلایان به پمفیگوس ولگاریس و وجود آنتی بادی بر علیه آن وجود ندارد. می توان این تحقیق را با روش های دقیق تری همچون HLA Tying، DIF، Immunoblotting و با استفاده از تعداد نمونه بیشتر انجام داد که انجام آن توصیه می شود.
    کلیدواژگان: پمفیگوس ولگاریس، رابطه، خویشاوندی
  • بررسی خرده نگاری و شناسایی اجزای اسانس گیاه Hyssopus officinalis
    مجاب فراز، مصدق محمود، منصف اصفهانی حمیدرضا، نجاری اصغر صفحه 12
    سابقه و هدف
    کشت یک گیاه دارویی در نقاط مختلف جغرافیایی ممکن است روی ترکیبات شیمیایی و نهایتا اثر درمانی آن تاثیر بگذارد. پژوهش حاضر به منظور بررسی خصوصیات ماکروسکوپیک و میکروسکوپیک گیاه زوفا (خانواد نعناع) کاشته شده در منطقه اطراف شهرستان کرج و مطالعه اجزای شیمیایی موجود در اندام های ترشحی آن (اسانس) در سال 1378 در دانشکده داروسازی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انجام شد.
    مواد و روش ها
    این پژوهش به روش اکتشافی انجام شد. نمونه گیاه از مزارع کشت شده گیاهان دارویی در هلجرد کرج جمع آوری گریدد و پس از خشک شدن به روش تقطیر با آب اسانس گیری شد. ترکیبات موجود در اسانس با روش کروماتوگرافی گازی متصل به طیف نگارجرمی مورد تجزیه و شناسایی قرار گرفت. مطالعات خرده نگاری (بررسی خصوصیات ماکروسکوپیک و میکروسکوپیک) و آنالیز اسانس روی گیاه صورت گرفت و با استاندارد مقایسه شد.
    یافته ها
    میزان اسانس استخراج شده 5/0% بود. اجزای عمده این اسانس پینوکامفون، ایزوپینوکامفون و بتا - پینن بودند. در مطالعات خرده نگاری روزنامه های دیاسیتیک، تریکومهای ترشحی و پوششی و سلولهای پارانشیم حفره ای و نردبانی مشاهده گردید.
    نتیجه گیری و توصیه ها: مطالعات خرده نگاری، یکسان بودن نمونه گیاه زوفای کاشته شده را با نمونه استاندارد معرفی شده در مراجع تایید کرد. میزان اسانس، اجزیا موجود در آن و درصد آنها، معادل نمونه گیاه خارجی است. به نظر میرسد اقلیم جغرافیایی منطقه کرج برای کشت این گیاه مناسب باشد. بررسی سایر اجزای شیمیایی گیاه، و نیز کشت گیاه زوفا در سایر نقاط و پژوهش های مشابه جهت تکمیل اطلاعات پیشنهاد می گردد.
    کلیدواژگان: گیاه زوفا، اسانس، تیره نعناع، پینوکامفون، خرده نگاری، کروماتوگرافی گازی، طیف نگار جرمی
  • بررسی تاثیر تداوم دیابت بر درد ناشی از فرمالین و بی دردی ناشی از باکلوفن در موش صحرایی
    نوشین فر الهه صفحه 13
    سابقه و هدف
    یکی از عوارض بیماران مبتلا به دیابت که امروزه شیوع زیادی در دنیا دارد، نوروپاتی دردناک می باشد که علل و درمان آن ناشناخته است. نظر به اهمیت موضوع درمان درد به عنوان یک پدیده آزار دهنده، این تحقیق به منظور تعیین تاثیر تداوم دیابت بر روی درد ایجاد شده از فرمالین و بی درد ناشی از باکلوفن در موش صحرایی نر انجام گرفت. همچنین تاثیر باکلوفن به عنوان یک داروی ضد درد غیر مخدر، بر دردهای افزایش یافته فاز ساکن در دیابت به عنوان مدلی از درد دیابتیک بررسی شد.
