فهرست مطالب

اندیشه دینی - پیاپی 33 (زمستان 1388)

فصلنامه اندیشه دینی
پیاپی 33 (زمستان 1388)

  • 164 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1389/02/20
  • تعداد عناوین: 10
|
  • مقالات فارسی
  • احد فرامرز قراملکی، سعیده سیاری صفحات 1-22
    به طور کلی، هیچ گستره ای از اندیشه، از دام تحویلی نگری مصون نمانده است. مطالعات دین نیز از این امر مستثنی نیست. این مقاله می کوشد این معضل را در حوزه ی تعریف دین بررسی نماید. برای تبیین و توضیح این مطلب، تعاریف دین شناسان و اندیشمندانی مورد بررسی قرار می گیرد که در چارچوب مکتب های گوناگونی اندیشیده اند. رودلف اتو که از طریق تحلیل شهودی، پدیدارشناختی و روان شناختی تجارب دین، امر مقدس را تعریف می-کند در جنبه های ناعقلانی تجارب عرفانی دچار افراط می شود و نمی تواند تعریفی فراگیر و شایسته ی پیچیدگی های دین ارائه دهد. الیاده مفهوم امر قدسی را بسط می دهد و امر قدسی را مقابل امر دنیوی قرار می دهد، اما او نیز نمی تواند تعریفی منسجم و همگون ارائه دهد. جان هیک به این نتیجه می رسد که یافتن تعریف مشترک، که همه ی ادیان را دربرگیرد، ممکن نیست و بنابراین به جای دین واحد، از ادیان سخن می گوید و ویژگی های شایع ادیان را برمی شمارد. ویتگنشتاین دین را نهادی نظام مند نمی داند و به جای دین، از عمل دینی سخن می گوید و دین را به عمل تحویل می دهد و خصایص عمل دینی را برمی شمارد. تعریف پل تیلیخ از دین، انعکاس دو معنا از آن است: دین در معنای عام، امری غایی و در معنای خاص، وجهی از روح بشر است. با فرادیدگاه می توان از تحویلی نگری تا حدی مصون ماند. این امر از طریق رهیافت میان رشته ای فراهم می شود. فرادیدگاه و رهیافت میان رشته ای ادعای کمال ندارند، اما می توانند به کامل شدن گام به گام تعاریف دین از طریق یک فرآیند سیستمیک و پویا کمک کنند.
    کلیدواژگان: تحویلی نگری، امر قدسی و اتو، امر دنیوی و الیاده، کثرت گرایی دینی هیک، تیلیخ و امر غایی
  • فاطمه نام آور، عبدالرسول کشفی صفحات 23-50
    براهین وجودشناختی مجموعه ای از براهین اثبات وجود خداوندند که با روشی پیشینی، از طریق تحلیل مفهوم خداوند، به اثبات وجود او می پردازند. آغازگر طرح این دسته از براهین «آنسلم»، الاهیدان و فیلسوف قرون وسطی، است. برهان آنسلم از زمان طرح (در قرن یازده میلادی) تاکنون، به دلیل پیچیدگی خاص و ابهام نهفته ی در آن، همواره مورد بحث و توجه فراوان بوده است. از این برهان تقریرهای گوناگونی ارائه شده که یکی از مهم ترین آن ها روایت «آلوین پلانتینگا»، فیلسوف و معرفت شناس معاصر، از آن است.
    از آن جا که روش اصل موضوعی، از طریق ایضاح ساختار منطقی یک برهان و تصریح پیش فرض های نهفته ی آن، ابزار مناسبی برای ارزیابی و نقد آن برهان است، این مقاله می کوشد ضمن معرفی این روش، از طریق به کارگیری آن در تقریر پلانتینگا و نمایش ساختار منطقی دقیق این تقریر (به کمک هر دو منطق قدیم و نمادین)، قابل دفاع بودن آن را در اثبات وجود خداوند نشان دهد.
    کلیدواژگان: پلانتینگا، برهان آنسلم، برهان وجودی، روش اصل موضوعی
  • بهمن اکبری صفحات 51-68
    نفی معناداری گزاره های دینی و تهی انگاری آن ها که نطفه ی آن را پیش تر اگوست کنت جامعه شناس (با ملاک اثبات تجربی) کاشته بود، در چند دهه ی اخیر با موضع گیری و جانبداری سرسخت آنتونی فلو، شاگرد پوپر، شدت گرفت. فلو با پذیرش اصل ابطال پذیری پوپری که خود پوپر آن را برای تفکیک علم (تجربی) از شبه علم در مقابل اثبات گرایی منطقی مطرح کرده بود، و ارتباط دادن آن با معناداری، ملاک و معیاری برای معناداری گزاره های تجربی و دیگر گزاره ها، از جمله گزاره های دینی به دست داد. وی با اعتقاد به اصل ابطال پذیری تجربی معنا و با پذیرش این پیش فرض دینداران که «گزاره های دینی، گزاره های ناظر به واقع اند»، نتیجه گرفت که فقط گزاره های تجربی از امکان ابطال تجربی برخوردارند و گزاره های دینی با آن که به گفته ی دینداران، احکامی ناظر به واقع اند، چون از ابطال تجربی برخوردار نمی باشند، معنادار نیستند. بنابراین فلو معتقد به بی معنایی و تهی بودن گزاره های دینی است، چرا که شواهد تجربی و مبتنی بر مشاهده دال بر ابطال آن ها وجود ندارد. در نتیجه، تمامی گزاره های دینی را نامعرفت بخش و ابطال ناپذیر دانست (حذف گروی).
