فهرست مطالب

مجله بلور شناسی و کانی شناسی ایران
سال هفدهم شماره 4 (پیاپی 38، زمستان 1388)

  • تاریخ انتشار: 1388/11/11
  • تعداد عناوین: 14
|
  • علی عابدینی، علی اصغر کلاگری صفحات 503-518
    نهشته های بوکسیتی پرمین شمال سقز به شکل عدسی های چینه سان درون تشکیلات کربناتی سازند روته قرار گرفته اند. شواهد صحرایی نشان می دهند که این نهشته ها در محیط مردابی تشکیل شده، به طوری که سطح سفره آب های زیرزمینی طی شکل گیری آن ها نسبتا بالا بوده است. بنا بر بررسی های سنگ نگاری، این نهشته ها حاوی بافت های اوئیدی، پیزوئیدی، اسپاستوئیدی، نودولار، اسکلتی و اسفنجی بوده و از یک خاستگاه برجازا برخوردارند. با توجه به بررسی های کانی شناسی، این نهشته ها شامل کانی های دیاسپور، بوهمیت، کروندوم، هماتیت، گوتیت، مگنتیت، روتیل، آناتاز، مونت موریلونیت، کوارتز، ایلیت، پیروفیلیت، تالک، کائولینیت، ناکریت، دیکیت، فلدسپار پتاسیم، موسکویت، کلریت، کلریتوئید، پلاژیوکلاز، پیروکسن، آمفیبول، شاموزیت، ژیپس، کلسیت و فلوریت هستند. حضور مقادیر بالای کانی های سیلیکاتی، نارس بودن و سیستم زهکشی ضعیف این نهشته ها را نشان می دهند. مقایسه گستره میدان پایداری کانی های اصلی سازنده کانسنگ های بوکسیتی با تغییرات pH و Eh محیط های طبیعی نشان می دهد که آب های سطحی با ماهیت اکسیدی- اسیدی و آب های زیرزمینی با ماهیت بازی- احیاء، نقش بارزی در تشکیل این نهشته ها داشته اند. تلفیق یافته های کانی شناسی و ژئوشیمی عناصر بی تحرک نشان می دهد که نهشته های بوکسیتی سقز از دگرسانی و هوازدگی سنگ های بازالتی- آندزیتی گسترش یافته اند.
    کلیدواژگان: بوکسیت، سقز، دیاسپور، بوهمیت، خاستگاه برجازا، هوازدگی
  • قدرت ترابی، نرگس شیردشت زاده صفحات 519-534
    در شمال غرب روستای اوردیب سنگ های آتشفشانی ائوسن در راستا و نزدیک به گسل ترکمنی - اوردیب دارای برونزدهای بسیار خوبی هستند. این سنگ ها که در بخش های درونی ایران مرکزی و حاشیه بلوک یزد قرار دارند، بیشتر شامل تراکی آندزیت بازالتی، تراکی آندزیت و تراکیت هستند. تراکی آندزیت ها بیشترین فراوانی را دارند. بیشتر کانی های تشکیل دهنده این سنگ ها الیوین های کلریتی، پلاژیوکلاز، پیروکسن، میکا، آمفیبول، فلدسپار پتاسیم، کوارتز، ایلمنیت، مگنتیت و کلسیت است. از مهمترین ویژگی های کانی شناسی تراکی آندزیت های مورد بررسی می توان به وجود طیف گسترده ای از کانی ها در یک سنگ، وجود دو نوع کلینوپیروکسن، دو نوع میکا، دو نوع پلاژیوکلاز، دو نوع سانیدین، تشکیل کلسیت و کلینوپیروکسن های واکنشی پیرامون کوارتزها، و منطقه بندی نوسانی در فلدسپارها و آمفیبول ها اشاره کرد. بررسی شیمی کلینوپیروکسن ها و بیوتیت ها همراه با آنالیز سنگ کل، نشان از شباهت این سنگ ها به سنگ های قوس های آتشفشانی قاره ای داشته و شواهد سنگ شناختی و کانی شناسی نیز بیانگر رخداد اختلاط دو ماگما هنگام تشکیل آن هاست.
    کلیدواژگان: سنگ شناسی، آتشفشانی های ائوسن، آمیختن ماگمایی، اوردیب
  • صدیقه تقیپور، بتول تقی پور صفحات 535-550
    گنبدهای نمکی کاج-رستم آباد، دشتک و دو آب در نزدیکی روستای اردل و دهکده فارسون قرار دارد. این منطقه در تقسیم بندی زمین شناسی ایران در بلندی های زاگرس بلند (استان چهار محال و بختیاری) قرار دارد. منطقه مورد بررسی از مجموعه های آذرین- تبخیری با ترکیب بازالت، آندزیت بازالتی، تراکیت، قطعات پیروکلاستیک، سنگ های تبخیری و واحدهای ته نشستی به سن کامبرین زیرین تشکیل شده است. سنگ های آذرین به صورت آتشفشانی و نیمه عمیق با ترکیب کانی شناسی پیچیده رخنمون دارند. بر پایه بررسی های کانی شناسی و سنگ شناختی سنگ های آذرین گنبدهای نمکی زاگرس بلند ترکیب کانی شناسی پیچیده ای دارند. کانی های تشکیل دهنده این سنگ ها به ترتیب در سه مرحله زیر تشکیل شده اند: 1- مرحله ماگمایی (پلاژیوکلاز، کلینوپیرکسن، آپاتیت و کرسوتیت)، 2- مرحله تاخیری (اکتینولیت، بیوتیت، کوارتز، آلبیت، کلسیت و اسفن) و 3- مرحله کانی زایی رگچه ای (اکتینولیت، کوارتز، آلبیت، کلسیت و گارنت). آمفیبول در سنگ های یادشده با ویژگی های CaA<0.5، (Na + K)A<0.5، CaB>1.5، Si = 7.87-7.93، از نوع اکتینولیت است. کانی یادشده در گستره دمائی (C ̊320-C ̊520) و در فشار کل 2 کیلو بار پایدار است. بررسی های شاره های درگیر بر روی رگچه های کوارتز گرمابی گنبدهای نمکی حاکی از شوری بالای شاره هاست. بلورهای کوارتز دارای نفوذی های از سوزنی های اکتینولیت است، و نفوذی های شاره آن دارای سه فاز جامد (هالیت)، آبگون و گازند. بر پایه بررسی های ریز دماسنجی انجام شده، این کانی در گستره دمایی Co 330-o310 و در شوری 93/42% تشکیل شده است. کلریت های مورد بررسی از نوع پیکنوکلریت، اپیدوت ها از نوع پیستازیت، گارنت ها دارای ترکیب گروسولار-آندرادیت و ترکیب غالب پلاژیوکلازها از نوع آلبیت است. بر پایه دماسنجی های انجام شده بر روی کانی های دگرنهاد، این کانی ها در گستره دمایی C°300 - C°500 پایدارند.