    مواد و روش ها
    تحقیق به روش تجربی روی تعداد 70 نمونه موش در سه دسته انجام گرفت. دسته اول به گروه های شاهد (تزریق سرم فیزیولوژی) و دیابتی (تزریق الوکسان 100 میلی گرم بر کیلوگرم) تقسیم شدند. بعد از مشاهده علایم کلاسیک دیابت به ترتیب بعد از گذشت یک الی چهار هفته از شروع دیابت میزان درد با آزمون فرمالین تعیین گردید. دسته دوم به صورت گروه های شاهد و دیابتی جدید مورد ارزیابی درد قرار گرفتند اما قبل از تزریق فرمالین باکلوفن (اگونیست گیرنده GABAB 10کیلوگرم بر میلی گرم) به آنان تزریق شد. دسته سوم به دو گروه دیابتیک تقسیم شده، درد فاز ساکن بین گروهی که باکلوفن دریافت کردند با گروهی که سرم فیزیولوژی دریافت کردند. مقایسه شد. برنامه آماری مورد استفاده آنالیز واریانس یک طرفه بودند.
    یافته ها
    درد ناشی از فرمالین در حیوانات دیابتیک (44/0±04/2) در مقایسه با حیوانات شاهد (21/0±1) افزایش یافت (P<0.05) که با تداوم دیابت باقی ماند. دیابت موجب ایجاد دردهای افزایش یافته ای (1.41±0.87) در فاز ساکن در تست فرمالین شد (P<0.05). دیابت بر اثر ضد دردی باکلوفن در فاز اول درد بی تاثیر بوده و بی دردی ناشی از باکلوفن را (42/0±32/0) در فاز دوم افزایش داد (P<0.05). همچنین باکلوفن توانست دردهای افزایش یافته فاز ساکن (62/0±4/0) را به خوبی تسکین دهد (P<0.05).
    نتیجه گیری و توصیه ها: دیابت علاوه بر افزایش درد ناشی از فرمالین در فاز 1 و 2، موجب افزایش درد و فاز ساکن نیز می گردد. همچنین دیابت اثر ضد دردی باکلوفن را افزایش می دهد. باکلوفن دردهای افزایش یافته فاز ساکن را در حیوانات دیابتیک کاهش می دهد لذا تجویز باکلوفن به عنوان داروی موثر رد تسکین نوروپاتی دردناک دیابتیک می تواند مورد بررسی و توجه بیشتر قرار گیرد و انجام پژوهش روی مکانیزم تاثیر آن توصیه می شود.
    کلیدواژگان: نوروپاتی دردناک دیابتیک، باکلوفن، آزمون فرمالین
  • بررسی پرفوراسیونهای روده کوچک طی 13 سال در بیمارستان آیت الله طالقانی
    مفید جعفر، محسنی مریم، حسین زاده ملکی محمود صفحه 14
    سابقه و هدف
    با توجه به مراجعه بیماران مبتلا به پرفوراسیو روده باریک با علایم مبهم و مشکل تشخیصی و عدم اطلاع از وضعیت فعلی که در کشور وجود دارد و به منظور جمع آوری اطلاعات، این تحقیق طی 13 سال در بیمارستان آیت الله طالقانی از سال 1367 تا 1380صورت گرفت.
    مواد و روش ها
    این تحقیق به روش مطالعه داده های موجود انجام گرفت. در این تحقیق پرونده بیمارانی که دارای تشخیص قطعی پرفوراسیون روده باریک بودند، مطالعه شد. تعداد، خصوصیات فردی. علایم بالینی، روش های تشخیصی و محل پارگی بررسی شد و اطلاعات به صورت توصیفی ارایه شد.
    یافته ها
    طی مدت بررسی از 1329 بیماری که به علت شکم حاد تحت لاپاراتومی قرار گرفته بودند، در 58 بیمار (4/4%) پرفوراسیون روده باریک وجود داشت. بیماران در محدوه سنی 19-75 سال بودند. 48 مورد مرد و 10 مورد مرد و 10 مورد زن بودند. از نظر محل پرفوراسیون 9/37% در ایلئوم، 8/32% در دئودنوم و 3/29% در ژژنوم بود. از 19 مورد پرفوراسیون دتودنوم، در 14 مورد هوای آزاد زیر دیافراگم وجود داشت.
