فهرست مطالب

فصلنامه نقد ادبی
پیاپی 4 (زمستان 1387)

  • تاریخ انتشار: 1387/12/11
  • تعداد عناوین: 8
|
  • ابوالفضل حری صفحات 7-30
    این جستار دو گونه ژانر فانتاستیک/ وهمناک، یعنی شگرف و/ در مقابل شگفت و تعیین میزان کارآمدی این ژانرها را در تعیین نوع ادبی حکایت های کوتاه فرج بعد از شدت (باب های هفتم، هشتم و نهم از جلد دوم) بررسی می کند. ابتدا به تعریف واژه وهمناک، و سپس به پیشینه آن اشاره می شود. در ادامه، از رهیافت ساختاری تودروف به وهمناک سخن به میان می آید. در نگرش تودروف، وهمناک ناممکنی است که به کمک علل طبیعی یا فراطبیعی ممکن می شود؛ از این رو، شیشه عمر بس ناپایدار آن با برطرف شدن شک و ترس خواننده شکسته، و وهمناک به یکی از دو حوزه مجاور خود یعنی شگرف و/ یا شگفت وارد می شود. در این مقاله ضمن اشاره به برخی حکایت های فرج بعد از شدت- که در ژانرهای شگفت و شگرف و نیز ژانر «کرامات» قرار می گیرند- گفته می شود که در این داستان ها، تردید شخصیت و یا خواننده به یکی از دو روش زیر برطرف می شود: یا برای رخدادهای به ظاهر عجیب داستان ها دلایل عقلانی و منطقی ایراد می شود (گونه شگرف) یا اینکه معلوم می شود رخدادها در دنیایی غیرواقعی رخ داده است (گونه شگفت). در پایان، به یافته های پژوهش اشاره می شود: 1. توجه به شخصیت مرکزی داستان؛ 2. رویدادها را راوی حکایت می کند، اما حوادث از دیدگاه شخصیت مرکزی دیده می شود (راوی- کانونی گر)؛ 3. دیدگاه خواننده با دیدگاه راوی و شخصیت اصلی یکی است.
    کلیدواژگان: تنوخی، تودروف، _ شگرف، شگفت، فرج بعد از شدت، وهمناک
  • محمود رضایی دشت ارژنه صفحات 31-51
    براساس رویکرد بینامتنیت، هیچ متنی خودبسنده نیست و هر متن در آن واحد، هم بینامتنی از متون پیشین و هم بینامتنی برای متون پسین خواهد بود. در این جستار، ابتدا وجوه مختلف متن و بینامتنیت تشریح، و سپس براساس این رویکرد، قصه ای از مرزبان نامه نقد و بررسی شده است. در پایان نیز گفته شده چنان که رولان بارت، باختین، کریستوا، ژنت، تودوروف و دیگر منتقدان پیرو بینامتنیت تاکید کرده اند، هیچ متنی اصیل نیست و قصه مورد بحث در مرزبان نامه نیز چون متون دیگر واگویه ای از متون پیشین است.
    کلیدواژگان: بینامتنیت، رولان بارت، مرزبان نامه، میخاییل باختین، هارولد بلوم، _ ژرار ژنت، ژولیا کریستوا
  • مریم سیدان صفحات 53-82
    ساختگرایان ادبیات را دارای ساختاری یکسان با زبان می پندارند و در پی گردآوری قواعد نحوی ویژه ای برای آن هستند. ساختگرایی در داستان، بیشتر به بررسی عنصر روایت می پردازد. روایت شناس ساختگرا در پی گردآوری ساختار روایی منسجم و واحدی از حوزه های گوناگون داستان است. در این مقاله، یکی از برجسته ترین رمان های فارسی، شازده احتجاب، (1348) نوشته هوشنگ گلشیری با توجه به برخی دیدگاه های منتقدان ساختگرا همچون ژنت، گرماس، برمون، تودوروف و بارت تحلیل شده است. برای این منظور، ساختار شازده احتجاب در سه سطح بررسی شده است: در سطح نخست که عنوان آن «راوی و زاویه دید در شازده احتجاب» است، زاویه دید، شیوه روایت و راوی یا راویانی بررسی شده که شازده احتجاب را روایت می کنند. سطح دوم به بررسی ساختار روایی شازده احتجاب، و سطح سوم به تحلیل ساختاری این داستان نظر دارد.