    کلیدواژگان: زاگرس بلند، کانی های دگرنهاد، دماسنجی، کانی زایی رگچه ای، گنبد نمکی
  • حبیب الله قاسمی، محمود صادقیان، مالک کرد، علیرضا خانعلی زاده صفحات 551-578
    باتولیت گرانیتوئیدی عظیم و بیضی شکل زاهدان، در جنوب این شهر و با روند شمال غربی- جنوب شرقی در فلیش های کمی دگرگون شده ائوسن (زون فلیش شرق ایران) رخنمون دارد. حجم اصلی این باتولیت را یک مجموعه گسترده حدواسط- اسید با خاستگاه آذرین (I) متشکل از طیف ترکیبی دیوریت- گرانودیوریت و یک مجموعه کم وسعت اسیدی با خاستگاه پوسته ای و اختلاطی (H) با ترکیب غالب بیوتیت گرانیتی تشکیل داده است. مجموعه حدواسط- اسید نوع I دارای ماهیت آهکی- قلیایی و متاآلومین، غنی شده از LREE و LILE، فقیرشده از HREE و HFSE است. بی هنجاری منفی از HFSE و بی هنجاری مثبت از LREE، LILE و به ویژه Pb بیانگر، خاستگاه آذرین گوشته ای و به ویژه نقش پوسته اقیانوسی فرورفته سیستان و گوه گوشته ای روی آن در تشکیل ماگمای سازنده این توده و نقش پوسته قاره ای (ته نشست های فلیشی و گریوکی دگرگون شده) در آلایش ماگمای آن است. به علاوه، همین شواهد حاکی از ماهیت آهکی- قلیایی، پرآلومین و خاستگاه پوسته ای (ذوب فلیش ها و گریوک ها) و اختلاطی (اختلاط بخش جدا شده ماگمای نوع I با اسید آناتکتیک پوسته ای مذاب) برای بخش اسیدی بیوتیت گرانیتی است. مقادیر فعلی نسبت های سه نمونه از سنگ های سازنده این توده از 7049/0 تا 7065/0 و نسبت های آغازین آن ها از 7045/0 تا 7047/0 با میانگین 7046/0متغیر است. این داده ها مؤید خاستگاه ماگمایی نوع I (گوشته ای یا ذوب سنگ های آذرین پوسته تحتانی) برای دیوریت ها-گرانودیوریت هاست. نمودار های مختلف تفریقی محیط های زمین ساختی نیز جایگاه گرانیتوئیدهای قوس های [کمان های] آتشفشانی (VAG) را برای تشکیل این توده تایید می کنند. دایک هایی با ترکیب آندزیت تا داسیت و دقیقا معادل ترکیب طیف حدواسط- اسید نوع Iدر این توده و دگرگونه های میزبان آن دیده می شوند. این دایک ها دارای خاستگاه ماگمایی مشترک با بخش I توده بوده و همزمان با رخداد تشکیل و جایگیری آن، به شکل های همزمان تا کمی پس از نفوذ جایگزین شده اند.
    کلیدواژگان: گرانیتوئید، باتولیت، زاهدان، ایران
  • سهیلا شیخ، علی اصغر کلاگری*، علی عابدینی صفحات 579-590

    منطقه مسجدداغی، در 35 کیلومتری شرق جلفا، شمال استان آذربایجان شرقی واقع شده است. بررسی های صحرایی و کانی شناسی نشان می دهند که استوک توده های نفوذی کم عمق کوارتز دیوریتی و سنگ های کوارتز آندزیتی این منطقه در اثر گرمابی های درونزاد و برونزاد دگرسان شده اند. دگرسانی ها از نظر ژنتیکی در ارتباط با 4 گروه از رگچه ها و ریز رگچه های (1) کوارتزی، (2) سولفیدی، (3) سولفاتی، و (4) کربناتی تشکیل شده اند. عمده زون های دگرسانی درونزاد تشخیص داده شده در منطقه عبارتند از، (1) پتاسیک، (2) پتاسیک- فیلیک، (3) فیلیک، (4) فیلیک- آرژیلیک، (5) آرژیلیک حد واسط، (6) پروپلیتیک و (7) سیلیسی. دو زون دگرسانی برونزاد شناسایی شده عبارتند از: (1) پوشش شسته و اکسیده شده و (2) قشر سولفیدی برونزاد. کانه های سولفید مس درونزاد به ترتیب فراوانی شامل کالکوپیریت، بورنیت وکالکوسیت بوده که بیشتر در زون های دگرسانی پتاسیک، پتاسیک- فیلیک و فیلیک گسترش یافته اند. کانی های برونزاد که رابطه تنگاتنگی با زون های دگرسانی درونزاد دارند شامل کائولینیت، گوتیت، لیمونیت، اکسیدهای منگنز، جاروسیت، مالاکیت، آزوریت، کوولیت و کالکوسیت می شوند. بررسی های انجام شده نشان می دهد که قشر سولفیدی برونزاد در این منطقه به خوبی گسترش نیافته و از ضخامت و عیار کانسنگی قابل توجهی برخوردار نیست.