    در این مختصر مقال، سعی بر این است که با تاملی معرفت شناختی در باب مبانی نظریه ی مزبور، به تحلیل اشکالات مبنایی و بنایی، از جمله مشکل روش شناختی تحویل نگری، انحصارگروی و تکیه ی افراطی بر تجربه و آزمون (دگمای تجربی) که نظریه فلو اشاره کرده، مهمل و بی اساس بودن فرض او را در خصوص گزاره های دینی اثبات کنیم.
    کلیدواژگان: آنتی فلو، معناداری گزاره های دینی، انحصارگروی، ابطال پذیری تجربی معنا، تحویل نگری، حذف گروی
  • لاله حقیقت، الهه زارع صفحات 69-90
    در طول تاریخ فلسفه ی اسلام و غرب تقریبا هیچ فیلسوف بزرگی را نمی یابیم که درباره ی موضوع خدا نیندیشیده باشد؛ چه آنانی که درصدد اثبات و چه آنانی که درصدد رد آن بوده اند.
    در مقاله ی حاضر به مقایسه و تطبیق نظریات صدرا و یاسپرس با محوریت موضوع خدا پرداخته شده است و از جمله نتایجی که در این بررسی معلوم شد عبارت اند از:1. با وجود این که هر دو از فیلسوفان اصالت وجودی هستند اصالت وجود مد نظر هر یک با دیگری متفاوت است؛ 2. خدای صدرا خدای دینی است اما خدای یاسپرس چنین نیست؛ 3. هر دو در ادراک خداوند از نوعی ادراک حضوری سود جسته اند؛ 4. در بحث شناخت خدا و صفات او صدرا دارای دیدگاهی ایجابی و یاسپرس معتقد به الاهیات سلبی است.
    کلیدواژگان: متعالی، واجب الوجود، اصالت وجود، ملاصدرا، یاسپرس
  • رضاعلی نوروزی، راضیه بدیعیان صفحات 91-108
    با عنایت به نقش الگویی ائمه، نویسندگان مقاله به شیوه ی تحلیلی به بررسی تربیت دینی در سیره ی امام حسین (علیه السلام) پرداخته و به این نتایج دست یافته اند که نهضت عاشورا به عنوان یکی از برجسته ترین جلوه-های سیره ی عملی امام حسین(ع) الگویی کامل در زمینه ی تربیت دینی است؛ به گونه ای که سیره ی عملی امام حسین(ع) در جریان واقعه ی کربلا الگویی کامل و جامع در روابط چهارگانه ی انسان (ارتباط با خدا، ارتباط با هستی، ارتباط با خود و ارتباط با انسان های دیگر) ارائه می کند.
    عبادت آگاهانه، توکل و تسلیم و رضا در مفهوم پویا و سازنده، الگوهای تربیت دینی در ارتباط انسان با خالق در سیره ی امام حسین(ع) است. توجه به تفاوت های فردی انسان ها در روند تربیت، کل نگری مثبت، عمل گرایی و احترام به حقوق دیگران از جمله مولفه هایی است که در چارچوب ارتباط انسان با دیگران قرار دارد. عزت نفس که صلابت و اقتدار در برابر دشمنان را به همراه دارد و هم چنین تواضع در برابر دوستان و بندگان خدا از جمله آثار تربیت دینی تجلی یافته در سیره ی امام(ع) است که مبین نقش تربیت دینی در ارتباط انسان با خود است. استفاده ی ابزاری از امکانات مادی و غیرمادی در دنیا در خصوص تحقق اهداف متعالی الگوی عملی سازنده ای است که در سیره ی تربیتی امام(ع) در ارتباط با دنیا به چشم می خورد.
    کلیدواژگان: تربیت دینی، سیرهی امام حسین (ع)، روابط انسانی
  • عباس فنی اصل صفحات 109-130
    شفاعت از مباحث مهم اسلامی است که در قرآن کریم و احادیث معصومین(ع) عنایت ویژه ای به آن شده است. مسلمانان نیز به طور اجماعی، اصل شفاعت را پذیرفته و از مسلمات و ارکان عقاید اسلامی به حساب آورده اند.
