مجله پزشکی کوثر
سال چهاردهم شماره 3 (پیاپی 53، پاییز 1388)

خلاصه درمان فوری مننژیت باکتریال به عنوان یک اورژانش پزشکی مستلزم تشخیص سریع و دقیق می باشد. این امر می تواند از مرگ و میر و یا عوارض بعدی پیشگیری نماید. از این رو، هدف این تحقیق راه اندازی روش تشخیص مولکولی Multiplex PCR جهت شناسایی مننژیت باکتریال و تشخیص عوامل شایع آن است. در این تحقیق، از پرایمر universal و نیز پرایمرهای اختصاصی استفاده شد. ژنوم 20 سویه باکتریایی استخراج و با شرایط استاندارد شده، طی دو مرحله PCR انجام گردید. محصول با ژل 1 درصد آگاروز الکتروفورز و نتایج با استفاده از آنزیم Hea III تایید گردید. استخراج ژنوم باکتریایی (حداقل 10 عدد باکتری در هر میلی لیتر) امکان رد یابی آن را اثبات نمود. چنانچه استفاده از پرایمر ساخته شده از ژن 16S rRNA امکان تکثیر یک قطعه 1000 جفت بازی را فراهم کرد. استفاده از پرایمر اختصاصی به ترتیب برای نیسریا مننژیتیدیس یک قطعه 700 جفت بازی، هموفیلوس انفلونزآ یک قطعه 500 جفت بازی و استرپتوکوکوس پنومونیه یک قطعه 300 جفت بازی را ایجاد نمود. هر یک از 20 گونه باکتریایی استفاده شده در این تحقیق همگی قابل ردیابی و در الکتروفورز باند مورد نظر را نشان دادند. بر اساس یافته های این تحقیق، با استفاده از روش مولکولی می توان: در فاصله حدود 3 ساعت وجود عفونت باکتریایی را نشان داد و عوامل شایع آن را شناسایی نمود. احتمالا با استفاده از این روش در آزمایشگاه های تشخیص طبی بتوان ضمن ارتقای سطح کیفی سرعت تشخیص را نیز افزایش داد. به علاوه، با ادامه تحقیق امکان ایجاد بهبود و کوتاه کردن زمان وجود دارد.

لیشمانیاماژور انگل تک یاخته ایی فلاژل داری است با تنوع بیش از 20 گونه و دارای گسترش جهانی است. این انگل عامل بیماری لیشمانیازیس پوستی (CL) در انسان می گردد. استفاده از روش های مولکولی برای تشخیص بیماری حساس تر از روش های میکروسکوپی است. استفاده از روش NASBA بدلیل شناسایی انگل زنده دارای ویژگی بالایی در تشخیص بیماری می باشد. هدف از این مطالعه استفاده ازتکنیک مولکولی ایزوترمال NASBA (Nucleic Acid Sequence-Based Amplification) به منظور ارزیابی این روش در تشخیص انگل زنده لیشمانیا در شرایط محیط کشت می باشد.

پس ازتکثیر انگل در محیط اختصاصی RPMI، تخلیص RNA از مرحله پروماستیگوت به عمل آمدواز تکثیر ژن 18s rRNA برای ارزیابی روش NASBA در تشخیص انگل زنده استفاده و باند حاصل بر روی ژل آگاروز مورد مطالعه قرار گرفت.

نتایج نشان داد که ژن 18s rRNA برای شناسایی انگل لیشمانیاماژور در روش NASBA مناسب می باشد. ژن 18s rRNA انگل لیشمانیا در ناحیه تقریبی 200bp بر روی ژل الکتروفورز شناسایی گردید.

کاربرد روش NASBA برای تشخیص انگل زنده لیشمانیاماژور مناسب است. این روش برای ارزیابی دوره و اثر بخشی داروهای ضدلیشمانیا و همچنین تشخیص اولیه انگل نیز مناسب می باشد.

