Zahedan Journal of Research in Medical Sciences
Volume:3 Issue: 4, 2002

مقدمه اولین قسمت متن اصلی مقاله است که خوانده می شود و خوانندگان در این قسمت به دنبال این هستند که بدانند هدف نویسنده از تحقیق و مقاله حاصل از آن چیست؟ ضرورت انجام آن در زمان و مکان تحقیق چه بوده است؟ پاسخ به این سوالات همه آن چیزی است که نویسنده باید سعی کند در مقدمه بیان کند. برای دستیابی به این امر یک روند منطقی و علمی برای ارائه مطالب ضروری است.در ابتدا توصیف مختصری از موضوع مورد مطالعه باید ذکر شود. اگر عنوان مقاله «کاهش میزان روی در بیماران مبتلا به تالاسمی» است. حداکثر در حد یک بند راجع به کاهش روی در تالاسمی (مثلا پاتوفیزیولوژی، عوارض و پیامدهای آن) توضیح دهید. اشتباه نکنید لازم نیست در مورد خود بیماری تالاسمی و یا روی داد سخن دهید زیرا خواننده اگر نداند «تالاسمی» و «روی» چیست اصلا به سراغ مقاله شما نخواهد آمده و آنرا مطالعه نخواهد کرد. پس مطلب خود را صرفا بر کاهش روی در تالاسمی متمرکز کنید...

با توجه به خاصیت آنتی بیوتیکی ثابت شده در عسل این تحقیق به منظور بررسی اثر عسل روی ترمیم اپی تلیوم قرنیه در Corneal epithelial defect) CED)وPersistent epithelial defect) PED)ایجاد شده در چشم خرگوش صورت گرفت. 40 خرگوش با 48 چشم به 6 گروه به صورت اتفاقی تقسیم شدند. در یک گروه 8 تایی ایجاد نقص در سطح قرنیه توسط الکل 96% در دو چشم آنها صورت گرفت. ایجاد نقص در دو گروه 8 تایی توسط اسید باطری (اسید سولفوریک) N12.5 و در گروه دیگر با سود N1 (غلظت یک گرم از ماده موثره در 100 سی سی آب مقطر) صورت گرفت که توسط Sponge آغشته به مواد مزبور این امر محقق شد. از هر گروه یک گروه به عنوان شاهد بوده تحت هیچ درمانی قرار نگرفتند و یک گروه با عسل تحت درمان قرار گرفتند. معاینه هر 12 ساعت با Slit lamp و فلوئورسئین صورت گرفته و در گروه تحت درمان با عسل هر 12 ساعت با اسپاچولا عسل در چشم آنها گذاشته می شد.مطالعه به صورت Double blinded experimental study صورت گرفت و یافته ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و تحلیلی (t-test) بررسی شد. میانگین زمان بهبودی در گروه الکل (شاهد) 49.5 ساعت و در گروه الکل و عسل 52.5 ساعت بود. در گروه اسید (شاهد) پنج چشم پرفوره شده و میانگین زمان بهبودی در بقیه گروه 8.83 روز بود. در گروه اسید و عسل یک چشم پرفوره شد و از مطالعه حذف شد ومیانگین زمان بهبودی در بقیه 7.35 روز بود. در گروه قلیا و عسل یک چشم بهبود یافت (با زمان بهبودی 11.5 روز) و در بقیه گروه و گروه قلیا (شاهد) تمام چشمها پرفوره شدند.عسل روی PED ناشی از سوختگی شیمیایی با اسید موثر است (P<0.035). ولی در رابطه با سوختگی قلیایی تاثیر قابل توجهی ندارد و همینطور روی CED ناشی از الکل نیز موثر نبود.