    پیچیدگی و ظرافت بحث مذکور، به ارائه ی تبیین های متفاوت و بروز اختلاف نظرهایی میان مسلمانان انجامیده است که جایگاه ویژه ی بحث و اهمیت آن، ایجاب می کند که نسبت به تبیین صحیح آن بر اساس دیدگاه یکی از حکمای بزرگ عالم اسلام، صدرالمتالهین شیرازی، اقدام نماییم.
    در این راستا، پاسخ به سوالات متعددی ضروری می نماید؛ از جمله این که کدام روش برای رسیدن به حقیقت شفاعت کارساز است؟ شفاعت به چه معناهایی به کار رفته و کدام معنا موجب بروز اختلاف شده است؟ شفیع واقعی کیست و آیا شفیع دیگری غیر او هست یا نه؟ آیا شفاعت منحصر به این عالم است، یا در عالم دیگر هم واقع خواهد شد؟ در این نوشتار، سعی شده است که دیدگاه ملاصدرا نسبت به مباحث مذکور بیان شده، با ارائه ی تبیین صحیح و حکیمانه، گامی در راستای تبیین صحیح عقاید اسلامی برداشته شود.
    کلیدواژگان: شفاعت استفاضه ی نور، شفاعت مغفرت، علل ذاتی، علل اتفاقی، ملاصدرا
  • مقاله انگلیسی
  • رضا اکبریان، حسین زمانی ها صفحات 1-24
    هایدگر در فلسفه خود به نقد و بازسازی کل سنت متافیزیک غرب از افلاطون تا نیچه که از دید وی چیزی جز سیر بسط و تثبیت سوبژکتیویسم نیست، می پردازد. به عقیده هایدگر بر اساس تفسیر سوبژکتیویستی از انسان و رابطه وی با عالم، انسان از نظر وجودی کاملا جدا و گسسته از عالم است. بر اساس این تفسیر که می توان اوج آن را در اندیشه دکارت مشاهده کرد، انسان به عنوان جوهر اندیشنده کاملا از عالم به عنوان جوهر دارای امتداد جداست. لذا عالم برای اولین بار از راه معرفت بر انسان گشوده می شود. از نظر هایدگر چنین تفسیری حاصل غفلت از بنیان استعلایی وجود انسان می باشد. به عقیده وی انسان پیش از آن که بخواهد با عالم رابطه معرفتی برقرار کند، در بیرون از خود، در عالم حضور دارد. به همین دلیل وی از اصطلاح دازاین که به معنی آن جا- بودن است، برای نامیدن انسان استفاده می کند. دازاین به دلیل هویت استعلایی خود واجد نسبتی ماقبل معرفتی با موجودات و حقیقت وجود به عنوان بنیان موجودات می باشد که این نسبت ماقبل معرفتی از دید هایدگر بنیان دادگی اشیا در معرفت بشری است.
    از طرف دیگر با تعمق در فلسفه ملاصدرا می توان به بنیان های عمیق تری از استعلای وجودی انسان دست یافت. از نظر ملاصدرا استعلای انسان نتیجه ی رابطه ی وجودی و ضروری وی به عنوان موجود محدود، با وجود مطلق و نامحدود است که این رابطه تنها در پرتو تفسیر مبتکرانه وی از رابطه علت با معلول قابل فهم است. از نظر ملاصدرا استعلای انسان دارای سه بعد یا سه جنبه است که همه ی آن ها از ریشه ی واحدی سر برآورده اند؛ این سه جنبه عبارت اند از استعلای وجودی، ماقبل معرفتی و مابعد معرفتی که همگی ریشه در ساختار وجودی و استعلایی انسان دارند.
|
  • Dr. Ahad Faramarz Gharamaleki, Saaideh Sayyari Pages 1-22
    Every part of knowledge has involved in reductionism. Also religious studies has involved in reductionism. This essay investigates the reductionism in defining of religion. Some of definitions of thinkers in different schools are investigated. Increasing intemperately non-Intellectual aspects of mystical experiences, Otto defined the holy by intuitive, phenomenological, psychological analytics of experiences of religion. So he cant attain a comprehensive definition for complexities of religion. Eliade developed the holy and contrasted it to the earthly, but he doesnt represent an integrated definition of religion. Hick found that it is impossible to get a common definition of religion, so he converted religion to religions and accounted current properties of religions. Wittgenstien doesnt consider religion as a regulated set. He pointed out to the religious action rather than religion and reduced religion to the religious action and accounted properties of religious action. Tillich reflected two meanings of religion; common meaning and special meaning. The Ultimate is in common meaning and in special meaning, it is the aspect of human spirit. Our definitions of religion can be protected by perspectivism which is provided by interdisciplinary approach. Perspectivism and interdisciplinary approach are not perfect but they can help us to make our definitions more and more perfect.