    کلیدواژگان: مسجدداغی، جلفا، کانی شناسی، زون های دگرسان، کانه زایی
  • زهرا طهماسبی، محمود خلیلی، احمد احمدی خلجی، فاطمه سرجوقیان صفحات 591-608
    توده گرانودیوریتی آستانه واقع در جنوب غرب اراک حاوی برونبوم های ریزدانه کروی و به ندرت بیضوی با ترکیب گابرو، دیوریت و دیوریت کوارتزدار است. قطر این برونبوم ها ازحدود چند میلی متر تا 40 سانتی متر در تغییر است. اندازه کانی های تشکیل دهنده برونبوم ها در بخش خارجی، ریزتر از مرکز آن هاست. ریز دانه بودن برونبوم ها حاکی از سرد شدن سریع آبگون سازنده آن هنگام ورود به درون ماگمای گرانیتوئیدی میزبان است. حضور برونبوم های ریز دانه مافیک همراه با شواهدی از وجود بافت های ناتعادلی مانند فلدسپار با بافت های پوئی کیلیتیک، کوارتزهای مدور و چشمی شکل که با کانی های کوچک با دمای بالاتر مانند پلاژیوکلاز، بیوتیت و آمفیبول به صورت منطقه ای در بر گرفته شده اند، حضور انبوهه های مافیک، آپاتیت های سوزنی، تیغه های پلاژیوکلاز کوچک درون پلاژیوکلازهای بزرگتر، همگی آمیختگی ماگمایی را تایید می کنند. بر اساس نتایج آنالیز ریزپردازشی، ترکیب پلاژیوکلاز در گرانودیوریت ها از الیگوکلاز تا آندزین و در برونبوم ها از آندزین تا لابرادوریت متغیر است و غالبا منطقه بندی عادی نشان می دهند که حاکی از آمیختگی ماگمایی است. برونبوم ها و سنگ های میزبانشان از نظر ژئوشیمیایی با یکدیگر تفاوت های قابل توجهی نشان نمی دهند فقط این که برونبوم ها نسبت به گرانودیوریت ها از Cr، Ni، Co و به میزان کمتر از عناصر HREE غنی شده اند. با توجه به الگوی مسطح HREE در برونبوم و سنگ میزبان به نظر می رسد که هر دو از پوسته زیرین ریشه می گیرند ولی غنی شدگی بیشتر برونبوم ها از HREE عمق بیشتری را برای برونبوم ها تداعی می کند. برونبوم ها گلبول هایی [گویچه هایی] از ماگمای مافیک هستند که با ماگمای فلسیک آمیختگی جزئی داشته اند.
    کلیدواژگان: آمیختگی ماگمایی، برونبوم ریز دانه، توده نفوذی آستانه، اراک
  • روح الله شب افروز، اسدالله محبوبی *، رضا موسوی حرمی صفحات 609-620

    سازند ساچون (پالئوسن-ائوسن پایینی) متشکل از کربنات ها و تبخیری هایی است که در شرایط دریایی کم عمق و ساحلی سبخا نهشته شده اند. سازند ساچون در ناحیه مورد بررسی از سه بخش تبخیری زیرین، سنگ آهک بیوکلاستی میانی و تبخیری بالایی تشکیل شده است. واحد تبخیری زیرین و بالایی بیشتر از ژیپس های ثانویه حاصل از دیاژنز انیدریت- ژیپس تشکیل شده است. ژیپس های ثانویه بیشتر دارای بافت آلاباستری و پورفیروبلاستی به همراه آثار باقیمانده از بلورهای انیدریت هستند. بررسی سنگ شناختی نمونه های بخش میانی سازند ساچون در این منطقه نشان می دهد که مهم ترین فرایندهای تاثیر گذار، دولومیتی شدن و کانی زایی تبخیری است. بر مبنای بررسی های سنگ شناختی و ژئوشیمیائی چهار نوع دولومیت اولیه تا مراحل دفنی کم عمق شامل دولومیت خیلی ریز تا ریز (نوع یک)، نئومورفیک (نوع دوم)، لوزی رخ های شکل دار و مسطح در اندازه ریز تا متوسط (نوع سوم) و دولومیت پر کننده حفره ها و شکستگی ها (نوع چهارم) از یکدیگر تفکیک شده اند.

    کلیدواژگان: ژیپس، انیدریت، آلاباستری، پورفیروبلاستی، دولومیت، سازند ساچون
  • صدیقه سلیمیان، صابر فرجامی شایسته * صفحات 621-628

    نانو بلور هایCdS:Mn طی فرایندهای رشد و جوانه زنی در محلول کلوئیدی ساخته شدند. اندازه اپتیکی نانوذرات تهیه شده در گستره nm96/3 تا nm9/4 قرار دارند. خواص ساختاری نانو ذرات با استفاده از آنالیز پراش پرتو ایکس مورد بررسی قرار گرفت. گذار فاز بین ساختار ششگوشی و مکعبی به صورت تابعی از دمای ستنز رخ داد. سازوکار گذار فاز بلوری در اثر فرآیند بازپخت دو ساعته و دو مرحله ای نیز مشاهده شد.

    کلیدواژگان: نانوبلور نیمرسانا، بازپخت، گذار فاز، CdS:Mn
  • منوچهر بابایی پور، مصطفی حصارخانی، محمدحسین توکلی صفحات 629-638
    در این کار پژوهشی خواص ترمودینامیکی 2212Bi- به صورت تابعی از تغییرات دما و فشار اکسیژن مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که روند تغییرات پارامترهای شبکه با دما نسبت مستقیم و با ظرفیت اکسیژن نمونه نسبت عکس دارد. این بررسی ها از دمای اتاق تا 820 درجه سانتی گراد و در فشارهای 5، 10، 50، 100و 500 میلی بار اکسیژن انجام شد. معلوم شد که نمونه تا دمای 815 درجه سانتی گراد و فشارتعادلی 10 میلی بار کاملا پایدار است و در دمای 820 درجه سانتی گراد و فشار اکسیژن 10 میلی بار ساختار بلوری خود را از دست می دهد و شبکه بلوری ویران می شود. در عین حال واکنش برخی از عناصر تشکیل دهنده نمونه با کوارتز باعث تشکیل سیلیکات بیسموت می شود و لوله آزمایش کوارتز شکننده می شود.