هدف از انجام این تحقیق، مقایسه استحکام باند برشی کامپوزیت به مینا با استفاده از باند مینایی، سیستم های چسبنده یک مرحله ای، دو مرحله ای و بدون باندینگ می باشد. در این تحقیق پنج نوع رزین چسبنده شامل: مینایی SDI، Etch & Prime3.0 (یک مرحله ای)، Excite،Single Bond وPrime & Bond (دو مرحله ای) و یک گروه بدون باند مورد ارزیابی قرار گرفتند. 60 دندان پره مولر انسانی به طور تصادفی به شش گروه هر کدام شامل 10 نمونه تقسیم شدند. سطح باکال کلیه دندانها توسط دیسک الماسی، بدون اکسپوز شدن عاج، صاف گردید. در تمامی گروه ها به جز Etch & Prime3.0، دندانها توسط اسید فسفریک 37% به مدت 15 ثانیه اچ شدند. توسط پوآر آب و هوا به مدت 10 ثانیه شسته شدند و بدنبال آن هر کدام از سیستم های باندینگ طبق دستور کارخانه استفاده شد. سپس کامپوزیت رزین Heliomolar توسط قالب پلاستیکی به قطر 3.8 میلی متر و ارتفاع 2 میلی متر روی سطوح باند زده شده قرار گرفته، از چهار جهت و از هر جهت به مدت 40 ثانیه نور داده شد. نمونه ها به مدت یک هفته در درجه حرارت اتاق داخل آب نگهداری شدند. استحکام باند برشی توسط Universal testing machine(Instron، 3710-016 اندازه گیری شد. یافته ها توسط آزمونهای ANOVA یک طرفه و Tukey آنالیز شدند. میانگین استحکام باند برشی در محدوده 1.97±8.17 مگاپاسکال برای گروه بدون باند تا 4.99±19.22 مگاپاسکال برای باند مینایی SDI می باشد. میانگین استحکام باند برشی گروه بدون باند به میزان قابل توجهی از بقیه گروه ها کمتر می باشد. میانگین استحکام برشی باند مینایی SDI تفاوت قابل ملاحظه ای با میانگین استحکام باند برشی Prime & Bond نشان میدهد. ولی اختلاف سایر گروه ها با هم و هم چنین با باند مینایی SDI از لحاظ آماری معنی دار نمی باشد.نتایج حاصله نشان داد که استحکام باند مینایی بیشتر از سایر مواد باندینگ می باشد. عدم استفاده از باندینگ به میزان قابل توجهی استحکام باند را کاهش می دهد. استحکام باند مواد چسبنده یک مرحله ای و دو مرحله ای تفاوت معنی داری را نشان نمی دهد.

یکی از گروه هایی که در خطر بالای کسب عفونت هپاتیت های B و C قرار دارند زندانیان، بخصوص زندانیان معتاد هستند. گزارش های متعددی وجود دارد که نشان میدهد میزان عفونت هپاتیت B و C در زندانیان بالاتر از جامعه است. نظر به اهمیت مطلب، مطالعه حاضر در استان سیستان و بلوچستان انجام شد. از هر یک از زندان های مراکز شهرستان 50 نفر و از زندان شهر زاهدان 191، در مجموع 441 نفر، به شکل تصادفی انتخاب شدند. نمونه خون آنها از نظر وجود HBsAg و Anti HCV آزمایش شد. فراوانی HBsAg و Anti HCV در جمعیت مورد مطالعه به ترتیب 8.4 و 9.1 درصد بود. اما این نسبت ها در معتادان تزریقی به ترتیب 25.9 و 29.6 درصد بود. فراوانی HBsAg در متاهلین 11 درصد و در افراد مجرد 3.8 درصد بود (0.0001>P). اما فراوانی Anti HCV در افراد مجرد و متاهل تفاوتی نداشت. بیشترین آلودگی در زندانیان شهرستان چابهار مشاهده شد. با بالا رفتن سن، فراوانی HBsAg و عفونت هپاتیت C افزایش یافته شیوع بالای HBsAg و Anti HCV در این مطالعه منطبق با نتایج سایر مطالعات انجام شده در ایران و جهان می باشد. لذا به هپاتیت B و C در زندان بایستی اهمیت داده شده و راه کارهای عملی جهت کاهش خطر انتقال این عفونت ها در زندان ها بکار گرفته شود که از جمله می توان به آموزش و واکسیناسیون زندانیان و کارکنان زندان اشاره کرد.

