فهرست مطالب

نشریه پژوهش های علوم دامی
سال نوزدهم شماره 2 (پاییز و زمستان 1388)

  • تاریخ انتشار: 1388/11/15
  • تعداد عناوین: 12
|
  • سیدعلی رضا وکیلی، محسن دانش مسگران، حسن نصیری مقدم صفحه 1
    به منظور بررسی تاثیراسید کلریدریک واوره بر خصوصیات شیمیایی، تجریه-پذیری ماده خشک و پروتئین خام سیلاژ یونجه و همچنین مصرف آن در تغذیه گاوهای تازه زای هلشتاین، آزمایشی در سه مرحله انجام شد. در مرحله اول یونجه خرد شده با مقادیر متفاوت اسید کلریدریک (صفر، 2، 4، 6، 8، 10، 12، 14 و 16 میلی لیتر به ازای یک کیلوگرم ماده خشک) و اوره (صفر، 5/2، 5، 5/7 و 10 گرم به ازای یک کیلوگرم ماده خشک) در کیسه های پلاستیکی سیلو شد. در مرحله دوم فراسنجه های تجزیه پذیری ماده خشک و پروتئین خام سیلاژهای یونجه (تیمار 1: سیلاژ یونجه بدون افزودنی، تیمار 2: سیلاژ یونجه با 5 گرم اوره + 4 میلی لیتر اسید کلریدریک به ازای یک کیلو گرم ماده خشک، تیمار 3: سیلاژ یونجه با 5 گرم اوره + 12 میلی لیتر اسید کلریدریک به ازای یک کیلو گرم ماده خشک) با استفاده از روش کیسه های نایلونی تعیین شد. مقایسه ضرایب تجزیه پذیری ماده خشک و پروتئین خام تحت تاثیر عمل آوری اسید و اوره قرار گرفت. در مرحله سوم تاثیر جایگزینی 75% (بر مبنای ماده خشک) سیلاژ یونجه غنی شده (تیمارهای آزمایشی مرحله دوم) به جای یوجه خشک در خوراک 15 راس از گاوهای تازه زای هلشتاین با میانگین روزهای شیردهی 3 ± 21 روز در قالب طرح کاملا تصادفی با روش تکرار در زمان به مدت 49 روز مورد ارزیابی قرار گرفت. مصرف خوراک و تولید شیر به طور روزانه ثبت شد و نمونه گیری از شیر در طی 4 مرحله (پایان هفته اول، سوم، پنجم و هفتم) انجام شد. علاوه بر این نمونه گیری خون در طی دو مرحله (هفته سوم و هفته آخر آزمایش) در سه زمان (قبل، 2 و 4 ساعت بعد از مصرف خوراک صبحگاهی) از طریق سیاهرگ گردن انجام شد. مصرف ماده خشک در گاوهایی که از تیمار سه استفاده می نمودند به طور معنی داری کمتر از سایر تیمارها بود (05/0P<). اثر زمان بر تولید و غلظت چربی شیر معنی دار شد (05/0P<). غلظت گلوکز خون (میلی گرم در دسی لیتر) در زمان های قبل (تیمار یک: 71 در مقابل تیمار دو: 7/73) و 2 ساعت (تیمار یک: 1/70 در مقابل تیمار دو: 6/73) بعد از مصرف خوراک صبحگاهی تحت تاثیر تیمارها قرار گرفت (05/0P<). به طور کلی نتایج این آزمایش نشان داد که استفاده از اسید کلریدریک به عنوان یک اسید معدنی و ارزان قیمت در غنی سازی سیلاژ یونجه می تواند همراه با اثرات مطلوب بر خصوصیات شیمیایی و تجزیه پذیری ماده خشک و پروتئین این علوفه تخمیری باشد.
    کلیدواژگان: اسید کلریدریک، اوره، تجزیه پذیری، ترکیب شیر، سیلاژ یونجه
  • صادق علیجانی، اردشیر نجاتی جوارمی، حسن مهربانی یگانه، قدرت الله رحیمی، ال ال جی یانس صفحه 15
    دقیقترین روش ها برای ردیابی و پیدا کردن ژنهای عمده، استفاده از اطلاعات مولکولی می باشد. ولیکن تولید این نوع اطلاعات نیازمند طرحهای آمیزشی خاص و هزینه های زیادی می باشد که بدون مطالعات مقدماتی برای بهینه سازی تولید و استفاده از آنها، انجام آن برای کشور در حال توسعه ای همانند کشورما بسیار سخت می باشد. بنابراین، قبل از انجام این روش ها می بایست این ژنها با روش های آماری توانمند شناسایی و ردیابی اولیه شوند. برخی از ژنهای عمده ای که هم اکنون در برنامه های اصلاح نژادی کشورهای پیشرفته استفاده می شود، ابتدا با روش های آماری شناسایی شدند. در تحقیق حاضر ژنهای عمده تاثیر گذار بر روی چهار صفت اقتصادی سن بلوغ جنسی، وزن بدن، وزن تخم مرغ و تعداد تخم مرغ تولیدی در دو مرکز اصلاح نژادی با روش های مختلف آماری مورد ردیابی قرار گرفتند. برای جلوگیری از نتایج مثبت اشتباه، داده های دور افتاده حذف و از تبدیل باکس-کاکس برای داده های تصحیح شده، استفاده شد. نتایج آزمون نرمالیته حاکی از تفرق ژن (ها) برای چهارصفت اقتصادی در هر دو مرکز اصلاح نژادی می باشد. آزمون بارتلت، برای همگنی واریانسها در داخل خانواده های ناتنی خروسها، نشان داد که واریانسها در داخل این خانوادها همگن نبوده و آماره های 2χ در سطح 1 درصد معنی دار بودند. آزمون فین نیز وجود رابط خطی-انحنایی را بین واریانس داخل خانواده ها و میانگین آنها نشان داد که هر دو این وضعیت در موقع تفرق ژن عمده صورت می گیرد. آزمون مختلط به عنوان توانمند ترین آزمون برای جمعیتهای حیوانی در بین این آزمونها نشان داد که توزیع اکثر صفات از یک توزیع مرکب با بیش از یک توزیع نرمال یا توزیع مختلط تبعیت می کند که این از اثرات تفرق ژنهای با اثر عمده بر روی این صفات و میانگینهای متفاوت برای ژنوتیپ های مختلف آن است.
