فهرست مطالب

علوم پزشکی رازی - سال شانزدهم شماره 9 (پیاپی 66، آذر 1388)

مجله علوم پزشکی رازی
سال شانزدهم شماره 9 (پیاپی 66، آذر 1388)

  • تاریخ انتشار: 1388/09/11
  • تعداد عناوین: 8
|
  • مصدق جباری، فرشید نطاق، آریا جنابی، لیلا زاهدی شولمی صفحه 7
    زمینه و هدف

    نفروتوکسیسیتی به عنوان مهم ترین و شایع ترین عارضه درمان با آمینوگلیکوزیدها، موجب گردیده است تا مصرف آن علی رغم در دسترس بودن و ارزان بودن، تا حد قابل توجهی محدود گردد. به نظر می رسد ال- کارنیتین با اثر مهاری بر روی تولید رادیکال های آزاد، و نیز اعمال اثرات آنتی اکسیدانی خود می تواند نقش حمایتی موثری در مقابل آسیب ناشی از ایسکمی کلیه داشته باشد.مطالعه حاضر به منظور مقایسه فعالیت ACE سرم و NAG سرم و ادرار در بیماران دریافت کننده ال- کارنیتین و جنتامایسین و گروه شاهد طراحی شده است.

    روش بررسی

    مطالعه حاضر به صورت کارآزمایی تصادفی بالینی، بر روی بیماران بستری در بخش ارتوپدی بیمارستان حضرت رسول اکرم (ص) تهران طی سال 1385صورت گرفته است. 64 بیمار مورد مطالعه به صورت تصادفی به دو گروه شاهد و مورد تقسیم گردیدند. گروه شاهد، جنتامایسین وریدی به میزان 80 میلی گرم، سه بار در روز و به مدت سه روز دریافت نمودند. گروه مورد علاوه بر دریافت جنتامایسین به روش فوق، به صورت همزمان و از اولین روز دریافت جنتامایسین، ال- کارنیتین خوراکی با دوز 1 گرم، سه بار در روز و به مدت سه روز دریافت نمودند. نهایتا میزان فعالیت NAG سرم و ادرار و فعالیت ACE سرم در دو گروه مورد و شاهد مورد مقایسه قرار گرفت. آنالیز آماری با استفاده از نرم افزار آماری SPSS V. 11.05 و آزمون های آماری Paired Samples t-test،Independent Sample t-test و ANOVA انجام گرفت. سطوح معنی داری معادل 95% محاسبه گردید. کلیه میانگین ها به صورت SD ± Mean گزارش شده اند.

    یافته ها

    در میزان فعالیت NAG سرم روز اول و نیز NAG ادرار روز اول در گروه شاهد و مورد، تفاوت آماری معنی داری مشاهده نشده است؛ ولی میزان آن ها در روز چهارم در دو گروه شاهد و مورد تفاوت آماری معنی داری نشان داده است. فعالیت آنزیم ACE سرم روز اول در گروه های شاهد و مورد و نیز فعالیت آنزیم در روز چهارم اختلاف آماری معنی داری نداشته است.

    نتیجه گیری

    مطالعه حاضر نشان داد که مقادیر NAG سرم و ادرار در همان زمان کوتاه، تغییرات قابل توجهی داشته است که می تواند بیانگر ایجاد آسیب توبولار کلیوی باشد که پیش از هر گونه تغییری در BUN و Cr سرم، در خون و ادرار ظاهر می شود. از سوی دیگر، اگرچه میزان NAG ادرار در گروه دریافت کننده ال- کارنیتین در روز چهارم نسبت به روز اول افزایش معنی داری داشته است، اما این افزایش نسبت به گروه شاهد کمتر بوده است. یافته های فوق، می تواند به نفع نقش حمایتی ال- کارنیتین باشد.