بهبود کیفیت ارائه خدمات باعث اثربخشی بیشتر، رضایت مراجعین و ارائه دهندگان، تداوم طولانی تر وسیله، وجهه بهتر برنامه و مقرون به صرفه بودن آن می گردد.یک مطالعه کیفی در سال 1379 در شهر زاهدان با استفاده از روش بحث گروهی در رابطه با کیفیت خدمات تنظیم خانواده متمرکز انجام شد. در این مطالعه مراجعه کنندگان، ارائه دهندگان و مدیران شرکت داشتند.مراجعین از ارائه خدمات راضی بودند اما از آموزش روش های پیشگیری و عوارض آنها رضایت نداشتند. برای بهتر شدن کیفیت خدمات، بر آموزش بیشتر توسط پرسنل و برخورد آنها تاکید نمودند. مراجعین و کارکنان هر دو اظهار داشتند که مشاوره باید در محیطی خصوصی انجام شود. کارکنان از جمله دلایل نقص در تاریخچه گیری پزشکی را تراکم جمعیت، محدودیت زمان و نیروی انسانی، تمایل به دریافت سریع خدمات و چند وجهی بودن وظایف اعلام نمودند. آنان از نحوه کار خود و نیز ارتباط مدیران با پرسنل راضی نبودند. مدیران مراکز نیز معتقد بودند که عدم انگیزه کارکنان، عدم وجود مهارتهای مشاوره و تراکم مراجعین باعث کیفیت پائین خدمات می شود. بهبود مهارتهای مشاوره ای، ارتباطات بین فردی و نیز حل مشکلات پرسنل و مراجعین برای دستیابی به کیفیت بالا توصیه می شود.

تغذیه صحیح و سالم نقش مهمی بر سلامت دانش آموزان بالاخص دختران نوجوان که مادران آینده جامعه می باشند دارد. از آنجائیکه این قشر از جامعه اطلاعات جدید را به خانواده ها نیز منتقل می کنند لذا نقش مهمی در سلامت خانواده و کودکان خواهند داشت. بر این اساس به منظور اثر بخشی و قابلیت اجرای یک برنامه آموزشی، مطالعه ای نیمه تجربی در سال تحصیلی 80-79 بر روی دو گروه از دختران دانش آموز دبیرستانی در شهر زاهدان انجام گرفت. در یک گروه آموزش از طریق سخنرانی (توسط معلمین آموزش دیده) و در گروه دیگر آموزش از طریق خودآموز (کتابچه آموزشی) انجام شد. هر گروه آموزشی شامل 96 نفر از دانش آموزان سال اول بود. قبل از آموزش پرسشنامه ای حاوی سؤالاتی در زمینه مشخصات دموگرافیک و نیازهای تغذیه ای نوجوانان بالاخص در زمینه آشنایی با گروه های غذایی، الگوی غذایی پیشنهادی برای نوجوانان، آشنایی با ویتامینها و املاح معدنی، ارزش غذایی از نظر انرژی و پروتئین، نحوه پخت و نگهداری و بهداشت مواد غذایی، تکمیل و طی آزمون اولیه ابتدا میزان آگاهی آنان تعیین گردید. سپس معلمین آموزش دیده طی 10 جلسه 15 دقیقه ای به دانش آموزان آموزش داده، پس از پایان یافتن آموزش در گروه فوق، کتابچه های آموزشی در بین دانش آموزان گروه آموزشی خودآموز توزیع و به هر دو گروه 10 روز فرصت داده شد و مجددا آزمون ثانویه آگاهی با همان پرسشنامه مورد ارزیابی قرار گرفت. داده ها با نرم افزار SPSS با استفاده از آزمونهای آماری t-test و Paired t-test مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. میزان آگاهی در گروه آموزشی سخنرانی قبل و بعد از آموزش به ترتیب از 5.9±42.1 به 7.3±53.8 و در گروه آموزشی خودآموز از 6±43.7 به 6.6±50.6 افزایش یافت (0.001>P). اما مقایسه میانگین تفاوت آگاهی در دو گروه فوق قبل و بعد از آموزش نشان داد که اگر چه تاثیر آموزش بر میزان آگاهی دو گروه در بسیاری از موارد مشابه بوده ولی میانگین تغییرات نمره آگاهی در گروه آموزشی سخنرانی بیشتر از گروه آموزشی خودآموز بود (0.002>P) که این تفاوت بیشتر در زمینه آگاهی تغذیه ای در خصوص ارزش غذایی از نظر ویتامینها و مواد معدنی بود (0.001>P). بنابراین این تحقیق نشان داد که استفاده از معلمین مدارس بعنوان یک هدایت گر مفید و مثمرثمر می باشد و به دلیل جایگاه بالای معلمین در مدارس بعنوان منابع مفید آموزش می توان آنان را در چنین برنامه های آموزشی مد نظر قرار دارد.