    کلیدواژگان: ساختار، ساختگرایی، شازده احتجاب، گلشیری
  • حسین صافی پیرلوجه صفحات 83-106
    این مقاله به معرفی مواد اولیه و اصول حاکم بر «طرح خام» داستان پرداخته است. منظور از «طرح خام داستان»، استنباطی است که خواننده از زنجیره رویدادهای روایی نسبتا کوچک در ذهن خود می پروراند. اصول موضعی حاکم بر این زنجیره های کوتاه، به خواننده کمک می کند تا بخش های مختلف داستان را «وضعیت»2، «رویداد»3 یا «کنش»4 بداند و همچنین رفتار شخصیت های داستانی را در توالی های هر چه بزرگ تر به یکدیگر پیوند دهد و ساختار منسجمی از کنش ها را در ذهن خود طراحی کند. «وضعیت»، «رویداد» و «کنش» از مفاهیم بنیادینی است که در پیشینه روایت شناسی بارها تکرار شده است. با این حال، دیدگاه های جدید به ویژه در علوم شناختی، زبان شناسی و فلسفه نکات تازه ای را به این مفاهیم سنتی افزوده و درک ما را از ماهیت و ابعاد داستان دگرگون کرده است. بعضی از این یافته ها چندان هم تازه نیستند و اگرچه پیشینه شان به سال ها پیش از شکل گیری علوم شناختی و حتی روایت شناسی ساختارگرا می رسد، تا یکی دو دهه اخیر از چشم نظریه پردازان روایت پنهان مانده و بازیابی نشده بودند. در نظر روایت پژوهان، داستان پردازی و درک داستان در دستگاه قواعدی صورت می گیرد که با تعبیر بیشتر رویدادها به «کنش»های عامدانه و هدفمند، زنجیره هایی از آن ها می بافد و به این ترتیب، ساختاری از کنش ها را پی می ریزد. اما زبان شناسان در چارچوب معناشناسی فعل، تمایز جزئی تری را از رویدادها معرفی کرده اند که کنش ها فقط بخشی از آن اند. در این مجال، با بعضی پیامدهایی که معناشناسی فعل برای نظریه روایت دارد آشنا خواهیم شد و به ویژه کارآیی آن را در گونه شناسی داستان بررسی خواهیم کرد.
    کلیدواژگان: جهان داستان، روایت پژوهی اجتماعی، زمان روایتگری، ضرباهنگ روایت، عبارت گزاره ای، _ گونه شناسی داستان
  • محمدرضا صالحی مازندرانی صفحات 107-125
    دیدگاه هایی که شاعران بزرگ و صاحب سبک در باب شعر و عناصر دربرگیرنده آن در لایه هایی از سروده های خویش آورده اند، گاه نکته های بسیار باارزشی را درباره شعر و چیستی آن بیان می کند که اغلب منتقدان ادبی از آن ناآگاهند. این دیدگاه های نقادانه و گاه شبه فلسفی که اغلب با بیانی هنری و برخاسته از زمینه های شهودی مطرح شده، به لحاظ کمی به اختصار و درون تصویر یا بیانی کوتاه و غیرمستقیم آشکار شده است. نکته اینکه با استخراج و نقد و تحلیل این نظریات می توان به اندیشه های باارزشی در باب شعر دست یافت که مانند آن ها گاهی در سخنان نظریه پردازان ادبی نیز آمده است و می توان برتری و پیشی گرفتن شاعران را در نقد تجربه مندانه شعر نمایاند.
    بررسی و طبقه بندی و تحلیل نگاه ها و دیدگاه های شاعران در باب شعر تا حدی درخور توجه است که می تواند شاخه ای مستقل در تاریخ نقد ادبی در حوزه ادبیات فارسی را به خود اختصاص دهد و معیارهای سنتی در موازین بررسی سبک های شعری را دگرگون سازد.