    کلیدواژگان: آزمون فین، آزمون مختلط، ژنهای عمده، روش های آماری
  • هادی آتشی، محمد مرادی شهر بابک، حسن مهربانی یگانه، سید رضامیرایی آشتیانی، قدرت الله رحیمی میانجی صفحه 29
    در این مطالعه رابطه بین آلل های ژن BoLA-DRB3.2 با امتیاز سلول های بدنی شیر و ورم پستان بالینی در گاوهای شیری هلشتاین بررسی شد. ورم پستان بالینی به شکل وجود یا عدم وجود حداقل یک مورد بیماری شناسایی شده توسط گاودار یا دامپزشک طی دوره شیردهی اول تعریف شد. به منظور ایجاد داده هایی با توزیع نرمال، تعداد سلول های بدنی مربوط به دوره نخست شیردهی با تبدیل لگاریتمی به امتیاز سلول های بدنی تبدیل شد. به منظور تعیین ژنوتیپ حیوانات مورد مطالعه از روش PCR-RFLP و برای هضم محصولات PCR از آنزیم های RsaI، BstYI و HaeIII استفاده شد. برای ارزیابی اثر آلل های مختلف ژن مورد مطالعه بر امتیاز سلول های بدنی و ورم پستان بالینی به ترتیب از مدل خطی عمومی و رگرسیون لجستیک استفاده شد. نتایج حاصل نشان داد که آلل BoLA-DRB3.2*11 به طور معنی داری با مقادیر کمتر امتیاز سلول های بدنی مرتبط است، ولی اثر آلل ها بر ورم پستان بالینی معنی دار نبود. اگرچه تایید نتایج تحقیق حاضر به مطالعات بیشتری نیاز دارد، اما می توان استنباط نمود ژن BoLA-DRB3 دارای این پتانسیل می باشند که به عنوان نشانگر ژنتیکی برای بهبود ورم پستان و سلامتی پستان در گاوهای شیری مورد استفاده قرار گیرد.
    کلیدواژگان: BoLA، DRB3، PCR، RFLP، ورم پستان بالینی، امتیاز سلول های بدنی شیر، گاوهای شیری هلشتاین
  • احمد افضل زاده، اکبر محرمی، مجتبی زاهدی فر، عزیز الله کمالزاده صفحه 39
    هدف از اجرای این تحقیق، تعیین انرژی و پروتئین مورد نیاز در حالتهای نگهداری و رشد شتر های یک کوهانه یک تا دو ساله به روش کشتار مقایسه ای بود. در این تحقیق تعداد 21 نفر شتر یک کوهانه مورد استفاده قرار گرفتند. بر روی 18 نفر از شترها در سه دوره متوالی آزمایشات هضمی و متابولیسمی انجام گرفت. انرژی قابل متابولیسم مورد نیاز برای نگهداری (ابقای صفر انرژی)، با استفاده از معادله رگرسیون بین انرژی قابل متابولیسم مصرفی و انرژی ابقا شده، 342 کیلوژول به ازای هر واحد وزن متابولیکی تخمین زده شد. همچنین پروتئین قابل هضم مورد نیاز نگهداری (ابقای صفر پروتئین) با استفاده از معادله رگرسیون بین پروتئین قابل هضم مصرفی و پروتئین ابقا شده، 89/2 گرم به ازای هر واحد وزن متابولیکی برآورد گردید. انرژی قابل متابولیسم مورد نیاز برای رشد، با استفاده از معادله رگرسیون بین انرژی قابل متابولیسم مصرفی و افزایش وزن روزانه، 6/50 کیلوژول انرژی قابل متابولیسم به ازای هر گرم افزایش وزن تخمین زده شد. پروتئین قابل هضم مورد نیاز برای رشد، با استفاده از معادله رگرسیون بین پروتئین قابل هضم مصرفی و افزایش وزن روزانه، 431/0 گرم پروتئین قابل هضم، به ازای هر گرم افزایش وزن تخمین زده شد. راندمان تبدیل انرژی قابل متابولیسم به انرژی خالص، 52/0 حاصل شد. با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می رسد که احتیاجات نگهداری شتر برای انرژی و پروتئین، به ازای هر واحد وزن متابولیکی نسبت به سایر نشخوارکنندگان کم تر است.
    کلیدواژگان: تکنیک کشتار مقایسه ای، انرژی، پروتئین، رشد، نگهداری، شتر
  • اکبر یعقوب فر، رضا پوراسلامی، احسان خرمی، فرهاد فرودی صفحه 49
    آزمایشی به منظور بررسی اثرات پروبیوتیک (آسپرژیلوس اریزا، ساکارومایسس سرویزا و پریمالاک) در شرایط نرمال و تنش گرمایی بر عملکرد جوجه های گوشتی صورت گرفت. تعداد 768 قطعه جوجه گوشتی از سویه راس 308 در 48 واحد آزمایشی (4 تیمار با 6 تکرار و 16 قطعه در هر تکرار) در قالب طرح بلوکهای کاملا تصادفی با قرار گرفتن در دو بلوک تحت تنش گرما و شرایط نرمال استفاده شد. جیره های غذایی مورد استفاده در آزمایش، بر اساس احتیاجات غذایی جوجه های گوشتی (سویه راس 308) در سن 21- 1 و 42- 22 روزگی و با مقادیر معین مواد افزودنی تهیه گردید. صفاتی که اندازه گیری گردید شامل افزایش وزن بدن، خوراک مصرفی، ضریب تبدیل غذایی و ترکیبات لاشه پرنده گان بود و جوجه ها به صورت آزاد به آب و جیره دسترسی داشتند. جوجه از هر تیمار به طور تصادفی جهت کشتار انتخاب گردید. مواد افزودنی پروبیوتیک سبب بهبود عملکرد جوجه های گوشتی نگردید ولی وزن لاشه و راندمان لاشه را به طور معنی داری کاهش داد (05/0< P). مقدار خوراک مصرفی، تلفات جوجه ها، میانگین وزن زنده و ضریب تبدیل غذایی برای جوجه های گوشتی تحت شرایط تنش گرما کاهش معنی داری نشان نداد ولی وزن لاشه به طور معنی دار کاهش یافت (05/0< P). براساس نتایج حاصل پروبیوتیک تاثیری بر عملکرد جوجه های گوشتی نداشت ولی استرس گرمایی سبب کاهش وزن لاشه شد.