    نتیجه گیری و توصیه ها: از نظر تصمیم گیری برای جراحی در بیمارانی که علایم تیپیک شکم حاد و درد ناگهانی دارند، مهمترین عامل انجام عمل جراحی، شکایت از درد شکم و جود تندرنس ژنرالیزه همراه با گاردینگ یا ریباند تندرنس است. در مواردی که علایم تیپیک شکم حاد وجود ندارد و با توجه به اینکه فرمول شمارش کمک کننده نیست و عکس ساده شکم نیز به جز در پروفوراسیونهای دئودنوم راهنمایی برای تشخیص نمی باشد، استفاده از سونوگرافی DPL و سی تی اسکن باید مورد نظر باشد. مهم ترین عاملی که منجر به تصمیم گیری برای لاپاراتومی می شود، پیشرفت علایم و معاینه بالینی است.
    کلیدواژگان: پرفوراسیون روده باریک
  • اثرات مکمل ویتامین E بر روی چربی ها و آپوپروتیینهای خون بیماران همودیالیزی هیپرترن گلیسریدمیک
    طبیبی هادی، سیاسی فریدون، جلالی محمود، مهدوی مزده میترا، اشراقیان محمد رضا صفحه 16
    سابقه و هدف
    ناهنجاری های لیپیدی و استرس اکسیداتیو دو عامل اصلی بروز آترواسکلروز در بیماران همودیالیزی می باشند. با توجه به اینکه ویتامین E به عنوان یک آنتی اکسیدان قادر به خنثی کردن استرس اکسیداتیو دراین بیماران است مطالعه حاضر به منظور تعیین اثرات مکمل ویتامین E بر روی چربی ها و آپوپروتیینهای خون بیماران همودیالیزی هیپرتری گلیسریدمیک صورت گرفت.
    مواد و روش ها
    در این تحقیق که به روش کارآزمایی بالینی تصادفی دوسوکور انجام شد، 26 بیمار همودیالیزی مراجعه کننده به مراکز همودیالیز شهر تهران که غلظت تری گلیسرید سرم آنها در حالت ناشتا بین 230 تا 500 میلی گرم در دسی لیتر بود، به طور تصادفی به گروه ویتامینE (دریافت کننده 600 میلی گرم آلفا توکوفرول استات در روز) و گروه دارونما اختصاص داده شدند. کلیه بیماران مکمل های مربوط را به مدت سیزده هفته دریافت کردند. از بیماران در آغاز مطالعه و در پایان هفته های ششم و سیزدهم 5 میلی لیتر خون وریدی بعد از 12 تا 14 ساعت ناشتایی گرفته شد و غلظت ویتامین E، چربی ها و آپوپروتئینهای سرم آنها تعیین گردید و مورد قضاوت آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    در این تحقیق دو بیمار از گروه ویتامین E و یک بیمار از گروه دارونما حذف شدند. در مطالعه حاضر، غلظت ویتامین E سرم، در پایان هفته های ششم و سیزدهم در گروه دریافت کننده ویتامین E نسبت به گروه دارونما به طور معنی دار بالاتر بود (P<0.01). غلظت تری گلیسرید سرم در گروه ویتامین E، 62 میلی گرم در دسی لیتر در کل دوره سیزده هفته ای مطالعه کاهش یافت، در حالی که در گروه دارونما غلظت تری گلیسرید سرم 84 میلی گرم در دسی لیتر افزایش یافت که این تفاوت 146 میلی گرم در دسی لیتر از نظر آماری معنی دار بود (P<0.01). همچنین، غلظت کلسترول تام، نسبت LDL-C/HDL-C و apoB100 سرم در گروه ویتامین E نسبت به گروه دارونما، در کل دوره مطالعه به طور معنی داری کاهش یافت (P<0.05). در این مطالعه هیچ تفاوت آماری معنی داری بین غلظت LDL-C، HDL-C، apoA1 و Lp(a) سرم دو گروه وجود نداشت.
    نتیجه گیری و توصیه ها: مقادیر فارماکولوژیک ویتامین E می تواند اثرات مفیدی بر روی چربی ها و آپوپروتیینهای خون بیماران همودیالیزی هیپرتری گلیسریدمیک داشته باشد. در این زمینه، انجام تحقیقاتی با حجم نمونه بیشتر و بر روی انواع ناهنجاری های لیپیدی توصیه می شود.
    کلیدواژگان: ویتامین E همودیالیز، چربی ها، آپوپروتیین