    کلیدواژگان: آنزیم مبدل آنژیوتانسین، ان، استیل گلوکز آمینیداز، ال، کارنیتین، جنتامایسین
  • رستم یزدانی، سید علی جواد موسوی، سید محمد فرشته نژاد، مهدی رضایی صفحه 13
    زمینه و هدف
    بعد از پلورال افیوژن پاراپنومونیک، شایع ترین علت پلورال افیوژن اگزودایی سرطان ها می باشند. علی رغم به کارگیری ترکیبی از بررسی های سیتولوژیک مایع پلور و بیوپسی پلور، دستیابی به تشخیص در موارد زیادی از بیماران امکان پذیر نمی باشد.محققین به منظور ارزیابی ارزش آنالیز مایع پلور در تشخیص افتراقی افیوژن های مایع پلور بر روی تومور مارکرهای مختلف پژوهش هایی را انجام داده اند. در این مطالعه،هدف تعیین ارزش تشخیصی تومورمارکرهای مورد در مایع پلور در اثبات وجود بدخیمی در مقایسه با سیتولوژی مایع پلور و بیوپسی پلور بوده است.
    روش بررسی
    مطالعه حاضر به روش مقطعی تحلیلی در بیمارستان حضرت رسول اکرم (ص) صورت گرفته است. 40 بیمار مبتلا به پلورال افیوژن با ارجحیت سلولی لنفوسیتی که اسمیرو کشت مایع پلور از نظر وجود مایکو باکتریوم توبرکلوزیس منفی بود، وارد مطالعه گردیدند و آزمون های سیتولوژی و در صورت لزوم بیوپسی و توراسکوپی صورت گرفت. سطح شش تومور مارکر AFP، CEA، CA125، CA19-9، CA15-3 و β-hCG در مایع پلور اندازه گیری گردید. حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت و منفی شش تومورمارکر فوق با توجه به نتایج سیتولوژی، بیوپسی و یا توراکوسکوپی تعیین گردید. همچنین از آزمون های مجذور کای (Chi2) و t-test استفاده شد.
    یافته ها
    حساسیت تومورمارکرهای اندازه گیری شده در مایع پلور به ترتیب:4% AFP، 52%β-hCG، 35% CA19-9،65%CEA، 95%CA125 و 65%CA15-3 به دست آمد. ویژگی همه تومورمارکرها به جز CA125 که 25% بود، 100% محاسبه گردید. پانل تومورمارکرهای CA15-3، CA 19-9، CEA و β-hCG دارای حساسیت و ویژگی به ترتیب 6/95% و 100% و نیز ارزش اخباری مثبت و منفی به ترتیب 100% و 80% می باشد.
    نتیجه گیری
    استفاده از تومورمارکرها می تواند جایگزین روش های تهاجمی و پرهزینه ای مثل توراکوسکوپی و توراکوتومی گردد. به کارگیری یک پانل از تومورهای مارکرهای مختلف می تواند با افزایش حساسیت در زمینه رد علل بدخیم بسیار مفید باشد.
    کلیدواژگان: تومور مارکر، ارزش تشخیصی، بدخیمی، پلورال افیوزن
  • زهرا تقی پور انوری، علی شاه عباسی صفحه 21
    زمینه و هدف
    مطالعات نشان داده است که افزودن کلونیدین تزریقی به لیدوکایین در بی حسی موضعی داخل وریدی (IVRA) یا بلوک بییر در اعمال جراحی اندام فوقانی، می تواند موجب کاهش درد تورنیکه و بهبود نتیجه بی دردی گردد. با این حال هنوز نقش کلونیدین خوراکی مشخص نشده است. هدف از انجام این مطالعه مقایسه اثربخشی کلونیدین خوراکی در مقایسه با نوع وریدی اضافه شده به لیدوکایین در بلوک بییر می باشد.
    روش بررسی
    مطالعه حاضر به صورت یک کارآزمایی بالینی تصادفی شده دو سو کور طراحی و اجرا شد. جمعیت مورد مطالعه شامل 60 بیمار کاندیدای انجام عمل جراحی اندام فوقانی با روش IVRA،با توجه به معیارهای ورود و خروج انتخاب و پس از کسب رضایت، وارد مطالعه شدند و به صورت تصادفی ساده در سه گروه کلونیدین خوراکی، کلونیدین تزریقی اضافه شده به لیدوکایین و لیدوکایین تنها قرار گرفتند. گروه لیدوکایین تنها، 41 میلی لیتر محلول حاوی 200 میلی گرم لیدوکایین جهت بلوک دریافت کردند. گروه کلونیدین وریدی(تزریقی)، 40 میلی لیتر محلول حاوی 200 میلی گرم(mg) لیدوکایین به همراه 1 میلی لیتر محلول حاوی کلونیدین تزریقی با دوز μg/kg 2 (میکر گرم به ازای هر کیلوگرم) جهت بلوک دریافت کردند. گروه کلونیدین خوراکی، 41 میلی لیتر محلول حاوی 200 میلی گرم لیدوکایین جهت بلوک دریافت کردند و 5/1 ساعت قبل از آن نیز یک قرص 2 میلی گرمی کلونیدین به عنوان پیش دارو با مقدار کمی آب خورده بودند.دوگروه اول به عنوان پیش داروی خوراکی،پلاسبو دریافت کردند. زمان های خالی کردن تورنیکه پروگزیمال و پر کردن تورنیکه دیستال T1))، اولین درخواست مسکن برای درد حین عملT2)) و زمان اولین درخواست مسکن برای درد پس از عملT3)) به همراه میزان مصرف مسکن حین و پس از عمل ثبت شد. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS V. 13 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. داده های کمی به صورت میانگین و انحراف معیار و داده های کیفی به صورت فراوانی نمایش داده شده است. برای مقایسه داده های کیفی و کمی بین دو گروه در صورت تبعیت از توزیع نرمال به ترتیب از آزمون کای دو و در متغیرهای کمی از آزمون ANOVA و در صورت عدم تبعیت از آزمون های معادل نان پارامتریک استفاده شد. سطح معنی داری در این مطالعه در حد 05/0 در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    در مجموع در این مطالعه 60 بیمار در سه گروه 20 نفره کلونیدین خوراکی، کلونیدین وریدی و لیدوکایین تنها مورد مقایسه قرار گرفتند. سه گروه به لحاظ مشخصات دموگرافیک و مدت زمان انجام تکنیک اختلاف معنی داری با یکدیگر نداشند. مدت زمان خالی کردن تورنیکه پروگزیمال و پر کردن تورنیکه دیستال در گروه کلونیدین وریدی به طور متوسط 5/10± 5/49 دقیقه بود که تقریبا دو برابر میانگین این زمان در گروه لیدوکایین تنها و یا کلونیدین خوراکی می باشد که به لحاظ آماری این اختلاف معنی داری می باشد (0001/0=p). اولین درخواست مسکن نیز در گروه کلونیدین وریدی به طور قابل ملاحظه ای دیرتر از گروه کنترل (لیدوکایین تنها) بود (01/0=p). اولین درخواست مسکن پس از عمل در گروه کلونیدین خوراکی به طور معنی داری از دو گروه کلونیدین وریدی و لیدوکایین تنها دیرتر بود و میزان مسکن کمتری مصرف شد (0001/0=p).
    نتیجه گیری
    در پایان می توان این گونه نتیجه گیری کرد که افزودن کلونیدین تزریقی به لیدوکایین در روش بلوک بییر یا IVRA می تواند درد تورنیکه را کاهش داده و نیاز به مسکن حین عمل را کاهش دهد، ولی اثرات کلونیدین خوراکی در کاهش درد پس از عمل جراحی، بارزتر از کلونیدین وریدی است.
    کلیدواژگان: کلونیدین تزریقی (IV Clonidine)، کلونیدین خوراکی (Oral Clonidine)، بلوک بییر (Bier's Block)
  • سعید کارآموزیان، حسین اسکندری، حسین صافی زاده، رضا ملک پور افشار، سارا ادبی، احمد غلامحسینیان صفحه 29
    زمینه و هدف
    مطالعات متعددی اثر نوروپروکتیو هیپوترمی را در درمان ضایعات نخاع نشان داده اند، ولی اثر هیپوترمی تاخیری هنوز مشخص نشده است. هدف از این مطالعه بررسی اثر متیل پردنیزولون بر ضرب العجل درمانی(Therapeutic Window)هیپوترمی در ضایعه تجربی نخاع در رت (موش صحرایی) با استفاده از شمارش سلول های چند هسته ای(PMN) در محل ضایعه می باشد.
    روش بررسی
    در این مطالعه تجربی، بیست وچهار موش صحرایی (300-260 گرم) در6 گروه 4 تایی قرار گرفتند: 1(گروه لامینکتومی)، 2(گروه ضایعه نخاعی)، 3(گروه ضایعه نخاعی + متیل پردنیزولون)، 4 (گروه ضایعه نخاعی + هیپوترمی زودرس)، 5 (گروه ضایعه نخاعی + هیپوترمی تاخیری) و 6 (گروه ضایعه نخاعی + هیپوترمی تاخیری + متیل پردنیزولون). ضایعه نخاعی توسط روش پرتاب وزنه(Weight drop) در ناحیه T9 حیوانات که تحت بیهوشی بودند، انجام شد. نمونه نخاع 7ساعت بعد از لامینکتومی جدا و تعداد سلول های چند هسته ای توسط میکروسکوپ نوری شمارش شدند. نتایج به روش آنالیز واریانس یک طرفه (One-way ANOVA) بررسی شدند.
    یافته ها
    هیپوترمی زودرس و متیل پردنیزولون به صورت واضح تعداد سلول های چند هسته ای های انفیلتره شده به دنبال ضایعه نخاع را کم کردند، ولی هیپوترمی تاخیری نتوانست تاثیر واضح داشته باشد. در گروه هیپوترمی تاخیری + متیل پردنیزولون (گروه 6)هر چند تعداد سلول های چند هسته ای کم شدند، ولی به نظر می رسید این نتیجه به واسطه متیل پردنیزولون بوده و هیپوترمی تاخیری تاثیر نداشته است.
    نتیجه گیری
    متیل پردنیزولون نمی تواند Therapeutic window هیپوترمی متوسط سیستمیک را برای درمان ضایعه نخاعی خفیف در موش صحرایی افزایش دهد.
    کلیدواژگان: هیپوترمی دیررس، ضایعه نخاعی، متیل پردنیزولون، هیپوترمی زودرس
  • سید امیر یزدان پرست، حمزه رحیمی، میترا فرنودیان صفحه 36
    زمینه و هدف
    درماتوفیت ها،گروهی از قارچ های کراتین دوست هستند که گروه وسیعی از بیماری های پوست و ضمائم آن مانند ناخن و مو را ایجاد می کنند. در بین عوامل قارچی، جنس ترایکوفایتون که عامل عمده کچلی پا در سرتاسر دنیا می باشد، از اهمیت خاصی برخوردار است و تا به حال درحدود 24 گونه آن شناسایی شده است. علاوه بر آن بررسی های مولکولی بر روی تمایز انواع گونه ترایکوفایتون منتاگروفایتیس در نمونه های جمع آوری شده در ضایعات یکسان از بیماران مختلف مبتلا به درماتوفیتوزیس، نشان دهنده وجود چندین گونه متفاوت در این ضایعات بوده است. هدف از انجام این پژوهش تعیین گونه و نوع ترایکوفایتون ها جهت جلوگیری از گسترش عفونت است که از نقطه نظر اپیدمیولوژیک بسیار حائذ اهمیت می باشد.
    روش بررسی
    این مطالعه از نوع توصیفی تحلیلی است. نمونه های پوست از 100 بیمار مختلف مبتلا به درماتوفیتوزیس در اثر ترایکوفایتون منتاگروفایتیس کشت داده شد و پلیت های کشتی که دارای 5 کلنی بودند، انتخاب شدند.DNA آن ها به طور جداگانه استخراج و نتایج با توجه به مراحل مختلف روش مولکولی واکنش زنجیرهای پلیمراز و بر اساس خصوصیت اختلاف در تعداد تکرار ژن های تولید کننده اسیدریبونوکلئیک ریبوزومی منطقه غیرژنی تجزیه و تحلیل شد. قابل ذکر است نتایج داده شده با آزمون های آماری انحراف معیار (±SD)، Chi-square و t-student مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    از میان 100 نمونه ترایکوفایتون منتاگروفایتیس تنها در20 نمونه، تعداد 2 نوع مختلف یا بیشتر در یک واریته از گونه ترایکوفایتون منتاگروفایتیس مشاهده گردید.