    کلیدواژگان: ظرفیت اکسیژن، پارامترهای شبکه، _ عنصر سنجی
  • آزاده ملک زاده شفارودی، محمدحسن کریم پور، سید احمد مظاهری صفحات 639-654
    ناحیه MA-II یکی از بخش های مهم کانی سازی Cu-Au پورفیری در گستره پی جویی ماهرآباد است. توده های نیمه عمیق (ائوسن میانی) حدواسط با ترکیب مونزونیتی تا دیوریتی در یکدیگر به حالت تلسکوپی نفوذ کرده و بیشتر آن ها دگرسان شده اند. توده های مونزونیتی نقش اصلی در کانی سازی داشته اند. این توده ها به شدت دگرسان شده و بیشترین تراکم رگچه ای با بالاترین بی هنجاری های ژئوشیمیایی در آن ها دیده می شود. زون های دگرسانی شامل: کوارتز- سرسیت- پیریت، سیلیسی- پروپلیتیک، پروپلیتیک، کربناته و سیلیسی است. کانی سازی به شکل های داربستی، افشان و برش گرمابی مشاهده می شود. مهم ترین حالت کانی سازی بافت داربستی است. رگچه های زون کوارتز- سرسیت- پیریت عبارتند از: کوارتز، کوارتز- پیریت، کوارتز- پیریت- کالکوپیریت و پیریت- کالکوپیریت ± کوارتز. رگچه های زون سیلیسی- پروپلیتیک عبارتند از: کوارتز- پیریت ± کالکوپیریت، کوارتز- پیریت ± مگنتیت، کوارتز- پیریت- کلریت و کوارتز- مگنتیت. تراکم رگچه های کوارتز- سولفیدی در مرکز گستره MA-II در زون کوارتز- سرسیت- پیریت تا 30 رگچه در مترمربع می رسد. بخش بیشتر کانی های سولفیدی در سطح اکسیده شده اند. در برخی بخش ها تا 15 درصد اکسید آهن ثانویه دیده می شود. دامنه تغییرات عناصر در MA-II به صورت زیر است: مس 22 تا 1073 گرم در تن، طلا 16 تا 886 میلی گرم در تن، مولیبدن 5 تا 54 گرم در تن، روی 40 تا 754 گرم در تن، سرب 14 تا 148 گرم در تن، آرسنیک 8 تا 128 گرم در تن و آنتیموان 1/0 تا 9 گرم در تن. بیشترین میزان مس و طلا در مرکز ناحیه در زون کوارتز- سرسیت- پیریت و در محل بیشترین تراکم رگچه دیده می شود. همبستگی مثبتی بین تراکم رگچه ها و مقدار مس و طلا وجود دارد. با توجه به همه شواهد، MA-II بخشی از یک کانسار مس- طلای پورفیری است.
    کلیدواژگان: ماهرآباد، مس طلای پورفیری، کوارتز سرسیت پیریت، کانی سازی داربستی، بلوک لوت
  • محسن قلی پور، سید احمد مظاهری، مصطفی رقیمی، غلامحسین شمعانیان صفحات 655-670
    معادن کارمزد در استان مازندران (ایران) به عنوان یکی از بزرگترین و قدیمی ترین مناطق تولیدکننده زغال سنگ در حوزه زغالی البرز مرکزی مطرح است. در تابستان 84 به منظور بررسی ویژگی های ژئوشیمیایی و کانی شناسی زغال سنگ های حوزه زغالی کارمزد، از زغال سنگ، سنگ میزبان و باطله های زغالی، نمونه بردارهایی انجام گرفت. از نظر زمین شناسی تمام لایه های قابل کار زغال سنگ در سری میانی کارمزد با سن لیاس قرار دارند که شامل تناوبی از ماسه سنگ های درشت دانه، کنگلومرای ریز دانه، ماسه سنگ های ریز دانه خاکستری، همراه با لایه های شیل و آرژیلیت است. این زغال سنگ ها در گروه کم گوگرد و کم خاکستر رده بندی می شوند. بر اساس نتایج کانی شناسی و ژئوشیمی جز اکسید فسفر P2O5 اکسیدهای دیگر به کانی های موجود در زغال سنگ وابسته اند. نتایج ماتریس همبستگی، آنالیز خوشه ایو آنالیز مولفه اصلی نشان می دهد، بین درصد اکسیدهای Fe2O3-SO3 و CaO-MgO-MnO رابطه معنادار و مثبتی وجود دارد و در دو گروه مجزا قرار می گیرند. این اکسیدها به ترتیب با کانی های پیریت با خاستگاه سین ژنتیک و کانی های کلسیت و دولومیت با خاستگاه اپی ژنتیک است. ارتباط مثبت بین درصد اکسیدهای SiO2، Al2O3، Na2O + K2O و TiO2 به مراتب ضعیف تر از گروه های دیگر است می باشد؛ که به دلیل حضور کانی های رسی، کوارتز و آناتاز با خاستگاه آواری است. براساس نتایج به دست آمده مقدار عناصرجزئی و نادر جز Cl به اجزای معدنی در زغال سنگ وابستگی دارند؛ به طوری که خاستگاه فلزات سنگین، عناصر Rb-V و عناصرSr، Ba، Nb، Ce، Zr، Mo، W، Th، U، Y به ترتیب به کانی های سولفیدی، کانی های رسی و سنگ مادر وابسته اند. در زغال سنگ های کارمزد تمرکز TiO2 و اغلب عناصر جزئی و نادر بیشتر از زغال سنگ های جهان است.
    کلیدواژگان: ژئوشیمی، کانی شناسی، زغال سنگ، حوزه زغالی کارمزد، البرز مرکزی، ایران
  • مصطفی رقیمی صفحات 692-701
    خاک های سولفاته اسیدی در استرالیا عموما در مناطق ساحلی قرار دارند. یکی از بزرگترین تهدیدات در محیط ساحلی بهم خوردگی خاک های سولفاته اسیدی در اثر توسعه شهری است، که منجر به اسیدی شدن گسترده زمین ها، نهرها و در نتیجه خسارت های اقتصادی در همان مکان یا در مناطق همجوار می شود. نمونه برداری سطحی از اشکال زمین مختلف در منطقه مورد مطالعه و نتایج آزمایش های XRD، SEMو VNIR بیانگر تغییرات ریخت شناسی و کانی های سطحی در مناطق تحت تاثیر ناشی از فرآیند هوازدگی اکسایشی سولفیدی است. در طی فصل خشک، کانی شناسی منطقه متاثر از نمک با هالیت، ژیپس، باریت و به ویژه پوسته های اکسی هیدروکسیدهای آهن (فری هیدریت و شورتمانیت) مشخص می شود. هوازدگی اکسایشی جاروسیت بااکسایش سریع Fe2+می تواند سبب تشکیل اکسی و هیدروکسیدها آهن و اسید گردد. طیف انعکاسی مرئی - مادون قرمز نزدیک (VNIR) از منطقه متاثر از نمک و افق خاک های سولفاته اسیدی، به دلیل جذب نوارهای اکسیدی و هیدروکسیدهای آهن، اختلاف طیفی مشخصی را در محدوده VNIR نشان می دهد. این اختلاف طیفی می تواند برای نقشه برداری از بهم خوردگی خاک های سولفاته اسیدی ساحلی در اثر شهرسازی در مقیاس ناحیه ای از طریق روش های دورسنجی چند طیفی و فوق طیفی در ناحیه پینجارا استفاده گردد.