هلیکوباکتر پیلوری یکی از پاتوژن های مهم است که سلولهای اپی تلیال معده را آلوده می کند. بررسی و تیپ بندی هلیکوباکتر پیلوری جدا شده از نمونه های کلینیکی با استفاده از ژن ureC(glmM) است

به منظور تیپ بندی هلیکوباکتر پیلوری از روش مولکولی استفاده شد. برای تعیین هتروژنیسیته ژنیتیکی 37 ایزوله هلیکوباکتر پیلوری جدا شده از کشت از روش PCR-RFLP استفاده گردید. و یک قطعه 820 جفت بازی از ژن ureC PCR شده با آنزیم های محدود کننده HhaI، MboI هضم شدند.

محصولات PCR حاصل از نمونه ها با دو آنزیم محدود کننده HhaI، MboI هضم گردیدند. 11 الگوی مختلف با هضم ناشی از آنزیم MboI و 8 الگو مختلف از هضم با آنزیم HhaI مشخص گردید. مدل های حاصل از ترکیب الگوهای هضم دو آنزیم 21 الگوی متفاوت بوجود آمد.

در این مطالعه ارتباطی بین بیماری ها و الگوها حاصل نشد و لیکن تنوع ژنتیکی گسترده ای در بین قطعات بدست آمد که نوید بدست آمدن ابزاری کارآمد برای بررسی مولکولار اپیدمیولوژی و بررسی اجداد و پی بردن به منشاء باکتریایی و پراکندگی آن در مناطق مختلف جغرافیایی موثر است.

فرآیندهای اکسیداسیون پیشرفته یکی از روش های متداول پیشنهادی تصفیه فاضلاب می باشند که طیف وسیعی از آلاینده های آلی و عوامل میکروبی را با کارائی مطلوبی به طور کامل تجزیه می نمایند. این تحقیق با هدف مطالعه اثر شدت تابش پرتو فرابنفش در حذف کامل فتوکاتالیستی باکتری اشرشیاکلی بوسیله نانوذرات اکسید روی تثبیت شده بر روی صفحات شیشه ای انجام شد.

ویژگی های نانو ذرات اکسیدروی با استفاده از میکروسکوپ الکترونی مجهز به سیستم (EDX) و روش (XRD) تعیین گردید. نانو ذرات اکسید روی زیر 50 نانومتر به روش حرارتی بر روی صفحات شیشه ای تثبیت شد. نمونه های آب حاوی مقادیر مختلف از باکتری اشرشیاکلی در یک راکتور نیمه پیوسته چرخشی با رژیم پیستونی در معرض شدت تابش های مختلف حاصل از لامپ های UVA و UVC مدادی 4 و 8 وات قرار داده شدند و اثر عوامل موثر مانند شدت تابش، مدت تابش، مقدار اولیه باکتری و شدت جریان راکتور در حذف فتوکاتالیستی باکتری اشرشیا کلی مورد مطالعه قرار گرفت.

نتایج این تحقیق نشان داد که با افزایش شدت تابش نور فرابنفش تا حدی کارائی فرآیند فتوکاتالیستی افزوده می شود و از آن حد به بعد تاثیری بر کارائی فرایند ندارد. افزایش فاصله لامپ از سطح آب در راکتور مورد آزمایش، باعث کاهش شدت تابش دریافتی و در نتیجه کاهش کارائی فرایند در حذف باکتری اشرشیاکلی می شود. افزایش تعداد لایه های تثبیت شده نانوذرات اکسیدروی هم تاثیری در جهت افزایش کارائی فرایند نداشت.

کاربرد نانوذرات تثبیت شده اکسیدروی جهت حذف فتوکاتالیستی اشرشیاکلی روش جدید و قابل توسعه ای است. نتایج این مطالعه نشان دادکه فرایند فتوکاتالیستی با استفاده از نانو ذرات تثبیت شده اکسید روی تحت تابش پرتو UVA قادر به حذف باکتری اشرشیاکلی از آب بایک شدت تابش بهینهW/cm2μ 240به کمک دولامپ8 وات طی مدت تماس30 دقیقه می باشد.