    نتیجه گیری
    براساس یافته های این پژوهش پیش بینی می شود که در تعداد زیادی از عفونت های قارچی پوست که توسط ترایکوفایتون منتاگروفایتیس ایجاد شده اند، گونه های زیادی وجود داشته باشد. وجود چنین مسئله ای (Multiple strain) در مطالعات اپیدمیولوژیک مربوط به بیماری های قارچی، نحوه درمان و مشخص کردن مقاومت دارویی از اهمیت خاصی برخوردار می باشد.
    کلیدواژگان: ترایکوفایتون منتاگروفایتیس، درماتوفیتوزیس، تمایز مولکولی استرین ها، تکثیر تصادفی پلی مورفیسم DNA (RAPD)
  • علیرضا ناطقیان، محمود پروین، پانته آروحانی، مهرناز تبریزی صفحه 43
    زمینه و هدف
    هم اکنون افزایش مقاومت نسبت به آنتی بیوتیک ها در ایران موجب نگرانی شده است. مطالعات محدودی در زمینه شیوع و ریسک فاکتورهای همراه با مقاومت ارگانیسم ها شامل اشریشیاکلی که شایع ترین عامل مسبب عفونت ادراری است، انجام شده است. این پژوهش به منظور ارزیابی شیوع مقاومت و ریسک فاکتورهای مقاومت نسبت به جنتامایسین، سفتریاکسون و هر دوی آن ها تواما، در گونه های اشریشیاکلی جدا شده از بیماران بستری شده با تشخیص عفونت ادراری حاد در تهران و در جمعیت کودکان انجام گردید.
    روش بررسی
    این مطالعه توصیفی، مورد- شاهدی و آینده نگر از فروردین ماه سال 1384 تا فروردین ماه سال 1387 روی تمامی کودکان یک ماه تا 12 سال بستری شده در بیمارستان تخصصی ارجاعی اطفال حضرت علی اصغر(ع) با تشخیص نهایی عفونت ادراری انجام شد. کشت های مثبت اشریشیاکلی با انجام آنتی بیوگرام به روش Disk diffusion بر طبق توصیه NCCLS به سه دسته Susceptible، Resistant، Intermediate تقسیم شدند.ریسک فاکتورهای مورد نظر در گروه های مختلف مورد-شاهدی مورد ارزیابی قرار گرفت و نتایج مربوطه ابتدا به صورت آنالیز یک طرفه با آزمون Chi square و نهایتا با Logistic regression توسط نرم افزار V.15 SPSS بررسی شد.
    یافته ها
    در کل 125 ایزوله اشریشیاکلی جمع آوری شد. میزان مقاومت، 4/38% برای سفتریاکسون، 24% برای جنتامایسین و 20% نسبت به هر دو آنتی بیوتیک سفتریاکسون و جنتامایسین تواما بود. طبق آنالیز Univariate این فاکتورها به طور معنی داری با مقاومت اشریشیاکلی همراهی داشتند:I) برای مقاومت به جنتامایسین: آنتی بیوتیک پروفیلاکتیک (006/0=p و 5/3=OR)، اختلالات اورولوژیک همراه(04/0=p و 4/2=OR)، مقاومت به سفتریاکسون (000/0=p و 7/15=OR)، ریفلاکس وزیکواورترال (021/0=p و 7/2=OR)، با یک تمایل به سمت معنی دار بودن برای سابقه کاتتر ادراری در یک سال گذشته (052/0=p و 5/2=OR) و همچنین برای سابقه بستری در بیمارستان طی 6 ماه گذشته (055/0=p و 2/2=OR)؛ II) برای مقاومت به سفتریاکسون: سابقه عفونت ادراری طی یک سال گذشته(012/0=p و 6/2=OR)، آنتی بیوتیک پروفیلاکتیک (001/0=p و 2/4=OR)، کاتترادراری در حال حاضر (007/0=p و 8/4=OR) کاتتر ادراری طی یک سال گذشته (006/0=p و 3/3=OR)، اختلالات اورولوژیک همراه (007/0=p و 7/2=OR)، سابقه جراحی طی یک ماه گذشته(03/0=p و 8/8=OR)، سابقه بستری در بیمارستان طی 6 ماه گذشته (000/0=p و 2/4=OR)، مقاومت به جنتامایسین (000/0=p و 7/15=OR)، ریفلاکس وزیکواورترال (04/0 =p و 2/2=OR) و مثانه نوروژنیک(003/0=p و 9/3=OR)؛ III) برای مقاومت به هر دو آنتی بیوتیک جنتامایسین و سفتریاکسون: سن کمتر از 4 سال (025/0=p و 9/3 = OR)، سابقه عفونت ادراری طی یک سال گذشته(038/0= p و 5/2=OR)، آنتی بیوتیک پروفیلاکتیک (002/0= p و 1/4=OR)، عفونت ادراری طی یک سال گذشته (036/0=p و 7/2=OR)، اختلالات اورولوژیک همراه (02/0=p و 9/2=OR)، سابقه بستری در بیمارستان در طی 6 ماه گذشته (037/0=p و 5/2=OR) و ریفلاکس وزیکواورترال (022/0=p و 8/2=OR). بعد از وارد کردن ریسک فاکتورهای با 05/0>p در آنالیز Logistic regression این نتایج حاصل شد: (I برای مقاومت به جنتامایسین: مقاومت به سفتریاکسون (000/0Sig.= و 5/13EXP(B) =)؛ (II برای مقاومت به سفتریاکسون: سابقه بستری در بیمارستان طی 6 ماه گذشته (047/0 Sig.= و 9/2 EXP(B)=)؛ مقاومت به جنتامایسین (000/0Sig.= و 6/15EXP (B)=)؛ (III برای مقاومت به هر دو آنتی بیوتیک جنتامایسین و سفتریاکسون: سن کمتر از 4 سال (04/0 Sig.= و 3/4EXP(B)=).
    نتیجه گیری
    برای بیمارستان های ارجاعی ودر گروه سنی کودکان چنانچه درمان امپایریک عفونت ادراری مد نظر باشد، باید به عوامل خطرساز مذکور به خصوص در بیماران بدحال توجه و درمانی متناسب با شرایط بیمار انتخاب کرد. همچنین نتایج این مطالعه از نظر اقدامات کنترلی برای کاهش میزان بالای مقاومت مشاهده شده به داروهای متداول خط اول حائز اهمیت است.
    کلیدواژگان: اشریشیا کولی، مقاومت آنتی بیوتیکی، عفونت ادراری، حاد، جنتامایسین، سفتریاکسون
  • سعید اصلان آبادی، مانی مفیدی، امید یوسف نژاد، همت مقصودی صفحه 57
    زمینه و هدف