    کلیدواژگان: خاک های سولفاته اسیدی ساحلی، کانی شناسی سطحی، شهری، جنوب غربی استرالیا
  • محمدحسن کریم پور، لنگ فارمر، چاک استرن صفحات 702-715
    منطقه مطالعه در شمال شرق ایران و در جنوب مشهد واقع شده است. اقیانوس پالئوتتیس در اردویسین شروع به باز شدن نمود و فرورانش صفحه اقیانوسی به زیر صفحه توران از اواخر دونین آغاز گردید. راندگی صفحه توران روی صفحه ایران در آواخر کارنین (Ma225) شروع شد و در این مقطع زمانی هیچگونه صفحه اقیانوس پالئوتتیس باقی نمانده بود. دو مرحله دگرگونی ناحیه شناسایی شدند: اولین با گوهزایی هرسینین (اواخر پالئوزوئیک) و دومین با گوهزایی سیمیرین (ژوراسیک) مرتبط است. مونزوگرانیت در بقایای پوسته اقیانوس پالئوتتیس نفوذ نموده است (متاافیولیت و متافلیش). مونزوگرانیت به لحاظ شیمیایی گرانیت نوع S و فوق آلومینیوم متوسط است. عدد پذیرفتاری مغناطیسی مونزوگرانیت پایین است [(5 to 11) × 10-5 SI] و لذا مربوط به سری ایلمینیت هستند. مونزوگرانیت دارای غنی شدگی عناصر کمیاب سبک و کاهیدگی عناصر کمیاب سنگین هستند. تمامی نمونه ها دارای بی هنجاری منفی Eu هستند ((Eu/Eu* = 0.62 to 0.88. میزان کل عناصر کمیاب بینppm 212-481 است. سن سنجی مونزوگرانیت به روش U-Pb در کانی زیرکون انجام و سن 201.3 ± 3.6 Ma تعیین شد (راتین، تریاس فوقانی). نسبت ایزوتوپ اولیه (87Sr/86Sr)i و i(143Nd/144Nd) در مونزوگرانیت به ترتیب 0.706776 و 0.512219 اندازه گیری و محاسبه شد (با توجه به سن 201 میلیون سال). نسبت ایزوتوپ اولیه (87Sr/86Sr)i و i(143Nd/144Nd) اسلیت به ترتیب 0.72061 و 0.511601 محاسبه شد (با توجه به سن 201 میلیون سال). ایزوتوپ اولیه εNd در مونزوگرانیت -3.13 و در اسلیت -15.19 اندازه گیری شد. براساس داده های ایزوتوپی و عناصر کمیاب ماگمای اولیه مونزوگرانیت از بخش تحتانی پوسته قاره ای یا از جبه منشا گرفته و در پوسته قاره ای ضمن بالا آمدن آلودگی صورت پذیرفته است.
    کلیدواژگان: مشهد، پالئوتتیس، مونزوگرانیت، Rb، Sr، Sm، Nd، U، Pb
  • مهران ادوای، احمد جهانگیری، منصور مجتهدی، جلیل قلمقاش صفحات 716-733
    باتولیت قوشچی با مساحت تقریبی 150 کیلومترمربع در شمال غرب ایران و زون سنندج- سیرجان واقع شده و به داخل سنگ های پرمین نفوذ کرده است. این توده نفوذی با سنگ های ته نشستی الیگو- میوسن (سازند قم) پوشیده شده است. باتولیت قوشچی شامل پنج توده مختلف است: الف) گابرو- دیوریت، ب) بیوتیت گرانیت، ج) فلدسپات گرانیت قلیایی، د) سینیت، ه) دایک های آپلیتی. گابرودیوریت ها قدیمی ترین واحد نفوذی در منطقه هستند که با واحد بیوتیت گرانیتی، زون تداخلی نشان می دهند. این واحد نفوذی ماهیت درون صفحه ای و تولئیتی دارد. گرانیت های قلیایی، بافت گرافیک، میکروگرانوفیری و پرتیتی دارند که نشانگر جایگیری در عمق کم و طبیعت هیپرسولووس آن هاست. از نظر ژئوشیمیایی این سنگ ها ویژگی های پتاسیم قلیایی بالا، متاآلومین تا کمی پرآلکالن دارند. گرانیت های قلیایی نسبت به بیوتیت گرانیت ها حاوی مقادیر پائین Sr، Rb، Ba، TiO2، Fe2O3، CaO، Al2O3 و دارای مقادیر بالای Zr، Y، Th، Nb، K2O، Na2O و SiO2 هستند. گرانیت های قلیایی از نوع A، و درون صفحه ای بوده و احتمالا با تبلور جدایشی نسبتا بالای ماگماهای مافیک مشتق شده از گوشته حاصل شده اند. پلاژیوکلاز و آمفیبول دو فاز مهم حین تبلور جدایشی هستند. گرانیت های قلیایی از زیرگروه A1 (مشتق شده از گوشته) محسوب می شوند که یک جایگاه غیرکوهزایی برای آن ها پیشنهاد می شود. بیوتیت گرانیت ها و سینیت ها پرآلومین بوده و خاستگاه پوسته ای دارند.