    کلیدواژگان: استرس گرمایی، پروبیوتیک، عملکرد جوجه های گوشتی
  • مهدی مخبر یوسف آباد، جلیل شجاع، مرتضی بهروزلک، صادق علیجانی، محمد مخبر صفحه 59
    به منظور ارزیابی خصوصیات کیفی الیاف پشم نسل دوم گوسفندان دورگ آرخارمرینوس ×قزل و آرخارمرینوس × مغانی و مقایسه ترکیب ژنتیکی آنها، از تعداد 180 راس گوسفند دورگ یک ساله متولدین سال های 1381 تا 1383 نمونه برداری شد. نمونه ها در آزمایشگاه تکنولوژی الیاف پشم برای صفات قطر تار پشم، ضریب تغییرات قطر تارها، طول دسته الیاف پشم ناشور و درصد تارهای مدولائی و کمپ مورد ارزیابی قرار گرفتند. میانگین و انحراف معیار حاصل برای صفات مذکور در نسل دوم دورگ های آرخارمرینوس× قزل به ترتیب 41/3±33/26 میکرون،36/9±64/34 درصد،36/9±15/10 سانتیمتر و 85/5± 39/3 و 65/2 ± 01/2 درصد و برای آرخارمرینوس× مغانی به ترتیب 7/3 ±99/26 میکرون، 53/14 ± 52/36 درصد، 92/2 ± 09/10 سانتیمتر و 54/4 ± 24/3 و 99/4 ± 82/2 درصد برآورد شد. اثر جنس بر روی طول دسته الیاف پشم، ضریب تغییرات قطر تارها، درصد تارهای مدولائی و کمپ معنی دار بود (01/0P<). به طوریکه در جنس ماده در مقایسه با نرها طول دسته الیاف پشم، ضریب تغییرات قطر تارها، درصد تارهای مدولائی و کمپ بیشتر بود. اثر سال تولد سال تولد بر روی قطر و طول دسته الیاف پشم معنی دار (01/0P<) بود. به طوریکه دام های متولد شده در سال 1381 دارای کمترین قطر الیاف پشم و بلندترین طول دسته الیاف پشم بودند. همچنین تیپ تولد اثر معنی داری (01/0P<)بر روی طول دسته الیاف پشم و ضریب تغییرات قطر تارهای پشم داشت و تک قلوها طول دسته الیاف پشم و ضریب تغییرات قطر بالاتری نسبت به دوقلوها داشتند. به طور کلی نتیجه گیری شد که ترکیب ژنتیکی دورگ ها بر روی صفات مورد مطالعه اثر معنی دار نداشت.
    کلیدواژگان: آرخارمرینوس× قزل، آرخارمرینوس× مغانی، دورگ، کمپ، مدولا
  • اعظم زینلی، احمد ریاسی، حسن کرمانشاهی، همایون فرهنگ فر، حجت ضیایی صفحه 71
    تاثیر دو ترکیب آنتی اکسیدانی (سلنیت سدیم و زردچوبه) بر عملکرد، خصوصیات لاشه و فراسنجه های خونی جوجه های گوشتی سویه راس در شرایط تنش گرمایی بررسی شد. این آزمایش با استفاده از 180 قطعه جوجه ی یکروزه در قالب یک طرح بلوک های کامل تصادفی با روش فاکتوریل (3×2) انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل جیره های حاوی سطوح صفر و 3/0 میلی گرم سلنیت سدیم، صفر، 5 و 10 گرم زردچوبه در کیلوگرم خوراک بودند. جوجه ها تا سن 28 روزگی در دمای 30-28 درجه سانتی گراد و پس از آن تا 42 روزگی در دمای 35-32 درجه ی سانتی گراد (از 10 صبح تا 4 بعد از ظهر، به مدت 6 ساعت در روز) نگهداری شدند. نتایج به دست آمده نشان داد که تنش گرمایی مصرف خوراک و افزایش وزن جوجه های گروه شاهد را در مقایسه با دیگر تیمارها بطور معنی داری (05/0>P) کاهش داد. بهترین ضریب تبدیل (81/1) با مصرف 3/0 میلی گرم در کیلوگرم سلنیت سدیم در جیره حاصل شد.استفاده از سلنیت سدیم و (یا) زردچوبه در جیره ی غذایی تاثیری بر بازده لاشه ی جوجه ها نداشت. با مصرف 10 گرم در کیلوگرم زردچوبه درصد چربی حفره ی شکمی بطور معنی داری (05/0>P) کاهش یافت. غلظت آنزیم های گلوتاتیون پراکسیداز (GPx) و سوپراکسیددیسموتاز (SOD) در پلاسمای خون جوجه های بطور معنی داری (05/0>P) تحت تاثیر سلنیت سدیم جیره غذایی قرار گرفت. نتایج حاصله نشان داد که در شرایط تنش گرمایی استفاده ی همزمان از آنتی اکسیدان های معدنی و آلی اثر بهتری دارد.
