فهرست مطالب

نشریه علوم دانشگاه خوارزمی
سال پنجم شماره 3 (پاییز و زمستان 1384)

  • زمین- ریاضی
  • تاریخ انتشار: 1384/07/15
  • تعداد عناوین: 8
|
  • رحیم علیزاده صفحه 149
    فرض کنید یک جبر باناخ باشد. ما نشان می دهیم که اگر یک ایده ال انقباض پذیر ازیک جبر باناخ باشد آنگاه برقرار است. سپس وجود یک خود توان می نیمال مرکزی را در یک جبر باناخ انقباض پذیرکه یک تابعک ضربی نا صفر روی آن موجود باشد ثابت می کنیم. همچنین مفهومb- انقباض پذیری و یکی از فرم های معادل آن را معرفی می کنیم و با مثالی نشان می دهیم که b- انقباض پذیری به طور اکید از انقباض پذیری ضعیف تر است.
    کلیدواژگان: جبر باناخ، انقباض پذیری
  • یدالله اردوخانی، عرب زاده صفحه 155
    در این مقاله روشی عددی برای حل مسائل تغییراتی ارائه شده است. این روش مبتنی بر پایه توابع هایبرید هارتلی است. که برای تقریب مورد توجه قرار می گیرد. ابتدا خصوصیات توابع هایبرید هرتلی که ترکیبی از توابع بلاک بالس و توابع هارتلی هستند بیان می شود. با معرفی ماتریس عملیاتی انتگرال حل مسائل، تغییراتی را به حل معادلات جبری تبدیل می کنیم و سپس با مثال هایی عددی کاربرد و تکنیک های روش را ارزیابی می کنیم.
  • مهران آرین، محسن پورکرمانی صفحه 569
    تحلیل عناصر سبک چین، یکی از بخش های اصلی در بررسی های ساختاری به شمار می آید. از همین رو، در این مقاله سعی شده تا براساس شواهد موجود، عناصر سبک چین های اصلی در گستره مرزی البرز- ایران مرکزی از خاور ورامین تا خاور سمنان بررسی شود. بدین منظور، استوانه ای بودن، تقارن، سبک یک سطح چین خورده، سبک یک لایه چین خورده و سبک یک توالی چین خورده ارزیابی گردیدند. براین اساس، ویژگی های سبک چین ها و تاریخچه جوان چین خوردگی گستره مورد نظر آشکار گشت. افزون براین دو ساز و کار اصلی جدایشی و کمانشی نیز، در گستره مورد بررسی تشخیص داده شده است.
  • رامین ارفع نیا، نوذر سامانی صفحه 585
    جریان کلی در رودخانه هایی که در حوضه های آبریز کارستی شکل می گیرند، از دو مؤلفه اساسی جریان پایه کلی1 و رواناب مستقیم2 تشکیل یافته است. مؤلفه جریان پایه کلی عمدتا از جریان حاصل از تخلیه سفره های آب زیرزمینی مرتبط با حوضه آبریز و مؤلفه رواناب مستقیم اساسا از جریان حاصل از رواناب سطحی حوضه آبریز تشکیل گردیده است. برای جدایش مؤلفه های اصلی جریان رودخانه در مناطق کارستی، از مدل رایانه ای «HYSEP» و به عنوان نمونه از داده های روزانه جریان رودخانه زاینده رود در یک دوره زمانی 15 ساله، از سال آبی 1361-1360 لغایت سال آبی 1375-1374 هجری شمسی استفاده شده است. بر این اساس، با به کارگیری سه روش محدوده زمانی ثابت، محدوده زمانی جابه جا شونده و حداقل موضعی، منحنی جدایش هیدروگراف جریان کلی رودخانه زاینده رود ترسیم شده است. مقایسه نتایج، تطابق بسیار خوب این روش ها را به وضوح نشان می دهد. به طوری که اختلاف میان نتایج بلند مدت (در یک دوره زمانی پانزده ساله) همواره کم تر از 7/2 % است.
  • صدرالدین امینی، سیدعلی مظهری، جلیل قلمقاش صفحه 601