اهداف هدف از انجام این تحقیق تعیین میزان شیوع عوامل خطر ساز بیماری عروق کرونر، احتمال رخداد بیماری قلبی در 5 و 10 سال آینده و تاثیر راهنمایی های اصلاح سبک زندگی می باشد.
روش بررسی 98 نفر از کارکنان در آغاز و 86 نفر(8/87%) از آن ها در مرحله نهایی مورد مطالعه از نوع قبل و بعد قرار گرفتند. فشار خون و اندازه های تن سنجی، فعالیت بدنی و وضعیت سیگار کشیدن شرکت کنندگان اندازه گیری شد. دو نمونه خون ناشتا قبل و سه ماه پس از مداخله اخذ شد. احتمال رخداد بیماری قلبی در فاصله زمانی 5 ساله و 10 ساله تعیین گردید.
یافته ها تفاوت میانگین دور باسن، نسبت دور شکم به باسن، فشار خون سیستول و دیاستول، سطح سرمی قند ناشتا، کلسترول توتال، لیپوپروتئین ها با تراکم پایین(LDL) قبل و بعد از نظر آماری معنی دار بود(P<0.05). متوسط احتمال رخداد بیماری کرونر قلب در آغاز مطالعه برای فاصله زمانی 5 و 10سال به ترتیب 3/1 و 3/3 درصد و در مرحله پایانی طرح به ترتیب2/1 و 2/3 درصد محاسبه گردید.
نتیجه گیری تفاوت برخی از عوامل خطر قبل و پس از مداخله از نظر آماری معنی دار نبود که ممکن است مربوط به کمبود فاصله زمانی جهت نشان دادن اثرات مداخله و ضرورت به کار گیری بیشتر توصیه های مداخله ای باشد.

جداسازی بیمار از دستگاه تهویه مکانیکی مرحله مهم در روند درمان در ICU می باشد و این پروسه می تواند سهمی بیشتر از 40% طول زمانی تهویه مکانیکی را داشته باشد. با دستیابی به روش درست و مفید در جداسازی بیمار از دستگاه تهویه مکانیکی می شود از مساله کمبود تخت های ICU و تحمیل هزینه های اضافی بر سیستم درمانی تا حد معقولی کاسته شود.

این مطالعه مقطعی – تحلیلی بر روی 126 بیمار بین سالهای 1385 و 1386 با جداسازی موفق در بخشهای ICU بیمارستان انجام گرفته است. پارامترهای دخیل در جداسازی بیمار از دشتگاه تهویه مکانیکی مورد بررسی قرار گرفتند که شامل: سن بیمار، جنسیت، علت احتمالی شکست تنفسی، مدت زمان تهویه مکانیکی قبل از شروع جداسازی، استفاده از داروهای سداتیو، متد جداسازی، مدت زمان جداسازی و داده های آزمایشگاهی می باشد.

نتایج آنالیز آماری نشان دادند که مدت زمان تهوبه مکانیکی طولانی تر و استفاده از دارو های سداتیو مثل نسدونال فاکتور هایی هستند که اثر نا مطلوب بر مدت زمان جداسازی بیمار از دستگاه تهویه مکانیکی دارند.

برای تصمیم گیری جهت جداسازی بیمار از دستگاه تهویه مکانیکی باید به میزان زمان تهویه مکانیکی کوتاهتر و استفاده از داروهای سداتیو توجه خاصی صورت گیرد تا با کاهش مدت زمان جداسازی به نتایج مطلوبی در زمینه درمان و صرفه جویی منابع موجود دست یابیم.