    آپاندیست حاد، یکی از علل شایع درد شکم در بزرگسالان بوده و تشخیص آن به ویژه در مراحل ابتدایی ممکن است دشوار باشد. اهمیت مارکرهای التهابی در تشخیص آپاندیسیت حاد به طور دقیق روشن نشده است. این مطالعه آینده نگر با هدف تعیین ارزش مقادیر پروتئین واکنشی C (CRP) به همراه سایر مارکرهای التهابی در تشخیص یا رد آپاندیسیت حاد در بزرگسالان انجام گرفت.

    روش بررسی

    در این مطالعه کارآزمایی تحلیلی آینده نگر،100 بیمار با احتمال پایین آپاندیسیت حاد (امتیاز آلواردو ≤5) که طی سال های 8713-1386 به بیمارستان سینا تبریز مراجعه کرده بودند، وارد مطالعه شدند. CRP، گلبول های سفید خون و درصد نوتروفیل در هنگام بستری در تمامی بیماران اندازه گیری شد. مقادیر این پارامترها بین بیماران با و بدون تشخیص قطعی آپاندیسیت حاد که بر اساس بررسی هیستوپاتولوژی یا پیگیری تلفنی (استاندارد طلایی)، با کمک آزمون های آماری Student t-test، Mann-Whitney U test، Chi-Square و یا Fisher’s Exact Test بر حسب شرایط مقایسه گردید.

    یافته ها

    52 مرد و 48 زن با سن متوسط 1/4±6/20 سال وارد مطالعه شدند. 54(54%) بیمار به طور قطعی دچار آپاندیسیت حاد بودند. بیماران با تشخیص قطعی آپاندیسیت به طور معنی داری مارکرهای التهابی بالاتری از افراد غیر مبتلا داشتند. برایCRP، حساسیت (7/62%)، ویژگی (3/68%)، ارزش اخباری مثبت (74%) و ارزش اخباری منفی (56%) به دست آمد که جهت تشخیص یا رد بیماری قابل توجه نمی باشد. فقط 2 نفر از بیمارانی که هر سه مارکر التهابی نرمال داشتند، دچار آپاندیسیت حاد بودند.

    نتیجه گیری

    این مطالعه نشان داد علی رغم اینکه مارکرهای التهابی در بزرگسالان مبتلا به آپاندیسیت حاد بالاتر هستند، ولی به تنهایی جهت تشخیص یا رد بیماری کافی نمی باشند. ادغام ظن بالینی با این یافته های آزمایشگاهی توصیه می گردد. در موارد نرمال بودن هر سه مارکر، احتمال آپاندیسیت حاد بسیار بعید می باشد.

    کلیدواژگان: آپاندیسیت، پروتئین واکنشی C، نوتروفیل
  • آرش متقی، محمدعارف محمدی صفحه 65
    زمینه
    شکستگی-دررفتگی قدامی شانه همزمان با شکستگی استخوان بازو همان سمت، ناشی از ترومای شدید بوده و بسیار نادر می باشد. در این گزارش یک مورد از این آسیب همراه با درمان انجام شده،ارائه می شود.
    معرفی بیمار: بیمار آقای 48 ساله ای است که به دنبال تصادف موتور سیکلت با شکستگی بازو همراه با شکستگی-دررفتگی قدامی شانه همان سمت به بیمارستان آورده شد.هر دو آسیب بیمار به صورت باز جااندازی و سپس تثبیت شد.
    نتیجه گیری
    در صورت تشخیص به موقع این آسیب نادر و ناتوان کننده، می توان درمان را به صورت کامل انجام داد. لذا، دقت در معاینه و گرفتن گرافی های کامل الزامی است.
    کلیدواژگان: شکستگی، دررفتگی شانه، شکستگی استخوان بازو، شکستگی توبروزیته بزرگ
|
  • M. Jabbari, F. Nattagh, A. Jenabi, L. Zahedi, Shoolami Page 7
    Background And Aim

    Nephrotoxicity is the most important and the most frequent adverse effect of Aminoglycosides, which restricts its usage despite its availability and effectiveness. It seems that L-carnitine with an inhibitory effect on free radical production and some antioxidant effect, may have a supportive role against the potential renal damage due to ischemia. The recent study was designed to compare the serum ACE and serum and urine NAG activities in patients on L-carnitine and Gentamicin treatment with the control group.