    مجموعه توده های نفوذی بانه در شمال غربی استان کردستان وزون سنندج سیرجان واقع شده است. این مجموعه در سنگ های دگرگونی درجه پایین کرتاسه تزریق شده و سن احتمالی آن کرتاسه پسین پالئوسن است. این توده، از سه فاز نفوذی مجزا تشکیل گردیده است. دیوریت، بیوتیت گرانیت و گرانیت گارنت دار این سه فاز ماگمایی را شکل می دهند. دیوریت ها نخستین واحد تشکیل شده اند که در برخی مناطق توسط بیوتیت گرانیت قطع شده اند و در مناطق دیگر بر هم کنش بین این دو توده مشخص است. بنا بر این بیوتیت گرانیت همزمان یا کمی پس از دیوریت ها نفوذ کرده است. گرانیت گارنت دار جوان ترین واحد مجموعه است که معمولا به صورت دایک در بیوتیت گرانیت نفوذ کرده است. در دیوریت ها کانی های هورنبلند، تیتانیت و مگنتیت وجود دارد، ASI<1 است، در نرم دیوپسید وجود دارد و میزان CaO،Na2O و بالاست. این ویژگی ها پیشنهاد می کند که دیوریت ها در رده گرانیتوئید های نوع I قرار می گیرند. در بیوتیت گرانیت ها، وجود مسکوویت و بیوتیت فراوان و نیز ادخال های سرشار از میکا، و حضور گارنت در گرانیت های گارنت دار آن را جزء سری S قرار می دهد. همچنینASI>1، کرندوم نورماتیو و میزان زیاد K2O و در این دو توده، مؤید این مطلب است. گرانیتوئید های بانه از نظر تکتونیکی در ردهVAG (گرانیتوئید های قوس آتشفشانی) قرار می گیرند و دیوریت ها نیز متعلق به حاشیه فعال قاره ای هستند. با استفاده ازداده های ژئوشیمیایی با قاطعیت نمی توان گفت که دیوریت ها از گوشته غنی شده بالای مناطق فرورانش یا از ذوب پوسته اقیانوسی فرورانده شده منشا گرفته اند. بیوتیت گرانیت ها و گرانیت های گارنت دار از ذوب سنگ های رسوبی دگرگون شده حاصل شده اند. برخی بیوتیت گرانیت ها منشا پلیتی دارند و بعضی دیگر، سنگ منشا گری وکی؛ و گرانیت های گارنت دار حاصل ذوب بخشی پلیت ها هستند.
  • حسین علی بگی، علی همدانی صفحه 619
    توبی فیت های مورون سیس که در بعضی گزارش ها آن را یک سنگواره نامشخص(an enigmatic fossil) دانسته اند، اجتماعی از یک هسته فرامینیفر(میلیولید) و پوششی از جلبک های هم زیست یا سیانوباکتری (Micro-encruster) است. این فسیل از نظر پالئواکولوژی برای تفسیر حوضه رسوبی بسیار با ارزش است. بررسی انجام شده بر روی تعدادی از توبی فیت ها و تطبیق این داده ها با معیارهای پالئواکولوژی دیگر همانند انواع اسفنج های اسکلروسپونژی(Chaetetes sp.، Cladocropsis mirabilis) محیط کم عمق2 را برای بخش قاعده ای سازند اسفندیارمورد تایید قرار می دهد.
  • علی کنعانیان، سیدمحسن حیدری، باس آسیابانها صفحه 631
    توده نفوذی شکرناب بخشی از ماگماتیسم گسترده ترشیری در زون البرز مرکزی است. این توده که در داخل توف های سبز سازند کرج تزریق شده است، از لحاظ ترکیب سنگ شناسی متنوع بوده و از بخش های مختلف گابرویی، مونزونیتی و سیینیتی تشکیل شده است. سنگ های توده نفوذی شکرناب از لحاظ اختصاصات ژئوشیمیایی ترکیب آلکالن پتاسیک دارند و از لحاظ فراوانی آلومینیم از نوع متاآلومین هستند. در ترکیب شیمیایی این سنگ ها آنومالی منفی Nb، غنی شدگی از عناصر LIL، و تهی شدگی از عناصر HFS به چشم می خورد. بررسی الگوی پراکندگی عناصر کمیاب در سنگ های توده نفوذی شکرناب نشان می دهد که سنگ های آذرین بررسی شده به یک محیط فرورانش مرتبط بوده و احتمالا در حاشیه فعال قاره ای جایگزین شده اند. بر اساس روابط صحرایی، بررسی های پتروگرافی و مطالعات ژئوشیمیایی عناصر اصلی و کمیاب معلوم می شود که تفریق بلوری نقش مؤثری در ایجاد تنوع سنگ شناسی توده نفوذی شکرناب داشته است.
  • نصرالله ایران پناه، محسن محمدزاده * صفحه 653