چکیده بیماران همودیالیزی در طول زندگی خود با عوامل تنیدگی بسیار زیادی مواجه هستند که این عوامل می توانند با کیفیت زندگی آنان مرتبط باشند لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط کیفیت زندگی با شدت تنیدگی در بیماران تحت همودیالیز انجام شد. این مطالعه توصیفی همبستگی بر روی 100 بیمار همودیالیزی(53 مرد و 47 زن) در دو مرکز دیالیز شهرستان ساری به روش سرشماری انجام شد. داده ها در طول مدت سه ماه به وسیله سه پرسشنامه (خصوصیات فردی،کیفیت زندگی SF-36و شدت تنیدگیBaldree) جمع آوری گردید در این مطالعه ابتدا کیفیت زندگی و سپس شدت تنیدگی بیماران تحت همودیالیز بررسی و متغیرهای آن توصیف و سپس ارتباط میان آنها بوسیله روش های آماری تعیین شد. یافته ها نشان داد 42 درصد بیمارانی که کیفیت زندگی آنان تا حدی مطلوب بود از شدت تنیدگی متوسطی برخوردار بودند همچنین ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین کیفیت زندگی و شدت تنیدگی رابطه خطی معنی دار و معکوس وجود دارد (r = - 0/802)یعنی با افزایش تنیدگی، کیفیت زندگی کاهش یافته است (P<0/001)همچنین ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین دفعات انجام همودیالیز در هفته با سابقه دیالیز همبستگی مثبت برقرار است (P=0/001)،سابقه دیالیز در 69 درصد افراد 5-1 سال و 74 درصد آنان در شیفت صبح و سه بار در هفته دیالیز می شدند. نتایج نشان داد با افزایش شدت تنیدگی، کیفیت زندگی بیماران تحت همودیالیز کاهش می یابد لذا پرستاران و دیگر اعضای تیم درمان باید با شناخت و کاهش عوامل تنیدگی آور بیماران دیالیزی بتوانند به بهبود کیفیت زندگی آنان کمک نمایند.

خلاصه:

CAD نخستین علت مرگ در کشورهای توسعه یافته و ایران به شمار می آید، این بیماری به سه روش طبی، مداخله غیرجراحی با استفاده از کاتتر بالون دار و به روش پیوند راه فرعی کنارگذر در کرونر مسدود شده به نام CABS انجام می گیرد، در انتخاب شیوه درمان در بیماران مبتلا به بیماری شریان کرونر علاوه بر تصمیم پزشک، نظر بیمار بسیار حائز اهمیت است. برای خیلی از بیماران مزیت روش های درمانی مورد سوال است. این مطالعه با هدف تعیین مزیت دو روش درمانی CABSو PCIاز طریق اندازه گیری کیفیت زندگی افراد انجام گرفته است.

در یک مطالعه توصیفی - تحلیلی مجموعا190 بیمار مبتلا به CAD تحت درمان با یکی از روش های جراحی عروق کرونر و آنژیوپلاستی با روش نمونه گیری مبتنی بر هدف از لیست بیماران بیمارستان بقیه الله [عج] انتخاب شدند. سپس طی یک مصاحبه ساختارمند، پرسشنامه استاندارد کیفیت زندگی ناتینگهام تکمیل گردید. داده ها با آزمون آماری تی مستقل و کای با استفاده از نرم افزار SPSS ویرایش 11 تجزیه و تحلیل شد.

در بیماران تحت درمان با CABS میانگین نمره کیفیت زندگی 56/18 با انحراف معیار 255/3 در مقایسه با گروه تحت درمان با PCI که میانگین 67/22 با انحراف معیار 691/2 بود وآزمون آماری ی مستقل اختلاف معنی داری را بین این دو شیوه نشان داد. [p<0.05] یعنی کیفیت زندگی در بیماران تحت درمان با CABS مطلوبتر از گروه تحت درمان با PCI بود. بحث: روش درمانی CABS هر چند برای بیماران دشوارتر است و هزینه بیشتری در بردارد اما شیوه مطلوبتری می باشد و نیازمند دادن آگاهی های بیشتر به مردم و فراهم کردن امکانات و شرایط لازم جهت فراگیر کردن بکارگیری این روش می باشد.