    کلیدواژگان: گرانیت های نوع A، سنگ شناسی، ژئوشیمی، زون سنندج، سیرجان، باتولیت قوشچی
|
  • A. Abedini, A. A. Calagari Pages 503-518
    Permian bauxite deposits in north of Saqqez occurred as stratiform lenses of carbonate within Ruteh Formation. Field evidence show that these deposits formed in swampy environment in which the water table was relatively high during their evolution. According to petrographic considerations, these deposits contain ooidic, pisoidic, spastoidic, nodular, skeletal, and spongy textures and have an authigenic origin. Based on mineralogical studies, these deposits are composed of minerals of diaspore, boehmite, corundum, hematite, goethite, magnetite, rutile, anatase, montmorillonite, quartz, illite, pyrophyllite, talc, nacrite, dickite, k-feldspar, muscovite, chlorite, chloritoid, plagioclase, pyroxene, amphibole, chamosite, gypsum, calcite, and fluorite. The presence of high quantities of silicate minerals indicates immaturity and poor draining system of these deposits. Comparison of the range of stability fields of major constituent minerals of the bauxite ores with the pH and Eh variations of natural environments show that the surface waters with oxidizing-acidic nature and underground waters with reducing-basic nature played crucial roles in developing of these deposits. Combination of mineralogical and geochemical data of immobile elements indicate that Saqqez bauxite deposits were developed from alteration and weathering of basaltic-andesitic rocks.
  • Gh. Torabi, N. Shirdashtzadeh Pages 519-534
    Eocene volcanic rocks in NE of Ordib, have a very good exposures near and along the Turkmeni-Ordib fault. These rocks, that are situated in the inner part of the Central Iran and margin of the Yazd block, comprise trachyte, trachy-andesite and basaltic trachy-andesite. Trachy-andesite is the pervasive rock unit. Rock forming minerals of these rocks are chloritized olivine, plagioclase, pyroxene, mica, amphibole, K-feldspar, quartz, ilmenite, magnetite and calcite. The most important mineralogical characteristics of the studied trachy-andesites are wide range of minerals in one rock sample, including two types of clinopyroxene, mica, plagioclase, sanidine, formation of reactionic clinopyroxene and calcite around the quartz, and oscillatory zoning of feldspars and amphiboles. Chemistry of clinopyroxenes and biotites with whole rock geochemical analyses, reveal that these rocks are similar to the continental volcanic arc rocks. Petrography and mineral chemistry demonstrate the magma mixing occurrence in formation of these rocks.
  • S. Taghipour, B. Taghipour Pages 535-550
    Kaj-Rostam Abad, Dashtak and Do Ab salt domes are located around Ardal and Farsoun village. This area is situated in High Zagros range (Chaharmahal and Bakhtiary Province). The study area is composed of Lower Cambrian volcano sedimentary complex including basalt, basaltic andesite, andesite, trachyte, pyroclastics, evaporite rocks and Precambrian sedimentary units. According to the mineralogical and petrographic studies of High Zagros igneous rocks and related salt domes, they have complex mineralogical composition. The mineral assemblages in these rocks are formed during three stages, 1- Magmatic stage (plagioclase, clinopyroxcene, and apatite), 2- Late magmatic stage (amphibole, biotite, quartz, albite, calcite and sphene) and 3- Vein mineralization stage (quartz, albite, epidote, amphibole, calcite and garnet). Based on amphibole crystal chemistry, actinolite (Si = 7.87-7.93, CaB>1.5, CaA<0.5, (Na + K)A<0.5) have been distinguished, which is stable in wide range of temperature (320-520ºC) and total pressure 2 k bar. Studies of fluid inclusions in quartz veinlet, from altered volcanic rocks, were shown the high salinity of hydrothermal fluids. Fluid inclusions studies show three phases included liquid, vapour and solid. Also quartz crystals have a lot of inclusion of actinolite needles. The thermal range, 310 to 330 ºC in 42.93% salinity is distinguished for the formation of these quartz veins. The composition of chlorite, epidote and garnet are determined picnochlorite; pistazit and grossular-andradite respected and also the composition of plagioclases are mainly albite. On the base of thermometric studies, those metasomatic mineral are stable in thermal range of 300-500ºC.
  • H. Ghasemi, M. Sadeghian, M. Kord, A. Khanalizadeh Pages 551-578
    Ellipsoidal huge granitoidic batholiths of Zahedan, with NW-SE trending, located in south of this city which is intruded in low metamorphosed Eocene flysches (eastern Iran flysch zone). This batholith has two compositional terms: an extensive intermediate-acid term includes diorite - granodiorite with igneous source (I- type origin) and a low extent crustal and hybrid origin acidic term (H-type) mostly contains biotite-granite. The intermediate¬¬-acid I-type term has calc-alkaline and metaluminous nature, enrichment in LREE and LILE and depletion in HREE and HFSE. The negative anomalies in HFSE and positive anomalies in LREE, LILE and especially Pb revealed an igneous mantle origin, especially the role of Sistan subducted oceanic crust and its overlaying mantle wedge in the genesis of this batholith. Also, the role of the continental crust (flysch and greywack metasediments) in contamination of magma has been proved. In addition, the same evidences indicate a calc- alkaline, peraluminous nature, a crustal (resulted from partial melting of flysches and greywacks) and an hybrid origin (mixing of the differentiated part of I-type magma with the anatectic crustal acidic melt) for acidic biotite granite term. Present day 87Sr/86Sr ratios of three samples of this batholith vary from 0.7049 to 0.7065 and their initial 87Sr/86Sr ratios range from 0.7045 to 0.7047 with average 0.7046, verifies these different sources. These data confirm an I-type magmatic origin (melting of mantle or lower crust) for the diorites-granodiorites. Discriminative tectonic diagrams also indicate a volcanic arc granitoids setting (VAG) for this batholith. Andesitic-dacitic dikes with same composition to intermediate-acid I-type term occur in this batholith and its metamorphosed host rocks. These dikes are comagmatic with I-type part's of the pluton and show a syn-to late relations with formation and intrusion of the pluton.