    روش بوت استرپ افرون برای برآورد میزان دقت برآوردگرها، هنگام مشاهدات مستقل کاربرد دارد. برای داده های فضایی که بر حسب موقعیت قرار گرفتن آن ها در فضای مورد بررسی به یک دیگر وابسته هستند، معمولا روش بوت استرپ بلوک متحرک مورد استفاده قرار می گیرد. از آنجا که در این روش مشاهدات مرزی نسبت به سایر مشاهدات امکان کمتری برای حضور در بلوک ها دارند، در این مقاله روش بوت استرپ بلوک مجزا معرفی و الگوریتمی برای برآورد میزان دقت برآوردگرها ارائه می شود. همچنین کارایی روش بوت استرپ بلوک مجزا با بلوک متحرک در یک بررسی شبیه سازی مورد مقایسه عددی قرار گرفته، نشان داده می شود برآوردگر اریبی میانگین نمونه ای به روش بوت استرپ بلوک مجزا بدون خطا و برآوردگر واریانس آن سازگار است.

|
  • Page 569
    A major part of structural studies is the analysis of elements of fold style. In this paper, the elements of main folds style in the Alborz – Central, Iran border zone, were investigated. In this respect, cylindricity, symmetry, style of a folded surface, style of a folded layer and style of a folded multilayer were evaluated. Finally, fold style characteristics and young history of folding in the studied area were indentified. In addition, two main mechanisms (Buckle and Detachment Folding) were distinguished.
  • Page 585
    Total streamflow on karstic watershed comprises tow main components in which total baseflow and direct runoff. The former components include groundwater discharge basically. The later component, the direct runoff component, consists of surface runoff resulted from precipitation. Separation of main components of total streamflow on karstic watershed has been performed by "HYSEP" software on bases of Zayandeh-Roud daily streamflow data for 15 Iranian calendar years from 1360-1361 to 1374-1375 water year as a case study. This software employs three methods to compute values of above-mentioned main components; separate by fixed interval method, sliding interval method and local minimum method. Comparison of results for above methods obviously shows a good agreement. So the difference of long term results (15 years) for total baseflow is always less than 2.7 %.
  • Page 601
    Baneh pluton is located in northwest of Kordestan province and Sanandaj-Sirjan zone. This body has been injected into low-grade metamorphic rocks in Cretaceous and so it is attributed to upper Cretaceous-Paleocene. This complex is composed of three distinct intrusive phases. These phases are diorite, biotite-granite and garnet-bearing granite. Diorites is the first constituent unit that is intruded by biotite granite in some areas. In other areas interaction of these two bodies is clear. Therefore, biotite granite has intruded simultaneousey with diorite or sometimes after it. Garnet-bearing granite is the youngest unit of this complex that usually intrudes as dyke in to biotite granite. There are hornblende, titanite and magnetite in diorites, also ASI>1, CIPW-normative diopside and high degree of CaO, Na2O, Sr suggest that diorite related to I-type granitoides. The aboundant existence of biotite, muscovite and surmicaceous enclaves in biotite granite and presence of garnet in garnet-bearing granite classify them under S-type group. Furthermore, ASI>1, CIPW-normative corundum and high degree of Rb, K2O is used as an evidence for this issue. From tectonic setting point of view,Baneh Pluton is located in VAG granitoides which is related to continental subduction zone. Geochemical data indicates that diorites originates from enriched mantle over the subduction zone or from subducted oceanic crust. Biotite granites and garnet-bearing granites are produced by fractional melting of metasedimentary rocks. Some biotite granites have a metapellitic origin and others are derived from metagreywacks where garnet-bearing granites are the product of fractional melting of metapellitic rocks.
  • Page 619
    Tubiphtes morronensis has been regarded as a community consisting of foraminifera (miliolid) and an overgrowth of some kind of algae or cyanobacteria. Although occurring in a wide variety of different facies, Tubiphtes morronensis represents a valuable marker fossil for environmental conditions. This is due to the ability of these foraminifera to adapt to different conditions by developing different growth forms. Important feature is the thickness of the outer test, apparently depending on the amount of light available for the algal symbiont. Shallow-water tests may show diameters of more than 1 mm, whereas the diameter of the outer test of deeper water forms strongly tends towards zero. In the Esfandiar Limestone Formation, the diameter of Tubiphtes morronensis is 0.7 mm to 1 mm and shows adaptations to shallow water environments.
  • Page 631
    Shekarnab intrusion is a part of an extensive magmatism in the Central Alborz Tectonic Zone of Iran. This intrusive body, which is mostly composed of monzonitic, gabbroic and syenitic lithologies, was intruded within green tuffs of the Karaj formation. These plutonic rocks show geochemical alkaline-potassic affinity and in the case of aluminum saturation index, they could be classified as meta-aluminous rocks. These rocks show Nb negative anomaly, enrichment of LILE and are depleted in HFSE. The spider and discrimination diagrams demonstrate that the parent magma of the plutonic intrusion could be related to a subduction zone and have emplaced in an active continental margin. Based on geochemical analysis of trace and major elements, as well as field and petrographical studies, it could be suggested that crystal differentiation has played an important role in lithological diversity of this intrusive body.
  • Page 653

    Efron's bootstrap method can only be used to estimate the precision measures of estimators when observations are independent. For spatial data that are spatially correlated, the moving block bootstrap method is usually used. But, in this method, the boundary observations have less chance of presence in blocks resampling than the other observations. In this paper, the new separate block bootstrap method is introduced and an algorithm is given for estimating the precision measures of estimators. A simulation study is carried out to compare the efficiency of the separate block bootstrap method with moving block bootstrap. It is shown that, with their method we can estimate the bias of sample mean with no error, and the estimator for variance of sample mean is consistent.