قندهای انتهایی در تکامل، تمایز، مهاجرت سلولی، تبادلات سلولی و ارتباط سلولهای بالغ با محیط نقش مهمی ایفا می کنند. نوع قند انتهایی، تخصصی بودن و چگونگی پاسخ به عوامل هورمونی را مشخص می نماید. تکامل دنده ها به اعمال متقابل پیچیده و منطقی میان جزء اسکلروتومی مزودرم مجاور محوری و ساختارهای بافتی اطراف آن بستگی دارد. قندهای انتهایی و ماتریکس خارج سلولی در تنظیم این اعمال متقابل نقش مهمی دارند. هدف مطالعه حاضر تعیین حضور و توزیع قندهای انتهایی در طی تکامل غضروف و پیدایش مراکز استخوانسازی در روند تشکیل دنده ها بوده است. برای این منظور 50 سر Rat از نژاد Wistar به روش نمونه برداری تصادفی ساده انتخاب شدند. پس از یک هفته سازش با محیط، جفت گیری انجام شد و روز مشاهده پلاک واژینال معادل روز صفر بارداری در نظر گرفته شد. نمونه های جنینی از روز 8 تا 18 جمع آوری شدند. نمونه ها در محلول B4G و کارنوی ثابت شدند. پس از پاساژ معمول بافتی در پارافین قالب گیری و سپس برشهایی به ضخامت 4 میکرون از این قالب ها تهیه گردید. برشها توسط روش های هیستوشیمی (آلسین بلو، پاس- آلسین بلو) و هسیتوشیمی لکتین (VVA - B4) رنگ آمیزی شدند. سپس مقاطع بر اساس شدت رنگ آمیزی به صورت مجزا رتبه بندی شدند. حضور قند انتهایی Gal Nac در دنده های در حال تکامل مشخص گردید. این مطالعه نشان داد که تغییرات قندهای انتهایی و ماتریکس خارج سلولی بدنبال تغییرات منظم مورفولوژیک بوقوع می پیوندد و سرنوشت آینده تداخل عملهای بافتی را معین می سازد.

بیماری کیست هیداتیک بوسیله انگلی بنام اکی نوکوکوس گرانولوس ایجاد می شود. انسان در واقع یک میزبان واسط میباشد که بصورت تصادفی به یک یا چند کیست هیداتیک مبتلا می گردد. جایگزینی معمول کیست در کبد یا ریه می باشد و به بندرت در قسمتهای دیگری از بدن جایگزین می شود. همانگونه که در این مورد گزارش می شود کیست هیداتیک بصورت یک توده پستانی تظاهر کرده است که با بررسی ماموگرافیک تشخیص داده شده بطور موفقیت آمیزی با عمل جراحی خارج گردید.