  • Soheila Sheikh, Ali Asghar Calagari, Ali Abedini Pages 579-590

    Masjeddaghi area is located about 35 km east of Jolfa, north of East-Azarbaidjan province. Field and mineralogical studies show that quartz-diorite subvolcanic stock and quartz-andesitic volcanic rocks in this area were altered by both hypogene and supergene hydrothermal solutions. Alterations are genetically affiliated with four groups of (1) quartz, (2) sulfide, (3) sulfate, and carbonate veinlets and micro-veinlets. The principal hypogene alteration zones recognized in the area are (1) potassic; (2) potassic-phyllic; (3) phyllic; (4) phyllic-argillic; (5) intermediate argillic; (6) propylitic; and (7) silicified. Two zones of supergene alterations were identified: (1) leached and oxidized cap and (2) supergene sulfide blanket. The hypogene copper sulfide ore minerals in order of abundance are chalcopyrite, bornite, and chalcocite that were developed mainly in the potassic, potassic-phyllic, and phyllic alteration zones. The supergene minerals that are intimately related to hypogene alteration zones include kaolinite, goethite, limonite, Mn-oxides, jarosite, malachite, azurite, covellite, and chalcocite. Considerations indicate that the supergene sulfide blanket in this area has not been well-developed and does not have considerable thickness and ore tenor.

  • Z. Tahmasbi, M. Khalili, A. Ahmadi, F. Sarjoghian Pages 591-608
    Astaneh granodiorite intrusion, located at south west of Arak, includes an abundant rounded and rarely ellipsoid microgranular enclaves composed of gabbro, diorite and quartz diorite. The diameter of enclaves ranges from a few millimeters to 40 centimeters. These enclaves are very fine-grained and show chilled margins. The size of crystals decreases gardually from center toword margin. The chilled margin is an evidence of rapid magma cooling once the enclaves were surrounded by host felsic magma. Occurrence of the mafic microgranular enclaves within the felsic rocks with disequilibrium textures including: poikilitic texture of K-feldspar megacrystals, ocelli quartz rimmed by zones of fine-grained accumulations of early formed minerals, zoned plagioclase, mafic clots, acicular apatite, small lath-shaped plagioclase within large plagioclase, all indicates the mixing of two magmas. Based on microprobe analyses, the plagioclase crystals show a variable composition from oligoclase to andesine in granodiorite and from andesine to labradorite in enclaves. They have essentially normal zoning. The enclaves and their host rocks, geochemically, are not different from each other and enclaves are enriched in Cr, Ni, and Co. In addition, the enclaves display the HREE enrichment compared to their host granodiorites. Therefore, it seems that the enclaves and granodiorites have been originated from two various depths of magmas with different depths which were located adjacent to each other by magma mixing process.
  • R. Shabafrooz, A. Mahboubi, R. Moussavi-Harami Pages 609-620

    The Sachun Formation (Paleocene-Lower Eocene) is mainly composed of carbonates and evaporates that were deposited in shallow-marine evaporitic mudflat environments. The Sachun Formation in the study area has been divided into three units including: lower evaporate; middle bioclastic limestone and upper evaporate. It is mainly composed of diagenetic gypsum, which originated from dehydration of anhydrite precursor. This gypsum in the Sachun Formation generally displays alabastrine and porphyroblastic textures with corroded anhydrite relics. Petrological studies reveal that the most important diagenetic processes affected the middle Part of the Sachun Formation are dolomitization and evaporate mineralization. Four types of dolomite, ranging from early to burial diagenetic environments, were identified. These are including very fine-to-fine crystalline (D1), neomorphic dolomite (D2), fine-to-medium crystalline euhedral to subhedral dolomite (D3) and pore- and fracture-filling dolomite (D4).

  • S. Salimian, S. Farjami Shayesteh Pages 621-628

    CdS: Mn nanocrystals were obtained by nucleation and growth in colloidal solution. Their mean size range between 3.96 nm and 4.90 nm. The structural properties were studied by the use of X-ray diffraction (XRD). Phase transition between the hexagonal structure and cubic structure was evidenced to be a function of synthesis temperature. The mechanism of the phase transition also was revealed by two-step annealing for 2h.

  • M. Babaeipour, M. Hesarkhani, M. Tavakoli Pages 629-638
    In this article, the thermodynamic properties of Bi¬2212, as a function of oxygen pressure and temperature vaviations, have been studied. The results showed that variation of lattice parameters are directly' a function of temperature and conversely function of oxygen content. The experiments were set up at room temperature to 820 and different oxygen pressure from 5, 10, 50, 100 and 500 mb. It was found that the crystal structure of the Bi-2212 is stable from room temperature up to 815 and oxygen pressure of 10 mb but at 820, it committed decomposition and its crystal structure completely ruined. It was found that as a result of decomposition of some of the elements of the compound does interact with quartz and put it in a fragile position.
  • A. Malekzadeh, M. H. Karimpour, S. A. Mazaheri Pages 639-654
    MA-II area is one of the most important parts of Cu-Au porphyry mineralization at Maherabad prospect area. Subvolcanic intermediate intrusive rocks (Upper Eocene), monzonite to diorite in compositions, intruded telescopically and are mostly altered. Monzonitic porphyries had major role in mineralization. These intrusive rocks are highly altered, have dense stockwork veinlets, and show highest geochemical anomalies. Hydrothermal alteration zones are: Quartz-sericite-pyrite, silicified-propylitic, propylitic, carbonate and silicified zone. Mineralization occurs as stockwork, disseminated, and hydrothermal breccia. Stockwork is the most important type of mineralization. Veinlets found within quartz-sericite-pyrite zone are: quartz, quartz-pyrite, quartz-pyrite-chalcopyrite and pyrite-chalcopyrite ± quartz. Veinlets within silicified-propylitic are: quartz-pyrite ± chalcopyrite, quartz-pyrite ± magnetite, quartz-pyrite-chlorite and quartz-magnetite. The density of quartz-sulfide veinlets is about 30 per m2 (in center of MA-II in quartz-sericite-pyrite alteration zone). Most of sulfide minerals were oxidized. Secondary Fe-oxides are seen up to 15% in some places. Compositional variations of elements within MA-II area are as follow: Cu = 22-1073 (ppm), Au =16-886 (ppb), Mo = 5-54 (ppm), Zn = 40-754 (ppm), Pb = 14- 148 (ppm), As = 8-128 (ppm), Sb = 0.1-9 (ppm). High concentration of Cu and Au associated with high density of veinlets in quartz-sericite-pyrite zone in the center of MA-II area. There is positive correlation is between Cu and Au anomalies and veinlet density. Based on the obtained data, MA-II area is a part of porphyry Cu-Au deposit.