    Materials And Methods

    The recent study is a randomized clinical trial conducted on patients admitted in the Orthopedic ward of Hazrat-e-Rasool Akram hospital in 2006. Sixty-four patients were allocated randomly to the case and control groups. The control group received 80 mg of intravenous (IV) Gentamicin, three times a day for 3 days. The case group was under the same treatment plus 1 gram of oral L-carnitine, for 3 days, three times a day. Serum ACE and serum and urine NAG activities were compared within the two groups. Data were analyzed using SPSS V.11.05 software, Paired sample t-test, Independent sample t-test and ANOVA.

    Results

    Serum and urine NAG activity on the first day showed no significant difference among the two groups, but there were significant differences at the end of the treatment period (4th day). Serum ACE activity in both the case and control groups showed no significant differences prior and after the treatment period.

    Conclusion

    The results of the recent study showed significant changes in serum and urine NAG activity during the short course of the treatment. These may show early renal tubular injury prior to any BUN and creatinine changes. On the other hand, although urine NAG activity in patients receiving L-carnitine showed an increase on the fourth day of treatment, but the increase is less than the control group. The above findings may support the supportive role of L-carnitine in tubular damages.

    Keywords: ACE, NAG, L, carnitine, Gentamicin
  • R. Yazdani, S.A. Mousavi, S.M. Fereshtehnejad, M. Rezaei Page 13
    Introduction
    Cancers are the most prevalent causes of exudative pleural effusions after para-pneumonic pleural effusions. Despite the combination of the pleural fluid cytological studies and pleural biopsy, diagnosis could not be reached in an important number of cases. In an attempt to improve the value of pleural fluid analysis in the diagnosis of malignant pleural effusion, some studies have focused on the evaluation of different tumor markers. In this study we decided to determine diagnostic value of tumor marker assay in pleural effusions versus cytology and biopsy.
    Materials And Methods
    This analytical cross-sectional study was performed in Hazrat-e-Rasool Akram Hospital. Forty patients with lymphocyte dominant pleural effusion and negative pleural fluid smears and cultures for tuberculosis were enrolled in this study. Cytology, biopsy and thoracoscopy (if needed) were done. Levels of the six selected tumor markers (αFP, CEA, CA 19-9, CA 15-3, CA 125 and β-hCG) were measured in the pleural fluid. Sensitivity, specificity, positive and negative predictive values were calculated regarding the results of cytology, biopsy and thoracoscopy. Also, t-test and Chi2 were used in data analyses.
    Results
    The sensitivity of the six measured tumor markers in pleural effusion was: 4% AFP, 52% ß-hCG, 35% CA 19-9, 65% CEA, 95% CA 125 and 65% CA 15-3. The specificity of all tumor markers was 100%, except CA 125 which was calculated as 25%. The combination of markers including CA15-3, CA 19-9, CEA and β-hCG had sensitivity and specificity of 95.6% and 100% and PPV and NPV of 100% and 80%, respectively.
    Conclusion
    Using tumor markers could possibly be a suitable substitute for invasive and expensive methods such as thoracoscopy and thoracotomy. It seems that applying the combination of numerous tumor markers, increases the sensitivity and helps us to make better differential diagnoses.
    Keywords: Tumor marker, Diagnostic value, Malignancy, Pleural effusion
  • Z. Taghipour Anvari, A. Shahabbasi Page 21
    Background And Aim
    Clonidine has been found to decrease the tourniquet pain and enhance analgesia, when added to lidocaine in Intravenous Regional Anesthesia (IVRA) for upper extremity surgery. Our study evaluates the efficacy of oral clonidine as premedication before IVRA with that of lidocaine for upper extremity surgery and compares it to that of clonidine added as adjunct to lidocaine solution for IVRA.Patients and Materials: We conducted a prospective randomized double-blinded study on 60 patients undergoing upper extremity surgery under IVRA. Patients were randomized to receive plain lidocaine, 200 mg in 41 ml for IVRA(group IVRA), lidocaine 200 mg in 40 ml plus clonidine 2 µg/kg in 1 ml (group IVRA–C), or plain lidocaine, 200 mg in 41 ml for IVRA plus oral clonidine 2mg as premedication 1.5 hrs before surgery (group IVRA-OC). Patients in the first two groups received a placebo as premedication. Times of proximal tourniquet deflation and distal tourniquet inflation(T1), time of first intraoperative request for analgesics(T2), time of first postoperative request for analgesics(T3), and the total analgesic consumption were recorded. SPSS V. 13 was used for statistical analysis. Quantitative data are shown as mean+/- SD and qualitative data are presented with frequency. Chi square and ANOVA tests were used for data analysis. p<0.05 was considered as significant.
    Results
    In this study 60 patients were divided in to three groups of 20 each. The groups were IVRA, IVRA-C and IVRA–OC. There were no significant differences among the three groups in regard to the demographic characteristics and the duration of surgery. Time duration of proximal cuff deflation and distal cuff inflation was 49.5 +/_ 10.5 minutes in group IVRA–C, which was almost twice that of the other two groups (p= 0.0001). Time for first intraoperative request for analgesics was significantly different (longer) in group IVRA–C as compared to group IVRA p= 0.01). Time for first postoperative request for analgesics and the total analgesic consumption were significantly longer and lower, respectively in group IVRA-OC (p = 0.0001).
    Conclusion
    The addition of clonidine to lidocaine for IVRA, delays the onset of tourniquet pain and decreases analgesic consumption for tourniquet pain relief intraoperatively. Oral clonidine, on the other hand, is mostly effective in postoperative pain relief.
    Keywords: IV clonidine, Oral clonidine, Bier's block
  • S. Karamouzian, H. Eskandary, H. Safizadeh, R. Malekpour Afshar, S. Adabi, A. Gholamhosseinian Page 29
    Background And Aim
    Many studies have shown the neuroprotective effect of systemic hypothermia in the treatment of spinal cord injury. But the effect of delay hypothermia is not known.The goal of this study was to evaluate the effects of Methylprednisolone on the therapeutic window of hypothermia treatment following experimental Spinal Cord Injury (SCI) by measuring the accumulation of Polymorphonuclear leukocytes(PMN) at the traumatic site.
    Materials And Methods