    کلیدواژگان: جوجه های گوشتی، تنش گرمایی، سلنیت سدیم، زردچوبه
  • اکبر تقی زاده، سلطانعلی محبوب، صفدر پورعباس، غلامعلی مقدم، علیرضا صفامهر، حمید پایا صفحه 81
    مطالعه حاضر جهت بررسی اثرات سطوح مختلف پنبه دانه در تغذیه گاوهای شیری هلشتاین در دوره اول شیردهی، بر روی عملکرد، ترکیب و کیفیت شیر تولید شده و پروفیل اسیدهای چرب شیر انجام شد. این تحقیق با 8 گاو شیری هلشتاین در قالب طرح چرخشی کاملا متوازن با چهار جیره غذایی، چهار دوره آزمایشی، 21 روزه و 2 راس گاو در هر تکرار انجام شد. میزان پنبه دانه و پروتئین خام جیره های غذایی 1 تا 4 به ترتیب 22% سالم و 16% پروتئین، 22% خرد شده و 16% پروتئین، 22% سالم و 18% پروتئین و بدون پنبه دانه و 16% پروتئین، ماده خشک جیره بودند. همه جیره ها از نظر میزان انرژی خالص شیردهی و انرژی قابل متابولیسم در یک سطح قرار داشتند و به صورت مخلوط و انفرادی تا حد اشتها (به طور آزاد) تغذیه شده و گاوها 3 بار در روز دوشیده شدند. نمونه گیری از شیر 2 بار (وسط و آخر هفته) انجام شد. در این آزمایش تولید شیرخام براساس 4 درصد چربی، ترکیبات آن و میزان اسیدهای چرب کونژوگه شده (CLA)، در جیره های حاوی پنبه دانه نسبت به جیره های بدون پنبه دانه (شاهد) بررسی گردید. تولید شیرخام در جیره های حاوی پنبه دانه نسبت به جیره های بدون پنبه دانه (شاهد) به طور معنی داری افزایش یافت (05/0P<). میانگین درصد چربی شیر در گاوهای تغذیه شده با جیره های 1 تا 4 در طول آزمایش افزایش خطی غیر معنی داری را با افزایش درصد پنبه دانه در جیره نشان می دهد(05/0P>). تفاوت معنی داری در میانگین درصد لاکتوز، ماده جامد بدون چربی، درصد پروتئین شیر گاوهای تغذیه شده با جیره های 1 تا 4 در بین تیمارهای مختلف آزمایشی مشاهده نشد(05/0P>). پروفیل اسیدهای چرب شیر در گاوهای تغذیه شده با جیره های 1 تا 4 تفاوت معنی داری را نشان داد (05/0>P). میانگین میزان اسیدهای چرب کونژوگه شده در شیر گاوهای تغذیه شده با جیره های 1 تا 4 به ترتیب 775/0، 712/0، 762/0 و 777/0 درصد بود که تفاوت معنی داری بین تیمارها مشاهده نشد (05/0P>). نتایج تحقیق حاضر نشان داد افزودن تخم پنبه به جیره بدون تغییر در میزان ماده خشک مصرفی می تواند تولید شیر را افزایش دهد به گونه ایکه ترکیبات شیر نیز بدون تغییر باقی بماند. همچنین افزودن تخم پنبه به عنوان دانه روغنی به جیره می تواند ترکیب اسیدهای چرب شیر تولید شده را تغییر دهد.
  • حسن شیرزادی، حسین مروج، محمود شیوازاد صفحه 97
    در این تحقیق تاثیر تغذیه جیره های بر پایه گندم و جو به همراه چهار نوع آنزیم تجارتی دارای فعالیت زایلاناز و بتاگلوکاناز بر عمکرد رشد و برخی از خصوصیات دستگاه گوارش جوجه های گوشتی مورد بررسی قرار گرفت. جیره های حاوی آنزیم با جیره های حاوی گندم و جو و یا ذرت بدون آنزیم مقایسه شدند. در کل تعداد 234 جوجه گوشتی نر یک روزه (سویه راس 308) به 6 تیمار، 3 تکرار و 13 جوجه به ازای هر واحد آزمایشی اختصاص داده شد. همه داده ها در قالب طرح بلوک های کاملا تصادفی آنالیز شدند. در کل دوره، افزودن تمامی آنزیم ها به جیره بر پایه گندم و جو مشابه با جیره بر پایه ذرت افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل غذایی جوجه ها را به طور معنی داری (05/0P) نسبت به جیره بر پایه گندم و جو بدون آنزیم بهبود بخشیدند. نتایج نشان داد که مکمل آنزیمی تاثیر معنی داری روی وزن نسبی پانکراس، کبد، سنگدان، طول و وزن نسبی دودونوم، ژژونوم، ایلیوم، سکوم و کولون ندارد، اما افزودن آنزیم به جیره بر پایه گندم و جو وزن نسبی چربی بطنی را بطور معنی داری (05/0P) در 42 روزگی افزایش داد. بطور کلی به نظر می رسد که ترکیب گندم و جو یک جایگزین مناسب برای ذرت در جیره جوجه های گوشتی می باشد. همچنین پرنده گان تغذیه شده با مکمل آنزیمی در کل دوره از لحاظ افزایش وزن روزانه و بهبود ضریب تبدیل غذایی وضعیت مشابهی داشتند، بنابراین اولویت انتخاب آنزیم باید بر اساس ارزش اقتصادی آن باشد.
    کلیدواژگان: آنزیم، جو، جوجه گوشتی، گندم، عملکرد
  • فرهنگ فاتحی، کامران رضا یزدی، مهدی دهقان بنادکی، محمد مرادی شهر بابک صفحه 111
    به منظور مطالعه اثرات نسبت های مختلف دانه جو به ذرت بر عملکرد پروار و خصوصیات لاشه گوساله های نر پرواری، 25 راس گوساله نر هلشتاین با میانگین وزن اولیه 39±276 کیلو گرم در قالب یک طرح کاملا تصادفی با 5 جیره آزمایشی و 5 تکرار در هر جیره تحت آزمایش قرار گرفت. جیره های آزمایشی 1 الی 5 به ترتیب دارای نسبت های 100:0 و 75:25 و 50:50 و 25:75 و 0:100 دانه جو به ذرت بودند (به ترتیب افزایش سهم ذرت) و توسط نرم افزار NRC(1996) متوازن شدند. گوساله ها با خوراک کاملا مخلوط (با نسبت 25 درصد علوفه به 75 درصد کنسانتره) به صورت آزاد تغذیه شدند و بمدت 110 روز پروار شدند. بین جیره ها از لحاظ وزن نهایی، افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل غذایی و ماده خشک مصرفی و بازده لاشه تفاوت معنی داری وجود نداشت. میزان چربی داخلی و ضخامت چربی روی دنده 12 و در صد چربی به گوشت بدون استخوان دنده 12 برای جیره های 4 و 5 (سطوح بالای ذرت) بطور معنی داری نسبت به بقیه جیره ها بیشتربود (05/0P<). pH شکمبه بین جیره ها بطور معنی داری متفاوت بود (05/0P<). کمترین pH مربوط به جیره یک و بالاترین آن مربوط به جیره های 4 و 5 بود. نتایج این پژوهش نشان داد که تغذیه گوساله های نر پرواری هلشتاین با نسبت های 50:50 و 75:25 دانه جو به ذرت مناسب ترین عملکرد گوساله ها را به دنبال خواهد داشت.