  • Fatemeh Namavar, Dr. Abdorrasoul Kashfi Pages 23-50
    Ontological arguments are those arguments which prove God's existence by a preori method through analyzing the concept of God. The first one who represented this kind of arguments was Anselm, the medieval theologian and philosopher. Anselm's argument has always been marked from its proposal (11th century) until now, because of its complexity and ambiguity. There are various versions of this argument, contemporary one of the most important versions of which belongs to Alvin Platinga, the contemporary philosopher and epistemologist.Since axiomatic method is a suitable way to evaluate and criticize an argument through explaining its logical format and specifying its premises, this article is going to introduce it and show the sufficiency of Plantinga's version in proving God's existence through using this method and presenting its exact logical format (by employing both ancient and symbolic logic).
  • Bahman Akbari Pages 51-68
    Meaningfulness of religious propositions has been questioned by August Comte, sociologist, in the recent decades and has been intensified with severe support and predilection of Anthony Flew, Popper's disciple. By accepting falsifiability principle of Popper, that Popper himself had planned it for differentiate experimental science from pseudoscience against logical positivism, and by connecting that with meaningfulness, Flew structured a pattern and criterion for meaningfulness of experimental and other propositions, including religious propositions.By believing in experimental abolitionary of meaning principle and by accepting presumption of devout, that ((religious propositions do exist)), Flew concluded that only experimental propositions are capable of being abolished experimentally and despite the fact that religious propositions are existing rules according to devout, they are not meaningful, because they can not be abolished experimentally. Therefore Flew believes in meaninglessness and absurdity of religious propositions, because of lack of experimental evidences regarding their abolition, so he regarded all religious propositions uninformative and unabolishable (elimintivisim).In this paper, we try to show the structural methodological weakness of reductionism, exclusiveness, and empirical dogmatism by a critical review of Flew's theory. And we also try to pursue the idleness and baselessnes of his hypothesis on religious propositions.
  • Dr. Laleh Haghighat, Elahe Zare Pages 69-90
    We can not find any philosopher, in the history of philosophy, who has not thought on the existence of God, despite his acceptance or rejection of God. In this paper we have compared the viewpoints of Mulla Sadra and Karl Jaspers on the subject of God and have reached the following
    Results
    1- Although both philosophers have been considered as existential philosophers, their approaches to existence are different,2- Sadra's God is the God of religion contrary to that of Jaspers. 3- Both of them use intuitive approach in understanding God. Discussing God's existence and attributes, Mulla Sadra represents a positive theology and Jaspers represent a negative one.
  • Dr. Reza Ali Nowrozi, Raziyeh Badieian Pages 91-108
    Considering the roles of Imam's Paternship, the authors reviewed the religious education in Imam Hussein’s biography using analytical methods and concluded that the Ashura movement is one of the most significant manifestations of Imam Hussein’s (AS) biography, a comprehensive model in religious educations. The practical biography of Imam Hussein during the Karbala Event is a comprehensive and integrative model that human relationships (with Allah, beings, himself and others) offer.Conscious worship, trust surrender and satisfaction in dynamic and constructive concept of religious educational patterns in relation of the man with the Creator is found in Imam Hussein’s (AS) biography. Due to individual differences in humans in the process of education, general positive attitude, practical trends and respecting the rights of others are some of the characteristics within the human relationship with others. Self honor which brings about authority and power against the enemies as well as humility for the friends and the servants of Allah, is among the manifestations of the religious education in Imam’s biography indicating the role of religious education in association of human with himself. Instrumental use of both material and spiritual possibilities in the World in order to achieve higher goals is the constructive practical model that is obvious in Imam’s educational biography in association with the World.
  • Abbas Fanniasl Pages 109-130
    Intercession is one of the most debated and important topics in Islam which is particularly addressed in Quran and narrations of infallible Imams. There is a consensus among Muslims as far as the concept itself is concerned and it is considered as one of the fundamental principle of Islam and Islamic beliefs.However, the complexity and intricacy of the concept has given rise to various interpretations and brought about differing viewpoints among Muslims. This paper intends to explicate the concept from the viewpoint of Sadr-ol-Mota’alehin Shirazi, one of the great scholars of Islam.A number of questions including, “what is the most plausible approach to understand the reality of intercession?”, “what are the different interpretations of intercession and which one gave rise to differences among scholars?”, “who is the real intercessor and whether there are any other intercessors?”, and “is intercession limited to this world or whether it will be practiced in the other world?” have been raised in this paper and following Mulla Sadra, we have made an attempt to come up with more plausible and scholarly discussion of the questions hoping to have a contribution to the cause of legitimate interpretation of Islamic beliefs.