    In an experimental study, twenty-four Wistar albino rats (260–300 g) were divided in to six groups of four each: A(only laminectomy), B(Trauma laminectomy + cord injury), C(methylprednisolone laminectomy + cord injury + methylprednisolone), D(early hypothermia laminectomy + cord injury + early hypothermia), E(late hypothermia laminectomy + cord injury + late hypothermia), and F(late hypothermia + Methylprednisolone laminectomy + cord injury + late hypothermia +MP). Traumatic spinal cord injury (SCI) was induced by using Weight drop method(30 g.cm) on the anesthetized animals at T9 level. Tissue samples from the spinal cord were harvested 7 hours after laminectomy. PMNs counting was performed by light microscope and the data were analyzed using One-way ANOVA.
    Results
    Early hypothermia and methylprednisolone inhibited PMN accumulation, but late hypothermia (induced 3 hours after trauma) did not show significant effect on PMN count. Delay hypothermia and Methylprednisolone decreased the number of PMN, but it seemes that this effect was related to methylprednisolone. Adding methylprednisolone to delay hypothermia, did have significant beneficial effect, but it was not more than "methylprednisolone alone" group.
    Conclusion
    Methylprednisolone can not extend the Therapeutic window of systemic moderate hypothermia for the treatment of experimental mild traumatic spinal cord injury in rat.
    Keywords: Delay hypothermia, Spinal cord injury, Methylprednisolone
  • S.A. Yazdanparast, H. Rahimi, M. Farnoodian Page 36
    Background And Aim
    Dermatophytes are the group of keratinophilic fungi that can cause diseases and infection in skin and other keratinized parts such as nail and hairs. The most important genus among keratinophilic fungi is Trichophyton which can be the most probable cause of tinea pedis in the world. There are 24 recognized species of this genus. Additionally, molecular strain typing of Trichophyton mentagrophytes isolates within skin specimens from patients with dermatophytosis indicates involvement of multiple strains. The aim of this study was the determination of strains of Trichophyton mentagrophytes in order to prevent the dissemination of infection,which is very important epidemiologically.
    Materials And Methods
    The study was of descriptive – analytic type. Skin specimens from 100 patients who had dermatophytosis by Trichophyton mentagrophytes were cultured and plates which had 5 colonies were selected. Deoxyribonucleic acid (DNA) was extracted from the isolates. According to PCR-based typing method that analysed variations in the numbers of repeats in the non-transcribed spacer(NTS) region of the ribosomal ribonucleic acid(rRNA) gene repeats, data were described. All the results were analyzed by (± SD), Chi –square and t-student tests.
    Results
    In 20 out of 100 specimens of Trichophyton mentagrophytes, there were 2 or more strain types in a variety of Trichophyton mentagrophytes.
    Conclusion
    These results suggest that in the most cases of fungal infections caused by Trichophyton mentagrophytes, multiple strains are involved. These results have important implications in epidemiological studies,treatment and drug resistance in fungal infection.
    Keywords: Trichophyton mentagrophytes, Dermatophytosis, Molecular strain typing, Random amplified polymorphic DNA
  • A.R. Nateghian, M. Parvin, P. Rohani, M. Tabrizi Page 43
    Background And Aim
    There are increasing concerns regarding antimicrobial resistance in Iran. Data are limited on the prevalence and risk factors associated with resistant organisms, including Escherichia coli (E.coli) which is the most common cause of urinary tract infection (UTI). The aim of this study was to evaluate the prevalence of resistance and risk factors for resistance to gentamycin (GEN), ceftriaxone (CFX) and a combination of both of them in E. coli strains isolated from hospitalized patients with acute UTIs in Tehran,Iran.
    Materials And Methods
    We performed a prospective descriptive case –control study from March 2005 to March 2008 among all cases of UTI in children from 1 month up to 12 years of age who were admitted to Ali Asghar Childrens Hospital (a referral pediatric center in Iran). Positive urine cultures with E.coli were further classified to sensitive, intermediate and resistant strains according to standard NCCLS method. Evaluated risk factors were checked within case control groups and the results were analyzed first by Chi square and then Logistic regression tests using SSPS V.15 software.
    Results
    A total of 125 E. coli were isolated. Resistance rates were 38.4% for CFX, 24% for GEN and 20% for CFX+GEN. Univariate analyses selected the following factors as being significantly associated with E. coli resistance: I) for resistance to GEN: prophylactic antibiotic (OR=3.5, p=0.006), urologic disorder (OR=2.4, p=0.04), resistance to CFX (OR=15.7, p=0.000), Vesicourethral reflux (VUR) (OR=2.7, p=0.021), with a trend toward significance for prior (1 year) urinary catheter (OR=2.5, p=0.052), and prior (6 months) hospitalization (OR=2.2, p=0.055) II) for resistance to CFX: prior (1 year) UTI (OR=2.6, p=0.012), prophylactic antibiotic (OR=4.2, p=0.001), urinary catheter (at present) (OR=4.8, p=0.007), prior (1 year) urinary catheter (OR=3.3, p=0.006), urologic disorder (OR=2.7, p=0.007), prior (1 month) surgery (OR=8.8, p=0.03), prior (6 months) hospitalization (OR=4.2, p=0.000), resistance to GEN (OR=15.7, p=0.000), VUR (OR=2.2, p=0.04) and NB (OR=3.9, p=0.003) III) for resistance to CFX+GEN: age < 4 years (OR=3.9, p=0.025), prior (1 year) UTI(OR=2.5, p=0.038), prophylactic antibiotic (OR=4.1, p=0.002), prior (1 year) urinary catheter (OR=2.7, p=0.036), urologic disorder (OR=2.9, p=0.02), prior (6 months) hospitalization (OR=2.5, p=0.037), and VUR (OR=2.8, p=0.022). We also used Logistic regression analyses for risk factors which had p<0.05 in univariate analyses. The results were: I) for resistance to GEN: resistance to CFX (Sig. = 0.000, EXP (B) = 13.5) II) for resistance to CFX: Prior (6 months) hospitalization (Sig.= 0.047, EXP (B) = 2.9), resistance to GEN (Sig. = 0.000, EXP (B) = 15.6) III) for resistance to CFX + GEN: age (<4 years) (Sig. = 0.040, EXP (B) = 4.3)
    Conclusion
    Recognized risk factors must be considered when deciding for empiric therapy in children especially in referral centers. We hope that our results will contribute to the development of strategies aimed at limiting the evolution of antimicrobial resistance in Iran.
    Keywords: Escherichia coli, Antimicrobial resistance, Urinary Tract Infection, Gentamicin, Ceftriaxone
  • S. Aslanabadi, M. Mofidi, O. Yosef Nezhad, H. Maghsoodi Page 57
    Background And Aim