    کلیدواژگان: بیان هنری، دیدگاه شاعران، _ نظریه ادبی، نقد ذوقی، نقد شعر
  • قدرت الله طاهری صفحات 127-151
    در تاریخ ادبیات جهان، همیشه نویسندگانی بودند که آثار ادبی را جایگاهی برای بیان موقعیت انسان در جامعه خود می پنداشتند و سعی آنان بر این بود که موقعیت انسان را در طبیعت و جهان پیرامونش تبیین، و او را از خطر های احتمالی باخبر کنند. از سویی جهان امروز، به واسطه تحولات فناورانه پرشتاب و ناپایداری های ایدئولوژیک، دنیایی است مضطرب، پرتنش و بی هویت. هجوم عناصر عالم ماشینی در زندگی بشر و همچنین همراهی انسان با شاخصه های سرد جهان امروز، بین او و اخلاقیات و معنویات فاصله انداخته و آرام آرام او را در فضای بحرانی شدیدی وارد کرده است.
    در اینجاست که برخی نویسندگان آثار ادبی سعی می کنند با بیان این واقعیت و نیز استفاده از شگردهای هنری در بحرانی تر نشان دادن موقعیت انسان در اوضاع کنونی، او را به فطرت خود بازگردانند و از خطر حاکم بر جامعه آگاهی بخشند. از میان این نویسندگان بزرگ، کافکا، یونسکو و ساراماگو به بحران انسان کنونی در جهان مدرن و پسامدرن آگاهی یافته و آن را در آثار خویش، یعنی مسخ، کرگدن و کوری تبیین کرده اند.
    این مقاله با رهیافت بینامتنی، این سه اثر را در ساختار و درون مایه بررسی می کند و ارتباط نشانه شناسیک آن ها را نشان می دهد.
    کلیدواژگان: بینامتنیت، مسخ، کرگدن، _ کوری
  • هادی یاوری صفحات 152-188
    گزاره قالبی یکی از عناصر ساختاری قصه های عامیانه است. این مقاله درباره تحلیل جایگاه این عنصر در قصه امیرارسلان است. نخست مفهوم این اصطلاح در حوزه شعر و ادبیات شفاهی روشن می شود، آن گاه دسته بندی نقشگرا از گزاره ها (گزاره های سازنده روند خطی داستان، شکل دهنده به فضای داستان و گفت وگویی) ارائه می گردد، سپس با تحلیل زیرمجموعه های این سه گروه کلی، تاثیر کمی و کیفی عواملی چون سنت ادبی، سنت نقالی، نقال، مخاطب، کاتب، زمینه اجتماعی و بعضی از دیگر مسائل وابسته به آفرینش این اثر نشان داده می شود. از این میان، می توان به تاثیر بسیار نثر فنی و متون حماسی و بزمی، غلبه قطب استعاری زبان و شاعرانگی متن و تاثیر آشکار مخاطب و نویسنده قصه (ناصرالدین شاه و فخرالدوله) بر روند آفرینش قصه اشاره کرد.
    کلیدواژگان: امیرارسلان، قصه عامیانه، _ نقالی، گزاره قالبی
  • رؤیا پورآذر صفحات 189-203
    میخائیل میخائیلوویچ باختین2 در سال 1895م در شهر آریول روسیه دیده به جهان گشود. پدرش کارمند بانک، و به خانواده ای اصیل منسوب بود. نخستین مراحل آموزش او در خانه و زیر نظر معلم سرخانه ای آلمانی آغاز شد که از زبان روسی هیچ نمی دانست. او که از کودکی در فضایی دوزبانه بزرگ شده بود، به دلیل جابه جایی های فراوان شغلی پدرش، زبان های لهستانی، عبری و یدیش را فراگرفت و با فرهنگ های گوناگون نیز آشنایی یافت. در زمان تحصیل دانشگاهی نیز زبان های لاتین و یونانی را به خوبی آموخت. در سال 1918م در رشته آثار کلاسیک و متن شناسی از دانشگاه پیتروگراد دانش آموخته شد. در سال 1929م به اتهام ارتباط با اعضای مخفی کلیسای ارتودکس روسیه دستگیر، و به قزاقستان تبعید شد. از آنجا که در زمان پاکسازی های گسترده سیاسی در زمان استالین3، باختین در سمت معلمی گمنام در دانشکده تربیت معلم استان ماردوویا مشغول به کار بود، توانست از این پاکسازی ها در امان بماند. همواره در گروه های مطالعاتی شرکت می کرد که اعضای آن ها تخصص ها و علایق گوناگونی ازجمله فلسفه، زبان شناسی، موسیقی، مجسمه سازی و مانند این ها داشتند.
    کلیدواژگان: جستارهایی درباره رمان