    کلیدواژگان: جو، خصوصیات لاشه، ذرت، عملکرد پروار، گوساله نر هلشتاین
  • حسین جانمحمدی*، اکبرتقی زاده، محمدرضا مالکی مقدم صفحه 125

    به منظور ارزیابی جایگزینی پودر ماهی با سطوح مختلف پودر ضایعات کشتارگاهی طیور، چهار جیره غذایی بر پایه پودر ماهی تنظیم و پودر ضایعات کشتارگاهی طیور در سطوح0، 20، 40 و 60 درصد جایگزین آن شد. چهار جیره غذایی آزمایشی به همراه یک جیره غذایی تجاری (به عنوان کنترل) در قالب طرح کاملا تصادفی در15استخر آزمایشی در یک دوره 90 روزه به تغذیه 780 قطعه ماهی قزل آلا با میانگین وزن اولیه 7/5 ± 8/87 گرم رسید. نتایج حاصله نشان داد که طول بدن، نرخ رشد ویژه، افزایش وزن و ضریب تبدیل غذایی در بین جیره های غذایی آزمایشی و جیره غذایی تجاری تفاوت معنی داری ندارند. میزان مصرف غذا در سطح جایگزینی 60 درصد در مقایسه با جیره حاوی 100 درصد پودر ماهی بطور معنی داری (05/0P<) کاهش یافت (43/174 در برابر 86/189 گرم). بازده لاشه در جیره های آزمایشی حاوی 0، 20، 40 درصد جایگزینی پودر ماهی با پودر ضایعات کشتارگاهی طیور و جیره غذایی کنترل تفاوت معنی داری نشان نداد ولی استفاده از سطح جایگزینی 60 درصد بطور معنی داری (05/0P<) بازده لاشه را در مقایسه با صفر درصد جایگزینی کاهش داد. استفاده از پودر ضایعات طیور در کلیه سطوح جایگزینی در مقایسه با جیره کنترل، ترکیبات شیمیائی از جمله میزان پروتئین لاشه ماهی قزل آلا را تحت تاثیر قرار نداد. به طور کلی در این مطالعه، استفاده از جیره غذایی تجاری متداول در مقایسه با جیره های غذایی مورد استفاده برپایه پودر ماهی و پودر ضایعات طیور مزیتی را در بر نداشت. نتایج این آزمایش نشان داد که می توان آرد ماهی را تا سطح 60 درصد در جیره غذایی ماهی قزل آلا با پودر ضایعات طیور جایگزین کرد.

    کلیدواژگان: پودر ضایعات کشتارگاهی طیور، قزل آلای رنگین کمان
  • احمد حسن آبادی، محمد مهدی پوررابری صفحه 137
    این آزمایش به منظور بررسی اثر تراکم گله بر عملکرد و برخی از متابولیت های خون جوجه های گوشتی اجرا شد. در این تحقیق، 580 قطعه جوجه خروس گوشتی یک روزه از سویه آربور اکرز مورد استفاده قرار گرفت. آزمایش از سن 7 تا 42 روزگی با چهار تراکم 10 (شاهد)، 13، 16 و 19 قطعه پرنده در هر مترمربع جایگاه بستری (5/1×5/1 متر) در 5 تکرار در قالب طرح کاملا تصادفی اجرا شد. همه تیمارها جیره غذایی کاملا یکسان دریافت کردند. در این آزمایش وزن زنده بدن، افزایش وزن روزانه، خوراک مصرفی روزانه، ضریب تبدیل خوراک به صورت هفتگی اندازه گیری شد. هزینه تولید هر کیلوگرم وزن زنده، درصد اجزای لاشه نسبت به وزن زنده، درصد خاکستر استخوان انگشت پا در سن 42 روزگی و برخی از متابولیت های سرم خون در 41 روزگی نیز اندازه گیری شد. نتایج این آزمایش نشان داد که افزایش تراکم گله به 16 قطعه جوجه در هر مترمربع و بیشتر از آن باعث کاهش معنی دار مصرف خوراک و افزایش وزن بدن در سنین 42-21 و 42-7 روزگی شده و باعث کاهش معنی دار میانگین وزن بدن در سن 42 روزگی می شود؛ اما وزن زنده تولیدی در هر مترمربع از مساحت سالن افزایش می یابد (05/0 > P). تراکم گله تاثیر معنی داری بر ضریب تبدیل خوراک و غلظت کلسترول، کورتیزول و 4T سرم خون در بین تیمارهای مختلف نداشت (05/0 > P). تراکم 19 جوجه در هر متر مربع باعث کاهش معنی دار (05/0 > P) غلظت 3T سرم خون نسبت به تیمار شاهد شد. تراکم جوجه ها تاثیر معنی داری بر درصد وزنی کل لاشه و اجزای آن از جمله محصول سینه نسبت به وزن زنده بدن نداشت (05/0 > P). با توجه به مقدار تولید وزن زنده در هر متر مربع، کمترین هزینه به ازای تولید هر کیلوگرم وزن زنده به ترتیب مربوط به تراکم های 19، 16، 13 و 10 قطعه پرنده در هر متر مربع بود. بنابراین با توجه به نتایج این آزمایش، افزایش تراکم جوجه های گوشتی به 19 پرنده در هر متر مربع باعث افزایش بهره وری از فضای سالن پرورش بدون تاثیر منفی بر شاخص های لاشه می شود.