رگورژیتاسیون خاموش یکی از عوارض مهم و خطرناک همراه با بیهوشی عمومی است. این مطالعه با هدف تعیین میزان شیوع رگورژیتاسیون خاموش طی بیهوشی عمومی در زنان حامله کاندید سزارین انتخابی مراجعه کننده به بیمارستان بقیه الله (عج) در سال 1387 انجام شد.

دراین مطالعه مقطعی – توصیفی بر روی مادران حامله 45-15 سال تعداد 73 مورد از کاندیداهای سزارین الکتیو تحت بیهوشی عمومی در بیمارستان بقیه الله به ترتیب انتخاب و تغییرات PH گلوی آنها توسط تغییر رنگ نوار PH متر ارزیابی شد.

میزان بروز رگورژیتاسیون خاموش 0% و تغییر PH ترشحات گلو 1/67% بود. PH ترشحات گلو قبل از انتوباسیون 39/0±34/7 و PH ترشحات گلو پس از اکستوباسیون قبل از کاف 64/0±75/7 بود که از نظر آماری معنی دار بود (001/0=p) (میانگین تغییرات PH قبل از انتوباسیون و پس از اکستوباسیون قبل از کاف افزایش معنی داری را نشان داد (005/0>p).)

به نظر می رسد کاف لوله تراشه و لقداماتی از قبیل ساکشن گلو از آسپیراسیون ترشحات از اطراف لوله تراشه بطور قطعی پیشگیری نمی کنند.

مطالعات درباره ارتباط بین استرس مادر باردار بر تمایل فرزندان به مواد مخدر نشان دهنده افزایش تمایل این فرزندان به افزایش مصرف مواد است. در این تحقیق اثر استرس مادر باردار بر تغییر تمایل نسل دوم به مرفین در موشهای کوچک نژاد NMRI بررسی شد.

موشهای ماده پس از بارداری در دو گروه استرس و کنترل قرار گرفتند. گروه استرس خود به دو زیرگروه فیزیکی و روانی تقسیم شدند. این حیوانات تا روز بیستم بارداری هر روز به مدت 1 ساعت به اتاق آزمایش منتقل شده و در دستگاه Stress Box تحت استرس قرار گرفتند. در این مدت سه بار در روزهای اول، هفتم و پانزدهم پس از القاء استرس از حیوانات خونگیری شد تا میزان هورمون کورتیکوسترون در خون آنها مشخص گردد. پس از زایمان و رشد نسل اول و جفت گیری آنها، نسل دوم بدست آمد. نسل دوم پس از رسیدن به وزن 20-25 گرمی وارد مطالعات شدند. در ابتدا راست یا چپ برتری آنها توسط ماز T بدست آمد. سپس حساسیت آنها به اثرات حرکتی مورفین (در سه دوز متفاوتmg/kg 5/0، 5 و50) بررسی شد.

آزمایشات ما نشان دادند که استرس توانست زمان بی اشتهائی در حیوانات گروه استرس (روانی و فیزیکی) را نسبت به گروه شاهد بصورت معنی داری افزایش دهد. این نتایج با تغییرات غلظت هورمون کورتیکوسترون همخوانی داشت. از سوی دیگر، نتایج بدست آمده نشان دادند که حیوانات نسل دوم که از مادران استرس دیده بوجود آمدند نسبت به گروه کنترل پاسخ قویتری به تزریق دوزهای متفاوت مرفین دادند (بخصوص در دوزهای mg/kg 5 و 50). این پاسخ در گروه استرس روانی قویتر بود. بحث: از این تحقیق چنین میتوان نتیجه گرفت که استرس نه تنها روی همان نسل بلکه در نسلهای بعدی نیز میتواند تمایل به مرفین را افزایش دهد.