  • Mohsen Gholipour, Ahmad Mazaheri, Mostafa Raghimi, Golamhossein Shamanian Pages 655-670
    The Karmozd coal mine in Mazandaran Province (Iran) is one of the largest and oldest active coal mines in Central Alborze Coal Basin. A complete geochemistry and mineralogy characterization of Karnozd coal has been conducted in summer, 2005 by sampling of coal, coal tailing and country rock coal Basin.The coal layers (Lias) is embedded in the middle of Karmozd litostratigraphic unit. It is composed of a sequence of fine to coarse grain sandstone, and fine grain conglomerate along with shale and argillite. These coals are classified as low sulphur, ash group. Mineralogy and geochemistry results indicate that, excluding P2O5, all main oxides are related to the existing minerals within the coal layers. So that on the basis of correlation matrix, cluster analysis and principle component analysis (PCA), a strong and meaningful relationship exist between the amount of "SO3-Fe2O3" and "CaO-MgO-MnO" which classify them into two distinct groups. The first group is originated from syngenetic pyrite and the second one from epigenetic calcite and dolomite. Presence of minerals such as clay minerals, quartz and anatase with detrital origin cause the relationship between oxides of "SiO2", "Al2O3", "Na2O+K2O" and "TiO2" become much weaker than other oxides. On the basis of our study, the amount of minor and rare elements except Cl, are related to inorganic material in coal. As the origin of "heavy metals", "V-Rb" and "Y, U, Th, W, Mo, Zr, Ce, Nb, Ba and Sr" related to sulfide minerals, clay minerals and rock source respectively. The concentratin of TiO2 and most minor and trace elements in Karmozd’s Coal are much more than that of the world coals.
  • Mostafa Raghimi Pages 692-701
    Acid sulfate soils in Western Australia commonly occur in coastal regions. One of the greatest threats to coastal environment is the disturbance of acid sulfate soils due to urban development which can lead to widespread acidification of lands and streams and subsequent economic losses onsite or in adjacent areas. Surface sampling from different landforms of the study area and analytical results of XRD, SEM and VNIR indicate that morphological and surfacial minerals variations, due to oxidative sulfide weathering processes in affected landscape. In dry season, the surface mineralogy of salt affected zone is dominated by halite, gypsum, barite and importantly, iron oxyhydroxides crusts (ferrihydrite, schwertmannite). The oxidative weathering of the jarosite with rapid oxidation of Fe2+, can generate iron oxyhydroxides and acid. The visible near infra-red (VNIR) reflectance spectra of the surface minerals from salt affected zone and acid sulfate soils horizon, showed spectral differences expressed in the VNIR region due to absorption bands of iron oxides and hydroxides. The spectral difference can be utilized for regional scale mapping of coastal acid sulfate soils disturbance due to urbanization in Pinjarra area via hyperspectral and multispectral remote sensing.
  • M. H. Karimpour, G. L. Farmer, C. R. Stern Pages 702-715
    The study area is located in northeastern Iran (south of Mashhad). Paleo-Tethys Ocean opened during Silurian time and subduction under Turan plate was started in Late Devonian. By Late Triassic (225 Ma) there was no Paleo-Tethys left on an Iranian transect, therefore Turan plate obducted over Iran Plate. Two stages of low grade regional metamorphism are exposed, that are related to Hercynian (Late Paleozoic) and Cimmerian (Jurassic) orogenies. The Paleo-Tethys remnants (meta-ophiolite and meta-flysch) were intruded by Sangbast monzogranite. Chemically, monzogranite is moderately peraluminous S-type granitoid. It has low values of magnetic susceptibility [(5 to 11) × 10-5 SI] therefore it is classified as belonging to the ilmenite-series of reduced type granitoids. Monzogranite is characterized by strong light rare earth element (LREE) enrichment and less low heavy REE (HREE). All samples have very small negative Eu anomalies (Eu/Eu* = 0.62 to 0.88). Total REE content of monzogranite is between 212-481 ppm. The result of U-Pb zircon age dating of monzogranite is 201.3 ± 3.6 Ma (Upper Triassic, Rhaetian time). The initial 87Sr/86Sr and 143Nd/144Nd ratios for monzogranite is (0.706776 and 0.512219) when recalculated to an age of 201 Ma, consistent with the new radiometric. The initial 87Sr/86Sr and 143Nd/144Nd ratios for slate is (0.720613 and 0.511601) respectively when recalculated to an age of 201 Ma, consistent with the new radiometric results. Initial εNd isotope values for monzogranite is -3.13 and the slate is -15.19. Based on radiogenic isotopic data and REE monzogranite magma originated either from lower continental crust which was very different from slate or it is originated from mantle and contaminated in continental crust during ascending.
  • Mehran Advay, Ahmad Jahangiri, Mansour Mojtahedi, Jalil Ghalamghash Pages 716-733
    The Ghoshchi batholith, ~150 km2 in size is a granitoidic pluton, which intruded the Permian country rocks, in Sanandaj-Sirjan Zone, NW Iran. This granitoidic pluton is covered by Oligocene-Miocene sedimentary rocks known as Qom Formation. The Ghoshchi batholith comprises five plutons with following compositions: (a) gabbro-diorite (b) biotite granite, (c) alkali granite, (d) syenites, and (e) aplitic dikes. Gabbro-diorites are the oldest intrusive unit and have interaction zone with biotite granites. These rocks have within-plate tholeiitic nature. Graphic, microgranophyric, and perthitic textures can be found in alkali-feldspar granites, indicate their shallow emplacement depth and hypersolvus nature. Alkali-feldspar granites geochemically are high-k alkaline, metaluminous to mildly peralkaline. The alkali-feldspar granitic rocks contain lower Al2O3, CaO, Fe2O3, TiO2, Ba, Rb, and Sr but higher SiO2, Na2O, K2O, Nb, Th, Y and Zr than biotite granites samples. Alkali-feldspar A-type within-plate granites were presumably formed by high degree of fractional crystallization of mantle derived mafic magmas. Plagioclase and amphibole are two main fractionated minerals. The Alkali-feldspar granites fall into the A1 group (mantle derived) suggesting an anorogenic tectonic setting. Biotite granites and syenites are peraluminous and have crustal source.