    کلیدواژگان: تراکم گله، عملکرد، متابولیت های خون، جوجه گوشتی
|
  • Ar Vakili, M. Danesh Mesgaran, H. Nassiri Moghadam Page 1
    The effect of chloridric acid and urea on chemical composition, dry matter (DM) and crud protein (CP) degradability coefficients of alfalfa silage and its effect on early lactating Holstein cows performance were evaluated in the one experiment with 3 trials. In the first trial, fresh alfalfa was chopped, mixed with different level of Hcl (0.0, 2, 4, 6, 8, 10, 12, 14 and 16 ml/kg DM) and urea (0.0, 2.5, 5, 7.5, 10 g/kg DM) and ensiled in the laboratory silos. Crude protein content and pH of treated silages were not affected by the acid or urea application. In the second trial, ruminal degradability coefficients of crude protein and dry matter of some of silage were determined using nylon bag technique. The selected silages were alfalfa silage without acid and urea (T1), 4 ml/kg DM acid + 5 g/kg DM urea (T2). 5g/kg DMurea + 12 ml/kg DM acid (T3). Ruminal degradability coefficients of DM and CP influenced by the acid and urea treatment. In third trial, 15 early lactating cows (21 ± 3 dys in milk) were fed with diet containing T1, T2 or T3 (experiment 2) that were substituted by 75% alfalfa hay in completely randomized design for seven weeks. Dry matter intake and milk yield were recorded daily. Milk samples were collected at the end of the first, 3th, 4th, 5th and 7th weeks of the experimental period. Blood samples were taken two times (on week 3 and week 7) at 0.0, 2 and 4 hours after morning feeding. The data were analyzed as repeated measures in time. Dry matter intake in cows fed T3 was significantly lower than cows fed other treatments (P< 0.05). Milk yield and milk fat were affected by the time (P<0.05). Blood glucose (mg /dl) at 0.0 (T1: 71 vs. T2: 73.7 and two hours after feeding (T1: 70.1 vs. T2: 73.6) were significantly (p< 0.05) affected by the treatment. As whole the results showed that the chloridric acid as a inorganic acid and cheep in treating of alfalfa silage due to useful effects on chemical parameters and dry matter and protein degradability characteristics can be used.
  • S. Alijani, A. Nejati-Javaremi, H. Mehrabani-Yeganeh, Gh Rahimi, Llg Janss Page 15
    Exact methods for major gene detection have been based on using molecular information. Special mating designs with high costing are needed for production of this type information that, without basic research for optimization of production and using them, it would be very challenging and difficult for developing country such as Iran. So, before applying these methods it would be better to, by using statistical methods, segregation of these genes is detected. Some of detected major genes that are using in developed countries animal breeding programs were detected firstly by statistical methods. In this research, using statistical methods, major genes that affecting four economically important recorded traits in two breeding centers, including age at first laying, body weight, egg weight and number of laid eggs, were detected. With deleting outlier and Box-Cox transformation on adjusted data, false positive results were controlled. Normality test on adjusted records of four traits in two centers confirmed that major genes are segregating for these traits. Bartlett test for homogeneity of variance in paternal half-sib families indicated that these variances were not homogeny and χ2 statistics were significant (P<0.01) for all traits. Fain test also confirmed the curvilinear relationship between means and variances of half-sib families and both of these two methods detected segregation of major genes for recorded traits. Mixture test as the most powerful method among all statistical methods for major gene detection in animal population, detected that the best distribution for most of traits is mixed distribution and this is due to of major gene segregation that affecting these traits and different means of major gene locus's genotypes.
  • H. Atashi, M. Moradi Shahrbabak, H. Mehrabani Yeganeh, Sr Miraei Ashtiani, Gh Rahimi Mianji Page 29
    In this research, association of the BoLA-DRB3.2 alleles with somatic cell score as an indicator of udder health, and clinical mastitis in Holstein dairy cows were investigated. Clinical mastitis occurrence was defined as the presence or absent of at least one case of mastitis diagnosed by farmer throughout the first lactation. Milk somatic cell count of the first lactation was converted to milk somatic cell score to achieve normality of data distribution. PCR-RFLP method, followed by digestion of the amplified fragments with three restriction enzymes, RsaI, BstYI and HaeIII, was used to determine BoLA-DRB3.2 alleles of the animal included in this study. Gene-substitution, general linear and logistic regression models were used to evaluate the effect of BoLA-DRB3.2 alleles on the LSCS and binary measures of clinical mastitis, respectively. The association results showed that BoLA-DRB3.2*11 was significantly associated with lower lactation somatic cell score, but no allele was found to be significantly associated with clinical mastitis. Although more studies are needed to confirm the present results, but it can be concluded that BoLA-DRB3 alleles may have potential usefulness as a genetic marker to improve bovine mastitis and udder health in dairy cows.
  • A. Afzalzadeh, A. Moharamy, M. Zahedifar, A. Kamalzadeh Page 39
    The aim of this study was to determine the energy and protein requirements for maintenance and growth of growing (1-2 years) camel using serial comparative slaughter technique. In this study 21 heads of camels were used. Three heads were used as control and 18 heads were assigned to three consecutive periods (each group included three replications in maintenance group and three replications in growth group). During the final week of experiments, camels were subjected to digestion and metabolic experiments. All animals were slaughtered at the end of the experiment. Regression analysis was used between metabolisable energy intake and retained energy, to estimate the metabolisable energy requirements for maintenance (zero energy retention). Energy requirement for maintenance was estimated 342 KJ/day/kg W0.75. Regression analysis was used between digestible protein intake and retained protein, to estimate the protein requirements for maintenance (zero protein retention). Protein requirement for maitenance was estimated 2.89 digestible protein gr/day/kg W0.75.In growth groups, the metabolisable energy requirements for one gram gain was estimated 50.6 KJ/gr gain. The digestible protein requirements for one-gram gain was estimated 0.431 gram digestible protein/gr gain). The metabolisable energy efficiency for growth (kf) was estimated 0.52. It was concluded that in the camel, requirements of energy and protein for maintenance based on W0.75 is lower than the other ruminants.