    Acute appendicitis is a common cause of abdominal pain and it can be difficult to diagnose, especially during the early stages. The role of inflammatory markers in the diagnosis of acute appendicitis has not been clearly defined. The aims of this prospective audit were to define the role of C-reactive protein and the other serum markers of inflammation, total white cell and neutrophil count in the diagnosis of acute appendicitis in adult. Patients and

    Methods

    In a prospective analytic setting, 100 patients with the probable diagnosis of acute appendicitis (Alvarado score ≤5) that had referred to Tabriz Pediatric Hospital during 2007-08 were studied. The CRP, WBC count and neutrophil percentage were checked on admission in all patients and were compared between the patients with and without definite diagnosis of acute appendicitis according to the result of histopathologic study or follow up (as the gold standard methods) via Student t-test, Mann-Whitney U test, Chi-Square test and Fisher’s Exact test.

    Results

    A total of 52 males and 48 females with the mean age of 20.6±4.1 years were recruited. Fifty four (54%) patients revealed to have definite acute appendicitis. Patients with final diagnosis of acute appendicitis had significantly greater values of inflammatory markers. Elevated CRP had sensitivity (62.7%), specificity (68.3%), positive predictive value (74%) and negative predictive value (56%) which are not enough for diagnosis. Only 2 patients with normal markers had acute appendicitis.

    Conclusion

    This study showed that despite the elevation of these inflammatory markers in patients with acute appendicitis, mere reliance on laboratory findings in managing the patients with equivocal appendicitis would not make sense. Combination of the clinical suspicion with these laboratory data is recommended. Normal values of all of these markers are very unlikely in pathologically confirmed appendicitis in adult.

    Keywords: Appendicitis, C, reactive protein, Neutrophil
  • A. Mottaghi, M. A. Mohammadi Page 65
    Introduction
    Simultaneous anterior fracture-dislocation of the shoulder and fracture of the ipsilateral humeral shaft results from severe trauma and is very rare. In this report we present such an injury and its treatment. Case Report: A 48-year old man was brought to hospital after a motor bike accident with anterior dislocation of the shoulder and fracture of the ipsilateral humeral shaft and greater tuberosity.Both injuries were treated by open reduction and internal fixation
    Conclusion
    By timely diagnosis of this rare and disabling injury, full treatment can be given. Thus, performing an accurate examination and obtaining the essential x-rays are mandatory.
    Keywords: Dislocation of shoulder, Fracture of ipsilateral humeral shaft, Greater tuberosity fracture