  • A. Yaghobfar, R. Poreslami, E. Khorami, F. Forodi Page 49
    The experiment was conducted to evaluate the effects of probiotics (Aspergillus Oryzae, Saccharomyces cerevisae and Perimalac) on the broilers performance under conventional and heat stress conditions. 768 day-old male Ross-308 broiler chicks were used in blocks randomized design. The birds were housed in floors pens. The rearing place was located with the controled temperature and humidity. Each treatment group was allocated at random to 6 pens with 16 birds each. The diets were used this experiment conducted to be adequate nutrients according to the National Research Council (1994). The experimental diets were fed in two periods 1 to 21 and 22 to 42 days of age. At the end of each week chicks were weighed individually. Feed consumption and feed conversion retio and carcass traits were determined for each pen. The diets and water offered as ad-libitum. After the termination of the trial, 4 birds from per pens (8 birds per treatment group) were selected randomly and were killed. The additive probitics did not improve broilers performance but carcass weight and carcass efficiency decreased significantly (P<0.05). Feed intake, broler mortality, live weight mean and feed conversion ratio were not significant decreased under heat stress condition but carcass weight decreased significantly (P<0.05). The results of experiment showed that probiotics did not significantly improve broiler performance, but heat stress caused decreasing of carcass weight.
  • M. Mokhber, J. Shoja, M. Behruzlak, S. Alijani, M. Mokhber Page 59
    In order to evaluate fleece characteristics, wool samples of 180 yearling fleece weight were collected from Arkharmerinos × Ghezel and Arkharmerinos × Moghani cross breed lambs. Samples were taken during a period of three years (2002-2004). The following traits were considered: fiber diameter, fiber diameter variability, staple length, kemp percentage and medulla percentage. The average amount for these fleece characteristics in F2th Arkharmerinos × Ghezel were 26.333.41 , 34.649.36%, 10.153.99cm, 2.012.65% and 3.395.85% and for Arkharmerinos × Moghani were 26.993.7, 36.5214.5%, 10.092.92cm 2.854.99% and 3.244.52%, respectively. The effects of genotype, sex, birth year and birth type were as follow: sex had a significant (P<0.01) effect on fiber diameter variability, staple length and percentage of medulla and kemp, females had higher fiber diameter variability, staple length, and percentage of medulla and kemp than males. Birth year had significant influence on fiber diameter and staple length (P<0.01) and lambs that born in 2002 have highest fiber diameter and longest staple length. Type of birth had significant influence on staple length (P<0.01) and fiber diameter variability (P<0.05), singles had longer staple length and more fiber diameter variability than twins. The genotype had no significant influence effect on fleece characteristics.
  • A. Zainali, A. Riasi, H. Kermanshahi, H. Farhangfar, H. Ziaie Page 71
    This study investigated the effects of sodium selenite (Se) and turmeric powder (TP) supplementation on growth performance, carcass characteristics and some blood parameters of broiler chickens. A total of 180 Ross * Ross broiler chickens (1 day old) were randomly assigned to 6 treatments (control, control + 5 g TP/kg, control + 10 g TP/kg, control + 0.3 mg Se/kg, control + 0.3 mg Se + 5 g TP/kg, and control + 0.3 mg Se + 10 g TP/kg), 3 replicates and 10 birds each. The birds were kept at 32-35°C (10.00 to 16.00; for 6 hours) from day 28 to day 42. Heat stress condition significantly (P<0.05) decreased the feed intake and weight gain of birds in control group compared with the other treatments. The diet supplemented with 0.3 mg Se/kg had the lowest feed conversion rate (FCR). Se and (or) turmeric powder had no effect on carcass yield (P>0.05). However, supplementation with 10 g TP/kg significantly (P<0.05) decreased abdominal fat. The plasma concentration of glutathione peroxidase (GPx) and superoxide dismutase (SOD) enzymes were significantly (P<0.05) affected by Se in the diets. It was concluded that supplementation the broiler chicken diets with Se and TP is better for heat stress suppression.
  • Taghizadeh A., Mahboob Sa, Poorabbas S., Moghadam Ga, Safamehr Ar, Paya H Page 81
    In this study, the different levels of whole cottonseed in ration on performance of lactating Holstein cows in early lactation and milk fatty acids composition based on balanced change-over design containing four periods (21 days) and two cows per replicates was conducted. In this experiment, treatments contained 1) 22% whole cottonseed with 16% crude protein. 2) 22% crushed whole cottonseed with 16% crude protein 3) 22% whole cottonseed with 18% crude protein 4) non cottonseed with 16% crude protein. Net energy for lactation and metabolisable energy of diets were the same. Cows were fed ad libitum and individually and milked three times per day. Milk sampling was carried out twice per week (mid and end of week). In this experiment actual milk yield (4% FCM) was significantly higher for cows receiving rations contained whole cottonseed compared to cows fed control diet. Milk fat percentages throughout the experiment were 4.34, 3.53, 4.03 and 2.84% for cows receiving diet 1, 2, 3 and 4, respectively that showed not significant differences (P>0.05). Milk composition such as protein, lactose and SNF for cows receiving diet 1-4 showed not significant differences (P>0.05). Milk fatty acid composition affected by diet cottonseed levels (P<0.05). Conjugated linoleic acid concentration of milk fat were 0.775, 0.712, 0.762 and 0.777% for cows receiving diet 1, 2, 3 and 4, respectively, that showed not significant differences (P>0.05). It is concluded that milk yield was increased with inclusion of whole cottonseed (P<0.05). Also, diets containing whole cottonseed can be altered milk fatty acid composition.
  • H. Shirzadi, H. Moravej, M. Shivazad Page 97
    In this research, the influence of feeding wheat and barley-based diets supplemented with four commercial enzymes containing xylanase and β-glucanase activities were investigated on growth performance and gastrointestinal size and weight of broiler chicks. The diets supplemented with enzyme were compared with unsupplemented wheat and barley- or corn-based diets. A total of 234-day-old male broiler chicks (Ross 308) were allocated to 6 treatment groups, with 3 replicates per treatment group and 13 birds per replicate pen, and all data were analyzed in a randomized complete blocks design. In entire period, adding of all enzymes to the wheat and barley-based diet in similar to corn-based diet were significantly (P<0.05) improved body weight gain and feed conversion ratio of broilers in comparison with wheat and barley-based diet without enzyme. Results showed that enzyme supplementation had no significant (P>0.05) effect on relative weight of pancreas, liver, gizzard, relative weight and length of duodenum, jejunum, ileum, left cecum and colon, but addition of enzymes to the wheat and barley-based diet were significantly (P<0.05) increased relative weight of abdominal fat at 42 day. In general, it seems to that composition of wheat and barley is a beneficial substitution for corn in broilers diet. In addition, there were similar improvements on body weight gain and feed conversion ratio of birds fed diets with enzyme supplementation in entire growth period, therefore choice preference of enzyme supplementation has to base on its economic value.
  • F. Fatehi, Kr Yazdi, M. Dehghan Banadaki, M. Moradi Shahr Babak Page 111
    In order to study effects of five different ratios of barley to corn grain (100:0, 25:75, 50:50, 75:25, 0:100) on dry matter intake feedlot performance, carcass characteristics, 25 Holstein male calves (average initial weight 276±39 kg) were finished for 110 days. Diets content 25% forage (12.5% alfalfa and 12.5% corn silage) and 75% concentrate, In this experiment a completely randomized design was used containing of 5 treatments (diets) and 5 replicates (calves). Calves were weighed every 30 days and feed orts were collected daily. Warm carcass weight was measured on the day of slaughter. Characteristics and measurements were subcutaneous fat recorded. Also 12th rib for other analysis picked up. There were no differences (P > 0.05) among diets for ADG (1.44 kg/d), feed efficiency (14.96 kg gain/100 kg feed), DMI (9.75 kg/day) and warm carcass weight (240.5 kg). Calves fed diets with ratio of 25:75 and 0:100 barley to corn had more subcutaneous fat thickness (average 1.23 vs. 0.81 cm), abdominal fat (13.07 vs. 8.64 kg), carcass ether extract (average 31.83 vs. 27.66%) rather than other diets (P<0.05). With increasing of corn in diets, ruminal pH increased (P>0.05). We concluded that feeding of calves with diets based on ratio 50:50 and 75:25 of barley to corn grain can be resulted better performance.
  • H. Janmohammadi, A. Taghizadeh, Mr Maleki Moghadam Page 125

    A fish meal based - diet was formulated for rainbow trout (Oncorhynchus mykiss) to evaluate the potential replacing of fish meal with poultry by-product meal in levels of 0, 20, 40, 60 percent. Four experimental diets associated with a commercial diet (as control) were fed to 780 rainbow trout with initial body weight average of 87.8± 5.7 gr in a 90-day feeding trial as completely randomized design in 15 experimental pools. The results showed that body length, specific growth rate, weight gain and feed conversion ratio were not significantly different among experimental diets and control one. Feed intake was decreased significantly (P< 0.05) in diet with replacing level of 60 % in comparison to fish meal based diet, 0 % of replacing. The 0, 20 and 40 % of replacing fish meal with poultry – by product meal did not influence rainbow trout dressing percentage but replacing level of 60 % significantly decreased (P< 0.05) the dressing percentage in comparison to fish meal based diet, 0 % of replacing. The dressing percentage were not significantly different among experimental diets in replacing levels of 0, 20, 40 percent fish meal with poultry by-product meal and control diet. In all replacing levels of fish meal with poultry by-product meal, body chemical compounds particularly protein content of rainbow trout were not affected compared to control group. As a whole in this study, feeding common commercial diet did not indicate any benefits in comparison to fish meal and poultry by-product meal based diets. The results of this research showed that fish meal can be replaced with poultry by-product meal up to 60 % in rainbow trout diet.

  • A. Hassanabadi, M. Mahdipour Rabori Page 137
    The objective of this investigation was to study the responses of male broiler chickens to stocking density and its effect on productive performance, carcass characteristics and a number of blood metabolites. 580 commercial broiler chicks (Arbor Acres) were housed at different densities in floor pens (1.5×1.5m) during the period from 7 to 42 days of age. Stocking densities were included 10 (control), 13, 16 and 19 chicks/m2 of floor pen space. The experiment was a completely randomized design and each treatment consisted of 5 replicates. Broiler chickens were fed a same commercial diet from 7-42 days of age. During the experiment, Body Weight (BW), Daily weight Gain (WG), Daily Feed Intake (FI) and Feed Conversion Ratio (FCR) were measured weekly intervals. Cost of 1kg live weight (LW) production, relative weight of carcass parts to LW, toe ash percentage at 42 days of age and a number of blood serum metabolites at 41 days of age (cortisol, cholesterol, T3 and T4 concentrations) was also measured. Increasing stocking density to 16 chicks/m2 and denser, significantly (P<0.05) decreased FI and WG during 21-42 and 7-42 days of age. BW of the birds beyond 16 chicks/m2 of floor space at 42 d was significantly (P0.05) lower than 13 and 10 chicks/m2 but live weight production per each m2 of floor space was significantly (P0.05) increased. FCR and serum cortisol, cholesterol, and T4 concentrations were not affected (P0.05) by stocking density. Serum T3 concentration in density of 19 chicks/m2 was significantly (P0.05) lower than control group. Upon processing, whole carcass and carcass parts as well as breast meat yield relative to BW were not affected (P0.05) by stocking density. With respect to production of live weight in each m2 of floor space, lowest production expenses was observed in densities of 19, 16, 13 and 10 chicks/m2 of floor space, respectively. These results indicated that increasing the density to 19 chicks/m2 improves economic performance without adverse effect on carcass characteristics.